جانشين بي زيستبوم كوهستان ،
رانديم شهر از را پرندگان و..

جانشين بي زيستبوم كوهستان ،
اما است ، پايان روبه بود شده ناميده هم كوهستان جهاني سال كه ميلادي سال 2002:اشاره
از مراقبت براي مردم بيداري.است باقي همچنان محيطزيست حفظ دوستداران اميدهاي و بيمها
.است گشوده آينده براي روشني چشمانداز طبيعي ، ارزشمند مواهب و زيست محيط
به داشته ، روا طبيعي منابع و طبيعت بر كه ستمي به نسبت حسرت با بشر آينده در مسلما
تا نيست باز چپاولگران براي هميشه ميدان و گماشت خواهد همت محيطزيست جانبه همه حفظ
كه خسارات برخي متاسفانه اما دهند ، ادامه محيطزيست نابودي و منابع غارت به همچنان
حتي و دراز ساليان تا ميشود وارد هوا و خاك و آب منابع و كوهستان و جنگل به امروز
.بود خواهد جبران غيرقابل قرنها
اين در.بود كوهستان جهاني سال اجلاس آخرين ميزبان قرقيزستان پايتخت بيشكك اخيرا
شركت جهان سراسر از محيطزيست كارشناسان و بلندپايه مقامات سران ، از تن اجلاس 700
زيستمحيطي مشكلات درباره كارشناسان توسط تفسيرهايي و تحليلها مناسبت همين به داشتند ،
.ديدگاههاست همين از برگرفته شماره اين گزارش.شد ارائه كوهستان
سوي از اي فزاينده طور به كردهاند آنهازندگي روي قرون كهطي وجوامعي جهان كوههاي
زيستمحيطي برنامه را موضوع اينشدهاند محاصره اقتصادي و زيستمحيطي تهديدهاي انواع
.ساختهاند مطرح محيطي زيست پژوهشهاي جهاني مركز و (يونپ) متحد ملل سازمان
طبيعي يخچالهاي زمين شدن گرم با لندن از زيست محيط خبرگزاري ايستگاه گزارش به
اين است ، شدن ذوب حال در حيرتآور آهنگي با جهان سراسر برفي ميدانهاي و كوهستانها
داده قرار كامل دگرگوني آستانه در را جهان زيستي تعادل كه است تهديدي بزرگترين احتمالا
در معدني فعاليتهاي و گسترشجادهها اثر بر گياهي پوشش جنگلهاو رفتن ميان از امااست
پيش سال دو از ماهوارهاي اطلاعات.است فزاينده نگراني يك نيز بالاتر چه هر ارتفاعات
.ميدهد نشان زمين سطح از درصد روي 24 را زيستمحيطي تغييرات شدت
از بخشي گسترده بيابانهاي اين":ميكند نشان خاطر يونپ اجرايي مدير "توپفر كلاوس"
مشخص جديد گزارشهاي اما.است مانده محفوظ قرنها طول در كه ميباشد جهان ارزشمند اقليم
بر وحشي مناطق بقاياي آخرين اين از برخي جهان ، نقاط از بسياري مانند چگونه ، كه ميسازد
."ميشوند ناپديد سرعت به بيرويه بهرهبرداريهاي اثر
از را خود قربانيان هماينك كه است اقليمي تغييرات پديده اينها همه پشت" وي گفته به
."ميگيرد مرتفع مناطق در گياهي و انساني جوامع تغيير و طبيعي يخچالهاي بين
بلندترين كليمانجارو ، كوههاي يخي كلاهك رودتمام مي اقليمي ، انتظار تغييرات فشار زير
وابسته جوامع براي بالقوهاي بار فاجعه عواقب كه شود ذوب ديگر سال تا 20 ، آفريقا قله
.داشت خواهد همراه به كردهاند زندگي متمادي قرون طي آن شيبهاي در كه مزارع آبياري به
كوههاي در ديگر جاهاي و پرو "بلانكاي كورديلرا" در طبيعي يخچالهاي ترتيب ، همين به
كه حالي در ميروند ، پيش نابودي سوي به و يافته كاهش درصد اخير ، 75 سال خلال 25 در آند
.شد خواهد آن دست پايين در مهم سيلهاي شدن جاري باعث احتمالا هيماليا برفهاي ذوب
صلاح و خير و رفاه سلامت ، بلكه نيستند ، تاسف باعث فقط اثرات اين":كرد اشاره توپفر
عظيم رودهاي آنها از كه هستند ، جهان آب برجهاي كوهستانها.مياندازند خطر به را ما همه
وارد زودتر چه هر زمين روي در زندگي بقاي و كوهها حفظ براي بايد.ميگيرند سرچشمه دنيا
فشارهاي زيستمحيطي ، پژوهشهاي مركز مدير "كالينز رامارك" گفته به همچنين ".شويم عمل
فضايي تا كنند كوچ بالاتر ارتفاعات به ميسازد مجبور را فقير مردمان اقتصادي و جمعيتي
جنگلي درختان بيشتر قطع معناي به حركتها اين.سازند فراهم خود گلهداري و كشاورزي براي
بسياري در و ميباشد فرد به منحصر زيستبومهاي ماندن زنده براي جدي تهديدي كه كوههاست
.ميشود آن رفتن دست از و خاك فرسايش گرفتن شتاب سبب موارد
ناپذير سيري ظاهر به اشتهاي يافته ، توسعه كشورهاي در معادن ذخاير شدن تمام علاوه به
فقير كشورهاي از بسياري در سرمايهگذاري محدوديتهاي آسانسازي و گاز ، و نفت براي جهان
تا كه شده جاهايي در جديد زيربنايي تجهيزات ساير و جاده لوله ، خط معادن ، ساخت به منجر
.بود مانده باقي نخورده دست و بكر پيش وقت چند همين
نسبتا كه شده كوهها بالادست جوامع بومي افراد ميان دايمي تماس به منجر فعاليتها آن
تردد و يافتن جريان خاطر به فزاينده طور به آنان فرهنگهاي و معيشت اما بوده منزوي
.است شده تهديد دست پايين مردمان
معمولا -توريستي تجهيزات آب ، موادمعدني ، الوار ، يعني -كوهستانها ثروت براي تقاضا"
به دست بالا ازطرف اينكه تا ميشود زده دامن كوهها دست پايين و شهرها جمعيتهاي سوي از
".باشد آمده وجود
حفظ براي كه هستند جهان فرد به منحصر زيستبومهاي متوليان كوهستان اهالي":افزود وي
از مراقبت براي آنان توانايي بيشتر فرسايش.است واجب و اساسي آنها نگهداري زيست ، محيط
".است جهان تمام زيان به بلكه آنان زيان به تنها نه داراييها اين
است ، مركزي و شمالي آمريكاي نقاط نخوردهترين دست كوههايش ميرسد نظر به كه گرينلند ، در
حدود آفريقا در اما.است شده يامرتع كشاورزي اراضي به زمينهاتبديل درصد تنها 14
كوههاي.ميكنند گلهداري آنها در و رفته چارپايان سم يا كشت زير به كوهستانها از نيمي
.هستند عقب آفريقا از اندكي هم جنوبي آمريكاي
زيستبومهاي ويژه به آند ، كوههاي رشته غرب شمال و كاليفرنيا قفقاز ، از بخشهايي
از اغلب آنهاآنهاست متوجه تهديدها بيشترين كه هستند مناطقي ميان در مركزي ، كلمبياي
.باشد اولويت در شان نگهداري و حفظ وبايد هستند غني زيستي تنوع نظر
نائيني علوي سعيد:مترجم
اينترنت:منبع
رانديم شهر از را پرندگان و..
زيست محيط و مردم
سرماي داد دست من به حياط به ورود و ساختمان از خروج از پس كه حسي اولينبود شب سر
حس به را خود جاي حس اين لحظه چند از پس.كردم حس صورتم بر را آن هجوم كه بود خفيفي
!بهبه !هوم:بگويم دوستم به خطاب وطنزآميزي كوتاه جمله شد باعث يكي اين كه داد ديگري
!...دودي بوي چه
كرده پر را ما مسكوني منطقه فضاي كه بود ماشينها اگزوز دود آلوده ، دود اين بله ،
.است
جواني اوايل از خود زندگي به دادن سروسامان و كار يافتن نيز و خواندن درس براي كه من
كوچكي شهرستان پاك هواي تجربه كردهام ، ترك بزرگ شهرهاي قصد به را شهرستان در خود خانه
اين به.نبردهام ياد از هنوز كردهام سپري را نوجوانيام و كودكي سالهاي آن در كه را
و دود همه اين اينكه علت ميداني گفتم دوستم به.يافت ادامه دوستم و من گفتگوي ترتيب
چيست؟ كرده پر را ما زيست محيط فضاي آلودگي ،
كه شهر اطراف و داخل زمينهاي همه.گرفتهاند پرندگان و درختان از را زيست اجازه آنها
از جنگلي.است داده متراكم و بلند ساختمانهاي به را خود جاي بود كشتزار و باغ روزي
فكر به كس هرسائيدهاند آسمان بر سر جا همه بسيار تراكم با كه واجور و جور ساختمانهاي
براي:باشد داشته خانهاي و درآورد پول كه فكر اين به شام تا صبح سر از.است خودش
پيدا دست آرامش به واقعا انسان ترتيب اين به آيا اما...و سكونت براي محلي و خوردن
در.برسيم واقعي آرامش به نميتوانيم سالم طبيعتي داشتن بدون كه است اين حقيقت ميكند؟
ديدار از را ما حتي گاه و گرفتهاند ميان در را ما سو هر از كه ديوارهايي اين ميان
ساكنين.ميشود دشوار نيز كشيدن نفس حتي گاه شهر اين در.ساختهاند محروم نيز آسمان
در لحظه اين در.باشند آنها ولي نباشد كلاغ و گنجشك نباشد ، پرنده كه ميخواهند شهر اين
كه هزارانسار تصور درخت ، از بود پر ما كوچك شهرستان مثل كه گرفت شكل شهري روياي ذهنم
همه كه گنجشكها و مينشستند سالخورده توت درخت انبوه شاخههاي روي به هم همهبا
دست به جا همان طبيعت از كه مصالحي و محل طبيعي محيط به توجه با خانهها و بودند جا
با.خنك تابستان در و گرم زمستان در بود ، دنجي فضاي خانه.ميشدند ساخته بود آمده
كامل را پنجره جلوي منظره كه درختي انبوه شاخههاي آفتابگيرو و بزرگ چوبي پنجرههاي
هم گنجشكها از حتي را زندگي اجازه كه شده باعث ما خودخواهي گفتم دوستم به.ميكرد
.بگيريم
كه روز يك عصر پدريام ، شهرستان همان در.بود پاييز اوايل پيش سال چند ميآيد يادم
ساختمان دوم طبقه در اتاق اين.بودم نشسته خود اتاق در ميرفت سردي به رو كمكم هوا
آجري و نو ساختماني ما ساختمانميشدند باز كوچه سمت به كه پنجرهداشت دو و داشت قرار
شيشه به را ضربههايي خوردن صداي ناگهان بودم نشسته خود گرم اتاق در راحت كه من.بود
پرتاب ما پنجره سمت به سنگريزه چند كوچه توي از كسي شايد كردم گمان اول.شنيدم پنجره
گوشه به را خود پر و بال كه افتاد گنجشكي به چشمم ناگهان و زدم كنار را پرده.است كرده
.كند پيدا اتاق درون به راهي تا زد مي پنجره
به كوچك گنجشك كه شدم متوجه هوا سردي به توجه با.كردم نگاه را صحنه اين تعجب با
.بيايد من گرم اتاق مهماني به تا است روزنهاي يافتن دنبال
تا دور گذشته در است؟ آورده پناه آجري ساختمان اين پنجره به من بيچاره گنجشك چرا اما
با را شاخهها روي و ميپوشاند درخت نازك شاخههاي از رديفي را گلي خانههاي بام دور
و شاخهها.ميكردند كامل گل با را بام روي سپس.ميپوشاندند خار بوتههاي و خاشاك
.ميشد بام لبههاي مقاومت باعث و ميكرد جلوگيري بام لبههاي در گل شدن شسته از خاشاك
مصالح تغيير با.چلچلهها و گنجشكها لانهسازي براي بود دنجي بسيار جاي ضمن در محل اين
منافذ و سوراخها همه شدن گرفته و قير با بامها شدن پوشيده و آجر از استفاده و ساختماني
نفوذ و بتوني ساختمانهاي ساختن در آيا.نداشتند ساختن لانه براي جايي گنجشكها ديگر ،
باممان لب بر و خانهمان حياط در آنها ديدن با تا است بوده گنجشكها فكر به كسي ناپذير
براي فقط جهان كه بفهميم تا.است نشده ساخته انسان كردن زندگي براي تنها زمين كه ببينيم
خانههاي و بزرگ شهرهاي ساختن به افتخار و غرور با كه ما. نباشيم خودخواه و نيست ما
هم او.دارد حيات حق هم درخت كردهايم فكر هيچ مينازيم ، خود به بزرگ خيابانهاي و بزرگ
.نبوديم هم ما نبود اگر كه است زنده موجودي ما مانند به درست
بيهيچ را خود زيبايي و ميكند هديه ما به ادعايي و غرور بيهيچ را پاك هواي درخت
او به متعلق كه را زميني حتي تمام خساست با ما اما.ميگذارد اختيارمان در چشمداشتي
شايد و نشستيم جايش به خود و اوگرفتيم از را حيات نعمت بيرحمانه.گرفتهايم او از بوده
روا زمين موجودات ديگر و درختان به كه ظلمي برابر در است تاواني هوا آلودگي و دود
روشنتر آيندهاي ساختن براي برنامهريزي به ميتوان خوردن افسوس جاي به اينك.داشتيم
نداردزميني نيستي و تباهي جز نتيجهاي كه ناآگاهي از ناشي خودخواهي جاي به و پرداخت
كنار در خداوندي است هديهاي كه طبيعي محيط پاك آغوش در بتوانيم تا ;حيات مناسب بسازيم
كه است طبيعت موجودات ديگر به زيست امكان دادن با تنها زيرا.كنيم زندگي موجودات ديگر
اين هوا ، و آب و زمين به احترام با.داد خواهد ادامه خود بقاي به سلامت در نيز انسان
.داد خواهد ادامه خود بقاي به بشر نسل كه است خداوندي بزرگ نعمتهاي
ساماني خوئي سعيد
|