شاهكارش دربارهتازهترين"اليويرا د مانوئل" با گفتوگو
پارسي ژاك
پاريس فيلم ، اين در.ندارد خاصي داستان و است ساده عنوانش مثل "ميروم خانه به"
- كه ميبينيم را غربي پيچيده تمدن مركز و روشناييها شهر هزار ، دو سال افسانهاي
ماجرا.ميشود واقعياش مشكلات شدن حل از مانع افتاده ، پا پيش مسائل با درگيري - ظاهرا
و رقتانگيز دگرديسي به - شايد - كه بازياي.است شبيه معصوم كودكان شيطنتآميز بازي به
اين در "ميروم خانه به" جمله مسلما.بيانجامد فردا دنياي بومشناختي انتظار از دور
.نيست قرار اين از داستان...نه اما.داشت نخواهد مفهومي انداخته پوست دنياي
آن كليت به بايد وجود اين باميگذرد تئاتر صحنه در يا و شعر در يا فيلم ، جريان بيشتر
آن در مسن و مشهور بازيگري كه هستيم روبهرو شخصي داستاني با قطعا - ما.داشت توجه
ايده.است گرفته او از را خانوادهاش افراد بيرحمانه تقدير ، كه مردي ;ميكند نقش ايفاي
در - اما شود ، بيان مناسبتري جاي در باشد بهتر شايد و ميآيد نظر به اغراقآميز اوليه
ايده همان سادگي ، اين به داستاني نوشتن براي من اشتياق دليل كه كنم اعتراف بايد - واقع
.بود ابتدايي
پاريس يكي:دارد جنبه دو ميدهيد ، ارائه پاريس از شما كه تصويري:پارسي ژاك *
دليل.آن ترسناك و تيره شبهاي ديگري و گرانقيمت فروشگاههاي و كافهها روشناييها ،
پاريس؟ چرا بود؟ چه شما انتخاب اين
از مختصر شرحي اولي كه بگويم بايد شما سوال دو هر به پاسخ براي:اليويرا د مانوئل
يك بنابراين.است غرب تمدن مركز عنوان به شهر اين به اشاره ديگري و پاريس امروز زندگي
- شما قول به و - ديگر سوي از ولي ميآيد ، نظر به رضايتبخش و جالب كه دارد وجود كلي طرح
در وفور به سياسي و مذهبي قومي ، تعارضهاي و موادمخدر ترسناك ، و تيره شبهاي اين در
گرفتن نظر در بدون.اندونزي آفريقا ، خاورميانه ، شرقي ، اروپاي در:ميشود ديده جا همه
.ميگذرد آمريكا در هنديها بر يا آسيا در كه آنچه
و ميدهد رد جواب سيلوا به او.است منفي شخصيتي مشهور ، و پير والنس گيلبرت از ما تصور*
پاي اينكه يا است؟ سن و تجربه دليل به اين آيا...ميدهد دست از را طلايياش موقعيت
است؟ ميان در نژادي مسائل
منفي جنبه او اخلاقي اصول.است بوده خردمندي نوعي به رسيدن او تجارب نتيجه ميكنم فكر
.ميكند نهي تبعيض و سوءاستفاده دزدي ، قتل ، از را ما كه است اخلاقي نظام همين.ندارند
شدهاند نوشته "روپوبليك دولا پلس" در برنزي مجسمهاي پانوشت بر كه هستند فضايي اينها
لبور ، " ببينيم ، ميتوانيم را سنگ روي شده حك كلمات ميكنيم ، نگاه آن پشت به وقتي و
"فرترنيدد ليبردد ،
تلويزيوني مجموعه در نقش ايفاي از اخلاقي غير صحنههاي و خشونت وجود دليل به او*
وجود بزرگ آثار از بسياري در خشونت و متعارف غير مسائلي كه حالي در.ميكند خودداري
والنس گيلبرت عقايد شما.بود ممنوع نمايياش هرزه دليل به سالها جويس اوليس كتاب.دارد
ميكنيد؟ توجيه چگونه امروز دنياي در را
اصول:ميكنم فكر.عادي آدمي چه باشد ، بازيگر چه.هستم قايل احترام او عقايد براي من
را خود كه نميشناسم را بزرگي اثر هيچ اما.ميدهد تشكيل را انساني روابط بنيان اخلاقي
هستند ، هرزهنگاري زمينه پيش كه جنسي مفتضحانه مسائل.باشد كرده محدود چيزها اين به
.ميكنند خارج انسانياش حالت از را او و ميكنند منحرف و جذب را انسان حيواني غرايز
كه حالي در.نميشود ديده حيوانات در شرم و هرزگي كه چرا انسان ، حيواني غرايز ميگويم
در دو هر جنايت و هرزگي.درميآورد جاني يك شكل به را انسان مسائل اين در روي زياده
حالت ناگاه به و آورند برمي سر انساني محدوديتهاي از آنها.نميگنجند قانون محدوده
.ميكنند پيدا بيقيدوشرط
فرو چشمانش برابر در كه ميبيند ثبات و آگاهي از خالي گذشتهاي پدربزرگش وجود در سرژ
ميكند بازنويسي خود مورد در ناآگاهانه يا اوآگاهانه كه است تراژدياي اين و ريخت خواهد
به نه و هرزهنمايانهاش نگرش خاطر به نه است ، ارزشمندي اثر ذاتا جويس جيمز اوليس
كه.ميچسباند شخصيتهايش از بعضي به داستان انتهاي در كه روانياي برچسبهاي خاطر
دو هر در.كماهميت و فرعي داستان نه و هستند اثر اصلي موضوع از جزيي موضوعات اين البته
اثري ، چنين خلق انگيزه هم شايد.نميرود فراتر اغواگرانه تجربهاي حالت از قضيه صورت ،
ديده مدرن سراسيمه ادبيات در آنچه.باشد تمايلاتاش كردن آشكار به آن راوي حياتي نياز
و معمول روال از تبعيت به فقط و خود دلخواه به فرصتطلب زيادي تعداد كه است اين ميشود ،
و ميكنند استفاده هرزهنگاري و خشونت از روزافزوني شكل به بيشتر ، فروش به دستيابي براي
خلوت كه نيست اين او قصد.ندارد جويس نوشتههاي به ربطي هيچ اين.ميشوند تكرار اسير
حال عين در و جسور كارگرداني سينما مورد در.دهد قرار عموم ديد معرض به را انسانها
.نپرداخت هرزهنگاري به وقت هيچ بونوئل ، مثل متين ،
اين از مخاطب ، جذب براي تلويزيوني ، برنامههاي در مخصوصا كارگردانان ساير كه حالي در
دارد ، بيشتري شدت بونوئل آثار در خشونت وجود اين باميكنند سوءاستفاده انساني ، نياز
در يونانيان.دارند گفتن براي حرف ميدهند ، نشان آنچه از بيش او فيلمهاي چون
داشتند اعتقاد آنهاميكردند امتناع چنيني اين صحنههاي دادن نمايش از تراژديهايشان
روي را كار اين نداريد حق اما برسانيد قتل به را كودكي ميتوانيد حتي بخواهيد اگر كه
اما.است دور به نزاكت از انسان خصوصي حريم به ورود صورت ، هر به دهيد انجام نمايش صحنه
در دليل همين به و ميرسد نظر به افتاده مد از نزاكت و نيست كار در محدوديتي امروزه
از كسي كه است معمول قدر آن قضيه اين و ميشود داده نشان راحتي به چيز همه جديد آثار
.نميشود شگفتزده آن با مواجهه
نوه كه حالي در.ميشود ناپديد او و نميكند فوكوس گيلبرت روي فيلم انتهاي در دوربين*
چيست؟ آن دليل.ميشود داده نشان است ، نبوده داستان اصلي نقش زمان آن تا كه او ،
و ششم حس نوعي از بچهها اما.ميآمد حساب به فرعي شخصيتي والنس نوه زمان آن تا چون
وجود در سرژ.ميشوند مطلع آنها دادن رخ از فجايع وقوع از پيش و برخوردارند دروني ادراك
و ريخت خواهد فرو چشمانش برابر در كه ميبيند ثبات و آگاهي از خالي گذشتهاي پدربزرگش
آينده او.ميكند بازنويسي خود مورد در ناآگاهانه يا آگاهانه او ، كه است تراژدياي اين
روزهاي به رسيدن و فراوان مسئوليتهاي قبول از پس كه ميبيند پيرمردي سرگذشت در را خود
نيز او سرنوشت است ممكن آيا كه ميانديشد اين به سرژ.ميكند تجربه را شكست و سقوط اوجش ،
باشد؟ چنين
رزنبام جاناتان
صدراشكوري پويان:ترجمه
_ فرانسوي زيرنويس با _ پرتغالي زبان به فيلم ، فرانسوي DVD در مصاحبهاي طي اليويرا
خودش قول به و فيلم اصلي طرح از متناوبا اوميكند بيان را اثر اين ساختن از هدفش
است شده گرفته مشهوري هنرپيشه داستان از اثر اوليه فكر.ميگويد سخن "ما تمدن تراژدي"
از الهام با اليويرابرد ياد از فيلمبرداري هنگام در را خود متن سالگي هفتاد سن در كه
جامعه تمام براي ميتواند دهد ، رخ نفر يك براي آنچه":داشت اعتقاد كه مردي تلفني مكالمه
و انساني ارزشهاي از شدن دور زيست ، محيط تخريب تجدد ، جهانيسازي درباره ،"بيفتد اتفاق
ما ، تمدن تراژدي به استعاري نگرشي با فيلم.ميگشايد سخن به لب ماشين به انسان وابستگي
زندگي كه زيرا.شد خواهد جهاني حتي و عمومي كه ميگذارد ميان در ما با را شخصي اندوهي
.است پيوسته جمع اهداف به همواره فرد
رانندگي حادثه در دامادش و دختر همسر ، شدن كشته از داستان ، آغاز در فيلم ، اصلي بازيگر
و پيري به اشاره چنيني ، اين مضموني انتخاب براي اليويرا د دلايل از يكي.مييابد اطلاع
و سطحي احساسات هرگونه از فارغ فيلم.است نزديكان و دوستان از بسياري دادن دست از غم
"انزوا" شايد.ميكند بيان روشني به را سالخورده مردي تنهايي و اندوه بيمورد ، شاديهاي
به و تمامي به را زندگي فيلم ، اصلي منظور اما.آيد نظر به داستان وصف در مناسب لغتي
.است زيستن واقعي معناي
در فيلم دگرگونيهاي عنوان تحت فرانسوي ، منتقد بلو ، ريمون از نامهاي پيش سال پنج
اين از قسمتهايي.بود سينما باب در زمان آن داغ مباحثات از جزئي كه شد چاپ "ترافيك"
اين امااست آن بر مقدم و سينما از گستردهتر خيلي تمدن واژه":كرد خواهم نقل را نوشته
سرنوشت كه است اين او دلمشغولي..اليويرا د:ميكند تداعي من براي را نامي كلمه
به ساده بياني با را صاحبنام و باستاني سرزميني منطق مطابق زيستن و مرگ و حيات جهان ،
كه است فيلمسازي تنها من عقيده به او.داشت را جهان كشف فرصت كه سرزميني.كشد تصوير
پايان تا پيدايش آغاز از را كشورش تاريخ تمام خود ، تلخ افسانهپردازي با چگونه ميداند
اين او.."[1990 "سلطه از ستايش" با "نه" بگذارد نمايش به واحد فيلمي در اوج روزهاي
انجام تدوين و خيرهكننده فيلمبرداري تصاوير ، مرز و بيحد زيبايي با تنها را كار
در آنها جايگاه به اشاره و فرهنگ و هنر از ژرف احساسي فيلمهايش تمام در و نميدهد
و است برجسته و بزرگ هنرمندي او اينكه ، مختصر.ميخورد چشم به جامعه و فرد روزمره زندگي
زانو به از و كشورش در تمدن يافتن پايان از كه است آگاه و متمدن مردي مهمتر همه از
آمريكا به راه كوتاهترين اروپا كه است معتقد و ميترسد اروپا برابر در سرزمينش درآمدن
([1997 بياوريد ياد به را دنيا انتهاي ابتداي به سفري در را روستايي پيرزن تكگويي) !است
اليويرا د.باشند فيلم جنبههاي آزاردهندهترين "ميروم خانه به" آرامش و سادگي شايد
.كند تاكيد مهمتر موضوعات بر و بپوشد چشم كماهميت مسائل از چگونه كه ميداند خوبي به
از پس خود ، آغازين دقايق در فيلم.ميشود مشكلساز او براي گاهي آرامشطلبي اين اما
ميدهد نشان را يونسكو اوژن اثر ميميرد ، شاه نمايش از پاياني دقيقه سيزده عنوانبندي ،
.ميكند ايفا آن در را شاه نقش (پيكولي ميشل) والنس گيلبرت نام با داستان اصلي شخصيت كه
هم باور.نديدهام را نمايش اين حال به تا من (ميشود ظاهر ملكه نقش به دونوو كاترين)
احتياج جهت ، همين به.بدانيم را آن دادن نشان براي داليويرا دليل باشد ، لازم كه ندارم
توفان در پروسپرو).نداريم ميكند اجرا والنس كه ديگري نقش دو با قبلي آشنايي به چنداني
يك كه جويس ، جيمز اثر اوليس از اقتباسي آغازين صحنه در ماليگان باك و شكسپير اثر
اهميت بيشتر آنچه (است كرده كارگرداني فرانسوي استوديويي در _ مالكوويچ جان _ آمريكايي
و باستاني پادشاهي نقش فرانسوي ، نمايشي در و فيلم ابتداي در والنس كه است اين دارد ،
شده تبعيد جادوگري نقش در را او فيلم اواسط در.ميكند اجرا فرانسوي زبان با را متزلزل
ميكند اجرا فرانسوي زبان به را انگليسي نمايشنامهاي كه ميبينيم خودش همسن حدودا و
انگليسي زبان به را خود از جوانتر بسيار شخصيتي نقش ميكوشد فيلم پايان در بالاخره و
ميكند وادار را ما اليويرا.است اوليس از مضحكي اروپايي بازسازي آخر نمايش.كند بازي
نمايش آغازين قسمتهاي در مالكوويچ كارگرداني و والنس كردن گريم به مربوط صحنههاي كه
.است كرده جبران را سايرين ضعيف بازي او ، خوب بازيكنيم تماشا را
والنس كه چرا.شويد گيج ميميرد ، شاه معناباخته نمايش پاياني صحنههاي ديدن با شايد
موقعيتهاي اشتروهايم فون اريك مثل او) ميايستد دوربين و تئاتر تماشاگران به پشت اغلب
صحنهها ، از بسياري در اليويرا د برخورد طرز اين (ميكند بازي عالي را دوربين به پشت
كه نيست چيزي آن نمايش اصلي بخش چون.است فطري و ذاتي باشد ، مينيماليستي آنكه از بيش
.داستاناست آغاز نقطه بالا طبقه در تماشاچيان جايگاه به مرد سه ورود بلكه.ميگذرد صحنه بر
كه ميگذارد ميان در ما با را شخصي اندوهي ما تمدن تراژدي به استعاري نگرشي با فيلم
شد خواهد جهاني حتي و عمومي
اعضاي مرگ خبر و ميشوند وارد صحنه پشت به تماشاگران تشويق و نمايش پايان از پس آنها
كه درمييابيم (بازيگران ساير و) ما كه است همينجا و ميدهند او به را والنس خانواده
خاطر به اليويرا د.است والنس كوچك نوه سرژ ، خانواده ، اين از مانده جاي به عضو تنها
والنس علايق به پرداختن براي كافي فرصت غيرضروري مسايل و بيمورد احساسات گذاشتن كنار
و هميشگياش ميز پشت و علاقه مورد كافه در اسپرسو نوشيدن مثل سادهاي كارهاي.دارد
اين.ميكند لوله را آن صورتحساب پرداخت هنگام كه ليبراسيون پاريسي روزنامه خواندن
ديگر يكي افقياش حركت با دوربين).فيلم لطايف زيباترين از يكي براي است بهانهاي قضيه
د (دارد علاقه فيگارو روزنامه و ميز همان به كه ميكشد تصوير به را كافه مشتريان از
را مشابه زاويهاي خاص ، مكاني به دوربين بازگشت هنگام موارد از بسياري در اليويرا
مثل بزرگاني آثار در او برخورد شيوه اين.ميكشد تصوير به را مشابهي عادات و برميگزيند
از دور بسيار خاطرات يادآوري براي آنها همه.ميشود ديده هم هوهيائوسين و ميزوگوچي كنجي
.ميگيرند بهره مضموني و تصويري قافيهبنديهاي
خريد پيوستن ، او به نشيمن اتاق در گهگاه و بالا طبقه خواب اتاق از سرژ بازي تماشاي
نقاشي تماشاي ،(ميشود دزديده او از مسلحانه سرقتي در بعد كوتاهي مدت كه) نو كفشهاي
امضا درخواست او از و ميكند جلب را نوجوان دختر دو و منشي توجه كه) ويترين پشت زيباي
ميكند اجرا خيابان ، در دورهگرد نوازندهاي كه فيلم موسيقي به سپردن گوش و (ميكنند
به اليويرا د.هستند والنس ديگر علايق از ،(پاريس آسمان زير از برگرفته شيرين نغمهاي)
.ميكشد تماشاگر رخ به بيشتر هرچه هيجان با را نكتهها اين پيكولي ، دقيق و روان بازي كمك
بازيهاي شهر و ايفل برج به مربوط صحنههاي در خصوص به فيلم ، اين در اصوات پررنگ حضور
در كه خاصيت اين.ميكند كمك افسانهاي حتي و حقيقي پاريس با ما شدن همراه به كنكورد ،
مثل هم اليويرا د كه ميدهد نشان است ، مشاهده قابل فيلمسازان ساير آثار از معدودي تعداد
.است شده مواجه گوش سنگيني مشكل با فيلمهايش آخرين ساختن هنگام به بونوئل لوييس
كافه در (چاپي آنتوني) جورج پيشكارش و والنس گفتوگوي صحنه اعظم قسمت در اليويرا د
والنس نو كفشهاي كه نيست اين فقط آن دليل اما.ميدهد نشان را دو آن پاهاي از تصويري
مكالمه برابر در اليويرا د كه بيطرفي و بيتفاوت موضع بلكه شد ، خواهند دزديده زودي به
با را والنس كه دارد نظر در جورج.است اهميت حائز بسيار ميكند ، اتخاذ شخصيتهايش
پرمنفعت تلويزيوني برنامه يك در دو آن از و آشنا بلدك لئونور زيبا و جوان بازيگري
قصد او البته.بخشيد خواهد بهبود را والنس شغلي آينده خودش عقيده به كه كند استفاده
صراحتا والنس اما.بازگرداند او زندگي به را شادي جوان ، زن و والنس كردن آشنا با دارد
.ميگيرد ناديده را او صداقت و احساسات و ميدهد فريب را خود جورج كه است باور اين بر
كافي تسلط كه حالي در و است جوانتر او از سالها كه مردي نقش ايفاي قبول از پس والنس
آن مقايسه نيز و جويس از نمايشنامهاي اجراي شهرت كه درمييابد ندارد ، انگليسي زبان به
.است جالب بسيار برايش خود گمنامي با
و كنيم دور خود ذهن از را تاريخ حتي و پيري كه هستيم مايل بالا سنين در ما از بسياري
اگر حتي.بسپاريم فراموشي دست به را مختلف فرهنگهاي با و ديگر سرزمينهاي در زندگي
تمام روياي از بخشي مطمئنا) باشيم فرهنگ يا سرزمين آن اهل نياكانمان يا خودمان
كهنسالي با ما برخورد (.تاريخ سنگيني از دور به و سبك سفري است ، كردن سفر آمريكاييها
و آشنا برايمان پيري كه دليل اين به نه.است ناشناخته سرزمينهاي همان به ما رويكرد مثل
اليويرا د دليل ، همين به و ناتواني قبول به ما علاقه عدم خاطر به بلكه نيست ، درك قابل
دوران آن اما دارد ، آگاهي گذشته و ما بيگانگي به او اينكه بااست ننشسته پا از هم هنوز
والنس از سال بيست دستكم او.دارد كردن تعريف براي زيادي چيزهاي و است كرده سپري را
به امااست بوده كارگردان باشد ، بازيگر آنكه از بيش و دارد ديگري مليت است ، مسنتر
در و نميگذرد والنس غمهاي كنار از سادگي به هرگز او.دارد آگاهي داستانش قهرمان علايق
ابتدايي صحنههاي از يكي در نمونه ، براي.ميگذارد احترام نيز او خصوصي حريم به حال عين
مورد عكس به او نگاه شيوه فقط ولي ميبينيم خانوادگي عكسي تماشاي حال در را والنس فيلم
.نميشود داده نشان عكس خود از تصويري و ميگيرد قرار دوربين توجه
گريز و تعقيب به است ، شده شناخته هاليوود فيلمسازان براي كه شيوهاي با اليويرا د
و زيستن كه را ارزشي و ميكنيم زندگي آن در كه را دنيايي فيلم در او البته.ميپردازد
و درخشان فيلمي او ابهام از خالي نگرش.ميكند دنبال دارد ، برايمان كوچك چيزهاي
تمام وجود با و هستند طنزآميز گاه و ساده فيلم پردهبرداريهاي.است آفريده روشنگرانه
هنگامي فيلم ، صحنههاي از يكي در.نيستند نااميدكننده ميگذارند ، نمايش به كه تلخياي
.ميرسند نظر به خوشآهنگ خاموش افكار اين ميخراشند ، را گوش جنگ طبلهاي كه
دوم قضيه اول ، قضيه
باران در آواز
جواهريان نگار
بيرحم دنياي "مان مايكل" آخر ماقبل فيلم("نفوذي" ترجمهاي به يا) "افشاگر" فيلم
جنجالي اثر يك ديدگاهي از ميتوانست فيلمميداد نشان مخاطبش به را آمريكا سرمايهداري
از يكي كه - "مان" آثار ديگر به نگاهي با اما باشد ، است پرداخته اخلاقي رسوايي به كه
مشهود فيلمهايش همه در كه چيزي درمييابيم - است هاليوود سبك صاحب كارگردانان معدود
مورد را موضوع اين ژانري هر تجربه در او.است فيلم اشخاص فردي درام به پرداختن است ،
.دارد را هميشگياش دغدغه فيلمهايش ، مختلف ظاهر وجود با و است داده قرار تاكيد
زياد كه مردي" مقاله اساس بر "مايكلمان" خود و "راث اريك" را "افشاگر" فيلمنامه
همه رويدادها و بود واقعي كاملا داستان اين روايت.نوشتند "برنر ماي" نوشته "ميدانست
حقيقت در فيلم اين.بودند كرده متراكم را زمان نمايشي لحظات ايجاد براي فقط بود ، حقيقي
صنعت در آمريكا تجاري شركتهاي طمع يكي.ميبرد پيش هم موازات به را داستاني خط دو
از جلوگيري براي حاضرند شركتها اين اجرايي مديران كه بيرحمانهاي عمليات و توتون
اكثر كردن تسليم و رسانهها افشاگري ديگري و دهند انجام درآمدشان كسب در ديگران دخالت
روي گذاشتن سرپوش براي فقط CBS مديريت به "دقيقه 60 نام به تلويزيوني برنامه يك عوامل
به ميتواند مسئله اين و.مياندازد خطر به را افراد عمومي بهداشت كه هولناكي اتفاقات
.باشد انسان ميليون دهها جان رفتن دست از قيمت
ضرباهنگي ايجاد باعث و باشند نامانوس ميتوانند هم كنار در روايات اين كشيدن تصوير به
اثري به را فيلم توانسته - عملا - "مان مايكل" اما.شوند فيلم در كسالتآور و كند
اين عجيبي مهارت و ظرافت با او كه دليل اين به شايد.كند تبديل تاثيرگذار و هيجانانگيز
در.بود كشيده بيرون اول روايت دل از را دوم روايت و بود كرده تلفيق هم با را قضيه دو
جفري" نقش در "كرو راسل" و "برگمن لاول نقش در" الپاچينو قوي و پرظرافت بازي حال عين
شدهاند ، پرداخته خوبي به شخصيتها همه.افزودهاند فيلم هيجان و جذابيت به "وايگاند
گاهي - حتي - و ميكند همذاتپنداري آنها دوي هر با عجيب طرزي به تماشاگر كه طوري
فيلم اصلي هسته ترتيب ، بدين.كند دنبال دقيق و كامل طور به بايد را كدام نميداند
البته كه هستند ، زندگي از سرشار و ناب لحظاتي كه است "برگمن" و "وايگاند" برخوردهاي
به هم "مان" خود ميرسد نظر به.ميگيرند صورت پيغامگير و تلفن و فكس توسط هم اكثرا
در نمادين شكلي به - عملا - موضوع اين و است كرده همدلي شخصيتها اين دو هر با نوعي
.ميآيد چشم به فيلم

برخورد سياسي پيچيده مسائل با نميخواهد كه است اعتراضآميزي و جسورانه فيلم "افشاگر"
حدي تا را قضيه اين ميكند سعي - حتي - و بكشد تصوير به را آن ميخواهد فقط بلكه كند ،
.دهد نشان جذاب
نسبت فيلم اين.باشد طولاني كمي ميرسد نظر به كه است دقيقه هفت و وپنجاه صد فيلم زمان
عظيم شاهكار و شده ساخته("افشاگر" از قبل سال چهار يعني) سال 1995 در كه "مخمصه" به
.است گرفته پيش در را كندي ريتم قسمتها بعضي در است "مان مايكل"
"افشاگر" در اما.بود بخشيده توسعه امكان حد تا را كارش محدوده "مخمصه" در كارگردان
حد از بيش شدن طولاني باعث - حدودي تا - هستند تحرك كم عموما كه زياد داخلي صحنههاي
رخ اصلا ساعت سه حدود زمان با "مخمصه" فيلم در - قولي به - كه اتفاقي.شدهاند فيلم
.است نداده
و دارد كاملي شخصيت فيلم در كوتاهش حضور عليرغم "والاس مايك" نقش در "پلامر كريستوفر"
.ميشود معرفي تماشاگر به منطقي طور به

و بارها كه است مسئلهاي آثارش ، نورپردازي و فيلمبرداري در "مان مايكل" خلاقانه شيوه
همسبك "افشاگر" فيلم در.نيست آنها تكرار به نيازي و شده ذكر مختلفي جاهاي در بارها
به موسيقي شنيدن و محيط صداي و سر رنگي ، نورهاي.است آمده وجود به نابي شنيداري و بصري
وضوح بدون زمينههايي پس با فيلم شخصيتهاي چهره از بسته نماهاي صدا ، زير شكل
.هستند موفق است ريختن فرو حال در كه دنيايي كشيدن تصوير به در همه خلاقانه ، واينسرتهاي
آنها صداقت حال عين در و شده تصوير خوبي به "برگمن" و "وايگاند" بر شده روا بيعدالتي
نهايت در و هستند وقوع حال در آرامي به كه توطئههايي.ميآيد چشم به - كاملا - نيز
.ميگيرد قرار ما پيشروي بيعاطفه و سرد دنيايي
و اعتبار هم باز "مخمصه" فيلماش كاملترين تقريبا ارائه از پس "مان مايكل" حال هر به
فيلم "مان" فيلمشناسي در.پرداخت خلاق و قوي اثر يك ارائه به و كرد حفظ را جسارتاش
و رفته آمريكا سينماهاي پرده روي امسال كه اوست از درآمده نمايش به اثر آخرين "علي"
.درآيد نمايش به نيز فجر فيلم جشنواره در است قرار گويا
استاد به دين
بسته باز چشمان
ايزدپناه پارميس:ترجمه
و جذابيت داراي آنها از يك هر كه بوده بسياري فيلمهاي مهمان كن جشنوار اخير سال چند در
فيلمها اين درباره قضاوت و داوري چگونگي نكته اين اما بودهاند ، برجستهاي ويژگيهاي
رقابت اين در بارزشان صفات دليل به آثار اين از يك هر كه چرا.است ساخته دشوار بسيار را
را جشنواره هواي و حال رقابت اين و هستند برتر جايزههاي به رسيدن مدعي فشرده و تنگاتنگ
جشنواره اين جذابيت و بخشيده تازه رنگي آن بر حاكم فضاي به و كرده دگرگون ساليان اين در
.است يافته فزوني
بودند ، بازگشته مراسم به "آرايشگر" فيلم نمايش با جوئل و ايتان كوئن ، برادران بار اين
سينماي ژانر از فيلمي دلنشين و جذاب "شرك".نرسيدند والايي چندان مقام به كه چند هر
استيون" كمپاني از محصولي و درخشيده ديگر آثار ميان در درخشان جواهري همچون انيميشن
ويژه جلوههاي و زيباييشناسانه تكنيكهاي از مملو آن صحنههاي تمامي و بود "اسپيلبرگ
.بخشيد فستيوال در رقابت به چندان دو هيجاني و كرد پا بر خاص غوغايي و شور ديجيتالي
قوي اثري شاهكار اين.شد افزوده برابر چندين "برميروم خانه به" فيلم با شور و شوق اين
سال چندين طي كه كسي.است "اليويرا د مانوئل" نام به پرتغالي كارگردان از ماندگار و
نگاهي و ژرفنگري با و شد آماده اوج نقطه به پرواز براي كهنسالي سنين در و فيلم ساخت
دست برتري و اقتدار از نقطه اين به پيكولي ميشل نظر دقت و قدرت كنار در ريزبين و زيرك
.است يافته

و غيرمتداول بسيار اثري كه (Valle Abraham) "آبراهام باي" فيلم با را فيلمسازياش او
سرشار فيلمي نداشت چنداني سال و سن فيلم اين ساخت زمان در كه اوكرد آغاز بود ، غيرعادي
دنبال را خاصي روايت فيلم اين در اليويرا د.ساخت پريشاني و سردرگمي آشفتگي ، از
گويا كه بودند گرفته قرار سرهم پشت كه بود بيربطي صحنههاي شامل اصل در فيلم و نميكرد
اين در شايد حتي و بود داده قرار يكديگر كنار در را گنگ و خام انديشههايي پارههاي تكه
فيلمسازي و سينما عرصه از مدتي براي فيلم اين ساخت از پس او.بود شده هم زيادهروي امر
"ميروم خانه به" فيلم با او مدت اين از پس اما نداد ، انجام خاص فعاليتي ديگر و شد محو
پرانرژي بسيار تخيل قدرت و ژرف و نيرومند انديشههاي بيشمار ، تجربيات از كولهباري با
.ميگردد باز سينمايي عرصه يعني خانهاش به پرجنبوجوش و
بيدغدغه نجيبزاده آن و خردسال پسربچه آن پيشين ، يعني مانوئل آن ديگر او بار ، اين اما
استواري و آرامش يك با و گذاشته كناري به را كودكياش اسباببازيهاي ديگر گويا نيست
اسپانيولي وحشي گاو يك چون قدرتي با است ، زندگي تجربيات و سال و سن از ناشي كه انديشه
ميسازد ، زندگي ايستايي و خاموشي و زمان گذر درباره فيلمي و ميتازد موفقيت سوي به
درباره او عميق شناخت نشانگر كه لطيف و صميمي درونگرايانه ، اثري تعزلي ، و شاعرانه فيلمي
.است زندگي ابعاد

روبرتو و رنوار ژان آثار روشني و صراحت "ميروم خانه به" فيلم روايت صداقت و سادگي
شاهكارها اين با بسياري شباهتهاي و نزديكي اليويرا فيلم.ميآورد ياد به را روسيليني
غيرقابل و پيچيده ساختار ميكند ، نزديك شاهكارها اين به را فيلم اين كه آنچه و دارد
پرده بر نمايش هنگام در آن ، شيفتگي و جذابيت بر ساختار اين و است آثار اين نفوذ
القاي براي مختلف سكانسهاي بالاي ظرفيت فيلم ، اين صحنههاي ترتيب و تواليميافزايد
همگي ميگذرد آن در داستان كه فضايي و فيلم در جاري حوادث و وقايع كارگردان ، انديشههاي
رويدادها از را مجال و زده چنبره حقيقت بر خيال گويا و شده طرحريزي ماهرانه بسيار
بيننده ديد قدرت از خارج همگي گويا و نيفتند اتفاق حقيقي و واقعي محيط در تا ميگيرد
.ميدهد روي
ميكند بدل يادماندني به و جاويدان اثري به را فيلم كه است ويژگيهايي همان نكات ، اين
.ميدهد قرار تاثيرگذار فيلمهاي رده در را آن و

آپارات از استفاده و كارگيري به سينمايي ، فنون از عاري شگفتيساز اعجوبه اين به اگر و
طعنهها كه ميرسيم ، پيكولي ميشل به ناخواه خواه بيفزاييم را مدرن چندان نه تجهيزات و
است او اين و شده مشاهده آثارش در پيوسته احساسات ، انتقال ظرفيت و هولناك كنايههاي و
به آگاهي و كامل دانش با او.ميسازد ماندني و جاويدان فيلمهايي آثار دسته اين از كه
به او سلاح با و او زبان با اليويرا بار اين كه زده آثاري چنين ساخت به دست نكات ، اين
زنده ، فيلمي روشن و رسا روايتي و شيوايي با كه گذارده جاي بر را اثري و تاخته ميدان
.ميكند ثبت خود هنري كارنامه در را زمان رايج آثار از مستقل و شاداب