ميزند وارونه نعل آمريكا
ميدهد جواب "خانه" "حزب " جاي به وقتي
سياست حاشيه
ميزند وارونه نعل آمريكا
2_ شمسالواعظين ماشاءالله با گفتوگو
خيرابي ناهيد
روي رفت محافظهكار يا اصلاحطلب وقتي ميبينند واحد هسته يك را حكومت مجموعه مردم
او مورد در مردم قضاوت لذا است حكومت نماينده ديگر اين مردم ديد از نشست قدرت كرسي
است يكسان
است هراس خاورميانهدر و ايران در اصلاحي جنبش ايجاد به نسبت متحده ايالات
هوشمندزاده پيمان:عكس
گرفتن قدرت از ترس دليل به اصلاحطلبان اشتباهات و بيعملي از بخشي كه معتقدند برخي *
.است شكلگيري درحال كه است سومي نيروي
و لايهها آنها بين چه اگر.ميبينند واحد هسته يك را حكومت مجموعه مردم ببينيد
متمايل انتخابات و راي صندوق در آنها از يكي طرف به ميبينيد را مختلف گرايشهاي
اين مردم ديد از نشست ، قدرت كرسي روي رفت محافظهكار يا اصلاحطلب وقتي ولي.ميشوند
ساختارهاي در اصلاحطلبان سوي از فعلي ترك هر و فعلي هر لذا.است حكومت نماينده ديگر
پيشروي موانع ديگر مردم برايميگيرد قرار مردم داوري و قضاوت معرض در حكومتي
اينها كه بشناسند را موانع اين كه باشد مهم است ممكن حكومتي ساختار در اصلاحطلبان
.كنند برنامهريزي خودشان آينده براي مردم كه اين به ميكند كمك مجموع در اين ولي چيست
از يك كدام به بدهند ، راي ميتوانند جناحها از يك كدام به كه بشود معلوم صندوقها در
اصلاحطلب با محافظهكار مجموع در اما.است مهم حد اين در اينها.نميدهند جناحها
آن معتقدم من نتيجه در.است يكسان او مورد در مردم قضاوت و مردم راي است ، حكومت در وقتي
آمدن پايين يا نااميدي سرخوردگيها و ياس از كشورمان اجتماعي فضاي در الان ما كه چه
اصطلاح به آن ايجاد در كشور ، جناح دو هر معتقدم من ميكنيم ، ملاحظه آينده به اميد شاخص
در ثابت نهادهاي آن كه است اين است ، توجه قابل من براي كه نكتهاي اما.بودند مقصر
در مسئوليتهايشان نميشود ، جابهجا قدرتهايشان انتخابات ، نظير تحولاتي اثر در كه كشور
.است شونده جابهجا جناحهاي و نيروها مسئوليت از بيش ايران جامعه آينده تحولات قبال
شده ، نهاده دوششان بر قدرت عرصه در ثابتشان موقعيت و اختيارات مطابق كه مسئوليتي لذا
.است شونده جابهجا نيروهاي مسئوليت از بيش ايران آينده و جوانان سرنوشت و آينده قبال در
و نيروها آن حول ميشود متمركز مردم قضاوت نهايت در كه اين براي ميگوييم؟ را اين چرا
آنجا ميشود متمركز چالشها لذا.مردمنيستند انتخاب معرض در كه قدرتي كانونهاي
.ميكند تقسيم گوناگون جناحهاي دوش بر را مسئوليتهايش كه است نظامي هوشمند سياسي نظام
سلاحهاي صورت به كه است قدرتي داريم ، متكثر قدرت.نداريم جهان در امروز واحد قدرت ما
به اجتماعي بدنه در چه سياسي ، و اجتماعي مختلف گرايشهاي و لايهها و جناحها دوش بر
كه ميشود تقسيم حكومتي ، نهادهاي عنوان به سياسي فضاي در چه و مدني جامعه نهادهاي عنوان
دست به و خودشان سرنوشت حفظ جهت در و باشند مسئول سرنوشتشان قبال در بازيگران همه
و اصلاحطلبان بين چالشها اين اما.بكنند دخالت ماجرا در خود ، سرنوشت گرفتن
آنها از سوم نيروي عنوان تحت امروزه كه شد خواهد منجر نيرو كدام زايش به محافظهكاران
نميشود وجه هيچ به دارد بستگي آينده تحولات به اين ميكنم تصور من.ميشود برده نام
اصطلاح به يا سوم نسل يا سوم موج آلترناتيو عنوان به نيروها از يك كدام كرد ، پيشبيني
نيروي اصلاحطلبان خود در مردم ايران ، مسايل نيست طور اين.ميشود مطرح سوم گزينه
زايل سرعت به اين آيا.خود اصلاحطلبانه و توسعه هدفهاي پيشبرد براي ميديدند جايگزيني
كه بگويم قاطع ضرس به نميتوانم من پاشيده؟ فرو اصلاحطلبان به نسبت مردم اميد شده ،
جناح كدام موج ، كدام كه بگويم نميتوانم قاطع ضرس به نتيجه در و افتاده اتفاق چيزي چنين
بازيگر عناصر حال هر در چون.بود خواهد جناح دو ميان امروز مناقشات آلترناتيو آينده در
نوع و تحولات آينده به بستگي ايندارند دخالت امروز تحولات همه در ايران سياسي عرصه
.دارد سياسي تحولات آينده قبال در مذهبي ملي نيروهاي منجمله و جناحها موضعگيري
جالب هم خيلي كه ميافزايد پرسش به چيزي شما پاسخ آخر بخش البته شمسالواعظين آقاي *
سوم نيروي از ترس از ناشي موارد برخي در اصلاحطلبان بودن منفعل آيا كه نگفتيد وليبود
كرده باور تكثر به محافظهكاران گفتيد ، شما كه طور همان اگر كه اين دوم نه؟ يا است بوده
.ميشود عوض ماهيتشان اصلا و نميشوند محسوب محافظهكار ديگر كه كنند عمل و
جناح دو بين ميكنم و كردم ايران سياسي قطبهاي براي كه تقسيمبندياي من ببينيد
ميانه دارند ، كندرو بخش دارند ، تندرو بخش محافظهكاران كه است محافظهكار و اصلاحطلب
ببينيد.دارند هم ميانه و تندرو و راديكال بخش البتهطور همين هم اصلاحطلبان.دارند
در چه كشور سياسي فضاي در ما كه ميكنم عرض را اين پرسشتان آن به مشخص پاسخ در
جستوجوي در كه نداريم ديگري ناشناخته ظرفيتهاي حكومت ، در چه و حاكميت درون اپوزيسيون
.بدانيم رو پيش چالشهاي و بحرانها فصل و حل توان مرد را ، آنها كه اين براي باشيم آن
ملي نيروهاي در كه ظرفيتهايي چه است شده شناخته عمومي افكار براي كشور ظرفيتهاي تمام
ملي نيروي از بخشي.شده ديده اصلاحطلبان در كه ظرفيتهايي چه كرده ، پيدا تجلي مذهبي
اما نشد ، ديده آنها از بخشي.شد گذاشته آزمون به ظرفيتهايشان انقلاب اوايل در مذهبي
مسايل تبيين يا مسايل فصل و حل در مديريتشان و شد ديده توانشان كشور سياسي گفتمان در
.ميببينيد شما كشور ، در امروزه كه است همانهايي بيش و كم ظرفيتها لذا شده ديده
نبوده؟ مطرح آنها از ترس پس *
صحت به مقرون نميكنم فكر من اما باشد افتاده اتفاق چيزي چنين است ممكن رواني لحاظ به
ظرفيت يك البته.كردند استفاده ظرفيتهايشان همه از اصلاحطلبان.باشد بوده حقيقت و
راهكارهاي از اصلاحطلبان.بود نجابتشان آن و دادند نشان اصلاحطلبان هم بالايي خيلي
اوضاع آن ، از بهرهبرداري و اتكا با ميتوانستند كه بودند برخوردار اصطلاح به زيادي
اما.باشد نزديكتر مطالباتشان و خواستها به كه بكنند تحولاتي دستخوش را ايران اجتماعي
و منطقهاي منظر از ايران پيراموني اوضاع حساسيت و ايران جامعه اقتضائات و نجابتشان
برخورد در را نجابت و احتياط نهايت كشمكشهايشان در كه كرد وادار را آنها بينالمللي ،
ايران جامعه اگر ميتوانستند صورت اين غير در.ببندند كار به سياسي سرسخت رقيب يك با
كنار نبود ، خاورميانه بحران كنار نبود ، نفت انرژي منابع كنار بود ، پرت جامعهاي
ميكنم فكر من نبود ، خزر انرژي از سرشار كنيد فرض مثلا حوزه و بالكان حوزه بحرانهاي
من البته.كنند عمل ميتوانستند خودشان شده داده نمايش توان حد از بيش اصلاحطلبان
نگيريم ، را هزينهها پرداخت جلو يعني.ندارم قبول سياست و مملكتداري كار در را نجابت
.است مردم مال ميرود دست از كه چه آن.هستيم نجيب كه چرا
.ندارد خاصي جاي سياست عرصه در اخلاق ميگوييد.ميكنيد اشاره ظريفي نكته به شما *
توجيه را همديگر هدف و وسيله بايد كه معتقدم من نه.دارد خاصي جايگاه اتفاقادارد
اين نگويم ، چيزي من ميافتد اتفاقي هر كه اين ولي.هستم معتقد اين به عميقا.كنند
.نيست نجابت
.دارد را خودش خاص اخلاق قواعد سياست عرصه ببينيد *
مسايل عرصه و سياست عرصه كه نرود يادمان ايران در امااست درست كاملا حرف اين.بله
.است آميخته هم به اجتماعي و ديني
چه؟ يعني كردن نجابت ولي است درست *
مسئوليت و رسالت تنشها قبال در مسئوليت.ميكند دخالت مسايل اين در عواطف ببينيد
تابع عرصه ما ، سياست عرصه لذا.همينطور احساسات.ميگذارد بازيگران دوش بر سنگيني
عنصر از وقتي لذا.هست هم ديگر عرصههاي متغيرهاي تابع.نيست سياست عرصه خود متغيرهاي
به سياست ، عرصه از خارج عناصر كردن وارد منظورمان ميبريم ، نام اصلاحطلبان در نجابت
استفاده خاصي عرصههاي از محافظهكاران كه طور همان.است اصلاحطلبان سوي از سياست عرصه
مطالبات پيگيري در هم اصلاحطلبان خودشان ، هدفهاي پيشبرد براي سياست ، عرصه در ميكنند
و خود قدرت تحكيم جهت در محافظهكاران منتها.ميكنند استفاده هم ديگر عرصههاي از مردم
پيشبرد جهت در محافظهكاري و كاري احتياط جهت اينها ;ميكنند استفاده اصلاحطلبان مهار
...آنها از استفاده و ميكنند حركت خودشان اصلاحطلبانه هدفهاي
.است بودن اصولي اين *
.معنا يك به كردهاند رفتار اصوليتر
انقلاب اول وضع شبيه اخير ، دانشجويي اعتراضات و كشور كنوني وضع رفسنجاني آقاي بهزعم *
.بفرماييد را خود نظر لطفا.است زمان آن مختلف گروههاي مخالفتهاي و
هاشمي آقاي نظير سياسي ريشهدار شخصيت يك از كه ميكنم اشاره نكته اين به نخست
داشته جامعه ساختاري و ريشهاي تحولات و سياست عرصه به نگاهي چنين كه است بعيد رفسنجاني
براي شعارها و ظرفيتها از بسياري انقلاب اوايل در ببينيد:است اين نقدم وليباشند
از بلافاصله شد ، عرصه وارد وقتي اپوزيسيون عنوان به هم گروه يك و بود ناشناخته مردم
اين با مقابله مشروعيت لذا.كرد پيدا گرايش خشونت به و شد خارج سالم اپوزيسيون عرصه
وجود دليل به واحدي صف يك يعني.بود فعلي وضعيت از بيش ايران جامعه درون در اپوزيسيون
از برآمده نظام سياسي مشروعيت از بالايي بسيار شاخص دليل به امام ، كاريزماتيك رهبري
نهضت ملي ، جبهه حتي مليگراها ، چه سياست ، عرصه در متعددي بازيگران وجود دليل به انقلاب ،
بزنند هم به را بازي قواعد و بازي ميخواستند كه بازيگراني آن تنها.قدرت عرصه در آزادي
امروز ايران انقلاب از سال گذشت 23 وجود با وليشدند طرد حكومت سوي از و مردم سوي از
به انقلاب آرمانهاي تمام است شده شناخته سياسي گرايشهاي و جناحها همه و ظرفيتها همه
در را خودش توان حكومت فرهنگي ، و اجتماعي اقتصادي ، مختلف عرصههاي در شده ، گذاشته آزمون
داده ، نشان مختلف عرصههاي در را ناكاميهايش است ، داده نشان مردم مطالبات تحقق
قرن ربع يك از بعد ميشود امروز كه قضاوتي بنابرايناست داده نشان هم را كاميابيهايش
مسايل با برخورد در كشور سياسي نظام ظرفيتهاي و تحولات به نسبت انقلاب ، گذشت از
سالهاي و روزها قضاوتهاي از دقيقتري نسبتا قضاوتهاي اقتصادي ، و فرهنگي و اجتماعي
.است انقلاب از برآمده سياسي نظام به نسبت انقلاب نخستين
.دارد نويني مطالبات كه است انقلاب خود نسل اين امروز كه است اين مهمتر نكته اما
زمينه در توسعه شاخصهاي بالارفتن با متناسب مطالباتي.جهاني تحولات با متناسب مطالباتي
شاخصهاي رفتن بالا بيسوادي ، ميزان آمدن پايين سواد ، بالارفتن دانشگاهي ، تحصيل آموزش ،
است اين از ناشي اينها همه.امروز جهان با ارتباطات اصطلاح به توسعه بالارفتن بهداشت ،
عدم دليل همين به.كرده پيدا سياسياش نظام ظرفيتهاي از بيش ظرفيتهايي نسل اين كه
ميشود ملاحظه كشور سياسي نظام پتانسيل با اجتماعي پتانسيلهاي و ظرفيتها بين موازنه
سود به بخورد ، هم بر اجتماعي بدنه توان و كشور سياسي نظام توان به مربوط موازنه گاه هر
با فقط و فقط بالانس ، عدم اين كه جامعه در ميشود ايجاد بالانسي عدم يك آنها ، از يك هر
برقرار مجددا موازنه آن و بالانس آن ميتواند ديگري عرصه در نيروها اين از يكي ورود
.بشود برقرار موازنه آن تا ميكند پيدا ادامه بحرانها و چالشها صورت اين غير در.بشود
و كشور سياسي نظام كه را نكته اين ميكنيم ملاحظه خوبي به و ميبينيم داريم اكنون هم ما
.دارند اجتماعي بدنه يافته رشد گفتمان به نسبت نيافتهاي رشد گفتمانهاي آن بازيگران
در ايران ، جامعه اجتماعي بدنه اجتماعي دانش فرهنگي ، دانش سياسي ، دانش علمي ، پتانسيل
شده برتر كشور سياسي بدنه فرهنگي و اقتصادي دانش مديريتي ، دانش سياسي ، دانش با مقايسه
.است
است؟ حكومت منظور *
.شود حل و شود مهار ميتواند راه دو از برتري اين.كرده پيدا برتري يك اين.بله بله ،
بين لذابشود حكومت عرصه وارد ايران ، جامعه اجتماعي رشد از ناشي نوين پتانسيلهاي
برابر در نه.ميگيرد صورت يكسانسازي كشور سياسي پتانسيلهاي با اجتماعي پتانسيلهاي
عرصههاي يعني عمومي عرصههاي به پتانسيلها اين ورود از و بشود مقاومت پتانسيلها اين
انعكاس از جلوگيري يعني معنايش اين.شود گرفته آن جلو بشود ، ممانعت حكومتي و سياسي
بتوانيم ما مدت طولاني است ممكن را اين.حكومتي ساختهاي در مردم توان و مردم مطالبات
در كه طور همان معتقدم من لذا.بود خواهد بحرانها با همراه مهاري ولي كنيم ، مهارش
پيكره اين اجزاي از يك كدام كه ببينيم بايد بشود ، برقرار موازنه عدم يك وقتي آدمي پيكره
اين متناسب مجموعه در نميدهد بازتاب را خود توان و نميدهد انجام درست را خودش كار
دليل همين به.بدهد ادامه خودش حركت به موازنهدار و معتدل صورت به پيكره اين تا پيكره
هم حكومت پيكره.بايستد خودش سرپاي مجدد پيكره و بدن اين تا درمان پروسه در ميبريمش
.است آدمي پيكره مثل
آن ، مختلف اجزاي بين تناسب عدم بيماري ميافتد ، اتفاق آن در بيماري يك كه اين محض به
.شود انديشيده آن براي چارهاي بايد و ميافتد اتفاق همان واقع در
است؟ زماني چه مدت طولاني از منظور *
سال هر كه است سال ميزنيم220 را مصر مثال مثلا يعني مدت طولاني ميگوييم ما وقتي
آنجا در بحران حل.ميكنند بحران كنترل يعني.ميشود تمديد مصر در فوقالعاده حالت
در طور همان شما.دارد قرار شكننده بحرانهاي لبه در همواره جامعه لذا.نميشود ديده
.ميبينيد را چيزي چنين خودمان پيراموني كشورهاي ساير
است؟ مقايسه قابل شكل اين به ميكنيد فكر.است خاصي كشور منطقه در ما كشور *
معدلهاي از نميتوانيم ما.هستيم پيراموني عناصر از جزيي ما كه نرود يادمان حال هر به
يعني.بكنيم دقت بايد ما را اين.بگيريم زيادي فاصله خودمان پيراموني جوامع موجود
قرار آن در ما كه منطقهاي در دموكراسي كه نكته اين به كنند توجه بايد اصلاحطلبان
ممكن تدريجي صورت به معدلها اين از پرش.است چقدر است معلوم كاملا شاخصش و معدل داريم
.ميشود بحران بروز به منجر و است ناممكن دفعي صورت به اما است
است؟ بالاتر دموكراسي به ارتقا پرش از منظور *
بدوزند ، چشم اگر منطقهاي معدلهاي و منطقهاي ظرفيتهاي از خارج بالاتر دموكراسي يك به
ببينيد بالاخره كه اين دليل به.شوند مواجه وخيمي عواقب با است ممكن كه كنند توجه بايد
بر داريم قرار آن در كه منطقهاي در ايران موقعيت.است طرف يك ايران اجتماعي ظرفيتهاي
روند متعارف حدود از بكنيم پرشهايي نتوانيم است ممكن كه ميكنند ديكتههايي ما
در دموكراسي معدل.است ما پيراموني كشور يك الان پاكستان ببينيد.منطقه دموكراتيزاسيون
حامل نظاميان و ميكند حكومت آنها در نظاميگري طور ، همان تركيه است؟ چقدر آن
ما پيراموني منطقه يك افغانستان.تركيه در چه پاكستان ، در چه.هستند دموكراسي پروژههاي
دموكراسي.است ما پيراموني منطقه يك عراق.ميبرد سر به فئوداليته ماقبل و عصر دراست
.ندارد وجود است ، مرده آن در
.كنيد باز است ممكن را ما كشور در دموكراسي معدل بحث *
معدلهاي بين ما.بود برخوردار بالاتري معدل از منطقه در هميشه اتفاقا ايران ببينيد
و منطقه در موجود معدل بين اصلا.ميكنيم بحث داريم مطلوب معدل بين و بالاتر
ثبات با دموكراسي يك ايجاد الان ما مطلوب معدل.نميكنم بحث اصلا آن با ما سازگاركردن
تعيينكننده كشور در انتخابي نهادهاي يعني ثبات با چه؟ يعني ثبات با.است ايران در
كشور ، امنيتي نيروهاي مثل.باشند انتخابي نيروهاي اختيار در كشور حساس نيروهاي باشند ،
و خواستها از برآمده كه باشند انتخابي نهادهاي اختيار در آن نظاير و اطلاعات وزارت مثل
قدرت آزاد گردش بتوانيم و بكنند عمل آن با متناسب بتوانند و باشند مردم روز مطالبات
.بگيرد صورت آزاد گردش يك نخبگان بين قدرت ساختهاي و اجتماعي بدنه بين در.باشيم داشته
.داريم دموكراسي از معدل يك اما.نداريم هماكنون را معدل اين را ، دموكراسي اين ما
پيراموني كشورهاي با قياس در ايران حال هر در اما.ميشود تلقي صورتي آن از بخشي اگرچه
يك از.است برخوردار جمهوري رياست انتخابات از.است برخوردار پارلمان يك از خود
انتخابات و پارلماني انتخابات و جمهوري رياست دورههاي سال از 4 پس قدرت آرام جابهجايي
.است بالا منطقهاي موجود معدلهاي با قياس در معدلي چنيناست برخوردار محلي شوراهاي
نيست ، مطلوب ميگوييم ما وقتي نه؟ يا است مطلوب معدل اين آيا كه است اين سر بحث اما
بالاتر معدل آوردن دست به آيا.بشود آورده ميان به هم معدل اين بودن مقدور بحث بايد
يك هم نيست يا هست مقدور ولي باشد مطلوب ما براي است ممكن چه اگر خير؟ يا است مقدور
.است ما روي پيش جدي پرسش
باشند؟ بازدارنده است ممكن عواملي چه يعني.چيست مقدور از منظور *
.داريم داخلي عوامل ما ببينيد
.داخلي عوامل از غير *
انرژي منابع كه ميبريم سر به منطقهاي در ما ميكنيم توجه منطقهاي عوامل به ما وقتي
علاقهمند غربيها.ميشود تلقي غرب حياتي شش واقع در انرژي منابع.است سرشار آن در
بتوانند كه نفتخيز و خاورميانه منطقه در باشند داشته كار و سر بارژيمهايي كه هستند
اختيار درباشند داشته اختيار در را انرژي مصرف و قيمتگذاري استخراج ، اكتشاف ، پروسه
غربيها علاقه مورد الگوهايي با رژيمها منظور اين به.نباشد منابع اين دارنده كشورهاي
نفت قيمتگذاري و استخراج و اكتشاف سيكل راه در كه است متحده ايالات مشخص طور به و
آزاد جريان اصل با را خودشان راحتي به غربيها علاقه مورد رژيمهاي.نكنند مانعتراشي
.كنند سازگار غرب مصرف منابع به انرژي
دارد؟ معني چه غرب طرف از دموكراسي خواست اين پس *
نعل خليجفارس نفتخيز كشورهاي و خاورميانه با ارتباط در آمريكا معتقدم من ببينيد
و بشر حقوق فقدان به محكوم را خاورميانه استبدادي رژيمهاي طرف يك از.ميزند وارونه
بررسي مورد آمريكا متحده ايالات خارجه سياست تاريخ چهاردهه سه طرف يك از.ميكند اينها
را شاه رژيم.است بوده منطقه استبدادي رژيمهاي كنار در همواره آمريكا كه ميگيرد قرار
نگاه شمابود شاه استبدادي رژيم سرسخت مدافعان از يكي آمريكا نيم ، و دهه سه طي.ببينيد
رژيمهاي كنار در متحده ايالات همواره فارس خليج منطقه و خاورميانه در الان بكنيد
.بوده استبدادي
...كه دموكراسي آن يا.نيست دموكراسي خواهان هم اينجا يعني *
متحده ايالات خواست مورد دارد ، دنبال به را گيرنده تصميم نهادهاي تعدد كه دموكراسي آن
باشند علاقهمند اينها بشود ، تحولاتي آينده در است ممكنثانوي اطلاع تانيست آمريكا
نرود يادمان ولي.بكنند ايجاد فارس خليج كشورهاي در شده كنترل دموكراتيزاسيون نوعي
يعني حياتشان رگه سر بشود مانعتراشي فارس خليج منطقه در نيستند علاقهمند غربيها
اين از ما.است آنها علاقه مورد توتاليتر رژيمهاي همواره لذا.انرژي منابع و اقتصاد
.ببريم بالا تدريجي صورت به و آرام آرام را معدلمان و بكنيم استفاده بتوانيم بايد معدل
داده نشان ايران تاريخ كه ، ميدانيد و معدل اين از كنيم پرش دفعي صورت به نميتوانيم
بلافاصله گرفته ، صورت ايران در اصلاحي تحول هر هرگاه اخير ، قرن نيم در ويژه به است ،
به نفت كردن ملي نهضت از.است داده قرار خود تحتتاثير را مناطق آفريقا شمال تا بازتابش
ايران ، اسلامي انقلاب خود تا ميكند ، پيدا بازتاب آفريقا شمال تا گرفته مصدق مرحوم رهبري
غربي استراتژيستهاي و غربيها ديد از اين و خرداد دوم در ايران اصلاحي جنبش حركت تا
.ميشود تلقي مخاطرهآميز
ميكنند؟ حمايت اصلاحطلبها از ظاهرا كه اين عليرغم *
جنبش ايجاد به نسبت متحده ايالاتميزند وارونه نعل كاملا آمريكا متحده ايالات.بله
به و اقتصادشان و منطقه مردم سود به قدرت موازنه آن در كه خاورميانه و ايران در اصلاحي
.است هراس در بكند پيدا گرايش مليشان منافع سود
آيا و ميدانيد لازم را سياسي نيروهاي همه مشاركت ايران ، در دموكراسي ساخت براي آيا *
دوم از اساسي ، قانون به الزام با اصلاحات ، طرفدار نيروهاي از متحد جبهه يك به قائل
هستيد؟ مذهبي ملي و دموكراتها سوسيال خرداد ،
از مجموعهاي صورت به ايران جامعه به.نميكنم نگاه مسئله به جوري اين من ببينيد
تشبيه را آن سياست عرصه و ايران جامعه بيائيد.جامعهاي هر به.ميشود نگاه توانها
بشوند ، دعوت بازي آن در مشاركت به بازيگران همه بازي ميدان در هرگاه.بازي ميدان به كنيم
يك ، قدرتمند ، بازيگران ويژه به و بازيگران بشوند حذف هرگاه و ميشود ديدني بازي آن
.بود نخواهد تماشاچيان حمايت مورد سه ، و ميشود تلقي مصنوعي دو ، و ميشود ضعيف بازي
ميدهد جواب "خانه" "حزب " جاي به وقتي
كارگر محمدرضا
اينجانب مطلب درج به واكنش در آن محترم "كل دبير " و "كارگر خانه " اينكه به عنايت با
روزنامههاي در و مورد دو در مورخ 23/9/81 همشهري روزنامه در (بيفاصله فاصله )
شوراي رئيس و تهران شهردار به سرگشاده نامه قالب در و و 28/9/81 مورخ 24/9/81 كاروكارگر
خوانندگان به عمومي افكار تنوير جهت ذيل توضيحات كردهاند بيان را ادعاهايي و مطالب شهر
:ميگردد ارائه همشهري محترم
و كار ) داده نشان (كارگر محمدرضا ) بنده با شدن آشنا براي زيادي علاقه محجوب آقاي - 1
كارگر محمدرضا مستعار نام با فردي.." كردهاند ادعا و (صفحه 1 ، 24/9/81 كارگر ،
و كار ) "..داده نسبت ديگران به معاندانه و ناروا خواسته ، تنگش دل چه هر اخيرا
.(صفحه 1 ، 28/9/81 كارگر ،
و شهاب شركتهاي مديره هيات در عضويت كارگر ، خانه كلي دبير بر علاوه كه جنابمحجوب از
بر نيز را مجلس در مردم نمايندگي كار ، عالي شوراي و كار اسلامي حزب در عضويت و هاديبرق
و رفتار مراقب و گذاشته احترام قوانين به ديگران از بيش بايد قاعدتا و دارند عهده
در شده چاپ يادداشت از بخش كدام كنند مشخص حداقل تا ميرفت انتظار باشند ، خود كردار
از...و سرحديزاده محجوب ، آقاي سخنان نقل آيا.است بوده معاندانه و ناروا "همشهري"
واقعيتها؟ و حقايق كتمان يا است ناروا كارگر و كار روزنامه
دوستان از برخي رفتار ياد به را بنده ميدانند خردادي دوم را خود كه ايشان جناب رفتار
برخورد سراغ به درميمانند واقعي انتقادات به پاسخ از هرگاه كه مياندازد راست جناح
.ميطلبند "مبارز من هل" معروف قول به و ميروند افراد با شخصي
باشديا نوشته "كارگر محمدرضا " را همشهري روزنامه مطلب دارد فرقي چه نميدانم بنده
ايشان اگر و است يادداشت محتواي مهم."!كارگر خانه محمدرضاي" يا و !"كارفرما محمدرضا"
از ميل كمال با بنده و كنند ارائه ميتوانند دارند آن در شده مطرح ادعاهاي رد بر دليلي
.ميكنم استقبال انتقاد
نگارنده گواهادعاهاي همشهري روزنامه يادداشت به محجوب جناب و كارگر خانه واكنش - 2
حزب مركزي شوراي جديد اعضاي اسامي رسمي اعلام عدم دليل مذكور يادداشت كه چرا.است
آن به نسبت محجوب آقاي كار ، اسلامي حزب عمومي روابط جاي به و شده جويا را كار اسلامي
كار اسلامي حزب بر كارگر استيلايخانه تاييدكننده رفتار اين آيا.است داده نشان واكنش
نيست؟
/صفحهاي 1 ، 24 كارگر ، و كار ) "ميدانند افتخار را بودن سياسي حزب " كه محجوب آقاي - 3
فراموش ظاهرا نيستند ، حزبي كه ميكنند ادعا خود اساسنامه به استناد با طرفي از و (9/81
از.است سياسي احزاب خاص مرامنامه و هست نيز مرامنامه يك داراي كارگر خانه كه كردهاند
اركان عنوان به "كل دبير و مركزي شوراي كنگره ، " كارگر خانه اساسنامه ماده 4 در ديگر سوي
يك نه است حزب يك اركان فوق ، اركان كه ميدانند خوبي به همگان و شدهاند ياد كارگر خانه
در رسيده ثبت به تشكل اين نيز ، كارگر خانه اساسنامه ماده 17 تبصره 1 در.صنفي تشكل
ماده 10 كميسيون به ساليانه بهطور را خود مالي عملكرد گزارش تا شده موظف كشور وزارت
.نمايد ارائه احزاب
لازم امكان و مناسب شرايط ايجاد براي" تلاش به صراحتا كارگر خانه مرامنامه در همچنين
از مذكور مرامنامه بندهاي 14گانه تمامي و شده اشاره "..سياسي و معنوي خودسازي براي
قانون ده ماده كميسيون موافقت از پس را مرامنامه مفاد در تغيير هرگونه كه بند 12 جمله
حتي.دارند دلالت تشكل اين بودن سياسي بر جملگي و 10 بندهاي 8 ، 9 و دانستند جايز احزاب
مرامنامه اين در كه وظايفي و اهداف كليه" شده پيشبيني مرامنامه همين بند 13 در
باشد ، مربوط دولتي سازمانهاي يا و وزارتخانهها از يكي وظايف با چه چنان شده پيشبيني
".آمد درخواهد اجرا مرحله به ذيربط سازمان يا وزارتخانه از مجوز اخذ از پس
عضويت به دليل چه به پس نيست حزب كارگر خانه اگر كه كرد سوال محجوب آقاي از ميشود آيا
اگر ميكند؟ تلاش احزاب يارانه دريافت براي اخير هفتههاي در و درآمده "احزاب خانه "
مورخ 21/9/81 پنجشنبه روز در تلويزيوني گفتوگوي در ايشان چرا پس نيست حزب كارگر خانه
شدهاند؟ كارگر خانه به احزاب يارانه از بيشتري سهم تخصيص خواستار
از پس كار اسلامي حزب مركزي شوراي محترم اعضاي اسامي نام چرا شود مشخص است خوب - 4
و كار روزنامه در الفبا حروف براساس معمول عرف برخلاف و كنگره برگزاري از ماه دو حدود
است؟ شده درج كارگر
و راي با 272 كمالي حسين آقاي راي ، با 298 محجوب آقاي دريافتي موثق اطلاعات براساس
آقاي و شدهاند سوم تا اول آراي حائز ترتيب به راي با 204 سرحديزاده ابوالقاسم آقاي
.است گرفته قرار بيستم دررديف راي با 96 كارگر خانه شهرستانهاي امور مسئول صادقي حسن
كسب و كار اسلامي حزب مركزي شوراي منتخبان فهرست راس در محجوب آقاي نام گرفتن قرار آيا
افول آيا و نيست؟ كار اسلامي حزب در ايشان نفوذ معني به ايشان توسط آرا تعداد بيشترين
برخي جايگاه درباره اختلافنظر وجود معناي به كار اسلامي حزب در صادقي حسن موقعيت
نميباشد؟ مذكور حزب در كارگر خانه كليدي چهرههاي
و صريح و شفاف ميكنمبهطور پيشنهاد است ، عمومي افكار تنوير دنبال به محجوب آقاي اگر
.كنند بيان را فوق سوالات پاسخ صميمانه
سياست حاشيه
تشكيلاتي ارتباط *
بارزاني ديدار از فرانسه خبرگزاري كه خوانديد گذشته هفته سياست حاشيه ستون در حتما
ملاقات اين دفاع وزير.بود داده خبر سپاه مقامات برخي با عراق كردستان دموكرات حزب رئيس
با تشكيلاتي ارتباط يك بارزاني:گفت شمخاني.است خوانده طبيعي امري را آن و تاييد را
كه ملاقاتي گويا.است بوده هم جنگ زمان از و قبل از ارتباط اين و دارد پاسداران سپاه
.است شده مستقر مرز در كه است سپاه بخشهاي از يكي سازماني وظايف بر مبتني داشته بارزاني
نيروهاي كه است كرده تاكيد ما خبرنگار با تلفني تماسي در ارتش مقامات از يكي است گفتني
.هستند ارتش از عراق و ايران مرزهاي در مستقر اصلي
نيرو اين كه كرد اعلام ارتش زميني نيروي فرمانده محمديفر علي سرتيپ امير حال همين در
حالت در كشور غرب مرزي نقاط در را تكاور تيپ و لشكر چندين انقلاب معظم رهبر دستور حسب
.است كرده مستقر باش آماده
آمادهام بنده *
مسئله در":است گفته دارد عهده بر را رضوي قدس آستان توليت كه طبسي واعظ آيتالله
اين كشيدن حاشيه به براي هستند فساد كانون كه افراد برخي اقتصادي ، مفاسد با برخورد
پرونده متهمين جمله از فرزندش كه طبسي واعظ "كردند مطرح را انحرافي مباحث موضوع ،
در و شود تفحص و تحقيق شخصيام زندگي از آمادهام بنده":افزوده است اقتصادي مفاسد
سرمايهگذاري يا و اندوخته رضوي قدس آستان منابع و بيتالمال از ريال يك كه صورتي
اخيرا كشور كل بازرسي سازمان رئيس است گفتني ".شود برخورد اسلامي اصول براساس كردهام
.است داده خبر رضوي قدس آستان مورد در تحقيق آغاز از
ميتواند ايران *
گفته خبرنگاران با گفتوگو در ميبرد ، سر به مادريد در كه فرانسوي جامعهشناس تورن آلن
از عرب كشورهاي كه حالي در.دارد را خود نوسازي روند پيشبرد توانايي ايران":است
".نيستند برخوردار خود حكومتهاي نوسازي توانايي
عمدي آتشسوزي *
دادگاه سوي از آن پرونده و است شده كشيده آتش به تهران در سوئيس سفير مسكوني خانه
صورت بنزين گالن چهار از استفاده با آتشسوزي.گرفت قرار رسيدگي جريان در تهران عمومي
.است گرفته
ايراني دستگيري *
جوان يك":نوشت اسرائيل ارتش بيانيه از نقل به "آهرونوت يديعوت" صهيونيستي روزنامه
مرزي ديوار از رفتن بالا با ميكرد تلاش كه هنگامي (گذشته هفته) دوشنبه ايراني غيرنظامي
.شد قضايي مقامات تحويل و بازداشت اسرائيل ارتش نظاميان سوي از شود اسرائيل وارد لبنان
روز سياست روزنامه.شد خواهد اخراج اسرائيل از بازجويي از پس وي گفتهاند ارتشي مقامات
فلسطين مقاومت عمليات در مشاركت منظور به ايراني جوان اين ":است نوشته باره اين در
.است شده اشغالي اراضي وارد
ماهوارهاي پارازيت *
به اقدام تا كرده كشور خارج از تجهيزاتي خريد به اقدام زيادي مبالغ صرف با ارگان يك
.كند ماهوارهاي كانالهاي روي منفي سيگنالهاي ايجاد
از كه ماهوارهاي كانالهاي برخي اخيرا افزود خبر اين اعلام با پارلماني منبع يك
از ناشي مسئله اين دادهاند احتمال شدهاند ، اختلال دچار ميشوند ، دريافت اينترنت
شده شنيده":نوشته زمينه اين در همچنين "رويداد" سايت.باشد بوده مزبور نهاد فعاليتهاي
وادار كشور به نيز را همراه تلفن شنود گرانقيمت فوقالعاده دستگاههاي مذكور ارگان
".است كرده
...و كمنظير رويداد اين و رفيع و گرانسنگ دستاورد اين *
مدير صداوسيما سوي از "ماندگار چهرههاي" همايش دومين برگزاري درباره مطلبي درج پي در
كه است فرستاده روزنامه به جوابيهاي احمديفر ، ،"ماندگار چهرههاي ستاد" عمومي روابط
:ميخوانيد ذيل در
حال اين با ميگذرد ، مدتي "ماندگار چهرههاي " اجلاس دومين برگزاري از چه اگر - 1
با گلايهآميز نكته دو يكي با حتي موضوع ، اين به پرداختن در روزنامه آن ويژه اهتمام
ميانجامد ، آرا تعاطي و تضارب به قطعا كه را روند اين تداوم و مينگريم احترام ديده
.ميكنيم آرزو
چند تني اقدامات و فعاليتها مجموعه براي شايسته و جامع عنواني "ماندگار چهرههاي" - 2
حال در كه است اسلامي ايران آباداني و بلندي سر به علاقهمندان و فرهيخته دلسوزان از
اينرو ، از و آفريدند خاك و آب اين براي بزرگي و عظمت تاريخي ، مختلف ادوار در حتي و حاضر
مناقشات خاص كه نماييم متصف ويژگيهايي به را رفيع و گرانسنگ دستاورد اين نيست پسنديده
.است فصلي و گروهي
صاحبنظران ديگر با همايشي چنين برگزاري اهميت در محترم نويسنده ميرسد نظر به - 3
به حاشيهاي بحثهاي جاي به كاش.است توجه قابل و مثبت نكتهاي اين دارند ، اتفاقنظر
زمينه مثبت رخدادهاي ترغيب و تشويق با و كنيم كمك مودت و همياري همكاري ، روحيه ايجاد
.آوريم فراهم را كشور فرهنگي و علمي ارتقاي
كشور ، علمي ماندگار واقعه اين خلق در ممتازي نقش صداوسيما ، سازمان و فرهنگستانها - 4
انجمن فرهنگي ، مفاخر و آثار انجمن چون فرهنگي ، معتبر نهادهاي كه چنان هم كردهاند ، ايفا
طبعا ، و داشتهاند نقشي چنين نيز تهران و شريف صنعتي دانشگاههاي ايران ، فلسفه و حكمت
براي زايدالوصف شوق و انگيزه ايجاد موجب آن ، بودن فراگير و مراسم اين "بودن ملي" خصلت
و مطبوعات بهخصوص فرهنگي دستگاههاي و نهادها ميان در مراسم برگزاري در همدلي و همياري
رويداد اين جايگاه و اهميت از است ناروا دليل ، همين به و است كرده ايجاد رسانهها ديگر
در ويژه به و دانش و علم عرصه برجستگان و فرزانگان و نظر اهل ميان در فرهنگي كمنظير
.مباد چنين ;بكاهيم كشور از خارج مقيم فرهيخته ايرانيان ميان
|