نباشد كس هيچ ميخواهد او
هنر حاشيه
تالار
نباشد كس هيچ ميخواهد او
"هميشگي همان" نمايش كارگردان رامينفر ، ريما با
امروز تئاتر گروه از كه است سال يك يعقوبي
همچنان اما است رفته بيرون خاصي دلايل به بنا
است وانهاده گروه بر را خود وتاثير سيطره
اوتاثير از كه ميكند اعتراف هم رامينفر
است پذيرفته
معطريان رضا:عكسها
هميشگي همان نمايش در جعفري امير |
|
ليسانس مقطع در تحصيل به دانشگاه در سال 1371 در (تهران متولد 1349 ، ) رامينفر ريما
با او هنري سابقه.شد مشغول كارگرداني گرايش با فوقليسانس مقطع در سال 1375 در و تئاتر
از پس و شد آغاز سال 1376 در (يعقوبي محمد كارگرداني به) مادر خير به شب نمايش در بازي
كاغذ رقص ،(سال 77 در اجرا) زمستان 66 نام به يعقوبي محمد از ديگري نمايشهاي در آن
سكوت دقيقه يك ،(79) سگ دل ،(سال 79 در بازيگر و نويسنده) فردا تا پس ،(سال 78) پارهها
به) بخرم روزنامه ميرم نمايش در سال 81 در رامينفر.كرد بازي (جشنواره 79 اجراي)
در.است كرده كارگرداني و نوشته را هميشگي همان نمايش و بازي (نوروزي رحيم كارگرداني
جايزه فجر تئاتر جشنواره از فردا تا پس نويسندگي و سكوت دقيقه يك در بازي براي او ضمن
.است گرفته
آشفته رضا
دچار كه است بازنشستهاي تيمسار به راجع رامينفر ، ريما قلم به "فردا تا پس" نمايش
گمان او.ميكند زندگي دارد دورهاي چه در الان كه بدهد تشخيص نميتواند و شده آلزايمر
و ببرند را او است ممكن و ميبرد سر به انقلاب اوايل و تهديد دوره در هنوز كه ميكند
به مبتلا متاسفانه دختر اين كه ميكند زندگي كوچكش دختر با پيرمرد اين واقع دربكشند
و بيايد ميخواهد كشورش از خارج خواهر از ندارد چارهاي او چوناست شده ريه سرطان
آلمان در زيادي سالهاي كه پسرش و بزرگتر دختر ورود با.بگيرد عهده بر را پدر سرپرستي
سرپرستي و بگذرد آنجا در خود زندگي از نميخواهد بزرگتر خواهر حالا كردهاند ، زندگي
كوچكتر خواهر نهايت در.است متفاوت خواهر دو نگاه كه آن براي.بگيرد عهده بر را پدرش
.ميبرد آلمان به را پدرش بزرگتر خواهر و ميرود
در رامينفر هم بار اين اما.كند جلب را خيليها نظر فردا تا پس با توانست يعقوبي
مردي زندگي درباره نمايش ايناست نشده رها بيماري از پر دنياي از "هميشگي همان" نگارش
و همسر همراهي و كمك با را زندگي آنجا از و است كرده حبس حمام وان در را خود كه است
است مجبور درمان براي و ميشود M.S بيماري به مبتلا برادر كه اين تا.ميگيرد پي برادرش
يكي تدريجي مرگ و رنج شاهد و تنهايي اين از كه نيز زن.كند ترك آمريكا مقصد به را وطن
زن ، رفتن با ميكند ، جدايي و طلاق تقاضاي مردش از است ، رسيده نفي و بيزاري به بودن ديگر
...و بيايد بر مرگ با مبارزه پس از تنهايي به بايد مرد
نشانه و نماد از پر بافت از واقعگرايانه ، ساخت بر علاوه هميشگي همان سوژه البته
روبهرو ملالآور و تلخ واقعيت يكسري با رويي سطح در تماشاچي همين براي است ، برخوردار
عميق مفاهيم با نيز ديگر لايههاي در.است توام گزندهاي شيريني با اجرا در كه ميشود
فراتر را اجرا و متن نشانهها و مفاهيم چندلايگي همين كه ميشود رودررو انساني و فلسفي
.ميسازد معمولي نمايش يك از
از كه انسانهايي ديدن از و است او شخصي دغدغه بيماري كه ميدارد اذعان هم رامينفر
تهديد بيماري كه ميكند احساس او.ميشود خاطر آزرده ميكشند ، رنج درازمدت بيماريهاي
.است ناراحتكننده خيلي اين و است ما زندگي
و ميكند بياطلاعي اظهار مدرن دنياي با بيماري ارتباط درباره هميشگي همان نويسنده
و دارد جريان غريزي بهطور من در چيزها اين.نميشناسم من دارد ، هم ارتباط اگر:ميگويد
خيلي نبودشان و بود مدتي از پس و ميشوند گياه به تبديل كه انسانهايي.ميدهد آزار مرا
ناتواني و بودن لنگ بشود؟ تحميل انسانها به بايد رنج اين چرا نميدانم.نميكند فرقي
.ميدهد عذاب مرا آدمها
جز ندارد جوابي هيچ حمام در محبوس مرد اين بيماري درباره واقعگرايانه ديدگاه از او
من اما ميافزايد ، و دارند مشكل اعصاب سلسله لحاظ به كه آدمهايي يعني !"اسكيزوفرني"
و رفتم روانپزشك تا چند پيش نمايش اين نوشتن موقع حقيقتش نديدم ، اسكيزوفرن را مرد اين
من نگاه.است اسكيزوفرن جور يك حتما اين خب ، :گفتند مرد آن از من تشريح از پس آنها
نظرش نميتواند كسي كه ميكنند زندگي فضايي در آدمها اين نظرم به است ، نظر اين ماوراي
كه آدمهايي _ ما ;كند داوري كه ندارد وجود قاضياي بنابراين.كند تحميل ديگري بر را
آدمي او حال هر به ميدهيم ، انجام داريم درستي كار حتما ميكنيم ، زندگي حمام از بيرون
اين با نميخواهد دلش است ، محترم تصميم اين و گرفته را خودش تصميم قاطعيت با كه است
!نباشد كس هيچ كه دارد دوست بجنگد ، و كند رقابت آدمها
نگاه با حد چه تا آدم اين مردمگريزي كه اين درباره رامينفر.است آدم اين حرف اينها
عارفانه مفهوم نشيني چله و بست شرقي ديدگاه از ميدانم:ميگويد است ، همتراز صوفيانه
.ندارد وجود اجرا و متن در نگرشي چنين من نظر به !نه ولي.دارد
اين و ميبيند اجتماع در را خود كه اين ميبيند ، براي اجتماعي بيشتر را خود نگاه او
اولين و است ساخته دور دنيا از را خود كه مردي از اوست ، واقعي شنيدههاي از يكي داستان
حقيقت در:ميگويد و "!خوبي كار چه واي" كه است بوده هيجاني جمله اين قضيه با برخوردش
اين به بشري خيلي باشم ، كرده انتقادي خودمان جامعه از فقط نمايشنامهام با نخواستهام
اين در نخواهيم ما و باشد داشته وجود دنيا تمام در شايد كه معضليكردهام نگاه داستان
.ميشود مطرح اختيار و جبر قضيه دانيد مي.كنيم زندگي دنيا
است معتقد اينباره در رامينفر.شدهاند نازايي و ستروني دچار سه هر برادر و زن مرد ،
در كه است سوالي اين و است شده بچهدار بيتا نامادري واقع در و نيستند سترون همه كه
دارد ، وجود كه درگيريهايي اين با ما كه است درست آيا" ;ميشود پرسيده صحنهها تمام
"بياوريم؟ دنيا به بچهاي
آدمي ما است صحيح آيا يعني دارد ، اعراب از محلي اندازه چه تا و است بشر اصلي نياز اين
نادر خود و بيتا نويد ، كنيم؟ اضافه ميكنيم ، زندگي آن در كه خانهاي ديوانه اين به را
به بازگشت كه كردهام تعبير را حمام به بازگشت جوري واقع در من و است مشتركشان نياز اين
دوست او.نيست خوشحال است ، آمده دنيا به كه اين از او يعني.ميكند تداعي را مادر رحم
!برگردد امن و نرم و گرم رحم آن به كه دارد
اذان از پيش كه زني است ، ايمان و معنا از مدرن دنياي تهيشدگي تصويرگر باز نمايش پايان
اين بر تاكيدي رامينفر چند هر.است گزارده نماز خدا به رو اشتباه و غلط از پر زباني با
گرايش اين شايد !نه بدهم ، پاسخ سوال اين به رك خيلي بخواهم اگر:ميگويد و ندارد قضيه
روي مسايل اين به جورهايي يك ميكنيم ، اميد قطع واقعا كه زماني يعني هست ، ما در
در است ، قوي خيلي ايمانشان و شفاف دلشان كه آنهايي بگويم قطعا نميتوانم.ميآوريم
همه و دارند ايمان آنها چون.نيستند گرفتار آنها هستيم ، گرفتار آن در ما كه معضلي اين
.بدهم قطعي جواب نميتوانم ميرسد ، روشن نقطه يك و رستاخيز روز به پايان در چيز
مطرح چهرههاي جمله از (نادر) نوروزي رحيم و (بيتا) آبهرام پانته ،(نويد) جعفري امير
گروه در مشترك تجربه سال چندين طي كه هستند تئاتر و تلويزيون و سينما اخير ساله دو يكي
معتقد هم نمايش كارگردانرسيدهاند حرفهاي عرصههاي در مطرحي مرحله به امروز تئاتر
نيازي او.آمد نخواهند بر كاري هيچ اجراي پس از راحتي به گروه اعضاي وحدت بدون كه است
كمك او به نمايشنامه نگارش در تمرينات زمان در بازيگرها حتي و نميبيند واضحات به
اگر.كنند بازي بايد بازيگران از يك كدام را كاراكترها از يك هر كه ميداند و كردهاند
!نميشد نوشته نمايشنامه اين اصلا نميشدند ، جمع آدمها اين
.است شده آماده اين از پيش صحنه طراحي پذيرفته ، صورت تمرينات حين در متن نگارش اگر
خود از بخشي اصلا كه هست نمايش شدن نوشته جريان در آنقدر صحنه طراح:ميگويد رامينفر
به تا است زده ديگر چيزهاي يا صحنه كف كردن نامتعادل درباره اتود چندين طراح.است كار
.است بوده ما همه موردپسند كه رسيدهايم پاياني طرح
فر رامين ريما
و رنگي لتههاي كه است اين ميافتد ، اجرا طول در كه حيرتانگيزي اتفاق صحنه طراحي در
قفس به تبديل صحنه تدريج به و ميآيند فرود خود ايستايي حالت آن از نگار و نقش از پر
رو نظر به را موضوع اين رامينفر !است ديگران و نادر دنياي بودن قفس بيانگر كه ميشود
نادر به كه است گرفته شكل بيتا پاياني ديالوگ اساس بر شدن قفس اين اصلا و ميپندارد
زدودن با:ميگويد و بشود بزرگتر كمي قفسش كه رسيده آن وقت او رفتن با ميكند تاكيد
خودآگاه اتفاق اين.ميشود عريان صحنه و نداريم را اول صحنه شادابي ما ديگر صحنه از رنگ
.است بوده
بازي سينمايي بازيگران اصطلاح به و است واقعگرايانه طبيعت تابع ظاهر در بازيها
نظرم به ;ندارد كار اين به ربطي اين:است معتقد اينباره در نمايش كارگردان.ميكنند
و اكسپرسيونيستي بازي من.كنند زندگي صحنه روي بايد كارها تمام در بازيگرها تمام
.است خوب بازي هم آن داريم ، بازي جور يك نظرم بهنميدهم تشخيص هم از را سوررئاليستي
در و باورپذير بازيش كه اين دوم !بازي نه و كند زندگي صحنه روي بايد بازيگر كه اين اول
مثلا و است نبوده طبيعي كه خواستهام بازي بازيگرها از من شايد جايي يك.باشد متن خدمت
ميميك مرور به كه آن براي.نخندند خواستهام آنها از بخندند ، بوده قرار كه جاهايي
و بدن بازيگر يك كه نيست قرار.نميبيند را ميميك آن تماشاچي و است رفته بين از آنها
بازيگران كه ندارد لزومي و است سينما سالن نزديكي به سايه سالن.بدهد نمايش را بيانش
.كنند بازي غيرسينمايي
كه ميشود ارائه زندگي ، از برشهايي بهتر تعبير به _ بريده بريده كاملا شكلي به نمايش
چنين بارها هم رامينفر.است مينيماليستي كاملا شيوهاي از تبعيت بيانگر مجموع در
قواعد با چندان كه ميگويد صداقت با او.است شنيده كارش درباره ديگران از را نظري
و است شده رعايت اصول اين كار اين در كه اين مثل ولي ندارد آشنايي مينيماليستي
دهها ، .است داشته پايان و ميانه آغاز ، كه كنم تعريف واحد قصه يك نميخواستم ميافزايد ،
شكلي اين را آنها زندگي و گرفته قرار هم كنار در كه هست كوچك كوچك قصههاي..و صدها
.است كرده
اما است رفته بيرون خاصي دلايل به بنا امروز تئاتر گروه از كه است سال يك يعقوبي
او از كه ميكند اعتراف هم رامينفر.است وانهاده گروه بر را خود وتاثير سيطره همچنان
نيز يعقوبي و كردهاند زندگي هم كنار در سال شش مدت به كه آن براي است ، پذيرفته تاثير
سكوت دقيقه يك و اولين مادر خير به شبدارد همراه به خود با را لازم تاثيرات آنان از
و پويا روند با سالها اين كه است امروز تئاتر گروه با يعقوبي مشترك تجربه آخرين
دو هر جدايي اين خوشبختانه.است بوده همراه تكنيكها و واقعيتها دريافت در روبهرشدي
.است نگذاشته عالي تجربيات اين از بينصيب را گروه
هنر حاشيه
صحنه بر فمينيست روزنامهنگار يك*
ياراحمدي امير محمد كه است نمايشنامهاي عنوان مرده ، زن شش درباره برزخي مدرن اعترافات
اصلي موضوع زنان كه ياراحمدي.است شده نوشته فمينيست روزنامهنگار يك زندگي براساس
بسيار اجتماعي تحولات در زنان نقش:گفت ما زنان سايت به ميدهند ، تشكيل را وي كارهاي
است كاري آنان ويژگيهاي به جامعه اشراف جهت زنان به مربوط مسائل طرح و است تعيينكننده
و دارد زن بازيگر نمايشنامه 6 اين گفت تئاتر اين بازيگران درباره وي.شود انجام بايد كه
جشنواره به رسيدن براي ولي.كند ايفا نفر يك را نقشها تمامي كه علاقهمندم بسيار من
.هستم مشكل دچار بازيگر انتخاب براي زيرا نيست كار اين امكان
مولوي در ليوانها روي رقص*
بن در جهان تئاتر جشنواره و شيراز در روزه اجراي 40 از پس "ليوانها روي رقص" نمايش
كوهستاني ، اميررضا.شد خواهد اجرا ساعت 17 روز هر مولوي تالار در آذرماه از 20 (آلمان)
شيراز شهر در را فروش ركورد نمايش اين:ميگويد نمايش اين كارگردان و نويسنده طراح ،
پيشفروش ظهر از دوم روز و كردند ، كار از زيادي استقبال مردم بن در همچنين.است شكسته
اظهار نمايش از آلماني منتقدان و روزنامهنگاران همچنين.بود شده تمام ما اجراي بليت
نوشت منتقدي نمايش بزرگ عكس چاپ با اجرا از بعد روز آنسايگر روزنامه در و كردند ، رضايت
دانشجوي يك كه نماند ناگفته !است تماشاچيان همراه اجرا از پس ليوانها روي رقص كه
پروژه بهعنوان را ليوانها روي رقص نمايش در كارگرداني هامبورگ تئاتر دانشگاه
.است كرده ارائه خود پاياننامه
كانادا در آلبي ادوارد *
نوامبر جمعه 29 روز مشهور نمايشنامهنويس آلبي ادوارد از دعوت با كانادا قلم انجمن
در كانادا قلم انجمن رئيس براهني رضا.ميكند برگزار "رايتر پلي" عنوان با برنامهاي
نيم از بيش:است نوشته آلبي ادوارد درباره "كانادا پن" حاميان و اعضا به خطاب نامهاي
.است گفته سخن بشري زندگي پوچيهاي و تضادها از تاكيد و صراحت با آلبي ادوارد كه است قرن
.است داشته مدرن زندگي جنبههاي همه به منتقدانه نگاهي نمايشنامههايش همه در آلبي
درام اينكه درباره را ما ارزشي سيستمهاي همه بيشك و كاراكترسازي نگاه درام ، زبان آلبي
قلم انجمن رئيس نامه در.است كرده منقلب ميكند ، معرفي و نمايندگي را چيز چه و چيست
بوده قلم انجمن سرسخت و برجسته طرفداران از يكي هميشه آلبي ادوارد:آمده همچنين كانادا
.است
تالار
حسرت و بازخواني
پاياني بخش _ حسيني محسن با گو گفتو
شكل يا ميشود ، مطرح پستمدرن آثار در ديالوگ صورت به خود كلاسيك معناي در كلام آيا*
.ميدهد دست از را خودش
و منتقدين از خيلي كه مواردي از يكي چون.كرديد مطرح را سوال اين اينكه از ممنون !نه
.است (همسرايان) كر گروه دهه 90 اوايل و دهه 80 اواخر در دادند بها آن به تئاتريسينها
را شعر خط دو و ميايستند خط يك در ميآيند آنها.بود شده محو كاملا همسرايان
اجرا كر گروه با تئاترها از بعضي امروزه ولي.است همسرايان كلاسيك شكل اين ميخوانند ،
هم همسرايان باستان يونان در.شد اجرا كر گروه توسط ساعت تئاتر 7 يك برلين در.ميشود
گونهاي عملكردديگر.ميكردند قضاوت و مشاوره كه بودند منطقه شيوخ هم و بودند پيشگو
باشد مونولوگ ديگر كه برسد جايي به تئاتر شايد ميگويندميشود ديده امروزه همسرايي از
و.است نظر يك حد در اين.ندارد كاربردي كلاسيكش شكل آن به ديالوگ ديگر كه ميگويند چون
كلاسيك شكل به بكت كارهاي در ديالوگ.بكت كارهاي به ميكند نزديك خيلي را ما نظر اين
ارتباط هم به جاهايي يك و ميشود اجرا هم كنار در مونولوگ تا دو شايد.نميگيرد صورت
.است مينيمال خيلي بكت كارهاي در كلامدارند
.ميشود رعايت امروز هنرهاي تمام در (مينيمال) حداقلگرايي اين چرا*
كردند شروع موسيقي از مينيماليستها.برميگردد امروز (زيباييشناسي) استتيك به اين
.شد تئاتر حيطه وارد كمكم اين.بودهاند زيباييشناسي نوع اين دنبال باخ دوره از كه
موجز كارش زبان آنكه براي.است آزاردهنده آثارش گاهي و است ، مينيمال ويلسون رابي تئاتر
مينيمال تغييرات - ايراني مينياتورهاي مثل - كم خيلي حركت و زبان با او.است كوتاه و
در آنكه براي.ميكند عمل مينيماليستي سينما در كيارستمي عباس.ميكند ايجاد جزءجزء را
ورق مثل - طاهره و حسين - كردن ابراز را عشق يك.نميگيرد شكل تغيير زيتون درختان زير
.است كتاب زدن
نيست؟ مدرن انسان هذيان و پرگوييها عليه انقلاب نوعي برخورد اين آيا*
وقتي ميگويد ، كيارستمي خود.ميگذاريد انقلاب را آن اسم هم شما حالا نميدانم
حالي در دارند ، نياز زمان ساعت به 4 بكنند تعريف را سوژهاي ميخواهند غربي سينماگران
و بزنيم پرگويي آن از ميگوييد ، درست شما.است كافي هم دقيقه شرقيها 80 ما براي كه
گذاشت كنار را فلسفه رسما انگليسي آهنگساز برايرز ، گوين.كنيم كار نقطهاي و موجز خيلي
موسيقي و بود فرانسه در فلسفه استاد او."فلسفه بدرود" نام به كرد آهنگسازي را كاري و
و است ، ظريفهگرايي مينيمال.است گذاشته تاثير خيلي دهه 90 اواخر جنبش در او
امروزه نميتوانيم ما.است كردن خرد خرد كردن ، ريزريز.است غلطي ترجمه كمينهگرايي
جهشهاي ميتواند آفتابي هواي همان در.است آفتابي هوا بگوييم مثلا.كنيم كليگويي
.باشد داشته وجود خاصي
سطحي كه چيزي هر چون.ميدهند اهميت اصل به كه است اين پژوهشگران و محققين تلاش تمام
تراژدي تئاتر در اصل.است جنبش اين بتونآرمه ساختار ميكنم فكر.ميشود خراب زود بشود ،
تراژدي از دم ميتوانم چطور نشناسم ، را باستان يونان تراژدي من اگر.است باستان يونان
عاري پرفرمنس هنر گفته كي.است مهم خيلي گذارش دوره كه دارد ، سيري يك يعني - بزنم مدرن
پرفرمنسهاي تماماست كرده پيچيدهتر را بازيگري خيلي اتفاقا است ، بازيگري هنر از
نباشيد ، خوب بالرين ميتوانيد شما مگر.گذراندهاند را بازيگري (بيسيك) پايه دوران اروپا
اينها همه ميخواهند شتابزده و علمي غير صورت به برخي بكنيد؟ صحبت تكنو باله از وقت آن
.هستند مرتبط هم به اينها همه كه حالي در.كنند مخدوش را
دارند؟ پستمدرن تئاتر زمينه در بيشتري دغدغه امروز دنيا كشورهاي كدام هنرمندان*
نظريهپردازان.ميكنند كار زمينه اين در شمالي آمريكاي يا غرب تئاتر هنرمندان
شچنر ريچارد.كردهاند نظر اعمال باره اين در فرانسوي و آلماني انگليسي ، آمريكايي ،
.و (فرانسوي) پاويز پاتريك ،(آلماني) تيزلهمان هانس ،(انگليسي) ترنر ويكتور ،(آمريكايي)
و كردهاند ، طبقهبندي و بررسي را پستمدرن تئاتر (آلماني) وينتر هلگا پروفسور..
اليزابت خانم از ميتوان ميكنند ، كار عملي زمينه در كه كساني.دارند ماخذ كتاب يكسري
.و (آمريكايي) سونتاگ سوزان ،(ايتاليايي) كاستلوچي رومئو اندرسن ، لائوري ،(آمريكايي) لكم
اجراييشان و بازيگري شيوههاي و ميكنند آداپته را امروزي درامهاي آنها.برد نام..
به را آن و ميكرد كار را متن يك اندرسن لائوري.ندارد ارتباطي قديمي تئاتر با اصلا
در بالكان جنگ بحبوحه در را گودو انتظار در سونتاگ سوزان.ميداد ربط فارس خليج جنگ
و شوخي به روزنامهها.ميخواهد شهامت خيلي و زيباست خيلي كار اينكرد اجرا سارايوو
علمي خيلي و است باشعور خيلي خانم اين !سارايوو در توريست آمريكايي خانم كه نوشتند طنز
انتظار در او.است كرده زيادي كارهاي نقد و نمايشنامه فيلم ، عكاسي ، زمينه در كند ، فكرمي
در شچنر ريچارد.باشد داشته همخواني آنجا جنگ فضاي با كه ميكند آداپته طوري را گودو
.ميكند تدريس كلمبيا دانشگاه تئاتر دپارتمان در هنوز سن سال هفتاد با و كرده زندگي شرق
كتاب امروز شچنر ، كتاب.است كرده استفاده ديونيزوس 1969 اجراي در پرفرمنس ژانر از او
.است زمينه اين در پايهاي
.ببرد بهره فكري منابع چه از بايد دارد ، پستمدرن تئاتر دغدغه كه ايراني كارگردان*
بگويند مثلا و بكنند ، "ايسمها" درگير را خود هم زياد نبايد ايراني جوان كارگردانهاي
از كمتر و باشند ، نو ايدههاي دنبال به بايد آنها.كنيم كار پستمدرن تئاتر ميخواهيم
وقت آن كردن ، كار به كنند شروع نو ايده همان براساس.كنند كپيبرداري ديگران دست روي
منابعي چه دنبال بايد كه بپرسي من از اگر.ميشود ظاهر ايده همان دل در نيز اجرايي شيوه
.بخوانند فلسفه كه ميگويم باشند ،
كرد؟ همراه نوظهور پديده اين با را تماشاگر ميشود چطور*
توهين همكارها از برخي است شده وسيعتر امكاناتش خيلي و است هوشمند خيلي امروز تماشاگر
يكي دادهام ، بها خيلي چيز دو به هميشه خودم !نميفهمد تماشاگر ميگويند كه ميكنند
اعتبار و ميكند ارتزاق راه اين از كه حرفهاي منتقد.است خوب منتقد دومي و تماشاگر
ساخته مرور به تماشاگر.دارد اهميت تئاتر براي خيلي ميشود ، تامين راه اين از هنريش
.بكنند فكر تئاتر ديدن با ميتوانند خوبي به آنها ميشود ،
|