دارند عجله همه كه وقتي
خيانت غزل
ملول مطرب زيباييك و زشت
تشريفاتي رقابت حذف
هنر حاشيه
دارند عجله همه كه وقتي
بيستويكم جشنواره آنونسهاي درباره
حدودي تا مناسب موسيقي همچنين و سرشان پشت تصاوير با فيلمبرداري گروه تصاوير همگوني
است اوليه جذاب ايده آن اصلي علت كه ساخته تاثيرگذار و پا سر را جشنواره آنونس
محمودي عليرضا
بررسي و تامل قابل نكته اين.شد ساخته شتاب و عجله با فجر فيلم جشنواره آنونس هم امسال
تعداد به روز ده مدت به و تكرار جشنواره بخشهاي همه از بيش كه جشنواره آنونس چرا كه است
از خيلي مثل ميتوان.ميشوند ساخته شتاب با و كم فرصت در شد خواهد ديده جشنواره سانسهاي
با و موقع به خيلي نيز را جشنواره شد انجام وقت سر و موقع سر امسال كه جشنواره اتفاقات
.كرد مناسب آنونسي صاحب جذاب ايدههاي با و فرصت
جشنواره برگزاري از قبل ماه چند جشنواره دفتر كه اين.نيست غيرممكني و نابجا پيشنهاد
دست به را ايده بهترين و بررسي را ايدهها سپس.كند برگزار آنونس ساخت براي ايده مسابقه
بتوانند مسئولان موقع به مشورت با و مناسب فرصت با نيز آنها تا بسپارد توانايي گروه
.كنند نمايش آماده را آنونس
كارگردانان به جشنواره آنونس سفارش باشد هيجانانگيز و جالب ميرسد نظر به كه ديگري كار
كدام را فجر جشنواره امسال آنونس كه بدانند قبل از همه كه طوري به است كشور سرشناس
در بيشتري هيجان باعث آنونس كيفيت بردن بالا بر علاوه موضوع اين.ساخت خواهد كارگردان
محسن كيارستمي ، عباس كه را فجر جشنواره آنونس تماشاي است ديدني واقعا.ميشود جشنواره
افخمي ، بهروز مهرجويي ، داريوش حاتميكيا ، ابراهيم جليلي ، ابوالفضل پناهي ، جعفر مخملباف ،
.باشد ساخته جيراني ، فريدون يا و مجيدي مجيد تقوايي ، ناصر بنياعتماد ، رخشان بيضايي ، بهرام
اسم با تيزر صاحب 10 جشنواره دهه ، هر پايان در كه ميشود باعث روش اين ديگر سوي از
محسوب جشنواره دوره هر از توجهي جالب تصويري اسناد آنها خود كه باشد بزرگ كارگردانان
.ميشوند
كمرنگي نقاط و محدود تعداد جز بيندازيم نگاهي جشنواره روزه آنونس 20 به حاضر حال در اگر
و شتاب موضوع اين اصلي علت كه شد نخواهد عايدمان دندانگيري چيز شده تلف خوب ايدههاي از
.ميشود محسوب بهتر نتيجهاي به رسيدن براي سازندگان فرصتكم و عجله
در اواست شده ساخته برزگر مجيد نام به جوان كارگردان يك توسط يكم و بيست جشنواره آنونس
مردان سفر فيلمهاي كارگردان رضويان شهاب طرح با جشنواره به آنونس رساندن شتاب و كم فاصله
و لباسها با كه فيلمبرداري گروه يك حضور ايده را كار اساس صبح ، ساعت 7 تهران ، و خاكستري
در كه حالي در سريع ريتم كارگيري به.است گذاشته هستند ، فيلمبرداري كار مشغول قديمي وسايل
دادن اهميت بر علاوه ميشود مرور ايران سينماي تاريخ شكلي به (گروه پشت تصاوير) گراند بك
.ميكند القاء نيز را شدن نو براي تلاش نوعي ايران سينماي تاريخ به
حدودي تا مناسب موسيقي همچنين و سرشان پشت تصاوير با فيلمبرداري گروه تصاوير همگوني
فرايند دراست اوليه جذاب ايده آن اصلي علت كه ساخته تاثيرگذار و پا سر را جشنواره آنونس
اظهارنظرات ميشود ، اوليه ايده توان رفتن دست از باعث هميشه كه چيزي جشنواره آنونس توليد
را آن در تازه دريچه گشايش يا و كنترل قصد منظري و ديدگاه از كدام هر كه است گوناگون
را اصلي حرف جمله چند در امسال جشنواره آنونس درباره بخواهيم اگر خاطر همين به.دارند
.كنيم توصيف مبتكرانه حدي تا و كننده راضي را آن بايد بزنيم
خيرآبادي ، حميده مهرجويي ، داريوش بزرگداشت بخش براي گروه اين جشنواره آنونس از غير به
چيزي هر از قبل.ساختهاند آنونسهايي نيز پورصميمي سعيد و فخيمي مهرداد طياب ، منوچهر
اسناد تصاوير جمعآوري به سينما اهالي توجه آن و كرد اشاره بحث از بيرون نكته يك به بايد
توجه خود هنري پيشينه به بايد هنرمندي هر كه نكته اين.است خودشان به مربوط عكسهاي و
سينما اهالي ميان در متاسفانه كند جمعآوري را آن تصاوير و مدارك اسناد و باشد داشته
متوجه شود ، تجليل ميخواهد قديمي هنرمند يك از وقتي كه طوري به نيست ، توجه مورد چندان
.است نكرده محافظت چندان خود درخشان گذشته از عزيزمان هنرمند كه ميشويم
به چيز هر و اسناد و تصاوير شديد فقر نكته مهمترين بزرگداشت بخشهاي آنونس ساخت براي
.ساخت آبرومندانه آنونس سابقه صاحب هنرمند يك براي آنها از بتوان كه است بخوري درد
در معنايي آشفتگي يعني فيلمساز اين آثار اغلب مضمون بر مهرجويي داريوش آنونس ميان اين در
سعيد آنونس در زن ، بازيگر اين سالم سابقه بر خيرآبادي حميده آنونس معاصر ، انسانهاي
و سابقه بر طياب منوچهر آنونس در بازيگر ، اين توانمندي و نقشها گوناگوني بر پورصميمي
گزيده وجه بر فخيمي مهرداد آنونس در و ايران مستند سينماي تاريخ مهم مستندساز يك سختي
تدوين كه است دقيقه سه كدام هر آنونسها اين زمان مدتاست شده تاكيد فيلمبردار اين كاري
.است تامل قابل آنها در رفته كار به انيميشن و
دو و ميآيند در نمايش به جشنواره فيلمهاي همه از قبل كه آنونسهايي كنار در امسال
به نيز ديگر آنونس يك هستند ، جشنواره مالي حاميان به مربوط كه سمند و اير ايران آنونس
.است توجه جالب ساخت نظر از هم و موضوع نظر از هم كه آمد خواهد در نمايش
اين در.فيلمهاست نمايش هنگام در همراه تلفنهاي زنگ صداي مشكل و معضل درباره آنونس اين
زنگ فيلمبردار همراه تلفن.هستند فيلمبرداري مشغول آنونس فيلمبرداري گروه همان آنونس
:ميزند فرياد عصباني كارگردان و ميزند
"كن خاموش موبايلتو استاد"
قابل و مستقيم تاثير آنونس اين حداقل اميدواريم..ديد خواهيد خودتان را آنونس ادامه
اشاره مورد نكته به تلفندار اساتيد همه و بگذارد جشنواره فرهيخته مخاطبان بر توجهي
آنها از تعدادي و شدهاند تصويربرداري ديجيتالي بهصورت آنونسها اينكنند توجه كارگردان
همراه به جشنواره اصلي آنونسهاي.شدهاند تبديل ميليمتري نگاتيو 35 به سينما در پخش براي
نگاتيو 35 به كه هستند ايرانخودرو و ايراناير تبليغاتي آنونس دو و همراه آنونستلفن
با حاضر حال در پروژه طراح و مدير رضويان شهاب امير است گفتني.شدهاند تبديل ميليمتري
.ميبرد سر به هلند كشور روتردامدر جشنواره در خاكستري مردان سفر فيلم
بخش از صبح ساعت 7 تهران و خاكستري مردان سفر نامهاي با كارگردان اين فيلم دو امسال
.شدند گذاشته كنار انتخاب هيات فجرتوسط فيلم جشنواره مسابقه
هيلاج سينمايي پژوهشهاي شركت:تهيهكننده
رضويان اميرشهاب:طراح
برزگر مجيد:كارگردان
جعفري امين:تصويربردار
رضويان سعيد:طرح مجري
برزگر مجيد امامي ، جواد:تدوين
تقيپور داريوش:موسيقي
امامي جواد:انيماتور
نظامدوست عباس رجبي ، مهدي رجبي ، حامد گرجيان ، مجيد:دستياران
صابر اسماعيل:توليد مدير
نجارزادهها كاظم جهانسا ، پرويز عليخاني ، شاهين امامي ، جواد:بازيگران
خيانت غزل
غلامي احمد
بر مبتني كه فيلمهاييدارند شگرفي تاثيرگذاري ادبيات و سينما آميزه از موفق فيلمهاي
از سينمايي اقتباسهاي منظورم البته.ميكنند پيروي سينما زبان از اما ادبياند ، زيرساخت
ادبي زيرساخت اما شدهاند اقتباس مهم اثري از كه هستند فيلمهايي چهبسا نيست ادبيات
.دارند ادبي زيرساخت و هستند آن ناب معناي به سينما:برعكس و ندارند
اين لحظات تاويل و تفسير از.است فيلمها اين از لين آدريان ساخته (Unfaithful) "بيوفا"
ويژگيهاي مهمترين از يكي.شد خواهيم نزديك ادبي زيرساخت مفهوم و فضا به حدودي تا فيلم
با فقط كه آدمهايي دروني احساساست نامحسوس احساس گسترش و توسعه بسط ، قابليت ادبيات
.ميشود جاري ذرهذره داستان در آگاهانه ضرباهنگي ايجاد و كلمات گزينش
احساسهاي ذرهذره گسترش و بسط با ادبياتاست ذرهذره واژه دارم تاكيد آن روي الان آنچه
در احساس گسترش و بسط همين اما نميدهد ، انجام دشواري كار آنها دادن نمايش در و آدمي ناب
.نيست سادهاي كار سينما
پس.داري نگاه صندلي روي را تماشاگر تا داري فرصت دقيقه ده فقط شايد كه سينمايي سالن در
در كه است ادبيات از مهم گرتهبرداريهاي از يكي آدمي احساسهاي كردن روايت ريز و ذره
از بالاتر بيترديد (Unfaithful) "بيوفا".ميگوييم ادبي زيرساخت آن به ما اينجا
براي مهمي درس آن ، محتواي از فارغ فيلم اين.است رايج ادبي زيرساختهاي از گرتهبرداري
و لذت خيانت ، احساس فيلم اين در يقين به و است ما امروز داستاننويسي و فيلمنامهنويسي
احساسهاي و واژهها همه كه را خيانت در خيانت بعد و را خيانت از گناه عميق احساس
گسترش و احساس اين توسعه در اوميكشد تصوير به و ميآورد در سينما زبان به ادبياند
.دارد خاصي ظريفنگاري و هوشمندي دقت ، آن ذرهذره
دارد شدتي و سرعت چنان باد اين !باد:ميكند آغاز ناب سينمايي تصوير يك با را فيلماش او
طوفان اينكند سوار مانده خيابان در كه را زني و دارد نگاه نيست حاضر تاكسياي هيچ كه
زن اينآمد خواهد فيلم ادامه در آنچه هر از است تفسيري اما است ، سينمايي نگاه يك اگرچه
مخاطبان سينمايي تصوير اين با لين آدريان.ميكند درو طوفان و ميكارد باد زندگياش در
است آشنا آن فوتوفن به خوبي به كه ادبي زيرساختهاي با تا ميدارد نگاه صندلي روي را خود
.كند منتقل را احساسهايش
غريبه مرد خانه در او حضور هراس با و ميشود آغاز زن پاي شدن زخمي با ظريفنگاريها اين
تا.است يادماندني به شاهكاري مترو ايستگاه در لذت و گناه وحشتناك عمقمييابد ادامه
اهريمن و مزدا اهورا نبرد.گناه لذت و گناه رنج از ميسازد مينياتوري كارگردان فيلم پايان
.سرشتهاند عشق از را او گل كه ناتوان آدمي.آدمي درون در
زيرساختي تماما كار ميزند هولناك جنايتي به دست مرد كه فيلم پايان تا باد تصوير از
زماني مثل كند ، منتقل را دروني احساسهاي اين اشيا زبان با ميكوشد كارگردان و دارد ادبي
.نه يا بزند زنگ معشوقهاش به است مردد زن كه
ميشود منتقل تماشاگر به نابي احساسهاي گذاشتن و برداشتن را گوشي بار چند دادن نشان با
فضاي به حتي سينما ، از است آميزهاي فيلم اين اما ديدهايم ، ادبيات در را آن ما بيشتر كه
البته و ناب تغزلي شعرهاي چون احساسي و عميق درونمايه با است فيلمي هم و آن عوامپسندانه
.ميداند را آن راه شيطان فقط كه است عميق خيانتي خيانت اين و خيانت غزل
ملول مطرب زيباييك و زشت
فرعي و اصلي نقشهاي ميان مرز حذف پورصميميو سعيد
فيلمشناسي
(تقوايي ، 1365 ناصر) خورشيد ناخدا
(وحيدزاده ، 1366 ابراهيم) تحفهها
(عسگرينسب ، 1367 منوچهر) جو هي
(والي ، 1367 جعفر) غروب تا..
(مسيحي ، 1369 كريم واروژ) آخر پرده
(حسيني ، 1370 سجادي علي) پيرمردها مدرسه
(حاتمي ، 1370 علي) دلشدگان
(عياري ، 1371 كيانوش) آبادانيها
(الوند ، 1373 سيروس) چهره
(لبخنده ، 1373 حميد - تلويزيوني مجموعه) تو پناه در
(درويش ، 1375 احمدرضا) خورشيد سرزمين
(كيمياوي ، 1377 پرويز) است من سراي ايران
(معتمدي ، 1377 احمدرضا) زيبا و زشت
(نجفي ، 1378 محمدعلي) طاهر عشق
(سينايي ، 1378 خسرو) آتش عروس
(1378/ ملاقليپور ، 79 رسول) سوخته نسل
(ابراهيميفر ، 1379 سعيد) درختها تك
(كريمي ، 1381 رضا) باران آواز زير
پوريا امير
شروع ميشود مختلفي نقاط از بيشك پورصميمي ، سعيد هنري كارنامه بازنگري و بازشناسي براي
به عمدهاش تلويزيوني و تئاتري حتي و سينمايي نقشهاي دورادور و ضمني شباهتهاي.كرد
بهطور كارهايش سير پيگيري و خورشيد ناخدا فيلم با سينمايي جدي فعاليت آغاز مقطع يكديگر ،
شروع ميتوانست هريك سالها ، اين همه در او گزيدهكاري و كمكاري بر تاكيد يا متوالي
متقابل تاثيرات بر متمركز بررسيهاي ادامه در اما.باشد كلي بازبيني اين براي معقولي
نگارش زمان از كه آنها حرفهاي فعاليت فضاي در جاري معيارهاي و هنجارها و شاخص بازيگران
بهطور پرداختهام ، آن به (1375) "بازيگري در نگاه ژرفاي و ارزش" (كتاب و) مقالات مجموعه
در تازه نگرشي ايجاد در كه پورصميمي دستاورد مهمترين تشريح با ميدهم ترجيح طبيعي
بعدي ، پارههاي در سپس و بگشايم را بحث باب باشد ، داشته موثري نقش پيرامونيانش و همكاران
.بروم شده گفته مقاطع و ويژگيها همان از هريك سراغ به
دوم نقش به بخشيدن اعتبار قصه:يك
تحليل وادي در گاه شخصياش ، علايق و گرايش به بنا كه شميراني وزل عليرضا فقيدمان همكار
اصرار مقوله ، اين باب در نوشتههايش اغلب در ميزد ، قلم هم بازيگري كار مختلف وجوه
كوتاه ترجمههاي ويرايش در حتي و كند "دوم نقش" جايگزين را "مكمل نقش" عبارت كه ميورزيد
تغيير اين (اسكار يا سينمايي هنرهاي و علوم آكادمي جوايز فهرست در مثلا) ديگران بلند و
را نقشها كه بود نكته اين به متكي شميراني مرحوم اصرار.ميكرد اعمال مستقيم ، بهطور را
را كوتاهتر و كمحجمتر نقشهاي و نكنيم تفكيك فرع و اصل به سينمايي ، اثر يك متن در
آنها بر "اصلي" نام عادت ، طبق ما كه نقشهايي معنا ، بدين.بدانيم بلندتر نقشهاي "مكمل"
كه است اين واقعيت.دارند نياز "فرعي" ظاهرا نقشهاي به شوند ، كامل آنكه براي ميگذاريم ،
در شميراني ، مرحوم اشاره مورد "مكمل نقش" همان يا دوم نقش اعتباري سطح و حد و وضعيت
تازهكار ، بازيگران از بسياري براي يا دوم نقش هنوز.است نبوده مطلوب هيچگاه ايران سينماي
از برخي براي يا و ميشود تلقي اصلي نقشهاي و ديگر فيلمهاي به راهيابي براي پرشي تخته
و بلندتر نقشهاي احاله عدم خصوص در حسرت براي عاملي و تاسف مايه باسابقه بازيگران
يعني اول گروه مورد در شان كسر احساس اين عيني جلوه.ميآيد شمار به آنها به عمدهتر
زاويه اين از معمولا ميانگارند ، طولانيتر نقشهاي پرش تخته فقط را مكمل نقش كه آنهايي
ميزان چه با فيلمي چه در اينكه از فارغ _ عمده نقش يك ايفاي محض به كه ميدهد نشان را خود
را آنها و نيستند كوتاهتري نقش در شركت به حاضر ديگر _ شده سپرده آنها به اعتبار ، و ارزش
شاخص بازيگران از برخي كه كرد يادآوري ميشود حيطه ، اين در.ميدانند خويش تازه منزلت دون
يك بازيگران هرم راس در حضور بارها از بعد كيانيان ، رضا يا ارجمند داريوش مثل دانش با و
ايفاي به حاضر تنها نه صاحبنام ، فيلمسازان از فيلمهايي خاص ويژگيهاي تشخيص با فيلم ،
خويش ، حضور نوع با را نقش حتي بلكه شدند ، (سلطان يا سگكشي در مثلا) كوتاهتر نقشهاي
نقشهاي مداوم ايفاي معمولا هم قديمي و حرفهاي فعالان يعني دوم گروه.بخشيدند ارتقا
قلمداد خواص و عوام سوي از "شدن قلمداد كماهميت" و "ماندن حاشيه در" منزله به را غيراصلي
يا توجيه حرفهاي ، ضعف نوعي همچون را خصوصيت اين ميكوشيدند مختلف ، شكلهاي به و ميكنند
!كنند پنهان
وحيدزاده ابراهيم تحفهها ،
والي جعفر ، غروب تا
به يكديگر ، به (معتبر ولي) غيراصلي نقشهاي و پورصميمي طرفه دو تكيه كه است گونه اين
ندارد ، وجود بزرگ و كوچك نقش" كه ميانجامد شده تكرار بارها و كهن قول نقل آن يادآوري
نقشهايش زماني "ابعاد" نگران اصلا پورصميمي ".دارد وجود بزرگ بازيگر و كوچك بازيگر
آن درست خلق به كه بهايي و ژرفا ميزان با خودش را نقش هر نهايي و واقعي ابعاد چون.نبود
نقش كه نميگذاشت و نميخواست هرگز او اين ، وجود با.ميكرد تعيين ميداد ، شخصيت
سايه هم فيلمها اول نقش بر يا كند كمرنگ را اصلي بازيگران بازيهاي خاطره غيراصلياش
دل در گرفتن قرار حال ، عين در و ديگران با متفاوت و منحصربهفرد بازي تلفيق نوع.بيفكند
فيلم در او كار در حد ، از بيش جلوهگري يا خودنمايي بدون و آمدن چشم به بدون پرشمار جمع
همواره او.است مثالزدني خصوص اين در حاتمي ، مرحوم شده تكميل فيلم آخرين يعني دلشدگان
شناساندن براي كمتري زمان كه فرعي شخصيتهاي زودگذر جنبههاي تقويت وجود با كه دارد اصرار
و حجم از بيش هرگز و دهد قرارشان خود جاي در همچنان دارد ، اختيار در تماشاگر به آنها
او كماثر نقشآفرينيهاي محدود از يكي شايد.نكند "باد" را آنها فيلم ، و فيلمنامه گنجايش
از پرهيز براي فراوان تلاش همين جهت به درست آتش ، عروس فيلم وكيل نقش به بازياش يعني
پورصميمي:باشد رسيده خنثي و متعارف سطح آن به اطرافش ، اصلي آدمهاي از فراتر جلوهنمايي
يا) مرد اول نقش بازيگر يعني احمدي مهدي كار در فيلم ، اين در حضورش صحنههاي همه در
عمق بدون تخت ، شيوه و ميشد ظاهر (فرخنژاد حميد و احمدي فيلم ، اول مرد دو از يكي دستكم
بسته ابعاد گسترش براي هم را پورصميمي دست احمدي ، كار در اثربخش واكنشهاي و كنش فاقد و
براي كه مزيتي و جديت همه وجود با بازياش و نقش اينكه بر او تاكيد چون.ميبست نقش
اين.بود پابرجا همچنان نيايد ، چشم به بيشتر اصلي آدمهاي از است ، قائل فرعي شخصيتهاي
هنوز ميركريمي ، رضا است روشن چراغي اينجا چون فيلمي با جشنواره ، اين در و امروز تاكيد ،
خسرو فيلم سياق به ديگر اينجا او ، همبازيان و اطرافيان حضور نوع كه هرچند ;پابرجاست
.نيست فيلم آن اول جوان و پورصميمي مشترك صحنههاي و سينايي
لمون جك سبك به:دو
از دسته آن بين در كه بود عسگرينسب منوچهر !جو هي ، فيلم در بازي هنگام بار نخستين شايد
آن گوناگون ابعاد و اجزا و جهان سينماي تاريخ با كه ايران سينماي پرشمار چندان نه اهالي
بزرگ بازيگر لمون ، جك و پورصميمي فيزيك كلي خصوصيات شباهت بر مبني زمزمهاي دارند ، آشنايي
طي و تدريج به البته و درگرفت ناطق ، سينماي در گروتسكي موقعيتهاي دچار و كميك نقشهاي
بر تمركز براي مناسبي معبر ميتواند شباهت اين من ، براي اما.شد سپرده فراموشي به سالها ،
آن با بيان ، روش و منش لحاظ به او.باشد پورصميمي كار تكنيكي و سبكي ويژگيهاي از بخشي
به درست (!جو هي ، و خورشيد ناخدا در بهويژه) گفتن جويده را كلمات گاهي و زدن حرف تند
در مثلا) ميكرد فقيد لمون جك كه ميكند باورپذير و ملموس و عيني را نقشها ترتيبي همان
و حركات سرعت در حتي.(ميانبر راههاي / كوتاه برشهاي در يا سام خوب ، همسايه آپارتمان ،
رفتن ، راه شيوه و صورت و سر تكانهاي چرخشها ، در تيز و تند و فرز حالت نوعي ايجاد
بحراني و حاد چندان كه ميدهد نسبت محوله شخصيتهاي به را عصبيت و شتاب نوعي پورصميمي
حرص.ميآورد پديد نقشهايش اغلب در لمون جك كه است كيفيتي مثل درست زاويه ، اين از و نيست
تكان سر و (زدن غر جويده و بريده عبارات با و سرعت با بهخصوص ، و) زدن غر لب زير خوردن ،
جلوهگر پورصميمي نقشهاي اغلب در را عصبانيت و عصبيت از خاصي نوع تاسف ، نشانه به دادن
.نمينمايد پرخاشگرانه و جدي فيلم ، آدمهاي بقيه اندازه به تماشاگر ، نگاه در كه ميسازد
لمون جك از احتمالي تقليد به هم ربطي هيچ و دارد اهميت پورصميمي نقشآفرينيهاي در آنچه
اين.قائلم هم بسيار ارج برايش و ميگذارم "لموني صبغه" را نامش كه است كيفيتي ندارد ،
لمون جك مرحوم خود به صرف ، و مستقيم بهطور ديگر حالا كه است چيزي مبهم ، ظاهرا پديده
مريلين الگوهاي" يا "بوگارتوار ابعاد" چون ديگري مبهم كيفيات مانند بلكه.ندارد تعلق
حاتمي علي دلشدگان ،
عياري كيانوش آبادانيها ،
در بازيگري تاريخ و سينما تاريخ ماندگار شمايلهاي از بخشي اينها ، امثال يا "مونرويي
و ابعاد چنين ناخواسته ، يا خواسته فيلمها ، خيلي در خيليها و ميدهد شكل را سينما
آن كلي رويكردهاي يا دستاوردها از يا ميبرند كار به بازيشان در و كار در را الگوهايي
به آگاهانه را بلاهت و زيركي از تواماني جلوه پورصميمي كه است اين مهم.ميگيرند بهره
و جا هر در بازيگري هر كار ، اين در و ميبخشد دارند ، را تلفيقي چنين ملزومات كه نقشهايي
"لموني صبغه" همان از نادانسته ، حتي يا ناگزير سينما ، تاريخ و سينما دنياي از نقطه هر
وجود زيادي نشانههاي لمون ، نقشهاي حرفهاي و اعمال در.ميكند استفاده اشارهام مورد
در هم پورصميمي.بود همراه حماقت با گاهي و ميكرد معرفي باهوش را آنها گاهي كه داشت
_ غروب تا حتي و آبادانيها آتش ، عروس تا خورشيد ناخدا و آخر پرده از مواقع بيشتر
از بسياري.ميدهد ارائه سرشار هوش و سادهلوحي تناقضآميز تركيب براي مشابهي مصداقهاي
آخر ، پرده در (هاشمپور جمشيد) بازرس و (ارجمند داريوش) ميرزا كامران مثل مقابل آدمهاي
خصوصيت همين برابر در نهايت در آبادانيها ، در رضايي حسين يا خورشيد ناخدا در فرهان مستر
و ساده آدم ميكنند حس او اعمال و گفتهها از اينكه با آنها.درميآيند زانو به او
سر او از ديگري اعمال و گفتهها چون ;ميبينند مواجه عجيب تضادي با را خود است ، كمهوشي
است ، كاملي نمونه كه خورشيد ناخدا در.برميآيد جمع حواس و هوشيار آدمي از فقط كه زده
در كه ميشود باعث ميخواهد ، كه چيزي آوردن دست به براي ملول حقهبازيهاي و كلكزنيها
در كه اينجاست جالب.ببريم ياد از را مظلوميتاش و ترحمانگيزي او ، حضور فصول از نيمي
ملول ، حضور فصول ديگر نيم در يعني ;ميكند صدق او مورد در هم قضيه اين عكس واقع
نشانگر كردهاند ، كسب زندگيشان در ديگران كه موفقيتهايي به نيافتنش دست و او آسيبپذيري
طنزآميزش موذيگري موقعيت ، تلخي اين پرتو در كه ميشود سبب و است او ستمديدگي و محروميت
كودكانه معصوميتي با كه ميزند موج موذيانه شيطنتي پورصميمي ، چشمان پس در.كنيم فراموش را
ناخدا ، از گرفتن پول براي او تلاش در.ميسازد را ملول شخصيت قالب همين ، و است همراه هم
از درآوردن پول براي كه كوششي در..و ناخدا با همراهي در بمبك ، به پنهانياش ورود در
و زبل فقط او.يافت نميتوان رذالتي و پستي ميدهد ، خرج به فرهان مستر براي خوشخدمتي قبل
;ميكند بازي زبان هم كمي جسارت ، و سماجت بر علاوه خواستههايش ، به رسيدن براي و است زرنگ
را آزاردهنده گاه و شيطنتآميز راههاي حرفش ، نشاندن كرسي به براي كه تخسي بچه مثل درست
پليدياش حساب به را اين نميشود هيچوقت ولي ;ميدهد خرج به بدجنسي كمي و برميگزيند
تكميل را لمون و پورصميمي سبك شباهت كلي خطوط كه است نقطهاي همان درست اينجا.گذاشت
(تماشاگر سوي از شخصيت عصبانيت نگرفتن جدي) نظرم مورد قبلي شباهت نقطه به كه چرا ;ميكند
و جدي مرز روي بر بزرگ بازيگر دو حركت سير شخصيتي ، بدجنسيهاي نگرفتن جدي با و ميشود وصل
.ميكند تكميل را كمدي
چندگانه رنگهاي:سه
گوناگون سينمايي نقشهاي در كه شوندهاي تكرار بيش و كم و مشترك ويژگيهاي تمام با
نقشهاي و جلوهها و كرده عوض رنگ بسيار كارنامهاش ، مختلف اجزاي در او برشمردم ، پورصميمي
در اين.است كرده خلق تئاتر صحنه يا تلويزيون صفحه سينما ، پرده بر را متنوعي و متفاوت
جلوههاي نبود يا كمبود معناي به عموما شونده ، تكرار ويژگيهاي برشمردن كه است حالي
در را تنوع فاقد و يكنواخت طيفي و ميشود تلقي بازيگر يك كار در رنگبهرنگ و چندگانه
طريق از ناشي تنوع اين پورصميمي ، كارنامه چون مواردي در اما.ميسازد پديدار كارهايش
در او كه متعددي لايههاي.برميگزيند نقشي هر اجراي براي بازيگر كه است رويكردهايي تفاوت
حقيقت در ميافزايد ، نقش به را آنها فيلم ، به فيلمنامه تبديل مرحله در و ميبيند شخصيت هر
كارگرداني به) سوم ريچارد صحنه اجراي در او.دارد بازيگر متفاوت رويكردهاي همين در ريشه
نمايش به ممكن ، شكل متلونترين به و يكجا را چندگانه رويكردهاي اين تجلي ،(رشيدي داود
خود خودي به داده ، قرار او اختيار در ريچارد تاريخي و مشهور نقش كه ميداني.ميگذارد
نقش خود در جاري گستردگيهاي از فراتر برميگيرد ، آن از پورصميمي كه چيزي اما.هست گسترده
را ريچارد كاراكتر از وجوهي اوبرميآيد او خود فردي چالش از حقيقت ، در و است متن خود و
شكسپير اثر شخصيتپردازي و محتوا نهان لايههاي در كه درميآورد تصوير به و ميكند برجسته
.است يافته
جامي ، هاي"كردن عوض رنگ" همه پس در پورصميمي هم آخر پرده فيلم در اجرا ، اين از پيش سالها
گروهش و جامي پايان ، در وقتي كه بازمينماياند تماشاگر به ماهرانه چنان را او ذات و اصل
سرباز (فرجامي فريماه) فروغ كردن ديوانه براي ميرزا كامران نمايشنامه اجراي ادامه از
جامي ناگهاني "تحول" معناي به اصلا را او اخلاقي و انساني حركت اين تماشاگر ميزد ،
چهره و كردن گريم و زدن نقاب همه آن پس در را جامي نهفته و مثبت ذات پورصميمي.نميگرفت
و تعطيل زمان در نهايياش مثبت حركت كه بود كرده منتقل تماشاگر به چنان او ، شدن چهره به
به نجيب و اصيل ذاتي و رفتاري تمايلات همان منطقي ادامه نمايشنامه ، آخر پرده تعويض بعد ،
فردي ، هويت تغيير همه اين با نقشي قاعدتا معمول ، بهطور كه بود حالي در اين.ميرفت شمار
كند ، القا آنرا و بگيرد نظر در برايش ثابتي تعريف و ماهيت بتواند بازيگر اينكه براي فرصتي
هيبت در را او سكون و ركود از پر بازي كه است رويكرد انتخاب همين شايد.نميگذارد باقي
و منحصربهفرد كاملا تصويري به سوخته ، نسل فيلم ابهت با خشن زورگوي قجرزاده آن هولناك
نمونههاي با قياس در.ميكند بدل (سينما اين تاريخ در بسا چه) كارنامهاش در استثنايي
و نصيريان و انتظامي شاههاي مظفرالدين و شاهها ناصرالدين از مقتدر ، قجرزادههاي ديگر
مشخص ، بهطور) فرمانآرا احتجاب شازده فيلم در قجرش اجداد و شازده نقش مثلا تا مشايخي
به همه از كمتر ملاقليپور ، فيلم در پورصميمي نقشآفريني ،(شيراندامي ولي و مشايخي
او جامهآرايي و چهرهپردازي طرح در نشانهها آن هرچند.است متكي اقتدار ظاهري نشانههاي
خاطره اما ،(قجري فاخر لباس و طويل و عريض سبيل جمله ، از) رفته كار به عيني بهطور
ويژگيهاي بنيادين تفاوت از متاثر ميماند ، جا به تماشاگر ذهن در او از كه خوفانگيزي
جك صبغه آن با او كه ميكرد را تصورش كسي كمتر شايد.است پورصميمي نقش ايفاي تكنيكي
در محجوب ، بيش و كم حالت و فراوان خوردنهاي حرص كج ، لبخنديهاي زدن ، حرف تند در لمونياش
عمدا و مداوم خش ايجاد تكلم ، لحن آن تغيير ولي.شود قسيالقلب و قاطع چنان سوخته نسل
راه در كه شديدي سنگيني و وزن رفتاري ، تمايلات و حركات بر حاكم عجيب طمانينه صدا ، آزارنده
و انفجاري واكنشهاي و مواقع برخي در حد از بيش سكون و مكث بالاخره و ميشود حس او رفتن
عصبانيت ، مواقع در (ضربتي و سريع جوابهاي دادن با بهويژه) ناگهاني رفتنهاي در كوره از
ديگر اينجا.ميانجامد پورصميمي قبلي نقشهاي با متفاوت يكسر نتيجهاي و سبك به مجموع در
در جايي بحراني ، و حاد وضعيت از دور شرايط آن و كميك خصوصيات و جدي حالات بينابين حس آن
اهميت ديگر بار سوخته ، نسل قجرزاده هراسآور بيرحمي.ندارد او نقش و نگاه و بازي
يادآوري ميبخشد ، مختلفش نقشهاي به پورصميمي كه را گوناگوني رنگهاي و چندگانه رويكردهاي
فرزانه گردن داعيه آن به ميتوان راحتتر اوصاف ، اين با و حالا.ميكند تثبيت همچنين و
از بازيگر بحق و بجا رجزخواني را آن و كرده رجوع آخر پرده ديالوگهاي در پورصميمي / جامي
سوال به پاسخ در جامي مسيحي ، كريم واروژ شده كلاسيك فيلم از جايي.دانست نقش زبان
يابنده تغيير مدام نقشهاي آن از يكي ايفاي در توانايياش ميزان خصوص در كه برخورندهاي
ميرفتم ميكردم ، ول كارو اين نميتونستم اگه":ميگويد شده ، او از ميرزا كامران تئاتر
"!ميچرخوندم زالزالك طبق سيداسمال ، بازار پشت
تشريفاتي رقابت حذف
اكبري مينا
عباس شد ، برگزار مسابقهاي صورت به فجر ، فيلم جشنواره بينالملل بخش كه دورهاي اولين در
او كرد اشاره هوشمندانه بسيار نكتهاي به بيانيه در داوران هيات رئيس عنوان به كيارستمي
دانست افرادي كار شدن سخت با مترادف را ايران در بينالمللي صورت به جشنواره يك برگزاري
كشوري هيچ كه بود معتقد او زيرا دارند ، فعاليت نظر مورد فستيوال براي آثار انتخاب در كه
ما ارزشهاي و فرهنگ مطابق ايران فجر فيلم جشنواره بينالمللي مسابقه بخش در حضور براي
.ساخت نخواهد فيلم
بينالمللي با ما كه اين اول.كرد استنباط ميتوان مهم نكته دو كيارستمي گفته اين از
قصد فجر فستيوال رقابتي و مسابقه بخش در حضور براي كشورها ديگر فراخواندن و جشنواره كردن
ديگر كشورهاي از توليداتي نمايش با يا و دهيم گسترش و توسعه را خودمان فرهنگ داريم
كنيم روشن اتفاق اين از را هدفمان ديگر عبارت به كنيم؟ جستوجو را آنها فرهنگي ارزشهاي
با كه است ايران سينماي و فرهنگ گسترش بسط هدف اگر.باشد امكانپذيرتر آن به رسيدن تا
و نميكند آن به كمكي نبودن يا بودن رقابتي كه كنيم كمك آن تسري به خارجي ميهمانان حضور
به ايراني مخاطب براي را آنها سينمايي و فرهنگي ارزشهاي كه است دوم نيت هدف نه اگر
فجر جشنواره برگزيده فيلم عنوان به خارجي آثار انتخاب و دادن جايزه باز كه بگذاريم تماشا
عنوان به نيكلسون جك به داوران كه اين از پيش ايراني تماشاگر.ندارد اتفاق اين در تاثيري
اين هستم مطمئن و ميكردند ستايش را او بازي بدهند جايزه بينالملل بخش بازيگر بهترين
گذشت 6 وجود با اكنون.ندارد چنداني اهميت برايش بلورين سيمرغ هرگز نيز آمريكايي بازيگر
بومي اهميت همچنان ميرسد نظر به فجر فيلم جشنواره بينالمللي بخش كردن رقابتي از دوره
فيلم جشنواره فصلي در ما.است بيشتر خارجي ميهمانان براي چه و ايراني مخاطب براي آنچه
جشنوارههاي در را آثار اين قوي احتمال به خارجي ميهمانان اكثر كه ميكنيم برگزار را فجر
جوايزي و ميدهند ترجيح بخش اين به را ايراني آثار تماشاي بنابراين ديدهاند خارجي ديگر
اين به توجه براي بيشتري اهميت آنها براي ميدهند ايراني بومي فيلمهاي به داوران كه
شهير كارگردان يا بازيگر فلان به كارگرداني يا بازيگري بهترين جايزه مثلا تا دارند آثار
.خارجي
رقابتي براي ما تاكيد و پافشاري دارد بومي هويت اندازه اين تا فجر فيلم جشنواره وقتي
اهميت دارد قصد فجر فيلم جشنواره اگر.است تشريفاتي نظر به آن بينالملل بخش كردن
يا برادپيت به دادن جايزه آن حل راه رود فراتر داخلي ابعاد از و كند پيدا بينالمللي
امروز اگر.برويم خودمان سينماي مشخص تيپ و ژانر سمت به بايد ما.نيست اسكورسيزي مارتين
است بخشهايي بر تمركز دليل به دستيافته اينمهم به توكيو يا پوسان جشنواره كه ميبينيم
بينالملل بخش در موضوعي پراكندگي.ندارند آمريكايي يا اروپايي جشنوارههاي ديگر كه
دور گرفتهايم نظر در بخش اين براي كه هدفي از را ما آن اصلي جهت نبودن مشخص و جشنواره
غرب فيلمهاي آن الملل بين بخش در كه باشيم جشنوارهاي مهمترين بتوانيم ما شايد.ميكند
يا اروپايي اثر چند رقابت اماميپردازند رقابت به اسلامي كشورهاي آثار يا و آسيا
.كنيم پيدا خودمان چارچوبهاي در را مان جشنواره اهميت.است مهم كسي چه براي آمريكايي
هنر حاشيه
تهران در والنتاين*
روزها اين بود ، كرده شركت نوزدهم جشنواره در "بازي آخر" با پيش سال دو كه اسعديان همايون
را فيلم اين او.است "والنتاين روز" نام با فيلمش تازهترين توليد پيش مراحل انجام مشغول
تاكنون ظاهرا.كرد خواهد كارگرداني موسوي غلامرضا تهيهكنندگي به و فيلمسازان رسانه در
اما است شده قطعي "والنتاين روز" در اصلي نقشهاي از يكي ايفاي براي فروزنده نگار حضور
.هستند جوان دختران از گرفتن تست مشغول فيلم بازيگران ديگر انتخاب براي فيلم سازنده گروه
در والنتاين روز با همزمان ماه ، بهمن روز 25 فيلم از صحنههايي است قرار ميشود شنيده
.شود فيلمبرداري تهران
سن روي شكيبا *
از بعضي در ايران سينماي مسابقه بخش فيلمهاي نمايش فجر فيلم جشنواره قبلي دورههاي در
همراه فيلمها سازندگان از قدرداني و تجليل با صحرا ، سينما اخير سالهاي اين و سينماها ،
برگزار فرهنگ و صحرا سينماي دو در جديدي شكل و سر با مراسم اين است قرار امسال از.بود
درباره اشعاري سرودن با روزانه نشريه در جشنواره گذشته دورههاي در كه شكيبا شهرامشود
شوخيهايي سينمايي معاونت خصوص به و جشنواره مسئولان فيلمسازان ، با كننده ، شركت فيلمهاي
.دارند عهده به را برنامهها اين اجراي همسرش همراه ميانداخت ، دست را آنها گاه و ميكرد
باشد خوبي دليل ميشناسند را او كه كساني براي شكيبا توسط مراسم اين اجراي ميرسد نظر به
.كنند تماشا فرهنگ يا صحرا سينما در را ايران سينماي بخش فيلمهاي تا
سايت روي جشنواره*
آنها از كه ميدهند پوشش را جشنواره به مربوط گزارشهاي و اخبار مختلفي سايتهاي امسال
سينمايي بنياد اختصاصي سايت و "نور درياي" ،"نما 30 ،"سينما و فيلم" سايتهاي به ميتوان
.كرد اشاره فارابي
سينمايي و هنري خبرگزاري يك عنوان به كه "ايفا" نام به ديگري سايت ميشود شنيده همچنين
.است شده فعال خود سينمايي اخبار بخش راهاندازي با آزمايشي صورت به ديروز از شده معرفي
ايران سينماي بخش مسئول عنوان به قبلا كه است مستغاثي سعيد عهده به سايت اين سردبيري
.ميكرد فعاليت "جهان سينما" هفتهنامه
1
ادامه
|