معلول خانواده رواني سلامت
شد برگزار شهري محيط سازي مناسب همايش اولين
نابينا شاگرد و معلم گفتوگوي
اجتماعي تامين بگيران مستمري غيرنقدي بن
ميشود توزيع
شدند انتخاب صنفي انجمن بازرسين
پارك در امنيت :بزرگ تهران انتظامي نيروي
است برقرار لويزان جنگلي
چهارراه معلق پل كنار حفاري محل ريزش
گذاشت برجاي كشته دو تهران پاكوي
ميكند تحديد را وكلا استقلال ماده 187 :قدانان حقو
(6) محبت ماه رمضان
شد فرستاده تهران به پيگيري براي قاتل قاضي پرونده
معلول خانواده رواني سلامت
ارتباط برقراري جهت در آنان آموزش و والدين آگاهسازي درخصوص تا داريم قصد مقاله اين در
.داريم بيان را مطالبي معلول كودكان با صحيح
ساختن آگاه و مادر و پدر اعتقادات و ارزشها نظام از استعانت با فرزند معلوليت توجيه
به توجه با البته نارسايي ، اين بروز زيستمحيطيزمينهساز و ارثي عوامل به نسبت آنان
شكي امانمايد تسهيل آنان براي حدي تا را موجود شرايط پذيرش ميتواند آنها ، علمي بضاعت
مادر و پدر.نميكند بسنده مزبور والدين رواني سلامت تضمين براي تلاشها اين كه نيست
دلبندشان كودك با نميدانند و يافتهاند تنها را خويشتن.خويشند فرزند آينده نگران هنوز
ايجاد در مادران و پدران از دسته اين به روانشناس يك كمك.كنند برقرار ارتباط چگونه
اهميت داراي مشاوره فرايند از مرحله اين در معلول ، فرزندان داراي والدين ساير با ارتباط
و تنهايي احساس از را آنان ميتواند افراد اين بين تعامل بستر گسترش كه چرا است ، شاياني
.آورد فراهم آنان ميان همياري و همفكري جهت را مساعدي زمينه و ساخته رها بيپناهي
آنان تا ميشود موجب معلولان توانبخشي و آموزشي مراكز با معلول فرزندان والدين ارتباط
با توانخواهان ، و دانشآموزان از گروه اين اجتماعي و آموزشي فعاليتهاي مشاهده با
آنان كه يابند دست باور اين به و بيانديشند خويش فرزند آينده به بيشتري اطمينانخاطر
.كنند مشاركت خويش كودك تربيت و تعليم امر در مادران و پدران ساير همچون ميبايستي نيز
به نسبت مادر و پدر آگاهي مستلزم نخست وهله نيزدر معلول كودك با ارتباط ايجاد
والدين چهره ژستهاي و حالات درك از نابينا كودك.است او جسماني و ذهني محدويتهاي
طريق از را محيط ميتواند او.دريابد آنان گرم صداي از را محبت ميتواند اما است ناتوان
موجود اشياء.كنند صحبت او با بايد والدين بنابراين.بشناسد بوييدن و شنيدن كردن ، لمس
و كنند حركت مختلف مكاني موقعيتهاي در وي با همگام و بدهند او بهدست را اطراف محيط در
.كند درك خود خاص شيوه به را دنيا آنان ، نابيناي فرزند تا دهند اجازه
ساير و مادر و باپدر تعامل خلال از و بياموزند را ديدن بهتر بايد ناشنوا كودكان
ذهني كمتوان كودكان اما.كنند تقويت را خود لمسي و حسي و ديداري مهارتهاي اطرافيان ،
از الگوبرداري و همانندسازي و ميكنند حركت همسالان ديگر از كندتر آموختن ، مسير در
بايد والدين بنابراين.ميپذيرد صورت ناقص بهگونهاي آنان در بزرگسالان گفتار و رفتار
تمرين و متانت و صبر با را ارتباطي و خودياري مهارتهاي بهويژه رفتارها ، سادهترين
.بياموزند آنان به بسيار
ميكند؟ چه مواقعي چنين در روانشناس يك كه پرسيد بايد حال
نظام نوع خويش ، مراجعان با برخورد در كه است كسي موفق روانشناس يك كه بدانيم است بهتر
بكوشد و كرده بررسي دقيق طور به را آنان اجتماعي و اقتصادي پايگاه و تحصيلات سطح ارزشي ،
تحميل آنها به را واقعيتي يا عقيده آنكه بدون و بنگرد مسائل به آنان نگاه دريچه از تا
احساسات دادن قرار محور و مراجعان با گفتوگو و بحث طريق از را حقايق تا كند تلاش سازد ،
.كند منعكس آنها درنظر آنان عقايد و
هم با اجتماعي و اقتصادي پايگاه و تحصيلات ميزان لحاظ از معلول فرزندان داراي والدين
در موجود تفاوتهاي از حاكي نيز آنان اعتقادات و ارزشها تنوع كه است بديهي.متفاوتند
خود كه مادري و پدر با صميمانه ارتباطي ايجاد براي موفق روانشناس.است آنها زندگي سبك
خوبي شنونده تا بكوشد بايد امر بدو در ميپندارند ، بيپناه موجود شرايط برابر در را
خانوادگي وضعيت دربارهدارند بيان هست كه هرچه را خود احساسات آنان تا دهد اجازه و باشد
را خويشتن و كنند صحبت راحتي به زندگي به نسبت خويش نگاه نوع و اجتماعي روابط و
فكري ساختار از آگاهي با ميتواند مشاور كه است اينجا.دهند هستند ، بروز آنچنانكه
.سازد مهيا موجود ، شرايط پذيرش به نسبت را آنان والدين ،
بهويژه مادر و پدر نظر مورد ارزشهاي و ديني اعتقادات بر تكيه با فرزند جسمي نقص توجيه
زيرا است ، اهميت حائز بسيار برخوردارند ، پاييني تحصيلات سطح از كه مراجعاني با رابطه در
تشريح دقيقا آنان براي را موجود نارسايي به مربوط علمي واقعيتهاي نميتوان طبيعتا
ازدواجهاي تاثير و توارث مساله مانند مسائل اين از بخشي ميتواند روانشناس البته.كرد
.دهد توضيح آنان براي والدين فكري بضاعت به توجه با را فاميلي
داراي والدين درخصوص آگاهسازي ، مقوله با روانشناسان برخورد نوع كه است پيدا ناگفته
صورت علمي واقعيات بر بيشتر تاكيد با ميبايستي و بوده متفاوت كاملا عاليه تحصيلات
.گيرد
فراهم معلول فرزند داراي والدين براي را امكان اين روانشناس ، توسط فوق نكات به توجه
باور اين به و آمده فائق زيادي حد تا خويش نگراني و ياس احساس بر تا ميسازد
درباره است ممكن شرايطي چنين و است مختلفي علل داراي كودك ، يك معلوليت كه يابند دست
.نيست آنان بداقبالي پيامآور هيچوجه به رويداد اين و بپيوندد بهوقوع نيز افراد ساير
نوع.بود نخواهد ميسر گفتوگو با تنها موضوع ، اين پذيرش كه است روشن اوصاف اين تمام با
توانبخشي مراكز مربيان با آنان پيوند و تشريكمساعي و معلول فرزند با مادر و پدر ارتباط
والدين براي موجود واقعيت با سازگاري جهت را مساعدي شرايط مجموع در استثنايي ، مدارس و
.ميآورد فراهم
مراكز با تعامل مدار در را مادران و پدران از گروه اين نهايت ، در روانشناس يك تلاشهاي
اين با آنان ارتباط تداوم موجب آنچه ليكن ميدهد ، معلولانقرار ويژه آموزشي
آموزش نظامهاي سوي از آنان كه است فكري و مادي حمايتهاي ميزان ميگردد ، كانونها
.ميدارند دريافت توانبخشي و استثنايي
كه ميگيرند قرار مشاورهاي خدمات دريافت مشمول خانوادههايي تنها توانبخشي ، مراكز در
مراجعه مراكز اين به امر مربيان با همفكري و خويش فرزندان مشكلات پذيرش جهت در آگاهانه
تشكيل را معلول نوجوانان و كودكان والدين از محدودي درصد افراد ، اين البته كه ميكنند
معلولان توانبخشي و آموزش دستاندركاران وظايف مهمترين از خانواده ، با پيوند.ميدهند
امر ، اين در والدين فعال مشاركت و منزل محيط در توانبخشي برنامههاي تداوم كه چرا است ،
.است آموزشي مربيان با آنان ارتباط ميزان به بسته
و مربيان و خانواده ميان ارتباط بر بايد ، چنانكه نيز استثنايي پرورش و آموزش نظام در
تعديل از سخن هرگاه اينكه رتر تاسفبا و است نشده تاكيد استثنايي مدارس و مراكز مسئولان
و مديران نگاه ميآيد ، ميان به مدارس اين تشكيلاتي ساختار در انساني نيروي
است حالي در واين ميگردد معطوف وروانشناسان مشاوران بر عمدتا امر ، دستاندركاران
نيست ، بارز مدارس در چندان روانشناس يك حضور كه فعلي ، محور مدير نظامهاي در حتي كه
تربيت ، و تعليم فرآيند در خانواده مشاوره امر واقعي جايگاه بر تاكيد با ميتوان
ميان محكمتر پيوندي ايجاد به را مزبور مدارس در كار به شاغل مشاوران و روانشناسان
فردي مشاوره و توجيهي كلاسهاي تشكيل.كرد ترغيب آموزشي مراكز و استثنايي كودك خانواده
پرورش و آموزش مسئولان نظر در آنان مشكلات انعكاس و خانوادهها از دسته اين با گروهي و
مسير در والدين مشاركت و حضور تقويت به آن ، تحقق كه است تلاشهايي ديگر از استثنايي ،
.انجاميد خواهد دانشآموزان از گروه اين بهزيستي و آموزش
امكاناتي به توانپزشكي و توانبخشي آموزشي ، لحاظ از جسمي معلول نوجوانان و كودكان
سفيد ، عصايميپذيرد صورت دشواري به خانوادهها از بسياري براي آن تامين كه نيازمندند
حيطه در كه ميروند بهشمار تجهيزاتي از بخشي...و سمعك ويلچر ، لمسي ، ساعت صوت ، ضبط
و توانبخشي مراكز چنانچه.ميگيرند قرار استفاده مورد معلولان توانپزشكي و توانبخشي
ناگزير دهند ، قرار تحتپوشش افراد اختيار در كافي حد به را امكانات اين نتوانند آموزشي
از كه مالي ، استطاعت نداشتن كه است شرايطي چنين در.كنند تلاش اينخصوص در بايد والدين
ناآرامي و تنش بروز زمينه ميتواند ميشود ، محسوب خانوادهها اين از بسياري عمده مشكلات
.سازد فراهم خانوادگي مناسبات در را
آن بر را ما استثنايي ، و معلول فرزندان داراي خانوادههاي مشكلات و مسائل به كلان نگاه
متولي سازمانهاي بهويژه و اجرايي مديران و قانونگذاران از را پرسش اين تا ميدارد
و طرحها تنظيم با تا است نرسيده فرا آن زمان آيا كه بپرسيم معلولان توانبخشي و آموزش
حركت به ناگزير برداريم؟ گام آنان خانوادههاي و معلول افراد از حمايت راستاي در لوايحي
.دريابيم را خويش پرسش پاسخ روزي شايد تا ميدوزيم چشم زمان عقربههاي كند
حسيني خواجه علي
روانشناسي ارشد كارشناس
شد برگزار شهري محيط سازي
مناسب همايش اولين
رياست مشاورين حضور با پيش هفته معلول افراد براي شهري محيط مناسبسازي همايش اولين
سازمان شهرسازي ، و مسكن كشور ، وزارت مسئولان از جمعي و ايثارگران امور در جمهوري
خانواده فرهنگسراي در تهران شهر شوراي اعضاي و تهران شهرداري مختلف مناطق بهزيستي ،
.شد برگزار
چشم به دست به عصا و ويلچر بر سوار جانبازان و معلولان از گروهي همايش اين در
.ميخوردند
ترافيك معاونت خرسندنيا شهرسازي ، و مسكن وزير عبدالعليزاده:ترتيب به اول بخش در
ايراد كشورسخناني وزارت عمراني معاونت مقيمي بهزيستي ، سازمان رئيس چمني راه شهرداري ،
.كردند
اما دهند ارائه را خود به مربوط دستگاه عملكرد از گزارشي ايشان از كدام هر بود قرار
.بود درنيامده اجرا به مصوبات يادآوري صرفا سخنرانيها
آه كه شد داده نمايش كشورها ساير در شهري محيط مناسبسازي از فيلمي بخش اين پايان در
.برآمد حاضر معلولان نهاد از
همراه "كباري راضيه" مقاله بخش اين در كه داشت اختصاص مقالات ارائه به همايش دوم بخش
.گرديد ارائه معلولان براي شهري موانع از تصاويري با
از صحنه بودن نامناسب علت به شد مجبور كه -ويلچر با معلول "زرين پارسا" مهندس سپس
عليرغم.پرداخت معلولان براي معماري موجود موانع بررسي به مقالهاي طي -شود وارد آن پشت
در آنها كارگيري به و شنيدن براي اجرايي مسئولان معلولان ، توسط كارشناسانه مقالات ارائه
.نبودند حاضر جلسه در خود ، برنامهريزيهاي
به داشت پا و دست و چشم كس هر بخش دو بين پذيرايي در كه اين ديگر توجه جالب نكته
.ماند بيكلاه معلولان سر هم باز ولي كرد پذيرايي خود از خوبي
بدر هما
اسلام تاريخ ارشد كارشناس
نابينا شاگرد و معلم گفتوگوي
داره درازي گردن سفيد رنگ
داره؟ وجود هم مشكلي شما دنياي تو ،"شيروان" راستي:معلم
دنيا؟ كدوم تو:شاگرد
!آموزش دنياي تو مثلا ميدونم ، چه:معلم
كه ميدونيد خوب شما ;ندونه كس هيچ ميكني ، تو كه سواليه چه اين معلم آقا:شاگرد
.مشكله و اشكال سراسر ما دنياي
هم بقيهاش و چشماشونه طريق از آدما يادگيري درصد مثلا 85 كه ميدونم من خوب ، :معلم
.بشنوم خودت زبان از ميخواستم اما حواسه ، ديگر وسيله به
شعر كتابهاي در ميدونم ، چه رنگها ، مفهوم درك جنس ، قلم يك همين مثلا:شاگرد
لعل چون لبت و سپيد ورويت آبي تو چشم اي اومده ، طبيعت و معشوق و يار و محبوب توصيف در
.ماهاغريبهاند پيش اينا آخر ، الي و سرخ
كني؟ تجسم را رنگها ميدونم چه اين روياهايت و خيال در شده حالا تا:معلم
و انتزاعي مفهوم يك رنگ آخه (بلند آهي)بود سوالها اون از اينم معلم آقا:شاگرد
.نيست درك و رويت قابل چشم با جز و كني تشبيهاش نميشه ديگر چيز با خود ، به قائم درظاهر
ذهن ، در خيال قوه توسط به نديدهايم كه را زيادي چيزهاي هم چشمدارها ما آخه:معلم
.ميكنيم روياسازي
را؟ چيزي چه مثلا:شاگرد
.داريم آن از ذهنتصوراتي در ولي ببينيم نرفتهايم را مريخ مثلا:معلم
خودتان قول به كه را تصوراتي اين شما گرفتي ، را ما برم قربونت معلم ، آقا:شاگرد
چيزي اگر و بوده كرات ديگر و ماه روي بر انسان آزمايشات و اطلاعات يكسري اساس بر داريد
.است پايه آن بر داري سر در
بكني؟ خيال به ولو زمينه اين در تلاشي شده حالا تا احوال اين تمام با:معلم
:گفت رنگيه؟ چه سفيد رنگ گفتم يكي به بودم بچه كه دفعه يك (نيشخند با)آره ، :شاگرد
تا سه مشكل:گفتم قو ، رنگ:گفت رنگيه؟ چه شيربرنج.شد تا دو مشكل گفتم.شيربرنجه رنگ
.باريك و دراز گردن با سفيد پرندهايست قو:گفت رنگيه؟ چه قو شد
!داره درازي گردن سفيد رنگ فهميدم بعد و كرد ترسيم وساعدم مشت روي را قو سر و گردن شكل
.دوخت را دهانم شيروان.بود كرده سايهسنگين ما دوي هر بر وهمانگيزي سكوت موقع اين در
.بودم مسيح كاش
شد قطع محل برق هوايي حمله و قرمز آژير اعلام علت به كه ميشد ميش و گرگ داشت هم هوا
.رفت فرو تاريكي در جا همه و
.شد ظلمات دنيا شانس ، بخشكي اه ، :معلم
مگه؟ شه مي چه باش ما دنياي تو هم دقيقهاي چند معلم ، آقا:شاگرد
زبيد عليرضا:معلم
اجتماعي تامين بگيران مستمري غيرنقدي بن
ميشود توزيع
تكريماز و تجليل روز آبانماه وسوم بيست فرارسيدن بهمناسبت:ايرنا
مستمري سال1381 غيرنقدي بن توزيع و تهيه اجرايي دستورالعمل بازنشستگان ،
.شد ابلاغ استانها كليه به اجتماعي تامين سازمان بگيران
كمك ميزان اجتماعي ، تامين سازمان عمومي روابط دوشنبه روز گزارش به
و600 هزار سه ماهانه سازمان اين بگيران سال1381مستمري غيرنقدي
بگيران مستمري تمامي و ريالاست هزار معادل432 كامل يكسال براي و ريال
برقراري تاريخ كه (مستمري پرونده هر) بازمانده و افتاده كار از بازنشسته ،
. داشت خواهند را مذكور كمك دريافت استحقاق باشد سال1380 لغايت آنان مستمري
است ، شده برقرار سال1381 طول در آنان مستمري كه مستمريبگيراني همچنين ،
به باشند ، شده منتفع مستمري دريافت ماهاز شش حداقل مزبور سال در كه درصورتي
.بود خواهد پرداخت قابل ريال و600 هزار سه مبلغ كامل ماه هر ازاي
دريافت پساز چندنفره بازماندگان به مذكور كمك توزيع گزارش ، اين براساس
شعب در موجود فرمهاي طبق وكيل ، معرفي و تعيين به موكول و وراثت حصر گواهي
و نبوده معتبر مورد اين در قبل دوره دريافتي وكالتهاي كه اين ضمن بود ، خواهد
.پذيرد صورت لازم اقدام مجددا بايد
شدند انتخاب صنفي انجمن بازرسين
.شدند انتخاب روزنامهنگاران صنفي انجمن بازرسين:اجتماعي گروه
مسعود شد برگزار صنفي انجمن محل در ديروز عصر كه انتخاباتي در ما خبرنگار گزارش به
عنوان به راي با 58 كريمي محمدرضا و راي با 80 كوثر نيكآهنگ راي ، با 87 رضوي هوشمند
عليالبدل بازرسين بعنوان راي با 41 بديعي مينو و راي با 43 فراهاني عذرا و بازرسين
.شدند انتخاب
انتخاب كانديد بين 10 از را خود نامزدهاي و كردند شركت نفر انتخابات 139 اين در
.كردند
.كرد ارائه صنفي انجمن يكساله فعاليت از گزارشي مزروعي انتخابات ، برگزاري از قبل
پارك در امنيت :بزرگ تهران انتظامي نيروي
است برقرار لويزان جنگلي
دنبال به:كرد اعلام بزرگ تهران انتظامي فرماندهي اطلاعرساني مركز:اجتماعي گروه
مناسبي امنيت منطقه ، اين در انتظامي نيروي استقرار و لويزان جنگلي پارك پاكسازي عمليات
.است شده برقرار پارك اين در
نشريات از برخي:است آمده شد ، منتشر مركز اين سوي از دوشنبه روز كه اطلاعيهاي در
گرفتن نظر در بدون گاهي دارند ، ناامني يا و امنيت احساس ايجاد در كه بسزايي نقش عليرغم
را عمومي افكار جامعه به غيرواقعي اطلاعات ارائه و ناموثق منابع به اتكا و ملاحظات
.ميدهند افزايش را ناامني احساس و ملتهب
باند فعاليت مركز نشريات ، از برخي نادرست مطالب برخلاف:ميافزايد اطلاعيه اين
نبوده ، لويزان جنگلي پارك در است شده دستگير پليس ماموران توسط آن اعضاي كه خلافكاري
.است بوده ميباشد رفاهي خدمات هرگونه فاقد كه قوچك جنگلي منطقه در بلكه
احساسي برخوردهاي از پرهيز واقعگرايي ، با مطبوعات كه است آمده همچنين اطلاعيه اين در
در زايدالوصف نقش ميتوانند حوادث و اجتماعي مسائل به پرداختن در خردگرايانه رويكرد و
.كنند ايفا پايدار وامنيتي نظم برقراري
همكاري پليس با كه جمعي ارتباط رسانههاي" از راستا اين در بزرگ تهران انتظامي نيروي
آگاهيهاي سطح و داشتهاند تحليلي رويكرد با سريع و دقيق اطلاعرساني جهت در نزديكي
.است كرده قدرداني ،"ميدهند افزايش ناامني با مقابله در را اجتماعي
كشف و لويزان جنگلي پارك در جنايت عامل دستگيري دنبال به انتظامي نيروي ماموران
بردند مجرمين ديگر زورگيري و موادمخدر خريدوفروش ديگر ، قتلهاي ارتكاب به پي سرنخهايي ،
.شد ديگر خلافكاران و مجرمين از نفر از 800 بيش دستگيري به منجر كه
چهارراه معلق پل كنار حفاري محل ريزش
گذاشت برجاي كشته دو تهران پاكوي
پاركوي چهارراه معلق پل كنار در شهري فاضلاب كانال حفاري محل ريزش:اجتماعي گروه
.شد كارگر دو مرگ موجب ايمني موارد رعايت عدم بهدليل تهران
بيرون آوار زير از زنده را كارگر سومين آتشنشاني امداد نيروهاي ايرنا گزارش به
.شد مسدود ريزش ، اين بهدليل نيز تهران پاركوي چهارراه معلق پل كنارگذر مسير.آوردند
روابط رئيس.است وليعصر خيابان نيز و مدرس و چمران بزرگراههاي اتصال محل مسير اين
قبل چمران شهيد بزرگراه جنوبغربي ضلع:كرد اعلام بزرگ تهران رانندگي و راهنمايي عمومي
امروز صبح دقيقه ساعت56/11 مقارن معلق پل كنارگذر در وليعصر خيابان از
.بود شده مسدود حفاري محل ريزش بهدليل
و حفاري محل مجدد ريزش احتمال بهدليل تردد محدوديت اين:افزود رضايي محمدرضا سرهنگ
.بود شده ايجاد بعدي احتمالي خطرات بروز از جلوگيري
مسير حادثه ، اين وقوع هنگام تهران رانندگي و راهنمايي اطلاعرساني براساس:افزود وي
.شد اعلام مسدود چمران بزرگراه شرق به غرب پل ، زيرگذر ابتداي
اين از استفاده بهجاي ميتوانستند رانندگان تردد ، محدوديت برقراري اين هنگام
مقدس تابناك ، خيابان وارد چمران شهيد تقاطع از وليعصر خيابان به رفتن براي كنارگذر
و صدر بزرگراه آفريقا ، خيابان سمت به معلق پل روگذر از استفاده با يا و وليعصر اردبيلي ،
.كنند حركت شريعتي خيابان
ميكند تحديد را وكلا استقلال ماده 187 :قدانان حقو
داشته سابقه سال حدود 70 كه بود مدني نهاد قديميترين به حمله ماده 187 تصويب:ايسنا
.است شده واقع خطر مورد آن استقلال ماده اين تصويب با و
اين اعلام ضمن ايسنا خبرنگار با وگو گفت در دادگستري وكيل و حقوقدان كامراني صالح
مقابل در حتي و قضاييه قوه حكومت مقابل در وكيل يعني است ، آزاد شغل يك وكالت:گفت مطلب
در و گرفته وكيل از را استقلال اين ماده 187 كه حالي در باشد ، آزاد بايد ثالث اشخاص
.است گذاشته قضاييه قوه اختيار
بنابراين است ، دادسراها احياي صدد در فعلي وضعيت با قضايي سيستم:افزود ادامه در وي
و است قضاييه قوه استقلال و وكلا كانون مخالف دقيقا و است غرض نقض ماده 187 تصويب
اين متصدي خود وكلا كانون اگر كه حالي در ميآورد ، بار دولت براي بسياري مالي هزينههاي
گيري جهت: داشت ابراز دادگستري وكيل اين.ندارد بر در دولت براي هزينهاي هيچ شود امر
حالي شود ، در واگذار مردم به كارها يعني شود ، سازي خصوصي كه است اين بر سوم برنامه كلي
.است كلي سياستگذاري برخلاف دقيقا ماده اين كه
اعتراض مورد در ايسنا حقوقي خبرنگار با گو و گفت در دادگستري وكيل و حقوقدان رفيعيان
توهين شامل را وي اظهارات توسعه ، سوم برنامه ماده 187 مورد در مجلس به قضاييه قوه معاون
.دانست نظام كل به ناآگاهانه توهين و دادگستري وكلاي و مجلس به آگاهانه
حيثيت با مجلس گويد مي قضاييه قوه معاون كه قسمتي در:داشت ابراز دادگستري وكيل اين
مردم مستقيم نمايندگان از متشكل مجلس ميدانيم كه طور همان گفت بايد ميكند بازي نظام
معاون جمله در بنابراين هستند ، مردم خود ديگر عبارت به و شده انتخاب مردم راي با كه است
باشيم معتقد ما اگر.داد قرار را مردم آن جاي به و حذف را مجلس كلمه ميتوان قضاييه قوه
بستگي مردم خواست به نظام آبروي اينكه به توجه با ميكنند بازي مردم حيثيت با مردم كه
.را مردم نه بردهايم سوال زير را نظام حقيقت در دارد
منافع حفظ ماده 187 با مخالفت علت كه ميكنند فكر عدهاي هنوز:داشت اظهار رفيعيان
مطرح جامعه مديريت بر حاكم علمي و عقلي مسائل و جامعه منافع كه حالي در است افراد شخصي
.است
معتقد اگر نميكند ، تاييد را هدف يك به رسيدن براي موازي راههاي ايجاد سليمي عقل هيچ
راه آن بايد يا نميرساند ، هدف به را ما و نيست خوبي راه داريم دسترس در كه راهي هستيم
.كنيم عوض را راه آن كلي طور به بتوانيم يابايد كنيم اصلاح را
(6) محبت ماه رمضان
زم محمدعلي
آب بدون خشكي خوردني و غذا هيچ دارد ، او وجود و بدن آب به بستگي و متكي انسان حيات
واقع پسند مورد بودنش آبدار ابتدا از هم خوردنيها از بسياري نميشود ، انسان بدن وارد
خطر ميدهد ، تشكيل نوشيدنيها و مشروبات هم را انسان خوردنيهاي از نيمي از بيش.ميشود
هيچ پذيرش استعداد بدن و شود تمام و خشك بدن آب كه فراميرسد زماني انسان نابودي و هدم
است آب از چيز هر حيات "حي شيء كل الماء من":فرمود پروردگار حضرت.باشد نداشته را آبي
.بود خواهد سوزنده و خشك كوير او زندگي و انسان آن بدون و است زندگي همه آب بهعبارتي و
رشد امكان نباشد مرطوب اگر ناخن ، تا سر موي از است ، انسانساري جوارح و اعضاء همه در آب
بدن اجزاء از تجزيه و تفكيك قابل بدن اجزاء شدن فاسد و خشك مرحله تا آب.داشت نخواهند
.نيست
آن براي تعريفي و مثال هيچ بياوريم ، مثالي آن براي و كنيم تعريف را محبت بخواهيم اگر
جزوي آنرا گوش و دست و چشم همچون تعالي خداي كه نيست چيزي محبت.نيست آب به تشبيه جز
با خداوند كه است آب و خاك از قبل شده آفريده مايه محبت بلكه باشد ، كرده انسان بدن از
كه است داده فاعليت آن به و مجذوب هم به نسبت را انسان وجود گل تشكيلدهنده خاك و آب آن
شدند ، معطر و مرطوب دو اين محبت با.نمييافت را شدن جذب امكان آب و خاك اين نبود اگر
از انسان كه است چيزي محبت باشد ، شده افزوده او خلقت بر و انسان بر كه نيست چيزي محبت
و دانست مباركالله وجود بايد را محبت كمالي و مصداقي وجه ازاينرو است ، شده خلق او
اين هرگاه و شد انسان شكلپذيري و شكلدهي موجب الهي روح اساسا "روحي من فيه نفخت" فرمود
گياهي ديگر موجود صد و خاك به استحاله و تجزيه فاسد ، بلكه نميماند ، جسم شود ، فارغ روح
يافتني دست محبت را اوست خود مقصد و غايت كه "بر" خداوند ازاينرو.ميشود حيواني و
نيكي و بر همه به هرگز "تنفقوامماتحبون حتي البر تنالوا لن":است فرموده و ميداند
.(بگذريد) كنيد انفاق داريد دوستش آنچه از اينكه مگر نميرسيد
آنها از هيچيك و كرد عرضه آسمانها و كوهها همه به خداوند كه است امانتي محبت ،
انسان آفرينش در خداوند به ملائكه.شد آن متصدي و پذيرفت انسان و كنند قبول نتوانستند
خونريز و سفاك درنده ، حيوانات شبيه ميزني حرف آن از تو كه چيزي گفتند و كردند اعتراض
انسان در را "روح نفخ تحفه" كه خداوند (بودند ديده را انسان حيواني وجه ظاهرا آنها) است
شما كه را چيزي ميدانم من - "لاتعلمون ما اعلم اني":گفت بود نكرده آشكار آنها براي
كه گفتند تعالي خداي به خطاب و گرفتند اشكال انسان خشونت به اعتراض اين در.نميدانيد
و تسبيح اگر و دارد وجود (...و طبيعت حيوانات ، ) موجودات بقيه در كه ميخواهي خشونت اگر
رو قصد خداوند اما "لك نقدس و لك نسبح نحن" درخدمتيم ما كه ميخواهي هم عبادت و ذكر
موجودي (فرشتگان) لطيف و (حيوان) خشن مخلوق دو از بود خواسته و داشت جديدي هنر كردن
از برتر خشونت لايههاي از عبور بهخاطر عبادتش و كمال و فضل كه كند تركيب انسان بهنام
الانس و الجن خلقت ما و":فرمود فرشتگان باورپذيري براي و باشد فرشتگان تسبيح
عبادت - فرشتگان - شما چون هم ، جنها و انسان خلقت و سعادت كمال ، غايت "الاليعبدون
كردن تقديم و عرضه يعني هم محبت ظهور و "محبت" ظهور يعني "انسان عبادت" امابود خواهد
."معهود امانت"
"محبت" و لطف سر از هستي و عالم اشياء ديگر و بود محبت آفريد خداوند كه چيزي اولين
است ، "محبت" همه است بوده دو اين پيرامون و دو اين بين آنچه و معاد و مبدا.شد خلق او
اكمل مصداق و دانست ولايت را آن از "عارض فعل" و "محبت" را "هستي ذات" ميتوان ازاينرو
است كرده جلوه آن از شعاعي و مرتبه و رشحه تاريخ از دورهاي هر در كه را ولايت اين
اكمل و پايان محمد.دانست (عليه صلواتالله) محمد مقدس نام را (...و رسولان و انبياء)
ديگر امام دوازده در كه است ولايتي جديد دوره پايان و آغاز حال عين در انبياست ، ولايت
اين از آخرين دوره در است معلوم و عالم علم ، كمال كه هستي كمال و ميشود ختم و شروع
محمد ، اوسطنا محمد ، اولنا":فرموده اين معناي و است معاد آن از پس و ميشود متجلي دوازده
.ميشود مشخص "محمد كلنا محمد ، آخرنا
است داده رخ معاد دوره نزديك و ولايت حلقه آخرين دوره در كه رو آن از اسلامي انقلاب
عصر قريب "معلوم و عالم و علم" از بهرهمندي به مفتخر و ولايت و محبت آميخته بايستي
و ثمره و اسلامي انقلاب از بايد است نامدارايي و ناملايمي خشونت ، نشان آنچه باشد ، ظهور
وفق و رفق دوستي ، عاطفه ، و محبت نمايههاي آنچه و شود دور - اسلامي جمهوري - آن ميوه
كه كردهاند كارهايي انقلاب ذات نكردن درك اثر در عدهاي چرا شود ، آشكار آن در بايد است
است؟ شده "محبتساز" ديني ارزشهاي افول به منجر اسلامي جمهوري دوره در
بهداشت كاستي جوانان ، براي ازدواج امكان عدم مسكن ، گراني فاسد ، گوشت واردات آدمكشي ،
سرزنشها بودن ، جامعه در خود گليم كشيدن بيرون فكر به هركس و تكرويها درماني ، خدمات و
همه و همه..و ولگرد زنان خياباني ، كودكان بيكيفيت ، تحصيلات غيراخلاقي ، نكوهشهاي و
و است رفته شدن خشك به رو محبت آب آن در كه است جامعهاي اجزاء شدن پوسيده از ناشي
ايران جغرافياي و طبيعت اينرو از دارد ، "انسان فعل" با هماهنگي بر بناي هميشه هم طبيعت
.است كرده آغاز را خود شدن كويري و خشكي دوره هم
آب از بهرهمندي با زمين روي در بايد ميدانيم آسماني و الهي رحمت را باران اگر ما
.است "انسان فعل" شامل هميشه هم الهي عطاي.باشيم آن نزول خواهان و شكرگزار محبت
شد فرستاده تهران به پيگيري براي قاتل قاضي پرونده
دادگستري قاضي رمضانيفر شعبان پرونده:گفت تنكابن دادگستري رئيس:ايرنا
را دادگستري اين تحقيق قاضي ابراهيميان جور همسرشحكيمه قبل روز دو كه تنكابن
.شد فرستاده تهران عمومي دادگاه به بود ، رسانده قتل به
در مقتوله خانواده با همدردي ابراز منظور به دوشنبه روز كه مشايخيان علي
آيتالله:اظهارداشت ميگفت ، سخن روستائيان جمع در تنكابن ، بالابند روستاي
.است كرده تاسف ابراز حادثه اين وقوع از قضائيه قوه رئيس شاهرودي
قضايي سمت قانوني ، حكم صدور و پرونده اين به كامل رسيدگي براي:گفت وي
.است درآمده تعليق به قاتل
قاتل شده انجام پزشكي معاينه براساس: گفت همچنين تنكابن دادگستري رئيس
.بودهاست برخوردار عقلي سلامت از
و كرد خودداري قتل اين وقوع علت خصوص در تكميلي اطلاعات ارائه از مشايخيان
اختيار در را پرونده اين جزئيات دادهاند ، دستور كشور قضايي مسئولان:گفت
.ندهيم قرار خبرنگاران
|