شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۵- March, 15, 2003
آن سوي سكه تعصب
بعد از قتل عام سال گذشته در گجرات ناسيوناليست هاي هندو مواضع بسيار رك و شوكه كننده اي در پيش گرفتند
پانكاژ ميشرا*
ترجمه: حميد كاظمي
004525.jpg

در بعدازظهر روز ۳۰ ژانويه ،۱۹۴۸ پنج ماه پس از استقلال و تجزيه هند، هنگامي كه ماهاتما گاندي از خانه موقتي اش در دهلي نو به طرف يك جلسه دعا مي رفت، از ناحيه شكم و سينه هدف سه گلوله قرار گرفت. گاندي در آن زمان ۶۸ سال داشت، و مردي ضعيف و رنجور بود. او نتوانسته بود از تشكيل پاكستان به عنوان موطني براي مسلمانان هندوستان جلوگيري كند، رويدادي كه با خون ريزي زيادي همراه بود. كشتار ميليون ها هندو و مسلمان در سرتاسر مرزهايي كه با عجله بين هند و پاكستان كشيده شد، آزادي از بند استعمار را كه با زحمات وي حاصل شده بود، تحت الشعاع قرار داده بود. اقداماتي كه او براي جلوگيري از كشتار مسلمانان و هندوها توسط يكديگر در پيش گرفت، باعث تضعيفش شده بود و هنگامي كه از يك اسلحه خودكار در فاصله اي بسيار نزديك به بدن نحيفش چند گلوله شليك شد، او بر زمين افتاد و در دم جان سپرد.
ضاربش تقلايي براي فرار از خود نشان نداد و همان طور كه بعدها اقرار كرد، خودش پليس را صدا زد. ميليون ها هندي در حالت شوك در آن شب منتظر شنيدن اخبار بيشتري بودند. آنها مي ترسيدند كه قاتل گاندي يك مسلمان باشد و انتشار اين خبر به راه افتادن يك موج خشونت غيرقابل توصيف را به دنبال داشته باشد. هنگامي كه مشخص شد ضارب، يك هندوي برهمايي با نام ناسورام گادز است، همه نفس راحتي كشيدند و در عين حال كمي هم شگفت زده شدند. گادز از اهالي غرب هند يعني منطقه اي بود كه از موج خشونت ناشي از تجزيه هند تا حدودي در امان مانده بود.
گادز از فعالان «انجمن داوطلبان ملي» (آر. اس. اس) بود. آر. اس. اس در سال ۱۹۲۵ در مركز هند در شهر ناگپور تاسيس شد و هدف آن تشكيل يك كشور هندو بود كه در مقابل مسلمانان كمترين امتيازي ندهد. گادز هنگام محاكمه اش در يك سخنراني شيوا و طولاني ادعا كرد كه امتياز دادن هاي مداوم گاندي به مسلمانان هيچ راه ديگري براي او باقي نگذاشته بود. او گاندي را به خاطر تجزيه «سرزمين مادري اش» مقصر دانست و گفت كه اميدوار بود با مرگ گاندي، ملت هند از تهاجم پاكستان مصون بماند. گادز درخواست كرد كه در محاكمه اش هيچ ترحمي به او نشود و در نوامبر سال ۱۹۴۹ با چهره اي بشاش، در حالي كه آواز «زندگي كن ميهن، اي سرزمين هندوها» را مي خواند، به طرف چوبه دار رفت.
اكنون بعد از گذشت بيش از نيم قرن از آن رويداد، اكثر هندي ها احساس مي كنند كه آر. اس. اس هرگز تا اين حد به روياهايش نزديك نشده است. شاخه سياسي آر. اس. اس يعني حزب بهاراتيا جاناتا (يا همان حزب مردم هند، بي. جي. پي)، مهم ترين حزب در اتحاديه موسوم به «سنگ پريوار» (اتحاديه متشكل از چندين گروه ناسيوناليست هندو تحت نظارت آر. اس. اس)، از سال ۱۹۹۸ حزب حاكم در دولت ائتلافي دهلي نو به شمار مي رود. هم اتال بيهاري واجپايي، نخست وزير هند و هم ال. كي. ادواني، معاون و جانشين احتمالي و تندرو او عضو آر. اس. اس هستند و تاكنون هرگز ايدئولوژي ستيزه جويانه سازمان مذكور را رد نكرده اند. در ۵ سال اخير دولت ناسيوناليست هند به چند آزمايش هسته اي دست زد و پاكستان را براي آغاز جنگ چهارم با هند، كه مي تواند جنگ نهايي باشد به چالش طلبيده است. دولت كنوني دهلي نو نسبت به دولت هاي قبلي هند موضع تندتري را در قبال قيام در ايالت مسلمان نشين كشمير اتخاذ كرده است. اين قيام كه چندين دهه قدمت دارد، به اسلام گرايان تندرو در پاكستان نسبت داده مي شود. ناسيوناليست هاي هندو به دنبال يك حمله تروريستي به پارلمان هند در دسامبر سال ،۲۰۰۱ صدها هزار نيروي نظامي را در مرز هند و پاكستان مستقر كردند. بخشي از اين نيروها در ماه اكتبر گذشته بازگردانده شدند، اما امكان بروز يك جنگ با پاكستان (آن هم جنگي با سلاح هاي هسته اي) همچنان باقي است و در حقيقت روشنفكران ناسيوناليست هندو آن را تقويت مي كنند.
004535.jpg

به نظر مي آيد تلاش هندوهاي ناسيوناليست براي تحريك و تشديد هراس هندوها از مسلمانان بر راي دهندگان تاثيرگذار بوده است. گرچه بسياري از روزنامه نگاران و سازمان هاي حقوق بشر به خاطر قتل عام بيش از ۲ هزار مسلمان در اوايل سال گذشته در ايالت گجرات، بي .جي. پي را مورد انتقاد شديد قرار داده بودند ولي با اين وجود اين حزب در ماه دسامبر در انتخابات ايالت گجرات غربي پيروز شد.
بنابر گزارش سازمان ديده بان حقوق بشر، بدترين خشونت در شهر تجاري احمدآباد رخ داده است. در گزارش اين سازمان آمده است: «بين ۲۸ فوريه و ۲ مارس، هزاران شبه نظامي با شلوارك هاي خاكي رنگ و دستارهاي زعفراني رنگ (نشان گروه هاي ناسيوناليست هندو) با كاميون وارد احمدآباد شدند. آنها فرياد خونخواهي سر مي دادند و به شمشير و نيزه هاي سه سر (بر گرفته از افسانه هاي هندو)، مواد منفجره و كپسول هاي گاز مسلح بودند. مهاجمان از ليست هاي رايانه اي كه آدرس خانواده هاي مسلمان و زمين هاي شان در آن چاپ شده بود، استفاده مي كردند و با اطمينان از اينكه پليس پشتيبان آنها است به يك جنايت وحشيانه دست زدند. در بسياري از موارد، پليس حمله را رهبري مي كرد و مسلماناني را كه سد راه آنان مي شدند، با گلوله مي كشت.» خشونت تا مرز وحشيگري پيش رفته بود. قبل از كشتن زن ها، به صورت دسته جمعي به آنها تجاوز مي شد. كودكان زنده زنده در آتش سوزانده مي شدند. قبركن ها در محل گورهاي دسته جمعي به ماموران تحقيق گفتند: «بيشتر اجسادي كه آورده مي شد. . . سوزانده و مثله شده بود، به طوري كه چهره آنها قابل شناسايي نبود. اكثر آنها تعدادي عضو كم داشت، مانند دست، پا و حتي سر. حتي به سالخوردگان و معلولان نيز رحم نمي شد. در بعضي موارد شكم زنان باردار را پيش از كشتن پاره كرده و جنين را از آن بيرون آورده و آن را مثله يا سوزانده بودند.»
نارندا مودي، نخست وزير گجرات كه از اعضاي آر. اس. اس است، قتل ها را «عادلانه و واكنش متقابل» به كشتار هندوها در اواخر ماه فوريه دانست (البته او بعدا در اعلاميه اي اين حرف را انكار كرد. ) در آن رويداد ۶۰ نفر كه بيشترشان از فعالان هندو بودند، توسط گروهي از مسلمانان كشته شده بودند. گزارش سازمان ديده بان حقوق بشر با رد اين ادعا هندوهاي ناسيوناليست را متهم كرده است كه كشتار گجرات قبل از حمله به فعالان هندو برنامه ريزي شده بود. در اين گزارش همچنين به گزارشي اشاره شده است كه به شكلي وسيع در رسانه هاي هند منعكس شد. بنابر اين گزارش يكي از وزراي دولت ايالتي كه از فعالان ناسيوناليست هندو است با حضور در اتاق كنترل پليس در شهر احمدآباد مانع از آن شده است كه پليس از مسلمانان در مقابل قتل، تجاوز و سوزاندن حفاظت كند. بسياري از سكولارهاي هند بر اين باور بودند كه روح ناسورام گادز در واقعه كشتار مسلمانان در گجرات حضور داشته است. آشيس ناندي، جامعه شناس معروف هندي، در مقاله اي در يك سمينار ماهانه و معتبر، از اينكه «روح سياسي حاكم بر كشور مغلوب قاتلان گاندي شده» ابراز تاسف كرد. به نظر مي رسد اين سخن امروز درست تر از هر زمان ديگري است، چرا كه هندوهاي ناسيوناليست شركت كننده در فجيع ترين قتل عام هند، در انتخابات ايالتي گجرات در ماه دسامبر پيروز شدند. پرفول بدواي، يكي از روزنامه نگاران برجسته هند اين واقعيت را بسيار شرم آور و ناراحت كننده خواند. آر. اس. اس در غرب زياد شناخته شده نيست. هندوهاي ناسيوناليست بعد از ۱۱ سپتامبر خودشان را به عنوان متحداني قابل اعتماد در جنگ عليه مسلمانان بنيادگرا معرفي كردند. ولي آنها در حقيقت تشابه زيادي به جنبش هاي فاشيستي اروپايي دهه ۱۹۳۰ دارند.
مادها و ساداشيو گلوالكار، كه از ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ رئيس ارشد آر. اس. اس بود، در اعلاميه عمومي خود تحت عنوان «استقلال ملي ما رمز هويت ماست» گفت، هندوها مي توانند از نازي ها همانند الگويي «سود بجويند» كه با پاكسازي آلمان از يهوديان، برتري نژادي را در بالاترين حد خود ابراز كردند.
به گفته او هندوستان سرزمين هندوها است و يهودي ها و پارسي ها (زرتشتي هاي ايراني) ميهمان مسلمانان و مسيحيان، مهاجم هستند. گلوالكار در مورد انتظاراتش از ميهمانان مهاجمان با صراحت گفته بود: «نژادهاي بيگانه در هندوستان يا بايد زبان و فرهنگ هندو را بپذيرند، يا بايد بياموزند كه به مذهب هندو احترام بگذارند و آن را مقدس بشمارند، و يا بايد تنها نژاد و فرهنگ هندو را پاس بدارند. . . و يا مي توانند با فرمانبرداري و تبعيت از هندوها و بدون هيچ ادعا و حقي در كشور بمانند. » هراس از آشوب ناسيوناليست هاي هندو كه از زمان كشتن گاندي توسط گادز وجود دارد، از دهه ۱۹۸۰ يعني زماني كه كنگره (حزب گاندي و نهرو كه بيش از ۴ دهه بر هند حكومت كرد) به واسطه يكسري رسوايي هاي مالي و ادعاها مبني بر ضعف در حكومت تخريب شد، شدت يافت. بي .جي. پي كه در سال ۱۹۵۱ با نام ديگري شروع به كار كرده بود، فرصت را براي نابودي حزب كنگره غنيمت يافت.
اين حزب در سال ۱۹۸۹ رسما لشكركشي را براي ساختن يك معبد در محل تولد رام (يكي از خدايان هندوها) در شهر ايودهيا، واقع در شمال هند آغاز كرد. (فعالان هندو كه فوريه گذشته قطارشان مورد حمله قرار گرفت در ساخت اين معبد كمك مي كردند. ) ناسيوناليست هاي هندو مدت ها ادعا مي كردند، مسجدي كه در آن مكان بود، در قرن شانزدهم توسط بابر، اولين امپراتور مغول، به نشانه اهانت به هندوها ساخته شده است. رهبر بي. جي. پي اعلام كرد كه اين مسجد نشانه بردگي و ننگ است و تخريب آن و ساختن يك معبد بزرگ در اين مكان افتخاري براي تمام هندوها است.
در دسامبر ۱۹۹۲ سياستمداران ارشد بي. جي. پي دست روي دست گذاشتند تا تعداد زيادي هندوي مسلح به بيل، كلنگ و ديلم مسجد را تخريب كردند. در پي اين اقدام آشوب هايي در گرفت كه طي آنها دست كم ۱۶۰۰ نفر كه بيشترشان مسلمان بودند، كشته شدند. در مارس ۱۹۹۳ مسلمانان در اقدامي تلافي جويانه، چندين بمب گذاري كردند. بنابر گزارش هاي منتشر شده اين افراد از سوي cis پاكستان حمايت مي شدند.
درگيري بر سر ساخت معبد راما در تمام طول دهه ۹۰ ادامه داشت و عاملي براي تحريك هر دو طرف بود. مسلمانان (كه ۱۲ درصد از جمعيت يك ميلياردي هند را تشكيل مي دهند) و سكولارهاي هندي به تلاش هندوهاي ناسيوناليست براي بازنويسي تاريخ اعتراض كردند. اما ناسيوناليست ها به واسطه رشد نارضايتي در بين طبقه متوسط و بالاي هندو تقويت مي شدند. در ماه مارس سال ،۱۹۹۸ هنگامي كه بين احزاب مخالف شكاف ايجاد شده بود، بي. جي. پي به قدرتمندترين حزب در پارلمان هند تبديل شد و واجپايي و ادواني دو پست كليدي را در دولت فدرال به دست گرفتند.
بعد از قتل عام سال گذشته در گجرات ناسيوناليست هاي هندو مواضع بسيار رك و شوكه كننده اي در پيش گرفتند. در يكي از بيانيه هاي رسمي آر. اس. اس در ماه مارس آمده بود: «بگذاريد تا مسلمانان بفهمند كه امنيتشان در دست اكثريت است. » واجپايي، نخست وزير هند در يك گردهمايي عمومي در ماه آوريل در پاسخ به انتقادهاي بين المللي از كشتار گجرات گفت: «هيچ كس نبايد به ما درس سكولاريسم بدهد.» واجپايي به سختي تلاش كرد تا با ايالات متحده رابطه نزديكي برقرار كند. مانور مشترك دريايي در اقيانوس هند كه چندي پيش انجام شد و ملاقات هاي متعدد كالين پاول با سران هند نشان مي دهد كه واشنگتن به هند به عنوان يك متحد براي همكاري هاي بلندمدت عليه تندروهاي مسلمان و چين مي نگرد. البته اقدامات واجپايي را مي توان به عنوان بخشي از تلاش هاي آر. اس. اس براي محقق ساختن روياي هزار ساله هند براي مطرح شدن به عنوان يك ابرقدرت بزرگ نه فقط در آسيا بلكه در سطح جهان تعبير كرد. يك سخنراني طولاني از كي. اس. سودارشان، رئيس كنوني آر. اس. اس و مشاور واجپايي و ادواني، درك جهان بيني نخست وزير هند را آسان تر مي كند. اين سخنراني در سال ۱۹۹۹ براي اعضاي آر. اس. اس ايراد شد. سودارشان در نطق خود چگونگي آغاز يك جنگ حماسي را ميان نيروهاي اهريمني و الهي كه تا ابد براي برتري در جهان مي جنگند، تشريح كرد. وي ايالات متحده آمريكا را بهترين نمونه براي رشد گرايش هاي ضدانساني در جهان معاصر دانست. او به هنگام تمجيد از آزمايش هسته اي هند در سال ۱۹۹۸ ادعا كرد كه هند «بزرگ ترين هراس» را در آمريكا ايجاد كرده است. سودارشان گفت: «تاريخ ما ثابت كرده كه ما يك نژاد باهوش و قدرتمند هستيم و توانايي فرمانروايي بر جهان را داريم. ولي تنها كمبود ما در زمينه جنگ افزارهاي مناسب است. » او در پايان سخنانش «پيروزي نهايي ناسيوناليسم هندو» را پيش بيني كرد. هنگامي كه من به دفتر امور رسانه هاي آر. اس. اس در دهلي رفتم، يك مرد جوان با بي ادبي به من گفت: «آر. اس. اس به تبليغ نيازي ندارد. » سودارشان درخواست مرا براي مصاحبه رد كرد. ادواني، قائم مقام نخست وزير هم نپذيرفت كه با او در مورد ارتباطش با آر. اس. اس مصاحبه اي انجام دهم. اعضاي ديگر اين حزب هم درخواست مصاحبه را رد كردند و روزنامه مرا «روزنامه ضدهندو» و بيگانه خواندند.
يكي از كساني كه حاضر به گفت وگو شد، تارون ويجي، نويسنده هفته نامه آر. اس. اس بود كه به عنوان «چهره مدرن ناسيوناليسم هندو» شناخته مي شود. ويجي را دائم در استارنيوز، مشهورترين شبكه خبري هند نشان مي دهند. او هر دو زبان انگليسي و هندي را روان صحبت مي كند و يكي از معتمدان نزديك ادواني شمرده مي شود. هنگامي كه من از ويجي در مورد نقش آر. اس. اس در قتل عام گجرات پرسيدم، او از حالت طبيعي و ملايم خارج شد و با آشفتگي گفت: «غربي ها نمي فهمند كه آر. اس. اس يك سازمان ميهن پرست است و براي آسايش تمام هندي ها تلاش مي كند. » به نظر ويجي سير ترقي شغلي خودش اثباتگر اين امر است. هنگامي كه او اعضاي آر. اس. اس را ملاقات كرد، تحت تاثير حس «ديگرخواهي» و «ميهن پرستي» آنها قرار گرفت و براي حمايت از قبيله ها در مقابل اقدامات تبعيض آميز، خانه اش را ترك كرد و براي كار به غرب هند رفت. او گفت: «تعدادي از بهترين دوستان من مسلمان هستند. همسر من جين مي پوشد و موهايش را كوتاه مي كند. ما در خانه هاي مسلمانان غذا مي خوريم. مسلمانان انسان هاي عاقلي هستند اما آنها از گفتن افكارشان مي ترسند. ما سعي مي كنيم، با آنها گفت وگو كنيم. ما همچنين سعي مي كنيم با مسيحيان گفت وگو كنيم. اصلا از نظر من عيسي مسيح بزرگ ترين قهرمان جهان است. اما چپي ها و سكولارها هميشه از ما چهره اي متعصب و ضدمسلمان و ضدمسيحي ترسيم مي كنند.» نقطه قوت سازمان ارشد آر. اس. اس كه هم اكنون به بالاترين رده هاي دولت هند رسيده، در حكومتداري در كشور پر هرج ومرجي مانند هند است. كريستوف جفرلت، انديشمند فرانسوي و كارشناس برجسته ناسيوناليسم هندو عقيده دارد ماموريت آر. اس. اس «شكل دادن جامعه، حفظ، اصلاح و سرانجام حل شدن در آن است، به گونه اي كه جامعه نيز به يك سازمان آر. اس. اس در اندازه بزرگ تر تبديل مي شود. » بهارات بوشان، روزنامه نگار معروف هندي با اين ايده موافق است. او مي گويد: «آر. اس. اس تنها سازماني است كه در سطح خرد فعاليت سياسي انجام مي دهد. » اعضاي آر. اس. اس نه تنها بزرگ ترين حزب سياسي هند را رهبري مي كنند بلكه هدايت موسسه هاي آموزشي، واحدهاي بازرگاني، مجمع هاي ادبي و فرقه هاي مذهبي را نيز بر عهده دارند. آنها براي شست وشوي مغزي طبقات پايين جامعه و به ويژه شهروندان ساكن غرب هند تلاش مي كنند.
حجم و تنوع اين تبليغات اصولي قابل توجه است. اعضاي ارشد آر. اس. اس آزمايش هاي هسته اي انجام مي دهند، موضع خصمانه در قبال مسلمانان و پاكستان در پيش مي گيرند و مي كوشند تا ادعاهاي هند مبني بر ابرقدرت بودن را به كرسي بنشانند در حالي كه اعضاي ديگر سرگرم پروژه هاي اجتماعي كوتاه مدت و تقريبا بيهوده هستند.
هنگامي كه ويجي فاتحانه خبر چاپ شده در مجله اش را درباره انحصاري شدن حق امتياز بهره برداري تجاري از ادرار گاو در ايالات متحده به من نشان داد، لحظه اي جا خوردم. او گفت، علم غرب يكي از اعتقادات باستاني هندوها مبني بر تقدس گاو را تاييد كرده است و علاوه بر آن با توجه به اينكه مذهب هندو زودتر اين موضوع را پيش بيني كرده بود، نتيجه مي گيريم كه اين مذهب بر كشف هاي علم مدرن برتري دارد.
سخنان ويجي تنها شعار نبود. من در چهل مايلي شهر ناگپور در يك جنگل ساج، به طور اتفاقي با يك آزمايشگاه تحقيقاتي براي نشان دادن فوايد گوناگون ادرار گاو برخورد كردم. بيشتر گاوها بيرون مشغول چرا بودند ولي تعدادي گوساله در يك كلبه بزرگ نگهداري مي شدند كه به گفته سرپرست آزمايشگاه به تازگي از دست قصابان «نجات» داده شده بودند. در يكي از اتاق هاي آزمايشگاه كه بر روي ديوارهاي سفيدش تصاوير زعفراني رنگ راما نقاشي شده بود، چند جوان عابد هندو كنار لوله ها و پيمانه هاي آزمايشگاهي پر از ادرار گاو ايستاده بودند و مايع مقدس را براي از بين بردن بوي تعفنش تقطير مي كردند تا قابل آشاميدن شود. در اتاقي ديگر زنان روستايي، با ساري هايي به رنگ هاي بسيار تند، روي زمين كنار تپه كوچكي از پودر سفيد نشسته بودند. اين پودرها، پودر شست وشوي دندان بود كه از ادرار گاو درست شده بود. اولين مصرف كنندگان (احتمالاغيرداوطلبانه) فرآورده هاي مختلف توليد شده از ادرار گاو، دانش آموزان ابتدايي فقيري بودند كه در نزديكي آزمايشگاه زندگي مي كردند. اين مدرسه ابتدايي يكي از ۱۳ هزار نهاد آموزشي بود كه توسط هندوهاي ناسيوناليست اداره مي شود. در اتاق هاي كم نور آن، جايي كه دانش آموزان درس مي خوانند، مي خوابند و لباس هاي مندرس شان را از نرده هاي آهني پنجره ها آويزان مي كنند، تصاوير بزرگ و پرزرق و برقي از جنگجويان آزادي بخش هندو نصب شده بود.
بنابر گفته جان دايال، نايب رئيس اتحاديه كاتوليك هاي هند، آر. اس. اس ميليون ها دلار براي تبديل مردم قبيله ها به هندوهاي ناسيوناليست خرج كرده است. دايال كه فعاليت هاي مبلغانه آر. اس. اس را به دقت تحت نظر دارد، ادعا كرد، در كمتر از يك سال آر. اس. اس، يك ميليون نيزه سه سر (به عنوان نماد مذهبي) بين اعضاي سه قبيله در مركز هند توزيع كرده است. بي. ال. بهول استاد علوم سياسي در دانشگاه ناگپور اين نوع اقدامات آر. اس. اس را تاكتيك برهمايي مي داند. او گفت: «آر. اس. اس ديگر نمي تواند جوانان طبقه متوسط را جذب كند. بنابراين آنها اميدوارند بين فقرا به موفقيت دست پيدا كنند ولي ارزش هاي اصولي كه توسط اين سازمان تبليغ مي شوند، از فرهنگ هندوئيسمي گرفته شده كه در پي حفظ جامعه اي طبقاتي است كه برهمايي ها در راس آن قرار دارند. ملت متحد هندويي كه اعضاي آر. اس. اس درباره آن حرف مي زنند، ملتي است كه هندوها، مسيحيان و مسلمانان طبقات پايين حرف زيادي براي گفتن ندارند و تنها برتري اقليت برهمايي را مي پذيرند.
آر. اس. اس در گجرات بيشترين موفقيت را كسب كرده است. در اين ايالت هندوهاي طبقات پايين شست وشوي مغزي داده مي شوند. اينها همان كساني بودند كه به صورت دسته جمعي به رهبري هندوهاي ناسيوناليست طبقه بالا به مسلمانان و مسيحيان حمله كردند. ولي آر. اس. اس در خارج از گجرات طرفداران زيادي ندارد و اين مانع جدي بر سر راه اين سازمان محسوب مي شود. تنها كاري كه آر. اس. اس براي افزايش تعداد حاميانش مي تواند انجام دهد، تحريك تعصبات ضدمسلمان و ضدمسيحي است و با اين كار اميدوار است كه بتواند به اندازه كافي هندوهاي طبقات بالا و متوسط را به خود جذب كند.» شيطاني جلوه دادن دائم مسلمانان و مسيحيان توسط هندوهاي ناسيوناليست غيرضروري است (چرا كه مسيحيان در هند يك اقليت كوچك و پراكنده را تشكيل مي دهند و مسلمانان هم بسيار فقير و فاقد سازماندهي هستند و جرات ندارند كه براي هندوها خطري ايجاد كنند)، ولي اين كار يك پروژه اجتناب ناپذير براي يك ملت هندو است. بي شك تلاش براي اتحاد طبقه پايين و بالاي هندو در يك جبهه واحد عليه مسلمانان و مسيحيان در ايالت گجرات عملي شده است. اشوك سينگال رئيس انجمن جهاني هندو (وي. اچ. پي) كه از اعضاي آر. اس. اس نيز هست، ظاهرا با افتخار مسئوليت تحريك نفرت عليه مسلمانان را مي پذيرد. او قتل عام سال گذشته در گجرات را «موفقيت جامعه هندو» خواند و گفت، ما در آزمايش بالا بردن هوشياري هندوها موفق بوديم و اين كار اكنون در سراسر هند تكرار خواهد شد. اين سخنان ممكن است يك تهديد پوچ باشد، ولي موفقيت بي. جي. پي در انتخابات اخير گجرات كه با ايجاد يك شورش ساختگي به دست آمد، ممكن است، تندروها را تشويق كرده باشد كه به پيروزي در مناطق ديگر به واسطه ايجاد آشوب عليه مسلمانان فكر كنند. نرندرا مودي، نامزد بي .جي. پي هم بايد در انتخابات هيماچال پرادش كه اواخر اين ماه برگزار مي شود، به يك ستاره تبديل شود. هيماچال پرداش ايالتي است كه تا به امروز شاهد كمترين تنش ميان مسلمانان و هندوها بوده است. جان دايال از آن مي ترسد كه ناسيوناليست هاي هندو مسيحيان را نيز نشانه بروند. او به من گفت: «آنها (مسيحيان) هرگز تا اين حد نمي ترسيدند. از زماني كه بي. جي. پي به قدرت رسيده، من در انتظار بدترين حوادث بوده ام و من فكر مي كنم، ممكن است هنوز از اين بدتر هم در آينده وجود داشته باشد. »
* پانكاژ ميشرا، نويسنده رمان است و هم اكنون در حال نگارش كتابي درباره بودا است.
منبع: نيويورك تايمز

نگاه روزنامه نگار
وجهه بوش
گلن كسلر و مايك آلن
پيام سفارتخانه هاي ايالات متحده در كشورهاي سراسر جهان براي دولت كشور اين است: «بسياري از مردم جهان بوش را خطر بزرگ تري براي صلح جهاني مي دانند تا صدام حسين، رئيس جمهور عراق را. » سفارتخانه هاي آمريكا چشم ها و گوش هاي دولت اين كشور در خارج محسوب مي شوند و گزارش هاي آنان از كشورهاي مختلف را وزارت خارجه با دقت مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد. تظاهرات ضدجنگ توسط ميليون ها نفر از مردم كشورهايي كه از متحدان اصلي آمريكا تلقي مي گردند، هفته ها موضوع سيلي از گزارش هاي محرمانه به سوي آمريكا بود. يك مقام بلندپايه آمريكايي كه به اين گزارش ها دسترسي داشته است، مي گويد: «حيرت آور است. ظاهرا هيچ كس صدام حسين را مشكلي براي جهان ارزيابي نمي كند.» يكي از سفراي آمريكا در يك كشور متحد آمريكا گزارش داده است كه مردم آن كشور آشكارا بوش را دشمن تلقي مي كنند.
اين تغيير در افكار عمومي با شرايطي كه مقامات آمريكايي سپتامبر گذشته، به هنگام تلاش براي ايجاد ائتلافي عليه عراق تلاش مي كردند و بوش مسئله عراق را به سازمان ملل كشاند، كاملا متفاوت است. ظاهرا اين وضعيت رهبران اروپا و كشورهاي ديگر را كه از مدت ها پيش مخالف اقدام نظامي بوده اند، جسورتر كرده است. با آنكه مقامات بلندپايه كاخ سفيد تأكيد كرده اند كه سياست آمريكا در قبال عراق تحت تأثير افكار عمومي قرار نخواهد گرفت، طي چند روز اخير اعتراف كرده اند كه بايد چاره اي براي مخالفت جهاني با جنگ انديشيد.
نظرسنجي ها نشان داده اند كه مردم آمريكا در صورتي از حمله به عراق حمايت خواهند كرد كه از حمايت بين المللي برخوردار باشد. گفتني است كه همزمان با تظاهرات ضدجنگ در ديگر كشورها در بسياري از شهرهاي آمريكا نيز تظاهرات مشابهي برپا گرديده است.
دولت آمريكا براي جلب توجه عموم به آنچه يكي از مقامات «وضع وخيم مردم عراق معطوف به حقوق بشر و آزادي و وحشي گري صدام» مي نامد، تلاشي هماهنگ را آغاز كرده است. به عنوان بخشي از اين تلاش، بوش در مورد بازسازي عراق سخناني ايراد كرد.
كالين پاول، وزير خارجه آمريكا نيز براي توضيح ضرورت مقابله با عراق در زمينه سلاح هاي كشتارجمعي، به آلمان، فرانسه، روسيه و خاورميانه سفر كرد. وي به يك خبرنگار روس گفت: «ما مي دانيم كه نگراني هاي زيادي وجود دارد و بسياري از مردم نمي خواهند شاهد جنگ باشند.» با اين همه مقامات كاخ سفيد به هيچ وجه از مواضع خود مبني بر مقابله نظامي با عراق عقب نمي نشينند و حاضر نيستند پيشنهاد برخي از متحدان اروپايي را بپذيرند كه خواستار دادن فرصت بيشتري به بازرسان تسليحاتي سازمان ملل هستند. بوش در سخنراني خود، تظاهرات ضدجنگ را فاقد ارزش سياسي تلقي كرد. وي اظهار داشت كه قصد ندارد براساس تظاهرات ضدجنگ سياست خود را تغيير دهد. او گفت: «حجم اعتراضات به هيچ وجه مهم نيست. اگر بخواهيم به آنها توجه كنيم بايد سياست خود را بر اساس خواسته هاي گروهي خاص اتخاذ كنيم. نقش يك رهبر اين است كه سياست هايش را براساس امنيت، و در اين مورد امنيت همه مردم طرح ريزي كند. »
تحليلگران و مقامات دولت آمريكا علل مختلفي را براي عدم محبوبيت بوش در خارج برمي شمارند. برخي معتقدند كه مسئله به شخصيت بوش مربوط مي شود. آنها مي گويند رفتار صريح و اشارات مكرر بوش به مذهب ظاهرا خوشايند اروپاييان نيست. اما برخي ديگر اعتقاد دارند كه موضوع از قدرت آمريكا در جهان و شيوه استفاده بوش از آن در نبرد با صدام ريشه مي گيرد.
يك مقام وزارت خارجه آمريكا مي گويد: «مخالفت در خارج اصلا ربطي به عراق ندارد. جهان از قدرت ما و آنچه به زعم آنان نشان از استكبار، خامي و تك قطبي گرايي در اقدامات دولت است، خشمگين هستند. » با توجه به مواضع، طبيعي است كه بوش بگويد: «دموكراسي چيز قشنگي است و مردم اجازه دارند عقايد خود را بيان كنند. من از حق مردم براي بيان اعتقاداتشان استقبال مي كنم. ظاهرا برخي از مردم جهان صدام حسين را خطري براي صلح تلقي نمي كنند. من ضمن احترام به عقيده آنها، معتقدم كه سخت در اشتباه هستند. » جوزف سيرينسيون، مدير پروژه منع توليد و تكثير سلاح هاي هسته اي در موسسه خيريه كارنگي معتقد است كه افكار عمومي جهان پس از آغاز سال جديد ميلادي و مخالفت بوش با ادامه كار بازرسان تسليحاتي سازمان ملل تغيير فاحشي بر ضد بوش كرده است. او مي گويد متحدان آمريكا وقتي پاييز گذشته ديدند كه بوش قصد دارد مسئله را از طريق سازمان ملل حل كند، نفس راحتي كشيدند. اما اينك احساس مي كنند كه مورد خيانت واقع شده اند.
هلموت زوننفلت، استاد مهمان در موسسه بروكينگز و عضو شوراي امنيت ملي آمريكا در دوران رياست جمهوري نيكسون مي گويد: «رويكرد مردم در خارج پيشرفتي طبيعي داشته است. قبلا رويكرد آنان ضدجنگ بود نه ضدآمريكايي و اكنون نيز ضدبوش است نه ضدآمريكايي. »
يك مقام آمريكايي مي گويد بوش تا اندازه اي به اين دليل كه مي خواست نسبت به خواست متحدان آمريكا مبني بر واگذاري مسئله عراق به سازمان ملل بي تفات نباشد، اين كار را كرد. اين مقام آمريكايي مي افزايد: «اما بوش اين كار را با آگاهي از اين نكته انجام داد كه متحدان ما در اروپا و كشورهاي در حال توسعه به سازمان ملل نه به مثابه يك نهاد بين المللي كارآمد بلكه به عنوان اهرمي عليه ايالات متحده نگاه مي كنند.
منبع: واشنگتن پست

حاشيه جهان
• پرتغال در كنار آمريكا
پرتغال در رابطه با عراق در كنار ايالات متحده آمريكا قرار گرفته است چرا كه اين كشور ائتلاف با آمريكا را بهترين راه براي حفظ امنيت خود مي داند. آنتونيو مارتينز داكروز وزير امور خارجه پرتغال روز سه شنبه در مصاحبه اي با راديو دولتي پرتغال گفت: «چنانكه روزي پرتغال هدف حمله قرار گيرد بعيد است كه فرانسه و آلمان براي نجات اين كشور پا پيش گذارند. »
سخنان وزير خارجه پرتغال كه از طريق شبكه يك راديو دولتي اين كشور پخش مي شد روز بعد توسط راديو بي بي سي مجددا پخش شد و از آن به عنوان نماد عدم همراهي و همگرايي ديدگاه هاي ساير اعضاي اتحاديه اروپايي با فرانسه و آلمان ياد شد. وزير امور خارجه پرتغال در مصاحبه خود قدرت نظامي اروپا در برابر ايالات متحده را ناچيز شمرد. او به عنوان مثال به جنگ يوگسلاوي و حمله ناتو به نيروهاي صرب اشاره كرد كه با كمك ۲۰ ماهواره جاسوسي ممكن شد كه از اين ميان تنها يك ماهواره متعلق به اتحاديه اروپايي بود.

• محكوميت بوش
004530.jpg

پارلمان جوانان فلسطين، گروهي كه توسط جنبش فتح وابسته به ياسر عرفات به وجود آمده جورج بوش رئيس جمهور آمريكا را جنايتكار جنگي ناميد. در گزارشي كه در روزنامه الحيات الجديد، ارگان مطبوعاتي حاكميت خودگردان فلسطيني منتشر شد از يافته هاي اخير پارلمان فلسطيني خبر داده شده و اين كه اين گروه قصد دارد اين يافته ها را در اختيار دادگاه جنايات جنگي قرار دهد. در محاكمه نمادين بوش در جلسات پارلمان جوانان فلسطيني نوجواني كه ماسكي از جورج بوش بر چهره زده بود در حالي كه در محاصره نوجواناني ملبس به لباس پليس بود به اظهارات مقامات دادگاه گوش فرا داد و سپس از خود دفاع كرد كه دادگاه در نهايت او را مجرم شناخت.

• وكلا در ميدان جنگ
در جنگ عراق فرماندهان نظامي آمريكا احتمالا در موارد بسياري با شرايطي روبه رو مي شوند كه بايد انتخاب هاي سختي انجام دهند: هدف قرار دادن نقاطي كه احتمال به قتل رسيدن افراد غيرنظامي در آن بسيار زياد است كه در چنين حالتي ممكن است از سوي نهادهاي بين المللي به انجام جنايات جنگي متهم شوند حال آنكه در همين نقاط شايد تسليحات خطرناك ارتش عراق نگاهداري شود.
روزنامه آمريكايي يو اس اي تودي روز سه شنبه در مقاله اي از اعزام كارشناسان حقوقي به جبهه هاي جنگ عليه عراق خبر داد. وظيفه اين افراد رعايت جوانب قانوني اقدامات ارتش ايالات متحده به گونه اي است كه در مراحل بعدي سربازان و فرماندهان ارتش ايالات متحده از سوي دادگاه هاي بين المللي به عنوان جنايتكاران جنگي تحت تعقيب قرار نگيرند.

• اخراج به دليل مخالفت با جنگ
يكي از كاركنان شبكه رسانه اي Jones به دليل پاسخ دادن به نامه الكترونيكي ارسال شده از سوي چارلي دنيلز، از خوانندگان آوازهاي محلي اخراج شد. تامارا ساويانو كه براي شبكه رسانه اي جونز كار مي كرد جمعه گذشته به نامه الكترونيكي دنيلز كه در آن هاليوود و رسانه ها به دليل مخالفت با جنگ احتمالي عليه عراق مورد انتقاد قرار گرفته بود از كار بركنار شد.
پس از آنكه ساويانو اين نامه را به انضمام پاسخ خود براي كرك وبستر مدير رسانه اي دنيلز ارسال كرد در نامه خود كه روي صفحات ويژه ارسال نامه هاي اداري نگاشته شده بود ديدگاه هاي خود در مخالفت با جنگ را تشريح كرد. نام ساويانو در اختيار مطبوعات قرار گرفت و همين مسئله موجب شد روساي ساويانا تصميم بگيرند او را به دليل سوءاستفاده شغلي اخراج كنند.

• غارتگران ارتش آمريكا
004540.jpg

هواپيماهاي بدون سرنشين ارتش ايالات متحده كه امروز به بخشي غيرقابل انفكاك از زرادخانه نظامي اين كشور تبديل شده اند در جنگ هاي آينده و از جمله جنگ آمريكا عليه عراق نقشي عمده و حائز اهميت ايفا خواهند كرد. اين هواپيماها كه قادرند تا ارتفاع ده كيلومتري زمين اوج بگيرند و ساعت هاي متمادي بدون سوخت گيري به انجام ماموريت بپردازند قرار است در جنگ عراق نقش چشم ارتش آمريكا را ايفا كنند و با ارسال تصاوير ويدئويي زنده توان آتش ارتش را ارتقا بخشند.
آسوشيتدپرس با انتشار گزارش مفصلي در مورد هواپيماهاي بدون سرنشين ارتش ايالات متحده مي نويسد اين هواپيماها كه هر يك حدود ۵/۳ ميليون دلار ارزش دارند در جنگ افغانستان و پس از آن در عمليات پراكنده ارتش آمريكا از جمله حمله به يك عضو القاعده در صحراي يمن كارآمدي خود را نشان داده اند.

• پيش بيني نه هزار كشته
ارتش ايالات متحده پيش بيني مي كند در جنگ با عراق نه هزار نظامي اين كشور مصدوم يا كشته شوند. به گزارش سايت ورلدنت ديلي هم اكنون نه هزار سرباز آمريكايي در مركز جايگزيني مصدومين و كشته شدگان جنگ در نزديكي مرز كويت با عراق مستقر شده اند تا در صورت لزوم جايگزين نيروهاي از دست رفته شوند.
اين در حالي است كه مقامات پنتاگون در جلسه مطبوعاتي اخير وزارت دفاع اقرار كردند در جنگ ۱۹۹۱ خليج فارس مركز جايگزيني نيرو ايجاد نشده بود و همين مسئله گواهي بر احتمال بالا بودن تلفات نيروهاي آمريكايي در جنگ عليه عراق تلقي شده است.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |