جنگها مادر
پاياپاي روابط براي تلاش
ايران حاشيه
2 انقلاب حاشيه
جنگها مادر
عراق همسايگان بر جنگ تاثير
باورهاي بستر به توجه از دور به سياستمداران و كنشگران سياسي رفتار درك:كرمي مهران
امكانپذير سختي به ميپرورانند را افرادي چنين خود دامن در كه مردمي فرهنگي و اجتماعي
از درستي تحليل نميتوان كشور يك تاريخ با اجمالي چند هر آشنايي بدون حال عين در.است
است ناگزير نشناسد را خود تاريخ كه ملتي است معروف همچنين.كرد ارائه آن جاري تحولات روند
همچنين است آنها از يكي هم ايران كه منطقهاي ملل تاريخ.كند
تكرار را آن ديگر بار يك
با عادي مردم و غيرحكومتي نخبگان دولتمردان ، آشنايي صورت در كه دارد تكرارهايي از نشان
به تاريخ صورت آن در و ميخورد رقم ديگري بهگونه اينرويدادها از بسياري خود ، تاريخ
انجام را بايسته كاري كه آن خاطر به ما گذشتگان اينحال با.ميشد نوشته ديگر گونهاي
اين با.كرد پرهيز آنها اشتباهات تكرار از ميتوان اما نيستند سرزنش سزاوار ندادهاند ،
به و كرده لانه جمعيمان ناخودآگاه اعماق در داريمو كه فرهنگي و تاريخ خاطر به ما همه
در ديگران ، دستاوردهاي و تجربيات از استفاده ضمنپذيرش ناگزيريم است ، درآمده فرهنگ صورت
نباشد ديگراني كنش از تقليد صرفا كه بزنيم اصلاحاتي به دست تاريخيخودمان و فرهنگي بستر
جغرافيايي عوامل و تاريخ جبر.شدهاند بارور متفاوت بستري در و فرهنگنيستند هم ما با كه
اشتراكاتي تاريخي ، - فرهنگي بستر اين در كه ملتهايي با تا ميدارد وا را ما هم فرهنگي و
كشور در جاري تحولات بررسي.كنيم طي را پيشرو مسير جمعي صورت به و برسيم تعامل به دارند
.ميكند پيروي قاعده اين از نيز است ، خورده گره آن به همسايگان همه سرنوشت كه عراق ، همسايه
خونريزي ، جنگ ، آن ، نتيجه كه شدهاند خود تاريخي گذشته در اشتباهاتي مرتكب كشورها اين همه
ماند منتظر بايد يا دارد وجود عراق معضل از رفتن برون راه آيا.است بوده تلخكامي و خرابي
دهد؟ سامان ميخواهد ، خود كه چنان آن را امور و بيايد درياها وراي از دستي تا
است بعديسوريه نوبت بخورد استاگرصدامشكست بازيدومينو يك اينجنگآغاز
باشد ازآن بعد است ديگريممكن كشور هر مصر ، كويتيا اردن ، عربستان
وراي از دستي تا ماند منتظر بايد دارديا وجود عراق ازمعضل رفتن راهبرون آيا
دهد سامان ميخواهد كهخود چنان راآن امور و بيايد درياها
شيطان شهر تا خدا شهر از
تاريخ با همزاد سرگذشتي است ايراني هر آشناي نام و ميشود خوانده عراق امروز كه سرزميني
همين خاكهاي دل از بشري نوشتههاي دست نخستين چه دارد ، نهفته خود سينه در را بشر مكتوب
بينالنهرين يا (Mesopotamia) مزوپتاميا نام با ديرباز از كه جايي.است برآورده سر سرزمين
بر همجوار سرزمينهاي از يا برخاستند آن دل از كه تمدنسازي اقوام همراه به و شده شناخته
.است گرفته نام تمدن گاهواره شدند ، چيره آن
از است ، گرفته قرار فرات و دجله آب پر رود دو فاصل حد در كه سرزميني حاصلخيزي جهت به
آن بر صباحي چند كه بوده مهاجمي و بومي قبايل و اقوام توجه مورد منطقه اين ديرباز
ديده خود به را مقدوني اسكندر يا هخامنشي كوروش چون جهانگشاياني نيز و كردهاند حكمروايي
بينالنهرين در رياضيات چون علومي پايهگذار آن ، شمارش و محاسبه به نياز و نعمت وفور.است
كندن چون تمهيداتي ايجاد زمينه خشكسالي و رودخانهها آب طغيان با بودن درگير يا و بوده
نسبت طبيعت ماوراء به را پديدههايي چنين مردم چون و آورده فراهم را آبياري مجاري
ميآوردند روي نياز و نذر و خدايان به بلايا دفع و آنها بروز از پيشگيري براي ميدادند ،
زمينهساز خود كه ميكردند رجوع ستارگان و افلاك حركت به حوادث اين وقوع پيشبيني براي يا
يا فارسي در ستاره و اختر چون واژههايي.است شده منطقه همين از نجوم چون علومي پيدايي
الهه كه شده گرفته سومري ايشتر واژه ريشه از اروپايي زبانهاي در استرونومي و استار
.است بوده باروري
افسانه) نوح طوفان آمدن بر چون بشري شده شناخته اسطورههاي نخستين خاستگاه بينالنهرين
پيش دوران در بينالنهرين تمدني مركزيت در دو هر ميانه سدههاي شهر بزرگترين (خداداد) داد
.داشتهاند قرار اسلام از پس و
درواقع و بوده نيز گوناگون تمدنهاي ستيز و تلاقي محل كه تمدن گاهواره تنها نه منطقه اين
غير - غيرسامي تمدنهاي.است گرفته شكل آنجا از تمدنها جنگ ايده نخستين گفت ميتوان
كلدانيان ، اكدايان ، سامي ، تمدنهاي عيلاميان ، و كاسيتيان ميتانيان ، سومريان ، چون آريايي
بابل سر بر همه و همه...و سلوكيان و پارسيان مادها ، چون آريايي تمدنهاي و آشوريان
اين تمدني دوران اوج در حتي.كردند تصاحب طولاني يا كوتاه مدتهاي براي را آن و جنگيدند
جهان از بزرگي بخش بر منطقه اين از عباسي خلفاي كه اسلامي - عربي تمدن دوران يعني منطقه
از اقوامي دست در گهگاه خلافت مركز ميكردند ، حكمروايي آفريقا شمال تا چين غرب از
از مغولان دست به خلافت بساط شدن برچيده با اينكه تا.ميشد دست به دست تركها و ايرانيان
حوزه در گاه البته كه شد تبديل عثماني خلافت پيراموني مناطق از يكي به سپس و افتاد مركزيت
.ميگرفت قرار نيز عباس شاه و اسماعيل شاه چون صفوي شاهان حاكميت
تاريخ از خاص دوراني سرفصل ميتواند كدام هر گذشت ، بينالنهرين تمدني حوزه در كه تحولاتي
بابل كه اين از پيش تاباشد تمدنها افتادن بر يا برآوردن و ستيز و روابط حوزه در بشري
تسلط روز آن جهان متمدن بخش در كه بودند ساميان اين همواره بيفتد ، هخامنشي كوروش دست به
را آن تاريخنگاران بلكه نبود ايراني قوم يك پيروزي تنها كوروش دست به بابل فتحداشتند
به (ژرمنها و روميان يونانيان ، ايرانيان ، ) اروپايي و هند اقوام كه ميدانند دوراني طليعه
تمدني نسبي چيرگي مجددا اسلام ظهور.ميكردند حكمروايي روز آن متمدن جهان بر قرن مدت 12
غرب از بار اين البته و) آرياييها اين باز وسطي قرون پايان در ولي زد رقم را ساميان
جمله از و غيراروپاييان راحت خواب صنعتيشان ، انقلاب سپس و رنسانس كه بودند (اروپا
.كردند آشفته را مسلمانان
شرقي دسپوتيسم
براي تمدنها تلاش بر علاوه ميشود ديده جهان عتيق بخش در كه آشفتگيهايي همه اين با
.شرقي دسپوتيسم ;دارد نيز ديگري عميق ريشه مهم حوزه اين تصاحب
تحت آن از شرق و آسيا عقبماندگي تعليل در ماركس خود جمله از و ماركسيستها كه مبحثي
.ميكنند ياد شرقي استبداد يا آسيايي توليد شيوه چون عنوانهايي
با آسمان و دارد كين سر انسان با طبيعت غرب برخلاف شرق در كه آنجا از ماركسيستها نظر از
و دقيق آبياري سيستمهاي به نياز ميشود ، پيدرپي خشكساليهاي دچار زمين است ، قهر زمين
ريشه شرق اجتماعي مسائل بنابراين.نميآيد بر تنهايي به مردم عهده از كه ميگيرد شكل بزرگ
و خشكسالي اثرات آبياري سيستم با بتواند بهتر كه است خوب حكومتي و دارد كمآبي بحران در
تغيير نيز را مالكيت منشاء تدريجا مسئله اين.برساند حداقل به يا ببرد بين از را كمآبي
انسانها بر مالكيت به سپس زمين بر مالكيتميكند تبديل زمين مالك به را حكومت و ميدهد
.مييابد ارتقا آنها سرنوشت و
شكل آن در شرقي دسپوتيسم كه است مناطقي قديميترين از يكي بينالنهرين بنگريم نيك اگر
زمين ، بر مالكيت.است كرده تشديد را روند اين داده روي گذشته سال صد در آنچه و است گرفته
.آنهاست از يكي نفت پيدايش و كرده پيدا تعميم نيز است زيرزمين در آنچه هر بر مالكيت به
شدت با تا شده آن براي جديدي قدرت منشاء و كرده تشديد مردم به را حكومت بينيازي كه نفتي
.شود حاكم انسانها سرنوشت بر بيشتري حدت و
شده تبديل جنگي به افكنده سايه منطقه كل كه عراق سر بر نهتنها امروز آن از ترس كه جنگي
را غربي تمدن كه است تمدنهايي جنگ.دهد تغيير منطقه اين در را بشريت سرنوشت ميتواند كه
مردم اجتماعي زندگي شيوه كه است جنگي.ميكند مقاومت هنوز كه داده قرار سامي تمدن رودرروي
و شرقي دسپوتيسم ميان انتخاب.ميكند تعيين را منطقه ديگر كشورهاي آن تبع به و عراق
;است ناميده "امالمعارك" را آن درستي به صدامحسين كه است جنگي نهايتا و غربي دموكراسي
.جنگها همه نتيجه شود گفته است بهتر و جنگها همه مادر
كشورها ديدگاه ستيزگون گوناگوني ميكند ، تعيين را منطقه نفت بر مالكيت سرنوشت كه جنگي
از منطقه كشورهاي كه اين.دارد حكايت موضوع اين اهميت از حسين صدام و عراق آينده درباره
ارزان نفت تامينكننده عربستان از و غرب چيرگي مخالف ايران تا گرفته ناتو عضو تركيه
بدين گرفتهاند ، آمريكا نظامي حمله با مخالفت سر از و مبهم موضعي سوريه ، تا گرفته آمريكا
.نيست خوشايند يا و شده شناخته كشورها اين از هيچيك براي جنگي چنين پيامدهاي كه است سبب
پيامدهاي چوندارد خود جاي كه چين و روسيه است ، شده بدگماني اين دچار هم اروپا حتي
.ميزند رقم را جهان كل سرنوشت و نيست خاورميانه به محدود تنها صدام امالمعارك
عربستان ، .است سوريه بعدي ، نوبت بخورد ، شكست اگر صداماست دومينو بازي يك آغاز جنگ اين
.نميكند فرق دشمن يا دوست.باشد آن از بعد است ممكن ديگري كشور هر يا كويت مصر ، اردن ،
يا منافع و عراق با روابطش تاريخچه به توجه با كشورها اين از هريك موضع اينجا در بنابراين
.دارد اهميت بشود ، آن متوجه است ممكن كه زيانهايي
امپراتوري بازماندگان
.بود عثماني امپراتوري از بخشي اول جهاني جنگ پايان تا عراق
تشكيل شيعيان را عراق جمعيت اكثريت كه بود اين دوران اين از عمدهاي بخش در عثماني مشكل
بودند ، كرده اعلام رسمي مذهب ايران در را تشيع كه صفويه گرفتن قدرت به توجه با و ميدادند
اين از.ميكرد تهديد را شيعه عتبات و عراق بر عثماني تركهاي حاكميت حوزه همواره صفويان
بر خود به وفادار سني اعراب گرداندن مسلط براي را خود تلاش تمام عثماني امپراتوري جهت
چندين گذشت رغم به كه ساختاري.آورد عمل به خود امپراتوري شرقي جنوب بخش در قدرت ساختار
عمر پاياني سالهاي در جوان تركهاي كه زماني.است آورده دوام همچنان عراق استقلال از دهه
جداييطلبي جنبشهاي برآمدند ، امپراتوري غيرترك بخشهاي تركسازي درصدد عثماني امپراتوري
به اول جهاني جنگ متعاقب تركيه از جداييآمد پديد عربنشين بخشهاي ديگر همچون عراق در
حسين شريف خاندان شاخه سه از يكي و شد منجر بصره و بغداد موصل ، بخش سه از عراق كشور تشكيل
ناتو پيمان عضو اسلامي كشور تنها كه تركيه اما رسيد سلطنت به عراق در انگلستان حمايت با
انحصاري امتيازاتي و حقوق خود براي عراق همسايگان مهمترين از يكي عنوان به همچنان هست هم
عراق تجزيه احتمال از بغداد مركزي حكومت همچون تركيه.است قايل آن شمال ويژه به و عراق در
نگران كند ، كمك ميتواند نيز تركيه كردهاي استقلالخواهي به كه كرد مستقل كشور تشكيل و
به ورود مجوز قراردادي موجب به تركيه بود ايران با جنگ درگير عراق كه هشتاد دهه در.است
بود شرايطي در اين كرد ، دريافت صدام از را كردها جانب از تهديد احساس صورت در عراق شمال
را مركزي حكومت با چريكي جنگ اوجالان عبدالله رهبري به تركيه شرقي جنوب در ك.ك.پ حزب كه
و تركيه.بودند مركزي حكومت با جنگ درگير هم عراق كردهاي زمان همان در و بود كرده آغاز
احتمالا تركيه.دارند سهمي آن در هم سوريه و ايران و نيستند تنها نگراني اين در عراق
نگران همچنين آنكارا اما كرده ، دريافت عراق به حمله صورت در متحده ايالات از تضمينهايي
.است ساخته خود نصيب محاصره در عراق با پرسود تجارت در كه است منافعي
عفلق ميشل ميراث
برخلاف سوريه در.است نبوده امروز خوبي به گاه هيچ گذشته سال در 70 سوريه و عراق روابط
از كشور اين و بيابد چنداني دوام نتوانست بريتانيا نشانده دست سلطنتي حكومت اردن و عراق
نام به سوري جوان دانشجوي دو ميلادي چهل دهه در.است شده اداره جمهوري صورت به هنگام آن
سوسياليسم ، آرمانهاي ميخواست كه شدند حزبي پايهگذار عفلق ميشل و البيطار صلاحالدين
نام بعث را خود حزب جوان دو اين.كند جمع خود در يكجا را آزاديخواهي و عربي ناسيوناليسم
كشور دو در تنها اما پيوست آن به عربي كشورهاي در زيادي جوانان كه نكشيد طولي و نهادند
دو در بعث يافتن حاكميت وليكند پيدا پرقدرت جايگاهي توانست بعث حزب كه بود سوريه و عراق
دو از يك هر.كرد پيدا استمرار بيستم قرن اواخر تا كه بود دشمني يك براي آغازي تنها كشور
نه كه بود پيدا ولي بودند آن رهبري در صلاحيتش و خود اصالت مدعي حزب عراقي و سوري شاخه
ميدهد ، اجازه عراق عفلقيهاي غرور نه و برتابد را عراق بعثيهاي حاكميت ميتواند اسد حافظ
.داشت هم ديگري نگرانيهاي جهتي از سوريهدهند قرار كوچكتر برادر اختيار در را كشورشان
از را (جولان بلنديهاي) سوريه سرزمين از بخشي كه اسرائيل با جنگي وضعيت در داشتن قرار
و عراق جنگ طول در سوريه كه بود حدي به بعث حزب دو اختلاف شدت.دارد چنگ در سال 1967
تا بست ميگذشت خاكش از كه را عراق نفت لوله و كرد حمايت بغداد مقابل در تهران از ايران
.شود بهرهمند ايران ارزان نفت از
محافظه حكام و آمريكا با دشمنياشرا سوريه يكباره به نيز كويت به عراق تجاوز جريان در
با كوشيد سوريه نيز عراق شكست از پس گرفت قرار كويت كنار در و سپرد فراموشي به عرب كار
سوريه + فارس خليج عربي حاشيه كشور شش) پيمان 26 در حضور و منطقه امنيتي ترتيبات در شركت
فراموشي به و نيافت چنداني دوام كه كند ، تقويت اسرائيل برابر در را خود موقعيت (مصر و
دمشق محافظهكار ، كشورهاي تركيب به سوريه نيافتن راه و فارس خليج دوم جنگ از پسشد سپرده
دشمنيهاي.بود صدام خوشايند بسيار كه كرد طي را عراق با روابط بهبود راه آهسته آهسته
هم به دوباره چنداني صداي و سر بدون بعث حزب شاخه دو و شد سپرده فراموشي به ايدئولوژيك
دو هر بار اين.باشد ميان در ايدئولوژيك دغدغههاي از نشانهاي بيآنكه البته خوردند ، گره
از سوريه از بيش كشوري هيچ حاضر حال در.ميديدند تنها آمريكا و اسرائيل برابر در را خود
اسد بشار اما.است اسرائيل برابر در سوريه استراتژيك عمق عراق.نميبيند زيان صدام رفتن
گيرد قرار هدف عراق منطقه ، در آمريكا دومينوي بازي در چنانچه.دارد هم ديگري نگراني جوان
صندلي بر است سال دو فقط كه جواني.بود خواهد بشار بيگمان بعدي مهره شود ، سرنگون صدام و
باقي عراق عرب همسايگان براي ديگري راه آمريكايي دموكراسي دومينوي.است تكيهزده پدرش
.آن دشمن يا غرب دوست است ، نگذاشته
ديو دو بين
بين گرفتن قرار.ميكند تعيين را اردن سرنوشت كه جغرافياست اين ديگري ، عامل هر از بيش
مقيم عراقيهاي بزرگ اقليت و فلسطيني عمدتا جمعيتي با.شرق در عراق و غرب در اسرائيل
به اردن وضع.شرقي همسايه نفت نه و دارد را غربي همسايه تسليحات و تكنولوژي نه.اردن
ملك.كند وارد نفت عراق از كشور اين كه است داده اجازه هم آمريكا حتي كه است گونهاي
تهديد با شد ، مرتكب حسين ملك پدرش كه اشتباهي كند ، حمايت صدامحسين از اگر عبدالله
مقيم فلسطينيهاي و عراق فشار با كند حمايت غرب از اگر و است روبهرو آمريكا و اسرائيل
البته منطقه كشور فقيرترين اين.ميكنند تهديد را اردن جوان پادشاه تخت و تاج كه كشور اين
صدام اگرنگهدارد سير را مردمش است توانسته جهاني و منطقهاي قدرتهاي بين بازي بركت به
به عراق سلطنتي خاندان بازمانده آخرين علي شريف آنكه مگر نميبرد ، بهرهاي هيچ اردن برود ،
.كند ادا اردن در را پسرعمويانش نمك حق و نفت پول با و برگردد حكومت
كودتا و تروريسم بين تعليق
كه زماني از.ميكند سپري را خود حاكميت دوران شرايط سختترين عربستان در سعودي پادشاهي
آمريكا سپس و انگلستان با نزديكي روابط شدند مسلط عربستان بر عبدالعزيز سعودبن خاندان
رئيسان با نزديكي خانوادگي روابط گذشته دهه پنج چهار در سعودي پادشاهانكردند برقرار
اين خانوادگي دوستهاي آخرين بوشها جورج.بودند كرده برقرار بعد به روزولت آمريكا جمهوري
هم به سپتامبر حادثه 11 با آمريكا با روابط محاسبات همه سعوديها براي اما.هستند خاندان
بزرگترين كه داد پرورش آمريكا براي مارهايي عرب جهان در آمريكا متحد نزديكترين.ريخت
جريان در هواپيماربا از 19 تن پانزده كه كردند اعلام آمريكاييها.بود اسامهبنلادن آنها
در بنيادگرايي موتور به عربستان در سلطنت و وهابيت اتحاد.هستند سعودي تبعه سپتامبر 11
.ميكرد مالي و فكري تغذيه را سومالي تا چچن از و اندونزي تا الجزاير از كه شد تبديل جهان
نفت توليدكننده بزرگترين بهعنوان خاورميانه منطقه در را جايگاهش كه است نگران عربستان
پشتوانه با كه دارد را پتانسيل اين عراق شود ، سرنگون صدام كه صورتي در.بدهد دست از
دست به عراق آينده كه است نگران عربستان همچنين.كند متزلزل را عربستان جايگاه آمريكا
كار سر بر شيعي گرايش با مذهبي حكومتي است ممكن صورت آن در و بيفتد كشور اين مردم اكثريت
پيش هفته چند دليل همين به.بود نخواهد عربستان بر حاكم وهابي گرايش پسند چندان كه بيايد
را عراق ارتش افسران با دارند نظر در آمريكا مساعد نظر با سعوديها كه شد مطرح شايعهاي
و شد خواهد تامين غرب نظر هم موفقيت صورت در كه كنند ، ترغيب صدام عليه كودتايي برپايي به
.ميكند جلوگيري ايران به متمايل حكومتي آمدن كار روي از هم
زندگي و مرگ بازي
كشورها ديگر.شود حذف جغرافيا پهنه از است ممكن بگيرد ، صورت جنگ اگر كه است كشوري كويت
دست از را هستياش كويت ولي ميشود تغيير دستخوش حكومتشان يا منافعشان حالتي چنين در
را شدن بلعيده معني كويتيها.است نكرده فراموش را سال 90 تجربه هنوز كويت مردم.ميدهد
نه بود ، صدام چنگ از كويت منجي پدرش ، كه بوش جورج به نميتواند صباح آل.ميكنند درك خوب
آن نفت اما.دهد قرار آمريكا جنگي ماشين اختيار در را آسمانش و زمين است ناگزير و بگويد
آن نفت چاههاي كشيدن آتش به يا كويت شهر _ دولت به عراق كشتارجمعي سلاحهاي اصابت براي
.است كافي كشور اين كردن نابود براي
آتش بر دور از دستي
آنجا در عرب جهان قلب اما دارد ، را نيل رود فقط دنيا در كه دارد وجود كشوري خاورميانه در
.است شبيه سوريه به حدودي تا مصر سياسي ملاحظات دارد ، صدام با نزديكي روابط مصر.ميتپد
جنبشهاي و عربي ناسيوناليسم ميلادي هشتاد دهه تا كه هستند كشوري سه مصر و عراق سوريه ،
جمهوري عراق و سوريه مصر ، ميلادي ، دهه 60 در.داشت جريان حدت و شدت با آنجا در چپگرايانه
ناچار را عراق و سوريه عبدالناصر ، جمال دخالتهاي از ترس اما كردند ، تاسيس را عربي متحد
چهارمين و عربي كشورهاي در صدام تجاري شريك بزرگترين مصر ، .كرد مثلث اتحاد از خروج به
.است جهان در كشور اين تجاري شريك
عراق همسايگان برخلاف مصر اساسا چون نيست ، صدام رفتن از بدتر گزينهاي مبارك حسني براي
آمريكا آنچه جز به نميتواند مصر حال اين با.ندارد عراقي معارض گروههاي بر نفوذي
از چون.ميكند انتخاب را بدتر بدتر ، و بد بين انتخاب در بنابراين بدهد ، نظري ميخواهد ،
و است عراق امور در تركيه و ايران نقشآفريني مخالف همچنين مصر.دارد وجود هم باز بدتر آن
نشدن برگزار و ايران به اسد بشار سفر لغو علل از يكي ميشود گفته سياسي محافل در حتي
بوده قاهره استانبول در (اردن و سوريه عربستان ، كويت ، ايران ، تركيه ، ) شش گروه سران اجلاس
.است
نام دو از فراتر
دو اين شباهت هم ميكند ، تداعي را ديگري عراق يا ايران نام جهان مردم از بسياري براي
باقي آن تلخ خاطرات هنوز كه كشور دو بين ساله جنگي 8 وقوع هم ،Iraq و Iran انگليسي در نام
شرقي جبهه را خود عراقاست داده قرار يكديگر كنار در را نام دو اين جغرافيا هم و است
از يكي.ميخواهد اعراب از را امتيازاتي همواره خاطر همين به و ميداند عرب جهان
!بود ابوموسي و كوچك بزرگ ، تنب سهگانه جزاير بازپسگيري هم جنگ شروع براي صدام بهانههاي
در ايران فرهنگي _ تاريخي نقش و پيشينه از ميتواند تنهايي به آن پايتخت و عراق نام
عراق مقابل در.است خداداد معني به فارسي كاملا واژهاي داد بغ كه همچنان.است راه آب
خويشاوندي اين اراك نام به شهري كه ميشد اطلاق كنوني ايران از بخشي به عجم عراق عرب
هم عربها و بودند نكرده تسخير را ايران آرياييان كه زماني از.بازميتاباند را زباني
اقوام بودند نيامده بالاتر حيره از و ميكردند ، زندگي عربستان جنوب بيابانهاي در هنوز
تمدن ;داشتند سياسي و فرهنگي اقتصادي ، مراودات همديگر با ايران غرب و بينالنهرين در ساكن
و دجله) رودان ميان در كلداني و اكدي و سومري تمدنهاي و كرخه و كارون كرانههاي در عيلام
از.آن جنوب در بابليان و پارسها و كشور دو كنوني مرزهاي شمال در آشوريان و مادها.(فرات
پايتخت حتي و بود ايران از بخشي عراق كنوني سرزمين قرن مدت 12 به هخامنش كورش زمان
مسلمان مردم مقدرات كه بود بغداد و كوفه از نيز اسلام از بعد و داشت قرار آن در ساسانيان
تمدن پايهگذار اعراب و ايرانيان.داشت قرار خلافت مقتدر دستان در چين مرز تا ايران
سوي دو در كه مردمي.ميكرد نورافشاني وسطي ، قرون تاريك دوران سراسر در كه شدند مشتركي
ولي داشتند جنگ با همراه دشمنانه گاه و دوستانه زندگي همواره ميكردند زندگي موجود مرزهاي
ناسيوناليستي تبليغات كه بود سال 1958 در جمهوري ديكتاتوري حكومت برپايي از پس تنها
سال 1968 در بعث حزب رسيدن قدرت به با و شد تشديد عجمها و ايران عليه عراق رژيمهاي
بر ايران در حكومتي هم مقابل در.رسيد خود اوج به صدامحسين دوران در اينكه تا يافت ادامه
در ضدعربي جو شكلگيري زمينهساز باستاني و پارسي ارزشهاي بر صرف تاكيد با كه بود كار سر
معني به بعث حزب نام از شده گرتهبرداري هم پهلوي حكومت دستساز حزب آنكه شگفت.شد كشور
دوران در.دارد دراز سر رشته اين و كردند اعلام عربي خليج را خليجفارس آنها.بود رستاخيز
حكومت تضعيف توهم با بعث رژيم و شد افزوده دشمنيها دامنه بر هم اسلامي انقلاب از پس
تنها كشور دو مردم از نفر هزار از 300 بيش شدن كشته كه زد دامن جنگي به ايران در مركزي
صدام سوم امالمعارك جريان در ايران دولتاست آن معنوي و مادي عظيم خسارتهاي از يكي
جنگي جنايات سبب كه كسي به ميتواند نه چون.است كرده اعلام را فعال بيطرفي سياست
آن رئيسجمهور كه شود متحد كشوري با هم نه و برساند ياري است ، كشور دو مردم عليه بيشمار
اين انتظار هم درگيرد جنگي اگر حال اين با.است كرده ياد شرارت محور بهعنوان ايران از
احساس را آن تركها كه خطري هم و شود ايران عليه غيرمنتظرهاي اقدام مرتكب صدام كه ميرود
عراق داخلي تحولات از ايران عربهاي هم و كردها هم چون دارد وجود ايران براي ميكنند ،
كه ميدهد نشان و ميگويد را اين از غير چيزي ساله جنگ 8 تاريخ كه هرچند.شوند متاثرمي
جنگ آن در.دارد تنهايي به..و جغرافيا زبان ، از فراتر ريشههايي ملي هويت و مليت
ايران در خود هممذهبان عليه سال بود ، 8 شده تشكيل شيعيان از كه عراق ارتش استخوانبندي
به.دادند نشان خود از متجازان مقابل در قهرمانانهاي مقاومت هم خوزستان اعراب و جنگيد
.بودند عربها از جنگ در خوزستان استان شهداي سهچهارم كه طوري
پاياپاي روابط براي تلاش
امامي پروين
دختران قاچاق باندهاي پيرامونفعاليت عراق خارجه وزارت مسئولان از يكي با وقتي
خبر ، اين شديد تكذيب با وي كردم ، گفتوگو تكدي به آنها اجبار و عراق به ايراني كمسنوسال
كه رفت پيش جا بدان تا انكار اين كار در و دانست صفر را قبيل اين از حوادثي وقوع احتمال
مطلب اين به واكنش در و دانست منتفي نيز را مختلف شهرهاي در ويژه خانههاي و مراكز وجود
روبهرو آن با ديرباز از بشري جوامع تمام كه است معضلي غيرقانوني مناسبات حال هر به" كه
گاه است ، عشيرهاي و قبيلهاي ساختار از متاثر كه عراق اجتماعي بافت داشت اظهار "بودند
انگيزه كه مينمايد مستولي اجتماعي روابط بر چنان را اخلاقي سختگيرانه و متعصبانه فرهنگ
.ميبازد رنگ آن ، بعدي تبعات از وحشت سايه در اخلاقي تخلفهاي
به گزارش و اخبار ارسال براي خبرنگاران به سرويسدهي در عجيبي نكته هتل ، به بازگشت در
براي كه تلاشي تمام با عراق دولت.كرد جلب را ما توجه خود متبوع خبرگزاريهاي و نشريات
جمله از - اقامت هزينههاي تمام جمله از و داده خرج به خبري هياتهاي از آبرومند پذيرايي
در اما بود ، گرفته عهده بر شده تعيين مدت براي را - اقامت محل و غذا ذهاب ، و اياب
اساسا بود ، فكس و اينترنت امكانات گذاشتن دسترس در و خبر ارسال كه مسئله مهمترين
اختيار در گزاف بسيار قيمتهاي به را قبيل اين از ارتباطي امكانات و داده خرج به بيتوجهي
همچون - ارتباطي پيشرفته وسايل از خود خبرنگاري اگر كه گونهاي به ;ميداد قرار خبرنگاران
گزارش خبر ارسال به اقدام مستقيما بود ، برخوردار - فكس و ماهوارهاي ديجيتالي ، تلفنهاي
از اساسا يا ميگرفت عهده بر را خود اخبار ارسال هزينه بايد يا صورت اين غير در ميكرد ،
سفارتخانه امكانات از ميگرفت تصميم ما گروه همچون يا و ميكرد صرفنظر كار اين انجام
برگزاري روز عصر گرفتيم تصميم هم ما راستا ، همين در.گيرد بهره بغداد در خود متبوع كشور
كشور اين در خارجي سفارت بزرگترين بوديم شنيده كه بغداد در ايران سفارت به سري صحاف جلسه
- بودند داده ما به تهران در را آنها اسامي كه - سفارت مسئولان با آشنايي ضمن و بزنيم است ،
طبق كه اين لحاظ به ضمن در.كنيم ارزيابي را خود گزارشهاي و اخبار ارسال امكانات
مستقيم تماس برقراري امكان بوديم مطلع تهران در خارجه وزارت مسئولان از يكي راهنمايي
تلفن امكان از سفارت به مراجعه در كه شديم آن بر نيست ، ممكن تهران به بغداد از تلفني
.نماييم استفاده ميكرد فراهم را تهران با مستقيم مكالمه امكان كه سفارتخانه "ويست"
- رم - بغداد غيرمستقيم تلفني ارتباط برقراري هزينه از كمتر مراتب به تمهيد اين هزينه
.بود تهران
شديم مطلع گروه عراقي راهنماي طريق از ناهار ميز سر صحاف جلسه اخبار جمعبندي اثناي در
اين بر گروه تصميم.داريم اختيار در متبركه اماكن از بازديد براي آزاد وقت ساعتي چند كه
كيلومتري هفت در كه شهري برويم ، كاظمين به ابتدا متبركه ، اماكن از زيارت شروع براي كه شد
خواجه مفيد ، شيخ قبور و (ع)محمدتقي امام ،(ع) كاظم موسي امام مدفن و شده واقع پايتخت
به عزيمت از پيش به شد موكول هم سفارت به مراجعه.است سيدمرتضي و سيدرضي طوسي ، نصيرالدين
در ايران سفارت به (مرافق) راهنما مامور دو و راننده اتفاق به ساعت 30/14 حدود.كاظمين
ايست از گذشتن از پس و مريم كراده خيابان به ورود از پيشرسيديم "مريم كراده" خيابان
قرار سفارت از اندكي فاصله در كه شديم كانتينري متوجه خيابان ، ابتداي در مستقر بازرسي
ثبت و كنترل را سفارت به مراجعهكننده افراد مشخصات و خروجها ورود ، كليه و گرفته
متبادر ذهن به را گمان اين تهران ، در عراق سفارت براي مشابه تشريفاتي وجود.مينمايد
.كنند حركت همتراز و پاياپاي كاملا دوجانبه مناسبات تمام در ميكوشند كشور دو كه ميكرد
متعدد ساختمانهاي و دلگشا و وسيع بسيار فضايي برداشتن در با ايران سفارت تاسيس تاريخ
آن در رايج آلماني معماري اصول از گرتهبرداري شيوه و رضاخان دوران به شده بازسازي بعضا
تصاويري يادآور كاملا بزرگ قدي پنجرههاي و مدور ستونهاي بلند ، سقفهاي.برميگشت دوران
برخي در ساختوساز آثار وجود.بوديم ديده كتابها و فيلمها در قديم تهران از كه بود
براي شدن آماده و آن فعاليت حيطه شدن دامنهدار از حكايت سفارت در مستقر ساختمانهاي
زيبايي و سبز فضاي از پوشيده تودرتوي و متعدد حياطهاي.بود سياسي رسمي مراسم برگزاري
عراقي راهنمايان از يكي گفته به كه بود بغداد در ايران سفارت ويژگيهاي جمله از بنا ظاهر
.بود كرده تبديل بغداد در بيهمتا سفارتخانهاي به را آن
اندكي با ميكرد ، صحبت ما با آيفون پشت از كه فردي نبودن توجيه دليل به سفارت به ورود
خود موقعيت و سفر چگونگي پيرامون سفارت مسئولان از يكي با بعد دقايقي.گرفت صورت تاخير
مقصد به را سفارت فكس ، از استفاده امكان بررسي و راهنماييها برخي اخذ از پس و كرده صحبت
.كرديم ترك كاظمين
قرمز وضعيت تا زرد وضعيت فاصله
خيابانها و كوچهها كردن برانداز با كه بود مناسبي فرصت كاظمين تا بغداد فاصله طريق طي
عليرغم بغداد.يابيم دست خود ميزبان كشور وضعيت خصوص در نسبي برآوردي به اطراف مناظر و
پوشش ;است عربي فرهنگ سمبلهاي با آميخته شهري آن ، وجوه برخي در مدرنيسم روح شدن دميده
سر بر كه است عقالهايي و چفيهها با عربي بلند دشداشههاي همان عراقي مردان رايج
مرسوم پوششهاي از استفاده با كه هستند ديگري مردان مردان ، اين حضور موازات بهميگذارند
.ميكاهند شهر ظاهري عربي صبغه از اندكي (مردانه شلوارهاي و بلوز) شامل كشورها تمام در
ايران حاشيه
قومي گزارش*
زمينههاي و ضرورتها بررسي زمينه در اسلامي شوراي مجلس فرهنگي كميسيون درخواست دنبال به
مركز فرهنگي مطالعات دفتر قومي ، ادبيات و زبان درخصوص اساسي قانون اصل 15 اجرايي
تجميع و شناسايي راستاي در عالي آموزش مراكز به مراجعه با اسلامي شوراي مجلس پژوهشهاي
اخذ و قومي نخبگان با نشست برگزاري ايراني ، اقوام با رابطه در گرفته صورت تحقيقات
و امكانات خصوص در ذيربط وزارتخانههاي و دستگاهها نظر استفسار و استعلام و ديدگاهها
اين در.است كرده منتشر و تهيه زمينه اين در را گزارشي اساسي قانون اصل 15 اجراي موانع
.است شده ارائه نيز جهان كشور در 57 قومي زبانهاي آموزش قوانين و سياستها مجموعه گزارش
و غرب استانهاي در كه است دغدغههايي جمله از اساسي قانون اصل 15 اجراي ضرورت است گفتني
پاسخگويي براي پرورش و آموزش وزير همچنين زمينه اين در.ميشود تاكيد آن بر كشور غرب شمال
شده حاضر اسلامي شوراي مجلس در مدارس در قومي زبان به آموزش و اصل اين اجراي عدم درخصوص
.بود
استانبول پيام*
تركيه ارتش زميني نيروي فرمانده "يالمان ايتاج ژنرال" با اخيرا آنكارا در ايران سفير
فرمانده اين از رسمي دعوت انجام براي كه نوشت اينباره در مليت روزنامه.است كرده ديدار
:افزود ايران سفير از نقل به روزنامه اين.شد خواهد برنامهريزي تهران به سفر براي ترك
ايران همكاريهاي از يكي استانبول در منطقه كشور شش خارجه امور وزراي اخير نشست برگزاري"
اولين براي منطقه كشورهاي اجلاس اين در.بود منطقهاي صلح تامين به كمك زمينه در تركيه و
نيز آينده در نشست اين مشابه و آمدند گردهم منطقه مسائل مورد در تصميمگيري جهت بار
از فرصت از استفاده با كه داشت عراق و آمريكا به مهمي پيام نشست اين ".شد خواهد برگزار
.خارجشوند گرفتهاند ، قرار آن در كه بنبستي
خوزستاني مدير يك اتهامات*
قرار ميلياردي اختلاس 10 اتهام مورد خوزستان شهرسازي و مسكن سابق مديركل "احمدي علي"
مطرح محافل و رسانهها برخي و خوزستان سيماي و صدا از وسيعي صورت به او اتهام.است گرفه
گفته.ميگويند سخن وي تبرئه احتمال از آگاه منابع برخي كه است حالي در اين.است گرديده
كه است بوده پهلوي رژيم با مسلحانه مبارزه اسلامي هفتگانه گروههاي عضو احمدي ، ميشود
.دادند تشكيل را اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان بعدها
براي اصلي نامزدهاي از يك احتمالا احمدي علي شوراها ، انتخابات از پس كه ميشود گفته
.بود خواهد اهواز شهرداري
2 انقلاب حاشيه
رهبر محمد
امام پيام*
در را امام پيام همگي بهمن 57 چهاردهم شنبه روز روزنامههاي بود جمعه ماه بهمن سيزدهم
.است نزديك جهاد:ميدادند هشدار كه بودند زده تيتر ايران در مطبوعاتي مصاحبه
اولين
كنيد تهيه اسلحه *
دادن صورت در كه سوال اين به پاسخ در علوي مدرسه در مطبوعاتي مصاحبه اولين در خميني امام
.كنيم تهيه ميتوانيم شد ، موقعش اگر:دادند كوتاه جواب يك ميآوريد كجا از اسلحه جهاد ، حكم
قانوني را شاه سلطنت من الرحيم ، الرحمن بسمالله:كردند آغاز گونه اين را مصاحبه امام
و ميكند تعيين را موقت حكومت انقلاب شوراي بود ، غيرقانوني اول از سلطنتي رژيم نميدانم ،
به شده تدوين كه اساسي قانون كند ، تهيه را رفراندوم مقدمات كه بود خواهد موظف موقت حكومت
.بود خواهد جمهوري قانون و جمهوري رژيم كردند قبول مردم اگر و ميشود گذاشته عمومي آراي
داد استعفا تهران شهردار*
و داد استعفا امام با ملاقات از پس شهرستاني جواد داد ، استعفا امروز صبح شهرستاني جواد
مامور را او شهرستاني با گفتوگو از پس خميني آيتالله خواند ، غيرقانوني را بختيار دولت
.كرد شهرداري اداري
بزرگ دروغ يك *
امام ورود مستقيم پخش عدم اصلي علت ايران ملي تلويزيون راديو كاركنان اتحاديه موسس شوراي
مدير حرفهاي همچنين موسس شوراي كرد ، عنوان نظاميان توسط پخش استوديوهاي اشغال را خميني
.خواند بزرگ دروغ يك مراسم پخش براي چپگرا عوامل نفوذ اعمال مورد در را سازمان اين عامل
در اخلال كه كرد اعلام بهمن دوازده برزين مسعود امير تلويزيون راديو ، سازمان عامل مدير
.است بوده چپ عناصر كار انقلاب رهبر ورود مراسم پخش
سادات انور مخالفت *
مداخله مورد در سادات انور جدي توضيح يك با ايران به خميني امام پيروزمندانه بازگشت
حزب يعني خود حزب افراد به خطاب در سادات.بود همراه مصر ، سياست در مذهبي جنبشهاي
من گفت و كرد مخالفت مصر در اسلام كردن سياسي با شدت به سري جلسه يك در دموكرات ناسيونال
او.بگذارد فرق سياست و اسلام ميان كه داشت اصرار سادات.مخالفم سياست در مذهب دخالت با
بپردازد سياست به ميخواهد آنكه و برود نمازخانهها به بخواند نماز ميخواهد كس هر گفت
.بكند را كار اين قانوني تاسيسات راه از بايد
آمد تهران به خميني امام همسر *
ايشان همراه به آمد ، تهران به ايرفرانس شركت هواپيمايي با امروز بامداد خميني امام همسر
جمع.شدند تهران وارد خميني آقا احمد حاج همسر عروسشان و اشراقي حجتالاسلام دامادشان
براي من:گفت اشراقي حجتالاسلام بودند ، رفته فرودگاه به استقبال براي خانمها از زيادي
جمع ميخواندند نماز آن در امام كه بزرگي چادر ماندم ، پاريس در روز دو كارها بقيه انجام
.شد
|