آمريكايي بنيادگرايي
اميد ستايش در
وحدت روياي
37_ نبود؟ نادان ميتوان چگونه
فرهنگ حاشيه

آمريكايي بنيادگرايي
آمريكا دولت در دين از ابزاري استفاده
خود دستان در را سكولاريسم پرچم كه است مدعي آمريكا متحده ايالات دولت:انديشه گروه
سكولار واقعا آمريكاييها آيا اما.سازد برافراشته زمين فراز بر را آن ميخواهد و دارد
ميكوشد مسيح ازمذهب آمريكا رهبران ابزاري استفاده بر تاكيد با مقاله اين هستند؟
كفر كه نيست معنا بدان البته اين.تنيدهاند هم در كشور اين در دولت مسيحيتو كند ثابت
آمريكا جامعه در كافرانه گرايشهاي نيز و جنايت آمار چه ندارد وجود كشور اين در فساد و
به را ديگران آنچه به خود آمريكا كه است اين مهم نكته اما.است شده عرضه مقاله همين در
بوش دبليو جورج دولت.بنيادگرايي:است مشهور ميدهد ، قرار انتقاد مورد آن از استفاده سبب
از همهجانبهاي ابزاري استفاده به مذهب به تظاهر با است كوشيده رسيدن قدرت به آغاز از
مذهبي ادبيات از استفاده.دستيازد كشور اين دولت امپرياليستي خواستههاي دربرآوردن آن
مردم مذهبي گرايش از سوءاستفاده همچنين جهان در دخالت و سياسي اهداف به دستيابي براي
جمهوريخواهان در البته كه است امري محافظهكارانه سياستهاي برآوردن براي آمريكا عادي
از دولت اين حمايت.است رسانده اوج به را آن بوش
اينك و دارد تاريخي ريشه آمريكا
افراطي راست جناح دو پيوند فلسطين مظلوم مردم عليه فشار تشديد و رژيمصهيونيستي جنايات
بنيادگرايي اين شناخت براي است كوششي اينمقاله.ميسازد آشكار را آمريكا و اسرائيل
زرورق در و ارائه مسيحيت مذهبي ادبيات متظاهرانهبه تمسك با كه آمريكا دولت پنهان
.است شده پيچيده ليبرال دموكراسي
* * *
و تاريخي ذهنيت بازتاب شهروندان ، رفتار و عملكردرهبران سياست ، ماهيت:دهشيار حسين دكتر
خطمشيها ، اولويتها ، آن بستر بر كه حاكم فضاياست شكلگيريجامعه تاريخي فرايند
تداوم و تاريخي قوام كه هستند ارزشهايي از برخاسته شكلميگيرند ، تفسيرها و ديدگاهها
غربي كشورهاي ديگر از را آمريكا آنچه.ساختهاند اجتنابناپذير و امكانپذير را آن
در نفر ميليون از 2 بيش يعني كشور اين جمعيت درصد يك از بيش كه ايننيست ميسازد متمايز
دارا جهان در را اعدام ميزان بالاترين سومي ، كشورجهان سه همراه اينكه هستند ، زندانها
ميدهد ، پرورش و آموزش به تخصيص را عمومي بودجه از درصد هفت تنها فدرال اينكهدولت است ،
بالاترين اينكه ميشود ، مصرف شهروندان وسيله به متوسط طور به مشروب ليتر از 6 اينكهبيش
سال در نفر هزار دوازده از بيش اينكه است ، داده اختصاص خود به موادمخدررا مصرف ميزان
از بيشتر برابر متوسط 200 طور به بزرگ شركت رئيسيك اينكه ميشوند ، كشته اسلحه وسيله به
در پيش سال بيست با مقايسه مقام در اينكهآمريكاييان ميآورد ، دست به معمولي كارگر يك
درصد امروزه 40 جمعيت درصد يك اينكه ميكنند ، كار بيشتر ساعت شصت يكصدو به نزديك سال
در را ثروت درصد درصد ، 20 يك همين سال 1976 در كه حالي در دارند اختيار در را ثروت
ماليات بهعنوان را خود درآمد از درصد هشت و سي حدود آمريكا اينكهمردم و داشت اختيار
تا كنند كار بايد فقط سال در روز حدود 124 كه است اينمفهوم به كه ميپردازند درآمد بر
از نيمي كه نيست اين ميدهد آمريكايي جامعه به خاص ويژگي آنچه.بپردازند ماليات
بودجه درصد هفت و سي تنها اينكه هستند ، بورس بازار در سهام داراي آمريكايي خانوادههاي
روحي نيازهاي و تفريحات خرج بقيه و ميشود مسكن و غذا پوشاك ، خرج آمريكايي خانواده
در شخصي مصرف اينكه بود ، درصد شش و هفتاد ميزانحدود اين سال 1901 در كه حالي در ميشود
از بيش سالانه آمريكا مردم اينكه رسيد ، تريليوندلار بينظير 5/5 رقم به دهه 1990 اواخر
ميليون و 5 ميلياردر از 300 بيش اينكهامروزه ميكنند ، تنقلات خرج فقط دلار ميليارد 5
بالاي 100 درآمد آمريكايي خانواده ميليون از 9 بيش ميكنندو زندگي كشور در ميليونر
هر اينكه بود ، نفر ميليون حدود 2 سال 1982 تعداددر اين كه حالي در دارند دلار هزار
در آمريكا در اينكه دارد ، منزل در تلويزيون دستگاه سه نزديكبه متوسط طور به خانواده
در تعداد اين كه حالي در ميشود ترجمه خارجي كتاب عنوان تا 250 حدود 200 تنها سال
ايستگاه از 1500 بيش نجومي تعداد اينكه بود ، عنوان حدود 1636 سال 1998 در فرانسه
يك حدود كشور اين بانك بزرگترين اينكهسرمايه يا ميكند فعاليت كشور در تلويزيوني
مرغ ، شير ، از متشكل غذايي مواد سبد يك سومقيمت هزاره آغاز در اينكه است ، دلار تريليون
مقام در VCR قيمت و است كمتر درصد حدود 26 سال 1970 با مقايسه مقام در ميوه آب و نان
مقام در مكدونالد همبرگر قيمت اينكه و است كمتر چهارم يك حدود سال 1984 با مقايسه
امروزه اونس هشتم يك ظروف در كوكاكولا قيمت و است كمتر درصد حدود 20 سال 1970 با مقايسه
.است كمتر درصد حدود 56 سال 1970 با مقايسه مقام در
از وسيعتر كشور اين كه سبب بدين نه است غربي كشورهاي تمامي با مقايسه غيرقابل آمريكا
وسيله به دلار ميليارد به 150 نزديك اينكه و است ، كشوراروپايي چهل از بيش مجموع
تجاري تبليغات هزينه مجموع از نيمي تقريبا ميشودكه تبليغات خرج آمريكايي كمپانيهاي
كشور اين فرهنگي و اجتماعي سياسي ، حيات در مذاهب اهميت جهت به بلكهاست جهان سرتاسر در
در ذهني و اجتماعي بافتهاي در مسيحي نگرش عمق و اهميت آمريكا برجستهترينويژگي.است
خاك به قدم مهاجرين گروه اولين كه سال 1607 از.است ذهنيشهروندان و اجتماعي بافت
حدود 2500 كشور استقلال آغاز در.يافت را خود حيات جامعه مذهبي خصلت گذاشتند ، سرزميننو
هم امروزه.داشتند اشتغال تعاملات و روندها به شكلدادن به يكديگر كنار در مذهبي گرايش
كه اجتماعي نهاد مهمترين پسامدرن سرمايهداري اقتصاد و پيشرفته تكنولوژي بطن در
رهبانيت گرايشهاي و مذهبي نيروهاي است جامعه مختلف سطوح در تحولات شكلدهندهماهيت
مبتني جهتگيريها اين بلكه نميگيرند شكل احزاب چارچوب در سياسي دستهبنديهاي.هستند
تعيين را رايدهندگان سياسي نگرش و احزاب خطمشيهاي كه هستند مذهبي اعتقادي مفاهيم بر
بلكه نميكنند بيان سياسي قالبهاي در را خود فرهنگيامروزه و اجتماعي روندهاي.ميكنند
نه و جديد كليساهاي احداث و شكلگيري شاهد هرروز.ميشوند بيان مذهبي چارچوبهاي در
بيشتر غربي كشورهاي تمامي از جمعيت به توجه با آمريكا تعدادكليساهاي.هستيم جديد احزاب
آمريكايي شهروندان ميروند ، كليساها به يكشنبه روزهاي در كه ميزانافرادي بيشترين و است
جغرافيايي و اجتماعي تحرك شديد وجود به توجه با.است استثنا يك غرب دنياي در كه هستند
اجتماعي شبكههاي ايجادكننده عناصر مهمترين از مذهبي ساختارهاي اينكشور ، تاريخ طول در
سياسي حيطه در آمريكا جامعه بر حاكم گفتمان ماهيت.است بوده افراد پيوستن هم به جهت در
.است بوده قدرتمنديمذهبي و استحكام اين از متاثر بسيار هم ديگرحيطهها مانند به
گونهاي به اروپايي كشورهاي با كاملا تضاد در امروزه آمريكايي جامعه در سياسي گفتمان
سياست كه است واقعيت اين است آن سمبل آمريكا جامعه آنچه.دارد مذهبي بستر واضح
اخلاقي چارچوبهاي يكسري بر مبتني سياست.كند عمل مذاهب از متفاوت بستري نميتوانددر
همپوشي اين كه است اين بازگوگر نيكي به آمريكا مردم و عملكردرهبران كه است
آن بيانگر خود كنوني حاكم رهبران عملكرد و آمريكا تاريخ مطالعه.ميشود اجتنابناپذير
اين بايد بلكه دانست جدا هم از آمريكا در را انجيلي حيات و سياسي حيات نميتوان كه است
آن و ميدهند شكل را سياسي نگرشهاي شدت به مذهبي سنتهاي و روندها كردكه درك را مهم
عامل جغرافيايي و طبقاتي گسلهاي كه برعكساروپا.ميكنند تعريف مشخصي قالبهاي در را
و تفكرات در تنيده كاملا سياسي حيات پويايي آمريكا در هستند سياسي تعيينكنندهحيات
به امروزه آمريكا در جمهوريخواه و دموكرات عمدهاحزاب تمايز وجه.است مذهبي گرايشهاي
اواخر از كه انجيلي گروههاي.است جنين سقط مذهبي _ ارزشي مسئله دههگذشته چند مانند
درگير سياست در فعال طور به فارول جري رهبري به
"اخلاقي اكثريت" تشكل قالب در هفتاد
دهه
.كردند بازي سال 1979 انتخابات در قدرت به رونالدريگان رسيدن در عمده و اساسي نقش شدند ،
از راست به بزرگ حركت يك شاهد كه ميشود ، مشخصتر آنجا از عمدهگرايشهايانجيلي نقش
دهه اواخر از حزبي مرامنامههاي تمامي.بودهايم دهه1970 اواخر از جمهوريخواه حزب سوي
حزب اينكه و گردد غيرقانوني ميبايستي سقطجنين كه داشتهاند تاكيد اين بر 1970
اين و كند تغيير اساسي قانون كه دهد انجام را تلاش حداكثر كه ايناست هدفش جمهوريخواه
فزاينده نقش به توجه با تاكنون ريگان رونالد زمان از حزبي رهبران تمامي.شود انجام مهم
سياست آنها گسترده مالي كمكهاي و محافظهكار حضوررايدهندگان در انجيلي گروههاي
دنبال جنين سقط از ليبرالها حمايت برابر در را حيات از طرفداري و حيات از حمايت
چيز هر از بيش آمريكا رئيسجمهور سومين و چهل بهعنوان بوش دبليو جورج انتخاب.كردهاند
به موسوم انجيلي گروههاي وسيله به محافظهكار رايدهندگان هدايت و گسترده حمايت به
.داشت بستگي مسيحي راست
رياست انتخابات بر حاكم قواعد تمامي برخلاف و ناباوري عين در دموكرات حزب كانديداي
رهبري به دموكرات حزب حكومت سال هشت طول درخورد شكست بوش دبليو جورج برابر در جمهوري
دو و سي براي مدت اين طيشد ايجاد آمريكا در جديد شغل ميليون از 22 بيش كلينتون بيل
.شد حادث مداوم اقتصادي رشد است بوده بيسابقه آمريكا تاريخ در كه اقتصادي متوالي دوره
فروشگاههاي از يكي فروش و بربست رخت آمريكايي جامعه از بيكاري و تورم عملا مدت اين طي
از كه رسيد دلار ميليارد به 150 نزديك دهه 1990 اواخر در مارت وال به موسوم زنجيرهاي
و نظم حاكميت و اقتصادي رفاه وجود با.گشت فزونتر جنوبي آفريقاي كشور ناخالص توليد كل
كه حزبي كانديداي گور ال به آمريكا مردم كمونيسم ، سقوط بطن در و جهان بر آمريكايي صلح
جمهوريخواه حزب كانديداي بوش دبليو جورج بلكه ندادند راي بود كرده فراهم را شرايطي چنين
انجيلي گروههاي.كردند انتخاب را است "انجيل كمربند" مركز به موسوم كه تگزاس از
سقط با او شديد مخالفت و حيات حق از بوش دبليو جورج حمايت با مسيحي راست تشكيلدهنده
كاخ به را او و سازند ممكن را غيرممكن شدند موفق و دادند سامان را گستردهاي تلاش جنين ،
سابقه به توجه با جنگ در آمريكا درگيري عدم و اقتصادي شاخصهاي كه چند هر بفرستند ، سفيد
به شدن انتخاب صورت در كرد اعلام بوش.ميساخت گريزناپذير را گور ال پيروزي تاريخي
نقشي او اولويتهاي تعيين در اخلاقي ارزشهاي كه كرد خواهد را تلاش حداكثر جمهوري رياست
تفكرات كه ساخت واضح ابتدا همان از مسيحي اعتقادات با فردي بهعنوان او.كنند بازي
عبارت كشور ، آن پول روي بر كه غربي كشور تنها در.داشت خواهند او سياست در نقشي انجيلي
"خدا سايه زير در ملت يك" عبارت كشور اين ملي شعار در و است شده حك "خداست به باورمان"
مدني حقوق جنبش بزرگترين.ميكند جلوه عقلايي سياستمداران انجيلي نگرش است ، شده بيان
يك تاريخي شكست بزرگترين و شد هدايت لوتركينگ مارتين روحاني پدر وسيله به دهه 1960 در
امپراتوري" با مبارزه قالب در ريگان رونالد وسيله به كمونيسم يعني حاكم ايدئولوژي
روساي و سياسي منتفذ دوستان توصيه دنبال به تگزاس ، در در 1983 بوش.شد انجام "شيطاني
جلسات اين در حضور دنبال به و كرد شركت انجيل مطالعه جلسات در نفتي بزرگ كمپانيهاي
مشروبات نوشيدن داشت ، ادامه سال 2001 در تگزاس فرمانداري دوران پايان زمان تا كه هفتگي
از و ناميد "شده متولد دوباره مسيحي" را خود بعد به زمان آن از و كرد ترك را الكلي
انسان رواني حيات و قلب بر بيشتر كه متوديس گرايش به و شد جدا اپيسكوپلين مذهبي گرايش
دوران در دارد ، وجود مذهبي گردهمايي محل هزار از 300 بيش كه كشوري درگرويد دارد تاكيد
حضرت فيلسوف بزرگترين او ديدگاه از كه كرد اعلام بوش دبليو جورج انتخاباتي ، مبارزات
جمهوريخواه فرمانداران از كثيري تعداد وسيله به كه ژوئن ماه روز 10 در اينكه و است مسيح
مانند به ميبايستي شهروندان شد ، تعيين "مسيح روز" بهعنوان انتخاباتي مبارزات طول در
.دهند انجام خوب كارهاي مسيح
و شده متحول تگزاس ميدلند در انجيل مطالعه كلاسهاي در شركت دنبال به كه كرد اعلام او
كه است راستا اين در.است "اخلاقي تطهيركننده كارگزار" يك مذهب او نظر از اساس اين بر
.داد قرار خود برنامه محور را "رحم دل محافظهكاري" شعار انتخاباتي مبارزات هنگام در او
براي انتخاب حق وسيعتر وسعت شهروندان ، فراوانتر آزادي بر است مبتني برنامه اين
طول در اجتماعيبوش زندگي حيطه در انجيلي رهيافت كردن شمول مهمتر همه از و شهروندان
زندگي و قلب شما زمان هر و ساخت متحول را من قلب مسيح" كه داد توضيح مردم براي انتخابات
من براي كه است چيزي آن عملا اين و ميكند عوض را شما زندگي او بدهيد ، مسيح به را خود
بر را خود انتخاباتي مبارزات محور جمهوري رياست كانديداي يك كه زماني ".افتاد اتفاق
و آموزشي اجتماعي ، مشكلات حل براي كه ميكند اعلام و ميگذارد انجيلي مفاهيم مبناي
درك براي.است شده نهادينه تنيدگي بيانگر داد ، اولويت را مذهبي نگاه ميبايستي فرهنگي
مذهبي نگاه اهميت به توجه با هم دموكرات حزب حتي كه داشت توجه بايد مهم اين وسيعتر
معاون ليبرال جوزف.داد قرار خود كار سرلوحه مسيحيرا گزارههاي به دستيابي مردم
تقبل دولت بازنشسته افراد براي را دارويي نسخههاي مخارج ميبايستي كه كرد اعلام الگور
است شده ذكر پنج شماره فرمان در فرمان ، ده در كه كرد اعلام سياست اين توجيه براي و كند
كه گفت او.هستند ما مادرهاي و پدر مسن ، افراد و كرد كمك مادر و پدر به ميبايستي كه
.كند نزديكتر جامعه مرفه قشرهاي به را فقير قشرهاي كلينتونتوانست بيل اقتصادي برنامه
اين توجيه بر سعي مذهبي چارچوب يك در ليبرمن جوزف آقاي گور ال مالياتي برنامه خصوص در
صورت به دارد وجود امروزه كه را درآمد اضافه كه است اين هدف كه كرد اعلام و كرد سياست
مردم رفاه براي كم رشد با اقتصادي دورههاي در آن از بلكه نداد دست از مالياتي بخششهاي
مصر در محصول پرباري هنگام در يوسف حضرت كه است كاري همان دقيقا اين كه كرد استفاده
حزب كانديداي گور ال.داشت نگه كمباري سال هفت براي را محصول اضافه و داد انجام
درخصوص تصميمي ميخواهد او كه زمان هر كرد اعلام كه رفت پيش آنجا تا حتي دموكرات
چه لحظه اين در بود من جاي روحاني پدر يك اگر كه ميگويد خودش به بگيرد خود برنامههاي
معيارهاي و سمبلها اعتقادات ، تمثيلها ، از آكنده فضاي چنين يك در.ميگرفت تصميمي
را تنيدگي اين جمهورياش رياست سوگند نطق در.ميرسد جمهوري رياست به او كه است مذهبي
ميآفريند خودش قرينه را ما و ماست از فراتر كه نيرويي وسيله به ما:ميكند بيان چنين
يك در كشور رئيسجمهور كه دارد وجود امكان اين غربي كشور كمتر در.ميشويم هدايت محققا
فرايند اين به آنچه.كند اقدام موردنظر خطمشيهاي و سياسي اهداف ترسيم به مذهبي چارچوب
جامعه مدرنترين بطن در كه است اين ميبخشد فرد به منحصر اهميت و ويژگي فرد به منحصر
و اقتصادي تكنولوژيك ، نظر از كه آمريكا در.هستيم بشري پديده سنتيترين تداوم شاهد غربي
سنتايفاي يك قالب در مذهب كه است اين شاهد ميكند ، تجربه را پسامدرن دوران فرهنگي
مذهب محور ، انسان ليبراليسم و مدرنيته بطن دراست عهدهدار را كليدي كاملا نقشي
را فرهنگي ماهيت و خصوصي و فردي حيطه اجتماعي ، روابط تنها نه سنتي دستمايه يك بهعنوان
تعيينكننده نقش است زندگي به ليبرال نگاه از آكنده كه فضايي در بلكه است ساخته متاثر
اعضاي بيشترين و دارد اختيار در را كنگره و جمهوري رياست بوشكه نظر از.ميكنند ايفا
موقعيتي عبادت محلهاي" هستند حزب اين بر حاكم نگاههاي به متمايل كشور عالي ديوان
دولت كه ميكند اعلام او اساس اين بر ".دارند كشور قوانين و برنامهها در افتخارآميز
جاده در مسيح حضرت كه دارد بهعهده را وظيفهاي همان دقيقا مردم پاسخگوي بهعنوان
دولت كرد اعلام بوش دبليو جورج.كرد ياري را او و داد انجام درمانده فرد به نسبت جريكو
نگاه ميبيند ، جريكو به منتهي جاده در را درمانده و خسته مسافر آن كه زماني" دارد وظيفه
به را خود توان و همت تمامي كه است اخلاقي تعهد و "نكند جاده ديگر سوي به معطوف را خود
و اجتماعي سياسي ، رهبران از بسياري نظر از.باشيم انفاق و كمك عامل و مفيد كه گيريم كار
".ميكند هدايت را توفان و ميتازد همچنان گردباد در فرشتهاي" آمريكا فرهنگي
پول روي بر كه غربي كشور تنها در
خداست به باورمان" عبارت كشور آن
كشور اين ملي شعار در استو شده حك"
"خدا سايه زير در ملت يك"عبارت
سياستمداران مذهبي استنگرش شده بيان
ميكند عقلاييجلوه |

|
و بزرگترين خاستگاه و غربي كشور مطرحترين سمبل آمريكا ، در امروزه كه مذهبي نگاه اين
بزرگترين موطن و ايستا سنتهاي عليه بر خصمانه حركات منبع علمي ، كشفيات مهمترين
كشور اين شكلگيري چگونگي و تاريخ در ريشه دارد وجود فرهنگ ، جهان فرهيختگان و متفكرين
آمريكا كنگره برابر در خود سالانه نطق در سال 1992 در پدر بوش جورج كه زماني.دارد
در پسر بوش جورج كه هنگامي يا و "شد پيروز سرد جنگ در خدا لطف به" آمريكا كه كرد اعلام
ميكند ، "شرارت محور" از صحبت سال 2002 در آمريكا كنگره برابر در خود سالانه نطق
آمريكا تاريخ است ، ساخته متاثر كاملا را آمريكا خارجي و داخلي سياست كه است مفهومي
تعطيلي به آمريكا در هيچگاه تاريخ كه معناست بدين خود اين و نگاهاست اين بسترساز
نقشي كه است شده موفق خود رسالت در توفيق جهت به پويا سنت يك بهعنوان مذهب.است نرفته
كه مهاجرين گروه اولين.آورد دست به آمريكا رهبران و معمولي افراد رفتار تعيين در اصولي
سال 1621 در كه بودند پيوريتنها شدند ، وارد جديد سرزمين به اعتقادي نگرشهاي دليل به
غضب مورد انگلستان در مذهبي دگرانديشي جهت به كه اينانشدند نيوانگلند منطقه وارد
مناسبي بستر شد ناميده آمريكا بعدا كه سرزميني در داشتند قرار سلطنت و انگلستان كليساي
به را لطف بيشترين خداوند كه داشتند اعتقاد اينان.مذهبييافتند نظرات اشاعه براي را
اوليه محيط كه گذاشته آنان اختيار در منابع از مملو و وسيع سرزميني و است داشته آنها
محيط.كنند تبديل ثانويه محيط به را اوليه محيط اين كه است آنان وظيفه اين حالا و است
.شود اجتماعي به تبديل خداداد منابع مستمر كوشش و كار با كه ميگيرد شكل هنگامي ثانويه
نگاه اين تدريج به.است شهروندان روحي رفاه و مادي رفاه ايجاد اجتماعي وفور از منظور
به شدن موفق مفهوم به آزاديها گسترش و اقتصادي رونق ايجاد كه شد جامعهگستر و همهگير
اين از.است زمين روي بر معنوي نيات پيادهسازي به توفيق نتيجه در و ثانويه محيط ايجاد
ابعاد تمامي در رفاه توسعه و ايجاد در تلاش كه دارد اخلاقي تعهد و وظيفه انسان ديدگاه
در سيلم در مهاجر پيوريتنهاي از گروهي همراه كه وينتروپ جان.باشد داشته جامعه در آن
ايجاد اجتماع ، يك بهعنوان ما وظيفه كه كرد اعلام آنان رهبر بهعنوان شد پياده سال 1630
پيشرفت ، موفقيت ، سمبل كه دهيم شكل را جامعهاي كه مفهوم اين به.است "تپه روي بر شهري"
چرا هستيم خداوند برگزيده بندگان كه دهيم نشان دنيا به طريق بدين و باشد توسعه و رفاه
.شدهايم خود همنوع رفاه به نسبت خود اخلاقي تعهد و اجتماعي وظيفه انجام به موفق كه
دلار ميليارد نزديك 180
سال 1998 در
خيريهها به خير گروههاي وسيله به
درصد به 43 نزديك ميزان اين از كه شد داده
گرفت تعلق مذهبي نهادهاي و ساختارها به
اعتقاد اين بر شدند جديد سرزمين وارد مذهبي دگرانديشان و اصلاحطلبان بهعنوان كه كساني
كه هستند كساني جزو شوند ، ثروت و مادي رفاه به دستيابي به موفق كه كساني كه بودند
اينان بهعهده اخلاقي وظيفه يك پس است ، كرده "انتخاب" ابدي خوشبختي براي را آنان خداوند
دادن نشان براي.گيرند قرار مرحمت مورد كه بودهاند اين شايسته ميدهد نشان كه است
كه هستند وظيفه بيشترين داراي بردهاند جامعه از را بهره بيشترين كه كساني لياقت داشتن
ثروت ، بالاترين.بكوشند جامعه در فائقه و فقر بردن بين از و مادي رفاه ايجاد جهت در
الهي جنبه از را مذهب پيوريتنها.ميآورد وجود به جامعه در را مسئوليتها فزونترين
آسماني جنبه حفظ عين در آمريكا در مذهب.ساختند مرتبط آن اجتماعي و ملموستر جنبه به آن
و اخلاقي وظيفه رفاه گستردگي و فقر اضمحلال مسئوليت عملا يعني يافت نيز زميني بعدي آن
به 15 نزديك امروزهگرفت قرار حكومت اخلاقي مسئوليت حال عين در و مرفه فرد هر مذهبي
درصد به 60 نزديك هستند برخوردار جامعه در رفاه ميزان بيشترين از كه جمعيت درصد
جامعه در هستند بهرهمند آن از كه را مادي رفاه ديگر عبارت به.ميدهند را مالياتها
گروههاي وسيله به دلار ميليارد نزديك 180 سال 1998 در آمريكا جامعه در.ميگسترانند
و ساختارها به درصد به 43 نزديك ميزان اين از كه شد داده خيريهها به توانمند و خير
و است كرده پيدا زميني جنبه كاملا مذهب كه است معني بدان اين.گرفت تعلق مذهبي نهادهاي
محيط در رشد به قادر اوليه محيط بستر در و هستند برخوردار رفاه از جامعه در كه افرادي
آمريكا كشور در ميدانند خود وظيفه را جامعه سطح در مادي رفاه ايجاد شدهاند ، ثانويه
از كمتري ميزان كه كساني به را خود خرماهاي از نيمي هستند "خرما" داراي كه كساني تمامي
خداوند از كه ميدانند اخلاقي وظيفه يك را آن چه ميكنند اعطا هستند بهرهمند را رفاه
كشورهاي معدود از و است آمريكا به متعلق جهان مدون اساسي قانون قديميترين.كنند تشكر
بنجامين.است نشده روبهرو تجزيهطلبانه و انقلابي حركتهاي و انقلاب با كه است غربي
دنيا به اين براي انسان هر" كه بود اعتقاد اين بر آمريكا بنيانگذار پدران از فرانكلين
مردم را ماليات ميزان بيشترين ".كند آسانتر خود همنوعان براي را زندگي تا ميآيد
كه چرا ميپردازند ميسيسيپي مردم را ماليات ميزان كمترين و ميپردازند كانتيكت
.دارند ميسيسيپي مردم را درآمد ميزان كمترين و كانتيكت مردم را درآمد ميزان بيشترين

جنبه همميهنان و همسايه حيات چگونگي به نسبت دغدغه كه است مفهوم اين به مذهب شدن زميني
ميگردد ايجاد رفاه محققا فضايي چنين در.ميشمارد انساني وظيفه يك و ميكند پيدا تعهد
رفاه در و مرفه مردم ميزان بيشترين و فقير و گرسنه مردم ميزان كمترين كه هم هركجا و
كه بوش پرسكات سناتور پدربزرگش كه كرد بيان بوش.هستيم اجتماعي تعادل شاهد محققا باشند
گذاشته اثر او بر بسيار كه داده درسهايي او به بود هم كانتيكت ايالت معروف بانكدار يك
به كه باشند آگاه بايد هستند ثروت داراي كه آنهايي" كه داشت اعتقاد بوش پرسكات.است
كه چيزي مهمترين و كردن خدمت جز نيست چيزي تعهد اين و ميآيد وجود به هم تعهد آن همراه
حضور آمريكا حيات حيطههاي تمامي در مذهب ".است مردم به خدمت دهد انجام ميتواند انسان
زندگي طول در انسان كه است اين هدف درواقع.است مذهب شدن زميني نشانگر خود اين و دارد
جامعهاي و شود بهرهمند است داده قرار زمين روي بر خداوند كه مزايايي و منابع از خود
هم مردم.كنند زندگي مطبوعتر و مطلوبتر شرايطي در هم بعدي نسلهاي تا كند بنا را بهتر
اگر.دهد قرار مردم ترقي و رفاه را خود اساسي وظيفه كه دارند انتظار آمريكا در دولت از
معنوي ترقي و مادي رفاه سوي به را جامعه كه بداند خود اخلاقي تعهد و وظيفه را اين حكومت
كه اينجاست و است مذهب غايي هدف كه ميكند دنبال را هدفي همان واقع در پس دهد سوق
دنبال را واحد هدفي همنوايي اين و كرد صحبت مذهب و حكومت اهداف همپوشي از ميبايستي
عنوان به فقط نبايد انسان به.وابستهاند و پيوسته هم به دو هر نتيجه در و ميكنند
به بايد انسان به بلكه كرد توجه مصرفكننده عنوان به فقط يا و كرد نگاه توليد وسيله
كرد اعلام انسانستيزي با مبارزه سمبل لينكل ابراهام.كرد توجه ترقي و تعالي هدف عنوان
كه دارد نيز را وظيفه اين بلكه ببخشد بهبود را خودش وضعيت بايد تنها نه انسان":كه
نزديك و 1998 سالهاي 1977 بين درآمد متوسط ".ببخشد بهبود نيز را ديگر انسانهاي وضعيت
دلار هزار تقريبا 42 رقم اين امروزه كه رسيد دلار هزار به 39 و كرد ترقي درصد چهار به
خداوند خواست جهت در را اوليه جامعه ميدانند خود وظيفه انسانها كه جامعهاي در.است
هميشه همانا كه را خداوند خواست كنند انفاق كه ميدانند خود وظيفه را اين و سازند متحول
و انسانها تعالي خداوند ، خواست.دادهاند تحقق است محرومان لبان روي بر لبخند ساختن
وظيفه حكومت كه جامعهاي در و است يكديگر به انسانها دغدغه و وابستگي و انسانيت رشد
مذهب شدن زميني محققا دهد قرار خود فعاليتهاي سرلوحه را مردم مادي رفاه كه بداند خود
اعلام دور چندان نه سالهاي در بيسبال سياهپوست قهرمان رابينسون جكي.هستيم شاهد را
كه باشيم اين خواهان ما كه ميماند باقي خوب و ميشود خوب زماني تنها جامعه":كه كرد
در مذهب."بپردازيم نبرد به جامعه در نواقص و كمبودها تمام عليه بر و كنيم تلاش آن براي
و انساني وظيفه را اين كس هر كه چرا است لمس قابل و ملموس آمريكا حيات جنبههاي تمامي
خداوند مخلوقات برگزيده كه را انسان و كند مبارزه فاقه و فقر با كه ميداند خود اخلاقي
بهرهمند و مرفه انسانهاي كه جامعهاي در.دهد سوق حيات شرايط متعاليترين به است بزرگ
جامعه نعمات از كمتري بهره كه آنهايي و كنند احساس را مسئوليت ميزان بيشترين نعمات ، از
.است متجلي خداوند كلام كه كرد احساس ميتوان نكنند نااميدي و تنهايي احساس ميبرند
هر از "است ناتوان به ظلم ظلمها ، بدترين":است كرده بيان شرقي بزرگ كه همانطور
جستوجوي در نفر يك هستند ميليون تقريبا 28 كه آمريكايي بزرگسال "وبگرد" نفر چهار
چنين از آن زميني بعد در مذهب چرا كه است اين بيانگر خود اين و است مذهبي اطلاعات
از آمريكا رهبران ديگر مانند به بوش دبليو جورج اينكه.است برخوردار جامعه در اهميتي
آمريكا سياسي حيات در مذهب نقش براي فراواني اهميت كلينتون بيل تا گرفته واشنگتن جورج
.ندارد حكومت برابر در قدرت مركز يك بهعنوان ايمان از هراسي" وي كه است اين است قائل
دارد را توانايي اين داد ، نجات كمونيسم يوغ از را لهستان مردم ايمان كه طور همان كه چرا
در مذهب زيبايي."دهد نجات شهري خرابههاي در حزن و فقر دامن از را جوان انسان يك كه
حكومت از هم آمريكا مردم و سازد رها ظلم و فاقه و فقر از را انسان ميخواهد كه است اين
.نيستند خواهان را مهم اين از بزرگتر وظيفهاي خود
اميد ستايش در
فرهنگي يادداشت
ابك حميدرضا
جهانگير ديگر اكنون ميمانست ، مبالغهگرانه كلامي به روزي كه تيلور چارلز مشهور سخن
".است كرده تكيه اخلاق جايگاه بر سياست ما ، روزگار در":است شده
سروده آن صدق از حكايت در مثنويها و است يافته متعالي منزلتي و شان جمله اين اكنون
ترمه از و ديدهاند خويش انديشه آينه در را سخن اين قامت متفكران ، از كدام هر.شده
تيلور سخن شرح در علمالاجتماع دانشمندان از شماري.دوختهاند قبا آن بر خود روايتهاي
در كه ميكنند اشتغال و ايفا را جايگاهي و نقش همان ما دنياي سياسي نهادهاي كه گفتهاند
در تا ميآورد گرد واحدي محور حول را آدميان سياست ، .داشت تعلق مذهب به ما نياكان دوران
برخي.بيفزايند جهان اين بازار رونق سايهاش در و بپردازند زندگي امور تدبير به آن پرتو
برابر در را ها"بايست" كه است سياست امروزيان ، جهان در كه آوردهاند اخلاق عالمان
سياست.ميكند تعيين ها"ناشايست" از را ها"شايست" تمييز ملاك و ميدهد قرار ها"نبايست"
به پيشينيان دنياي در كه است وظيفهاي همان اين و است شده آدميان اخلاقي ساحت عهدهدار
.داد دست به تيلوري قصارگونه از ديگري روايتهاي ميتوان هم هنوز اما.بود مذاهب ذمه
آتش ابزاري ، خرد شوم مشعل به چنان دزد ، و رنسانسي دست به چراغ سارقان كه شنيدهايم
بر آنان ايمان خاكستر از گلي صور ، دميدن تا كه افكندند غربي مومنان ديانت خرمن اندر
ما آنچه كه عجبا و حيرتا اما.بست نخواهد بر رخت ديارشان از كفر نحوست و خاست نخواهد
آنان اندكند.ديدهاند خود چشم به باختريان كه است آن از بعيدتر و دورتر بسي شنيدهايم ،
كه آنان شمارند كم.ميكنند همراه كافر صفت با را خويش نام و ميزيند غرب بلاد در كه
ولي.فراميخوانند آن با نزاع به را ديگران و برافراشتهاند اخلاق با دشمني بيرق
كجاست پس.مومن ديانتي به و پايبندند شريعتي به لسان ، اقرار به ولو كه مردماني بسيارند
است تلاشي مسيحي ، جديد الاهيات ؟ دينداران اين ديروز امروزو دينداري ميان اختلاف سر
.پرسش بدين پاسخ براي
دينداري از كه است تعريفي در سنتياش ، همتاي با مسيحي جديد الاهيات تفاوت مهمترين
سوي از كه بود نهاده گردن رسمياي اعتقادات به كه بود كسي سنتي مسيحي.ميدهد ارائه
رستاخيز به خداوند ، وجود به ميداشت "اعتقاد" بايد او.ميشد وضع كليسايي ارشد مقامات
چند و چندين به و بود شده تعيين دوم نيقيه شوراي در كه آنگونه تثليت ماهيت به عيسي ،
تحول حاصل مسيحي جديد الاهيات.ميداد تشكيل را مومن مسيحي يك مرامنامه كه ديگر اصل
نه جديد ، عصر مومنان دينداري گوهرآمد پديد دينداري از تلقي اين در كه عظيمبود
ماهيت اينكه طرفه.شد جاودان پروردگاري به "ايمان" كه فلسفي _ كلامي اصل چند به اعتقاد
مقوله از ايمانميخواندند ش"اعتقاد" پيشينيان كه نبود چيزي آن ديگر دينداران ايمان
.اميد و بود اعتماد
است ، گرفته نام جديد مسيحي الاهيات بنيانگذار بحق كه كركگور ، سورن دانماركي ، بزرگ متاله
پدر" اميدش و اعتماد رابهخاطر ابراهيم كه كرد آشكار خوبي به "لرز و ترس" كتاب در
را ابراهيم كه بيانتها معبودي به گرانسنگ پايه بدان تا اميدي.نهادهاند نام "ايمان
اشك باريدن به فرمان شدن ملغي از عاشقانه و ميكشاند فرزند ذبح به بيابان در مشتاقانه
.مينشاند
افراط ره مسيحي ايمان ماهيت تبيين در وي كه شدهاند مدعي كگور ، بيستمي سده منتقدان
به.نميگويند بيراه.است داده قرار عقلاني اعتقاد برابر در يكسره را آن و است پيموده
.نشايد مسيحي ايمان است ، ممكن عقلاني دستيابي را آنچه كگور ، زعم
سيطره از كلي به نبودهاند قادر منتقدان اين از كدام هيچ امانيست برهان محتاج ايمان
بلكه نميگيرد قرار "شكاكيت" برابر در "دينداري" ديگر حالا.شوند رها كگوري تفكر سلطه و
كشيده عقلاني اعتقادات برخي از دست كه نيست كسي كافر.است "نوميدي" براي مقابلي وضع
دايه به و بريدهاند اعتقاد مادر از كه است سوفسطائياني پرورشگاه مدرن دنياي كه) باشد
اميد مسيحي جديد الاهيات.باشد بريده الهي فيض از اميد كه است كسي بلكه (پيوستهاند شك
.بود دينداران ايمان عصاره اميد ديگر حالا و بود كرده اعتقاد جانشين را
كردن تكيه.افكند تيلور جمله به دوباره نظري كلامي ، آموزه اين پرتو در ميتوان اكنون
روزگار در سياست لبلباب كه باشد معنا اين براي محملي ميتواند اخلاق ، اريكه بر سياست
نسبتي همان را سياست.است مومنان ايمان و دينداران دينداري مايه كه است چيزي همان ما ،
جمعي خرد بر مبتني مولفهاي آن ، كلان معناي در سياست گرچه.ديانت كه است "اميد" با
اذعان و بيفكنيم خرد دوش به را گران بار اين سنگيني تمام نيست كافي اما است ، بشر ابناي
تنظيم و ملك تدبير در سياست مردان دليل و راهنما كه است برنده تيغ يگانه عقل كه كنيم
تصميمهاي اخذ و سياسي گزينشهاي انجام در عقل كارگيري به ضرورت سر بر سخن.است مملكت
.است مهمله مقولات از نكته اين انكار كه نيست ، اجتماعي
طبيعت اقتضاي به بنا نيز سياستمداران و نيست عقل همه آدمي كه اينجاست در نكته
.نيازمندند جمعشان و فردي عقل بستن كار به براي معنوي پشتوانهاي به انسانيشان
سخن در نهفته پنهان راز و برميكشد مستوري پرده از چهره اميد پريروي كه اينجاست
و است سياستمداران سياست درياي گوهر اميد ، .ميكند آشكار را آشنا نام جامعهشناس
.مدبران تدبير دروازههاي فتح شاهكليد
برميافروزند آينده راه فرا چراغي شده ، سپري روزگاران بيدانشيهاي آتش از اميدواران ،
نبرده جايي به ره آزمودههاي مكرر تكرار از فاضلان ، مدينه به يافتن دست سوداي در و
نكبت و شكست ورد عزائموار و ميكنند فسخ را جمعي حيات آيين نااميدان ، ولي.ميپرهيزند
و مينشينند روزگار نفرين به فحشها شدت از كرده روترش و ميگيرند زبان به بيچارگي و
به كه نميدهد مجالشان ذرهاي نااميدي.ميبارند سرنوشت و تقدير بر افترا و لعنت باران
سقفي و بيفكنند نو طرحي تا فرونميگذاردشان لمحهاي بياعتمادي و فرادهند گوش خرد سروش
اميدواريشان سايه در سياستمداران ، خردورزي نهال.بنشانند بيسامان آسمان جاي به ديگر
با نيست ، الفتي اميد با كه را آنان وگرنه ;ميشود بارور كه است فرهي و بهي روزگار به
است؟ نسبتي چه تامل و تدبير
آن و نگريست الهي امتحانات همچون نيز سياسي ابتلائات به ميتوان كه است دريچه اين از
چونان اگر حتي.آورد نظر در سياستمداران اميدواري سنجش براي ميزانالحرارهاي بسان را
ندانيم ، بلا جامهاي بيشترين لايق را سياست بزم مقربان و نپوييم افراط ره دانماركي متاله
آنكه از پيش و آن از بيش آدميان ، جمعي و فردي معيشت تدبير كنيم باور كه هست قدر اين
نااميد ، سياستمداران.است اميد درياي از قطرهاي حسرت در باشد ، عقل جام از جرعهاي تشنه
ظلمت در كه بسا اي و ميكنند حفره خود دست به خود مقابر و ميكشند دوش به خويش گورهاي
بيفكنند پوچي چاه به را ديگران خويش ، بيهويت و بيبنياد عقل كارگيري به با نوميدي ، اين
تدبير قلعه دروازههاي كه گاه آن اما اميدواران.كنند بيمسما را خويش بر نهاده نام و
تيشه با اندك اندك و مياندازند حصارها سر بر اميد كمند نرمنرمك ميبينند ، ناگشوده را
.قريب نصرالله ان الا كه ، ميدهند سر را آواز اين سرخوشانه و ميفرسايند را ديوارها خرد
وحدت روياي
مشترك زمينهاي جوي و جست پراكندهدر كليساهاي
مورفي برايان
رجبي مسعود:ترجمه
را شمعها خود اصلي گنجينه دور به (Troyan) ترويان شهر حاشيه در بلغاري ارتدوكس راهبان
اين در.دست سه با عذرا مريم از شمايلي از است عبارت گنجينه اين ميدارند ، نگاه روشن
پل ژان پاپ كه هنگامياست قرارداده نوزاد عيساي گاهواره را خود دست دو عذرا مريم شمايل
از _ ارتدوكس مسيحيت سرزمينهاي به خود تاريخي سفرهاي از بخشي در _ مه ماه در دوم
و رم كاتوليك كليساي بين جدايي قرن ده بودند اميدوار كه كساني كرد ، ديدن بلغارستان
حمل خود دستهاي روي بر را مشهور شمايل اين از تصاويري بخشند بهبود را ارتدوكس كليساي
راهباني معدود از و صوفيه شرقي شمال مايلي در 60 ترويان دير رئيس كه اگوستين.ميكردند
دستهاي ;است همين نيازمنديم بدان ما كه آنچه":ميگويد است ديرمانده اين در كه است
".آئيم فائق نفاق اين بر نيستيم قادر فاني موجودات ما الهي ، وساطت ;خداوند
كاتوليك كليساي ميان نزاعهاي هستند اروپا ساختن متحد حال در سياسي نيروهاي كه حالي در
برخي به ميلادي سال 2004 در تا ميكند آماده را خود ناتو.دارد ادامه ارتدوكس كليساي و
اتحاديه.گويد تبريك را سازمان اين در عضويت بودند شرق بلوك جزء كه خود سابق دشمنان از
ميليونها و دهد گسترش را خود شرقي مرزهاي سال همين در كه است كرده برنامهريزي اروپا
قلب در كه _ روماني و بلغارستان.بكشاند اتحاديه مرزهاي درون به را ارتدوكس مسيحيت پيرو
ميلادي در 2007 نزديك آينده در ميتوانند نيز _ شدهاند واقع ارتدوكس مسيحيت سرزمينهاي
.نشدهاند فصل و حل سادگي اين به اعتقادي مسائل اما.بپيوندند اروپا اتحاديه به
نظام فزاينده نفوذ سر بر ميلادي پنجم قرن از مسيحيت آيين كهن شاخه دو ميان اختلافات
در.شد آغاز ايمان اظهار نحوه يا شهادتنامه و ادا نحوه موضوع سر بر آن از پس و پاپي
قطب هم هنوز كه (امروزي تركيه در استانبول)قسطنطنيه ، سراسقف و واتيكان ميلادي سال 1054
شكل كليسا دو ميان شكاف ترتيب بدين و كردند تكفير را همديگر است ، ارتدوكس آيين روحي
را قسطنطنيه ميلادي در 1204 بودند شده گسيل غرب از كه صليبي جنگجويان.گرفت خود به قطعي
عظيم خيانت صورت به ارتدوكس پيروان از بسياري اذهان در هنوز ضايعه اين و كردند تاراج
مختلفي كليساهاي و واتيكان ميان سوءظن از عميقي سايه هنوز امروزه چه اگر.است طنينافكن
كمرنگتر اختلافها برخي اما دارد وجود هستند جهان ارتدوكس پيرو ميليون نماينده 200 كه
اگرچه.است كرده ديدار كاتوليكها با بارتلمو سراسقف ارتدوكسها معنوي رهبر.است شده
از ارتدوكس كشورهاي از پاپ ديدارهاي.است آورده خشم به را ارتدوكس متعصبان او كار همين
اما.است كرده كمك آشتي و صلح گفتوگوهاي پيشرفت به نيز يونان و روماني بلغارستان ، جمله
كه سابق شكوههاي و نارضايتيها خصوص به مكررات تكرار به _ اغلب خصوص اين در گفتوگوها
مشاجرات اغلب وجود اين با.ميشود منتهي دارند كلامي جنبه نيز برخي و تاريخي جنبه برخي
كليساي رهبران.بود چنين گذشت كه هزارهاي در كه گونه همان دارند اشاره قدرت و سياست به
اين كه قرار اين از كردهاند شكايت *شرق آئيني كليساهاي خصوص در شدت به هميشه ارتدوكس
.وفادارند واتيكان به اما ميكنند پيروي ارتدوكس آيين سنتهاي از بسياري از كليساها
نگريسته نفوذياي عوامل عنوان به ارتدوكس كليساي طرف از اغلب شرق آئيني كليساهاي
نابود را ارتدوكس كليساهاي و كرده منحرف را ارتدوكس كليساي پيروان دارند سعي كه شدهاند
خود كنترل در را ارتدوكس روحانيت كه _ شوروي حمايت مورد كمونيسم فروپاشي از پس.كنند
واتيكان.يافت شدت مسئله اين _ ميكرد محافظت رم نفوذ از را آنها حال عين در و داشت
دولتهاي توسط استكه شده شرق آئيني كليساي اموال بازگرداندن خواهان خود نوبه به نيز
كاتوليك كليساي نمايندگان ميان نشست ميلادي سال 2000 جولاي در.بود شده توقيف كمونيستي
(Edward كاسيدي ادوارد كاردينال.گرفت پايان خصومت با بالتيمور در ارتدوكس كليساي و
باتلاق كه كرد اذعان بود واتيكان مسيحي وحدت هيات سرپرست زمان آن در كه Cassidy)
نيكلاس روبرت.آمد بيرون آن از سرعت به بتوان كه است آن از عميقتر شرقي آئيني كليساهاي
فكر من":ميگويد مينهسوتا اولاف سنت كالج در روسي ارتدوكس متخصص (Robert Nicholas)
وجود كاتوليك كليساهاي و ارتدوكس كليساي ميان جامع گفتوگويي حاضر حال در كه نميكنم
اتحاد ، و پيوستگي روحيه با دعوا طرف دو كه نميكند پيشبيني كس هيچ ".باشد داشته
مسائل اجرايي همكار رابرتسون دونالد.آورند وجود به خود جزمي عقايد يا سنت در تغييري
لوحانه ساده":ميگويد شد برگزار واشنگتن در كه كاتوليك اسقفهاي كنفرانس در ديني بين
اين در بايد همچنان ما اما.شد خواهد گشوده سادگي به بنبست اين شود تصور كه بود خواهد
".كنيم سعي زمينه
ارتدوكس و كاتوليك كليساي ميان همكاري براي الگويي عنوان به ميتواند كوچك بلغارستان
مشكلاتي ميتوانند بزرگتر قدرتهاي چگونه كه هست نيز آن نشاندهنده مورد اين اما باشد ،
كمتر و است كوچك بلغارستان در رم كاتوليك كليساي پيروان جامعه.كنند ايجاد روند اين در
كليساي فعاليتهاي درخصوص كشور اين در.ميشود شامل را كشور اين جمعيت درصد يك از
و اوكراين روماني ، خصوص به كشورها ساير در كه گونه آن هيچگاه موضوعات ساير و شرق آئيني
از يكي كه (Rakovski) راكوسكي.نشد حاد كشور اين در رسيد بحراني نقطه به روسيه
دو با كاتوليك كليساي يك است ، بلغارستان مركز در رم كاتوليك كليساي كوچك كانونهاي
كه است كشيش سه به متعلق يادبود بناي اين.دارد وجود يادبود بناي يك به مشرف مناره
پيروان وهم كاتوليك كليساي پيروان هم.شدند كشته در 1952 كمونيستها آتش جوخه توسط
ساله كاتوليك 42 يك كه رومانوا ميكاميافكنند گل بود ياد بناي اين بر ارتدوكس كليساي
به و بشناسيم را همديگر كه است ما وظيفه.هستيم مسيحي همه ما":ميگويد است راكوسكي در
".نيست اما باشد اينگونه بايد همهجابگذاريم احترام هم
كه است روسيه قدرتمند كليساي ديگر جاهاي و بلغارستان در امر اين دلايل مهمترين از يكي
(Alexyii) دوم آلكسي روسيه سراسقف.است گذار شرقيتاثير اروپاي كل در سنتي طور به
از يكي كردن برآورده از او.است كرده متهم توسعهطلبانه سياست اتخاذ به يا واتيكان
.ميورزد امتناع است روسيه به سفر كه دوم پل ژان پاپ) لهستاني پاپ نشده برآورده آرزوهاي
صوفيه جنوب مايلي در 40 (Blagoevgrad) بلاگوگراد دانشگاه الهيات استاد رادكو تونو
اعظم بخش واقعا او ديدگاههاي.ندارد وجود آلكسي با مخالفت براي راهي هيچ:ميگويد
.است داده شكل را ارتدوكس جهان
كردند تكفير را همديگر قسطنطنيه سراسقف و واتيكان ميلادي سال 1054 در
گرفت خود به قطعي شكل كليسا دو ميان شكاف ترتيب بدين و
پارلمان گذشته دسامبر در 20.شدهاند موجب بيشتري ناآراميهاي نيز بلغاري قانونگذاران
لايحه اين.كند تعيين كشور "سنتي دين" عنوان به را ارتدوكس آئين كه كرد تصويب قانوني
.بخشد پايان ميگرفت صورت ارتدوكس كليساي رهبري برابر در كه رقابتهايي داشتبه قصد
.است ساخته متزلزل را آنها پايگاه لايحه اين كه ميكنند ادعا مسيحي فرقههاي ساير اما
اروپا قاره":ميگويد بلغارستان در شرق آئيني كليساي كاتوليكهاي رهبر پرويكو كريستوس
عين در اما است انكار غيرقابل مسئله اين.است اروپا اتحاديه و ناتو به پيوستن حال در
".ميگيرد خود ناسيوناليسمبه اشكال واكنش اين گيرد صورت شديدي واكنش كه ميترسم من حال
يك در كمونيستها حكومت زمان در كه ميآورد ياد به را سالهايي همچنين پرويكو اسقف
نميتوانست هرگز زمان آن در كه ميآورد ياد به همچنين و ميخواند درس مخفي ديني مدرسه
اين شايد ميگويد او.شد خواهند متحد هم با روزي سرد جنگ دشمنان _ چگونه كه كند تصور
كليساي و كاتوليك كليساي بين روابط بهبود خصوص در امروزه كه كساني براي باشد سدي رويداد
مشكلات چه اگر كه ميكند اضافه پرويكو اسقف.دارند نااميدكنندهاي ديدگاههاي ارتدوكس
نه را كليساها بين وحدت در پيشرفت ميزان بايد ما اما دارد وجود ما كليساهاي بين بزرگي
.كنيم اندازهگيري كوتاه قدمهاي با بلكه بزرگ جهشهاي با
:پينوشت
اين.هستند واقع شرق سرزمينهاي در كه شرق آئين كليساهاي:Eastern Rite Churches *
دارند اختلافنظر واتيكان كليساي با موارد برخي و داشتند را خود خاص سنتهاي كليساها
.هستند واتيكان كليساي تابع كليساها اين كل در اما
تايمز واشنگتن:منبع
37_ نبود؟ نادان ميتوان چگونه
نيست بيهوده گفتوگو
پوپر رايموند كارل و راسل برتراند به احترام با
موسويان سيدنصير
اتفاقي پيشتر ، اندكي كه است اين حقيقت است ، افتاده تعويق به ستون اين نگارش كه است مدتي
ديگر اتفاقي ماه 1381 ، دي يكشنبه ، 29 و كرد ، منصرف ستون اين نگارش از مرا كه افتاد
يكي كار دفتر در پيش ماه دو يكي اول ، اتفاق اما.واداشت نوشتن به دوباره مرا كه افتاد
رفته او نزد خاصي مورد در مشورت براي روز آن بودم ، دانشگاه مشهور و محترم اساتيد از
با بنده كه آنجا از شد ، وارد نيز دانشگاه آن اساتيد از ديگر يكي گفتوگو اواسط.بودم
استاد آن كه جملهاي اولين كرد ، معرفي ايشان به مرا عزيز استاد آن نداشتم ، آشنايي ايشان
ستون همشهري روزنامه در كه هستيد كسي همان شما او ، :كه بود اين پرسيد من از جديد
ميان ، اين در.بله دادم پاسخ لاجرم هم ، بنده مينويسيد؟ را "نبود احمق ميتوان چگونه"
هم همشهري در موسويان آقاي مگر ا ، ;پرسيد همكارش از بودم ايشان ميهمان كه استادي آن
طنز ستون يك همشهري روزنامه در ايشان بله:كه داد ادامه وارد تازه استاد آن و مينويسد؟
كار خودش طنزنويسي ، واقعا چرا ، نميدانم بود ، تلخ برايم جمله اين شنيدن واقعا دارند
طنز ستون يك مرا ، ستون دانشگاه استاد يك كه نكته اين كردن باور اما است ، مشكلي بسيار
ادامه را ستون اين هم باز كه داشت دليلي چه ديگر.بود دشوار برايم است ارزيابيكرده
يا و اجتماعي نقد يا است طنز كه نبود معلوم روزنامه يادداشت چندين ماحصل وقتي بدهم ،
شماره از 35 پس كه گفتوگويي باشد؟ داشته ميتواند فايدهاي چه نوشتن اين منطقي ، گفتار
گفتوگو ، اين تمامي وگويي باشد؟ ثمربخش گفتوگويي ميتواند چگونه نيست مشخص محتوايش هنوز
.است بوده بيهوده
مجادلهاي يا گفتوگو سر بر تماميشب ، تقريبا ، امشب ، داد رخ برايم امشب كه اتفاقي اما
از اما بود همراه طنز و خنده با چند هر كه گفتوگويي البته گذشت ، همسرم و من بين
اصلا يعني نبود مهمي چندان موضوع سر بر واقعا گفتوگو.نبود بيبهره نيز صريح انتقادهاي
پيدا آن ادامه براي ديگري انگيزههاي و بود شده خارج معرفتي حالت از حدودي تا نبود ، مهم
اشتباه و خطا معرض در همواره انسانها ما كه كرد فراموش ميتوان چگونه واقعا بود ، شده
از كداممان هر وقتي بحث ابتداي در كه نكته اين بود جالبتر همه از آنچه اما.داريم قرار
گرفتن پي باعث خود اين وماست با حق ميكنيم گمان دو هر كه ديديم كرديم ، سوال يكديگر
مايوسكننده كاملا نظر به كه بوديم رسيده جايي به واقعا بحث اواسط در شد ، گفتوگو
را نكته اين البته) طور همين نيز او و ميدادم خودم جانب به را حق وضوح به من ميرسيد ،
(نبود پذيرفتني ميآورد حرفش اثبات براي زمان اين تا او كه دلايلي كنم كتمان نميتوانم
قانع خم ، و پيچ و كلافگي كلي از پس داديم ، ادامه بود قيمتي هر به را گفتوگو اين اما
واقعا را اين) سرافكنده و خواستم معذرت آرامي به بودم ، كرده اشتباه بود ، او با حق شدم
داستان عجبآمدم تحريرم ميز پشت و خودم كار اتاق به (افكنده پايين به سر ميگويم ،
است ، بوده او با حق كه كردم قبول ميدادم ، خود به را حق ترديدي بيهيچ كه من بود ، جالبي
بحث ، اثناي در اوقات بعضي كه بود آن جالبتر"گفتوگو" با است ساده جواب چگونه؟ اما
هر كه ميديدم واضح چنان را موضوع و ميكردم ارزيابي بيمورد كاملا را او گفتوگوي
.نيست بيهوده گفتوگو ، بود ، همينجا در اشتباه و ميپنداشتم ، كلام اطاله را گفتوگويي
شايد" ميكند تفاوتي چه ميدانست ، طنز را مقالات اين كه افتادم عزيز استاد آن ياد به
بهترين به را صبورانه تعمق اين شايد و نباشد ممكن صبورانه تعمقي بدون خردورزي و عقلانيت
كنايي طنز قالب در خردورزي چرا كه نيست مهم چندان يافت ، بتوان كنايي طنز لباس در وجه
ادامه را آن و گرفت جدي بايد را گفتوگو كه است اين است مهم آنچه است نشده بازشناخته
اگر حتي شد ، دلسرد گفتوگو ادامه از نبايد است ، همين يكديگر ، فهميدن براي راه تنها داد
.نميگيرد جدي را آن مقابل طرف
حالت بهترين اين درواقع نيست ، موثر چنين همواره گفتوگو گفتوگو ، باب در كلمه چند اما
از پس است ممكن گفتوگوها.مسئله حل باشد ، اختلاف فصل و حل گفتوگو ، پايان كه است
اشتباه طرفها تمامي يا طرف دو هر كه بيانجامند نتيجه اين به نظر و بحث مدتها
نظرمان بفهميم اينكه است ، بوده ثمر مثمر گفتوگو باز هم حالت اين در ميكردهاند ،
ميتواند است بوده درست نظرمان فلان دريابيم كه اندازه همان به دستكم بوده ، اشتباه
.باشد معرفتبخش
در اندك تاثير همين كه دانست بايد اما دارند ، كمتري تاثير بازهم گفتوگوها ، بعضي
بيانجامد اينجا به نه گفتوگويي است ممكن.است بزرگ بسيار ما دستاوردهاي ساير با مقايسه
بلكه است ، بوده نادرست نظرمان كه برسد نتيجه اين به نه و بود درست حرفمان بفهميم كه
و بدهد نجات اوليه تاريكي آن از را ما درواقع كند ، روشن را اختلاف مورد موضوع تنها
خود نداريم ، اشتراك چيزي چه سر بر ما بفهميم كه قدر همين بدهد ، نشانمان دقت به را مسئله
ساختن به تنها گفتوگو يك است ممكناست زيادي تاثير هم اين اما است ، مهمي قدم
كنيم ، بيان را اختلافمان مورد موضوع چارچوب ، آن درون بتوانيم كه كند كمك چارچوبهاي
را دانش از چارچوبهاي تا ميگيريم كار به را مشتركمان زبان از بخشي حالت اين در درواقع
.شناخت روشني به را نزاع مورد موضوع چارچوبه آن درون بتوان كه بياوريم فراهم
آن ، ايرادهاي و عيب شدن برملا به چه و بيانجامد آرائمان درستي دريافت به چه گفتوگو يك
در بعدي ، گفتوگوهاي براي چارچوبهاي آوردن فراهم به چه و اختلاف موضوع شدن روشن به چه
پيشرونده ديالوگي به ساده مونولوگ يك از ستون اين كه است آن من اميد.است مفيد حال هر
گفتوگو يك بلكه نباشد طنز تنها خوانندگان تمامي براي هم و من براي هم كه شود تبديل
.باشد
كه است زماني حرفها تمامياين كه نباشد بيمورد شايد نكته اين كردن اضافه پايان در
راهگشايي اميد گفتوگو از و بدهند خرج به خردمندي كافي اندازه به خود گفتوگو طرفين
بدينگونه.است صبر و گفتوگو محتاج خود دانايي از پايه بدين يافتن دست و باشند داشته
.نيست بيهوده گفتوگو كه آورد ايمان بايد نميماند گفتوگو جز چارهاي كه است
فرهنگ حاشيه
درگذشت شيمل *
دوشنبه بود آمده ايران به نيز پيش چندي كه آلماني مشهور شرقشناس شيمل برگيت آنهماري
در شيمل.آمد دنيا به آلمان ارفورت در آوريل 1922 در 7 او.درگذشت آلمان در ژانويه 27
سال 1941 در و كرد تحصيل اسلامي علوم و عربي ادبيات و زبان رشتههاي در برلين دانشگاه
و اسلامشناس تورآندره او استادان جمله از.گرفت دكترا دانشگاه اين از سالگي نوزده در
رساله.بود داده انجام اسلام پيامبر زندگي درباره فراواني تحقيقات كه بود سوئدي كشيش
پايان در قضات و خلفا جايگاه" كه بود هارتمان ريچارد نظر زير شيمل دكتراي اولين
خود كه (سال 1951) بود ماربورگ دانشگاه از او ديگر دكترايداشت نام "مماليك زمامداري
تدريس اسلامي معارفت و عربي ادبيات و زبان رشتههاي در تا 1953 سال 1946 از آن در
عنوان با بود هايلر فردريش نظر زير اديان تاريخ در او دكتراي اين رسالهميكرد
مشرق" شيمل اثر آخرين."اسلامي عرفان نخستين دورههاي در عرفاني عشق مفهوم در پژوهشي"
و شد چاپ مونيخ در سال 2002 در كه داشت نام "من شرقي _ غربي زندگي ;زمين مغرب و زمين
در آنها اكثر كه است جامانده به كتاب حدود 114 شيمل از.بود او نوشته خود زندگينامه
و تركيه كشورهاي بر بيشتر و است ادبي _ عرفاني نگاه با شرقشناسي و اسلامشناسي زمينه
.است متمركز پاكستان و هند
خيانت يا خدمت *
سرمقالهاي "دانش نشر" اخير شماره در فرهنگ ، عرصه برجسته پژوهشگر و محقق پرهام ، سيروس
عالي شوراي.است نگاشته جاري سال در فرهنگي شده تصويب طرحهاي از يكي درباره انتقادي
بنيان) ايران ملي كتابخانه ادغام طرح تاريخ 9/6/1381 در ايران اسلامي جمهوري اداري
تصويب به را (خورشيدي مصوب 1349 قانون) ايران ملي اسناد سازمان و (سال 1316 در يافته
صرف:ميگويد باره اين در پرهام.است درآورده اجرا به امسال ماه آبان اول از و رسانده
كه دستاوردهايي و جهان در ملي كتابخانههاي و آرشيوها فراز و پرنشيب تاريخچه از نظر
با اداري ، عالي شوراي مصوبه است ، بشري جامعه خطاهاي و آزمون و تجربهها حاصل
و كارساز صورتي در دستگاه دو ادغام.است تضاد در سازماندهي و مديريت اصول ابتداييترين
و اهداف آن تبع به و قانوني مسئوليتهاي و وظايف كه بود خواهد صلاح و صرفه به مقرون
از پس پرهامباشد مرتبط و همسان يا و مشترك آنها خدماتي و پژوهشي و اجرايي برنامههاي
كه است چنين:ميآورد خود مقاله انتهاي در دارد خود ادعاي براي كه دلايلي تفصيلي ذكر
.لاغير و است آب جريان مخالف جهت در كردن شنا بارز مصداق نامبارك وصلت اين
شدهاند كار به دست دوباره چپها *
و آزرده دل را متفكراني كند ، آزرده را سرد سرزمين ساكنان آنكه از بيش شوروي فروپاشي
مخالفان فروپاشي نخست سالهاي درشدهاند آفاق شهره چپ انديشمندان به كه كرد سرافكنده
آسياب از آبها كه حالا اما.نگاشتند و خواندند و گفتند چپ عليه توانستند تا چپگرايي
بينوا چپهاي و بيچاره ماركس گردن به دنيا بدبختيهاي تمام كه شده معلوم و است افتاده
ايران سايت در.كردهاند چپگرا تفكر معنوي بازسازي به شروع هم چپ متفكران است ، نبوده
و پرينستون دانشگاههاي بينالمللي روابط و اقتصاد پروفسور كاستاندا هورخه از مطلبي خبر
در كاستاندا.است شده درج "سوسياليسم سقوط و لاتين آمريكاي در چپ" عنوان با كاليفرنيا
بوده چپ براي سخت شكستي شرقي اروپاي سوسياليسم سقوط كه است درست كه شده مدعي نوشته اين
ناپديد چه اگر.يافت خواهيم پيچيدهتر را واقعيت بنگريم ، ژرفتر ديدي با اگر اما است
در را چپ كه شرايطي اما نزند لطمه چپ اعتبار به نميتواند جهان صحنه از سوسياليسم شدن
مقاله.دارد وجود گذشته از بيش امروز داد ، اعتبار آن به و آورد وجود به لاتين آمريكاي
.است شرقي اروپاي فروپاشي سكه روي دو بررسي واقع در كاستاندا
|