چيست موجهات منطق
فرهنگ حاشيه
نيكدل فيلسوف مرگ
چيست موجهات منطق
"ضرورت" به بيشتر است قديم منطق به مربوط كه آنجا موجهاتتا منطق
اما بخواند را موجهات منطق كسي است نوينممكن موجهات منطق در اما ميپردازد "امكان" و
باشد نداشته امكان و ضرورت به كاري هيچ
موحد ضياء دكتر با گفتوگو
فرجامي محمود -ثاني يوسف محمود
كوثري عباس:عكسها
روايتي قديم منطق بگيرد را فلسفه جاي نميتواند هرگز منطقياي و رياضي دستگاه هيچ
ميخوانيد چه مشتركندآن هم با هم جاهايي در اينها ديگرو روايتي جديد منطق استو
.است شده انجام ايشان با موحد ضياء دكتر جديد كتاب انتشار مناسبت به كه است مصاحبهاي
تاليف چه و ترجمه چه مستقل اثري تاكنون كه است "موجهات منطق" زمينه در موحد جديد تاليف
نيز "جديد منطق بر درآمدي" موحد پيشين منطقي كتاب.بود نشده منتشر فارسي به اينباره در
است سال يازده از بيش اكنون كه بود فارسي زبان به خود زمينه در تاليفها معدود از يكي
محمود دكتر را حاضر مصاحبه.ميشود استفاده آن از درسي كتاب عنوان به دانشگاهها در كه
.گرفتهاند فرجامي محمود همراه به ثاني يوسف
.دهيد توضيح موجهات منطق يا منطق ، در "موجهات" بحث خود به راجع مختصري لطفا آغاز در*
.برهانهاست و استنتاجها بررسي كارش كه داريم پايه رسمي منطق يك ما:موحد ضياء دكتر
;ميشوند ناميده (extended logic) گسترشي منطقهاي كه ديگري منطقهاي منطق ، اين اساس بر
آنها به راجع بعد و ميكنيم اضافه پايه منطق به را مفاهيمي يعني.شدهاند پايهگذاري
چه اينكه درباره آن برطبق كه دارند خود خاص منطقي نبايدها و بايدها مثلا.ميكنيم بحث
چه ميسازد مشخص كه معرفتي منطق يا.ميشود بحث است ، حاكم نبايدها و بايدها بر اصولي
عقيده به كه ميشود اينها تمام شامل درواقع موجهات منطق.است حاكم ما معرفت بر اصولي
.ناميد معنايي منطقهاي را آنها تمامي بايد لمون ، مانند برخي
و صدق ارزش همان كه بگذاريم را ديگر جملهاي و برداريم را پايه جملات اگر پايه منطق در
(معنايي منطقهاي) منطقها اين در اما.نميكند تغييري جمله كل ارزش باشد ، داشته را كذب
جمله دو مثال عنوان بهبگيريم نظر در هم را معنا بايد حتما و كرد را كار اين نميتوان
دو هر پايه منطق دربگيريد نظر در را "است گلستان نويسنده سعدي" و "است سعدي سعدي ، "
بياوريم ، جملات اين از يك هر ابتداي در ضروري قيد يك اگر اما.هستند صادق جملات اين
گلستان نويسنده سعدي كه است ضروري" و "است سعدي سعدي ، كه است ضروري":باشيم داشته يعني
كه چراميشود كاذب دوم جمله و ميماند صادق اول جمله ;ميشويم موجهات منطق وارد "است
!نباشد سعدي نميتوانست سعدي اما نباشد ، گلستان نويسنده ميتوانست سعدي
درباره هم موجهات منطق و فلسفياند مهم بسيار معناي دو "امكان" و "ضرورت" مفهوم دو
.ميكند بحث آنها بر حاكم اصول و امكان و ضرورت شامل جملات همين
بخواهد كسي اگر پس.است ديگر گسترشي منطقهاي همه اساس پايه ، منطق نظير هم موجهات منطق
قواعد و اصول محتاج بگيرد ياد را اينها امثال و زمان منطق بايايي ، منطق معرفتي ، منطق
يعني.ميرود كار به منطقها اين تمام در موجهات منطق اصول كه چرا است ، موجهات منطق
پايه بر هم (گسترشي) تكميلي منطقهاي است ، استوار پايه منطق بر جملهها منطق كه همانطور
.هستند موجهات منطق
و ايرانيان زماني چه از و ميگردند باز كي و كجا به موجهات منطق تاريخي ريشههاي *
شدند؟ آشنا آن با مسلمانان
در اسلام از قبل ايران در ما اينكه درباره.بازميگردد ارسطو و يونان به تاريخ لحاظ از
كه ميدانيم البته.ندارند تاريخي ماخذ اما ميزنند زياد حرف داشتهايم ، چه باره اين
آثار همين بعدا و است شده ترجمه پهلوي به يوناني از ساسانيان زمان در منطقي آثار برخي
در هم مهمي نقش (پهلوي آثار) دوم دست آثار اين اتفاقا و شد ترجمه عربي به پهلوي از
.داشتهاند عربي به يوناني آثار ترجمه
ترجمه كه ميدانسته آنقدر را يوناني نميدانيم وگرچه داشته دقتي كار اين در هم فارابي
الالفاظ نام به كتابي اصلا و بوده تماس در مترجمان با كه ميدانيم ولي نه ، يا كند
كتاب در هم و ارغنون در هم كه "موجهات منطق" قسمت حال هر به !دارد فيالمنطق المستعمل
از رشر نيكلاس كه چنان آن.يافت گسترش مسلمين دست به و شد ترجمه هست ارسطو متافيزيك
اسلامي فرهنگ در كه را رشدي موجهات منطق فرهنگي هيچ در":ميگويد معاصر غربي منطقدانان
نظير كتابهايي در و داشت ادامه پيشرفت اين هفتم قرن تا ".نكرد پيدا يافت ،
.گرفت در موجهات درباره مفصلي بحثهاي "مطالع شرح" بهخصوص و شهرزوري "الشجرالاهيه"
.ارسطو پايه منطق همان به ميشود منحصر منطق دوران اين از بعد متاسفانه
در اساسي نكته سه دو به ميتوان مصداقي منطق در كه همانطور آيا..دكتر آقاي *
تفاوتهاي همچنين موجهات منطق در ميتوان كرد ، اشاره قديم و جديد منطق بين تفاوت
كرد؟ ذكر را بنياديني
منتقل موجهات منطق به خود به خود قديم منطق و جديد منطق تفاوتهاي از مقداري...بله
منطق مباحث به توجه با اينجا "است حيوان انساني هر" ضرورتا:بگوييم اگر مثلاميشود
مقيد را جمله كل بيايد سور از قبل ضرورتا قيد اگر:است نمايان صورت دو به مسئله قديم
حيوان ضرورتا انساني هر" كه است اين معناي به بيايد سور از بعد اگر و ميكند ضرورت به
".است
كنيم ضرورت به مقيد را آن بخواهيم و كنيم نگاه جديد منطق ديد از قضيه همين به اگر حال
زبان به "است حيوان انساني هر" قضيه ترجمه در كه چرا.ميشود پيدا ديگري متفاوت حالات
را ضرورت قيد اين حالا تالي ، يك و مقدم يك سور ، يك با داشت خواهيم قضيهاي جديد منطق
فرق وضعيت مورد هر در كه كرد اعمال مقدم در و تالي در سور ، از بعد سور ، از قبل ميتوان
.ميكند
"ضرورت" به بيشتر است قديم منطق به مربوط كه آنجا تا موجهات منطق كه است اين ديگر نكته
اما بخواند را موجهات منطق كسي است ممكن نوين موجهات منطق در اما ميپردازد "امكان" و
نظر در را ديگري معناي امكان و ضرورت از يا باشد نداشته امكان و ضرورت به كاري هيچ
براي او ميبريم ، كار به امكان و ضرورت براي ما كه را علامتي ميتواند اصلا.بگيرد
.برد كار به اثباتپذيري يا زمان
دارند قديم و جديد منطق كه تفاوتهايي اين و است؟ چگونه فلسفه در موجهات منطق جايگاه *
تاثير فلسفه بر نحوي چه به ;هستند دارا را آن هم جديد و قديم موجهات منطق آن تبع به و
ميگذارند؟
ضمنا.هستند فلسفي مفاهيم اصولا اينها كه بفهميم را امكان و ضرورت موجهات ، منطق از اگر
روايتي قديم منطق.بگيرد را فلسفه جاي نميتواند هرگز هم منطقياي و رياضي دستگاه هيچ
و دقتنظر در منتها مشتركند ، هم با هم جاهايي در اينها و ديگر روايتي جديد منطق و است
اين هم جديد منطق موجهات طبيعتا.است دقيقتر جديد منطق استدلالات ، درآوردن فرمول به
.داراست را دقت
گويا.كنيم صحبت "موجهات منطق" شما جديد كتاب به راجع اكنون موافقيد اگر دكتر ، آقاي *
.است شده نوشته "موجهات منطق" درباره فارسي به كه است اثري اولين كتاب اين
من كه آنجا تا حتي و شده نگاشته موجهات منطق درباره فارسي به كه است كتابي اولين اين
در من سعي.است نشده نوشته تاكنون فارسي به هم مقالهاي حتي زمينه اين در دارم اطلاع
براي فهم قابل زباني به را شده پيدا موجهات منطق در كه تحولاتي آن كه بوده اين كتاب اين
بسيار موجهات منطق به كنوني دنياي در.دهم ارائه دارند ، منطق با اجمالي آشنايي كه كساني
.است موجهات به راجع كه يافت ميتوان انگليسي به بسياري كتابهاي و مقالات و پرداختهاند
رياضي قسمتهاي بعضي دراست معين و مشخص كاملا تحليلي فلسفه در موجهات منطق جايگاه
از بسياري در كه "اثباتپذيري منطق" مثل است ، شده مجزا رشتهاي خودش براي و شده وارد
را خود خاص كاربردهاي و شده كامپيوتر وارد زمان منطق.ميشود تدريس رياضي دپارتمانهاي
.است موجهات منطق اساس بر اينها همه..است كامپيوتر خاص اصلا كه دايناميك منطق يا دارد
.است شده پرداخته كم بسيار موجهات منطق به ايران در متاسفانه
آن ، در رفته كار به استدلالات روش و كتاب كلي مباحث به راجع هم توضيحي است ممكن اگر*
.بدهيد
انگليسي درسي كتاب چند و ميكنند توجه جملهها موجه منطق به معمولا انگليسي كتابهاي
جملهها موجه منطق به هم كردهام سعي من.پرداختهاند هم محمولها منطق به كه داريم هم
در هم نيز ، كنم آماده را خواننده اينكه براي.بپردازم معمولها موجه منطق به هم و
اطلاعاتي اصلي بحث شروع از قبل محمولها منطق قسمتهاي در هم و جملهها منطق بخشهاي
داشته محمولها منطق و جملهها منطق از مقدماتي اطلاعاتي كسي اگر تا آوردهام را اجمالي
توضيح دلالتشناسي و نحوشناسي به راجع هم قسمت هر در.كند استفاده كتاب از بتواند باشد
ملموس خواننده براي مسئله تا آوردهام را بحث به مربوط فلسفي مسائل هم جابهجا.دادهام
به مربوط جملات مسئله يكي:دادهام اختصاص فلسفي مسئله دو به فقط را فصل يك حتي.باشد
بنابر كه رئاليستي تزي به راجع هم يكي و كرده ، معروف را آن ارسطو دريايي جنگ كه آينده
استدلالات شيوه.يافت اطلاع آنها صدق از نميتوان هيچگاه كه دارند وجود صادقي جملات آن
كار موضوعي اصل سيستم با معمولا ديگران.است بديع و تازه خود حد در هم كتاب اين
.كردهام استفاده آشناست ، دانشجويان براي كه طبيعي ، استنتاج سيستم از من اما كردهاند
.است طبيعي استنتاج براي فيچ روش از استفاده هم كتاب اين مشخصههاي از ديگر يكي
تمام جواب اما كنند ، حل دانشجويان تا است شده داده هم مسائلي و شده حل كتاب در مسائلي
.است موجود كتاب در مسائل
.دادهايد انجام هم مقابلههايي و داشتهايد توجه هم اسلامي منطق به كتاب اين در شما *
.كنيد بيان را تطبيقي بحثهاي اين از نمونهاي لطفا
يك و باركن نام به آمريكايي منطقدان يك نام به قضايا اين كه دارند وجود قضيه چند
اين كاشف كه ندارند شكي هيچ غربي مورخان و معروفاند بوريدان نام به فرانسوي منطقدان
از نفر دو.است بوده ابنسينا قضايا اين دو هر كاشف كه شدم متوجه منهستند ايشان قضايا
خواستند من از دو هر ويليامسون تيموتي و هارت دي دبليو نامهاي به منطق ، مشهور اساتيد
در كه سخنرانياي در ويليامسون تيموتي اتفاقا.بنويسم ادعا اين درباره مقالهاي كه
اين صحبتهايش تمام در من پيشنهاد به داشت من حرف به كه اعتمادي به بنا داشت ايران
در را بحث اين من حال هر به.ميخواند بوريدان -ابنسينا و باركن - ابنسينا را قضايا
را لازم ارجاعات و كردهام ذكر هم آن انگليسي مقدمه در و آوردهام "موجهات منطق" كتاب
.دادهام ابنسينا العباره كتاب و اشارات به مدعايم اثبات براي
داريم عنوان چند تحت را موجهات به مربوط بحثهاي قديم منطق در ميدانيد كه همانطور *
و مستوي عكس چهارم يك ، هر نقيض سوم هم ، با قضايا اين نسبت ديگري موجهه ، قضاياي خود يكي
در هم مباحث اين به شما.ميشوند مطرح مختلطات در هم همينها بعدا.نقيض عكس ديگر
پرداختهايد؟ كتابتان
سطح ولي هست جديد منطق در اينها البتهنشدهام مركبه موجهه متعرض فقط.هست اينها همه
.است عام امكان بوده مدنظر كه هم امكاني.دارد ديگري
نظرات كتاب اين در مطروحه مباحث از مقدار چه بپرسم ميخواهم سوال آخرين عنوان به و *
است؟ گردآوري و ترجمه مقدار چه و شماست خود شخصي
بايد درسي كتاب تاليف در.تحقيقاتي مقاله و درسي كتاب تاليف بين است تفاوت..ببينيد
ديگر يا خودم خاص نظرات من نتيجه در شود آورده است همه نظر اتفاق مورد و جاافتاده آنچه
توضيحات و ارجاعات كتاب انتهاي كتابشناسي در اما نياوردهام ، كتاب اين در را منطقدانان
كتاب هيچ در و است بديع مطالب تنظيم و تاليف روش وجود اين با.دادهام را كافي
.است فرد به منحصر و تازه شده آورده تطبيقات اين بر علاوه.نميشود يافت انگليسياي
فرهنگ حاشيه
قونيه در مولانا هفته *
سال ، هر تركيه در.شد برگزار تركيه در پيش هفته سهشنبه مولانا عرس روز سماع مراسم
توريستهاي و ميدارند گرامي قونيه در را (مولانا سالمرگ) دسامبر به 17 منتهي هفته
در كه چنان ميآيند گرد او مزار سر بر سماع و قونيه موزه از ديدار براي نيز فراواني
.كردند بازديد قونيه موزه از نفر هزار حدود 10 امسال بزرگداشت هفته
پلوراليسم پروژه *
روي بر عمدتا آن فعاليت كه است دولتي مركزي نام آمريكا در "پلوراليسم پروژه"
پلوراليسم پروژه هدف.ميكند كار جهان در گسترش حال در مذاهب و بزرگ اديان شناساندن
مختلف عقايد صاحبان متقابل شناخت امكان آمريكا متكثر جامعه در كه است اين متوجه عمدتا
داشتن با دارد ، كلاس دهها آمريكا سراسر در كه مركز اين.كند فراهم يكديگر از را
كه برنامهاي ميبرد ، پيش را خود برنامه متعدد جلسات برگزاري و اينترنتي سايتهاي
پرسشهاي به پاسخگويي براي معلمان به كمك و دانشآموزان روي بر متمركز عمدتا
سختگيريهايي و بدرفتاريها سواي سپتامبر يازدهم واقعه از پس ظاهرا.دانشآموزاناست
برانگيخته اسلام درباره هم بسياري پرسشهاي ميرود ، و رفته آمريكا مسلمانان جامعه بر كه
از پس پلوراليسم پروژه اخيرا.ميشود زده دامن بيشتر اخير وقايع با كه پرسشهاييشده
شناساندن به معطوف فعاليتهايش عمده اين از پيش تا كه حالي در و تلاش ، سال يك از بيش
راهاندازي اسلام براي هم سايتي بالاخره بود (...و هندوييسم بوديسم ، ) شرقي اديان
:(www.theislamproject.org) است كرده
:ميشوند مربوط اسلام اساسي اصول و تاريخ به ميكنيم ارائه اينجا در ما كه موادي"
مشكل و جهان ، نقاط ساير و آمريكا مسلمانان زندگي جهان ، سياست و جغرافيا بر آن بهتاثير
با پروژه اين كمكآموزشي اقلام ساير و مقالهها نقشهها ، "كلاس سر در مسايل اين تدريس
اسلام پروژه كارهاي جمله از.است شده تهيه تاريخدانان و اسلامي پژوهشگران معلمان همكاري
.است اسلام پيامبر درباره فيلم توزيع و پخش
نيكدل فيلسوف مرگ
*عظيمي فخرالدين
سالگي هشتاد سن در نوامبر در 24 كه آمريكايي برجسته فيلسوف (John Rawls) رولز جان
و دانستهاند بيستم سده در زبان انگليسي دنياي سياسي فيلسوف بزرگترين بسياري را درگذشت
.نيست گزافي سخن اين
بود ، نظري كاوش و تامل سالها حاصل كه "عدالت نظريه" كتاب انتشار با سال 1971 در رولز
استدلالهاي بر يا اخلاقي پايگاهي بر را آن و بخشيد تازه جاني ديگر بار را سياسي فلسفه
و داد قرار ليبراليسم بازنگري مركزي هسته در را كانت انديشههاي اوكرد استوار اخلاقي
كتابي ،"عدالت نظريه" رولز ، اثر مهمترين.كرد استوار منسجمي پايگاه بر را ليبراليسم
پشتكار و شكيبايي فلسفي ، مايه با تنها اما روشن و دقيق نثري با صفحهاي ششصد است
و هيجانانگيز آسانياب ، خوشخوان ، كتاب "عدالت نظريه".بست كمر آن خواندن به ميتوان
به و است رفته فروش به نسخه از 200هزار بيش كتاب اين از همه اين با.نيست همگانپسندي
داشته ماندگار و شگرف تاثيري سياسي نگرش و انديشه بر و است شده ترجمه زبانها بسياري
آنها از مدرن جامعه در افراد كه است حقوقي بر كتاب اين در رولز اصلي تاكيد.است
نظري پايگاه منظمترين و موثرترين بايد را "عدالت نظريه".باشند بايد يا بهرهمندند
به كه است آن آمريكايي مفهوم البته ليبراليسم از مراد.دانست امروز دنياي در ليبراليسم
.اروپا نوزدهم سده سنتي ليبراليسم به تا است نزديكتر بسيار اروپايي دموكراسي سوسيال
ميزان گستردهترين تامين و اجتماعي رفاه حصول به كه است نظامي رولز دلخواه ليبراليسم
حكومتي او ديدگاه از.دارد اصولي دلبستگي شهروندان اقتصادي فرصتهاي و مدني حقوق ممكن
كند تامين را خود محروم شهروندان رفاه ويژه به شهروندان گسترده حقوق و رفاه نتواند كه
وفاداري چشمداشت آنان از نميتواند و است كرده مخدوش يا پايمال را آنها اخلاقي حقوق
.باشد داشته
فرد حرمت و عدالت
شهروندان كه ميگيرد نظر در را فرضي حالتي او.است انصاف همان رولز ديدگاه از عدالت
بر حاكم اصول و ميكنند نظر تبادل اجتماعي و سياسي ترتيبات و آينده درباره آزاد و معقول
چه جامعه آن در سرانجام آنان خود بدانند بيآنكه ميكنند تعيين را جامعه اساسي ساختار
چه آنان خود بر گرفتهاند نظر در كه را اصولي و ترتيبات و داشت خواهند موقعيتي و وضعيت
خواهند آزادي تضمين خواهان صورت اين در شده ياد شهروندان رولز نظر به.داشت خواهد اثري
محروم باشند داشته زندگي در كه هدفي هر حصول از را آنها آزادي از بيبهرگي زيرا بود
نخست.كرد خواهند توافق عدالت عمده اصل دو بر آنها حال ، عين در او ، نظر به.ميكند
اساسي آزاديهاي و حقوق گستردهترين از بهرهمندي در برابر حق از بايد فردي هر اينكه
سازگار ديگر مشابه آزاديهاي حقوق با حقوق اين از او بهرهمندي و باشد بهرهمند فردي
.باشد
بيشترين كه پذيرفت ميتوان شرايطي در را اقتصادي و اجتماعي نابرابريهاي اينكه دوم
با مرتبط نابرابريها اين آنكه ديگر و باشد داشته جامعه افراد محرومترين براي را فايده
حصول براي منصفانه و برابر فرصت از بهرهمندي با بتوانند همه كه باشد مناصبي و مشاغل
با افراد اساس در كه است اين است پايبند آن به رولز كه اصلي مهمترين.بكوشند آنها
.داد تقليل اجتماعي هدفهاي صرف ابزار به نبايد را فردي هيچ و برابرند اخلاقا يكديگر
آن به تجاوز به مجاز نبايد اجتماعي نهادهاي يا ساختارها كه دارد ارزشي و شخصيشان هر
و سعادت حتي و است مبتني عدالت بر كه دارد تجاوزي غيرقابل حريم يا تقدس فردي هر.باشند
جوي و جست.كند توجيه را حريم و تقدس اين گذاشتن زيرپا نميتواند نيز جامعه تمامي رفاه
رولز ديدگاه از.نميكند توجيه را افراد حقوق به تجاوز وجه هيچ به عمومي مصلحت و خير
حاكم قوانين به پايبندي بند در مردم خود از بيشتر بسيار بايد مردم منتخب سياستپيشگان
اصول از جدي تخطي را حكومتها اعمال كه شهرونداني كه است آن بر او.باشند كشور بر
بزنند نافرماني به دست تخطيها اين به همگان توجه جلب براي ميتوانند ميدانند عدالت
.نهند گردن نيز خود قانونشكني و نافرماني مجازات به و بپرهيزند خشونت از بايد ولي
آنها بهرهمندي.باشد مصون تجاوز از انسانها حرمت و كهشان بود جامعهاي خواهان رولز
براي زمينهاي نتيجه در و باشد حكومتها همت وجهه امكانات و حقوق گستردهترين از
خود به احترام احساس از افراد عادلانه جامعهاي در تنها او ديدگاه از.نباشد رشكورزي
اساسي آزاديهاي و حقوق عادلانه توزيع بر كه است آن گرو در اين و بود خواهند بهرهمند
.باشد عام تاكيد
نيكدل فيلسوف
را او شخصي جاذبه زبانش لكنت و حضور شرم.بود عزلتگزين يا گوشهگير فيلسوفي رولز
.ميكرد بيشتر
از پس و خواند درس پرينستون دانشگاه در آمد ، دنيا به واشنگتن نزديكي در بالتيمور در او
سال 1995 از.كرد آغاز تدريس به هاروارد دانشگاه در سال 1962 از دانشگاه ، چند در تدريس
و خودنمايي و مناقشه از رولز.درآورد پاي از را او تدريج به پيدرپي سكتههاي بعد به
شيوه در بود ، بركنار هاروارد نامآوران بسياري نخوت از داشت ، پرهيز عمومي سخنرانيهاي
و افراشته قامت همراه به اين نبود ، خودپرستي و خودبيني از نشاني او رفتار و پوشيدن لباس
نوشتههاي.ميكرد نزديكتر قهرمانهايش از يكي لينكلن ، آبراهام به را استخواني صورت
تاريخي رويدادهاي به مستقيم توجه يا اشارهها از و دارند خشك و انتزاعي حالتي اغلب رولز
سخرهگري و سكوت ميگويد موكدا كتابهايش از يكي تازه چاپ مقدمه در او اما.بركنارند
و كرد ياري را فاشيسم پيدايش وايمار جمهوي روزگار در آلمان روشنفكران (cynicism)
خاستگاههاي به شوند رويگردان عقل به باور و خردورزي كارآيي از افراد اگر ميافزايد
يكي ديدگاه از.دارد همراه به سترگي خطرهاي اين و يافت خواهند اقتدارگرايش خردگريزانه
انديشههاي با او.بود نيكانديشي و نيكدلي خردمندي ، از نموداري خود او همكارانش ، از
.كرد استوار بسيار را عدالت بر مبتني و رفاهانديش ليبراليسم تلطيف نظري زمينه خود
:پينوشت
سي بي بي فارسي سايت از را مطلب.است آمريكا كنتيكات دانشگاه استاد عظيمي فخرالدين *
.ايم برداشته
|