كاكتوس تا آبي روزنه از
شهر تئاتر يك جشنواره يك
هنر حاشيه
اصلاحيه
منتقد نگاه

كاكتوس تا آبي روزنه از
هنرمندان خانه راديدر اكبر نمايشنامهخواني بهانه به
علاقهمندان حضور در بار اولين براي را آن كه است رادي اكبر نمايشنامه آخرين "كاكتوس"
قرائت ايران نمايشنامهنويسان انجمن دعوت به و هنرمندان خانه تئاتر آمفي در دانشجويان و
درباره نمايشنامه اين.پرداختند اثر اين تحليل و نقد به حضار جلسه پايان در كه كرد ،
نويسنده اما است گرفته خودكشي به تصميم خانوادگي اختلافات دليل به كه است پزشك يك زندگي
.ميكند خودكشي دنيا پوچي به پيبردن با خود عوض در و ميدارد باز كار اين از را او
آشفته رضا
يكي در كه هرازگاهي همين براي ندارد ، عمومي مجامع در حضور براي چنداني عادت رادي اكبر
ديداري كه ميآورد وجود به علاقهمندانش براي را فرصت بهترين مييابد ، حضور محافل از
.كنند تازه
به رشت شهر در وامالبنين حسن نامهاي به مادري و پدر از مهر 1318 در 10 نويسنده اين
در پدر ورشكستگي دليل به و كرد تحصيل رشت عنصري دبستان در ابتدايي چهارم تاآمد دنيا
رازي فرانسوي دبيرستان و صائب دبستان در را خود تحصيلات او.شدند تهران روانه سال 1329
.پيگرفت تهران
در 17 اوكرد شروع را داستاننويسي زمان همين از و آشنا هدايت آثار با سال 34 از رادي
داستان اولين و چاپ كيهان روزنامه در را "مرد و موش" نام به خود داستان اولين سالگي
"كور بوف" از كه تاثيري براساس بعد سال يك.نكرد منتشر را آن و نوشت را خود (مسخره) بلند
.نهاد گوشهاي به هميشه براي را آن و نوشت را "دريا افسانه" بلند داستان بود ، گرفته
همچنان اوراقش لابهلاي امروز كه نوشت را "رفته دست از" نمايشنامه دستگرمي براي بعد
و مطالعه را شيلر اثر "اورلئان دوشيزه" نام به نمايشنامه اولين سال 37 در.است موجود
كنكور در و فارغالتحصيل رازي دبيرستان از سال 38 در.داد ادامه داستاننويسي به همچنان
مجله داستاننويسي مسابقه در "باران" داستان چاپ با او.شد مردود تهران دانشگاه پزشكي
نمايش تماشاي به موفق سال همين در.شد اول جايزه برنده نفر بين 1148 "جوانان اطلاعات"
.نوشت را "آبي روزنه" نام به خود جدي نمايشنامه اولين سرآخر و شد ايبسن اثر "عروسك خانه"
همچنين.كرد منتشر زمان آن هفتهنامههاي و مجلات در را كوتاه داستان چندين سال 39 در
سركيسيان ، شاهين به را او "آبي روزنه" خواندن از پس شاملو كه شد آشنا شاملو احمد با
.كرد معرفي تئاتر كارگردان
رادي.داد قرار اجرا برنامه در معاصر نمايشنامه يك عنوان به را "آبي روزنه" سركيسيان
.شد پذيرفته دانشگاه جامعهشناسي رشته كارشناسي مقطع در سال 39 در
دهه 40
.شد تهران مدارس وارد معلم عنوان به و گذراند را معلم تربيت يكساله دوره سال 40 در رادي
از آلاحمد شد ، آشنا احمد آل جلال با وقتي.كرد بازنويسي را "آبي روزنه" سال اين در او
چاپ از و نداد آلاحمد اصلاحات به تن رادي اما.كند اصلاح را آبي روزنه تا خواست او
چاپ بار ناشرانزير از يك هيچ آنكه با سال همين در.كرد خودداري ماه كتاب در آبي روزنه
براي سركيسيان صلاحيت همچنين.ساخت منتشر را آن شخصي هزينه با او نرفتند آبي روزنه
را "بابو خانه" نمايشنامه نگارش راديشد رد زيبا هنرهاي اداره سوي از آبي روزنه اجراي
جوان شاعران و نويسندگان از تن اعضايش 11 كه شد "طرفه" ادبي گروه عضو و گذاشت ناتمام
همچنين.كرد رها ناتمام را چخوف "وانيا دايي" ترجمه و نوشت را افول سال 42 ، در.بودند
.كرد چاپ آرش مجله در را داستان و نقد چند
اجتماعي علوم رشته در.كرد منتشر را "افول" نمايشنامه طرفه گروه سرمايه به سال 43 ، در
طرفه گروه سال همين در.شد پذيرفته ارشد كارشناسي مقطع در و گرفت ليسانس تهران دانشگاه
"محاق" نمايشنامه بعد سال.شد آشنا همرشته دانشجويان از يكي عنقا ، حميده با او و منحل
سال 45 ، دركرد ازدواج عنقا حميده با و كرد چاپ نوين پيام در را آن و نوشت را
پيام توسط را آنها و نوشت محاق ادامه در را "پاييز در مرگ" و "مسافران" نمايشنامههاي
چاپ براي هم آن از نوين پيام كه زد "شيشهها پشت از" نگارش به دست سپس.كرد منتشر نوين
آمريكا و ايران انجمن در را آبي روزنه نمايش شب مدت 4 به سركيسيان بالاخره.كرد استقبال
"شيشهها پشت از" اجراي پيرامون مذاكرهاي همچنين.شد مواجه شكست با كه آورد صحنه به
ليسانس فوق دوره از سال اين در رادي.ماند باقي نطفه در كه گرفت صورت بيضايي و رادي بين
نگارش و منتشر را "شيشهها پشت از" مستقل طور به سال 46 در.كرد تحصيل ترك اجتماعي علوم
ويژه بازار ، " ماهنامه در "ايراني ارثيه" از فصلي.كرد شروع را "ايراني ارثيه" نمايشنامه
و "مسافران" ،"محاق" پيوسته هم به نمايشنامه سه جوانمرد عباس.شد چاپ "ادبيات و هنر
.شد منتشر كامل طور به ايراني ارثيه بعدها.كرد تئاتر تله به تبديل را "پاييز در مرگ"
از خسروي ركنالدين سال همين در.كرد كتاب بازار روانه و نوشت سال 48 در را صيادان رادي
داستان مجموعه و پاييز در مرگ سال 49 ، در.گذاشت اجرا به سنگلج تالار در را شيشهها پشت
نصيريان علي توسط افول و ديلمقاني موحد خليل توسط ايراني ارثيه.آمد بازار به "جاده"
.آمد صحنه به سنگلج تالار در
دهه 50
در را "همشهري نامه" چند و نوشت را "گيل آقاي باشكوه لبخند" نمايشنامه سال 50 در رادي
فيلم به را افول نمايشنامه سال 51 در كه ميخواست هريتاش خسرو.كرد چاپ نگين ماهنامه
در "پاييز در مرگ" گانه سه اما.نگرفت مجوز وقت هنر و فرهنگ وزارت از كه كند تبديل
و كرد منتشر را "دور از دستي" مقالات مجموعه رادي سال 52 ، در.شد پخش و اجرا راديو
همچنين.گذاشت اجرا به تهران دانشگاه فردوسي تالار در را رادي "صيادان" طالبي فرامرز
نگارش سال 53 در را "بخوان درمه" نمايشنامه او.كرد پخش را ايراني ارثيه اجراي راديو
به شهريور تالار 25 در را "گيل آقاي باشكوه لبخند" نمايشنامه خسروي ركنالدين و كرد
كه كند تهيه فيلمي رادي صيادان براساس كه خواست سال 54 در ميرلوحي رضا.برد صحنه
در رادي.كرد آماده تلويزيون براي را "آبي روزنه" يوسف محمد محمود اما.ماند بينتيجه
"فصل سالاد با هاملت" سال 56 در او.كرد تدريس نمايشنامهنويسي هنري امور مربيان انستيتو
در _ همشهري نامههاي _ مقالاتش مجموعه.كرد طراحي را "نمناك صبح در منجي" و نوشت
و تلويزيون در يوسف محمد محمود كارگرداني به ايراني ارثيه.شد توقيف انتشار آستانه
شروع علت به سال 57 ، در.شد اجرا راديو در "گيل آقاي شكوه با لبخند" و "آبي روزنه"
و سالهاي 58 طي.شد تعطيل والي جعفر كارگرداني به فصل سالاد با هاملت تمرينات انقلاب
.كرد منتشر را آن سال 60 در و بود "نمناك صبح در منجي" نگارش مشغول رادي 59
دهه 60
سال در.بود سكوت سال رادي براي سال 62.نوشت را پلكان نمايشنامه فقط رادي سال 61 در
تانگوي" رادي و گذاشت اجرا به شهر تئاتر اصلي سالن در را "پلكان" مرزبان هادي 63
نگارش و 65 سالهاي 64 در.كرد دوبارهنويسي "ايراني ارثيه" براساس را "داغ تخممرغ
اجرا شهر تئاتر اصلي سالن در را آن مرزبان هادي سال 66 در و كشيد طول "سرخ گل با آهسته"
دانشگاه در "پاييز در مرگ" و "محاق" نمايش دو و پخش "پلكان" راديويي اجراي همچنين.كرد
تدريس به تهران دانشگاه زيباي هنرهاي دانشكده كارشناسي مقطع در راديشد اجرا اصفهان
تلويزيون براي را سرخ گل با آهسته مرزبان هادي سال 67 در.شد مشغول نمايشنامهنويسي
بلندي مصاحبه سال 68 در رادي.شد پخش نمايش همين راديويي اجراي اما نشد پخش كه كرد اجرا
تبريز در "نمناك صبح در منجي".داد انجام اميري ابراهيم ملك با "ني از بشنو" عنوان تحت
چهارسوي تالار در را "فصل سالاد با هاملت" سال 69 در مرزبان هاديشد اجرا گرگان و
.نشد پخش "نمناك صبح در منجي" راديويي ضبط.آورد صحنه به شهر تئاتر
دهه 70
"ني از بشنو"كرد تمام بود ، كرده شروع سال 68 از كه را "خيس سنگفرش روي شب" نگارش رادي
خانه".كرد اجرا شهر تئاتر شماره 2 سالن در را "پاييز در مرگ" بنايي محمد و شد منتشر
در اوشد لغو پرواز شب در كه كرد دعوت كلن در "فصل سالاد با هاملت" اجراي براي "دهخدا
شروع سال 72 از رادي.شد اجرا رشت در "سرخ گل با آهسته" و نوشت را "قلمدون آميز" سال 71
سال در نمايشنامه اين كه كرد تاريخي نمايشنامه يك نوشتن براي اسناد گردآوري و مطالعه به
آميز".گرفت صورت آن روي نهايي پرداخت و ويرايش سال 75 در و آماده پيشنويس صورت به 73
سال در رادي.شد پخش و ضبط تلويزيون براي مرزبان هادي كارگرداني به سال 73 ، در "قلمدون
ارشد كارشناسي و كارشناسي مقطع در سال 74 در.شد بازنشسته تدريس سال دو و سي از پس 73
و نوشت را "است لطيف باران بوي" رادي سال 76كرد تدريس نمايشنامهنويسي هنر دانشگاه در
در اوكرد اجرا اصفهان در سال 77 در را آن و چهارسو تالار در را "قلمدون آميز" مرزبان
از بشنو" ويرايش.آورد صحنه به شهر تئاتر اصلي سالن در را "خيس سنگفرش روي شب" سال 77
و "پاييز در مرگ".شد آماده "مكالمات" نام به ديگري حرفهاي و اضافات تعليقات ، با "ني
تئاتر انجمن دعوت به رادي سال 78 در.شد تجليل نويسنده از و اجرا رشت در "پلكان"
در آلمان و ايران تئاتر انجمن دعوت به و "تئاتر استاني همايش" در و رفت آنجا به اصفهان
تولد سال نودمين مناسبت به تهران ارامنه اجتماعي انجمن در و كلن تئاتر فستيوال ششمين
رادي اكبر با "تمدنها وگوي گفت مركز" براي اميري نوشابه.كرد سخنراني سركيسيان شاهين
در را "ما نماي شب باغ" مرزباننوشت را "مهتابي و خانمچه" سال 79 در راديكرد مصاحبه
پورسيفي حسنبود سال 80 در آن عمومي اجراي كه كرد اجرا فجر تئاتر بينالمللي جشنواره
جشنواره در و تئاتر جهاني روز مناسبت به.كرد اجرا را "سرخ گل با آهسته" گرگان و رشت در
و ضبط و "است لطيف باران بوي" راديويي ضبط.شد تجليل رادي از فجر تئاتر بينالمللي
نخستين" در رادي اكبر نكوداشت.گرفت صورت سال همين در خيس سنگفرش روي شب راديويي اجراي
.شد برگزار هنر دانشگاه در "زمين ايران تئاتر فرهيختگان نكوداشت مراسم
شداو تهران مدارس وارد معلم عنوان به و
گذراند را معلم تربيت يكساله دوره سال 40 در رادي
خواست او از آلاحمد شد آشنا احمد آل جلال با وقتي
كرد بازنويسي را "آبي روزنه" سال اين در
در آبي روزنه چاپ از و نداد
آلاحمد اصلاحات به تن رادي اما كند اصلاح را آبي روزنه تا
كرد خودداري ماه كتاب
دهه 80
"شهرباران ملودي"راديويي اجراي و منتشر "داغ مرغ تخم تانگوي" نمايشنامه سال 80 ، در
مجتمع در عسگري علي حاج علي كارگرداني به "باران شهر ملودي" و "قلمدون آميز"شد پخش
در رشت ، بر علاوه را "باران شهر ملودي" نمايش او.شد اجرا رشت "خاتمالانبياء" فرهنگي
نهمين در را "كاكتوس" نمايشنامه سال 81 در رادي اكبر.كرد اجرا كرمانشاه و اردبيل
او.كرد قرائت علاقهمندانش براي ايران نمايشنامهنويسان انجمن نمايشنامهخواني برنامه
نوع اما است ، كرده حفظ رئاليسم به را خود پايبندي و وفاداري همچنان متن اين در كه
واقف هم او البته.است ذهن سيال جريان تكنيكهاي برپايه و مدرن كاملا موضوع با برخوردش
پايان به آنكه براي صرفا دهد ، جلوه واقعي ميخواهد غيرواقعي شخصيتهاي اغراق با كه است
را هدف يك نمايشي جايگزيني يك با شخصيتي لحاظ به دكتر و نويسنده شود ، نزديك نظرش مورد
.ميرسانند انجام به
شهر تئاتر يك جشنواره يك
"تلخ قهوه" كارگردان و نويسنده طلوعي ، شبنم با گفتوگو
ضيايي ، مهرداد تهامي ، كوروش بازيگري و طلوعي شبنم كارگرداني و نويسندگي به "تلخ قهوه"
طراحي و نصرتي نسرين و پاكدل مهدي حسينزاده ، محمدرضا مهرانفر ، احمد اسكندري ، ستاره
در جوان يكسري درباره "تلخ قهوه" نمايش.شد اجرا فجر جشنواره در احصايي سيامك صحنه
...و ميگذرد كافيشاپ يك در آنان حوش و حول اتفاقات كه است سال زير 30 سني مقطع
بود؟ چه كرديد ، انتخاب فجر جشنواره در شركت براي را نمايش اين كه عمدهاي دليل*
از سال پنج من كه آنجا از.بوديم نكرده انتخاب فجر جشنواره براي را نمايش اين ما
كرده كارگرداني پيش سال را 5 "هفتم بازي" نمايشم آخرين بودهام ، دور تئاتر كارگرداني
آن و بنويسم را متني بخواهم كه كرد وسوسه مرا پرداختيم ، آن به كه موضوعي واقع در.بودم
اجرا آن در است قرار كه مكاني بزنيم ، حرفي ميخواستيم ما بيشتربكنم كار عده يك با را
در ميافتاد تقريبا دادند ، ما به اجرا براي كه تاريخي منتها.نبود مهم برايمان بشود ،
در را خودمان بياييم كردهايم ، صبر قدر اين كه حالا گفتند ، گروه بچههاي ماه ، دي
.كرديم شركت جشنواره در بعد بستيم ، را كارمان اول ما واقع در.بزنيم محكي هم جشنواره
بودهايد؟ روبهرو موانعي و مشكلات چه با جشنواره به رسيدن تا*
در مانشد داده تمرين سالن ما به ميكرديم ، تمرين را نمايش عمومي اجراي براي كه زماني
از پس كارم ولي گرفتيم سالن جشنواره براي.كرديم تمرين ماه مدت 2 به مادرم منزل سالن
...و شد داده تذكر مواردي شد ، مذاكره به مشروط بازبيني
بود؟ مواردي چه*
هم ما كه بود لازمالاجرا محتوايي مسائل مورد در بودو پيشنهادي تكنيكي مسائل مورد در
.دادهايم دخالت كار در
است؟ شده شما عايد تجربياتي چه نمايش اين اجراي از*
اختلاف چندان خودم با كه شدم جوانان از مقطع يك مسائل وارد كه بود اين تجربه مهمترين
تالار اجراهاي فضاي وارد من كه آنجا از وليندارند _ سال يا 6 نهايتا 5 _ سنياي
بود اين شد ، عايدم كه چيزي مهمترين دليل همين به.بودم دور فضا ازاين بودم ، نشده وحدتي
ذره يك ميكنيم ، زندگي آن در كه زماني برهه اين در را اجتماعي شرايط و دنيا اين كه
.كنم نگاه عميقتر
بود؟ چه عكسالعملتان شده ، رد كارتان كه ميگفتند زحمت همه اين از پس شما به اگر*
و عكاس دوستان كه دليل اين به ميبودم ، خوشحال چيز يك از ولي ميشدم ، ناراحت خيلي
.بودند گرفته قرار كار تاثير تحت خيلي بودند ، ديده بازبيني در را نمايش كه بولتن خبرنگار
با ما كه گفتم هم بچهها به.ميكردم فكر كار اين به تمام شب يك كه ميگفت يكي حتي
.گرفتيم را جوابمان نفر يك همين
است؟ شده برخوردار بهتري وضعيت از قبلي جشنوارههاي به نسبت جشنواره اين آيا*
موقع آن.نبودم موقع آن ولي شدهام شناخته تئاتر در فعلا آنكه براي شده بهتر من براي
كه نميدادند جا ما به حتي كرديم كار كه اولي سال وقتي است يادم ميكشيديم ، سختي خيلي
آقاياني.شد جايزه برنده 3 و جايزه كانديد 5 ما كار سال همان در كه حالي در.كنيم تمرين
اول.كنيد تمرين همانجا برويد آمدهايد كجا از شما ميگفتند ما به بودند ، مركز در كه
كه بود بزرگها و حرفهايها براي سالنها.نميگرفتند تحويل را جوانها موقع آن اينكه
ما ميكردند ، تعيين كه محدوديتهايي دليل به بعد.ميگرفتيم ياد كار آنها كنار بايد ما
زير برد را ما كار "ميخوام را خاطرت من" مثل ساده خيلي اصطلاح يك داشتيم ، مشكل خيلي
رفع محدوديتها اين الان.بود خندهدار محدوديتها.كنيد حذف را جمله اين بايد كه سوال
اختلاف ذره يك حالا ميكنند ، كار هم كنار دارند همه.ميدهند بها جوانها به و شده
دارند خيلي ميكنم ، فكر ميبينم من كه آنچه با وليباشد داشته وجود كه است ممكن زماني
هم خيلي و ميآيند نو و جذاب ايدههاي با رسيدهاند راه از كه جوانهايي.ميدهند بها
كه چيزهايي _ فعلي محدوديتهاي.ميشود داده بها آنها به اينكه دليل به.ميدرخشند
كه ديدم خودم امسال واقعا.نيست خود سابق شكل به اصلا _ شود حذف كاري از ميخواهند
ميتواند بودن جشنواره دليل به كه هست چيزهايي يك و ميشود نگاه باز خيلي
.نباشد برخوردار حساسيتي چنين از ميتواند عمومي اجراي در حتي و باشد حساسيتبرانگيز
اجرا اجازه جشنواره در كه را نمايشي همان.افتاد ما براي "رويا اتاق" سر كه اتفاقي
.آورديم صحنه به عمومي اجراي در تغيير بدون عينا ندادند ،
هنرمندان كاري پيشرفت براي مثبتي نقش ميزان چه تا ميدهند جشنوارهها در كه جوايزي*
.دارد
واقع در.ميخواندم سينما موقع آن دادم ، انجام را (فردا) تئاتري كار اولين وقتي
هم ميگيرد ، جايزه كه فردي آن به بستگي.كنم امتحان را خودم "فردا" نمايش با ميخواستم
به مرا جوايز اين.متن دوم جايزه و زن بازيگري اول جايزه.گرفتم جايزه تا دو من.دارد
بايد دادهاند ، بها تو به كه طور همان.نيست شوخيبردار عرصه اين كه واداشت نكته اين
بعد كردم ، تلاش خيلي.خواندهاند آنجا را اسمت كه بودهاي جايزه اين لايق كه بدهي نشان
.شدم رفيعي علي گروه وارد همين براي.كنم شاگردي بايد كه بردم پي ديگر كار تا دو از
هر بهبود برايم خوبي اتفاق كم سن آن در.واداشت بيشتر مطالعه و تكاپو به مرا جايزه
هم عروسك يك اگر ميگويد كه فروغ مثل كنم ، نگاه نميخواهم روشنفكرانه خيلي جايزه ، حال
ممكن.است موثر شدت به است ، كار تازه كه جواني براي جايزه واقعانيست مهم خيلي بدهند
.بدهم نشان را خود نميخواهم اما بزنم ، حرف ديگر نيت يك با ميكنم كار من كه الان است
مقطعي در ولي.است مهم برايم تماشاچي الان نيست ، مهم برايم جايزه الان كه كنم فكر بايد
.بود مهم برايم خيلي جايزه بودم ، كرده شروع تازه كه
نميشد؟ ايجاد شما در تحولات اين نميدادند ، شما به را جوايز آن اگر*
فكر من نميشد توجه اگردارند را جوايز اين كه بودند ديده استعداد يك من در حتما
همان حال هر به.سينما به برميگشتم يا آمدهام ، اشتباه را راهم حتما كه ميكردم
كه كردهام ثابت بازيگري عرصه در خوشبختانه و بمانم باقي تئاتر در كه شد باعث جايزهها
.بگيرم ياد را كارم كه كردهام سعي.نكردهام شهيد را آنها نفس
.ميكنيد ارائه را پيشنهاداتي چه كشورمان تئاتر بهتر فرداي براي*
ما.نبود متمركز شهر تئاتر در ما تئاتر فرهنگي بخش تمام كه داشتم آرزو خودم اينكه اول
قبله.باشد داشته خود با را فرهنگي بار همين كه باشيم داشته هم ديگري مكانهاي بايد
آنقدر آنكه براي.بطلبد مبارزه و رقابت قدر اين بعد كه نباشد ، شهر تئاتر همه آمال
كه ميشود باعث اين ميكنم فكر.است محدود كاملا امكانات مقابل ، در و است زياد تقاضا
را كار اين كه خواستند فرهنگسراها.كنند پيدا را خود مخاطبان ديگر سالنهاي در آدمها
تالار قابليت حتي آنها.ساختند سخنراني سالن به تئاتر سالن جاي به آنها اما بكنند
.بياوريم هجوم شهر تئاتر به كه مجبوريم همه بنابراين.ندارند هم را نو تالار و چهارسو
جاي به كاش اي _ گفتم خدايي شريف به را اين هم بار يك _ داشتم دوست خيلي اينكه دوم
ميشوند ، جشنوارهاي هر در اولينها كه كساني واقعا ميدهند ، بچهها به كه سكههايي
قرار دنيا روز تئاتر جريان در بهتر تا دنيا خيز تئاتر كشورهاي وركشاپهاي به بفرستند
ندارم كاري استثنائات به من بازبودهايم متمركز تهران در هميشه ما اينكه سوم.گيرند
ميشود ، انجام تهران در كه كارهايي ميكنم فكر.بكنند كار ديگر جاهاي در ميفرستند كه
اجرا هم آنجا در كه بشوند متعهد بايد نمايشيها يعني.بفرستند شهرستانها به بايد
شهرستانها از گروههايي كه است شهر تئاتر و جشنواره يك همچنان متاسفانه.بگذارند
تب و ميكنند ، ارائه كار ديگر سال تهران امسال كارهاي برمبناي آنها.ميروند و ميآيند
.ميكند پيدا ارتقا كشورمان تئاتر حركتها اين با بنابراين و ميكنند تكرار را پارسال
هنر حاشيه
تعزيه و مكبث*
شرقي نمايشهاي ديگر و تعزيه از بهرهگيري با كه پارسا سهيل كارگرداني به مكبث نمايش
.شد روبهرو مولوي تالار در تماشاچيان بينظير استقبال با شد ، اجرا
ايراني مشتاق تماشاچيان ميزبان مولوي سالن استاندارد حد از بيش اجرا هر در نمايش اين
از ايراني گروههاي همانند هم كانادايي گروه اين كه است اينجا جالب نكته البته.بود
اجراي شبيه چيزي كه اول اجراي در آنكه براي نماند ، بينصيب جشنواره در رايج بينظمي
دور لازمه تاثير آن از را نمايش..و افكت نور ، در بينظميها از برخي بود ، ژنرال
كارگردانهاي آنكه براي ساخت ، چندان صد را جشنواره اعتبار پارسا مكبث مجموع در.ساخت
نكرده ارائه را معتبري اثر...و رفيعي علي دكتر حداد ، رضا مانند افرادي جز به _ داخلي
.بودند
تازه تجربه يك*
براي امسال است ، داشته تئاتر داوري سابقه سالها كه تئاتر داور و مدرس فلاح ، كشن سعيد
به خياباني بخش در و شده گذاشته كنار صحنه نمايشهاي داوري از فجر جشنواره در بار اولين
متنهاي كارگردانها از خيلي بازبيني زمان در كه است معتقد اواست پرداخته داوري
سازگاري خياباني اجراهاي منطق با هم چندان كه ميكنند عرضه خياباني بخش براي را صحنهاي
.ندارد
كتاب نمايش *
در تئاتر تخصصي مجله و كتاب كه انتشاراتي چندين امسال شهر تئاتر مجموعه باز محوطه در
سينما مجله.ميدادند قرار علاقهمندان اختيار در ويژه تخفيف با را خود آثار ميآورند ،
از...و نيلا انتشارات نمايش ، انتشارات تئاتر ، پرونده مجله ريز ، ماه نشر تئاتر ، _
چند هر كردند ، استقبال اتفاق اين از عدهاي كه بودند مجله و كتاب بازار فعالين جمله
اغلب مجلات و كتابها آنكه براي باشد علاقهمندان جوابگوي نميتوانست آنان محدود تعداد
كاش اي.سازد آورده بر را همگان انتظارات نميتوانست كه بود گذشته سالهاي به مربوط
ميزان بردن بالا براي خارجي ناشرين حتي و تئاتر خاص ناشرين همه از جشنواره مسئولان
.شوند بهرهمند اطلاعات
هاملت !ها از همگاني استقبال *
.شد برخوردار عمومي بالاي اقبال از سوئيس كشور از زونر ماركوس كارگرداني به "هاملت !ها"
مكبث تراژدي از بازيگر دو خلاقيتهاي و ظرافتها از بهرهگيري با خلاق كارگردان اين
نسبت اكثرا اما داشتند انتقاد او تحليل به نسبت اندكي عده البته كه كرد ارائه كمدي اثر
زيادي تماشاگران با نمايش اين آخر روز در.داشتند مساعد نظر مينيماليستي نگاه اين به
ناگفته.بود آن بليت فروش و خريد براي سياه بازار ايجاد اصلي دليل همين كه شد روبهرو
بهزاد رشيدي ، داوود آي ، .تي.آي تئاتر بينالمللي سازمان اعضاي آخر اجراي در كه نماند
و لايق جمشيد متوسلاني ، محمد حسيني ، پرويز آبادي ، دولت محمود جوانمرد ، عباس فراهاني ،
خلاقيتهاي زمينه در نمايش اين اجراي بر علاوه زونر.داشتند حضور داوران اعضايهيات
مفيد و آموزنده خود نوع در كه كرد برگزار دانشجويان از گروهي براي را شاپي ورك بازيگري
.بود
تئاتر منتقدان پيشكسوت*
را بسياري نقدهاي انقلاب از پيش سالهاي كه است تئاتر قديمي منتقدين از يكي زهري ، ايرج
از مدام كه بود يكم و بيست جشنواره تماشاگران از يكي او.است نوشته زمان آن مطبوعات در
آنان و ميكرد جدل و بحث كارها درباره جوانان با مشتاقانه و ميرفت سالن آن به سالن اين
حتما نقدي هر از پيش اما نهراسيد ، كردن انتقاد از كه ميساخت آگاه قضيه اين به نسبت را
درباره كافي اطلاعات و آگاهي با و بخوانيد را نويسنده آن به مربوط كتابهاي و نمايشنامه
با مصاحبه يك قالب در حضوري طور به را خود نقدهاي هم گاهي.بنويسيد اجرايي هر
.سازيد مطرح تئاتر كارگردانهاي
تا است سپرده مختلف انتشارات به را تئاتري كتاب و نمايشنامه چندين ترجمه روزها اين او
مروژك ، اسلاومير مربوط كتابها اين از يكي.گيرد قرار علاقهمندان اختيار در زودي به
.است "مهاجر" نام به لهستاني ، شهير نويسنده
اصلاحيه
به نكته چند شد منتشر سهشنبه روز كه مرادي علياكبر استاد با گفتوگو اول بخش در
.ميگردد اصلاح بدينوسيله كه شده چاپ اشتباه
"عارف شيداي" اشتباه به "عارف و شيدا".گرديد چاپ "يالسان" اشتباه به "يارسان" جماعت
و "سيدعبدالله" و "فراهاني خان علياكبر ميرزا":اسامي همچنين.است گرديده درج
.ميگردد اصلاح "ابراهيمي شاه" و "سيدامرالله" ،"خان اديب" به ترتيب به "شاهآبادي"
"شر" اشتباه به "شرع" واژه نيز يارسان و كردي فرهنگ از شعري ترجمه در كه است ذكر به لازم
.است گرديده درج
در چون":كردند اضافه كامكارها خانواده مورد در خود صحبت اصلاح در مرادي استاد همچنين
ترقي براي كامكارها مانند بزرگي خانواده ندارد وجود موسيقي دانشكده و هنرستان كردستان
وجود دليل به رشته دو اين در چون آوردند روي غربي كلاسيك و سنتي موسيقي علم در
وجود با ميدانستند آنها و است داشته وجود رشد امكان موسيقي دانشكدههاي و هنرستانها
".كرد نخواهند ترقي كردي موسيقي در آموزش مراكز نبود
منتقد نگاه
2- صاحبنظرانتئاتر انتخاب به
برگزيده نمايشنامه ده
زاده رضاكوچك
ده كه دارند ملك اين نمايش در دستي كه آنان از ماست درخواست حاصل ميآيد پي در آنچه
نمايشي ادبيات تاريخ آغاز از) ايران نمايشي متون ميان از را خود برگزيده نمايشنامه
.كنند گزينش آمدهاند ، صحنه بر يا رسيده چاپ به كه (تاكنون ايران
فردا و امروز چنان عدهاي و گذاشتند بيپاسخ مرا خواست تعدادي شدند ، دسترس كه آنان از
در درست نهچندان برخوردي نيز اندكي و پايفشارم خود مزاحمت بر نخواستم ديگر كه كردند
شايد و مينهادم كناري به را همه كار ، اين سرانجام در مهمي هدف نبود اگر كه گرفتند پيش
.نميرسانيدم انجام به را آن
است نداشته نظر در را كهتري و مهمتر و نشده انجام ارزشگذاري براي هرگز انتخابها اين
.ماندهاند يادها در تاريخ خاك و گرد پس از كه بود نمايشهايي يافتن آن ، دليل تنها بلكه
بعدي گام در كه آن براي ماندگار نمايشنامههاي شناخت جهت در بود نخست گام خود اين و
بر بياورند دليلي نخواستم پاسخدهندگان از پس.را ماندگاري اين علت دريابيم و بجوئيم
در تا كنند چنين روشي چگونه با يا معياري چه به كه نگفتم ايشان به حتي و انتخابشان
و بردند نام بوديم خواسته آنچه از بيش را آثار تعداد برخي.باشند آزاد كاملا تصميمشان
همه به احترام براي كه برشمردند را مواردي و فرستادند يادداشتي ديگران و كمتر عدهاي
بيراهي پاسخ هيچيك معتقدم هرچند) سپردم چاپ به را رسيد دستمان به آنچه هر ايشان ،
.(رفتهاند پيش هدف همان جهت در همه و ندادهاند
صغيري ايرج
كارگردان و نويسنده
(آخوندزاده فتحعلي) لنكران خان - 1
(مقدم حسن) آمده فرنگ از جعفرخان - 2
() حلاج منصور - 3
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 4
(نصيريان علي) سرگشته بلبل - 5
(رادي اكبر) پاييز در مرگ - 6
(خلج اسماعيل) خانم گلدونه - 7
(فرسي بهمن) گلدان - 8
(صياد پرويز) نميدانست خود و بود مرده كه مردي - 9
(رهبر ابراهيم) تختجمشيد - 10
كشنفلاح سعيد
دانشگاه مدرس و تئاتر داور
(بيضايي بهرام) كلات فتحنامه - 1
(رادي اكبر) پاييز در مرگ - 2
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 3
(كرماني ناظرزاده فرهاد) آتشنشاني شير كنار - 4
(چرمشير محمد) اسب - 5
(امجد حميد) آبي نيلوفر - 6
(نصيريان علي) رويا - 7
(مفيدي بيژن) قصه شهر - 8
(نادري عليرضا) نبشتهاند ايرانيان را قصه اين - 9
(يثربي چيستا) طولاني شب دخترك - 1
شادروان عباس
نويسنده و بازيگر
ميرزاده نعلبنديان ، فرسي ، فكري ، محمودي ، كمالالوزاره موثر تلاشهاي به احترام با]
[.كوشيدهاند ايران نمايش رشد مسير در كه..و نصيريان عشقي ،
(بيضايي بهرام) كلات فتحنامه - 1
(رحمانيان محمد) دلقكها و عروسكها - 2
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 3
(مفيد بيژن) قصه شهر - 4
(فراهاني بهزاد) قداره و گل - 5
(خلج اسماعيل) خانم گلدونه - 6
(مقدم حسن) آمده فرنگ از جعفرخان - 7
(رادي اكبر) شيشهها پشت از - 8
(نوشين عبدالحسين) سحر خروس - 9
(تبريزي آقا ميرزا) خان زمان حكومت - 10
حكمت فرشته فرشاد
دانشگاه مدرس
(رادي اكبر) پلكان - 1
(بيضايي بهرام) يزدگرد مرگ - 2
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 3
(رابط حكيم خسرو) ميشوند سنگ ماهيها كه آنجا - 4
(نادري عليرضا) ديوار - 5
(كرماني ناظرزاده فرهاد) شيراژدها خواجگان - 6
(چرمشير محمد) مرده سگ براي قلاده - 7
(ميمندينژاد شارمين) گياه مهر - 8
(شماسي عبدالحي) سنگي شهر افسانه - 9
(رحمانيان محمد) مجلسنامه - 10
شاپوري سعيد
(بيضايي بهرام) يزدگرد مرگ - 1
(بيضايي بهرام) سندباد سفر هشتمين - 2
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 3
(رادي اكبر) خيس سنگفرش روي شب - 4
(رادي اكبر) گلسرخ با آهسته - 5
ابراهيميان فرشيد
تئاتر مدرس و منتقد
[ترتيب بدون]
(رادي اكبر) آبي روزنه - 1
(رادي اكبر) شيشهها پشت از - 2
(نعلبنديان عباس) سايشگاه آرام - 3
(بيضايي بهرام) يزدگرد مرگ - 4
(مفيد بيژن) قصه شهر - 5
(بيضايي بهرام) ميميرد اكبر پهلوان - 6
(نصيريان علي) سياه - 7
(ساعدي غلامحسين) ورزيل دستهاي به چوب - 8
(ساعدي غلامحسين) گاو - 9
(محمد استاد محمود) كاظم آسيد - 10
|