پرسش بحران
كتاب تازههاي
پرسش بحران
;اشاره
توانهاي توسعه مركز توسط كه بود سخنرانيهايي مجموعه عنوان سعادت ، معنويت ، انسان ،
استاد حكمت دكتر توسط كه است بحثي عنوان پرسش بحران.شد برگزار منطقه 7 شهرداري فردي
جايگاه نظير سوالاتي بر خود سخنراني در وياست شده ارائه بهشتي شهيد دانشگاه فلسفه
اندازه چه تا اينكه و نياز ، اين بودن كاذب يا صادق ميزان امروز ، نيازهاي ميان در معنويت
سوالات طرح به بحران اين است معتقد وي.است پرداخته...و كرد زندگي معنويت بدون ميتوان
معرفت به سلبي معرفت طريق از تا ميكوشد آن ، معناي به بردن پي براي و ميپردازد فوق
ويژگيهايي چه داراي پرسش بحران كه ميكند بيان ابتدا ديگر عبارت به.يابد دست ايجابي
.ميپردازد آن ويژگيهاي بيان به سپس و نيست
انديشه گروه
نيست؟ بحراني چگونه پرسش ، بحران
براي كه بحرانهايي نوع از همچنين و نبوده ساختگي و تصنعي بحران يك پرسش بحران
ميشود ، ايجاد مصنوعي صورت به اساسي مشكلات كردن پنهان و اصلي بحران از افكار انحراف
.نيست
شناخته نيست ، بحرانهاي توجه مورد و شده شناخته بحران مذكور ، بحران اين بر علاوه
اما.واميدارد بيماري درمان به را بيمار كه تبي مانند شوند ، واقع مفيد شدهميتوانند
به كه است بحرانهايي جمله از متاسفانه نيز پرسش بحران و خطرناكند ناشناخته بحرانهاي
بحران يك بحران اين رو اين از.است نشده عمومي همچنين و نشده وارد بشر جمعي آگاهي مرحله
.ميدهند قرار تاثير تحت را بشر حيات از خاصي حوزههاي بحرانها:نيست خاص و كوچك محدود ،
پرسش ، بحراناست وابسته بحران استمرار و عمق بزرگي ، به حوزهها اين وسعت و تعداد
.نميدهد تاثيرقرار تحت را بشر زندگي از خاص محدوده يك تنها و نيست كوچكي بحران
است؟ بحراني چگونه پرسش ، بحران
نه كه است فراگير بحراني اين بنابر.دارد سروكار انسان هستي و وجود با پرسش بحران
جايگاه با بلكه قرارميدهد تاثير تحت را بشر اجتماعي و فردي زندگي عرصههاي تمام تنها
.دارد سروكار جهان در نيز انسان مرتبه و وجودي
و مشكلات از بسياري ريشه مذكور بحران كه گفت بايد جهاني محيط به توجه با رو اين از
مشكلات ، و معضلات از بسياري حل در انسان ناتواني و عجز و است انسان امروز زندگي معضلات
در كافي تامل نبود و بشر حيات اساسي پرسشهاي به نپرداختن.است آن به توجه عدم نتيجه
.است امروز دنياي آشفتگيهاي اغلب ريشه مسايل ، اين
است؟ آمده پديد چگونه پرسش ، بحران
براي.بشناسيم را آمدنش پديد چگونگي بايد بحران ، يك حل در موثر گامهاي برداشتن براي
ساير با انسان تفاوت چيست؟ پرسش -گفت1 پاسخ سوال دو به بايد پرسش ، بحران شناخت
نمونه براي.ميشود مطرح مساله و مشكل صورت به او براي حيات موانع كه است اين موجودات
كه است مانعي پرسش اين بنابر "سازم؟ سير را خود چگونه من" كه ميانديشد خود با انسان
.ميشود روبهرو آن با خود حيات مسير در انسان
دسته دو به ميتوان را انسان مسائل كرد؟ دستهبندي ميتوان چگونه را انسان مسايل -2
مربوط انسان (حال كل علي حيات) روزمره زندگي به كه است مسايلي اول دسته:كرد تقسيم
و مسكن غذا ، آب ، هوا ، به نياز مانند) برميگيرد در را بشر فيزيولوژيك نيازهاي و ميشود
رسوم و آداب دين ، فرهنگ ، از مستقل و است موجودات ساير و بشر مشترك فصل نيازها اين.(جفت
به.ميانجامد فساد به صورت اين غير در شود ، برآورده نياز زمان در بايد و دارد وجود
.بگويد سخن اخلاق از بتواند تا باشد ، زنده بايد انسان ديگر عبارت
تضمين را بشر سعادت روزمره ، حيات مسايل تامين و نميشود ختم اينجا به بشر مسايل اما
انسان.نيست انسان آنها بدون انسان كه دارد وجود مسايل از ديگري دسته.نميكند
آنها بدون كه دارد زندگي براي وشرطهايي قيد او.بگذرد روزمرگي با زندگيش نميخواهد
آن امثال و ايمان شرافت ، ميتواند و دارد بستگي فرد به شرايط اين.نيست زندگي به حاضر
خود زير بيت در دسته اين مسايل مهمترين.ميناميم دوم دسته را مسايل اين.برگيرد در را
.ميدهد نشان را
بود چه بهر آمدنم آمدهام ، كجا از
وطنم ننمايي آخر ، ميروم كجا به
اول دسته با سوالات دوم دسته تفاوت
كه (مادي حيات مسايل) اول دسته مسايل برخلاف ،(معنوي حيات مسايل) دوم دسته مسايل
.صبورند و آرام دارند ، آني پاسخ به نياز و عجولند
را انسان ، دوم دسته ميدارد ، وا فيزيكي جوش و جنب به را انسان كه اول دسته برخلاف
.ندارند نهايي و قطعي پاسخ اول دسته خلاف بر و ميخوانند تفكر و تامل گرفتن ، آرام به
به دادن پاسخ متكفل و آمدهاند اولپديد دسته سوالات به پاسخ در علوم
اين بررسي تاريخ فلسفه ، تاريخ.ميآورند پديد را فلسفه مسايل ، دوم دسته.سوالاتند اين
.پرسشهاست اين كردن مدون و طرح فيلسوفان ، كار و سوالات
تامل ، تعمق آنها در ميتوان تنها و است پيچيده و سخت دوم دسته سوالات به پاسخگويي
.است لازم انسان مادي بقاي براي اول دسته سوالات به پاسخگويي كه حالي در كرد ، تفكر و
سوالات اين از برخي چون شود ، دوم دسته سوالات به مطلق پاسخگويي مدعي نميتواند كسي
راه در را بزرگي مسايل سوالات ، اين به عجولانه و نسنجيده پاسخ.نيستند قطعي پاسخ ذاتا
برپايه انسان كلان برنامهريزيهاي كه چرا.آورد خواهد پديد انسان مادي و معنوي حيات
اين به اي كليشه و مطلق پاسخگويي مقام در كه آناني.ميشود انجام دوم دسته مسايل
بنا پايه اين بر را خود اقتدار ميكوشند كه هستند طلباني اقتدار معمولا هستند ، سوالات
:نهند
بيخبرانند طلبش در مدعيان اين
نيامد باز خبري شد ، خبر كه را آن
سوالات ارزشگزاري
انسان اگرميگيرد صورت انسان سعادت و حيات در آنها تاثير پايه بر سوالات ارزشگزاري
او است شده منظور كمالي و هدف رسالت ، برايش كه بدانيم ، ديگر موجودات وراي موجودي را
پاسخگويي با مگر نميشود متصور كمال اين و كند كمال اين به رسيدن صرف را خود تلاش بايد
دوم دسته سوالات ارزش كه است زندگي در انسان معنوي رسالت به اعتقاد دوم ، دسته سوالات به
.ميكند تعيين را
.است بيشتر بسيار دوم دسته مسايل ارزش اما.شود حل نياز زمان در بايد اول دسته سوالات
.زيست و كشيد نفس آنها با كرد ، تامل مسايل ، اين در بايد
پرسش بحران معناي
او زندگي اساسي مسايل و سوالات نميداند امروز بشر كه است اين معناي به پرسش ، بحران
اخلاق ، عدم ، معاد ، مبدا ، خدا ، قبيل از مسايلي در تا انسان.نميپردازد بدانها و چيست
جهان و آخرت خدا ، اگركند انتخاب زندگي در را مسيرش نميتواند نكند ، تامل اختيار و جبر
دارد ، وجود اگر و سازد محدود آن تاثير تحت را خود زندگي بايد انسان چرا ندارد ، وجود ديگر
چيست؟ بشر حيات در آن نقش و تاثير
به پاسخگويي به نياز كه آنجا قدرتطلبان ، است انسان مسايل خلط بحران پرسش ، بحران
اي كليشه و قطعي پاسخي تا كوشيدهاند است ، بوده (روزمره زندگي نيازهاي) اول دسته سوالات
.دهند دوم دسته سوالات به
شبهه و ايمان جمع
چرا.سازد دوم دسته مسايل به قطعي پاسخگويي به مشروط را خود ايمان نميتواند انسان
تقدم ما ايمان كانت گفته به.ندارند تمامي شبهات و است زنده شبهه آب در راستين ايمان كه
.است مقدس شك و است شبههاي هر بر مقدم و
.است مشروط كفر ديگرش روي كه است سكهاي روي آن است ، شبهات رفع به مشروط كه ايماني
شده زنده كه ميخواهد خدا از (ع)خليل ابراهيم كه همانگونه است ، جمع قابل شبهه با ايمان
.گيرد آرام قلبش تا بنمايد او به را مردگان
.جمعند قابل دو اين و معرفتي است پديدهاي ما شك و خداست با وجودي رابطهاي ما ايمان
اقتدار به كه آنان اما است ، جزميت مولد شبهه ، رفع.است غيب به ايمان ما ايمان
پاسخ با تا ميكوشند و برتابند را شبههدار و مسالهدار ذهن نميتوانند ميانديشند ،
.سازند محكم را خود قدرت پايههاي شبهات ، اين به نظرانه تنگ و جزمي گويي
در گويند ، نهائي و اي كليشه پاسخ بشر اساسي سوالات به كوشيدهاند كه آنگاه فلاسفه ،
را جديدي مشكلات مسايل ، اين حل جهت در تلاش با و شدهاند گرفتار تحجر و جزميت چنگال
.كردهاند ايجاد
ايمان كه حالي در گرفتهاند ، تحجر و جزميت معادل را ايماناست شده ستم ايمان به
زيادي ارزش سوال و تامل تفكر ، بدون ايمان.است غيب فضاي به انسان وجود دريچه بازشدن
است شده نهاده وديعت به انسان وجود در كه است خداوند هديه زندگي ، اساسي پرسشهاي.ندارد
و اقتدارجويان پاسخ اگر) انسان كه است آنها در تامل و تفكر و سوالات اين به بازگشت با و
.بازميگردد خدا سوي به (نسازد منحرفش و پرنكند را گوشش و چشم جزمانديشان
شكوهي مهران فتاحي ، بهاره:تنظيم
كتاب تازههاي
گالينگور زركوب جلد /جلد معين 5 انتشارات:ناشر /شهري جعفر:نوشته /قديم طهران
.ميطلبد را خود خاص ويژگيهاي فرهنگي و تاريخي بعد از بهويژه تهران سرگذشت از آگاهي
تهران گذشته به اگردارد را خود خاص پيچيده سنتهاي ، مراسمها و آئينها شهر تهران
يك و بيست تقريبي وسعت به بود شهري پيش سال پنجاه چهل شهر ، اين كه ديد خواهيم بنگريم
شهر اين شناسنامه درواقع قديم طهران كتاب.نفر سيصدهزار به نزديك جمعيتي و مربع كيلومتر
كمتر در گفت ميتوان جرات به ميدهد ، خواننده به كه اطلاعاتي مجموعه.ميباشد چهره هزار
ميباشد تاريخي تصاوير و عكسها داشتن كتاب اين مزاياي از ديگر يكي.ميشود يافت كتابي
را آندارد اهميت جهت چند از كتاب اين.ميباشد آن نوشتارهاي مكمل و زينتبخش كه
و اصطلاحات از پر كتاب.دانست مردم عاميانه زبان و فرهنگ دانشنامه نوعي ميتوان
تا گرفته عروسي آئين از ميباشد تهران مردم رسوم و آداب و خرافات و عقايد ضربالمثلها ،
اهل خواننده.دمامه و شمامه طلسم جزئيات تا گرمخانه به ورود نحوه از پهلواني ، مناسك
چگونگي مردانه ، و زنانه فحشهاي تا كفاشي و درويشي و رمالي و بنايي اصطلاحات با تحقيق
آداب و عروسيها مراسم و معركهگيريها و تعزيهخواني آداب جنين ، سقط
ويژه بافت تهران شهرسازي ، نظر از.ميشود مواجه زائو رفتن حمام و زايمان شرح زفاف ، شب
محله بازار ، محله عودلاجان ، محله شرح ، بدين.بود يافته تشكيل محله از 5 و داشت را خود
در دروازه سيزده توسط محله اين 5 اينكه بالاخرهدولت محله و چالهميدان محله سنگلج ،
داراي تهران اطراف شهر ، نگهداري و حفظ براي آن بر علاوه.بود شده احاطه شهر اطراف
.بود ذرع عمق 4 و ذرع تا 10 عرض 6 خندقهاييبه
/اول 1380 چاپ هيرمند ، انتشارات:ناشر /بهفر مهري پژوهنده ، /يكم دفتر -فردوسي شاهنامه
گالينگور زركوب جلد
چون پهناوري سرزمين تاريخ و هويت كه يافت سترگي اين به كتابي ميتوان فرهنگي كمتر در
بزرگي ، برگشنشاندهنده هر و باشد كرده ضبط خود سينه در را ايران
ديگري ديده از را شاهنامه پژوهندهاي ديگر بار.باشد مردم آن فرهنگمداري پايداري ،
متن.بگيرد پايان خودش توضيحات با بيت هر كه است بوده اين كار شيوه.است كرده بررسي
. است گرديده مقابله ديگر نسخه با 5 آن بر افزون كه ميباشد مسكو نسخه پايه بر پايه
شرح.است شاهنامه از انتقادي ويرايش خود كه مطلق خالق دكتر نسخه و فلورانس نسخه ازجمله
ريشهشناسي و گزارش استعاري ، و كنايي تعابير اصطلاحات ، عبارتها ، بيتها ، يكايك
را منوچهر تا كيومرث داستان جلد ، اين.است حاضر مجموعه ويژگيهاي جمله از متن واژگان
.دربرميگيرد
|