تجاري متفاوتسينماي سينماي
خالي صندليهاي تراژدي
فيلم يك مرد ، يك
هنر حاشيه

تجاري متفاوتسينماي سينماي
در و باشد داشته احتياج پول به كه است ناگزير بيستمياش قرن موقعيت خاطر به سينما
شود سازشپذيريواقع موقعيت
كند بسنده سال در متفاوت فيلم چند به خود بقاي براي نميتواند ايران سينماي
كاهه كامبيز
اعظم بخشاست اصطلاح دو اين معاني تجاري ، و متفاوت سينماي بررسي در اصلي مشكلات از يكي
پرفروش ايران در تجاري سينماي از كمي قسمت بود ، متفاوت سينماي دهه 70 در ايران سينماي
از قبل مثل وضعيت حاضر حال درهستند آنها متفاوت سينماي گفت ميشود واقع در پس است ،
من.گيرند نام متفاوت آن به نسبت بقيه و باشد بوده تجاري رايج بدنه يك كه نيست انقلاب
موقعيتهاي در اينكه ، براي بوده راهي يك هميشه بودن هنري يا تجاري مسئله ميكنم فكر
كرده صرفهجويي فيلم ، آن مختصات تعيين جاي به واقع در و كنيم بحث فيلمها به راجع مختلف
.ميكنيم يكسره فيلم با را خود تكليف ساده دوگانگي يك ايجاد با و
بحث اين حال اين با ولي ميكند افتاده پا پيش بسيار را قضيه آن تكرار و ردهبندي اين
كارايي دائما سينما درباره نوشتارهايمان و گفتارها در ما واقع در.دارد بالايي كارايي
حضور در) فيلم توليد و پخش دفتر يك در اوقات گاهي ;ميبينيم را تقسيمبندي اين
داوران يا و فيلم منتقدان مجمع مثل ديگر جايي در گاهي ،(...و سينما صاحب تهيهكننده ،
نياز را ردهبندي اين ما واقع در.ميبريم كار به را اصطلاحات اين..و جشنواره يك
.بردهايم ارث به سينما تاريخ از را آن و داريم
از.است فيلمي جور چه اين كه است اين آن و دارد وجود اساسي پرسش يك فيلم هر برابر در
و گرفته نشات پرسش اين از سينما نقد.ميشود شروع فيلم به راجع كردن فكر پرسش ، اين
هنري يا تجاري) جواب اين بنابراين.است گرفته پي را پرسش اين به پاسخ براي تلاش هميشه
جواب يك تشخص فاقد ولي ميرسد نظر به روشنگر و قبول قابل جواب يك ظاهرا (فيلم يك بودن
مطرح رسانهاي در كه اينجاست قضيه اين طنز.ميرساند را ما دلخوشي بيشتر و است خوب
شدت به مقوله دو اين ابتدا از.شاهديم را تجارت و هنر بين آميزش بيشترين كه ميشود
در و ميكنيم تفكيك هم از را آنها اينجا داريم ما حالا و داشتند ناگسستني پيوندي
جاي ميتوانند لحظه يك در و ميشوند تركيب هم با عام و خاص سطح ، و عمق هميشه كه سينماست
از را خود جاذبه سينما مثل رسانهاي يك كه وقتي ترتيب اين به و دهند ديگري به را خود
(است خاص و عامهپسند هنر از تركيبي كه است هنري يعني) ميگيرد مرزها خوردن برهم همين
.فيلم يك بودن هنري يا بودن تجاري به شدن قائل ميشود سخت چقدر
طرف يك از خلاقيت از بودند برآيندي (تجاري فقط نه و) فيلمها تمام كه است اين مهم نكته
.پنهان يا باشد آشكار ميتواند آميزش اين حال.ديگر طرف از دگرگوني و سازش با محدوديت و
در و باشد داشته احتياج پول به كه است ناگزير بيستمياش قرن موقعيت خاطر به سينما
حالي در.واژهها بقيه مثل هستند برگردانهايي واژهها اين.شود واقع سازشپذيري موقعيت
به برميگردد قدمتش تركيب اين ،Art Cinema از باشد برگرداني اگر "هنري سينماي" كه
سينماي و بود گرفته فرا را اروپا روشنفكري فضاي كه اول جهاني جنگ از پس اول سالهاي
ذكر با ميكردند سعي و سينما اين براي بودند اسمي دنبال همه و بود شده باب آوانگارد
فيلمها اين نمايش حتي ;سازند جدا زمان آن رايج فيلمهاي از را فيلمها اين مولفههايي
كنار در گالريها در فيلمها از بعضي دوره اين در.بود خاصي نمايش سالنهاي به محدود هم
هنرمندان با فيلمسازها كه است دورهاي اصولا و ميشدند داده نمايش مجسمهها و نقاشيها
اطلاق براي (هنري سينما) تركيب اين زمان آن از.ميرسد اوج به معاشرتشان رشتهها ديگر
كمكم سينما اين.داشتند سينما بقيه با محسوسي تفاوتهاي كه شد انتخاب فيلمهايي به
و مناسبتر شايد كه ديگري اسمميگرفت شكل آن در نوآوريهايي گاه و كرد پيدا هويت
به نسبت كه است آلترناتيو سينماي ميشد اطلاق سينما نوع اين به قديم از و باشد دقيقتر
بايد تجاري سينماي كه است اين بر عمومي تصور.ميباشد مناسبتر هنري سينماي اصطلاح
اين از و ميگيرند شكل ژانرها كه است سينما اين در و باشد داشته سروكار الگوها با بيشتر
تعريف اين برعكس متفاوت سينماي.ميدهند شكل را مخاطب سليقه و ميكنند محافظت سينما نوع
جلوه متفاوت را خود و كند فرار الگوها اين از (متظاهرانه) خودآگاهانه و عمدا بايستي
.است متكي فرد به ژانر به اتكا جاي به تجاري سينماي برخلاف متفاوت سينماي اين ضمنا.دهد
باشد كارگردان آن عقايد بيانگر بايستي هنري فيلم و است فرد يك شخصي عقايد بيانگر يعني
مخاطبي است ، سخت بسيار شناختش كه مخاطبي.كند ارضا هم را خودش خاص مخاطب خواستهاي كه
.باشد سينما تاريخ شيفتگان از برعكس يا و باشد داشته سينما با كمي آشنايي تجربه شايد كه
ميكنيم پيدا آمريكا سينماي در طبعا را تجاري سينماي اين نمونه بزرگترين ناخواه خواه
و هستند سينما آن از شده الگوبرداري كه ميرسد نظر به تجاري سينماي بقيه.(هاليوود)
..و نمايش پخش ، توليد ، :ابعاد همه در ندارند ، را سينما آن جامعيت و تماميت ناخواه خواه
پديد ديگري اصطلاح كه است فضا همين در ضمنا.هستند سينما نوع آن از ناقصي طرح يك و.
جريان همين محصول درواقع سرگرمي اين و ميشود مصرف بسيار و است "سرگرمي" آن و ميآيد
تقابل جاي به كه ميرسيم اين به تجاري و هنري كلمات اين لابهلاي از بنابراين.است اصلي
با بتوانيم كه دارد وجود ايده يك.كنيم استفاده هنري و سرگرمي تقابل از هنري و تجاري
است سادهلوحانه تصور اين من نظر به ولي.كنيم فراموش را سرگرمي / هنر تقابل آن به اتكا
همچنان تقابل اين.بزنيم برهم را تقابل اين و بخوانيم فرا را ميانجياي نميتوانيم و
نام به كتابي در.شد نخواهد منسوخ هيچوقت و بود خواهد بحث قابل و ماند خواهد پابرجا
خيليها:ميكند بيان تقابل اين مقابل در را ما كنوني وضعيت خوب خيلي Only Interment
هر كه باشيم داشته اعتقاد اگر البته و نيستند تفكيك قابل هنر و سرگرمي كه ميكنند ادعا
سرگرمي.دارد حقيقت زيادي حد تا ادعا اين وقت آن محصول يك از هستند ردههايي اينها دوي
كردن انكار براي كه است تاكيدي اغلب ميآيد آن از قبل صرفا يا فقط كلمه وقتي ويژه به
طور همان درست.ميرود كار به چيز يك ايدئولوژيك و زيباشناختي كيفيتهاي دادن تقليل يا
.ببريم را كافي لذت اثر آن از شايد و بايد كه طور آن كه ميشود آن از مانع هنري برچسب كه
راهي عنوان به همه از فراتر و محصولات دستهبندي براي روشي و محصول از توصيفي عنوان به
برابر در هنر تقابل اصولا ولي دارد را لازم كارايي ارزشي نظر از محصولات كردن جدا براي
.پابرجاست هميشه ولي است مشكوكي خيلي تقابل سرگرمي
مشخص مواقع در را آنها كاربرد وقتي حتي ما كه دارند دلالتهايي و معاني واژهها اين
فيلم يك بودن سرگرمكننده الزام.هستيم آنها بردن كار به مشغول همچنان ميبريم سوال زير
مقاومت الزامها اين مقابل در ظاهر در فيلمها عمل در كه هرچند.است واقعي هاليوودي
تقابل وجود.بود واقعبين مقداري بايد بنابراين.ميكنند حركت آنها از فراتر و ميكنند
كه تقابلي.است تقابل اين براساس ارزيابي و قضاوت است مهم كه چه آن است گريزناپذير
دو اين تقابل بررسي در) كنيم فراموش نبايد كه است نكاتي است مشكوك و تفسير قابل بسيار
و دارد نياز ديگري به بودن متفاوت براي حريف دو از يكي حتما كه است اين آن و (مفهوم
.داشت نخواهد معنايي و وجود ديگري بدون
ايران سينماي.دارند مستقيم نسبت هم با كيفيت و كميت كه گفت ميتوان قويتر تعبير به
به بايد ابتدا در سينما.كند بسنده سال در متفاوت فيلم چند به خود بقاي براي نميتواند
را خود و شده پديده اين جذب استعدادهايي بعد و باشد داشته وجود سرگرمي _ هنر يك عنوان
نكته.ميشوند سينما پيشرفت باعث ميشوند متفاوت كه آنهايي عمل در و دهند جلوه متفاوت
مخاطبانش كه اين از هنرمند يك كه كرد ثابت بشود نميكنم فكر واقعا كه است اين ديگر
.شد نخواهد ناراحت هم سرگرميساز يك مقابل ، در حتي و بشود ناراحت شوند زيادتر
آنها.بوديم شاهد هوركهايمر و آدورنو طرف از تجاري سينماي به را حملهها مهمترين
تمام و بود خواهند شكل يك و نگرند يكسان فرهنگساز صنعت اين توليدات تمام كه معتقدند
اعتراف هاليوود ، به مهم و قديمي حمله و انتقاد اين مقابل دركرد خواهند يكسان را فرهنگ
:است گفته چنين (آمريكا سينماي به دوستانش علاقه توضيح براي) كه داريم را فرانسواتروفو
".بودند هم شبيه فيلمها همه كه چرا داشتيم دوست را آمريكا سينماي ما ، نهايي تحليل در"
اين از استفاده اوقات اغلب.ميبريم كار به زياد را تفاوت و شباهت كلمات ما چرا پس
ارزيابياش داريم ما كه باشد فرضيهاي آن از كافي دانش فقدان منشاش ميتواند كلمات
سينما چون.كنيم محدود را خود علاقه دامنه كه اين براي باشد شخصي تلاش يك يا و ميكنيم
آن از حال هر به ولي است سختي كار گسترهاش با داشتن كار سرو و است گستردهاي هنر خيلي
را خود شباهت ، عنوان با را سينما از عظيمي بخش يك نميتوانيم كه است معنا آن به اين طرف
.كنيم خلاص آن به نگاه زحمت از
چون) بود متفاوت هنري كه داشتيم سينمايي هم.است پيچيده خيلي وضعيت ايران سينماي در
در هميشه كه بوده سينما نوعي مقابلش در و (بوده دولت سرمايهگذارش و نداشته مالي دغدغه
مناسبتهايي و كار و ساز بين اين در البته.است كرده حركت سينما اقتصادي بعد با تعامل
توانسته متفاوت سينماي اوقات گاهي كه است اين آن و بوده متفاوت و تجاري سينماي بين هم
تجاري سينماي به هم را الگوهايي ضمن در و بياورد همراه به سينما براي تازه دستاوردهايي
.ببخشد نيرو را آن و بدهد
شباهتها و ميشوند تمام تفاوتها كجا كه:است پيچيدهترين سينما از بخش اين من نظر به
.ميشوند آغاز
خالي صندليهاي تراژدي
زمين آرزوهاي فيلم به نگاهي
نجفي نسيم
و لرستان دشتهاي و علفزارها لاي لابه از.ميگيرد شكل آرام آرام "زمين آرزوهاي" قصه
.آموزگار قدمهاي
.است همراه او رفتن با آن از خروج و دهكده به آموزگار ورود با فيلم فضاي به ورود
كه است زندگي از كوتاه مقطعي قصهاش پس نباشد گزارشگونه دارد سعي "زمين آرزوهاي"
به ميبينيم آنچه تعميم براي نشانههايي تصاوير در نه و ديالوگها در نه كارگردان
براي آموزگار به "يار علي" هشدار شايد تنها.نميدهد قرار سرزمين آن دورانهاي تمامي
شده ، كشته برادرش دست به كه صديقه نام به دختري حال شرح بيان نيز و اسلحه با زندگي لزوم
به زمين آرزوهاي قصه وجود ، بااين اما.ميدهد ارجاع سنتها درباره ذهنياتمان به را ما
است كرده سعي و شده فراموش سرزمين يك سنتهاي و احوال شرح تا است شبيه گذرا ماجراي يك
فيلم قصه ، شدن پررنگ از قبل تا كه آنجا از اما.كند حفظ امتياز يك عنوان به را اين
از (نيست خوبي شروع اصلا كه) است مردم و مدرسه چوپان ، طبيعت ، از مستند تصاويري تنها
حضور مدد به شده فراموش انسانهايي از بومي نمايش:ميكند معرفي چنين را خود ابتدا همان
و صحنهپردازي لوكيشن ، بند و قيد از كه فيلمينخورده دست طبيعت و متعدد نابازيگران
.ميطلبد قويتري معنايي و روايي جذابيت دليل همين به درست و است آزاد فني عناصر كلا
تماشاگر ذهن در بسياري انتظارات آغاز همان در چنين ، اين فيلمي ميبينيم ، كه چنان پس
آموزگار چون هم اصلي عامل با آن شروع ميدهد؟ پاسخ آنها تمامي به آيا اما ميكند ايجاد
است فيلم در شده معرفي افراد تكتك به آموزگار از اصلي بار اين انتقال با آن پيشرفت و
.خانهها آن از يك هر درب بازنمودن براي شود بهانهاي و گرفته قرار متن در آموزگار تا
و ماجراست شاهد واقع درنميدهد نشان خود از را نقشي چنين وتاثير نفوذ آموزگار ، آن اما
محور فيلم گفت بتوان شايد اصولا.ميشود بدل داستان حاشيه و فرعيات به تماشاگر ذهن در
شايد) فرهنگي عقبماندگي ناموسپرستي ، مردسالاري ، ازدواج ، .ندارد برجسته شخصيتي و اصلي
زندگي امور تمامي در ديرينه سنتهاي زدن موج و (سينما با مردم آن بيگانهنماياندن با
همان اينها متاسفانه اما بوده آنها برجستهسازي بر سعي كه است نقاطي دهكده آن مردم
به.ميكند دور فيلم پذيرفتن از را او و شده القا تماشاگر به كه است ابتدايي نشانهاي
گوش و چشم روزها اين كه مشابه موارد و ستيزي سنت نمايي ، ضعف مانند آيتمهايي تكرار سبب
.است پر آنها از سينما مخاطب
بدجوري تكراري ، ملودرام مايههاي با لوكسگرا و آپارتماني سوژههاي روزها اين كه اين
به تعميم قابل دليلي اما است واقعيت يك كردهاند ، باز عام مخاطبان ميان را خود جاي
راه ضمنا و) نيست زمين آرزوهاي چون هم فيلمهايي از مخاطب استقبال عدم چگونگي و چرايي
آثاري مسلما (نميشود محسوب امروزي فارسيهاي فيلم از خاص مخاطب نجات براي نيز فراري
مستندگونه ، پسزمينه باز ، لوكيشن حاوي كه بود خواهند و بودهاند خدا رنگ چون هم
زيرا ميكنند جلب را عام و خاص مخاطب نظر اما بوده ديگر مشترك آيتمهاي و نابازيگر
.است بخشيده ديگر جذابيتي مشترك ، ظاهر به عناصر همين به اثر ، كليت هدفمندي
شروع ، در آن كندي اما ميگرايد تندي به فيلم پايان به رو چه اگر "زمين آرزوهاي" ريتم
تماشاگر ساختن همان در اول نيمه ميزان به فيلم دوم نيمه كل بهطوراست فيلم بارز مشكل
چيزي همان شايد اين و دارد راه پايان تا او كشاندن براي بيشتري قدرت و نيست مشكل دچار
فيلم قويتر و جذابتر عناصر دنبال به همواره نااميدي وجود با مخاطب ميدهد نشان كه است
اندازه چه تا فيلم اماندارد غيرآپارتماني و باز لوكيشن با دشمني اصولا و ميگردد
ذهنيت يك به آن سادگي وجود با را فيلم كليت كه هست اندازهاي آيا ;است عناصري چنين حاوي
نيست ، ملاك نابازيگر از بهرهبردن يا و فرم بودن گزارشي يا و مستند كند؟ بدل پابرجا
خالي مناظر و شاهنامهخواني مراسم به بيهدف دوربين كه شروع در ويژه به "زمين آرزوهاي"
تماشاگر كردن همراه براي دستمايهاي هيچ تقريبا است مشغول برنده پيش و هدفمند عناصر از
مسبب خالي صندليهاي منظره و اكران زمان در فيلمها اينگونه ضعيف موقعيت اگر.ندارد
مستلزم فيلمسازي ، براي زمينههايي چنين به پرداختن ريسك پس آنهاست ، سازندگان نارضايتي
اواسط در را علاقهمند تماشاگر تا است زوائد حذف مهمتر همه از و بيشتر جذابيت و قوت
.ندهد دست از راه
در موجود ژانرهاي بستر در را خود پيشرفت و رشد گاه هيچ ايران سينماي اينها ، از گذشته
جامعه ، اجتماعي و سياسي موقعيتهاي براساس زمان هر و است نبوده شاهد جهان سينماي
مرور به الگوبرداري در تكرار اثر در كه است شده ارائه آن به مصرفدار تاريخ الگوهايي
و "زمين آرزوهاي" مانند فيلمهايي پس.گذاشتهاند خالي را عرصه باز و شده ، نخنما زمان
آن ، بر علاوه ميطلبند ، تنوع و تفاوت كلاسيك بستر و ژانر كدام با دست ، اين از نمونههايي
هيچگاه ما فيلمهاي.داشتهايم داخلي توليد و ساخت بضاعت با هماهنگ آثاري همواره ما
كردن سادهتر چه هر با پس.است نديده خود به را دنيا متداول تكنولوژي روي و رنگ
آنها ، تداوم و قطع حتي و نماها كردن سادهتر و ساده صحنهپردازيها ، از فرار ساختارها ،
ميكنيم؟ فرار گذشته پاگيري و دست و پيچيدگي كدام از
فيلم يك مرد ، يك
جبلي حميد بازيهاي به نگاهي
كمانگري بابك
فيلم _ آنها پرفروشترين روايتي به _ ايران سينماي تاريخ فيلمهاي پرفروشترين از يكي
كه فيلم اين.است جبلي حميد خلاق ذهن پرداخته و ساخته كه است "پسرخاله و قرمزي كلاه"
تماشاگر زيادي تعداد توانست بود ، شده ساخته تلويزيوني شخصيت دو كمنظير محبوبيت براساس
هنگام كه دارند ياد به ديدهاند سينما در را فيلم اين كه آنهايي.بكشاند سينماها به را
تعدادي شهرستانها ، در حتي و ميشد تشكيل شخصيت دو اين طرفداران از طويلي صف آن ، اكران
فيلم يك اكران مدتها از بعد كه بودند كساني آنها.پرداختند فيلم تماشاي به ايستاده هم
كودك ژانر.آوردند هجوم سينماها به و شمردند غنيمت را كودكان براي سرگرمكننده و جذاب
اگر ميآيد ، حساب به مناسب فيلمهاي پخش و توليد عرصه در ژانرها ضعيفترين از يكي كه
مرضيه و طهماسب ايرج با كه است جبلي حميد پايهگذارانش ، از يكي هم باز باشد خورده تكاني
.كردهاند كار كودكان براي گروهي ، صورت به برومند
كلاسهاي در حضور با را هنرياش فعاليتهاي او شد ، متولد تهران در سال 1337 در جبلي
فكري پرورش كانون هنري فرهنگي آفرينشهاي مركز از بازيگري و كارگرداني تئاتر ، فيلمسازي ،
.شد كودك كار عرصه در او بعدي حضور منشاء كه جايي است ، كرده آغاز نوجوانان و كودكان
كه جايي بازميگردد شصت دهه اواسط در شبكه 2 پربيننده برنامههاي به ما نسل مشترك خاطره
.زد رقم كودك برنامههاي پخش و توليد در را جديدي فصل ،"بيا برو محله" و "بهداشت محله"
را برنامهها اين موفقيت ديگر نفر چند و پسياني آتيلا عبدي ، اكبر ژيان ، رضا همراه به او
به مشغول تلويزيون و سينما از ديگري شاخه در كدامشان هر بعدها ، كه حالي در كردند تضمين
كه عروسكياي شخصيتهاي كه بود جبلي حميد كودك ، ژانر به آنها وفادارترين ولي شدند كار
تا شد الگويي آنها ، از هركدام و ماند ما نسل بچههاي ذهن در مدتها تا ساخت ، ما براي او
به كه او ، پرهيجان و انعطافپذير صدايبگيريم فاصله بيفايدهمان روزمرگي از آن ، توسط
تكرارنشدني موفقيتهاي جمله از ميزد حرف پسرخاله و كلاهقرمزي شخصيت دو هر جاي
تا كه كند پايهريزي را شخصيتهايي بنيان توانست جبلياست ايران سينماي و تلويزيون
سوي از آنها صداي و داشت طرفدار آنها ، عكس به منقوش اسباببازيهاي و عروسكها سالها ،
و كلاهقرمزي دوستداشتني شلوغبازيهاي و خرابكاريها.ميشد تقليد بزرگترها و بچهها
كه داشت آنها منطقي و درست شخصيتپردازي از نشان پسرخاله ، منشيهاي عاقل و لاپوشانيها
شخصيتهاي جاي به مشهور بازيگران هاليوود ، در هماكنون.شد تكميل جبلي صداي مدد به
.است نيفتاده جا ايران در هنوز مسئله اين كه ميكنند صحبت فيلمها در عروسكي و كارتوني
شخصيتهاي از را آن ميتوان كه است كرده طي را متفاوت راهي سينما در جبلي اما ،
عوض گريم با راحت ، بسيار او چهرهبخشيد ديگر وجهي آنها به و كرد جدا وي ، تلويزيوني
اينها ، همه با ولي كرد ، پيرتر يا جوانتر سال چندين را او ميتوان سني هر در و ميشود
قرار كه هنگامي و ميدهد كودكانه معصوميتي او به كه اوست پيشاني و چهره خطوط در حالتي
معصوميت اين كند ، بازي شيرينيفروش دختر فيلم در آزاردهنده و طماع پيرمرد يك نقش در است
جعفري دركارهاي جبلي.ميبخشد طنز مايه او به و ميشود نمايان او سنگين گريم پس در
و تندباد مسير در سنگي ، شير سرد ، جادههاي همچون فيلمهايي داشته ، طولاني حضوري جوزاني
و خيال سايه از است ، كرده همكاري گوناگوني فيلمسازان با حال عين در و خرس ، يك مرد يك
فيلمسازان فيلمهاي در كه هرگاه او.وشيرك تحفهها آوازهخوان ، گربه تا آفتابي مرد
"مادر" و "دلشدگان" در او بازيهاي است ، داده ارائه خوبي بازيهاي داشته ، حضور معتبر
.دارد ريحانه مثل فيلمي با زيادي تفاوت
به او براي را نسبي موفقيت ،"مريم پسر" يعني كارگردان ، مقام در فيلمش اولين كه جبلي
دختر از كمي فاصله با كه فيلمي سينماهاست ، پرده روي فيلمش دومين هماكنون داشت دنبال
دختر.ميشود حس فيلم لابهلاي در جبلي مخصوص طنز مايه و شده اكران شيرينيفروش
كه صحنههايي در ولي ميخورد چشم به ساختارش در آشكاري ضعفهاي آنكه با شيرينيفروش
كه باري ميكشد ، دوش به را فيلم بار تنهايي به او.است جبلي مديون عميقا است موفق
داستان "سفيد خواب" اما.است كرده سنگينتر را آن بازيگرانش بدتر بازي و بد فيلمنامه
ميكند فكر و ميبرد رنج تنهايي از كه ميكند روايت را عروس لوازم مغازه وضع خل شاگرد
يكي شبيه كه مييابد را زني ناگهان او.كرد درددل او با بشود كه كند پيدا را زني بايد
ايجاد براي زيادي ظرفيت فيلم ، داستاني خط.ميبندد دل او به و است مزون مانكنهاي از
بتواند ناشي فيلمنامهنويس يك كه دارد پيچيدگي آنقدر حال ، عين ودر دارد طنز موقعيتهاي
تيغ لبه روي رفتن راه نوعي به بنابراين.بيندازد خطر به را داستان طنز موضوعيت كل ، در
در نمونهاي بازي سفيد خواب در جبلي بازي.شود موفق نسبتا است توانسته جبلي كه است
بازي بتوان شايد.ميآيد حساب به است سنگين نقشهاي جزء بازيگري طبقهبندي در كه نقشي
او سكانسها از خيلي در كه آورد شمار به كمدي ژانر در واقعي Over act يك نوعي به را او
به را حسها تغيير توانست صورت ميميك يك با و كند عوض را صحنه توانست نگاه يك با
با او كردن صحبت صحنههاي قبر ، سر مادرش با او درددل متعدد سكانسهاي.كند القا تماشاگر
بهعنوان او بازي مجموعه در همه و همه دوچرخه ، راندن و رفتن راه نحوه مانكنها ،
در خود منحصربهفرد طنز اجراي شيوه از خوبي به جبليشدند ثبت يادماندني به صحنههاي
اكتفا طنز بيان شيوه يك به تنها كه اينجاست جالب نكته و است كرده استفاده فيلم اين
تن از لباس درآوردن سكانس.است برده كار به را همه كلامي ، طنز تا موقعيت طنز از و نكرده
زني ديدن هنگام او رفتن حال از صحنه و قبور روي از او حركت سكانس فيلم ، اوايل در مانكن
و جبلي حميد از.دارد طنز مقوله به او شناخت از نشان همه و همه است ، مانكن شبيه كه
آمده عمل به تجليل اصفهان ، كودك فيلم جشنواره در طهماسب ايرج و برومند مرضيه دوستانش
.است
هنر حاشيه
تلويزيون آهنرباي*
اين تلويزيون به سينما بزرگ كارگردانهاي جذب ادامه در:متين فرهنگ _ هنر و ادب گروه
تلويزيون پاي را مردم مهرجويي داريوش و بنياعتماد رخشان است قرار ميشود شنيده بار
جوان پليس نامهاي با روزها اين كه متعددي سريالهاي از استقبال گويا.كنند خانهنشين
بيدار و خواب ،(حاتميكيا ابراهيم) خاكسرخ ،(تبريزي كمال) سركشي دوران ،(مقدم سيروس)
تا كرده ترغيب را سيما مسئولان ميشود پخش گانه شش شبكههاي در روز هر (فخيمزاده مهدي)
شنيده.كنند تلويزيون جذب پول نام به آهنربايي با را سينما بزرگ كارگردانان ديگر
مجموعه يك بنياعتماد و كند شروع را "مامان ميهمان" است قرار مهرجويي ، داريوش ميشود
.است كرده پيشنهاد را اجتماعي مستند
تهران در اسكورسيزي*
به را جهان سينماي بزرگان از بسياري پاي انقلاب از بعد كه كارگرداناني معدود از يكي
رزي ، فرانچسكو تئوآنجلوپلوس ، از بعد ميشود شنيده حالا.است كيارستمي عباس كرد باز ايران
نيويوركياش دسته و دار با كه است اسكورسيزي مارتين نوبت خنجي داريوش گاوراس ، گوستاو
همراه به كن جشنواره در امسال كه كيارستمي.باشد تهران فجر فيلم جشنواره ويژه ميهمان
همتايش از كه بود كرده اعلام گفتوگويي در اين از پيش بود دانشجويي بخش داور اسكورسيزي
ايراني علاقهمندان كه داشته اظهار كارگردان اين و است كرده دعوت فجر فيلم جشنواره براي
دسته دارو" اسكورسيزي اثر آخرين.كرد نخواهد محروم اثرش ديدن از را ، گانگستري فيلمهاي
هزينه 120ميليون با بالاخره و بوده سرگردان سال يازده حدود آن ساخت هزينه "نيويوركي
روي به انقلاب 58 از قبل در "تاكسي راننده" فيلم تنها ايران در.رسيد پايان به دلار
استاد اين آثار ديگر...و كازينو وحشت ، تنگه كوندون ، خوب ، رفقاي.است رفته پرده
.سينماست
دوربين پشت ;افخمي*
ساخته خبرنگاران براي خبرساز مردي افخمي ، بهروز از هنري و سياسي - مطبوعاتي جنجالهاي
در زندگي تفاوتهاي درباره پسرش گلايههاي نقل و مجلس دستور از پيش نطق روز يك.است
خبر روز يك مردم ، دغدغههاي از بودن دور به روشنفكران كردن متهم روز يك آمريكا ، و ايران
شنيده خبر آخرين در هم حالا و..روز يك ناهمگون ، بازيگراني حضور با فيلمي ساخت
جعفر داستان اساس بر "گاوخوني" فيلمنامه و بگيرد قرار دوربين پشت خودش دارد قصد ميشود
آنقدر گاوخوني فيلم كردن فيلمبرداري اما.كند كارگرداني و فيلمبرداري را صادقي مدرس
ساخته "باران زير" فيلم فيلمبرداري با هم ابتدا در افخمي كه چرا نشد ، تعجبمان باعث
ديگر عرف برخلاف است قرار كه رسيد خبر وقتي اما گذاشت سينما عرصه به پا داد سيفالله
از خبر آخرين در.شد بيشتر آن از تعجبمان باشد داشته زمان دقيقه تنها 60 سينمايي آثار
عنوان به رسانده پايان به را شرح بدون سريال تازگي به كه اويسي فتحعلي پروژه ، اين
.دارد حضور فيلم اين در اول نقش بازيگر
گذاشت پشتسر را قرمز خط دادشاه ، *
را او قامت سينمايي هيچ پرده كرد ، بازي سال 1363 در راد سعيد كه عقابها فيلم از بعد
در او بازي زمزمه ديگر بار ايران به آمدنش با دهه 70 اواخر در اينكه تا نديد خود به
اختصاص خود به را سينمايي غيرتخصصي و تخصصي نشريات رنگين صفحات روز هر مختلف فيلمهاي
راد ، تا نداد اجازه هيچگاه سينمايي وقت معاونت داد سيفالله روحيه اما ميداد
..و دادشاه چهارم ، روز صبح قرمز ، خط تنگنا ، در را ماندنياش ياد به بازيهاي يادگارهاي
كارگرداني دست به تابو اين جديد دههاي در بالاخره اينكه تا كند زنده دوستدارانش براي.
است قرار بار اين دوئل نام به فيلمي با راد سعيد و شد شكسته درويش احمدرضا نام به توانا
با عظيم پروداكشن با فيلم اين.برود دوربين جلوي برگشته جنگ از رزمنده يك نقش در
فيلمبرداري مراحل بدخشاني بهرام دوربين با كرده علم رودشور در اثباتي امير كه دكورهايي
و تهراني هديه و هستند فيلم اين بازيگران ديگر نظريه پريوش بازغي ، پژمان.ميكند طي را
.دارند درويش جديد ساخته در افتخاري حضوري پرستويي پرويز
درنميآوريد بولتن شما*
او.است خورده گره فجر فيلم جشنواره بولتن با اكبريصحت جليل نام كه ميشود سال دو
فيلم جشنواره رنگ و آب خوش صفحات و ميكرد جمع دورهم را جوان نويسندگان از مجموعهاي
هفته مديرمسئول و سردبير كه هم گذشته سال.ميرساند سينماها به عليالطلوع صبح را فجر
منتشر جشنواره بولتن عنوان به و درآورد روزانه صورت به را نشريه اين بود سينمانو نامه
نيست ، خبري هيچ هم اكبريصحت از و شده تعطيل سينماينو است مدتي كه حالا اماكرد
است بهتر البته كه است ، جديد گروه يك با امسال جشنواره بولتن راهاندازي از صحبتهايي
گويا.گرفتهاند را بولتن سفارش ميگويند ميرويم ، كه جا هر روزها اينگروهها بگوييم
عنوان به را خودش اهميت نوعي به هم بولتن عدهاي ، خوردن خوندل و زحمت سال چندين از پس
جشنواره دوره يكمين و بيست بولتن امسال ديد بايد حالا.است آورده دست به محدود رسانه
سوي به است بازگشتي يا داشت خواهد صعودي روند آيا.ميشود منتشر چگونه تهران فجر فيلم
همراه به رحيميان بهزاد كه ميافتند بولتنهايي ياد وقتي بسياري هم هنوز.سابق تجربيات
.ميخورند حسرت درآورد تربيت عبدالله و روحاني اميد
|