درس هايي براي همه
راهي كه مردم مي روند
انتخابات نهم اسفند شوراها شكل ديگري از انتخابات دوم خرداد ۷۶ اما در مقياس كوچكتر و با تفاوتي بنيادي در شيوه رفتار رأي دهندگان بود.
در انتخابات دوم خرداد همه قواي نظام سياسي مردم را به شركت در انتخابات فراخواندند اما نيروهاي خود را به شكلي معارض و انكاركننده يكديگر، پيرامون دو نامزد اصلي متمركز كردند. يكي از اين نامزدها با رأي شگفت انگيز ۲۰ ميليوني رئيس جمهور شد و ديگري با آراء پيش بيني نشده ۷ ميليوني از دور رقابت خارج شد. تحليل غالب در آن زمان اين بود كه اكثريت خاموش جامعه ناگهان به ميدان آمده اند تا به جناح سياسي حاكم نه بگويند و براي گفتن اين نه لاجرم به جناح ديگر آري گفته اند. اين وضع يك سال پس از آن در انتخابات دوره اول شوراها و سالي ديگر در انتخابات مجلس ششم تكرار شد.
تكرار پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات سالهاي ۷۷ و ۷۸ آنان را به اين نتيجه رساند كه حتي اگر رأي دوم خرداد، رأي سلبي و در واكنش به جناح مقابل بوده باشد، آراء انتخابات شوراها و مجلس آراء ايجابي و قبول برنامه هاي اصلاح طلبان بوده است.
اين تحليل در سه سال گذشته و به خصوص پس از پيروزي سيدمحمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۸۰ بنيان رفتار اصلاح طلبان را شكل داد.
حادثه اي كه جمعه گذشته در انتخابات شوراها رخ داد، روي ديگر سكه دوم خرداد بود؛ اما اين بار اكثريت رأي دهندگان تهراني با به چالش كشيدن انگاره هاي اصلاح طلبان و ظاهرا به علت اينكه در ميان نامزدهاي انتخابات شوراها چهر ه هاي مورد انتظار براي نشان دادن اراده خود را نيافته بودند، روش كم اقبالي از انتخابات را برگزيدند.
اين رفتار رأي دهندگان به لحاظ حقوقي تأثيري بر كاركرد شوراي شهر تهران نمي گذارد زيرا منتخبان مردم- حتي اگر برگزيده كمتر از ۲۰ درصد رأي دهندگان باشند- قانونا عضو و عهده دار وظايف خود خواهند شد. اما به لحاظ سياسي و اجتماعي اين رفتارهشدار معنا داري است كه همزمان براي دو جناح سياسي و به تعبيري كليت دست اندركاران نظام سياسي به صدا در آمده است و نشان مي دهد مطالبات اجتماعي راديكال تر شده و برعيار دگرگوني خواهي افزوده است به همين علت از اين پس ۳ پرسش بنيادي وصريح روبروي دو جناح اصلي حكومت ايران قرار مي گيرد:
۱- بيش از ۸۵ درصد رأي دهندگان تهراني با چه انگيزه اي دچار فقد انگيزه براي حضور بر سر صندوق هاي رأي شدند؟
۲- آراء از دست رفته اصلاح طلبان كه به نفع جناح ديگر هم به صندوق ها ريخته نشد و به محاق رفت در آينده به كدامين سمت وسوي سياسي سوق خواهد يافت؟
۳- اصلاح طلبان در دوران پنج ساله حاكميت خود در دولت، مجلس و شوراها چگونه عمل كردند ، چرا شعارهايشان تحقق نيافت كه جناح رقيب كه حضور پررنگي هم در تبليغات انتخاباتي نداشت،با كمترين اتحاد داخلي و همگرايي مجموعه سياسي خويش توانست
دست كم ۱۲ نامزد گمنام را به شوراي شهر تهران بفرستد.
تكمله: پيروزي در انتخابات سالم، براي جناح پيروز فضيلت به شمار مي رود و حتي خرده گيري هاي سياسي مانند اينكه «چون مردم نيامدند آنها با رأي سنتي خود به شورا راه يافتند»، از اين فضيلت نمي كاهد. اين بحث، محل ديگري دارد و اصولا از مشروعيت قانوني منتخبان نمي كاهد.آنان كه پيروز شدند پيروزي شان مبارك باد.
|