آمريكا در روزگاري روزي
لسآنجلس محرمانه
هنر حاشيه
آمريكا در روزگاري روزي
تاون رابرت روايت به هاليوود
توقعي باشيمچه نداشته خوب فيلمنامه يك وقتي.بيافتد اتفاق كاغد روي بايد اول سينما
.ميگويد گفتوگوهايش از يكي در هيچكاك آلفرد را اينها.بسازيم خوبي فيلم كه داريم
قديم نسلاست ناپذير انكار هاليوود سينماي در فيلمنامه نقش اينكه است مسلم آنچه
ميكوشيدند و داشتند قوي ساختاري كه ميرفتند فيلمنامههايي سراغ به هاليوود سينماگران
يكي و شده منقرض كمكم گر سينما نسل آنبسازند خوبي فيلم فيلمنامهها نوع اين انتخاب با
.نميخندد جديد سينماگران ريش به ديگر كه است ماهي چند بيليوايلدر يعني هايشان آخرين از
تاون رابرت روايت به نزديك و دور سالهاي هاليوود از ديدارياست ميخوانيد آنچه
.هاليوود كهنهكار فيلمنامهنويس
سينما دستاندركاران براي هم هنوز اما نيستند تاثيرگذار گذشته روزهاي همانند منتقدين
فيلمها نمايش كه چرا است مثبتي نكته بسيار من نظر به خودش اين و ميكنند مشكلآفريني
ميكند گستردهتر را پرگيشه اكران جولانگاه مثبت نقد با كه چرا ميكند بهتر را
ايزدپناه پارميس:ترجمه
درباره بلكه نميپردازد جنايت به نيست عاطفي روابط درباره "بسته باز چشمان" فيلم
است تخيل قوه ماندن پايدار
زبانها سر بر هاليوود هفتاد آشوبزده و پرتلاطم دهه بازماندگان از بسياري نام هنوز
استيون" ،"ايوانز رابرت" ،"فوردكاپولا فرانسيس" ،"لوكاس جورج" چون كساني است جاري
"دانوويچ باگ پيتر" و "اسكورسيزي مارتين" ،"پولانسكي رومن" ،"فريدكين رابرت" ،"اسپيلبرگ
.آنهاست مديون را هنرياش بقاي هاليوودميگيرند قرار زمره اين در كه
هفتم هنر مرجع كتابهاي از بسياري در هاليوودي هنر عرصه زبانزد و مشهور افراد اين نام
ابراز در منحصربهفرد جذابيتهاي و خاص هنر از نمادهايي بهعنوان يك درجه سينمايي كتب و
.ميشود ديده نوين انديشههايي
افسانه به او _ مجرب نمايشنامهنويس _ "كانيد بيس پيتر" نوشته "رايدرز ايزي" كتاب در
و هاليوود اسطورههاي اين او.ميپردازد بندي و قيد و مرز هيچ بدون قصهسازها اين وجودي
خدشهدار را داشته وجود اذهان در آنان از كه تحسينآميزي تصاوير و روشنفكر منتقدين
.ميكند ايفا را عمدهاي نقش تاون رابرت او نگارش نوع و او كتاب درميكند
راجر" با را خود فعاليت هاليوود ، هفتاد دهه چهرههاي از بسياري همانند "تاون رابرت"
از يكي ;است "كلايد و باني" بازنويسي مديون او.كرد آغاز (دو درجه فيلمساز يك) "كورمن
.داد تكان را هاليوود فيلمسازي استوديوهاي كه فيلمهايي
ميتواند قديمي موضوعات به نوين پرداخت و نو سينماي كه داد نشان كار اين با "تاون"
يك تاون از مسئله اين و باشد پرمنفعت و سودآور شكست ، به رو هاليوود و استوديوها براي
آن تكراري و خستهكننده صحنههاي از كه داد نشان و ساخت سنتشكن و شورشي برجسته چهره
ويرايش و بازنويسي با او بعد ، سال پنجساخت توجه جالب و خاص تصاويري فيلمها ، روز
.آورد دست به را بسياري شهرت "پدرخوانده" فيلمنامه
به او براي را بسياري آوازه و شهرت پياپي ، بهطور كلاسيك فيلم دو بازنويسي آن از پس
پس آن از "تاون".شناختند مطرحي فيلمنامهنويس بهعنوان را او همگان و آورد همراه
فيلمي دو "شامپو" و "چينيها محله" فيلمهاي.آورد دست به را بسياري نفوذ و قدرت توانست
هاليوودي سينماي عرصه در دگرگوني و دادند تكان پايه از را هاليوود هميشه براي كه بودند
تاون.است بوده سينما شگرف تحولات اين تمامي باني كه بود تاون رابرت اين و كردند ايجاد
پالايش اين روند.داد ادامه فيلمنامهها ، پالودن با را خود كار شهرت آوردن دست به از پس
ميليون هشت" ،"ميپاشد هم از ميسوري" ،"ماراتن مرد" چون آثاري بر فيلمنامهها ويرايش و
بودند او دوستان جزو كه كارگرداناني آثار او و يافت ادامه "قرمزها " و "مرگ سوي به راه
از بيش چيزهايي بر ميتوان كه است جايي هاليوود.داد قرار برتر فيلمهاي رده در نيز را
و خرد دانش بر خصوصا چيز همه بر او كه داد نشان تاون زندگي اما كرد ، تكيه شخصي دانش
.است كرده متحول را هاليوود فيلمسازي فعاليت و صنعت رو اين از و بوده متكي خلاقيت
آن سينماي غولهاي از "بيتي وارن" چون كساني با كردن نرم پنجه و دست و رفاقت از پس او
او با كردن كار و است علاقهمند "كروز تام" به پيش از بيش امروزه هفتاد ، دهه در زمان
شد مستقر استراليا در بود كروز به مربوط كه اهدافي خاطر به تاون حتي.است لذتبخش برايش
از نيز تام كه برد بالا را خود كار كيفيت و باشد رها بتواند او مرزي و حد هيچ بدون تا
ماههاي كه را "غيرممكن 2 ماموريت" طرح بتواند او آنكه ديگر و برآمد خود مسئوليت عهده
.درآورد اجرا به خوبي به بود نوشته گذشته
از و نمينمايد ، شگفت چندان او سال و سن به مردي براي خلاقيت و انرژي و شور همه اين
به و است لميده راحتي صندلي در كه ميبيني را _ ساله مردي 65 _ او كه هنگامي روست اين
.نميكني تعجب ميزند پك برگش سيگار
ياد به زنده بسيار هنوز "هيوستن جان" و "ولز اورسن" ظاهرا كه روست اين از شايد
بر ماندگار تصاويري خود از كه است هفتاد دهه هنرمندان تمام ويژگي اين البته و ميآيند
خاطر رضايت "خشمگين گاو" و "رايدر ايزي" از حال تا آنان از هيچيك اما گذاشتهاند جاي
از پس شايد تا كرديم مخفي را خود رونوشتهاي و نوشتهها تمام ما دليل همين به نداشتند ،
.دهيم نشان او به بذلهگويي و شوخي اندكي
پك سيگارش به كه حالي در و نكرد خالي شانه ما خواسته پذيرش از عنوان هيچ به او اما
و ميداد توضيح انديشههايش و سينما فرداي و امروز درباره ملايم و نرم صدايي با ميزد
.ميكرد توصيف شيوا بياني به را هاليوود افسانه
"خشمگين گاو" و "رايدر ايزي"
پوششي چنين تحت و مصاحبه بهانه به شده ، ذكر كتابهاي در شده مطرح گفتههاي و نظريات
همين به و نميخورد چشم به آنها بيان در قيدي و مرز هيچ كه روست اين از و شده ابراز
وجود كتابها اين در پرداخت براي چيز هيچ و است مناسب نوشتاري بافت فاقد كه است دليل
گاه":ميگويد كه نيچه قول به.كردهام اشاره نيز گذشته در يكبار نكات اين به من ندارد
".ميشود دستهايمان شستن مانع كه چرا است ، شگفتآور بسيار كثافت از ما بيزاري
چو كسي كه است سال اما 25 دهيم ، آزار را ديگران نداريم قصد (اسكورسيزي) مارتي و من
ضربه تا خواسته مسلما كه افتاده زبانها سر بر نادرستي و غلط چيزهاي و انداخته
كرده روايت من زندگي درباره كه نادرستي داستانهاي از غير به.كند وارد ما به بزرگيها
و "عاشق شكسپير" پروژه زمان از و است داده نسبت ديگران به نيز را بسياري ساختگي مسائل
نميخواستند و ميكردند نگاه ما به بيكاره عوضي يك چشم به بعضيها "ايو درباره همهچيز"
لعنتي نابغه يك تو كه جمله اين با بعد دقايقي و ميكردند رد را ما و كنند كار ما با تا
.برميگشتند ما طرف به نيست ساخته ما از كاري تو بدون و هستي
من يا.است استوار حقيقت بر جملات اين از يكي نتيجه در و است بسيار جمله دو اين تضاد
.لعنتي نابغه يك يا هستم بيكاره عوضي يك
را آنها بدترين شده بدل و رد جملات تمام ميان از كتاب نويسنده كه نبود درست اين و
كتاب اين در كه ديگري نابجاي روايتهاي و غلط استدلالهاي از بسياري و كند چاپ و انتخاب
هنگام در اسكار جايزه دريافت از پس كه آمده كتاب از بخشي در مثال بهطور.است شده نقل
ماشين جلوي كنارم در من سگ و بنشيند ماشين پشت تا كردهام وادار را همسرم منزل به رفتن
.است تهوعآور واقعا اينها.است نشسته
"پريفانتين استيو"
ماند من با سال بيست اين و شنيدم چيزهايي استيو درباره بودم پروژهاي درگير كه هنگامي
شدم آشنا نايك ، بنيانگذار و استيو مربي باورمن بيل و فيلمنامه نويسنده كني با اينكه تا
با و درآورم اجرا به را خود پيشين طرح آن بتوانم تا كردم غرق آنها زندگي در را خود من و
.بشناسم بهتر را آنها تا كردم برخاست و نشست آنها
"كروز تام"
مطالعه از پس تام اما بوديم كرده انتخاب استيو نقش ايفاي براي را تام اطمينان با ما
هستند آشنا من خصوصيات با كفايت حد به مردم و هستم ساله مرد 35 يك من":گفت فيلمنامه
".پذيرفت نخواهد ساله پسر 17 نقش در مرا هيچكس است مسلم آنچه
كه چرا ديگر ، هيچكس نه و بود كروز تام ما انتخاب بهترين اما ميگفت ، درست او چند هر
اجرا به پروژه بالاخره.ميكرد مطابقت كس هر از بيش فيلمنامه در شده ذكر خصوصيات با
.كنم كار فعال و پرانرژي تام با توانستم من و درآمد
"كارگردان نويسنده ، "
.است داشته وجود معضلات اين هميشه آمريكا در كرد؟ بايد چه مورد اين در نميدانستم
فراگيرتر روزبهروز مشكلات اين و هستند همينها از "استرجس پرستون" و "منكيهويچ جوزف"
نويسنده براي چيز هر از بيش فيلمسازي استوديوهاي تاكنون دهه 30 از آمريكا در.ميشود
.بودهاند قائل خاصي اعتبار و ارزش
تمام و فرانسويها فيلمسازي و تئوريها تاثير و فيلمسازي استوديوهاي شكست با
از مطرحتر بسيار امر اين اندكاندك شد ، القا آنان به كايهدوسينما توسط كه تلقينهايي
فعاليت حوزه امر اين دامنه و شد گرفته نظر در آنان براي كلاني دستمزدهاي و شد ظاهر پيش
.گرفت بر در نيز را كارگردانان
"منتقدين"
سينما دستاندركاران براي هم هنوز اما نيستند تاثيرگذار گذشته روزهاي همانند منتقدين
فيلمها نمايش كه چرا است مثبتي نكته بسيار من نظر به خودش اين و ميكنند مشكلآفريني
بسياري.ميكند گستردهتر را پرگيشه اكران جولانگاه مثبت نقد با كه چرا ميكند بهتر را
تيپهاي و ژانرها از فيلمهايي توليد با اما "ميرامكس" مانند فيلمسازي كمپانيهاي از
كه است صورت اين در و ميكند جلب منتقدان نظريه به توجه بدون را خود مخاطبين مختلف
.است ديگر گونهاي به فيلمها نوع اين با منتقدين برخورد
"آينده"
وارد شگفتآور فيلمهاي از انبوهي كه ميدانم و شدم سينما عاشق هفتاد دهه در من خود
فيلم گذشته شب من است ، بوده چنين نيز حال به تا كه گونه همان.ميشوند فيلمسازي عرصه
درباره.است تاثيرگذار بسيار و است خوبي فيلم حقيقتا ميديدم ، را "بسته باز چشمان"
از.است تخيل قوه ماندن پايدار درباره بلكه نميپردازد جنايت نيست ، به عاطفي روابط
ساخته فيلمهايي چنين كه هنگامي.است هنر از گستردهاي بعد كار اين كه من ديدگاه
.بود اميدوار بسيار ميتوان آينده به ميشوند
لسآنجلس محرمانه
نميشناسم را آينده نسل
سوئيت متيو
تاجيك امين:ترجمه
و - بود شده نوراني شمع هزار وسيله 6 به تالار.بوديم متفاوتي اتفاق شاهد ما سال 1983 ،
.بود شده اشباع بودند چك مخفي پليس اعضاي آنها از نفر سي كه بيشمار جمعيتي وسيله به
احتمالي خطرات بروز صورت در تا بودند شده مستقر ساختمان فوتي فاصله 15 در آتشنشان چهل
تام.دهند نجات شدن خاكستر از را اروپا اپراي تالار قديميترين گروهش ، و فورمن سوي از
آن داشت ، عهده بر را امور هدايت - آزاردهنده قهقهههايي با بامزه و كوچك بازيگري - هالس
به تن بر خرقهاي با "جيواني دون" روح شرايط ، اين در.است سال 1787 اكتبر گويي كه چنان
آيا فورمن آقاي"شنيد خود گوش در غريب و شوم صدايي كارگردان بعد.شد احضار ندامتگاهش
"است؟ شده گرفتار آتش در شما بازيگران از يكي ميدانيد
كردن روشن موقع فورمن كه بود سوالي اين "نميشود؟ شما ناراحتي باعث كه من كشيدن سيگار"
را او لهجه نتوانسته آمريكا در زندگي سالها.پرسيد نوزاد يك بازوي ضخامت به سيگاري
ياد به را ديرپز خوك گوشت كه است زمخت و ميانهاي اروپاي آنچنان او رفتار.دهد تغيير
.سازند ديگران بر نفوذش و جذابيت متوجه را او تا ميكوشند همه حال عين در ولي ميآورد ،
ويرانكننده و خفقانآور محيطي به تبديل سيگارش دود با را اتاق فضاي داشت كه حالي در
بخواهد و بگيرد خيابان در را شما جلوي كسي مينياپليس در اگر ميدونيد ، ":گفت ميكرد ،
.كنند خبر را پليس دارند اجازه آنها نكنيد ، را كار اين شما و كنيد قطع را كشيدنتان سيگار
كوچك شهري كاسلاو ، در سال 1932 در او.است داشته تمامعيار بيستمي قرن زندگي يك فورمن
به - پروتستانش مادر و يهودي پدر - او والدين كه بود شهر همين از است شده متولد بوهم در
متوجه و گرفت رافرا فيلمسازي و كرد تحصيل پراگ در.شدند فرستاده آشويتس در كشتارگاهشان
و كاركرد لانترنامجيكا رسانهاي چند تئاتر مركز در شد ، آمريكا صامت كمدي به علاقهاش
اعضاي كه شد روندي از بخشي او.شد كشورش رژيم دوباره بستن يخ و اضمحلال انجماد ، شاهد
زيادي فيلمهاي دهه 60 اواخر در.شدند شناخته چك نوي موج كارگردانهاي عنوان به آن طراح
و گرفت قرار عموم توجه مورد - آتشنشانها كلاف و يخزده عشق - آنها از تا دو كه ساخت
ايالات به او عزيمت براي كافي شرايط تا شد باعث همين.ساخت بينالمللي چهرهاي او از
.شود فراهم متحده
سرزمين به بازگشت مجوز كه ندارد توقع هرگز و ميكند توصيف تبعيدي يك را خودش او
فيلمبرداري اجازه پراگ انديشمندان از گروهي سال 1982 در اما بياورد ، دست به را مادرياش
استعدادي عنوان به او زمان آن در.كردند صادر او براي كشورشان خيابانهاي در را آمادئوس
در را (1975) "فاخته آشيانه فراز بر پرواز" چون فيلمي كه بود آمده در شده شناخته
را سيگار به او ذاتي تمايل و آورد همراه به اسكار پنج او براي فيلم.داشت خود كارنامه
من به دفعه يك كه چرا برگردم كه نميدادند اجازه من به آنها:ميگويد داد افزايش نيز
ميتوانستم كه بود دلارهايي علاقه اين اصلي دليل واقع در اما بودند ، كرده پيدا علاقه
تاثيرگذاري و باشكوه مراسم باشد ، درست ميتواند حالا هم قضيه اين خلاف.ببرم آنها براي
.آمادئوس اوليه نمايش براي بود مقدمهاي شد ، برگزار تيل تئاتر در كه
توجيه اين و دارد پراهميت پيشينهاي داستانش كه است فيلمهايي آن از يكي آمادئوس
از زانتس سائول تهيهكنندهاش و فورمن - ميشد محسوب آن سازندگان براي قابلقبولي
معمول ، و معقول نسبتا بودجهاي با را كارشان و برگرداندند روي هاليوود بزرگ استوديوهاي
تحسين با را خود عمومي پخش از بعد و كردند فيلمبرداري پراگ در دلار ، ميليون يعني 16
ما اسلواكي و چك در كار جريان در اما.آوردند دست به هم زيادي جوايز و ديدند مواجه مردم
تيلي مگ به مربوط قضيه.شديم باخبر هم جالب اتفاق يك از كاركشته خبرچين يك واسطه به
اين در اقامت روز سه از بعد ولي كند بازي را موتزارت كنستانس نقش بود قرار كه ميشود
به بريج اليزابت اسم به گمنامي بازيگر و شد گذاشته كنار كار از آسيببدني بهانه به كشور
كه نقش اين در انتخابش براي بريج و بود مالك يك دختر كنستانس).شد جايگزين او جاي
(.كرد احساس خوشبخت بسيار را خود بود ، كامل نمونهاي
من":ميدهد پاسخ او گذاشت؟ خواهد جا به آينده نسل براي را فيلمش كامل نسخه فورمن آيا
مثل درست نشويد ، سپرده فراموشي به كه داريد دوست هميشه شما نميشناسم را آينده نسل
شما كه است اين سوال اما.ميكنيم نرم پنجه و دست حسد و رشك حس اين با ما همه.ساليري
صحنه در.نميتواند او اوقات گاهي شايد "كنيد؟ كنترل را خود حس اين ميتوانيد چطور
فرديكسون - شياولي ونينت ميبينيم ، را فورمن محبوب بازيگران از يكي ما فيلم ، افتتاحيه
شدهاش قفل اتاق در را ساليري تا ميكوشد - فاخته آشيانه فراز بر پرواز در بيدار هميشه
ميان از تيزرو و چالاك چهارپاي يك ثانيه حدود 3 چيزي مدت به حال همين در.بگيرد سخره به
.ميكند عبور قاب
اين به انيميشني صورت به را فورمن صداي ما دارد ، وجود ديويدي نسخه روي كه گزارشي در
،"رو؟ مرده":ميدهد جواب شيفر "ميبيني؟ گربهرو كن ، نگاه پيتر ، كن نگاه".ميشنويم شكل
و ميكشد آهي شيفر ميكند ، تكرار را حرفش باز فورمن "ميگي؟ چي":گيج حالتي با باز و
.است نكرده توجهي آن به هم منتقد يك حتي":ميگويد باز فورمن و "گربه آهان ، ":ميگويد
"...است چيزها همين از منتقدين بودن سطحي
هنر حاشيه
فضا در روانشناس *
كارش تازهترين كه كرده اعلام هميشه مثل هاليوود ، سالهاي اين ستاره "كلوني جورج"
از كدام هيچ براي كشيده ، فيلم اين در بازي براي او كه زحمتي و بوده او كار سختترين
رماني براساس دارد نام "سولاريس" كه "كلوني" فيلم تازهترين.است نكشيده قبلي فيلمهاي
.است داشته عهده به را آن كارگرداني "سودربرگ استيون" و شده ساخته "استانيسلاولم" از
يازده دسته" و "ديد از خارج" چون فيلمهايي اخير سالهاي در كه "كلوني" و "سودربرگ"
ارائه را قبولي قابل كار هم كنار در نيز بار اين كردهاند ، كار هم با را "اوشن نفري
چرا بوده ، او آرزوي هميشه دست اين از فيلمهايي در بازي است گفته "كلوني جورج".دادهاند
شكل سادهترين به را بشري دغدغههاي و مسائل مهمترين تا ميكوشند فيلمها گونه اين كه
همه با را هستي جهان كه چرا نيست ، مستثنا قاعده اين از هم "سولاريس" و دهند نشان
.ميكند مطرح جاودانگي و نيستي و هستي درباره پرسشهايي و ميگذارد تماشا به عظمتاش
بياحساس آقاي *
"گلادياتور" فيلم مديون را شهرتش عمده كه هاليوود سينماي آشناي نام بازيگر "كروو راسل"
و كرده بيآبرو را آشنايانش و دوستان همه كه هست وقتي چند است ، "اسكات ريدلي" ساخته
جايزه دريافت از پس رو خوشبرو ستاره اين.ميكند توليد دردسر ميگذارد پا كه هرجا
در نيز نظرسنجي يك احوال ، و اوضاع اين وبا كرده تغيير محسوسي طرز به رفتارش اسكار
دادهاند راي دستهجمعي اقدام يك در رايدهنده جماعت كه شده انجام آمريكا متحد ايالات
اين مورد در هنوز "كروو" خود.است هاليوود سينمايي شخصيت بياحساسترين "كروو راسل" كه
راه به را نظرسنجي اين كه كساني به گفته آشنايانش از يكي اما نداده ، نظري رايگيري
صورت اين غير در دهند ، قرار "راسل" دسترس از دور را خودشان ميكنم پيشنهاد انداختهاند
!بود نخواهيم او خشماگين و تند برخوردهاي مسئول ما
|