بوديم تراكم فروش مخالف ما
42-آمريكايي قضاوت
زندگي حاشيه
مردم نگاه
بوديم تراكم فروش مخالف ما
نيست عمومي اموال چپاول براي پوششي بهمنظور تشريفاتي لغت يك ما نظر از دموكراسي
است هدفي اين و است جامعه در ثروت و قدرت توزيع باز براي كه نظام آرايش براي نه دموكراسي
بود خواهيم و هستيم آن دنبال به باشيم كه كجا هر و شورا در كه
تهران شهر اسلامي شوراي درباره گذشته ماه كه بود دنبالهداري گزارش عنوان "شهرياران قصه"
كه است كرده ارسال را مطلبي پاسخ در اصغرزاده محمدابراهيم.رسيد چاپ به صفحه همين در و
كه مواردي حذف با و آزاد نقد به احترام باب از اما ندارد گزارش با كاملي حقوقي نسبت هرچند
درج به مجاز مطبوعات قانون بر حاكم اصول رعايت با و داشته ديگران به افترا و توهين جنبه
حق كه آمده زير نوشته در ديگري نكات همچنين.ميرسد چاپ به شماره اين در نيستيم ، آن
.ميدارد نگه محفوظ ديگران براي را پاسخگويي
و 19 تاريخ 15 ، 17 در شهرياران قصه نام به دنبالهدار داستان يك چاپ با همشهري روزنامه
بازسازي به نسبت گذشته ، سال چهار طول در شهر شوراي وقايع تحريف با دارد قصد ماه 81 دي
شده ، نگاشته خاصي هدف با قصه اين اينكه به توجه با.نمايد اقدام شورا اعضاي از برخي چهره
.شود گفته باز آن غيرواقعي و مبهم نكات است لازم لذا
مديريت رانت از استفاده با و عظيم سرمايهگذاري آن با همشهري روزنامه كه است تاسف جاي
چهره از پرده هستيم ناچار ديگر كه است گرفته قرار كساني گروهي مطامع و اهداف خدمت در شهري
داشته را نقاب بدون چهره ديدن تحمل روزنامه آن محترم خوانندگان اگر البته برداريم ايشان
گروهي اجتماعي و سياسي موقعيت از دفاع جاي به ميتواند و ميتوانست همشهري روزنامه.باشند
در ترديد بدون و بپردازد آن روز دانش با منطبق و صحيح مفهوم به روزنامهنگاري حرفه به خاص
نويسندگان مجموعه كه است آشكارميگرديد تبديل منطقه بزرگ رسانههاي از يكي به صورت اين
اين ارزشمند ذخاير از و بوده هوشيار و توانمند بسيار افرادي همشهري موسسه كاركنان و
راه از ارتزاق به كشور اين در روزگاري كه است كساني با سخن روي اما ميشوند محسوب روزنامه
در روزنامهنگاران قلم اگر.آوردهاند روي قلمفروشي به خود امروز و ميگرفتند خرده دين
دادن نشان واژگون و حقايق تحريف به باندي و گروهي منافع خدمت در چنين اين بخواهد عرصه هر
.كرد گريه خون حرفه اين حال به بايد بپردازد ، مواضع
از قرائت نوع دو سر بر نبرد است ، نشانهها و نامها از فراتر شهر شوراي در ما اصلي نبرد
يا شهردار است ، اكثريت كسي چه و اقليت كسي چه اينكه.است مردم راي از حضانت و دموكراسي
اصلي موضوع.نيست ما اصلي موضوع يافت ، استمرار چگونه و شد انتخاب چگونه شورا رئيسه هيات
.است دولت و شهرداري حقوق از دفاع ديدگاه و مردم حقوق از دفاع ديدگاه دو تعامل
.نيست عمومي اموال چپاول براي پوششي منظور به تشريفاتي لغت يك ما نظر از دموكراسي
است هدفي اين و است جامعه در ثروت و قدرت توزيع باز براي كه نظام آرايش براي نه دموكراسي
.بود خواهيم و هستيم آن دنبال به باشيم كه كجا هر و شورا در كه
شهرها اداره در بايد شوراها تشكيل با مردم.است جمهوري نظام پايهاي نهادهاي از يكي شورا
ما هستند ، مردم رعيت كه بدانند بايد دهيار و شهردار و كنند مالكيت احساس كشور روستاهاي و
عزل قدرت تنها.پذيرفتهايم شهر بر آنها مالكيت حق اعمال براي را شهر شوراي در مردم وكالت
و كرد خطا شهردار وقتي كه آمدهايم شورا به اين براي ما.ميدهد معنا دموكراسي به كه است
.كنيم بركنار خود مقام از را او كرد تخلف يا
تبديل اكثريت و اقليت گروه دو به شكلگيري ابتداي از شورا كه است شده اشاره مقاله آن در
شامل 4 اقليت و نوري عبدالله رهبري به كارگزاران و مشاركت فراكسيون تركيب اكثريت كه شد
واقع خلاف مطلب اين بودند ، (خسروي و لطفي حكيميپور ، اصغرزاده ، ) اصلاحطلبان فراكسيون عضو
.است
انتخاب شهرداري در شورا ناظران بهعنوان كارگري نيروهاي از جمعي كه است آمده مقاله در
انجمن عضو خسروي مهندس رياست دوران در شورا دبيرخانه.است واقع خلاف مطلب اين گرديدند ،
انجام براي البته و بود دكترا و ارشد كارشناس كارشناس ، پرسنل داراي 70 مهندسين اسلامي
در شهرداري و است نياز صاحبنظر و متخصص نيروي تعداد اين برابر به 5 شهر شوراي كامل وظايف
و شورا به مدت اين طول در كه مردمي.نداد كامل طور به را شورا بر نظارت اجازه مدت اين طول
چه به و چگونه شورا نظارت دفاتر نقش كه داد خواهند گواهي خوبي به كردهاند مراجعه شهرداري
.است بوده ميزان
روزنامه مقاله در تلويحي طور به كه حكيميپور احمد به حجاريان ترور انتساب فرضيه طرح
آن مديريت غيراخلاقي رويكردهاي از نشانهاي است ، گرفته قرار مجدد تاكيد مورد همشهري
ترور سرنخهاي كردن گم براي محافظهكار تندروهاي اتفاق از.است رقيبان حذف براي مجموعه
سر به بازداشت در نيز هفته يك حكيميپور و شدند متوسل روزها آن در حربه اين به حجاريان
از پس شورا جلسه اولين مذاكرات مجموعه و نشود ديده كه بود آن از آشكارتر حقيقت اما برد ،
مخفي در سعي كساني چه كه ميدهد نشان خوبي به مختلف افراد اظهارنظرهاي و حجاريان ترور
.داشتند را ششم مجلس انتخابات در اصلاحطلبان سنگين پيروزي از پس ترور اين سرنخهاي كردن
.نميماند زنده حجاريان نبود ، او اگر حجاريان ، شخص گفته بنابر كه بود كسي تنها حكيميپور
از تهران شهر شوراي در كارگزاران فراكسيون سمت به سال 80 بهار در مشاركت فراكسيون چرخش
روزنامه مقاله در توجه مورد نقاط از و بوده اسلامي شوراهاي تشكيل دوره اولين تاريخي نقاط
است دقيقتري موشكافي و بررسي قابل ما جامعه بيروني وقايع از نمادي بهعنوان و است همشهري
.شد خواهد پرداخته آن به مناسب فرصت در كه
تخصصي كتابخانه ساختمان اجبار به ،"اصغرزاده آقاي" كه است آمده همشهري روزنامه مقاله در
خيابان از احتمالا كه كساني "سپرد شورا تخصصي گروههاي به را آن و كرد تعطيل را شهرداري
تخصصي كتابخانه ساختمان ميتوانند باشند ، كرده عبور فردوس باغ بنزين پمپ حوالي و وليعصر
به و نگرفت قرار شورا اختيار در و نشد تعطيل گاه هيچ ساختمان اين ببينند ، را شهرداري
آن از قبلا كه داشت قرار ديگري مخروبه ساختمان آن ، كنار در اما.داد ادامه خود فعاليت
اواخر در و ميگرديد استفاده شهرداري عمراني و فني معاونت مشاوران گروه دبيرخانه بهعنوان
استفادهاي هيچگونه و بود خالي كاملا و داشت قرار فرودس باغ پارك توسعه طرح در سال 78
تعمير شورا بودجه محل از و شد تحويل شورا تخصصي گروههاي به ساختمان آن.نميگرديد آن از
طول در شهرداري و شورا ساختمان مفيدترين كه كرد ادعا ميتوان جرات به و گرديد تجهيز و
صاحبنظران و متخصصين بهترين از جمعي همت به و ساختمان اين از زيرا است بوده گذشته سالهاي
و طرح دهها و ريلي و نقل و حمل و زمين كاربري تلفيق جامع طرح و تهران شهر منشور شهر اين
غيرقابل تاثير تهران شهر آينده بر توليدات اين همه كه آمد بيرون كارشناسي و علمي برنامه
.نهاد خواهد انكاري
كردن كوچك و شورا نهاد تضعيف جهت در شورا رياست كرسي كسب از پس عطريانفر محمد تلاش
آن در كه است آن از بيش شورا تخصصي و نظارتي بخش تعطيل و شورا جلسات تعليق و آن دبيرخانه
شورا از ميكرد ، نمايندگي شورا در را آنها سهام عطريانفر كه گروهي است ، آمده مقاله
ادامه كه رسيدند جمعبندي اين به نهايت در و نداشتند كار انجام براي مجوز صدور جز انتظاري
.نيست مصلحت به شورا اين كار
و شورا مصوبات پيگيري شورا ، نظارتي جنبه تقويت شورا ، اعضاي فعاليت براي لازم زمينه ايجاد
.نشد انجام هرگز كه بود رئيسي وظايف اولين از شورا حرمت و حيثيت از دفاع
اساسا مطلب اين "شد مطرح تخلف يك تنها الويري تخلف مورد از 350":است آمده مقاله آن در
پرونده پنج بيننده ميليونها چشمان جلوي در تلويزيوني برنامه يك در حداقل زيرا است كذب
اما گرديد مطرح شهردار تخلفات از نمونه دهها شورا مكرر جلسات در و شد مطرح شهرداري تخلف
.است عاجز حقايق اين ديدن از است موضعي راستيگمانيسم دچار كه چشماني
اين.است شهرداري سال 1379 بودجه تفريغ لايحه تهران ، سابق شهردار تخلف سند مهمترين
تخلف سند دهها شامل خود سال 79 بودجه تفريغ لايحهنشد تصويب و آمد شورا به لايحه
شورا به كه بود سال 1381 بودجه لايحه تهران فعلي شهردار تخلف سند مهمترين و بود شهرداري
.بود شهرداري تخلف سند صدها شامل خود و نشد تصويب و آمد
و تهران شهري مديريت عملكرد شفافسازي براي كه دارد و داشت وجود آمادگي اين حال هر به
زمان در تهران شهرداري تخلفات اسناد ايشان ، آگاهي راه از مردم به قدرت بازگرداندن براي
كارشناسان و مردم تا گردد منتشر سانسور بدون همشهري روزنامه در آن از بعد و الويري مديريت
.باشد داشته خود از دفاع حق هم شهرداري البته و كرده اظهارنظر آن سقم و صحت به نسبت خود
وارد بررسيكننده كميته توسط سوال يك تنها حكيميپور احمد سوال از 12" است آمده مقاله در
از 12 سوال به 7 شهردار پاسخ اشاره ، مورد كميته زيرا است كذب مطلب اين "شد داده تشخيص
و نيست انكار يا و تغيير قابل و ميباشد موجود آن مدارك و نداد تشخيص قانعكننده را سوال
.ميگردد منكر را حقايقي چنين نگارنده چگونه كه دارد تعجب جاي
روايت واژگونه شهرداري مسئوليت تصدي براي ملكمدني آمدن و الويري رفتن قصه مقاله آن در
.است شده
او جانشين تعيين به منوط را الويري رفتن كه شد مواجه مشكل اين با بعدي شهردار انتخاب اما
انتخاب به حتي نداشت ، چارهاي شهردار يك انتخاب جز كه گذاشتند بنبستي در را شورا و كردند
يك حتما كه كردند اصرار و ندادند رضايت هم الويري معاونين بين از شهرداري براي سرپرستي
اكثريت كسب دليل به و ناگزير شرايط يك در ملكمدني و كنيد انتخاب شهردار بهعنوان را فرد
شورا جلسات مذاكرات متن شود ، بركنار الويري تا شد انتخاب كانديداها ساير به نسبت آرا نسبي
برنامهاي وي از شد قرار ملكمدني ، به شورا اعضاي تمايل راي از بعد دارد ، وجود خوشبختانه
اما.باشد برنامه تصويب با همراه شورا در وي انتخاب و شود خواسته شهرداري در كار براي
ملكمدني آقاي حكم كسي چه (عطريانفر آقاي) شورا وقت رئيس از غير به كه است اين هم ما سوال
دهد؟ ارائه را خود برنامه وي آنكه از قبل فرستاد ، كشور وزير براي را
به نسبت شگفتانگيز و بياساس اتهامات با همراه يادداشت آن در تراكم عرضه توقف موضوع اما
.بياوريم فراز يك در را موضوع اين به پاسخ است بهتر و آمده شهر شوراي منتقد گروه
كارگزاران گروه حمايت مورد شهرداران ملكمدني و الويري كرباسچي ، كه ميدانند همه را اين
آنها اقدامات از لحظه آخرين تا كارگزاران و بودهاند تهران شهر در گذشته سال طول 14 در
.كردهاند دفاع
در ميشد ، انجام ضابطه بدون شورا تشكيل از قبل و تهران اسبق شهردار دوره در تراكم فروش
كه مقرراتي مطابق داشت ، وجود توافقات كميسيون عنوان به كميسيونهايي مناطق شهرداريهاي
برابر تراكم 5 قيمت بود ، كرده تاييد شهرداري پيشنهاد به شورا جانشين عنوان به كشور وزير
را اختيار و امكان اين شهرداري مناطق در توافقات كميسيونهاي اما بود ، زمين منطقهاي قيمت
جديد شهردار از اقدام اولين در شورا تشكيل از پس.كنند چانهزني متقاضيان با كه داشتند
همان با كه وي بياورد ، لايحهاي تهران شهر در تراكم وضعيت ساماندهي براي شد خواسته تهران
را تراكم كه آورد شورا به لايحهاي شهريور 78 پايان در ميكرد كار شهرداري در كرباسچي تيم
طور به تراكم مربع متر هر قيمت كه كرد ادعا و مينمود ضابطهمند تهران شهر مختلف مناطق در
شد تصويب شورا در تغيير هيچ بدون لايحه.مييابد افزايش گذشته به نسبت لايحه اين در متوسط
سينه مدافعان از ميكنند شهر حراج به متهم را ما همشهري روزنامه در امروز كه كساني همين و
.(دارد وجود مذاكرات متن) بودند لايحه آن چاك
شهرداري درآمد كه شد گونهاي به گذاشت افزايش روبه شهرداري درآمد لايحه آن تصويب از پس
طي مسكن وزير و يافت افزايش تومان ميليارد صد از بيش قبل سال به نسبت سال 78 در
منجر شورا مصوبه كه كرد اعلام مقطع همان در بارها تلويزيون و راديو و مطبوعاتي مصاحبههاي
اما.ميداد نسبت ديگري عوامل به و ميكرد تكذيب را آن شهرداري و است شده مسكن گراني به
كه هستيم آن شاهد تراكم فروش توقف سر بر فراوان چالشهاي از پس و سال سه از بعد اكنون
.است بوده شورا زمان از گرانتر كرباسچي زمان در تراكم مربع متر هر قيمت ميشود ادعا
.نيست صحيح تهران شهر در تراكم قيمت متوسط محاسباتي مبناي كه اين توجه قابل نكته اما
با تراكم از حاصل درآمد كه بود گونهاي به تهران شهرداري مالي سيستم كرباسچي زمان در زيرا
هم از و ميگرديد نگهداري سرفصل يك در تفكيك از حاصل درآمد و كاربردي تغيير از حاصل درآمد
ساير از تراكم درآمد سرفصل و كرد پيدا تغيير سيستم اين شورا زمان در ولي نميشد ، جدا
در كه مذكور مقاله ارقام لذا و نمايد نظارت بتواند بهتر شورا تا گرديد جدا درآمدها
اصول از بياطلاعي از ناشي و است اشتباه ميشود ، تكرار كرات به هم آقايان اظهارات
.است حسابداري
قيمت بودن غيرواقعي به كنيم توجه هم دوره آن در آپارتمان متر يك قيمت به اگر كه اين ضمن
و غلط رقم اين.پيميبريم كرباسچي زمان در تومان هزار متر 70 هر ميزان به تراكم فروش
.است مخاطبان گمراهي براي
تهران سابق شهرداران مديريت طول در شده واگذار تراكم محل از كه است درست سخن اين اما
تراكم فروش توقف ماجراي اصلي تحليل اتفاقا و شده اندوخته معدودي عده توسط بيحسابي ثروت
ارائه هنگام در و سال 1380 پاييز در شهر شوراي مذاكرات متن به.ميشود آغاز نقطه همين از
حقي چه به شما الويري ، آقاي:اصغرزادهكنيد توجه تهران شهرداري سال 79 بودجه تفريغ گزارش
...است ، خيانت تراكم مازاد فروش كه ميكنم اعلام من..فروختهايد؟ تراكم بودجه سقف از بيش
...و است بد است بد است بد
تراكم متقاضيان به نميتوانم من...دارد را خود به مربوط اصول بودجهنويسي:الويري
خوب است ، خوب تراكم فروش... نميفروشم ، تراكم بگويم شهرسازي عالي شوراي ضابطه براساس
.است خوب است ،
درك با و اصغرزاده مهندس آقاي جناب دانشمندم و عزيزم برادر به احترام ضمن:عطريانفر
و بفروش تراكم بودجه اين سقف تا شما كه بگوييم شهرداري به نميتوانيم ما ايشان حساسيتهاي
شهرداري هزينههاي تامين بايد هستند تراكم فروش مخالف كه دوستاني...نفروش آن از بالاتر
...باشند داشته حلي راه
كه كند درست مكانيسمي بايد شهرداري كه اين يعني تراكم درآمد براي سقف تعيين:اصغرزاده
...و نفروشد تراكم آن از بيشتر
تراكم فروش مخالف ما بودند مخالف كساني چه و موافق كساني چه كه ميدهد نشان جملات اين
تامين راستاي در چون بودند موافق ديگران و ميكشاند نابودي كام به را شهر زيرا بوديم
همشهري روزنامه مقاله استناد به وقتي و شد فروخته اشباع حد در تراكم وقتي.بود منافعشان
متوقف را تراكم فروش ماند ، باقي بفروشها و بساز دست روي خالي ساختمان مربع متر هزار 300
مردم عمومي منافع از دفاع براي فروش توقفشود گران شده ساخته آپارتمانهاي تا كردند
آپارتمانهاي مالكين جبيب به هنگفت ثروت كردن واريز براي شفاهي دستور اين نبود ، تهران
تهران شهر ساز و ساخت در انحصار و شهر در تشنج ايجاد شهري ، اقتصاد تعادل زدن هم بر خالي ،
.بود
قيمتهاي با سال 81 در تراكم كه بود آمده هم اسلامي شوراي مجلس تفحص و تحقيق گزارش در
مشكلاتشان است حرفهشان ساز و ساخت كه كساني و است شده فروخته شورا مصوبه برابر تا 17 گاه
حل شدهاند ، راهاندازي مجددا كه توافقات كميسيونهاي يا و مناطق شهرداريهاي در را
شده ياد آنها از مقاله آن در كه نفري آن 50ندارند شورا به مراجعه به نيازي و كردهاند
شورا به گرنه و نيستند بلد خوب را كارشان و نيست اين شغلشان كه هستند كساني اتفاق از بود
.است بابالحوايج كه ميرفتند ديگري اتاق به ميآمدند اگر و نميآمدند
42-آمريكايي قضاوت
فدرال قضات
:ميآيند جامعه بالاي و متوسط طبقات از خاصي بخش از متحده ايالات در فدرال قضات بيشتر
معتبر دانشگاهي و خصوصي دانشگاههاي فارغالتحصيلان از قضات از بسياري."فرهنگي نخبگان"
تاثيرگذارند سياسي نظر از و معتبر اجتماعي لحاظ از كه برآمدهاند خانوادههايي از و هستند
حقوقيشان مدارك سال 1998 در ديوانعالي قضات تمام كه نيست تصادفي.است ملي خدمت هدفشان و
دانشگاههاي مانند _ كردهاند دريافت متحده ايالات در حقوق دانشگاههاي معتبرترين از را
.كلمبيا و وسترن نورث ييل ، استانفورد ، هاروارد ،
است شدن فدرال قاضي دنبال به كه كسي براي بودن زن يك يا و بودن نژادي اقليت شهروند يك
زنان شمار.هستند پروتستان و مرد سفيدپوست ، مسن ، چشمگيري ، نحو به فدرال قضات.نيست مزيتي
كل در گروهها اين نماينده با مقايسه در هميشه فدرال ، قضاوت مسند در نژادي اقليتهاي و
خدمت به قاضي بهعنوان زن دو و سياهپوست دو فقط ديوانعالي تاريخ در.است بوده اندك جمعيت ،
.شدهاند مشغول
بود آفريقاييتبار آمريكايي اولين بود برده يك نوه كه Thurgood Marshall مارشال تارگود
مسائل در وي ديوانعالي ، در مارشال حضور سال طي 24.شد خدمت به مشغول كشور ديوانعالي در كه
."مدني آزاديهاي" و "مالي تنبيه" مانند كرد اتخاذ ليبرالي مواضع جزايي ، دادگاه مختلف
احضار دوبار" از ميداد تشخيص كه احكامي مارشال.داشت تاثير خود قاضي همكاران بر مارشال
در متهمين حق نيز و ميكند حمايت ايالتي دادگاه در "مشابه دلايل با دادگاه به فردي متوالي
براي ديوان تصميمات شكلگيري در او.نپذيرفت را نژادي دلايل خاطر به منصفه هيات نداشتن
را اعدام مجازات بعد سال هفت دوباره ديوان اما كرد كمك سال 1972 در اعدام مجازات لغو
در اما ميگفت سخن كم كنفرانسها ، و شفاهي بحثهاي طي ديوان در مارشال.كرد برقرار
فدرال دادگاه در يا ميدادند ارائه ضعيف بحثهاي كه وكلايي سوي به طعنههايش نشانهگيري
فرجام تقاضاي كه كرد مطرح رنكيست قاضي سال 1981 ، در اعدام مجازات بحث طي[نبود كمحرف]
كرد قطع را وي سخن مارشال قاضي.است شده ايالتها براي بسياري هزينههاي باعث زنداني مكرر
"نه؟ مگر بود ، خواهد ارزانتر دستگيري ، از بعد دقيقا او به شليك":گفت و
بنشيند فدرال شعبه مسند كسيبر چه اينكه بر تاثيرگذار عوامل
نشان را خويش حرفهاي صلاحيت رسما كه [حقوقداناني] وكلا كه است شده رسم اينكه نخست
دادگاه قاضي ده از نفر است90 سياسي موضوعات دومي ، .ميشوند نصب فدرالي بخش براي دادهاند
يك انتخاب.هستند رئيسجمهور منصوب اينكه بهعنوان ميآيند سياسي حزب يك از فدرال بخش
دادستان ، مقام و سناتورها از بعضي با مشورت از پس.دارد چندمرحلهاي روند يك فدرال قاضي
نامزد صلاحيت درباره را تحقيقاتي سنا قضايي كميته سپس ميكند ، تعيين را نامزد رئيسجمهور
سنا به را نامزد باشد مثبت كميته راي اگر.ميدهد انجام قضاوت كرسي براي شده معرفي
قضاوت خالي كرسي اگر.ميشود رد يا انتخاب يا اكثريت راي وسيله به وي كه جايي ميفرستند
مسند چنين كه زماني [اما] ميشود بازي وارد سناتورها خود رضايت فقط باشد لور دادگاه يك در
سناتورهاي از نظر كسب در سعي رئيسجمهور باشد ، داشته وجود فدرال بخش دادگاه در خالياي
را مسند آن است ، خالي كرسياش كه ايالتي طرف از نمايندگي به قاضي تا ميكند خود سياسي حزب
لابي گوناگون ، ذينفوذ گروههاي.ميكند وتو را سناتورها نامزد گاهي رئيسجمهور.كند پر
هنگامي مثال براي.ميورزند مخالفت فدرال دادگاه براي شده تعيين نامزدهاي با يا ميكنند
كرد ، نامزد كشور ديوانعالي براي را Clarence Thomas توماس كلارنس [اول بوش] بوش پرزيدنت كه
نظرات دليل به توماس با ديگر گروههاي و "رنگينپوستان پيشرفت براي ملي اتحاديه" رهبران
از حمايت براي نيز محافظهكار ذينفوذ گروههاي.كردند مخالفت محافظهكارانهاش سياسي
.آمدند گردهم توماس
جز به صورت اين در.ميسازند "ليتموس تست" يك سياسي ايدئولوژي از جمهوري روساي برخي
به انتصاب براي درخواست به نيازي باشد رئيسجمهور همانند سياسياش عقايد كه شخص يك اينكه
بهعنوان معروف ، پيشينههاي آن با جمهوريخواهان انتخاب با.نميكند را فدرال قضاوت كرسي
مدل [جمهوريخواهان حزب از آمريكا رئيسجمهور] ريگان رونالد پرزيدنت سياسي ، محافظهكاران
و دادند گسترش را پليس قدرت كه محافظهكاري قضات وسيله به او.داد توسعه را جرم كنترل
محافظهكاران راي مسابقه امروز ، .[داد توسعه را جرم كنترل] كردند محدود را مدني آزاديهاي
رئيسجمهور بوش جورج همكارانش و ريگان مهر هنوز كيفري ، پروندههاي فرجامهاي در ديوان
.دارد خود در را بعدي جمهوريخواه
ايالتي قضات
اقليتهاي و زنان.است فدرال قضات همانند ايالتي قضات جمعيتي و اجتماعي _ اقتصادي ويژگي
حزب نامزدهاي از فزايندهاي نحو به ايالتي قضات.هستند اندكي نمايندگان داراي نژادي ،
زير شرح به ايالت هر 50 در قضات انتخاب براي راه ميشوند50 انتخاب خاص ايالت يك در سياسي
:است
قانوني ، انتصاب ايالتي ، فرماندار توسط انتصاب ،[بازي باند] غيرحزبي انتخاب حزبي ، انتخاب
قضايي ، انتخابات روند از سياست كردن خارج براي.شايستگياش و لياقت خاطر به فرد انتخاب
اولين.كردند ايجاد را "لياقت روي از قضات انتخاب" روش دهه 1900 اولين در اصلاحطلبان
چنين بعد به زمان آن از حتي.بود ميسوري ايالت داد ، تطبيق روش اين با را خود كه ايالتي
و انتخاب از تركيبي طرح ، اين با ايالتهاشدند تفسير "ميسوري طرح" نام با رهيافتهايي
:است مرحله چندين شامل مدلوار طرح آن.ميكنند استفاده را انتصاب
و برجسته شهروندان ديگر و ايالتي وكلاي اتحاديه از وكلايي از متشكل) غيرحزبي كميته _
.برميگزينند را نامزدها (مشهور
.ميكند نصب قضاوت كرسي براي را نامزدها اين از يكي ايالتي فرماندار _
.شود خود مقام در ابقا داوطلب مجددا ميتواند ساله ، دو تا يك دوره يك از پس جديد قاضي _
كه بالا طبقه وكلاي كه است اين ميسازد خاطرنشان Missouri Plan پلن ميژوري كه انتقادي
.ميكنند نامزد را بالا طبقه سفيدپوست قضات عمدتا هستند مسلط كميتهها بر
زندگي حاشيه
مردان حقوق از دفاع *
ويژه مجله اولين را خود كه "زندگي و مرد" ماهنامه شماره نخستين نوشت ايران زنان سايت
مدير و امتياز صاحب كلاني ابوالفضل سرمقاله از بخشي در.شد منتشر است كرده معرفي آقايان
منتشر خانمها مخصوص نشريه چند و چندين كه زمانه و دوره اين در:است آمده نشريه اين مسئول
و ميگيرند سبقت هم از مردسالاري به حمله در هم مردان سلطه زير رسانههاي همه و ميشود
هم مردها ما بالاخره كردهاند تلاشهايشان سرلوحه را زنان حقوق از دفاع همه و همه خلاصه
.بگوييم هم با را دلمان درد كه باشيم داشته تريبوني بايد
كه است شاپو كلاه يك ميخورد چشم به مطالب تمام پاي و جلد روي در كه مجله اين ويژه نشان
نوين مرداست شده نو جهان است معتقد مجله اين امتياز صاحباست معروف مخملي كلاه به
.دارد نويي خواستههاي ايراني ،
گسترش با كه است اين واقعيت است آورده "عزيز آقايان" عنوان با خود سرمقاله در وي
بام سر آن از عدهاي بجاست ، و پسنديده بسيار خود خودي به كه زنان حقوق از دفاع جنبشهاي
بوده كه زمينهاي هر در را گرفتاري و مشكل چه هر كوزه و كاسه كه آنند پي در و افتادهاند
از _ نيمي درست _ نيمي هم مردها كه انگار نه انگار.كنند خاكشير و خرد مردها سر بر هست و
و آرامش با جنس دو اين است قرار كه انگار نه انگار و ميدهند تشكيل را بشري مجموعه اين
ميبيند باشد واقعبين اگر _ مرد چه زن ، چه _ ما از كدام هركنند زندگي هم كنار در تفاهم
بايد چرا اصلا.است سالار از گرفتاري.نيست مردسالاري از ناشي مشكلات چاره زنسالاري كه
ذليل؟ و خوار ديگر جنس و باشد سالار جنس يك
ميبلعد ايدز *
در انگار كه است زياد چنان قربانيان رقم و ميگيرد جديد قرباني جهان تمام در روز هر ايدز
ويروس گسترده شيوع كه گفته شديدي هشدار انتشار با متحد ملل سازمان.آدمهاست بلعيدن حال
جيمز.است شده بيسابقه ابعاد با اضطراري وضعيتي ايجاد باعث آفريقا در ايدز و اچآيوي
صحراي جنوب در هماكنون گفت انساني نيازهاي امور در متحد ملل سازمان ويژه فرستاده موريس
تصويري خود گزارش در ملل سازماندارد وجود ايدز به مبتلا يتيم كودك ميليون آفريقا 11
.كرد ارائه ميكند طي را فروپاشي فرايند كه قارهاي از تكاندهنده
مردم نگاه
مساز خانه غير زمين در
به ظاهرياش شباهت جهت به كه كسي.ميشناسند ايرانيها از خيلي احتمالا را سبزيان حسين
با فيلمي دستمايه و كرد معرفي او جاي به را خود (امروز نه ديروز مخملباف البته) مخملباف
طريق از مخملباف محسن با سبزيان حسين سالها از پس اكنون (كلوزآپ).شد كيارستمي كارگرداني
در گذشته روزهاي طي كه كابل در مخملباف سفرنامه به است پاسخي گويي است گفته سخن نامه اين
:نيست لطف از خالي البته آن خواندن.رسيد چاپ به همشهري روزنامه
***
مخملباف آقاي گرامي هنرمند با سخني
همشهري روزنامه غربت خاك در مقاله بهانه به
يك غربت در بودن خوش ولي است خوش كه است جا همان كس هر وطن كه است درست گرامي هنرمند
در كه گفتهايد افغانستان در بودا كتاب در شما گرامي هنرمند.است فريبانه نوستالژياي
قومي تفرقه اين ميخواهيد چگونه شما پسچرا افغان قوم ولي نداريم افغان ملت ما افغانستان
خاك نان شديد راضي چگونه گرامي هنرمند.كنيد فرهنگي كار آنها براي و بزنيد سياسي شخم را
اين مردم آيا مخملباف آقاي گرامي هنرمند.بزنيد را فرهنگ شخم غربت در و بخوريد را خودي
عوض چيزي بشود اگر هم ديگر انقلاب صد نشود عوض آنها فرهنگ اگر شما قول به كه بوم و خاك
گرامي هنرمند !افغانستان؟ مردم يا هستند نيازمند معنوي و مادي كمك به بيشتر آيا نميشود
شما آيا درآوردم كلوزآپ از سر و كردم همذاتپنداري شما با چرا من ميدانيد خوب شما
زمان از كه ندارم را افغاني برادر يك ارزش من آيا هستم ، وضعيتي چه در من كه ميدانيد
هنرمند زيباي كار داريد خاطر به شما گرامي هنرمند.نگرفتيد من از سراغي حال به تا كلوزآپ
كمك خاطر به فقط زد هنرمندانه پرسه ايران بازار و كوچه در چگونه كه را انتظامي آقاي گرامي
خاك در گرامي هنرمند.است داده ادامه خود زيستن به خاك همين در باز ولي افغاني برادران به
ميتوانيد شما گرامي هنرمند.همنوع به كمك مسئوليت از كردن خالي شانه يعني زيستن غربت
اين شما كه دارند گناهي چه ايران مردم مگر.را غربت خاك تا سازيد خود پيشه را سكوت فرهنگ
گزينش را غربت خاك اگر شما مخملباف آقاي گرامي هنرمند.كردهايد پشت آنها به چنين
نخواهيد مسعود احمدشاه شما بدانيد را اين و دارد ادامه زندگي بوم و مرز اين در كردهايد
مدرسهسازي گرامي هنرمند.نميشود مخملباف باشد اگر ايران در هم مسعود شاه شهيد شاه و شد
فيلم سخنم بارز نمونه ميساختيد ايران در را مدرسه اين اگر بود خوب چه ولي نيكو است كاري
را خانه زنبور و بيرون بلبل معروف مثل خود حركت اين با شما گرامي هنرمند رجايي ، مدرسه
.داديد نشان
افغانستان مردم خرج را آن و گرفتيد پول دلار ميليارد چند نامه يك با شما گرامي هنرمند
خانه به را دختر هزاران و دهيد انجام ايران در هم را كار همين مشابه نميشود آيا كرديد
را خود ولي است آسان كردن تن به غريبه لباس و غريب خاك به رفتن گرامي هنرمند.بفرستيد بخت
من گرامي هنرمندمادر از مهربانتر دايه ميشود اينميخواهد تمرين پنداشتن آشنا غريب
الفباي و قندهار سفر با نه ميشناسم بايسيكلران و خوبان عروسي با را شما خودم سهم به هم
همانطور دارد سختي تاوان پنداشتن ديگري جاي به را خود مخملباف آقاي گرامي هنرمند.افغان
در گرامي هنرمند.ديديد كيارستمي كلوزآپ در كه ميكردم تصور شما جاي به را خودم من كه
نشود پر عمرش كاسه تا كسي هر معتقدم من مخملباف آقاي گرامي هنرمند.مساز خانه غير زمين
خوبان عروسي حاجي و بازگرديد اگر خوب چه.نرسيده فرا هنريتان مرگ هم هنوز شما و نميميرد
.روز آن اميد به شويد بايسيكلران نسيم و
سبزيان حسين _ والسلام
|