ترجمه:عباس فتاح زاده
مايكل خوسودوفسكي Chossudovsky) Michel) استاد برجسته علوم اقتصادي در دانشگاه هاي كانادا است. وي كه بيشتر وقت خويش را به تدريس در دانشگاه اوتاوا مي گذراند، داراي اصليت آمريكايي است. او از جمله مخالفان جهاني سازي به شمار مي رود و كتابش تحت عنوان «جهاني- وحشي» به چندين زبان ترجمه شده و از پرفروش ترين كتاب هاي منتقدان جهاني سازي در دنيا محسوب مي شود. نيك براونز، خبرنگار روزنامه يونگه ولت، اخيرا طي گفت و گويي با دكتر خوسودوفسكي ديدگاه هاي وي پيرامون ابعاد اقتصادي جنگ عراق را جويا شده است. متن مصاحبه اين اقتصاددان كانادايي در زير از نظرتان مي گذرد.
• ويليام نوردهاوس، محقق مسائل اقتصادي، اخيرا در گفت وگو با هفته نامه آلماني «دي سايت» ادعا كرده كه جنگ بر سر نفت به لحاظ اقتصادي بي معني است. وي تاكيد مي كند كه با شروع جنگ قيمت نفت بالا رفته و اقتصاد آمريكا نه تنها سودي نمي برد، بلكه متضرر هم مي شود، لذا نمي توان هدف جنگ را نفت دانست. نظر شما در اين مورد چيست؟
ببينيد صحبت بر سر پيامدهاي كوتاه مدت جنگ نيست. معلوم است كه در كوتاه مدت جنگ قيمت نفت را بالا برده و اقتصاد و ملت آمريكا ضرر مي كنند. هدف جنگ دستيابي به منابع بي كران نفت است. نفت عراق هم صرفا مد نظر نيست بلكه ذخاير موجود در همسايگان عراق نيز در نظر گرفته شده اند. منطقه اي كه عراق در آن قرار دارد حدود هفتاد درصد ذخاير جهان را در خود جاي مي دهد.
• منتقدان تز «جنگ نفت» معتقدند كه كشورهاي نفت خيز منطقه در هر حال مجبورند نفتشان را بفروشند و براي اين كار نيازي به وجود جنگ نفت نيست.
ببينيد در اين زمينه ما با دو مقوله روبه رو هستيم. زماني شما نفت را به بازار نفت عرضه مي كنيد و شركت هاي بزرگ مجبورند نفت را در بازار از شما بخرند. زماني هم هست كه شركت ها خودشان مستقيما بر ذخاير نفتي تسلط پيدا مي كنند و واسطه اي به نام بازار از ميان مي رود. طبيعي است كه براي شركت هاي نفتي حالت دوم بهتر است. شركت هاي نفتي نمي خواهند ناچار به خريد در بازار باشند بلكه مي خواهند مستقيما غارت كنند. شما هيچ جنگي را در دنيا نمي توانيد پيدا كنيد كه بتوان گفت كاملا خالي از شائبه هاي اقتصادي است. من به هيچ وجه اصرار نمي كنم كه نفت تنها هدف جنگ است. موضوعات ديگري نظير كنترل بر نهادها، ساير منابع مواد خام، انسان ها، سيستم هاي مالي و غيره هم مطرح هستند.
• به نظر شما ايالات متحده چه استراتژي اي را در خاورميانه دنبال مي كند؟
آمريكا مي خواهد قدرت سياسي در خاورميانه را به دست آورد، براي خويش چتر حفاظتي ايجاد كند، بانك هاي مركزي اين كشورها را تحت كنترل خود در آورد و آن ها را به صندوق هاي مالي جهاني متصل كند. هرجا كه آمريكايي ها نفوذ خود را گسترش داده اند پس از حضور خويش سعي كرده اند واحدهاي پولي آن جا را «دلاريزه» كنند. استراتژي كلي موجود عبارت از آن است كه همه جا اقتصاد بازار آزاد ايجاد شود و بدين ترتيب يك امپراتوري پديد بيايد. اقدامات اخير را مي توان اصول و سنگ بناي چنين استراتژي اي دانست.
«دكترين امنيت ملي آمريكا» كه پايه ريزي آن به دوران دولت كلينتون باز مي گردد حاكي از آن است كه هدف اول جنگ عراق و بعد از آن نوبت ايران خواهد بود. عربستان سعودي هم يكي از اهداف بعدي است. اشغال نظامي عربستان با استقرار پايگاه هاي نيروهاي آمريكايي در اين كشور عملا اتفاق افتاده است. البته فكر مي كنم ايالات متحده به دنبال آن است كه به شكلي بسيار مستقيم تر و بلاواسطه تر از گذشته بر عربستان حكومت كند. به هيچ وجه هم نمي خواهد اين حكومت را با اروپا تقسيم كند.
• فكر مي كنيد علت مخالفت آلمان و فرانسه با جنگ چيست؟
آلمان و فرانسه به دلايل مشترك ژئواستراتژيكي مخالف محور نظامي آنگلو ـ آمريكايي هستند، محوري كه در بر گيرنده اسرائيل هم هست. شركت فرانسوي توتال فينا الف كه با شركت هاي نفتي آنگلو آمريكايي رقابت مي كند، همكاري نسبتا نزديكي با اني (ENI)، غول نفتي ايتاليا، دارد. اين شركت ها منافع بسيار مهمي در حوزه هاي نفتي عراق، ايران و درياي خزر دارند. چندين قرارداد استخراج وجود دارد كه تنها با از ميان برداشته شدن تحريم هاي عراق، امكان اجرا پيدا مي كنند.
• شما در كتاب خويش كه تحت عنوان «جهاني- وحشي» به رشته تحرير در آورده ايد و در سال ۲۰۰۱ در آلمان هم چاپ شد موضوع «جنگ عليه تروريسم» را موضوعي بي معني و دروغ دانسته ايد. چرا؟
همه مي دانند كه القاعده در دهه هشتاد توسط سيا ايجاد شد. جيمي كارتر، رئيس جمهوروقت، معمار اين شبكه بود. در دوران ريگان هم همكاري القاعده و دولت آمريكا محسوس بود ـ بعضي مواقع مستقيم و بعضي مواقع هم از طريق سرويس اطلاعاتي نظامي پاكستان.
اواسط دهه نود در جريان جنگ بوسني هم دولت آمريكا با يكي از سازمان هاي تابعه القاعده همكاري داشت. كوهي از گزارش ها، اسناد و اظهارنظرهاي شاهدان داريم كه چنين ارتباطي را تاييد مي كنند. القاعده مخلوق سيا بود.
• بعضي مي گويند در اين زمينه قصه فرانكشتاين تكرار شد و القاعده پديده اي بود كه از كنترل خالق خويش خارج شد.
اين ادعا بيشتر از سوي حاميان دولت بوش مطرح مي شود. اعتراف مي شود كه القاعده را آمريكا به وجود آورده اما گفته مي شود كه اين سازمان به يكباره عليه آمريكا به كار گرفته شده است. اگر اين حرف را باور كنيم پس شواهدي كه نشان مي دهد تنها چند هفته قبل از حملات يازده سپتامبر سيا و القاعده ارتباط داشته اند چه مي شود؟ اندكي قبل از يازده سپتامبر در چارچوب «ارتش آزاديبخش ملي» در مقدونيه چنين همكاري اي وجود داشته است. مطبوعات مقدونيه اين موضوع را به نقل از نخست وزير كشورشان منتشر كرده اند. ترديدي وجود ندارد كه ارتش آزاديبخش ملي كه به آلبانيايي تبارها تعلق دارد مورد حمايت القاعده بود.
روز ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۱ اف بي آي گزارشي را منتشر كرد كه به موضوع ارسال پول از پاكستان براي محمدعطا، رهبر عمليات يازده سپتامبر، مي پرداخت. براساس گزارش مذكور ژنرال محمود احمد، رئيس وقت سرويس اطلاعاتي نظامي پاكستان، به محمد عطا كمك مالي مي كرد. محمود احمد طي چهارم تا سيزدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ديداري رسمي از آمريكا داشت. همان مردي كه حواله محمود احمد را به تروريست ها داده بود ارتباط هاي نزديكي با تعداد زيادي از نمايندگان و مقامات دولت بوش دارد. ژنرال محمود احمد در سفر خود به آمريكا با كالين پاول، جورج تنت (رئيس سيا) و ريچارد آرميتاژ (معاون وزير خارجه) ديدار كرد.
• جنبش مخالفان جنگ چه وظيفه اي بر عهده دارد؟
برگزاري راهپيمايي مهم است، اما كافي نيست، زيرا موجب از ميان رفتن مشروعيت حاكمان نمي شود. مادامي كه محافل عمومي قانوني بودن حاكمان را زير سوال نبرند براي آن ها فرقي نمي كند كه ۹۰ درصد مردم مخالف تصميماتشان باشند يا ده درصد. بايد قانوني بودن دولت بوش را زير سوال برد. بايد روشن شود كه يك دشمن مصنوعي ايجاد شده است. نتايج نشست پورتو آلگره نشان داد كه ايجاد دنيايي متفاوت از امروز امكان پذير است. اگر مي خواهيم به سرعت به دنيايي جديد برسيم بايد گام به گام عمل كنيم. اولين گام براي رسيدن به دنياي جديد جلوگيري از جنگ و از ميان بردن ساختار حاكم است. اين امر پويايي و تحرك لازم براي تداوم تغييرات را به وجود مي آورد.
منبع: يونگه ولت