...يا بودن از تركيبي:نوشتن
ادبيات حاشيه
مه در چشماندازي
...يا بودن از تركيبي:نوشتن
مترجم شهدي پرويز با گفتوگو
هوشمندزاده پيمان:عكس
يزدانيخرم مهدي
عاشقانه هماثار كتابخوان يك عنوان به و ندارم كارهايم در خاصي گرايش خاصو مشي خط من
هست كسي هر در ويژگي اين ربگرييه مانند كسي آثار هم و دارم دوست را نوزده قرن
من نظر به اما باشد سرآمده رمارك مانند نويسندگاني دوره عدهاي زعم به شايد
باشد جذاب مخاطب ميتواندبراي هميشه ايننويسنده
مشهد در ش.سال 1315 به او.كرد منتشر را خود آثار نخستين سالگي سن 55 در شهدي پرويز
دوره و دادم انجام مشهد در را متوسطه و ابتدايي تحصيلات":ميگويد او.است شده متولد
به ملي ، بانك طرف از ساله ده ماموريتي طي سپس.كردم سپري تهران در نيز را دانشگاه
نو رمان حوزه در بالاخص كه داشتم ادبيات باب در پيگيري مطالعات آنجا در و رفتم فرانسه
و ميكند آغاز بروكسل در و سال 48 از را ترجمه كار شهدي پرويز ".كرد كمك من به بسيار
او.ميكند ترجمه را سرگردان شاعر و مهتاب كتاب دو تفنني صورت به و ساله يك دوره يك در
.ميآورد روي ترجمه به حرفهاي صورت به سال 66 در بازنشستگي و ايران به بازگشت از پس
عنوان تحت آلنپو ادگار از داستاني مجموعه ترجمه من جدي كار اولين":ميگويد شهدي
مرا بود من دختر تحصيلي كتابهاي جزو فرانسه در كه كتاب اين.بود شگفتانگيز ماجراهاي
ديگر جهتي از و بود كرده ترجمه فرانسه به بودلر شارل را او آثار ضمن در.كرد جذب
خود نوع در دروني گفتوگوهاي و ذهن سيال جريان بحث يعني او داستانهاي بنمايههاي
از گاهي بودلر ترجمههاي منتقدين از بسياري قول به.است جهانبيني اين به گرايش اولين
".است كرده تصوير نحو بهترين به را سيلان و رازگونگي آن و رفته فراتر هم متن خود
اين با بود شده شناخته جذاب جنايينويس يك عنوان به دورهها از بسياري در كه آلنپو
مخاطب به است نمادين حدودي تا و تاريك جهان همان كه را خود اصلي جوهر و ذات توانست كتاب
كتاب اين از بعد.است شده منتشر پانوس نشر همت به سال 70 در كتاب اين.كند معرفي ايراني
آن بودن كلاسيك حال عين در و بودند حال حسب صبغه كه پرداخت آثاري ترجمه سراغ به شهدي
...و كنيون از سرگردان شاعر تراويا ، هانري از برف و شقايق.است آشكار بسيار
اثر دومين عنوان به و تكميل را لامور مهتاب از خود تفنني ترجمه ابتدا رويه اين با شهدي
و آهنگين زبان نخست:كرد خود جذب مرا كتاب اين در نكته دو":ميگويد او.كرد منتشر خود
درباره كتاب كه اين دوم و بودم كرده تجربه را آن هم مولنروژ در كه پيرلامور زيباي
وجه پيرلامور ضمن دردارم علاقه او به بسيار من كه بود دوبوسي كلود سرگذشت
نوشتههاي در دارد وجود هم پو آثار در كه صبغه اين و دارد آثارش در خاصي امپرسيونيستي
تراويا هانري.است شده منتشر معين نشر توسط سال 71 در كتاب اين".ميشود يافت نيز لامور
ادبيات و سياست بزرگان مورد در او آثار كه كسي ميشناسيم حالنويس شرح يك عنوان به را
رماننويس تراوياي سكه ديگر روي اما.دارد را خودش خاص طرفداران و مخاطبان هم ايران در
اين تا كوشيد برف و شقايق رمان ترجمه با شهدي پرويز.است نشده زيادي توجه بدان كه است
من و داد من به پاريس در دوستي را كتاب اين":ميگويد او.سازد آشكار را تراويا ويژگي
.خواندم را اثر اين نداشتم هم را كتاب حوصله و بودم رفته فرانسه به تازه كه اين وجود با
بلند قصه تم را تزاري روسيه و انقلابي فرانسه يعني فرهنگ دو برخورد رمان اين در تراويا
پرسوناژ پنج يا چهار صفحهاي هزار دو اثر اين در كه است اين جالب.است داده قرار خود
كنيون نوشته سرگردان شعر ".است صلح و جنگ مانند اثري عكس كاملا و ندارد وجود بيشتر
.است پرداخته انگليسي عصيانگر شاعر "شلي" زندگي به واقع در كه بود شهدي از ديگري كتاب
درياچه شعراي به كه دوره آن كلاسيك شعراي مقابل در كه بودند شاعري دو بايرون لرد و او
اين از بعد.كردند ايجاد را ادبيات در متفاوتي جريان و برداشته عصيان علم بودند معروف
جمله از.ميكند آغاز ادبي متفاوت آثار مترجم عنوان به را خود كار شهدي كتاب چند
دوراس مارگريت رمان نخستين نوعي به كه اثر اين.آرام اقيانوس بر سدي و دوراس مارگريت
بعد سالهاي آثار ريشههاي رئاليستي بيش و كم فضاهايي و شيرين داستاني با ميشود ، محسوب
.است كرده نمايان را دوراس
.شدم آشنا رمان اين با سالهاي 44 حدود يعني دانشجويي سالهاي در من":ميگويد شهدي
و تلخ آنچنان رمان اين اما.بود كرده آشنا دوراس با مرا من ، عشق هيروشيما فيلم البته
تجربه را تلخي همان باز و خواندم را كتاب دوباره بعد سالها.داد عذاب مرا كه بود تيره
دليل همين و است واقعيتمحور رمان تلخي ضمن.است دوراس خود بيوگرافي كتاب اين.كردم
سالهاي در دوراس همهگير اقبال.است شده منتشر ققنوس نشر توسط كتاب ".شد كتاب ترجمه
آثار مهمترين از يكي ترجمه به را شهدي او آثار چاپ به ناشران علاقه و گذشته دهه پاياني
سدي چون رماني فضاي با كه مغلق و سخت رماني.كرد مشغول "اشتاين.و لول شيدايي" يعني او
نويسنده يك عنوان به دوراس نوشتههاي از نمونهاي رمان ايندارد زيادي تفاوت..بر
در دوراس بود ، پيچيدهاي بسيار اثر رمان اين":ميگويد شهدي.ميآيد حساب به نو رمان
ده و شروع نقطه يك از دقيقا كه ميكند آغاز را استادانه روانشناختي سيكل يك رمان اين
چنان آن اثر نوشتاري زبان و صحنهپردازيها منتهي.ميشود ختم نقطه همان به بعد سال
اين.كنم زيرورو را صحنه بار هشت هفت ، قسمتها از برخي در شدم مجبور من كه دارد ايهامي
بر سدي مانند آثاري روي را او شناخت محور نبايد ما و است دوراس كليدي آثار از رمان
اثر اين ".كانتابيله مدراتو اندازه و حد در است كتابي اثر اين.بگذاريم آرام اقيانوس
دريانورد" حجيم رمان دوراس مارگريت از شهدي ترجمه سومينكرد منتشر ققنوس نشر نيز را
دوراس چون باشد نويسنده بلند بسيار آثار معدود از رمان اين شايد.بود "جبلالطارق
هم باز داستان.نداشت رويكرد اين به علاقهاي و نبود بلند رمانهاي نويسنده اصولا
.ميگردد "انتظار" يعني كلاسيك كاملا و سوبژكتيو عنصري محور بر نويسنده آثار اكثر مانند
بكت گودوي انتظار در ياد به رمان اين ترجمه و خواندن حين در هميشه من":ميگويد او
ميگردد خود معشوق دنبال به كه زني يعني اثر قهرمان كتاب از بخشي در مثلا.ميافتادم
انسان سرگشتگي يعني مهم مفهوم همان دقيقا اين و دارد؟ وجود آدمي چنين اصلا:ميگويد
ترجمه آخرين و چهارمين ".ميگردد چه دنبال به نميداند هم او خود گاهي كه اين.است
ده ساعت:اوست آثار هولناكترين حال عين در و زيباترين از يكي دوراس نوشتههاي از شهدي
آثار اعم مانند به هم باز و دارد روانشناختي _ پليسي محوري رمان.تابستان در شب نيم و
بسيار فيلم رمان از.ميپردازد ذهني جهان و عيني جهان بين پارگي دو موضوع به زن اين
روزنامه سطري سه خبر يك ميتواند كوتاه رمان اين":ميگويد مترجم.شد ساخته هم موفقي
ويژگيهاي و باران از هوشمندانه استفاده و خود اصلي تم بسط با و زيبا دوراس ، اما باشد
مردي رئاليسم كنار در ميبيند شده تباه را زندگيش كه زني روحي حالات داستان ، اطراف محيط
هنر هم كنار در ماركز آدمربايي يك گزارش و رمان اين.ميدهد قرار كشته را زنش كه
تصوير به را چنيني اين قصههايي نوشتن براي آن عناصر از استفاده و بودن روزنامهنگار
ربگرييه چون معتبري نويسنده آثار ترجمه با شهدي پرويز ربگرييه آلن".است كشيده
برانگيزترين بحث شايد.كند ترجمه فارسي زبان به را خاص نويسنده اين جهان تا كوشيد
سال و جن كنها ، پاك ترجمه با او.باشد كتاب سه همين گذشته سال چند در او كتابهاي
.ميآيد حساب به مترجمان دشمن قولي به كه رفت نويسندهاي سراغ به باد مارين در گذشته
و كرده نزديكتر ربگرييه به را ما توانست حديثها و حرف تمام با او ترجمههاي اما
.شود موجب را او آثار ساير ترجمه جريان
كتابخوان يك عنوان به و ندارم كارهايم در خاصي گرايش و خاص مشي خط من":ميگويد شهدي
هر در ويژگي اين ربگرييه مانند كسي آثار هم و دارم دوست را نوزده قرن عاشقانه آثار هم
باد مارين در گذشته سال.بود فيلم با دوراس مانند.ربگرييه با من آشنايي.هست كسي
".شد زيادي بسيار بحثهاي نويسندهاش و فيلم اين درباره رنه آلن ساخته
چنان ميشود محسوب ربگرييه شده چاپ كتاب اولين واقع در كه پاككنها":ميگويد او
گرايشها اين به جلوتر سال چندين ساروت ناتالي آنكه بهرغم كه كرد ايجاد جرياني
ساروتي ايدههاي كه بود اين كرد ربگرييه كه كاري.داشت عميقتري تاثير بود ، پرداخته
به پاككنها.داشت را تئوريسين نقش بيشتر ساروت واقع در كرد ، پياده داستان قالب در را
".كند باز را خود جاي توانست بود تئوريها اين به عملي رويكرد يك چون و دليل اين
و پختگي اثر شايد.است كليدي اثر يك نو رمان و ربگرييه معرفي براي پاككنها
و مهم اثري نو رمان شروع نقطه عنوان به اما باشد نداشته را او بعدي آثار پيچيدگيهاي
در را محوري نقش هم..گذشته سال فيلمنامه پاككنها ، كنار در.است تكاندهنده
اصلي مترجم عنوان به اثر دو اين ترجمه با شهدي.دارد ربگرييه فيلمنامهاي نوشتههاي
دهه 80 سالهاي در كه بود "جن" مهم و مدرن رمان او ترجمه سومين.شد قلمداد ربگرييه
هم رمان اين":ميگويد شهدي.ميآيد حساب به او آثار سرآمدترين جزو و شده نوشته
درهم و فرم در پيچيدگي نوعي بود ، توجه قابل خود نوع در كه داشت فردي به منحصر ويژگيهاي
را اثر سه هر هفتاد دهه پاياني سال چند مدت در شهدي ".متن جهان با راوي جهان ريختن
تنها تمايلم و نداشتم را اثر سه هر ترجمه قصد آغاز در":ميگويد اوميكند چاپ و ترجمه
كردم آغاز را كتابها ترجمه زمان هم بگويم ميتوانم اما.بود باد مارين در گذشته سال
كرد ورزيده ديگر كتاب دو براي مرا كه بود اين در حسنش گفت ميتوان كه بود پاككنها اول
ترجمه درست و كامل را كتابها كه ندارم ادعايي هيچ و بود دشواري بسيار كار.جن بالاخص
با و ميداند بسته را ربگرييه پرونده شهدي ".كردهام را خودم تلاش اما باشم كرده
به ديگر ماندگار از روبين ترجمه و كرده ربگرييه از بديعي منوچهر كه ترجمههايي وجود
.نميرود نويسنده اين سراغ
يك و ربگرييه آثار ترجمه از بعد شهدي:نصرت طاق ناموجود ، شواليه:سال 81 كتابهاي
.رفت كالوينو سراغ به بدكاران ، زندگي نشيب و فراز نام به بالزاك از مهم بسيار رمان
مثل افرادي ترجمه با و شد آغاز محصص بهمن توسط سال 1346 از او آثار ترجمه كه نويسندهاي
با.يافت ادامه آثارش از..و ابراهيم محسن يلدا ، ترانه گلستان ، ليلي سحابي ، مهدي
شهدي.شد تكميل "ما نياكان ميراث" معروف تريلوژي ناموجود شواليه زيباي رمان ترجمه
آنها به من كه هستند ايتاليايي نويسندگان جزو موراويا و بوتزاتي كالوينو ، ":ميگويد
.كردم جمعآوري بود شده ترجمه فارسي به كه را كالوينو آثار تمام من.دارم فراواني علاقه
جذب مرا آنچنان است ، بزرگي مترجم محصص كه اين با و نشدم ارضا شده شقه ويكنت خواندن با
ترجمه تجديد و رمان اين ترجمه با كه گرفتم تصميم من و فرستادند برايم را شواليه.نكرد
را آن فرانسه زبان از اثر ترجمه از بعد شهدي ".كنم تكميل را تريلوژي اين شده شقه ويكنت
ويكنت از شهدي جديد ترجمه داده ، تطبيق ايتاليايي متن با فرهادي نام به ويراستاري توسط
(اريش) اريك از رماني شهدي پرويز از شده منتشر اثر آخريناست چاپ نوبت در هم شده شقه
به توجه با آمده بازار به كه است هفتهاي چند كه رمان ايننصرت طاق:است ماريارمارك
مخاطب.است شده مواجه مناسبي استقبال با ايران در و 50 دهههاي 40 در رمارك محبوبيت
آثار مهمترين از يكي با بار اين بود كرده تجربه را "نيست خبري غرب در" رمان كه ايراني
اين هستيم ، همراه كلاسيك آثار چاپ با كمتر كه دورهاي در و شده روبهرو نويسنده اين
به رمان اين با من آشنايي":ميگويد شهدي.است خوشخوان كلاسيك آثار جمله از رمان
اينجا از مانند آثاري كنار در ضدجنگ اثر يك عنوان به رمارك كار.برميگردد قبل سالها
بيرون رمارك كار واقع در.ميگيرد قرار چنيني اين آثاري و شدن سقط يا مردن ابديت ، تا
كه است جنگي رمان نصرت طاق.بود آن افسانههاي و حواشي انبوه ميان از جنگ واقعيت كشيدن
اعلان نخست روز تا دوم جنگ آغاز به مانده چندماه از را خود داستان و نميشود جنگ وارد
شش در كه فجايعي و بلايا تمام كه است اين در رمارك استادانه كار اما.ميكند روايت جنگ
شهدي را حجيم كتاب اين ".است كرده روايت سال يك اين در را است جهان انتظار در جنگ سال
رمانهاي چاپ از ناشران ترس و نشر نامساعد وضعيت علت به اما ميگيرد دست پيش سال چند
پاييز در دشتستان نشر را كتاب كه اين تا ميافتد عقب مدتي كتاب چاپ كلاسيك ، و حجيم
رمارك مانند نويسندگاني دوره عدهاي زعم به شايد":ميگويد شهدي.ميكند منتشر امسال
طوري به.باشد جذاب مخاطب براي ميتواند هميشه نويسنده اين من نظر به اما باشد سرآمده
قدرت از من خود بسته دايره نام به او از نمايشنامهاي چاپ با قبل چندي كه
".شدم حيرتزده مرد اين نمايشنامهنويسي
از اثري آثار اين مهمترين از يكي كه دارد چاپ انتظار در را كتابهايي روزها اين شهدي
اهميت آنقدر است موراويا نوشتههاي مهمترين از كه انزجار رمان.است موراويا آلبرتو
آن براساس فيلمي ساختن به را گدار لوك ژان چون آوانگارد و متفاوت فيلمسازي كه داشت
جك و پيكولي ميشل !لانگ فريتز باردو ، برژيت مانند افرادي بازي با كه فيلمي.كند تحريك
كتاب اين پرسوناژهاي از يكي":ميگويد شهدي.كرد تبديل سينما به را موراويا اثر پالانس
فريتز يعني آلماني بزرگ كارگردان يك نقش اين براي هم گدار و است آلماني كارگردان يك
به را پالانس جك هم ايتاليايي تنومند و خشن تهيهكننده نقش برايكرد انتخاب را لانگ
گفتوگوي يك رمان".آورد اصلي پرسوناژ دو نقش در هم را باردو و پيكدلي ميشل.گرفت كار
اين.است پرداخته همسرش پنهلوپ و اوليس عجيب روابط به و است هومر اوليس با متني بينا
.ميانجامد اثر نمادين مرد و زن بين انزجار به و شده خارج عشق حالت از رمان در روابط
روابط.است شده گسيختگي هم از دچار عشق ، عين در كه پنهلوپ و اوليس رابطه مثل چيزي
.ميسازد مشابه شخصيتهايي و آورده معاصر زمان به موراويا را سنتي پنهلوپ و مدرن اوليس
.كند منتشر ديگر نامي با ناشر پيشنهاد بنابر را رمان شايد شهدي البته
مانند رمانهايي شده ذكر آثار از غير او.باشد اين رمان نام شايد "لوپه پنه و اميلي"
است كرده ترجمه را بالزاك رمان اصليترين شايد و مهم نوشته "بدكاران زندگي نشيب و فراز"
كه "پويم و گورد آرتور سرگذشت" بلند داستان.نشد مقدور گزارش اين در آن بحث و توضيح كه
.اوست آثار ديگر جمله از پواست آلن بلند قصه تنها
ادبيات حاشيه
فرانسوي خيام*
فيتز ادوارد آزاد ترجمه با را خيام اشعار آنان.نيست بيگانه شاعري اروپاييان براي خيام
پيدا تسري ديگر زبانهاي به خيام اشعار ترجمه كه است دهه چند و ميشناسند خوبي به جرالد
ناشر توسط ميگيرد ، بر در را خيام رباعي كه 101 را ترجمهها اين از يكي.است كرده
.ميشود منتشر گاليمار فرانسوي
ايراني شب*
به ارشاد وزارت طرف از كه ايران ناشران از برخي با گذشته هفته اواخر در قاسمي رضا
.كرد گفتوگو و ديدار بودند كرده مسافرت پاريس
كايره هتل در ققنوس نشر مدير حسينزادگان با قاسمي رضا ديدار ديدارها ، اين از يكي
.بود پاريس
برنده و محقق و رماننويس تلانديه فرانسوا با گذشته هفته افق نشر مدير هاشمينژاد رضا
گفتوگو و ديدار مولف منافع موسسه رئيس و نويسنده كوپري فرانسوا و فرانسه آكادمي جايزه
.كرد
ديگر و تلانديه فرانسوا با قرارداد بستن دنبال به افق نشر مدير ديدارها اين در
.است فرانسوي نويسندگان
روشنفكري تدوين *
در است قرار كه مجموعه اينميكند تدوين را ايران روشنفكري جنبش تاريخ نقرهكار مسعود
.ميپردازد نويسندگان كانون تحليلي _ تاريخي بررسي به شود منتشر جلد 5
شده نيم دو ويكنت *
از جديدي ترجمه كه شده نيم دو ويكنت.دارد انتشار دست در جديد رمان دو شهدي پرويز
اختيار در بودن ، محاق در سالها از بعد جديد نام اين با است كالوينو شده شقه ويكنت
"شده شقه ويكنت" نام تحت رمان قبلي ترجمهگرفت خواهد قرار كالوينو به علاقهمند مخاطبان
شده شقه ويكنت نام دارد اعتقاد شهدي.بود شده سال 1364منتشر در محصص بهمن توسط كه بود
مناسبتري نام رمان براي شده نيم دو ويكنت نام و ندارد خوانش اثر درونمايه با آنچنان
از مجموعهاي كتاب ، اين از غير به او.كرد خواهد منتشر چشمه نشر را رمان ايناست
منتخبي مجموعه اين.دارد چاپ انتظار در نيز را "دوزخ به سفر" نام با دينوبوتزاتي داستان
مهمترين از يكي "ماندارنها" نيز او كتاب آخرين.است بوتزاتي داستان مجموعه چند از
.شد خواهد منتشر نو دنياي نشر توسط كه است دوبوار سيمون آثار
جهان نور تا اعلي رفيق از*
تا اعلي رفيق از بوبن ، آثار بررسي به خود نشست پنجمين و شصت در فلسفه و ادبيات ماه كتاب
با كتاب خانه در ساعت 17 آذرماه وششم بيست سهشنبه روز نشست اين.ميپردازد نورجهان
.ميشود برگزار سيار پيروز سخنراني
مه در چشماندازي
صادقي بهار نوشته "سربي خوابهاي" كتاب به نگاهي
افشنگ مريم
انتشارات توسط كه است صادقي بهار داستان مجموعه اولين عنوان "سربي خوابهاي"1
.است رسيده چاپ نسخهبه تيراژ 2200 در گيو
در غرق قدري به كه آدمهايي است ، زوال روبه آدمهاي ذهني دنياي "سربي خوابهاي"
.بردهاند ياد از را خود پيرامون جهان كه هستند ذهنياتشان
.ميبرند رنج دروني ماليخولياي يك از نوعي به كدام هر صادقي داستانهاي شخصيتهاي
بزرگتر و بزرگ لحظه به لحظه اما ندارد وجود چه آن از توهمي.توهماند گرفتار آنها
ذهن زاييده كه توهم اين با مدام مجموعه اين در خواننده.ميكند پر را آنان ذهن و ميشود
واقعيت دنياي با را توهمات اين زيبايي به نويسنده.ميشود روبهرو است داستان آدمهاي
فقط كه است ميش و گرگ مجموعه اين در چنان توهم و واقعيت سربي مرز.است زده پيوند
.ميگشايد چشم پيش را مه در چشماندازي
آرزوي در ديوانهوار كه داستانش قهرمان درباره صادقي سربي خوابهاي داستان از بخشي در
با ميشد ، عالماش غرق آنقدر":ميگويد ميكند ، خيالبافي كردهاند تركش كه بچهاي و زن
بر تنها ديگري جهان بالاي در يكياش خودش ، از جدا ميديد را خودش كه ميشد ، يكي عالماش
".صخره
و لاهوت بين كه آدمهايي.دارد مصداق نيز مجموعه اين شخصيتهاي ديگر درباره جمله اين
.ميمانند فضا در بيوزن جسمي مانند وهمانگيز فضاي اين در گاه و سرگردانند ناسوت
در.دارد مرگ و تولد مقوله به تازهاي نويسندهنگاه 2
در.ميسپارند نيستي به گردن و ميگذارند "مسلخ" به پا خود ميل با آدمها داستاني
و دست اين.ميدهد "عبور" هستي به مرگ از را كودكي انساني ، بيوقفه تلاش ديگر داستان
به گونهاي به يك هر در داستانها ، تمامي در هستي و حيات با نيستي و مرگ كردن نرم پنجه
تلخي و سياهي مرگ ، و است شده غالب داستانها فضاي بر نيستي و زوال البتهميخورد چشم
.نميكنند احساسش ديگر كه شده مانوس آدمها با چنان زندگي
در ميكشند ، نفس بسته فضايي در صادقي آدمهاي3
خيابانها از خبري مجموعه اين داستانهاي از يك هيچ در.اتاق يك حجم به كوچك جغرافيايي
اين.ندارد را بسته فضاهاي اين از خارج جامعه از تصويري خواننده و نيست كوچهها و
"مسلخ".داد تعميم جامعه كل به و برد نيز ديوارها از خارج به ميتوان را فضاها محدوديت
ميبرد خيابانها به را خواننده دقايقي كه است داستاني تنها مجموعه اين داستان اولين
.است گذاشته پا آن به اشتياق با و داوطلبانه كه ميكند مسلخي وارد آخر در را قهرمانش ولي
شخصيتپردازي و برفضاسازي داستانها اكثر تكيه4
دست به ديالوگ بدون شخصيتپردازيها و فضاسازي اين كه بوده اين بر نويسنده تلاش و است
.بيايد
مشخص راوي دارد ، تكيه ديالوگ بر اندازهاي تا كه مجموعه اين داستان تنها ،"زده ماه" در
لحن در تفاوتي كه چرا ;كند تفكيك هم از را شخصيتها ميتواند مشكل خواننده و نيست
كرده وارد فراواني لطمه داستان شخصيتپردازي به را موضوع همين و ندارد وجود ديالوگها
.است
و اخلاقي بزرگ مسائل به پرداختن قصد صادقي5
.آدمهاست شخصي زندگي و دروني لايههاي به ورود دغدغهاش ولي ندارد را اجتماعي
بسته دنياي اين در كه است او داستاني شخصيتهاي ويژگي نااميدي و تحقيرشدگي سرخوردگي ،
را ديگري دنياي آدمها ، اين دنياي به ورود با نويسنده اما.دارند خود گريبان سردر
.است تازه و غريب بسيار كه ميكند جلوهگر
براي دل كه آن از بيشتر است بيمار براي قلب احياي مشغول كه پرستاري "عبور" داستان در
به عمل زمان كه است دوازده ساعت به عقربهها رسيدن انتظار به بسوزاند مرگ حال در كودك
.ميرسد پايان
دير نگران باشد او دردهاي و زائو فكر به كه آن از بيشتر ماما "زده ماه" ديگر داستان در
.است رودخانه در تفريح و شبانه قرار به رسيدن
تمامي گريبانگير ديگر آدمهاي و پيرامون دنياي به توجه عدم بيتفاوتيها ، اين
بهار.دانست آنان زندگي روزمرگي را آن توجيه بهترين بتوان شايد كه است صادقي شخصيتهاي
كه نويسندهاي ;ميدهد را استعداد با نويسنده يك ورود نويد مجموعهاش اولين با صادقي
ضمن."سربي خوابهاي" از جذابتر و پختهتر آثاري نشست ، ديگرش آثار انتظار در ميتوان
فني لحاظ به كتاب كه چرا ;كند بازنگري كتاب اين چاپ در گيو انتشارات اميدواريم اينكه
.دارد فراواني اشكالات
|