سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۳- March, 11, 2003
هزار مشكل پژوهش
در تدوين يك سياست باور آن بسيار مهم است اگر تصميم گيري مي شود كه طي پنج سال آينده بايد به اين موقعيت برسيم خودرسيدن به اين موقعيت نياز به باور دارد باور تحقيق جداي از اجراي تحقيق است
چقدر از خانم ها اجازه مي دهند همسرشان محقق باشد ۲۴ ساعت عمر خودش را وقف تحقيق كند ولي نتواند مايحتاج اوليه خانواده را تأمين كند
مريم پاپي
004285.jpg

• آقاي دكتر! هنگامي كه در حوزه تحقيق و پژوهش به انجام كاري مشغول مي شويد، از منظر يك كارشناس چه جايگاهي براي اين حوزه قايل مي شويد؟ آيا انجام كار برايتان آسان است؟
بحث مهم اين است كه تحقق وقت گير است و نتيجه چشمگيري هم ندارد. در همه جاي دنيا از جمله ايران، تحقيقات به عنوان يكي از اجزاي اساسي تصميم گيري هاي كلان حكومتي و دولتي مي توانند نقش مهمي ايفا كنند و معمولا منشاء تصميم گيري نيز هستند. اين جايگاه در ايران كمرنگ تر است. در دنيا، تصميم گيري ها منوط به يافته هاي پژوهشي است يعني اول تحقيق مي شود بعد تصميم مي گيرند اما متاسفانه تحقيق در كشور ما جايگاه واقعي خودش را پيدا نكرده و حتي ما بعضا تصميم مي گيريم بعد تحقيق مي كنيم تا ببينيم تبعات تصميم گيري مان چيست. لذا جايگاه اصلي تحقيق در كشور ما مشخص نيست. اين موضوع تسري مي يابد و همه انواع پژوهش ها از جمله پژوهش هاي فرهنگي را در برمي گيرد.
• شما معتقديد كه جايگاه اصلي تحقيق در كشور ما مشخص نيست. مي خواهم در مورد چرايي اين مسئله توضيح دهيد.
به دلايل مختلف، از جمله اينكه ما هنوز نتوانسته ايم يك سياست فرهنگي همه جانبه داشته باشيم و همه نيازها را در اين سطح پاسخ دهيم، مشكلات تحقيق فرهنگي در جامعه ما بيشتر مي شود. يعني مشكل تحقيق با مشكلي كه فرهنگ در جامعه ما دارد تركيب مي شود و مشكل بزرگ تري را ايجاد مي كند.
• به اين ترتيب وضعيت پژوهش هاي فرهنگي كه در كشور صورت مي گيرند چه مي شود؟
به نظر من در بعد فرهنگي، اهميت تحقيق شناخته شده نيست. اگر هم پژوهشي به عنوان پژوهش فرهنگي، اجتماعي و. . . داشته باشيم، به خاطر اين است كه بودجه اي هست و تصور مي شود كه بايد در عرصه تحقيق نيز هزينه هايي داشت.
• اگر بخواهيم از همين زاويه موضوع را مورد آسيب شناسي قرار دهيم، كنكاشمان را در چه سطوحي پي گيري كنيم؟
آسيب شناسي پژوهش در دو سطح قابل طرح است. اول سطح خرد و فردي كه با افراد سروكار پيدا مي كند و دوم سطح كلان كه شايد اجتماعي يا سازماني باشد، يعني رويكرد سازمان در مقابل فرد. در اين سطح دوم مشكلات به چهار دسته مشكلات اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي تقسيم مي شوند.
• از نظر شما بزرگ ترين مشكل يا مهم ترين مسئله در حوزه اجتماعي چيست؟
در بخش اجتماعي، بزرگ ترين مشكل ما، ضعف مديريت است. در حال حاضر وقتي به تصميم سازي ها در عرصه پژوهش برمي گرديم، مي بينيم كه عمده مشكلات مديريتي هستند. اولا تصميم گيري ها قائم به فرد است؛ اگر مدير يك مجموعه عوض شود، مدير بعدي كارهاي فرد قبل را دنبال نمي كند لذا نتيجه مطلوبي از وضعيت پيشين گرفته نمي شود و تصميم گيري هاي آينده هم دچار سرنوشت گذشتگان مي شود. مديراني كه ما داريم، ممكن است مدير سازماني باشند اما مدير تحقيق نيستند. به نظر من مدير پژوهش بايد خودش پژوهشگر حرفه اي باشد. اين دومين نكته است. كسي كه متولي امر تحقيق مي شود بايد دغدغه ها و درد تحقيق را حس كرده باشد و مديري كه چنين نباشد اگر نگوييم تصميم گيري هايش آسيب مي زند ولي كمك زيادي به جريان يا روند تحقيق انجام نمي دهد.
004300.jpg

يكي ديگر از نكات اين است كه اگر يك مدير، ديد و باور تحقيقي داشته باشد مي تواند از تحقيق دفاع كند. حتي اگر مديري به كار تحقيق اعتقاد داشته باشد و پژوهشگر حرفه اي هم نباشد، همين باور تحقيق مي تواند مشكل گشا باشد و مسئله را رفع كند.
• جدا از مسئله مديريت، به نظر مي رسد كه خود سيستم هم با مشكلاتي مواجه است. به هر حال مديريت هم يكي از زيرمجموعه هاي اين حوزه بزرگ تر است كه خود از ضعف ساختاري در رنج است. اين طور نيست آقاي دكتر؟
خيلي از تحقيقات ما به دليل نبود چارچوبي براي انجام تحقيق و اولويت هاي پژوهشي در اين عرصه دچار مشكل هستند حتي اگر اولويتي هم باشد، ممكن است مورد استناد و تاكيد قرار نگيرد. لذا شايد بسياري از تحقيقات ما با دوباره كاري، تكرار و هدر دادن هزينه ها مواجه شوند. حتي ممكن است اين مشكل به نوع اطلاع رساني از پژوهش ها برگردد. وقتي سيستم اطلاع رساني نباشد، محققان نمي توانند اطلاعات لازم را به موقع دريافت كنند و باز هم دوباره كاري مي شود. مشكل سوم، نبود اولويت هاي پژوهشي است. اين مسئله دشواري در تعيين موضوع را براي پژوهش، چه در سطح سازمان و چه در سطح فرد به همراه دارد. در نتيجه كارهايي كه ارائه مي شوند ممكن است كارهاي تحقيقاتي باشند ولي به درد رفع مسئله و مشكل و پاسخ به نيازها نخورند.
مشكل ديگري كه نبود اولويت هاي پژوهشي را نيز شامل مي شود، اين است كه در كشور ما نظام تحقيقاتي تدوين شده و برنامه تحقيقات هم آماده شده ولي پيشرفت كار اعلام نمي شود. نسبت تحقق دستيابي به اهداف در برنامه هاي توسعه پنج ساله تحقيقات هنوز معلوم نيست.
• شما به ضعف اطلاع رساني فرهنگي اشاره كرديد. با توجه به اينكه طرح تحقيقاتي شناسنامه فرهنگي از چند سال پيش آغاز شده، آيا اين طرح مي تواند خلا موجود را پر كند؟
اين طرح به نظر من كار خوبي بود و ضرورت اجراي آن در كشور احساس مي شد قطعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه متولي امر فرهنگ است مسئول اجراي آن بود. تا همين يك سال پيش، وزارت فرهنگ و آموزش عالي هم داشتيم كه يعني يك قسمت از پژوهش ها، به خصوص در عرصه فرهنگ و چارچوب هايي كه به آموزش عالي مربوط مي شد به آن وزارتخانه تفويض مي شد. حتي اكنون كه اين وزارتخانه به نام علوم، تحقيقات و فناوري تغيير عنوان پيدا كرده، به نظر من هنوز بسياري از وظايف و كارها بر عهده همين وزارتخانه است. چون متولي پژوهش در كشور ما آموزش عالي است اگر چه متولي فرهنگ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است ولي چون متولي فرهنگ بين وزارتخانه اي مي شود، بايد تكليف را از هر دو سمت مشخص كنيم. يكي از دلايل موفق نبودن و دوباره كاري ها، روشن نبودن حدوحدود سازماني اين دو وزارتخانه و فعاليت هاي آنان است.
• آيا مسئولان راهكاري براي كاهش مشكلات اين گونه در نظر گرفته اند؟ به نظر مي رسد اگر راهكاري در اين زمينه وجود نداشته باشد استفاده از نتايج تحقيقات با مشكل مواجه مي شود شما كه خود در حال حاضر مشغول انجام فعاليت هاي تحقيقي هستيد به ما بگوييد چه مكانيزمي براي به كارگيري نتايج تحقيقات وجود دارد؟
اكنون تحقيقات با مشكلات و موانع بسيار انجام مي شوند ولي هيچ مكانيزمي براي به كارگيري نتايج تحقيقات نداريم. حتي اگر يك تحقيق موضوعش با اولويت هاي جامعه متناسب باشد و بتواند اطلاعات و راهكارهاي خوبي ارائه دهد، باز هم رساندن تحقيق به مرحله بهره برداري با مشكل مواجه است. يعني بهره بردار تحقيق نامشخص است. تحقيق ها عمدتا زينت بخش قفسه اتاق مديران مي شوند و بيشتر كتابخانه را زينت مي دهند تا فكر و انديشه را.
مشكل ديگر به نظر من، نبود ارتباط بين نهادهاي سفارش دهنده تحقيق و سازمان هايي است كه محققان را در اختيار دارند. مانند نبود ارتباط بين سازمان ها و وزارتخانه ها با مراكز آموزش عالي.
اين حلقه بريده موجب مي شود پژوهش هاي فرهنگي به مقصد نرسند. البته من به طور مطلق قضاوت نمي كنم كه ارتباط كامل قطع شده، حتما ارتباطي هست ولي به نظر من اين ارتباط نياز به سازماندهي دارد.
• از سيستم نظارتي بگوييد. آيا نظارت بر انجام كارهاي تحقيقاتي به درستي صورت مي گيرد؟
سيستم نظارتي بر جريان تحقيق ما آن طور كه بايد شكل نگرفته. اگر نظارتي هم وجود داشته باشد عمدتا براساس معيارهاي متناسب با سازوكارها و چارچوب هاي هر سازمان صورت مي گيرد. در حالي كه به نظر من كليه بودجه هايي كه از طريق سازمان ها صرف تحقيق مي شود بايد علاوه بر اينكه تحت نظارت درون سازماني و برون سازماني است، از طريق يك تشكيلات كلان تر نيز در نهايت تاييد شود.
با توجه به اينكه همه بودجه ها از محل بودجه دولتي هزينه مي شوند بايد از يك سطح بالاتر هم كنترل شود تا اگر كسي نظر و ادعايي در مورد پژوهش ها دارد بتوان آن را به طور كامل بررسي كرد.
• مسئله ديگر كه بسياري از كارشناسان در مورد آن اتفاق نظر دارند، كمبود بودجه و اعتبار براي پژوهش هاي فرهنگي است. آيا كمبود بودجه مي تواند به تنهايي دليل قانع كننده اي بر ناتواني ما در انجام كارهاي تحقيق باشد؟
به نظر من كمبود بودجه و اعتبار براي پژوهش هاي فرهنگي بسيار قابل بحث است. فرهنگ مقوله اي بسيار بزرگ و حساس است. چه بسا اگر فرهنگ يك جامعه آسيب ببيند به همه ساخت هاي ديگر اجتماع، سياست و اقتصاد نيز صدمه وارد شود. به خصوص در نظامي كه فرهنگ آن در چارچوب هاي ارزش هاي اعتقادي، باوري و ديني آن جامعه تعريف مي شود خلل به يك بخش، آسيب هاي جبران ناپذير براي بخش هاي ديگر خواهد داشت.
به نظر من اينجا به دليل اينكه حساسيت بالاتر است، بايد تخصص ها نيز بزرگ تر باشند من نمي گويم ساير بخش هاي اقتصادي، سياسي و. . . بي اهميت هستند بلكه مي خواهم تاكيد كنم فرهنگ مقوله حساسي است. چنانچه برنامه ريزي كه براي مراقبت از قلب و مغز در بدن انسان صورت مي گيرد و هزينه اي كه براي مراقبت از اين اعضا صرف مي شود بسيار بيشتر از ساير اعضا و جوارح است. فرهنگ نيز به خاطر اينكه عضو حساس جامعه است و مراقبت تخصيص بيشتري را مي طلبد، بودجه و اعتبارش كم است. ما هر چه را در بعد كلان به تحقيق اختصاص دهيم باز هم كم داريم. با يك مقايسه سطحي بودجه هاي پژوهشي كشورهاي دنيا كه در كتاب سال يونسكو وجود دارد مي بينيم بودجه كشور ما چه سهم اندكي به فرهنگ اختصاص داده است.
البته اكنون اين تخصيص ها مقداري افزايش يافته ولي هنوز برخي شاخص ها از جمله نسبت محقق به افراد جامعه يا نسبت بودجه پژوهش به كل جمعيت در سطح پاييني قرار دارند.
• در تحقيق فقط به بودجه نياز نيست بسياري از تحقيقات به ابزار هم نياز دارند. مثل كامپيوتر كه پژوهش هايي كه نياز به پردازش اطلاعات، آمار و ارقام دارند به آن نيازمند هستند. شما بهره مندي پژوهش ها از اين امكانات را چطور مي بينيد؟
پژوهش نياز به ابزارها و نرم افزارهاي خاصي دارد كه به آنها امكانات پژوهشي اطلاق مي شود. بهترين مصداق محدوديت امكانات را مي توان كمبود منابع اطلاعاتي، كتابخانه ها، سي دي و زمينه هاي اصلي كه شكل دهنده پژوهشي است عنوان كرد. شما ببينيد حجم كتاب هاي كتابخانه ملي ما چقدر است بعد آن را مثلا با كتابخانه اي كه به تازگي در كشور مصر تاسيس شده و به عنوان كتابخانه مركز اسلامي قاهره تلقي مي شود مقايسه كنيد. من نمي گويم روسيه را ملاك قرار دهيم كه كتابخانه ملي اش ده ها ميليون جلد كتاب دارد و يا كنگره ويا كتابخانه بريتانيا را در نظر بگيريم. ما بايد خودمان را با كشورهاي شبيه خودمان مقايسه كنيم و ببينيم از كشورهايي مانند تركيه و مصر چقدر عقب هستيم و بعد براي جبران اين عقب ماندگي برنامه ريزي كنيم. برنامه ريزي هاي مدت دار در كنار تعيين اعتبارات بايد توسعه امكانات پژوهش فرهنگي را نيز در بربگيرند.
ما همچون پژوهشگران رشته هاي مواد ومكانيك نيستيم كه به تجهيزات كارگاهي و آزمايشگاه هاي خيلي پيشرفته احتياج داشته باشيم. براي پژوهشگر فرهنگي منابع كار همه چيز است.
• شما مسئله مديريت را به عنوان مشكل اصلي در مشكلات اجتماعي تحقيق عنوان كرديد با توجه به اين كه مديران مجريان اصلي نتايج تحقيقات هستند، كاربرد نداشتن پژوهش ها را چگونه مي توان به اين معضل مديريتي مربوط كرد؟
چند مطلب اينجا مورد نظر است. يكي عدم درك پژوهش توسط برخي از مسئولان و سياست گذاران در سازمان هاست. چون اگر مسئولان سازماني اين درك را داشته باشند كه پژوهش چقدر اهميت دارد، آن را به عنوان يك امر فرعي تلقي نمي كنند. از آنجا كه تصميم گيري هاي جاري به عنوان فعاليت هاي مهم سازماني تلقي مي شوند، آسيب هاي تصميم گيري هاي آني منجر به مسائل و مشكلات درون سازماني و برون سازماني براي سازمان مي شود.
يك مطلب ديگر اين است كه سياست تحقيق را در كشورمان داريم اما باور سياست هاي تحقيق را نداريم يا كم داريم. در تدوين يك سياست، باور آن بسيار مهم است. اگر تصميم گيري مي شود كه طي پنج سال آينده بايد به اين موقعيت برسيم، خود رسيدن به اين موقعيت نياز به باور دارد. باور تحقيق جداي از اجراي تحقيق است. اگر كسي تحقيق را باور كند اجرايش هم برايش قدمي سهل به شمار مي رود و برعكس. يعني وقتي كه ما در مورد چيزي به لحاظ جا افتادن و باور و اعتقادمان مشكل داشته باشيم اجرايش هم مشكل ايجاد مي كند.
• به اين ترتيب بايد در بعد كلان تر به موضوع بپردازيم. شما فرهنگ تحقيقاتي را در جامعه دچار مشكل مي بينيد. براي ايجاد اين فرهنگ چه بايد كرد؟
نبود اين فرهنگ تحقيقاتي را مي توان زيرمجموعه مشكلات سياسي و فرهنگ تحقيق جاي داد. در اين زمينه قبل از اينكه به مسئولان و سياستگذاران اتهام بزنيم بايد ببينيم كساني كه مثل من مدرس دانشگاه هستند چه فرهنگي دارند. متاسفانه براي خيلي از اين افراد هم پژوهش جا نيفتاده و با توجه به اينكه سياست دو سطح خرد و كلان را در بر مي گيرد وقتي سطح فرد مشكل داشته باشد اين خردها بعدها مي آيند در مسند كلان ها مي نشينند، تصميم ساز مي شوند و آن وقت سطح كلان هم آسيب مي بيند. پس اين يك روند تكامل است.
حاكم نبودن اين سياست و يا فرهنگ تحقيقاتي در پژوهش هاي فرهنگي هم خود را نشان مي دهد. راه جا انداختن فرهنگ تحقيق اين است كه پيشرفت هايي راكه به واسطه پژوهش حاصل مي شوند براي مردم معرفي كنيم و از تريبون هاي مختلف به آن ها نشان دهيم مثلا اينكه اگر نتوانستيم جلوي فلان بيماري را بگيريم، اين به دليل تصميم گيري يك شبه كه يك مدير يا پزشك گرفته نبوده و حاصل كار ساعت ها كار يك مركز پژوهشي است. مركز پژوهشي كه براي انجام كار نياز به بودجه، اهتمام و هدايت داشته است.
• نبود سياست هاي حمايتي از محققان نيز يكي از مشكلات عمده اي است كه برروند تحقيقات تاثير منفي مي گذارد. شما به عنوان يك محقق فرهنگي معتقديد سياست هاي حمايتي كه از اين افراد صورت مي گيرد چگونه بايد باشد؟
هر سازماني باتوجه به اولويت هاي خودش بيايد اين سياست هاي حمايتي را در چارچوب محققان خودش و سياست گذاري خودش شروع كند. ما در ارزيابي حمايت هاي گذشته بايد ضعف هاي متعددي را به ضعف هاي قبل اضافه كنيم، ضعف هايي از جمله سستي پرداختن مسئولان به محققان و كساني كه خدمات پژوهشي انجام مي دهند.
• به اين ترتيب مشكل ابعاد وسيع تري به خود گرفته، اين طور نيست؟
بله ما در كنار همه زمينه هاي پژوهش، بخش كليدي خدمات پژوهش را داريم كه اتفاقا نيروي انساني قابل توجهي را در خودش دارد و در واقع اشتغال زا بوده است.
خدمات انتشاراتي، چاپ، همايش ها، سمينارهاي علمي، توليدات رسانه اي ديگر مثل محصولات راديويي، چندرسانه اي و كامپيوتري، همه امكاناتي هستند كه به تبع شكل گيري تحقيق به وجود مي آيند. اگر تحقيقي شكل نگيرد خدمات پژوهشي براي نشرش هم شكل نمي گيرد لذا ما نبايد از اين موضوع غافل شويم.
• عدم تامين محققان را تا چه اندازه مي توان در نازل بودن كيفيت پژوهش ها موثر دانست؟
براي رشد تحقيق دو سقف فرضي وجود دارد. يكي امكانات رفاهي و درآمد و ديگري مسئله توانايي علمي و مهارت هاي محققان. محققي كه تأمين نباشد نمي تواند ذهن و افكارش را روي كار تمركز كند. البته من قضاوت كلي نمي كنم. چون محققان زيادي وجود دارند كه دغدغه شان تحقيق است و در عين حال با دشواري و حداقل معشيت زندگي مي كنند. ولي واقعا چند نفر از اين قبيل افراد وجود دارند؟ چقدر خانم ها اجازه مي دهند همسرشان محقق باشد، ۲۴ ساعت عمر خودش را وقف تحقيق كند ولي نتواند مايحتاج اوليه خانواده را تأمين كند؟
همين مسئله امكانات و توانايي مالي مي تواند روي كار علمي محقق اثر بگذارد يعني اگر محقق تأمين باشد مي تواند در سمينارهاي خارجي شركت كند. اما متأسفانه در شرايط كنوني اگر يك استاد دانشگاه در يك سال مجبور شود در دو يا سه همايش خارجي شركت كند با دشواري مواجه مي شود. من اين موضوع را بسيار مهم مي دانم. حتي به نظر من امكانات و بودجه مي تواند سطح آموزش علمي افراد را ارتقا ببخشد. جه بسا محققاني كه به خاطر محدوديت هاي مالي نتوانسته اند تحصيلات وامكانات علمي خودشان را گسترش دهند. خيلي از افراد هستند كه هنوز به كامپيوتر دسترسي ندارند به دليل اينكه نتوانسته اند بودجه آن را تأمين كنند.
ما بايد مراقبت كنيم اين كمبود امكانات بچه هاي نخبه اي را كه سرمايه هاي اين مملكت هستند، در جست وجوي امكانات رفاهي يا درآمد بيشتر به خارج از كشور جلب نكند.
اگر ما اسم اين جاذبه گول زننده را دام بگذاريم كه نخبگان ما را به سوي خود مي كشاند، خيلي ها آن را بهشت و نعمت مي دانند.
نكته ديگر اين است كه به نظر من در سطح علمي بسياري از ضعف ها و آسيب ها وجود دارد. بسياري از افرادي كه پروژه انجام پژوهش هاي فرهنگي را مي گيرند به كار وارد نيستند. يعني به لحاظ علمي دشواري دارند و براي اتصال به پيكره پژوهش هاي فرهنگي نيازمند مطالعه هستند. يك مشكل ديگر كه خيلي مهم است، آشنا نبودن تعداد زيادي از پژوهشگران با روش هاي تحقيق، آمار و كاربرد نرم افزارهاي جديد است.
براي رفع اين نواقص بايد مكانيزم و امكاناتي را فراهم كنيم كه محققان آموزش ضمن خدمت ببينند و مرتبا سطح مهارت هايشان ارتقا يابد. چه اشكالي دارد كه ما يك كارگاه پژوهش براي اساتيدمان در يك كشور خارجي در نظر بگيريم و يا محققان سازماني را براي گذراندن دوره هاي آموزشي به خارج بفرستيم. البته اين اتفاقات الان مي افتد اما خيلي محدود است به هر حال فكر مي كنم در حال حاضر بخشي از آسيب ها ناشي از عدم آگاهي يا پايين بودن سطح دانش است. افراد هر چقدر هم اطلاع داشته باشند اگر راه رسيدن به مقصد را ندانند به بيراهه مي روند.

قضاوت آمريكايي ـ ۵۸
رايج ترين دفاع
004295.jpg
رايج ترين دفاع اين است كه دادستان در اثبات محكوميت متهم، [براساس دليلي] فراتر از يك شك منطقي موفق نشود. وكيل مدافع با افزايش «سؤال و شك و ابهام» درباره شهود دادستان، به دنبال ايجاد شك منطقي در اذهان هيأت منصفه برمي آيد تا آنها متهم را تبرئه كنند [يعني وكيل در محل دادگاه آن قدر از شهود دادستان پرس وجو مي كند تا اين شك را در ذهن اعضاي هيأت منصفه به وجود آورد كه آنها دروغ مي گويند تا آنها موكل را تبرئه نمايند] براي ايجاد شك حقيقي و منطقي در صداقت و قابل اعتماد بودن شهود دادستان، وكيل مدافع مي تواند از برخي يا همه تاكتيك هاي زير استفاده كند:
۱ ـ اثبات سوگيري [جانبدارانه بودن] شهود اصلي دادستان كه شهادت داده اند با اين منظور كه ممكن است اين شهود دروغ بگويند.
۲ ـ افشاي اشتباهات پليس در جمع آوري، نگهداري مدارك و مدارك آزمايشات بدني
۳ ـ اثبات اينكه دادستان با اعطاي مصونيت از تعقيب به خاطر اتهامات جنايي معلق، در عوض شهادت دروغ عليه متهم، به شاهد رشوه داده است.
۴ ـ به چالش كشيدن قابل باور بودن داستاني كه شاهد بازگو كرده است، براساس دلايل قانوني ياعقلي. افزايش چالش هاي موثر بر جنبه هاي مختلف پرونده دادستان، هزينه بالايي را مي طلبد. پول، منابعي را ـ بازرسان، محققين امور جنايي، متخصصين حقوق ـ كه مي توانند بر نتيجه يك دادگاه مؤثر باشند، مي خرد مثل هزينه هاي ۶ ميليون دلاري او. جي. سيمپسون در دفاعش كه ممكن است باعث تبرئه او شود.
دستياري غيرموثر يك وكيل
در قانون استريكلند ـ واشنگتن (۱۹۸۴) ديوانعالي آمريكا اعلام كرد كه تضمين دستياري وكيل كه در ماده ششم اصلاحي قانون اساسي آمده به معناي دستياري مؤثر است. براي جا انداختن يك فرجام خواهي كه مبتني است بر ادعاي دستياري غيرموثر وكيل، فرجام خواه (شخصي كه تجديدنظرخواهي كرده است) بايد اثبات كند كه انجام كار وكيل مدافع او به اندازه كافي خوب نبوده است يعني انجام كار زير استاندارد وكيل او به پرونده اش لطمه زده است و اينكه احتمالا آن پرونده طور ديگري مي شد اما به واسطه خطاهاي وكيل، نتيجه، متفاوت خواهد بود.
قانون استريكلند بار دليل براي اثبات اينكه حمايت وكيل بي تاثير بوده است را بر دوش فرجام خواه مي گذارد. قاضي تارگود مارشال (كه به عنوان وكيل استيناف، بسيار خوب و سريع عمل مي كرد و ۲۹ پرونده از ۳۹ پرونده را قبل از اينكه به ديوانعالي برسد با موفقيت اقامه مي كرد) در يك مخالفت قوي مدعي بود كه معيار اصلي بودن «دستياري موثر منطقي» بسيار مبهم است. او اثبات كرد كه تعيين اينكه آيا نتيجه يك پرونده درصورت صالح بودن وكيل مدافع متفاوت خواهد بود، بسيار مشكل است ـ اگر غيرممكن نباشد. چندين مشكل از مسئله دستياري غيرموثر وكيل ناشي مي شود. اول اينكه دستياري غيرموثر وكيل [كمك ضعيف وكيل] باعث ايجاد محكوميت هاي ناعادلانه و اعدام هاي اشتباهي مي شود. دوم اينكه يك عدم توازن را در جريان رسيدگي ايجاد مي كند كه فرصت سوءاستفاده هاي حكومتي از قدرت و تضعيف بنيادهاي حقوق اساسي را افزايش مي دهد. سوم اينكه مانع دستيابي به هدف عدالت يكسان مي شود. به دليل تنگناي مالي شديد خدمات قانوني براي فقرا و شكست خوردن در تدارك دستياري موثر وكيل [گرفتن وكيلي كه كمك موثري به متهم بنمايد]، خطي ميان فقير و غني كشيده مي شود. از آنجا كه شمار زيادي از افرادي كه از خدمات قانوني براي فقرا استفاده مي كنند اقليت هاي نژادي هستند، تأثير دستياري غيرموثر وكيل بر دوش آمريكايي هاي آفريقايي تبار و ساير اقليت هاي نژادي سنگيني مي كند.
علت و راه حل
علت اصلي مشكل دستياري غيرموثر وكيل، كمبود منابع است. خدمات قانوني براي فقرا، شديدا دچار مضيقه مالي است. حتي زماني كه وكيل خصوصي هم دخالت داده مي شود، معمولا يك شكاف عظيم مالي ميان تعقيب و دفاع باقي مي ماند. عمدتا بيشتر دلارهاي دولت براي دادستان ها خرج مي شود تا براي وكلا. به علاوه، دادستان ها از منابع اضافي بهره مند هستند مانند دارا بودن انجام حق بازجويي و تحقيق به موجب اجراي قانون. در يك مطالعه جديد نتيجه گرفته شده است كه پول مي تواند تأثير زيادي در آراي هيأت منصفه داشته باشد زيرا پول، منابع رسيدگي كننده را مي خرد كه اين قضيه تفاوت در دادگاه هاي داراي هيأت منصفه را سبب مي شود. آلن در شويتز فكر مي كند كه تهيه منابع قانوني براي متهمين معسر استفاده از فرصت ها را يكسان خواهد كرد. او توصيه مي كند كه «همه متهمين معسر... كه گروه زيادي از تعقيب كنندگان، پليس و متخصصين غالبا عليه آنها نظر داده اند بايد منطقا يك تيم دفاعي كه قابل برابري كردن با آنها باشد» به اين متهمين داده شود. به نظر در شويتز افزايش منابع متهمين معسر، پروسه رقابتي را قوي تر خواهد كرد و به احتمال بيشتر، هم باعث يافتن حقيقت و هم عدالت يكسان مي شود.
بحث هاي گسترده تري درباره دادگاه جزايي: آيا بيشتر وكلاي مدافع، قلب واقعيت مي كنند
آيا بيشتر وكلاي مدافع براي تبرئه كردن موكلان خود هر چيزي را مي گويند يا انجام مي دهند؟

حاشيه زندگي
• تكرار تاريخ
اين اتفاق كه بسياري به اعجاز تشبيه مي كنند در استان فارس افتاده است. حشره بيد به يك فرش هجوم برده و فقط اسماي مبارك الله، محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين در اين فرش در امان مانده است. اين تابلو فرش متعلق به يكي از عشاير ساكن فراشبند فارس بوده كه به همراه تعدادي فرش ديگر مورد هجوم حشره اي به نام بيد كه آفت مواد پشمي است قرار گرفت موجب شگفتي اهالي شده است. براي مردم نكته جالب اين است كه حشرات به تمام قسمت هاي مختلف اين تابلوفرش و فرش ها آسيب رسانده اند غير از كلمات مقدس الله، محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين. روزانه تعداد زيادي از مردم از نقاط مختلف از اين تابلوفرش بازديد مي كنند.

• مرگ با مسموميت
روزنامه ايران به نقل از يكي از اساتيد رشته پزشكي قانوني و مسموميت ها از مرگ بيش از ۱۵۰ تهراني در سال بر اثر مصرف مشروب هاي الكلي دست ساز خبر داد. گفته مي شود كه در حال حاضر كارگاه هاي زيرزميني، بسياري به شيوه اي غيربهداشتي چنين نوشيدني هايي را توليد مي كنند و به دليل روش هاي غلط توليد، مصرف مشروب هاي اين كارگاه ها به مرگ و نابينايي ختم مي شود. در بسياري از موارد بي توجهي توليدكنندگان به روش هاي صحيح توليد، موجب افزايش متيل الكل در توليداتشان مي شود و اين ماده سمي سالانه جان صدها نفر را مي گيرد.

• مرزها بسته است
004290.jpg

مسئولان وزارت خارجه ايران اعلام كرده اند كه هيچ اردوگاهي براي اقامت پناهجويان عراقي در داخل مرزهاي كشور بر پا نكرده است. اين خبر به دنبال اظهارنظر كميسرعالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان عنوان شد كه گفته بود در ايران ۱۰ اردوگاه براي اقامت پناهجويان جنگ احتمالي عليه عراق در نظر گرفته شده است. ولي مدير اداره اتباع خارجي وزارت كشور ايران گفته كه مسئوليت كمك به آوارگان، يك مسئوليت بين المللي است و دليلي ندارد كه ديگران جنگ راه بيندازند و مردم ايران هزينه هاي آن را بپردازند. وي در مورد ساخت اردوگاه، در داخل خاك عراق هم گفته كه اگر به اعتبار سازمان ملل متحد نباشد ايران قادر به احداث آنها نيست. طبق تخمين آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد در صورت حمله آمريكا به عراق نيم ميليون عراقي درصدد گريز از كشور بر خواهند آمد و بيشتر آنان به تركيه و ايران خواهند رفت.

• اطلاعات جعبه سياه تكه شده
گفته مي شود به خاطر اينكه جعبه سياه دوم هواپيماي ايلوشين تكه تكه شده است، به همين دليل استخراج اطلاعات موجود در آن به كندي صورت مي گيرد. با وجود اعزام يك تيم كارشناس روسي به منطقه براي انجام تحقيقات روي جعبه سياه، عمليات استخراج اطلاعات و ريشه يابي علت سقوط ايلوشين هنوز به اتمام نرسيده است. اگر چه شايعه شده بر مبناي آخرين اطلاعات، احتمال خرابكاري و يا ناهماهنگي در مديريت پرواز قوي ترين گزينه ها براي علت سقوط هواپيما است. نكته ديگر اينكه در ۱۲ سال اخير چهار هواپيما در حوالي فرودگاه كرمان سقوط كرده اند و ممكن است اختلال و ناهماهنگي بين دستگاه هاي كنترل زمين و برج مراقبت با سيستم هواپيماهاي شرقي علت اين سقوط ها باشد.

• مطالبات دانشجويان اصفهاني
۱۵ تن از اعضاي شوراي پيگيري به نمايندگي از دانشجويان معترض دانشگاه هنر اصفهان به تهران آمده اند. يكي از اعضاي اين شورا علت آمدن به تهران را عدم صداقت مسئولان پيگير اين امر عنوان كرده و گفته است: پنج شنبه گذشته استعفاي دكتر كاتب رئيس دانشگاه در جمع دانشجويان خوانده شد و تفاهم نامه اي با چندين بند امضا شد اما دكتر معين حاضر به تعويض دكتر كاتب نيست. گزارش شده است اين انجمن تاكنون با دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دو سه تن از معتمدان امور مديريت دانشگاهي صحبت كرده و قرار ملاقاتي نيز با چندين تن ديگر گذاشته شده است. اين دانشجويان بعد از توقيف نشريات تحصن كرده و انتظار تصميم به انتشار مجله «فرياد» را دارند.

• داروهاي جانبازان شيميايي
004305.jpg

سازمان امور جانبازان، در واكنش به درج يك خبر در جرايد كثيرالانتشار مبني بر عدم ارائه واكسن ضروري جانبازان اعلام كرد: معاونت بهداشت و درمان بنياد براي نخستين بار اقدام به خريد خارجي واكسن «پنمو كوك» كرد اما تحويل و تزريق اين واكسن ها به مراكز هلال احمر در استان ها واگذار شد و جانبازان در كليه استان ها با مراجعه به اين مراكز مي توانند نسبت به تحويل و تزريق واكسن ها اقدام كنند. در ادامه اين گزارش آمده است: مشكل ياد شده در تهيه واكسن براي جانبازان شيميايي تهران وجود داشته و علت آن تعليق قرارداد ميان اداره كل جانبازان در تهران بزرگ با شركت ارائه كننده خدمات درماني طرف قرارداد است كه پس از تعليق قرارداد، متاسفانه پيگيري فعالي در اين زمينه انجام نشده و معاونت بهداشت و درمان بنياد با پيگيري اين موضوع براي تسريع در رفع مشكل اقدام و با عاملان سهل انگاري برخورد مي كند.

زندگي
اقتصاد
ايران
جهان
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |