يكشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۹۴ - Mar.2,2003
آموزشي
Front Page

آموزش و پرورش و چالش هاي فرارو
003180.jpg
اشاره: اين مقاله آخرين قسمت از مجموعه سه گانه مقالاتي محسوب مي شود كه دو بخش قبلي آن طي روزهاي ۹ مهر ماه و ۲۳ آذر ماه در همين صفحه با عنوان «آموزش و پرورش- اصلاح از درون يا بيرون» و «عوامل ناكارآمدي آموزش و پرورش ايران» به چاپ رسيده است. در قسمت اول به مواردي از مشكلات عديده آموزش و پرورش و در قسمت دوم به دلايل و عوامل اين وضعيت اشاره شد. نگاه آن مطالب، معطوف به گذشته و شرايط حال بود. مطلب حاضر وضعيت آينده را مدنظر داشته و ضرورتها را مورد تأكيد قرار مي دهد و در نهايت، نماي كلي از آنچه بايد به آن پرداخته شود را به تصوير مي كشد.
يك لحظه تأمل!  به خود بنگريم. در كجاي فرهنگ جهاني ايستاده  ايم؟ با ما چه مي كنند و ما بايد چه كنيم؟ فرهنگ سازي و اعتلاي فرهنگي وظيفه چه كسان و كدام نهادها و سازمانهاست؟
در كنار خيل متوليان فرهنگ كشور، به طور حتم آموزش و پرورش نقشي بنيادي تر و حساس تر خواهد داشت. سطحي نگري است كه وظيفه اين نهاد را در
سر و سامان دادن كلاس، مدرسه، كتاب، دانش آموز، معلم و آموزش خلاصه كنيم. اگر فارغ از شعار و تعارف بر اهميت راهبردي آموزش و پرورش واقف باشيم، در اين صورت مسائل مهم آن نه تنها معضلات فعلي، بلكه چالشهاي فرارو نگاه به آينده نيز خواهد بود. تا دير نشده خود را دريابيم، فرصتها پي در پي از دست مي روند. آموزش و پرورش براي آينده اي كه خيلي هم دور نيست، بايد خود را براي مواجهه با كدام چالشها آماده سازد؟
اصلاحات
003185.jpg

به تعبيري، مفهوم اصلاحات مي تواند بيانگر كليه چالشهاي آموزش و پرورش باشد. علي رغم آن كه دغدغه اصلاحات در آموزش و پرورش از سابقه اي طولاني برخوردار است، هنوز هيچ اصلاحي چشمگير و تأثيرگذاري رخ نداده - البته ادعاي طراحان اين اصلاحات چيز ديگري است- و شايد زماني كه صرف اصلاح اصلاحات شده، از طول عمر اصلاحات ادعايي بيشتر بوده است. در مسير اصلاحات، نكات حائز اهميتي وجود دارند كه شايد بي توجهي به آنها عامل عدم توفيق بوده است.
۱. جزءنگري در اصلاحات يكي از خطرات حركتهاي اصلاحي و عدم توفيق آنهاست. يكي اصلاح نيروي انساني و مسائل مديريتي را در اولويت مي داند، ديگري بازنگري كتب، سومي تغيير نظام آموزشي، چهارمي توجه بر خلاقيت و پژوهش و به همين ترتيب هر كس به فراخور تجارب خود، اولويتي براي اصلاحات قائل است. به طور معمول، كارشناسان و مديران ارشد وزارتخانه كه براي آشنايي با نظام هاي آموزشي جهان به كشورهاي مختلف سفر مي كنند، هر كدام بعد از بازگشت، سوغاتي هم براي اصلاحات با خود مي آورند.اصلاحات خرد- كه البته از نظر پيشنهاد دهندگان آنها كلان تلقي مي شود- وجزءنگر، نه تنها مشكلي را حل نمي كند، علاوه بر هدر دادن بودجه ، زمان و نيروي انساني بر شدت آنها نيز مي افزايد كه مصاديق آن زياد است.
۲. اصلاحات پيشنهادي، بيشتر مباني سليقه اي و محوري دارند. اصلاحات آموزش و پرورش در درجه اول نياز به يك مبناي آسيب شناختي دارد. بايد به درستي تحليل شود كه چرا اصلاحات مكرر، ره به جايي نبرده اند و كدام موانع بايد به عنوان ملاحظات اصلاحات مد نظر قرار گيرند. دوم آن كه مباني پژوهشي اصلاحات بايد بسيار مستحكم باشد. خود موضوع پژوهش در ايران نياز به يك آسيب شناسي جدي دارد، چرا كه مشكل ما پيش از  آن كه پژوهش باشد، نبودن تفكر پژوهشي در سطوح مختلف جامعه است. پژوهش، فعاليتي خاص است؛ اما تفكر پژوهشي يك نياز عام. تا تفكر پژوهشي در همه اركان جامعه رسوخ نكند، هم صداقت در انجام پژوهشها جاي شك خواهد داشت و هم كاربرد آنها محدود خواهد بود و سوم آن كه پژوهشها بايد يك قالب تئوريك يا حداقل مدل داشته و به يك تئوري يا مدل براي اصلاحات منتج شوند.
۳. اگر ما تئوري يا مدلي براي اصلاحات داشته باشيم، آن گاه تجارب نظام هاي آموزشي كشورهاي مختلف جايگاه خود را در اين قالب خواهند يافت. در حال حاضر هرگونه استفاده از تجارب خارجيان، باز مصداقي از جزءنگري خواهد بود.
تغيير و تحولات نظام هاي آموزشي جهان براي ما بسيار شگفت آور است و متأسفانه به همين دليل، در استفاده از آنها بدون فراهم بودن مباني و شرايط لازم، عجله به خرج مي دهيم و در اكثر موارد هم كار را در نيمه راه رها مي سازيم.
۴. آموزش و پرورش، اگر واقعا قصد اصلاحات دارد، بايد گوش شنوا داشته باشد.
انگار در ايران، كسي جز مجموعه كارشناسان و مديران ارشد آموزش و پرورش يا شوراي عالي براي اصلاحات وجود ندارد. همين عارضه بسياري از مشكلات آموزش و پرورش را به بن بست مي كشاند، در صورتي كه واقعا چنين نيست و بالاخره بسياري از استادان و اهل فن ديدگاههاي قابل توجهي دارند.
امكانات
از ديگر چالشهاي فراروي آموزش و پرورش، مسائل مربوط به امكانات مالي و زماني است. آموزش و پرورش هم بايد براي تأمين منابع و امكانات مالي تلاش كند و هم بايد براي از دست ندادن زمان و استفاده از حداقل فرصت هاي موجود جديت به خرج دهد. حصول هر دو مورد، نياز به عزمي توأم با نظم دارد كه به نظر نمي رسد شرايط دروني آموزش و پرورش بتواند چنين انتظاري را برآورده سازد.
در خصوص تأمين امكانات مالي، آموزش و پرورش نه تنها بايد به دنبال جذب بودجه بيشتر و يافتن منابع مالي جديدتر باشد، بلكه بايد خود نيز كمربندها را سفت تر ببندد و با صرفه جويي و جلوگيري از اتلاف بودجه،  به بهبود شرايط كمك كند. در همين وضعيت نداري آموزش و پرورش هم، درزهاي زيادي براي هدر رفتن منابع مالي وجود دارد. در مجموع بايد گفت بازنگري در اقتصاد كلان آموزش و پرورش، ضرورتي جدي و فوري است.
در مورد امكانات زماني هم، حداقل مي توان به نكاتي اشاره كرد. گاهي ما از ترس اين كه فرصت براي كارهاي بزرگ نيست، دنبال كارهاي كوچك مي رويم و خود را با آنها مشغول مي سازيم. همان گونه كه اشاره شد جزءنگري ما را به جايي نمي رساند. رسيدن به مرتبه فرهنگ سازي و ارتقاي كيفيت آموزش و پرورش، امري ناممكن و دست نيافتني نيست و مطمئنا براي نيل به اين اهداف، قابليتهايي در درون و بيرون وجود دارد.
همت براي شناسايي و جذب صاحبان افكار و آرا جديد و اتحاد و انسجام بخشيدن به آنها و داشتن نظم و برنامه هدفمند و كلان، از جمله شرايط استفاده از قابليتهاي بالقوه است.
اگر ما يك مجموعه تصميم گيرنده قوي- در فكر و عمل- داشته باشيم، آنگاه آمدنها و رفتنها و تغيير وزرا و ساير مديران، به اين سادگي باعث تزلزل اوضاع نخواهدشد و هر كسي نمي تواند بر اساس سليقه خود جهت امور را تغيير دهد.
نيروي انساني
وضعيت حال و آينده نيروي انساني يكي ديگر از چالشهاي مهم فراروي آموزش و پرورش است. از چند زاويه مي توان به اين چالش نگريست:
۱. تأمين رضايت شغلي فرهنگيان مسأله اي فوق العاده مهم است. تصور اشتباهي است كه تأمين اين رضايت را فقط با افزايش حقوق ممكن بدانيم. اگر وضعيت معيشتي معلمان بهبود يابد، اين به معناي حل همه مشكلات آموزش و پرورش نيست. با وجود آن كه حل مشكلات معيشتي معلمان فوق العاده مهم است، اما كسي نمي تواند تضمين كند كه اگر دغدغه هاي مالي و رفاهي معلمان كاهش يابد، كيفيت آموزش و پرورش هم ارتقا خواهد يافت. اين شرط لازم است، ولي كافي نيست. به مسأله رضايت شغلي فرهنگيان بايد بسيار گسترده تر نگاه كرد.
از نظر معيشتي، علاوه بر آن كه شرايط بايد به جايي برسد كه بين دخل و خرج همخواني ايجاد شود- به عمد عبارت افزايش حقوق را به كار نبرده ايم- بايد در سه شاخصه اصلي رفاه يعني مسكن، بهداشت و درمان و تأمين آتيه نيز رضايت معلمان تأمين گردد.
در خصوص شرايط كاري نظير نقش معلم در آموزش، ارزشيابي شغلي، نظام تشويق و ارتقا، ساختار اداري، عزل و نصب مديران، بومي سازي اشتغال و ... نيز بايد
تجديد نظرهايي صورت گيرد.
پويايي معلمان نيز در گرو اصلاح اساسي نظام ادامه تحصيل و همچنين دگرگوني كامل آموزشهاي ضمن خدمت خواهد بود.
۲. نظام اداري آموزش و پرورش در جنبه هاي مختلف نياز به بازنگري دارد. نيروهاي ستادي و تصميم گيرنده بايد طي فرآيندي شفاف و براساس ملاكهاي شايسته سالاري ارتقا يابند. براي پذيرفتن مديريت مدارس، هم بايد انگيزه هاي مديريتي ارتقا يابد و هم بايد ملاكهاي علمي و مبتني بر اصول روابط انساني بيشتر مورد توجه قرار گيرند. از مسائل قابل توجه ديگر وجود تبعيض هاي آشكار در سطوح مختلف آموزش و پرورش است. معلمان مقاطع مختلف شرايط يكساني ندارند و براي همين تقاضاي صعود به مقاطعي كه بالاتر تلقي مي شوند ، روبه فزوني دارد. وضعيت نيروهاي ستادي نيز تا حدودي با سايرين فرق دارد. در مورد مشاغلي از قبيل دفترداري، متصدي آزمايشگاه و كارگاه، مستخدمين و سرايداران، كتابداري، مشاوره و ... كه مي توانند در جايگاه واقعي خود بسيار مهم باشند، تبعيض هاي زيادي وجود دارد كه بايد مرتفع شوند.
۳. يك معضل جدي آموزش و پرورش اجبار به تحمل نيروهاي ناكارآمد و غيرمؤثراست. آموزش و پرورش به جاي حل مشكل، راههاي در رو براي آنان بوجود آورده است. وجود افراد ناكارآمد نه تنها لطمه اقتصادي به همراه دارد، بلكه لطمات زيادي نيز از نظر انگيزشي به مجموعه وارد مي سازد.
باورها و نگرشها
آموزش و پرورش در تمامي سطوح نياز به تغيير باورها و نگرشها دارد. اين امر فقط محدود به درون نيست و شامل بيرون نيز مي شود. دولتمردان و وزرا، مديران سطوح مختلف همه وزارتخانه ها و نهادها و سازمانها، خانواده ها و حتي خود معلمان نيز بايد باورها و نگرشهاي خود را درباره آموزش و پرورش اصلاح نمايند.
نگاه غالب جامعه ما به فرهنگ، نگاهي حاشيه اي است و متأسفانه چنين نگاهي در همه سطوح از بالا به پايين ديده مي شود. آموزش و پرورش نيز مقوله اي فرهنگي است و خواه ناخواه نگاه حاشيه اي شامل آن هم مي شود. شايد هيچ قلم و زباني نتواند اهميت و تأثير اين موضوع را در مسائل فرهنگي بيان كند. از جمله مقوله هاي آموزش و پرورش كه نياز به اصلاح باورها و نگرشها دارد، به چند مورد اساسي اشاره مي شود:
۱. توقع معمول از آموزش و پرورش آن است كه با هدايت دانش آموزان در جهت غايات پرورشي مورد نظر، به جامعه خدمت كند. اگر آموزش و پرورش كارآمدي و توانمندي لازم را دارا بود، بايد در مهمترين جايگاه
دين باوري و تقويت مباني اخلاقي دانش آموزان
قرار مي گرفت.
عجيب است كه يك دانش آموز حداقل ۱۲ سال در اختيار آموزش و پرورش باشد و آموزش و پرورش، نتواند او را در جهت غايات پرورشي نظام تربيت كند. ما فرصتهاي پرورشي را از دست داده ايم و مي دهيم.
۲. بايد بپذيريم كه آموزش و پرورش مهمترين ركن فرهنگ سازي است. اگر ما چند وزارتخانه ديگر نيز با پيشوند و پسوند فرهنگ داشته باشيم، باز هيچ كدام امكانات و موقعيت هاي فرهنگ سازي را كه در آموزش و پرورش نهفته است، نخواهند داشت. نگوييم قبول داريم، بلكه باور كنيم و يقين داشته باشيم كه آموزش و پرورش زيربنا و ركن اساسي فرهنگ سازي و توسعه فرهنگي است.
۳. مفهوم دانايي نيز در جامعه ما دچار انحراف زيادي شده است. خانواده ها بدون آن كه بدانند چرا، درس خواندن و ارتقاي تحصيلي فرزندانشان را دلخوشي خود ساخته اند، القاب مهندس و دكتر در جامعه ما بيشتر پز شخصيتي است تا علمي. به اين باور نرسيده ايم كه دانايي نياز اساسي جامعه ما است و فرهنگ سازي و اعتلاي فرهنگي، تنها در صورت نهادينه شدن اين باور محقق خواهد شد. تعداد زيادي از معضلات فرهنگي ما از جمله افت انگيزش تحصيلي، فرار يا مهاجرت مغزها و عدم رواج تفكر پژوهشي ريشه در همين موضوع دارند واقعا دانايي چقدر در جامعه ارزشي نهادينه دارد.
۴. بر سر مفهوم تربيت نيز بلاهاي زيادي آمده است. هنوز هم كه هنوز است، نمي دانيم با آن چه كنيم، بماند يا برود؟!  چه كساني درباره تربيت تصميم مي گيرند؟ بگذريم وگرنه اين رشته سر دراز دارد!
و اي كاش به جاي دهها و صدها شعار در مورد مهم، كليدي و سرنوشت ساز بودن آموزش و پرورش، باور كنيم كه بايد آموزش و پرورش را باور كرد. به ياد داشته باشيم آموزش و پرورش فقط مشكل ديروز و امروز ما نيست. اگر به اين باور نرسيم و اگر نگرش هايمان را اصلاح نكنيم، فرداي آموزش و پرورش سخت تر و دشوارتر از امروز خواهد بود.
ابراهيم اصلاني
كارشناس ارشد روانشناسي تربيتي

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |
|   شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    يادداشت    |
|   صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |