ندارد من به نيازي هاليوود
اپرا شبح
خيالي دنياي تصاوير
است دزديده مرا سبيل او
هستم پسربچه يك من
ندارد من به نيازي هاليوود
كارگردان روايت به "شكستناپذير"
نميكند آن به چنداني توجه تماشاگر كه ميداند مستند را چيزي سينما امروز صنعت نظرم به
نميآيد در نيز گسترده و عمومي نمايش به و
هرتزوگ ورنر
صرافيزاده حامد:ترجمه
آدم يك خلف فرزند با من ارتباط و ملاقات به برميگردد "شكستناپذير" شدن ساخته جريان
بهطور كه بود ارتباط همين جريان در.بارت گري (فيلم تهيهكننده) معني تمام به قدرتمند
رفتار اعمال ، از و ميدانست زيادي چيزهاي جدش درباره او.رسيديم فيلم داستان به اتفاقي
را آنها همه تا نداد اجازه وقت هيچ شكر را خدا و داشت فراواني اطلاعات او انديشههاي و
اجازه من به او.بود مربوط او تاريخي واقعي تصوير به كه بخشي بهخصوصبكشم تصوير به
خوبي قصهگوي نظرم بهبدهم ارائه آدم اين شخصيت از بخش اين از داستاني فيلمي تا نداد
فيلم به حتما باشد داشته وجود ويژه يا متفاوت خاص ، موضوع يك وقتي ميكنم فكر و هستم
را "شكستناپذير" خصوصي اكران در خانوادهاش و گري وقتي كردم ، حس.ميشود تبديل خوبي
چيزي هر از بيش شكستناپذيرآمدند بيرون خشنودي و كامل رضايت با سينما سالن از ديدند ،
خصوصيات تمامي - البته - و است يهوديها و نازيها درباره (عادي) معمولي ملودرام يك
به] مسحوركننده و جذاب البته و آرام ضرباهنگ مثل چيزهايي.داراست نيز مرا قبلي كارهاي
به باز البته] ناشدني فراموش تصاوير و سوررئال روياهاي صحنههاي ،[منتقدين بيشتر گفته
.[منتقدين گفته
.كنم توجه شخصيتها و صحنه درون جزئيات به است ممكن كه آنجا تا كردم سعي فيلم اين در
خودم ، و گروه اعضاي نظر به ميكرديم ، فيلمبرداري را فيلم ابتداي سكانس كه موقعي مثلا
جزئيات و اعمال تا كرديم تلاش دقيقا و داشت قرار خودش جاي سر دقيقا چيز همه انگار
فروشگاه يك در سكانس.شود ثبت تصاوير در و بيايد چشم به زيادي دقت با شخصيت هر رفتاري
اين در كرديم ، منتقل ديگري سمت به را آمد و رفت و بستيم را خيابان طرف دو ما.ميگذشت
بوديم ، صحنه فيلمبرداري حال در كه موقعي.شديم روبهرو منتظره غيره وضعيت يك با ميان
سمت به و آمد بيرون خانهها يكي از بزرگ كيسهزرد يك با مسني بسيار پيرزن ناگهان
به داشت ، ادامه همچنان فيلمبرداري !كند خريد فروشگاه آن از ميخواست او.رفت ما فروشگاه
حرف به او ولي "ميكنيم فيلمبرداري اينجا داريم ما مادام ، ":گفتم او به و دويدم او طرف
فروشگاه يك واقعا آنجا ميكرد فكر.بكند را خريدش حتما حتما ميخواست و نكرد گوش من
.است گذاشته قدم گذشته سال به 70 متعلق فضايي در نكرد حس و نفهميد واقعا و است واقعي
خوبي به كارمان عهده از [..و صحنه طراح بازيگران ، ] ما همگي فهميدم كه بود لحظه همين
كه وقتي ببينيدداديم خرج به زيادي بسيار وقت فضاها و دكورها ساختن براي.آمدهايم بر
را چهرههايي بايد بسازيد فيلمي - الويس دوره _ سال 1950 آمريكاي درباره است قرار
انجام را فراواني تحقيق واقعا بايد نديدهايد ، عمرتان در حال به تا كه بسازيد دوباره
را زمان آن فيلمهاي و تصاوير ،(باشند زنده اگر) كنيد ملاقات دوره آن آدمهاي با دهيد ،
راه طرز همچنين كنيد ، پياده فيلمتان در دقيقا را مردم آن كردار و رفتار ببينيد ،
چيز همه تا كنيد دقت قضيه اين درباره شديدا بايد و كردنشان صحبت و برخورد طرز رفتنشان ،
فيلم اين در.است بوده دوچندان ما مشكل كه داريد توجه حالا.باشد باور قابل و طبيعي
.باشند دهه 30 نماينده چهرهها تك تك است ممكن كه آنجا تا كرديم تلاش
ميدانم متمدنمان دنياي اشتباهات بزرگترين از يكي را روانكاوي و متنفرم فرويد از من
هر از بيش او ميكنم فكردهم ارائه برايتبارت زايش شخصيت از كوتاهي تحليل ميخواهم اما
اين تمام او مذهبي ماموريت شبيه چيزي.ميكند حس خودش دوش به را مسئوليتي چيزي
به را سنگيني مسئوليت خدا ميكنم حس ميدانسته ، خدا جانب از وحي نوعي به را داشتههايش
هم را ديگري انسان هر وظيفه اين و بود او توان از بيش كه وظيفهاي بود ، گذاشته او دوش
.ميآورد در پاي از
كمي اگر اما.كردهاند تقسيمبندي "داستاني" و "مستند" دسته دو به مرا فيلمهاي هميشه
وجود صحنههايي من مستند فيلمهاي از بعضي در كه ميشويد متوجه كاملا شويد دقيقتر
من داستانگوي فيلمهاي در برعكس و دارند شده تعيين پيش از فيلمنامهاي انگار كه دارد
فيلم ، اين در اگر مثلا ببينيد ، .است غيرداستاني سينماي به متعلق كه است سكانسهايي
از را پوند واقعا 900 او ميدارد ، بر زمين از را پوند فيلم 900 قدرتمند و پرزور شخصيت
شوخي ديده ، پرده روي آنچه ميشود متوجه هم ساله بچه 6 يك حتي حالااست كرده بلند زمين
اصلا نظرم به.دارم مشكل شدت به تقسيمبندي اين با من البته.است واقعي كاملا و نيست
فيلم فلان هيبگوييم و باشيم دستهبنديها دنبال مدام و بكشيم بيخوابي شب چندين نبايد
يك كه باشيم اين دنبال فقط كنيم سعي.داستانگوست ديگري و است مستند سينماي به متعلق
توجه تماشاگر كه ميداند مستند را چيزي سينما امروز صنعت نظرم به.بد يا است خوب فيلم
.نميآيد در نيز گسترده و عمومي نمايش به و نميكند آن به چنداني
شديدا ميكند ، تقسيم غيرحرفهاي و حرفهاي گروه دو به را بازيگران كه عقيده اين با
بازيگران.بد بازيگر و خوب بازيگر داريم ، بازيگر نوع دو فقط ما دارم اعتقاد و مخالفم
جلب خود به را شما نظر چهرهشان حقيقت در يا بيايند چشم به كه آن از بيش من فيلمهاي
آنها كه بگويم اينطور ميتوانم ميدهد ، قرار تحتتاثير را شما كه است حضورشان كند ،
چهرههاي آيا كه بود اين برايم سوال مهمترين هميشه.هستند "شوند ديده" كه آن از بيشتر
كار قوي آدم يك چهره دادن نشان نه؟ يا هستند باور قابل تماشاگران براي سينما پرده روي
حرفهاي تمام تا دهيد قرار تماشاگر يك جايگاه در را خودتان.است پردردسري و مشكل شدت به
فراواني گلادياتوري فيلمهاي يا هركولي فيلمهاي حال به تا ما همه.شويد متوجه مرا
بازيگر يارو اون آره ، " كه ميدانيم غيرارادي بهطور و بلافاصله ما همه خب و ديدهايم
اساسيتر مراتب به چيزي تماشاگر كردم سعي "شكستناپذير" در ".نيست قوياي آدم هم اصلا
شما گفتهام هم ديگر فيلمهاي درباره كه همانطور و كند لمس و حس را جسماني قدرت از
واقعا شما كنيد ، اعتماد چشمانتان به واقعا پرده روي تصاوير به كردن نگاه با ميتوانيد
.نيست جعلي وجه هيچ به و است كردني باور و اصيل واقعي ، كاملا كه ميكنيد حس را چيزي
بر خوبي به چيز همه عهده از فيلم بازيگران تمامي ميگوييم شما به اطمينان با همين براي
من فيلمهاي تماشاگرهاي تعداد خيليها نظر به.بودند "حرفهاي" معني تمام به و آمدند
افراد اين نظر به حقيقت در.است نااميدكننده شدت به اسپيلبرگ فيلمهاي تماشاگر كنار در
واقعيت اين البته است ، درست زيادي احساس اين و حرف اين خب.نميشوند ديده من فيلمهاي
اسپيلبرگ نظرم به.ندارد وجود نگراني براي دليلي اصلا و نيست نااميدكننده وجه هيچ به
.ورزيم غفلت آن از يا كنيم فراموش را قضيه اين نبايد اصلا ما و است بزرگي داستانگوي
.است دارا را آن حاضر حال در كه است جايگاهي مستحق واقعا او
جلوههاي سمت به بينشي و دانش بيهيچ كه افرادي آن تمامي از بهتر را نكتهاي او كه چرا
منسجم ، واضح ، بهطور را مختلف مضامين كه است كسي او.است دريافته ميروند..و ويژه
و ميكند تعريف برايمان خوبي فوقالعاده داستانهاي و ميآميزد درهم فهمي قابل و منطقي
چيز هر از بيش امروز سينماي در ما.است بلد ديگري كسي هر از بهتر را داستانگويي هنر
سينماي در تنها نه مشكل اين البته و روبهروييم قصهگويي فقدان حتي يا نقصان با ديگري
دنبال به چيزي هر از بيش تماشاگران كه چرا ميكند خودنمايي دنيا تمامي در بلكه آمريكا
مثل داستانهايي با ديگر ما ديگر ، طرق از خب و هستند ويژه جلوههاي و ستارهها
پرده روي را (هيوستن جان) "سيرامادره گنجهاي" يا و (كورتيز مايكل) "كازابلانكا"
عظيم ويژه جلوههاي به نيازي قصه يك صحيح روايت يا خوب داستان يك نميبينيم ، سينمايي
كساني معدود از اسپيلبرگ و ميكند حفظ را جايش ما قلب در ابد تا خوب داستان يك.ندارد
من فيلم درباره بدي بسيار نقدهاي آلمان در.است دريافته درستي به را نكته اين كه است
مورد خودش زمان در "آگوئيرا" فيلم مثلا نبود ، پيشبيني غيرقابل مسئله البته نوشتند ،
از منتقدان همان بعد سال ده اما دانستند بدي بسيار فيلم را آن همه و شد واقع همگان نفرت
و وفاداريم خاص سنت يك به هميشه آلمانها ما.كردند ياد خارقالعاده اثري عنوان به آن
را شكستناپذير ميشود باعث كه چيزي.نداريم دوست اصلا را خودمان اشعار كه است اين آن
به نظرش مورد مضمون و مفاهيم روي فيلم اين تمركز كه است اين باشم داشته دوست شدت به
تماشاگران واكنش از من را قضيه اين است ، فيلمهايم ديگر از شديدتر و دقيقتر مراتب
را هم دستهاي تماشايش حين در تماشاگران بيشتر كه بود فيلمي "كارالدو فيتز".فهميدم
روي آنها همه شكستناپذير ، تماشاي هنگام در اما بودند ، كورن پاپ خوردن مشغول يا گرفته
.بودند شده شوكه كاملا و ميخكوب صندليهايشان
نه كه چرا آوردهام زيادي شانس حداقل كه رسيدهام نتيجه اين به فيلمسازي سالها طول در
را زيادي فيلمهاي من آنها بدون هاليوود به من نه و دارد احتياج من به هاليوود
اين از.ساختهام تماشاگران براي را هايم فيلم دوران اين تمام در و كردهام كارگرداني
نظر بهكند برقرار ارتباط بيشتري مخاطبان با فيلمهايم تا كرد خواهم تلاش هم بعد به
.است "هنري" هاليووديها ذائقه براي حد از بيش شكستناپذير خيليها
نظرم به.دارم مشكل هنري كلمه اين با اصلا و نيستم موافق نظر اين با اصلا من البته
يكديگر با كمريشان اسلحه با مردها كه بود دورهاي به متعلق (Artist) "هنرمند" واژه
فقط.نميبينم سرگرمي و هنر بين فرقي شخصه به.ميكردند غش كاناپهها روي زنها و دوئل
به ميدان اين در همچنان ميخواهد دلم و بودهام خوبي سرباز سينما نبرد عرصه در ميدانم
.بدهم ادامه مبارزه
تيمارستان به بايد من ميساختم فيلم وقت هيچ نميبايست من:ميگويم باز و گفته بارها
!ميرفتم
اپرا شبح
تامس كوين
اشراقي فرناز:ترجمه
فعاليت چهارده طول دراست "هرتزوگ ورنر" از فيلمي براي سنگيني عنوان "شكستناپذير"
.كشيد تصوير به را بشري تجربههاي خارجي مرزهاي قاطعانه آلمان پيشرو سينماي او ، فيلمسازي
نيافتني دست اهداف زنها ، - بيگاه و گاه - و مردها او داستاني فيلمهاي و مستندها در
گاهي و جنگل يك در گاه تلاشند ، در هولناك مبارزاتي در پيروزي براي و ميكنند دنبال را
تئاترگونه و داستاني فيلم اولين.اينها دوي هر در هم شايد و خودشان ذهني دنياي در
رسمياش ، و خشك انگليسي زبان با فيلم.نيست فوقالعاده فيلم يك دهه ، اين در هرتزوگ
اين به هنرپيشگانش از بسياري كه باشد اين دليلاش شايد ميرسد ، نظر به كشدار و طولاني
كه است بهگونهاي هرتزوگ توسط بازيگران انتخاب شيوه آن بر علاوه نيستند ، مسلط زبان
و توانمند انديشهاي هرتزوگ.است كرده استفاده اصلي نقشهاي براي بيتجربه بازيگران
شاعرانه طبعي نازك به توجه با ميبرد كار به كه خيرهكنندهاي عناصر و دارد خارقالعاده
.ميرسند نظر به مطلوب هيجانانگيزش و
بر را چشمشان و ببينند را فيلم اين كه است دشوار مطمئنا هرتزوگ قديمي طرفداران براي
و ميرسند نظر به بنيادي خطرناكي بهطور كه ضعفهاييببندند ضعفهايش و عيبها
است محتاج آن به لزوما شدن ساخته براي بينالمللي اثر يك كه اجتنابناپذيري ويژگيهاي
مثل كارگردان قبلي شاهكارهاي با مقايسه در "شكستناپذير" چه اگرميبرد سوال زير را ،
محسوب او فيلم بهترين (كارالدو فيتز) و (خداوند خشم آگوئيرا ، ) ،(خودش براي كس هر)
و قدرت ضعفهايش ، براساس فيلم ردكردن جاي به كه كساني هستند احتمالا اما نميشود
.كنند تحسين را آن استحكام
داستاني.شده ساخته واقعي داستان يك براساس هرتزوگ فيلمهاي بسياري مثل نيز فيلم اين
در.باشد داشته را آن بافتن هم به جرات كسي آنكه از تصورتر غيرقابل و نامتحملتر بسيار
و جوان آهنگري لهستان ، كوچك شهر يك در (هرشبرگ بن) برليني ماهر واسطه يك سال 1932 حدود
است مردي "زايش"ميكند پيدا را "آهولا" ،"برايتبارت زايش" نام به حيرتآور قدرتي با
صفاي با روستاي در زندگي به كه احمق نه اما بيان ، قدرت فاقد و بسته گوش و چشم ساده ،
با بايد چگونه كه ميداند مجابكنندهاش توانايي با هم "هرشبرگ" اما.است قانع خودش
جايي آراستهاش و شيك كافه در كه ميخواهد (راث تيم) "هانوسن" از.كند برخورد "زايش"
را هيتلر كه است نازي حزب طرفدار شعبدهبازي و پيشگو هانوسن.بگيرد نظر در او براي
قالب درميگيرد دست در را امور كنترل زودي به او است معتقد و ميداند خلق نجاتدهنده
.ميگذارند نمايش به را ذهني قدرت هانوسن ، و بدني قدرت زايش ،"زيگفريد" احمقانه پوشش
اهانتآميز رفتار و نازيها بيرحمي و خشونت و صريح يهوديستيزي با مواجهه در زايش
ملي هويت به بيتوجه و نام جوياي پيانيستي كه (آناگواراري) "مارتا" محبوباش با هانوسن
فيلم كنايهآميز روند و نيست پيشبيني قابل ميآيد پيش كه وقايعي.ميشود وحشتزده است ،
.ميرود پيش راستا همين در هم
از يكي "بارت گري" توسط آن گردآوري و داستان يك از اقتباس و تحقيق با هرتزوگ
بيان پيچيدگي و سادگي با را داستانش ،(ميكند بازي را او پدر نقش كه) زايش خويشاوندان
با منطبق كليدياش ، صحنههاي و است اپراگونه هرتزوگ شيوهميبرد پيش افسانهاي واقعيتي
شيطاني قالب در "راث".است آلماني اكسپرسيونيست از شاهانهاي تصاوير او ، اجراي سبك
خشم حالت چه اگر ميگذارد ، نمايش به داريم را انتظارش كه قدرتي همان مجابكنندهاش ،
ي"آهولا" فيلم ، قبول قابل چهره.ميرود پيش افراطكاري لبه بر مسخرهاي طرز به آلودش
دلنشيني آهولا.است بوده "مردان قويترين" عنوان برنده دوبار حال به تا كه است فنلاندي
(گواراري).ميرسد نظر به بالقوه و ذاتي بازيگر يك و است افزوده شهامت به را فطرياش
و ميرسد نظر به خودآگاه و كمرو آن از بيشتر چه اگر دارد ، توجه خور در حضوري و چهره
كسلكنندهاي كوچك فرشته مثل زايش ، محبوب كوچكتر برادر "بنيامين" نقش در "وين ژاكوب"
در فيلم ، پرابهت صحنههاي همه كنار در هرتزوگ.ميخواند را ديالوگش طوطيوار كه است
و هانوسن بين تنشروانشناسانه پيچيدگي و عمق ماهرانه شكلي به موفقش صحنههاي از يكي
اگر شايد كه است اين ميشود وارد فيلم به كه اتهامي.ميكشد تصوير به را زايش
ميكشيد ، خود دنبال به بيشتر را بيننده بود ، دستتر يك و كوتاهتر كمي (شكستناپذير)
دغدغه و تخيل با فيلم زمان.ميگذارد جاي به خود از هيجان و شور حدي تا هم هنوز چه اگر
و ميخورد چشم به فيلم در هرتزوگ خاص خيالآميز و سوررئال لحظاتي.شده كشيده تصوير به
در.دادهاند ارائه داشتني دوست موسيقي "بادلت كلاوس" و "زيمر هانس" آن آهنگسازان
به را كار اين او كه همينقدر و بسازد نميتوانست هرتزوگ جز كسي را (شكستناپذير) نهايت
.است آن ارزشمندبودن معني به رسانده انجام
خيالي دنياي تصاوير
"نيويوركتايمز" نگاه از "شكستناپذير"
هولدن استيون
تاجيك امين:ترجمه
فريبنده ، شخصيت گمراهكننده و بديمن شدت به تصوير ميتواند كه است عبارتي تنها محورشدگي
هرتزوگ ورنر سوررئاليستي حدودي تا و حماسي _ تاريخي فيلم در را راث تيم بيباك و جادويي
فسفري درخششي كه بيروحي و سرد چشمهاي و شده شانه عقب به كه او كمپشت موهاي.كند بيان
هانوسن ، يان اريك اسم با او.ميدهند نمايش را راث تيم شخصيت دارند ، او خشك جمجمه در
گور از تازه انگار كه ميدهد بروز خود از را اروپايي اشرافزاده يك انجماد به رو زيبايي
كه هانوسن ، .كشد تصويرمي به را سال 1932 برلين شكستناپذير عمده قسمت.است برخاسته
متقاعد را نازي نخبگان است ، دانماركي اشرافي خانواده يك بازماندگان از ميكند ادعا
رايش پيروزي راههاي پيشبيني جهت در را شيطانياش جذابيتهاي و روحي نيروهاي تا ميكند
خودنمايانه و نمايشي جنبه اين كه ميشود بيان مبهم زباني با او روياي.ببرد كار به سوم
تمام كه فيلم اين در.ميآورد ياد به را هيتلر شيواي سخنرانيهاي بيشتر او ، رفتار
لهجهاي با هم راث ميكنند ، صحبت انگليسي زبان به آن در شرقي اروپاي شخصيتهاي
آن در كه باشد اروپايي فيلم تنها اين شايد اما.ميشود ظاهر آمرانه و بريتانيايي
اخلاقي داستان شكستناپذير ، كه است اين خاطر به اين و نيست آزاردهنده زباني ناسازگاري
است ، تاريخ از روشن و آشكار اشارهاي بلكه نيست ، نازيها شيطاني وجوه نكوهش در ديگري
درست كه واقعي يهودي يك _ است (جوكوآهولا) برايتبارت زايش زندگي از واقعي داستاني اين
_ نميكند توجهي او هشدار به كسي ولي ميكند ، پيشبيني را آينده عام قتل كاساندرا مثل
.ميدهد قرار بهرهكشي مورد را او شياد ، واقع در و باشخصيت ظاهر به مدير هانوسن ، كه
گلادياتورهاي لباس در را زايش كارش ، فوقالعاده كيفيت ارائه براي عميق ، ديدي با هانوسن
يك نقش تا ميكند صحنه وارد آريايي جنگجوي يك همچون روشن ، مجعد كلاهگيس يك با و روحي
سياست بررسي در فيلم غمانگيز و تلخ ديدگاه.ميكند بازي را نيرومند و مقاوم قهرمان
براي فيلم كه استعارههايي ولي ميرسد نظر به كهنه حدودي تا تفريحي ، وسيله يك بهعنوان
سياسي نقدهاي اغلب از عميقتر بسيار ميبرد ، كار به درونياش مفاهيم كردن دراماتيزه
.ميشود ارائه امر اين مشاورين و متخصصين سوي از و بيپايه قالبي در كه است رايجي
متقاعد بيميلي با زايش كه درمييابد محلي كشتي مسابقه يك طي هانوسن مامورين از يكي
زايش شرافت و نجابت.شود حاضر صحنه در آنجا بتواند تا كند مسافرت برلين به كه است شده
آدم يك:است هستون چارلتون بنهور كه است سطحي و پوچ اندازه همان به درست آهولا ، آقاي
و ويرانكننده جنبههاي به ميرسد نظر به كه خودآزار و مقدس خشكه خوشتيپ ، درشتاندام ،
كه ميدارد نگه زني براي را عشقش او.بياعتناست مخالف جنس جذب در خودش جذابيت گدازنده
،(آناگواراري) مارتا رويايي ، دختر اين او اينكه از بعد حتي اما.است ديده روياهايش در
از يكي واقع در مارتادهد ارائه باارزشي عاشقانه تصوير نميتواند هم ميكند ملاقات را
قرار او جانب از سوءاستفاده مورد شدت به هانوسن خانگي پيانيست بهعنوان كه است افرادي
ميرسد ، نظر به ابتدا در كه شكلي آن به هرگز نفر دو اين رابطه عاشقانه وجوه.ميگيرد
از كه حالي در زايش ، كه ميرسد فرا زماني فيلم دراماتيك عطف نقطه.بازنميگردد
تماشاگران به و برميدارد را كلاهگيسش آمده ، تنگ به هانوسن ساديستي و آمرانه برخوردهاي
مسابقه قهرمان كه فنلاندي كشتيگير آهوه ، آقاي.است يهودي يك كه ميكند اعلام شگفتزده
چشم به جواني شوارتزنگر آرنولد همچون است ، بوده لاسوگاس در سال 1998 جهان مرد قويترين
از حدودي تا او بازيگر ، يك عنوان به اما.است شده چاقتر و شده كوتاه كمي قدش كه ميآيد
است ، لطيف و آرام خود قلب در شكستناپذير اگر اما.ميكند عمل بهتر خودش پيشكسوت نمونه
جالب آلماني برجسته كارگردان اين كار تا شدهاند باعث آن خونبار وبازيهاي تصويري عظمت
تمثيلي به را واقعي داستان يك توانسته زيركانهاش و عظيم كار در او.برسد نظر به مهيج و
بر در با شكستناپذير.ميكند عمل زندگي يك ساده ابعاد از عظيمتر كه كند تبديل مناسب
موسيقي جذاب جنبههاي از برخورداري و جادويي رئاليسم از مفصل جنبههايي گرفتن
اندازه همان به خود ، حالت بهترين در ،(برلت وكلاوس زيمر هانس ساخته) شبهواگنري
خيالي زندگي به قدم قطعا سينما. هانوسن آينههاي و دود بازي كه است جذاب و اغواكننده
و "خداوند خشم:آگوئيرا" همچون روياگونهاي روايتهاي كه هرتزوگ مورد در.ميگذارد ما
هدايت روشهاي از كه پذيرفت ميتوان سختي به دارد ، خود كارنامه در را "كارالدو فيتز"
چنين كردن جذاب براي بتواند بايد نيز او.باشد بيخبر دنيايي چنين به شكستناپذير كردن
استادانهاش مهارتهاي گرفتن بهكار با است ، داده رخ بيستم قرن در كه وحشتناكي داستان
.دهد ارائه خود از ماهرانهتر كاري موهوم ، تصاوير پردازش در
است دزديده مرا سبيل او
قاسمي سهيلا:ترجمه
به با ديگري و است همگان محبوب مردم خنداندن خاطر به يكي:هيتلر آدولف و چاپلين چارلي
آنها تضاد نشاندهنده چيز همه.است شده منفور فردي به تبديل انسانها كشاندن پرتگاه لبه
.شدهاند متولد اختلاف روز چهار با تنها و آوريل 1889 ماه در آنها دوي هر...اما است ،
گويا كه لحني با چاپلين اوايل ، .است آنها دوي هر بالايي لب پشت زينتبخش مشابهي سبيل
اشتباهش به آن از پس ".است دزديده مرا سبيل او":گفت عصبانيت با است كمدين يك هم هيتلر
ماند ، بينتيجه ناپلئون فيلم مورد در پروژهاش اينكه از بعد سال 1938 ، در و برد پي
كار اين با ميخواستم بودم ، متنفر ديكتاتورها از چون":كرد شروع را "بزرگ ديكتاتور"
".بخندانم را مردم
خود از او اما بود ، گرفته قرار سرزنش مورد بسيار چاپلين آنها خاطر به كه خندههايي
نميتوانستم هيچوجه به داشتم ، خبر جنگي اردوگاههاي هولناك وضعيت از اگر":ميكرد دفاع
اين سال 1940 ، اكتبر روز 15 ".بگيرم مسخره به را است نازيها وجود در كه كشتاري جنون
از 200 بيش در شده ، بازسازي "بزرگ ديكتاتور" دوباره كه امروز و شد اكران آمريكا در فيلم
.است رفته پرده روي فرانسه سينماي
چاپلين ، خانواده توسط رفتن زندان قيمت به كارگردان ، و پخشكننده كارميتز ، مارين
.بگيرد اختيار در سال ده مدت به را او اثر جهاني 18 حقوق سال 2001 ، در توانست بالاخره
هم DVD صورت به آن تكثير و است گذشته پرارزش آثار احياي استثنايي شروع "بزرگ ديكتاتور"
شده ، تهيه چارلي برادر چاپلين ، سيدني توسط كه فيلم اين رنگي دقيقه است250 بزرگي سعادت
نخستين ما ترتيب اين به و است شده بود ، گرفته صورت هاليوود در كه فيلمبردارياي جايگزين
زيرزمين در سال 1999 در كه فيلمي حلقههاي اين.ميكنيم مشاهده را سينما صنعت بازسازي
ميان در.ميكند آشنا عجيب بسيار دورهاي با را ما شد ، پيدا ووي در چاپلينها خانه
"كين همشهري" و "باد برابر در" فيلمهاي كم ، بسيار فاصلهاي با هاليوود ، دلكش تپههاي
.پرداخت يهودينشين محلهاي بازسازي به آنجا در خودش چاپلين.ميشدند فيلمبرداري نيز
خود هم دليل همين به شود ، روبهرو تاريخ با كه بود مصمم چاپلين و بود مرده ديگر شارلوت
اطلاعات با نازيها دوران اين در.يهودي فراموشكار آرايشگر يك:كرد ديگر شخصيتي وقف را
را او دليل همين به و ميشناختند تونستين نام با را چاپلين داشتند اختيار در كه نادرستي
ديكتاتور" فيلم مورد در خود اخبار در كورير _ برلين.ناميدند "كريه يهودي بندباز" يك
".گرفتهاند مسخره به را ما پيشواي آمريكا ، يهودي اقليت":كرد اعلام "بزرگ
بشريت نااميدانه فراخواني
مجمع.ميشد مواجه بسياري دشمنيهاي با ضدنژادپرستي ، مضمون با فيلمي هم آمريكا در
اين كرد سعي برآيد ، انتقامجويي درصدد آلمان ميترسيد كه هاليوود يهودي فيلمسازان
بايد.كند منصرف بود ، كرده تامين را "بزرگ ديكتاتور" ساخت هزينههاي خودش كه را فيلمساز
.بود نكرده باز جايي هيچ آمريكا هفتم هنر در "يهودي" كلمه دوران ، آن در كه كنيم يادآوري
فروش به را فيلمهايشان هم آلمان و ايتاليا در كه ميخواستند همه سينما ، صنعت بزرگان
گذاشت نمايش به لوسآنجلس در آلمان سفارت در را فيلمهايش نيز ماير.ب.لوئيسبرسانند
از برخي.بودند انزواطلب هم هنوز آمريكا مردم اماشود جايزهاي برنده بتواند شايد تا
را چيز همه فيلمش اكران براي كه بود ناچار چاپلين.بودند شده نازيها طرفدار نيز آنها
آغاز از پس روز شش.بگيرد نظر در نيز را هيتلر طرفداران احتمالي حركات و كند پيشبيني
ضبط را يهودينشينان محله به مربوط سكانسهاي ابتدا چاپلين.شد شروع فيلمبرداري جنگ ،
ميكرد ، ايفا را هينكل ديكتاتور نقش آنها در خودش كه را فرد به منحصر صحنههاي و كرد
و شد وارد پاريس به هيتلر.شد جاودانه فيلمبرداري اين بعدها و داشت نگه كار آخر براي
ايراد آرايشگر مرد توسط كه فيلم آخر طولاني سخنراني.بود فيلمش مشغول هنوز چاپلين
دموكراسي ، نام به !سربازان":است داده قرار مخاطب را بشريت نااميدانه اصل در ميشود ،
چشم ما به و داشته نگاه ثابت را دوربين چاپلين ميرسد نظر به "شويم متحد هم با همه
.ميكند نگاه ما به امروز همين درست گويي كه طوري دوخته ،
بود ديده را چاپلين فيلم هيتلر آيا
نظر به است ، داده سفارش خصوصي نمايش براي هيتلر خود كه فيلمهايي ليست به توجه با
يا خنديده فيلم اين ديدن با او كه نميداند كسي.است ديده را فيلم اين هيتلر كه ميرسد
و ميورزيده عشق سينما به ديگر ديكتاتورهاي از بسياري همانند هيتلر كه است مشخص اما.نه
طور به كه جالبي و جديد نكتهاست بوده "بنگال نيزهدار سه" نيز علاقهاش مورد فيلم
يك تنها جنگ زمان در فيلم اين كه است اين شده ، ضبط هم "بزرگ ديكتاتور" DVD روي مستند
نيروهاي اعضاي از يكيآمد در نمايش به آلماني سربازان جلسه در و (بلگراد) اروپا در بار
از يكي ساعت ، نيم از پس.بود كرده موردنظر فيلم جايگزين را آن لحظه آخرين در مقاومت ،
.شد جمعيت از خالي سالن يكباره به و كرد تيراندازي نمايش پرده به اساس اعضاي
فيلم ماجراي
از پس شده ، فراموشي دچار اول جهاني جنگ جريان در كه است يهودي آرايشگر مرد يك درباره
را يهوديان هينكل ، ديكتاتور آنجا در.برميگردد تومانيا در يهودينشين محله به سال بيست
خاطر بهنميكند درك ميافتد اتفاق كه را حوادثي بينوا آرايشگر اما ميدهد ، شكنجه
تومانيا كه زماني درست و ميگيرند اشتباه هم با را آنها هينكل ، با او استثنايي شباهت
.ميكند سخنراني مردم براي هينكل جاي به او است ، (Osterlich) اوسترليچ اشغال آماده
هستم پسربچه يك من
جواهريان نگار
اثر آخرين و ميگذرد (E.T) "اسپيلبرگ استيون" معروف اثر اكران از سال بيست كه حالي در
روي "E.T" از جديدي نسخه است ، درآمده نمايش به "كروز تام" بازي با "اقليت گزارش" او
شده اضافه كامل فصل يك آن به كه نسخهاي ;شد بازار وارد بعد اندكي و رفت سينماها پرده
تصحيح صحنهها همه ضمن در.دارد سپتامبر يازده حوادث در ريشه كه هست هم تغييراتي است ،
.شدهاند ديجيتالي
كه استقبالي ;شد روبهرو استقبال با مختلف سنين و قشرها در فيلم نميكردند ، را تصورش
.نكرد كسب جديد نسخه دوبارهاش نمايش در ابدا
فيلمهاي در عموما.هستيم (افسانهاي) تخيلي علمي ، فيلمهاي ساخت شاهد دهه 1950 از
.است شده معرفي آمريكا مينشيند ، آن بر فضايي سفينههاي كه پايگاهي دوره ، اين هاليوودي
اما.ميآيد فرود كاليفرنيا در است زميني ماوراي ساكنان حاوي كه سفينهاي هم "ET" در
از اواست مهربان و معصوم _ بودنش زميني ماوراي و ناشناخته عليرغم _ فيلم قهرمان
بيدفاع و تنها كاملا اكنون و مانده استجا ناشناخته او براي كه سيارهاي در سفينهاش
سه.است تنها كاملا و ترسيده..." بياوريد ، ياد به را "ET" فيلم تبليغاتي جمله.است
"...افتاده دور خانهاش از نوري سال ميليون
دورهاش هم (افسانهاي) تخيلي علمي فيلمهاي با "ET" فيلم كه است تفاوتي همان اين و
است ناب ميشود ، عنوان فيلم اين در فضايي بيگانه موجود يك توصيف براي كه مشخصاتي.دارد
حساب اين با.خواند بيگانه ميريزد ، اشك معصومانه كه را موجود اين نميتوان ديگر حتي و
بصري عنصر يك.هستند بيگانهتر ما براي انسانيشان ، شخصيت تمام با فيلم ، افراد از خيلي
.است خاص شيوهاي به نورپردازي ميكند ، استفاده آن از فيلمهايش در عموما "اسپيلبرگ" كه
نوع از نزديك برخورد" در.هستيم مواجه شديد نور با او آثار بقيه مانند هم فيلم اين در
در نور پاشيدن نوعي و هستند هم به شبيه شكلي به شديد نورهاي اين "ET" و (1977) "سوم
.ميگيرد شكل هستيم روبهرو زمين در بيگانگان با كه صحنههايي
"گرتي" نقش در "دروباريمور" و "اليوت نقش در" تامس هنري بازي فيلم ، بازيهاي ميان از
دويست فيلم اين خردسال بازيگران انتخاب براي.است ديدني بودند ، خردسال كودكي دو هر كه
شش فقط كه _ فيلم بازيگر كوچكترين عنوان به "دروباريمور" سرانجام و شدند آزمايش نفر
هنري.شدند انتخاب "اليوت" نقش براي تامس هنري و "اليوت" خواهر نقش براي - داشتند سال
عرصه اين در هم هنوز كرد ، بازي سالگي ده در را فيلماش اولين كه (متولد 1971) تامس
"پاييزي افسانه" آنها معروفترين كه كرده بازي فيلم در 32 تاكنون و ميكند فعاليت
.است "بردپيت" و "هاپكينز سرآنتوني" با (1994)
همچنان كرد ، بازي را فيلماش اولين چهارسالگي در كه (متولد 1976) "دروباريمور" همچنين
.ميدهد ادامه بازيگري به بالا بسيار دستمزدهاي با
فضايي موجود اين ساخت گرفت ، ناديده را آن نميتوان عنوان هيچ به فيلم در كه مسئلهاي
را تماشاگر بودنش ، بدقواره عليرغم كه موجودي.است داشتني دوست - حال عين در _ و بدريخت
به ET طراحي.ميدارد وا خويش با همذاتپنداري به را او و ميكند همراه خود با خوبي به
آن عهده از خوبي به هم آنها و است بوده "اسكات دبورا" و "رامبالدي كارلو" عهده
مخاطبش براي زشت بيگانه موجود اين كه ميرود پيش جايي تا آنها كار خوبي.برآمدهاند
مهربان يكديگر با تا ميدهد هشدار زمين اهالي به و ميكند جلوه معصوم و دوستداشتني
فراموش تماشاگر - نهايي صحنه در جاندادنش جمله از _ فيلم صحنههاي از بسياري در.باشند
دنياي از خارج برميانگيزد ما در "ET" كه احساساتي.است طرف عروسك يك با كه ميكند
دارد ، انساني ماهيت او به نسبت ما همذاتپنداري حس كه حال عين در و است لمس قابل و واقعي
.هست هم فراواقعي
تخيلي علمي اثر يك در ملودرام يك مسئله است اهميت حائز "ET" مورد در كه ديگر نكتهاي
يك با آن بستر در اما ميگيرد ، قرار تخيلي / علمي فيلمهاي تقسيمبندي در"ET".است
در و برميانگيزد را تماشاگرش احساسات هم شدت به كه درامي.هستيم روبهرو خانوادگي درام
.ميبرد بهره نيز آنان نقاشي و ادبيات از و ميگذارد پا كودكان دنياي به حين همين
به زيادي خلاقيت و ظرافت با توانست "ET" فيلم با اسپيلبرگ استيون:گفت بايد آخر دست
"ريپورتر هاليوود" در.كند بچهها بيرياي عرصه از جزيي را خود و پابگذارد كودكان دنياي
.ساخته بچه يك را ET ميرسد نظر به":است آمده "سكت سوزان" نوشته پرفروش ، فيلمهاي كتاب
"...ميشناسد را بچهها او...كند رسوخ بچهها دنياي به توانسته اسپيلبرگ
صداقتشان ميدهد اجازه بچهها خامطبعي":است گفته نيوزويك با گفتوگويي در اسپيلبرگ
"ET" توفيق حال هر به"هستم پسربچه يك من و نميشناسند را سانسور بچهها.بزند فواره
صفهاي در ساعتها را مردم است توانسته پسربچه اين كه ميداد نشان تابستان 1982 در
.بنشينند او فيلم تماشاي به بار چندمين براي كه بگذارد منتظر طولاني
|