جنگل نهضت شكست تئوريك منشا
انديشه هاي تازه
جنگل نهضت شكست تئوريك منشا
مند بهره غربي دموكراسي و خردگرايي رنسانس ، سابقه و سنت از غربي كمونيسم ايدئولوگهاي
شرقي پدرسالاري استبدادو ستونهاي شرقيبر كمونيسم ايدئولوگهاي حاليكه در بودند
است بوده رايجي ، الگوي جامعه و تاريخ بر فرد خواست تحميل آن در كه بودند زده تكيه
: اشاره
ورود با خورشيدي سال1299 خرداد در 14 جنگل جنبش از برخاسته گيلان انقلابي جمهوري دولت
فرمان زير قزاقهاي ورود با و شد تشكيل رشت به مسلحش نيروهاي همراه به جنگلي كوچك ميرزا
جنگل انقلابي دولت ترتيب بدينكرد سقوط آبان1300 ، تاريخ 12 در شهر اين به رضاخان
مقاله اينبايستد خود پاي روي خورشيدي سيزدهم قرن سالهاي واپسين در روز توانست517
قرار بررسي مورد اجمال به را جنگل انقلاب شكست تئوريك منشا كلي خطوط است آن بر كوتاه
به نفرت انرژي دميدن و ديرينه اختلافات كردن تازه بههيچوجه بررسي اين هدف.دهد
چگونه دهيم نشان كه است اين تنهاهدف و تنها بلكه نيست ديدگاه آن يا اين طرفداري
به نادرست گمانههاي اتكاي به گروهها و افراد اجتماعي ، مبارزات فرايند در هنگاميكه
فاجعه ميتوانند حد چه تا ميكنند عمل تئوري عنوان تحت نقض غيرقابل جزميتهاي مثابه
دست از قبل هميشه مادارند ما عمل و رفتار در بنيادي اهميت تئوريها زيرابيافرينند
ايدهها اين اگر.بسازيم خود انديشه و ايده در آن از سناريويي ميكنيم كوشش عمل ، به زدن
بلكه بود نخواهد ميسر هدف به دستيابي نهتنها باشند ، نداشته انطباق ما توان و واقعيت با
اين در.بردهايم دورتر خود دسترس از را هدف نتيجه در و فرسوده نيز را خود توان و انرژي
اين در رايج نظري اعوجاج و انحراف بر پرتويي علمي بيطرفي با دارد سعي نگارنده بررسي
معني اين به هيچوجه به انقلاب اين شكست در تئوريك عامل بر تاكيد همچنين بيفكند ، انقلاب
.ميشود محسوب ناكامي عامل تنها تئوري و نداشته شكست اين در نقشي ديگر عوامل كه نيست
.است شده گرفته رشت چاپ سال 1381 شماره 64 وا گيله مجله از مقاله اين
بلشويكي تئوري يكي.داشت محوري نقش انقلاب هدايت در تئوري دو جنگل انقلابي دولت در
دولت هدايت در بلشويكي تئوري.جنگلي كوچك ميرزا دموكراتيك -ملي تئوري ديگري و عدالت حزب
.بود برخوردار بيشتري اعتبار و نفوذ از (مردم ميان در نه البته و) گيلان جمهوري انقلابي
دولت حمايت از هم و بود بيشتري انسجام داراي تجربي ، و نظري پشتوانههاي دليل به هم زيرا
بر جنگل انقلاب در قدرت اقتدار دورههاي بررسي.بود برخوردار شوروي بلشويكي انقلاب و
گيلان ، انقلابي دولت تشكيل زمان سوم دو از بيش كه ميدهد نشان نيز تئوري دو اين پايه
رويكرد و تئوريك مباني به نخست بنابراينبود وحاميانش عدالت حزب دست در واقعي قدرت
ميرزا نظري ديدگاه يعني مقابل ديدگاه ميكنيم كوشش سپس و ميپردازيم عدالت حزب نظري
نيافت ، را خود عمل و نظر پيشبرد توفيق هيچگاه فوق تزهاي با شديد چالشي در كه را كوچك
.دهيم قرار بررسي مورد
.بود استوار(لنينيسم)بلشويسم بر عدالت حزب تئوريك گاههاي تكيه
باور بهكردهاند فرمولبندي تاريخي تحولات از پنجگانهاي صورتبندي انگلس و ماركس
و فئوداليسم بردهداري ، اوليه ، كمون مراحل از خود تكامل فرايند در جوامع آنها
اينجا در تعمدا آسيايي فرماسيون) ميشوند منتهي كمونيسم به و كرده عبور سرمايهداري
انقلاب نوع دو آبستن جوامع حاضر ، عصر در كه بودند آن بر آنها.(است شده گرفته ناديده
و دارد عهده به را انقلاب رهبري بورژوازي آن در كه دموكراتيك -بورژوا انقلاب يكي:هستند
ديگري و ميگيرد عهده به را سرمايهداري به فئوداليسم از جامعه انتقال يعني خود وظيفه
انتقال به موظف كه است كارگر طبقه دست در انقلاب رهبري آن در كه است كمونيستي انقلاب
روي هنگامي كمونيستي انقلاب آنها باور بهبود خواهد كمونيسم به سرمايهداري از جامعه
متضاد قطب دو به سرمايهداري نظام در خود توسعه و تكامل فرايند در جامعه كه ميدهد
سرمايهداري جامعه هنگاميكه.ميشود تقسيم سرمايهداران و (صنعتي كارگران) يا پرولتار
كوچك اقليت مقابل در را كامل اكثريت يا پرولتار طبقه رسيد ، خود كامل نضج به
را خود مثبت ظرفيتهاي نيز سرمايهداري نظام كه اينجا در و ميآورند بهدست سرمايهداران
سكان پرولتاريا طبقه ميكند ، ايفا را تاريخ قابله نقش كه انقلابي وسيله به داده دست از
جامعه آنها گفته به.ميگيرد بهدست كمونيستي جامعه استقرار براي را جامعه هدايت
كه كنيم يادآوري است لازم.بالايي فاز و پاييني فاز:است (مرحله) فاز دو داراي كمونيستي
واژه آنها زمان در زيرا است نگفته سخني سوسياليستي نظام و مرحله از هيچگاه ماركس
داراي آنها نظر به كه ميشد...و اوئن فوريه ، سيمون ، سن مترادفانديشههاي سوسياليسم
. بود منفي بار داراي سوسياليسم واژه زمان آن در بنابراين. بودند تخيلي سوسياليسم نظرات
ترتيب بدين و سوسياليسمناميد را كمونيستي مرحله نخست فاز انگلس و ماركس از پس لنين
كمونيستي جامعه انگلس و ماركس نظر از.يافت وسيعي كاربرد ماركسيستي ادبيات در واژه اين
بلكه كشور يك در نه آن بنيانگذاران گفته وبه سرمايهداري كشورهايتوسعهيافته در تنها
انقلاب رهبري بعدها كه لنين.بود تحقق قابل همزمان آنها از گروهي در يا تمام در
را بيوقفهاي تلاش فرمولبندي اين تغيير براي گرفت دست به را روسيه در اكتبر سوسياليستي
.گرفت پيش در
كه بود اين ميدانند ماركسيسم در انحرافي را آن بسياري كه لنين نظري ابداعات از يكي
بلكه نيست دموكراتيك - بورژوا انقلابهاي در بورژوازي رهبري به نيازي امپرياليسم عصر در
رهبري در نيز روسيه مثل دهقاني كشورهاي در حتي پرولتاريا طبقه است لازم زمان اين در
سرمايهداري مرحله از گذار بدون را جامعه و گيرد قرار دموكراتيك -بورژوا انقلاب
جنگل انقلاب در چگونه تزها اين كه ديد خواهيم.كند هدايت سوسياليستي جامعه به مستقيما
.كرد پيدا عمل راهنماي نقش
يعني او مخالفان بهدست آن رهبري و داد روي روسيه در فوريه1917 انقلاب هنگاميكه
زندگي تبعيد شرايط در آلمان در لنين افتاد ، (انقلابي سوسياليست حزب) ارها.اس و منشويكها
بازگشت كشور به اول جهاني جنگ كوران در آوريل 1917 در يعني بعد ماه دو حدود او.ميكرد
بعدها كه را خود معروف نظرات تانكي بالاي بر پترزبورگ در ورودش ساعت نخستين همان در و
جمله از.كرد بيان بودند ، آمده او پيشواز به كه مردمي براي شد معروف آوريل تزهاي به
و بود آمده كار روي فوريه انقلاب در كه بود روسيه انقلابي موقت دولت سرنگوني او تزهاي
شعارها اين.ميدادند تشكيل ارها.اس و منشويكها عمدتا گفتيم كه طور همان را آن اعضاي
خود":بود اين لنين آوريل تزهاي جمله از.داشت انطباق (لنيني) بلشويكي تئوري با كاملا
آن در كه خود نخستين مرحله از انقلاب انتقال از است عبارت روسيه در فعلي لحظه ويژگي
به است افتاده بورژوازي دست به پرولتاريا تشكل و آگاهي نبودن كافي علت به حاكمه قدرت
"بيفتد دهقانان تهيدست قشرهاي و پرولتاريا دست به حاكمه قدرت بايد آن در كه مرحله دومين
و ماركس نظر برخلاف اينجا در لنين كه پيداست.( ص453 -جلدي يك -مقالات و آثار مجموعه)
سوسياليستي انقلاب وقوع رامبناي پرولتاريا تشكل و آگاهي روبنايي عامل تنها انگلس
تز اين محور بر او سياسي زندگي دوره طول در لنين مبارزاتي فعاليتهاي تمام.ميداند
حدودي تا نمود طرح را نپ تئوري كه زماني و عمر پايان در تنها او و يافت سازمانمي
مرحلهاي روي از لازم عيني شرايط وجود بدون نميتوان كه داشت روا ترديد خود ايده اين بر
را لنين آوريل تزهاي "وحدت" روزنامه در بلافاصله پلخانفزد پل آساني به تاريخ از
.(اولص 25 فصل دوم ، بخش شوروي ، تاريخ همكاران ، و س.سولك:كنيد نگاه) خواند "مزخرفات"
و كرد سقوط كرنسكي دولت كوتاهي مدت طي و آغاز لنين دستور به اكتبر 1917 در قيام
تمام" ميدادند را شعارش كه همانطور فوريه انقلاب از ماهپس توانستند8 بلشويكها
آن بر (لنينيسم) بلشويسم چه اگر حال اين با اما.گيرند بهدست روسيه در را "سياسي قدرت
كه شد معلوم نخست ماههاي همان در ليكن است قدرت به دستيابي به معطوف تحولي هر كه بود
.نيست كافي سوسياليستي انقلاب جمله از و تحولي هر تحقق براي قدرت گرفتن بهدست تنها
ايجاد براي بلشويكي دولت نظر تحت اكتبر انقلاب از بعد ماه يك حدود كه انتخاباتي
تاريخ" كتاب رسمي مولفان.ساخت عيان خوبي به را واقعيت اين گرفت انجام موسسان مجلس
نماينده ، از715 نمايندگان تركيب گرچه":مينويسند انتخابات اين نتايج مورد در "شوروي
دست ارهاي.اس از بقيه و ملي گروههاي از نماينده چپي ، 86 دست ار.اس بلشويك ، 40 175
اكتبر انقلاب از بعد را كشور در قوا توازن [تركيب اين اما ]،(بودند منشويكها و راستي
همكاران ، و س.سولك) "بود انقلاب از قبل قدرتمند عناصر نفوذ نشانگر و نميداد نشان
نسبتهاي اين كه رسيدهاند ايننتيجه به چگونه نويسندگان كه نيست معلوم.(ص79 پيشين
اين حال هر در.است نبوده سال1917 در روسيه سياسي نيروهاي تركيب نشانگر مردم آراي
.داشتند خود سر پشت در را روسيه مردم درصد تنها 24 بلشويكها كه ميداد نشان رسمي آمار
انحلال (ژانويه 7) سال1918 آغاز در بيانيهاي طي بلشويك حزب اجرايي كميته سرانجام
كه ميداد نشان خوبي به انتخابات اين.(همانجاص 80) كرد اعلام را موسسان مجلس
بود ملي دموكراتيك خواستهاي اكتبر ، انقلاب ماههاي اولين همان در مردم خواستهاياكثريت
در اقتصادي و اجتماعي شرايط با غيرمنطبق روبناي يك تحقق براي نتيجه در.سوسياليستي نه و
كه رسيدند ميبينيم ، شرقي استبدادهاي الگوي در ما آنچه نظير الگويي به بلشويكها روسيه ،
و شرقي كمونيسم بين ميتوان زاويه اين از.شد موجود واقعا كمونيستي الگوي تنها بعدها
آن ايدئولوگهاي كه غربي كمونيسم در.كرد مشاهده زيادي ماهوي تفاوتهاي غربي كمونيسم
.داشت اهميت مردم اكثريت اراده حاكميت مفهوم به دموكراسي بودند ، كائوتسكي و انگلس ماركس ،
در داخلي جنگ كتاب بر سال 1891 در مقدمهاي در زندگي سالهاي آخرين در انگلس مثال براي
:مينويسد كمون عمل از تحسين با شده ، نگاشته پاريس كمون مورد در كه (ماركس اثر) فرانسه
و دولت شدن تبديل يعني پيشين ، نظامهاي همه در اجتنابناپذير بلاي به كه آن براي كمون"
وسيله نشود ، دو دچار جامعه ، بر مسلط خدايگان به جامعه خدمتگزاران از دولتي اندامهاي
آموزشي و قضايي اداري ، دستگاههاي در مقامات همه گزينش كه اين نخستكاربرد به را كارآمد
مقامات آن كه نهاد اين بر را بنا نتيجه ، در و كرد عمومي آراي مبناي بر انتخاب تابع را
كمون نوشته همين پايان در انگلس.( ماست از تاكيد ص45)"ب باشند گرفتني پس لحظه هر در
.(ص47) ناميد پرولتاريا ديكتاتوري از نمونهاي و الگو ويژگيها ، اين با پاريسرا
در برعكس.رفت پيش دموكراسي به پايبندي در غربي كمونيسم رهبران ديگر از بيش كائوتسكي
به دموكراسي عناصر بودند ، مائو و استالين لنين ، آن اصلي ايدئولوگهاي كه شرقي كمونيسم
گرفتن پس و عمومي آراي برمبناي انتخاب يعني كرد اشاره بدان بالا در انگلس كه مفهومي
به لنين كه ويژهاي علاقه.ميشود يافت ندرت به مردم ، جانب از لحظه هر در حكومتي مقامات
بار يك تنها ماركس كائوتسكي گفته به و داشت ماركس نظرات در "پرولتاريا ديكتاتوري" واژه
همين از نشانهاي خود بود كرده استفاده واژه اين از سال1875 در نامه يك در هم آن و
مرتد ، كائوتسكي و پرولتري انقلاب:كنيد نگاه) ميآيد حساب به شرقي كمونيسم خصوصيت
كائوتسكي ي"پرولتاريا ديكتاتوري" رساله بررسي در نوشته دراين لنين.ص629 آثار ، مجموعه
به را كائوتسكي جمله از و ميگيرد پيش در نزاكت از دور و گزنده خشن ، فوقالعاده لحني
"ميبرد ديگر سوي به گاه و سو اين به گاه غيرارادي رامن خود پوزه كه كوري سگ توله"
واژه كاربرد از ماركس منظور كه بگويد بود خواسته كائوتسكي رساله آن در.ميكند تشبيه
.است نبوده رايج مفهوم به ديكتاتوري نامه ، آن در پرولتاريا ديكتاتوري
بهره غربي دموكراسي و خردگرايي رنسانس ، سابقه و سنت از غربي كمونيسم ايدئولوگهاي
شرقي پدرسالاري و استبداد ستونهاي بر شرقي كمونيسم ايدئولوگهاي حاليكه در بودند مند
در.است بوده رايجي الگوي جامعه و تاريخ بر فرد خواست تحميل آن در كه بودند زده تكيه
تئوري موافق اكنون اما.بگيرد پس جامعه و حزب رهبري از را قدرت بود قادر مرگ تنها اينجا
و بود شده روسيه در دموكراتيك -بورژوا انقلاب جانشين سوسياليستي انقلاب لنيني ، ويژه
مرحله از گذار بدون ميتوانستند دهقانان و كارگر طبقه از نمايندگي به بلشويكها
كردن سهيم به نيازي رو اين از.دهند انجام نيز را مرحله اين وظايف خود سرمايهداري ،
پرولتارياداشت ، ديكتاتوري از لنين كه دركي بنابراين.نبود قدرت در ديگر سياسي گروههاي
را آرمانگرايي و ارادهگرايي از مشحون الگوي اين.ملاحظهاي هيچ بي بود ، رسيده فرا
و داده قرار خود سرمشق كوچك ميرزا اصرار رغم به عدالت حزب از جناحي در بلشويكي پيروان
در نيز را بيشتري مقاومتهاي ميورزيدند ، اصرار بيشتر چه هر چون و ميفشردند پاي آن بر
."!...شود دگر جهان بخواهند كساني است كافي":فقط گويا.برميانگيختند خود مقابل
به قادر نه آنها كه بود نهاده روسيه مردم پاي پيش مسائلي بلشويكي تئوري اكنون اما
بر كه روسيه در انقلابي هيجانات و شور و داخلي جنگآن حل به قادر نه و بودند آن درك
مسائل حل براي زمان.كرد فروكش سال 1920 در بود افكنده سايه اجتماعي و اقتصادي مشكلات
با برخورد در (لنيني) بلشويكي تئوري راهحلهاي اما بود رسيده فرا اجتماعي و اقتصادي
درك از پس لنين نيز اينجا در سرانجام.ميافزود روزانه زندگي مسائل بغرنجي بر واقعيات
دهمين در و داد انجام نويني نظر ابداع خود ، پيشين تئوريهاي از ناشي مشكلات روزافزون
تئوري (بسپاريد بهخاطر را تاريخ اين -فروردين 1300 اسفند 1299) مارس 1921 در حزب كنگره
يك در سرمايهداري بسط سوسياليستي نظام تحت آن در كه كرد اعلام را (نپ) جديد اقتصادي
آثار مجموعه) بود ضروري و صرفه با عقبمانده و ويران فوقالعاده و دهقاني خرده كشور
موجب و يافت بازتاب جنگل نهضت در مستقيما نيز لنين نپ سياستهاي.(ص 815
در بنابراين.شد عمواوغلي حيدر رهبري به (عدالت) كمونيست حزب از جناحي گرفتن پروبال
تئوري و نپ از قبل بلشويكي تئوري:هستيم روبهرو بلشويكي تئوري دو با ما جنگل انقلاب
حزب تئوريك مراجع (ناقص مسلما و) فشرده بسيار بررسي با اكنون.نپ از بعد بلشويكي
.كرد خواهيم اجمالي نگاهي جنگل انقلاب در حزب اين عملي و نظري مواضع به عدالت ،
دوبخشري عظيمي ناصر
دارد ادامه
انديشه هاي تازه
زركوب جلد /نيلوفر انتشارات /جامي:گروهي پژوهش /است آينده راه چراغ گذشته *
نسخه شمارگان 3000 /سوم 1381 چاپ /گالينگور
.ميباشد ايران سرنوشتساز و پرتلاطم دورانهاي از يكي دربرگيرنده حاضر كتاب
ملت انقلابي حركتهاي و ايستادگيها و واكنشها باعث بعدي حركتهاي در كه تلاطمهايي
مردم آزادي رهروان انقلابي سنن و تجارب شناخت بدون.گرديد استعمار و استبداد دربرابر
فعاليت منفي و مثبت نكات از آگاهي و گذشته از نسبتاجامعي بررسي بدون و سرزمين اين
نهالي.باشند پيشينيان مبارزه واقعي ادامهدهندگان نميتوانند امروز مبارزين گذشتگان ،
برخي اخير قرن ربع طي.است نيستي و زوال به محكوم بگسلد ، ريشهاش با را خويش پيوند كه
نيز كافي فرصت و امكان آن انجام براي و داشته بهعهده را اساسي مسئوليت اين كه كساني از
از نهفقط ديگران ، منافع مراعات به خواه و شخصي منافع اقتضاي به خواه داشتهاند ،
به مواردي در بلكه كردهاند ، اجتناب حقايق افشاء و گذشته مبارزات و حوادث روشنساختن
فصل هر و ميباشد فصل داراي 12 كتابپرداختهاند نيز تاريخ جعل و حقايق تحريف
مردمي حركتهاي و اقتصادي سياسي ، نظامي ، تاريخي ، مسائل و حوادث از بخشي بازگوكننده
ديكتاتوري سقوط متفقين ، سوي از ايران نظامي اشغال.است كشورمان رهاييبخش نهضتهاي و
ملي براي ايران مردم نهضت آذربايجان ، دموكراتيك نهضت فروغي ، دولت كارنامه رضاشاه ،
.است موارد اين ازجمله ملي نهضت شكست و مرداد كودتاي 28 و نفت كردن
/معاصر صداي انتشارات:ناشر/سنجابي كريم دكتر:نويسنده /سنجابي كريم دكتر خاطرات *
اول 1381 چاپ /گالينگور زركوب جلد
فعاليتهاي اوج كه است اخير سال طي 50 در ايران سياسي مردان از يكي سنجابي كريم دكتر
روساي از يكي خانواده در وي.برميگردد ايران ملي جبهه فعاليتهاي اوج و سال32 به او
رشته در و رفته فرانسه كشور به اوليه ، تحصيلات پايان از بعد.گرديد متولد سنجابي ايل
دانشياري سمت با تهران دانشگاه در كشور به بازگشت از پس.ميشود نايل دكترا اخذ به حقوق
محمد دكتر كابينه در.ميشود سياسي مسائل وارد آن موازات به.ميشود مشغول تدريس به
نماينده بهعنوان ملي شوراي مجلس هفدهم دوره در و شده فرهنگ وزارت عهدهدار مصدق
انگليس و ايران دولتهاي رويارويي و نفت صنعت مليشدن مسئله درميشود انتخاب كرمانشاه
سال 32 ننگين كودتاي از پس.ميشود لاهه بينالمللي دادگاه روانه ايران قاضي عنوان به
كشور سياسي صحنه از سالها ميشود مجبور آن دنبال به كه ميكند سپري زندان در را چندي
گفتني.شد امورخارجه وزارت عهدهدار مدتي سال 57 اسلامي انقلاب از پس او.گزيند دوري
است پروژهاي خود كه شده تنظيم هاروارد دانشگاه طرف از مصاحبه شكل به خاطرات اين است
سلسله سقوط دربرگيرنده كه تا 1979 ، سالهاي 1925 طي در ايران حوادث و وقايع تحتعنوان
.ميشود بهمن 57 انقلاب تا قاجاريه
چاپ /ناهيد -نيلوفر ناشرين /اشراق پرتو:مترجم /سورمي مانيل:نويسنده /ويشنو مرگ *
اول 1380
و آداب از گوشهاي بيانكننده است ، افتاده اتفاق هند سرزمين در كه داستان اين وقايع
يك در كه است فراموششدهاي پيرمرد حكايت داستان كتاب وقايع.ميباشد هند اسطوره و رسوم
.ميشود بسته زندگيش دفتر اينكه تا ميكرد ، زندگي گذران بمبئي در واقع طبقه ساختمان 4
ساكنان درواقع.ميافتند هم جان به آمبولانس هزينه سر بر همسايگانش كه است حالي در اين
جلال آقاي آن نمونه.ميگردد تلقي هند معاصر جامعه اجتماعي و مذهبي نماد يك هر خانه اين
.است كرده آغاز زندگي متعالي مفاهيم در را خود آزاردهنده و بيمارگونه جستوجوي
وداع را زندگي پيش سالها كه همسرش فراق در هنوز كه است منزوي و مغموم مردي "وينوتانجا"
قهرمان را خود وسوسهانگيزش خيالات در كه است دمبختي دختر كاويتاعصراني ;ميسوزد گفته ،
سرزمين فرهنگ با آميخته سراسر كه ميباشد فصل داراي 16 كتاب.ميپندارد هندي فيلمهاي
.است هندوستان
:ناشر /كردبچه حسين مهندس:مترجم /اولئاريوس آدام:نويسنده /اولئاريوس سفرنامه *
2جلد /هيرمند
اصفهان دوم جلد و مخوف تزارهاي سرزمين اول جلد كه شده گردآوري جلد در 2 سفرنامه اين
سياسي ماموريتهاي مهمترين و بزرگترين از يكي نتيجه كتاب اين.دارد نام شاهصفي خونين
پايان 6 تا آغاز از ماموريت اين مدت.ميباشد ايران درباره در هفدهم سده در آلمان دولت
كه بود برخوردار فوقالعادهاي حساسيت چنان آن از سياسي ماموريت اين كشيده درازا به سال
آدام نام به شخصي آلماني مامور هيات ارشد عضو نويسنده.گرديد سفرنامه به تبديل بعدها
تحرير رشته به را سفرنامهها مفيدترين و پراهميتترين از يكي بعدا كه بوده اولئاريوس
رشته در بعدها او.شد متولد آلمان لبن آسترس شهر در سال 1599 در نويسنده.درميآورد
.كرد تصاحب را استادي كرسي لايپزيك دانشگاه در و گرديد فارغالتحصيل فلسفه و ديني علوم
ايران به مربوط آن فصل و 106 بخش كه 3 ميباشد فصل و 173 بخش داراي 6 سفرنامه اين
كامل آشنايي فارسي زبان به نويسنده چون كه است اين سفرنامه اين امتيازات ازميباشد
كار عهده از خوبي بودهبه برخوردار نيز زيبايي خط از و داشته
به سفرنامه در كه كرده بسياري پژوهشهاي و مطالعات ايران مورد در اولئاريوس.است برآمده
زنده زبان چند به مدتي از پس كه بس همين سفرنامه اين اهميت درميشود مشاهده خوبي
با ارتباط در سفرنامه اين اول بخش.شده ترجمه هلندي و فرانسوي انگليسي ، مانند اروپايي
شكل به كرده مشاهده كشور اين از كه را آنچه است كوشيده نويسنده كه ميباشد تزاري روسيه
شامل كه است شده تقسيم مختلف قسمتهاي به ايران درباره اولئاريوس گزارش.درآورد نوشتار
و لباسها انواع و قومها و نژاد گوناگوني درباره مختلف ، كلياتي شهرهاي در ازدواج آداب
بخش در.ميباشد سرزمين اين مردم مشاغل تنوع همچنين مذهبي ، و ملي سنن و عادات پوشاك ،
ادبي ، آثار نويسندگان ، و شعرا عالي ، مدارس خط ، و زبان درباره اطلاعاتي كتاب ادب و فرهنگ
نويسنده نگاه نيز سياسي بخش در.ميدهد ارائه ايرانيان تقويم و نجوم علوم كاربرد همچنين
با امرا و خوانين برخورد خراج ، دريافت چگونگي و صفوي سلسله پادشاهان حكومت نحوه متوجه
اختلاف و مذهب و دين درباره مطالبي بالاخره و سلاطين ستمگريهاي و خونريزيها مردم ،
.است شده عثماني تركهاي با ايرانيان مذهبي
|