چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۲
شماره ۳۰۲۴- April, 16, 2003
جهان
Front Page

جدال بر سر جواهر شمال عراق كركوك و موصل
موعود كردها
007475.jpg
گروه بين الملل ـ نفيسه كوهنورد: موصل، كركوك، سليمانيه، . . . ترك ها، كردها و آمريكا. شايد پس از فتح بغداد ورود پيشمرگان كرد به كركوك و موصل يكي از جنجال برانگيزترين موضوعات خبري بود. هنوز مقامات آمريكايي سقوط اين دو شهر را اعلام نكرده بودند كه دومتالورا خبرنگار BBC خبر ورود نيروهاي وابسته به حزب دموكرات كردستان به رهبري مسعود بارزاني به كركوك را مخابره كرد. از ديگر سو همان روز خبرنگار رويتر نيز از ورود مبارزان حزب اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني به موصل خبر داد. پيشمرگان سرخوش از سقوط صدام در هنگام ورود به شهر كركوك مجسمه صدام را به پايين كشيده و بر گردنش پرچم گل هاي زرد، سمبل نيروهاي حزب دموكرات كردستان را آويختند. چند روز قبل از آن كالين پاول مشاور امنيتي كاخ سفيد در سفرش به آنكارا، ضمن متقاعد كردن ترك ها براي چشم پوشي از ورود به شمال عراق، به ايشان اطمينان داده بود كه كردها وارد اين دو شهر كه تركيه از آنها به عنوان خط قرمز ياد مي كند نخواهند شد. رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه نيز چندي پيش از اين واقعه گفته بود كه آمريكايي ها قول داده اند و ما مطمئنيم بر سر قولشان مانده و به كردها اجازه ورود به كركوك و موصل را نخواهند داد. پيش از آغاز جنگ موضوع كركوك و موصل دو شهر نفت خيز شمال عراق يكي از مهم ترين مسائل در مذاكرات و رايزني هاي آنكارا و واشنگتن بود. ترك ها بارها سعي داشته اند با بيان برخي مدارك تاريخي مربوط به دوران عثماني مالكيت خود را در اين شهرها اثبات كنند، اما در مورد همين نيز با ناهماهنگي هاي داخلي مواجه بوده و هستند. از يك سو نفت و از سوي ديگر كردها باعث شده كه تركيه همواره به شدت نگران سرنوشت اين دو شهر باشد. پيش از آغاز جنگ ياشار ياكيش وزير خارجه مجلس ۵۶ با طرح اين سوال كه آيا تركيه واقعاً در موصل و كركوك حقي دارد يا نه گفت: «با تأكيد بر نوشته چند نويسنده نمي توان ثابت كرد كه ما محقيم. براي همين تيمي را تشكيل داده ايم كه اين موضوع را بررسي كنند.»
اين سخنان ياكيش با عكس العمل تند محافل سياسي تركيه مواجه شد و وضعيت اين كشور را در مذاكرات و اثبات دغدغه هايش در مقابل مقامات كاخ سفيد سخت تر كرد. موصل يكي از سه شهر بزرگ عراق با حدود ۶۰۰ هزار نفر جمعيت است. مسئله تركيه و موصل به سال هاي دهه بيست ميلادي بازمي گردد. پس از جنگ استقلال ترك ها ميان انگليس و تركيه در مورد تقسيم منابع موصل توافقنامه اي مطرح شد. در آوريل ۱۹۲۳ اين موضوع در كنفرانس لوزان مطرح شد. ليكن راه حلي براي آن ارائه نگرديد. به رغم ديدارهاي مكرر مذاكرات دو كشور به نتيجه نرسيده و موضوع را به ديوان عدالت سازمان ملل ارجاع دادند و در اين ديوان رأي بر واگذار شدن سليمانيه، كركوك و موصل به عراق صادر شد. اما با وجود اين رأي، تركيه و انگليس بار ديگر در سال ۱۹۲۶ سر ميز مذاكره نشسته و توافقنامه آنكارا را امضا كردند. مطابق اين توافقنامه تركيه از حقوق مورد ادعايش در موصل چشم پوشي كرد. ليكن به مدت ۲۵ سال، ده درصد از نفت موصل سهم ترك ها شد. مهم ترين موضوع در اين توافقنامه جمله اي است كه شرايط ترك ها را مشخص كرد: اگر تركيه در عرض ده سال از اين حق خود بگذرد با دريافت ۵۰۰ هزار ليره استرلينگ كنار خواهد كشيد و بدين ترتيب تركيه با دريافت اين مبلغ حقوق خود را واگذار كرد. و اكنون ترك ها مست بوي نفت اين شرايط را بهترين زمان براي بازپس گرفتن آنچه به خواسته خود از دست داده اند، مي دانند. و براي همين برخي از برگه ها و اسناد مربوط به زمان آتاتورك را كه نقض توافق نامه هاي سابق بود مطرح مي كند. شايد يكي از دلايل تيرگي هميشگي روابط انگليس و تركيه نيز همين باشد. رايزني هاي قبل از جنگ به وضوح نشان داد كه ترك ها هنوز اين موضوع را فراموش نكرده اند، آنكارا هرگز به هواپيماهاي جنگي انگليسي اجازه فرود در پايگاه هايش را نداد و حتي در اين باره با ايشان وارد مذاكره نيز نشد.
اما آنچه اهميت اين موضوع را بر ترك ها دوچندان مي كند، ترس تركيه از واگذار شدن اين شهرها به كردهاست. چرا كه با توجه به منابع نفتي مناسب كه حدود ۱۰ ميليارد ليتر تنها در موصل تخمين زده شده، كردها مي توانند به خودمختاري رسيده و منطقه متعلق به خود را به آساني اداره كنند. البته روند حركات كردهاي شمال عراق در مورد اين دو شهر در طول چند دهه گذشته نيز باعث پررنگ تر شدن اين شائبه شده است. در زمان جنگ ايران و عراق در سال ۱۹۸۶ نيروهاي اتحاديه ميهني كردستان عراق چندين بار به شدت به كركوك حمله كرد و در سال ۱۹۹۱ زمان جنگ اول خليج فارس هنگامي كه رژيم بعث عراق در كويت شكست خورد كردها براي مدت كمي هم كه شده اداره كركوك را به دست گرفتند. اكنون كردها دوباره به اين شهرها راه يافته اند و اين بخشي از روياهايشان براي تشكيل كردستان مستقل بود. به گزارش منابع خبري كردها در اين دو شهر با غارت كتابخانه ها و موزه هاي بسياري از اسناد تاريخي را نيز از بين بردند. اما آنچه بيش از همه قابل تأمل بود هجوم اين نيروها به مراكز ثبت احوال و اسناد بود. تركيب جمعيتي كركوك و موصل به گونه اي است كه بيشتر تركمان هاي مقيم شمال عراق در آنجا به سر مي برند و به همين دليل اين عمل از سوي دولت تركيه به منزله تلاش براي از بين بردن اسناد مربوط به تركمان ها و مالكيت آنها در اين شهرها تعبير شد. گروهي از تركمان هاي كركوك به خيابان ها ريخته به اين عمل اعتراض كردند. يكي از ايشان در گفت وگو با خبرنگار رويتر با بيان اينكه اين سرزمين متعلق به ايشان است گفت: «هيچ كس نه آمريكايي، نه كرد نمي تواند اين حق را از ما بگيرد. ما همه همديگر را مي شناسيم، اگر تمام اسناد و شناسنامه ها از بين برود باز هم مي توانيم مالكيت خود را اثبات كنيم. »
البته يكي از مسائلي هم كه تاكنون باعث شده تركيه در اثبات حقوق مورد ادعايش مورد توجه واقع نشود استفاده از كارت سبز تركمان ها و كارت قرمز نيروهاي پ. ك. ك بوده است. يكي از روزنامه نگاران ترك در اين باره مي نويسد: «تا زماني كه تركيه بخواهد موضوع كركوك و موصل، كردها، تركمان ها و پ. ك. ك را جمع كرده و يك جا بيان كند هرگز موفق نخواهد شد به خواسته هايش برسد چرا كه هريك از اين موضوعات مسائل جداگانه اي است.»
وي در ادامه مي افزايد استفاده از عنصر منفي پ.ك.ك و علم كردن تركمان ها در مقابل كردها نه تنها كمكي به حل موضوع نمي كند بلكه ممكن است باعث بحراني تر شدن منطقه شود. يكي ديگر از تحليلگران ترك درباره بحران شمال عراق اظهار داشت كه با توجه به مسائل كنوني و حضور آمريكا، نه تنها تركيه بلكه ديگر كشورهايي كه به نوعي با مسئله كردها درگير هستند به جاي دامن زدن به حساسيت آنها با صلابت بيشتري موضوع برادري كردها و ساير گروه ها را بايد مطرح كنند. نظاميان تركيه پيش از جنگ براي آنكه حضورشان را بيش از پيش به كردها و گروه هاي وابسته به كادك جانشين حزب كارگران كرد تركيه (پ. ك. ك) گوشزد كنند با راديويي به نام «راديو امنيت» تمام منطقه را تحت پوشش قرار داده بودند. در برنامه هاي اين راديو ترك ها مدام اعلام مي كردند كه شما هم مانند حكومت عراق به زودي مورد حملات و بمباران هاي آمريكا واقع خواهيد شد. اين اخبار در كركوك و موصل نيز منتشر مي شد. در ادامه اين تهديدات دولت تركيه از اعضاي كادك درخواست مي كرد كه به نيروهاي ترك تسليم شوند و ايشان اطمينان مي داد كه در صورت تسليم بعد از يك سال و نيم مراحل قانوني آزاد شوند. نكته جالب اينكه جملات به گونه اي انتخاب شده بود كه به نظر مي رسيد خطاب به گروه هاي كرد نيز هست. به ويژه اينكه منطقه رانيا كه در حاكميت نيروهاي طالباني بود نيز تحت پوشش راديو امنيت قرار داشت. آغاز كار اين راديو مصادف بود با قرارگيري نيروهاي بارزاني و طالباني در اطراف كركوك و موصل.
يكي از صاحبنظران سياسي ترك در اين باره مي گويد: «اين عملكرد غلط تركيه بوده است كه باعث نزديكي هرچه بيشتر آمريكا و كردها به يكديگر شده است چرا كه در هيچ يك از دو جبهه درست عمل نكرده و ديگر متحدي نخواهد داشت. علاوه بر آن ترك ها با عنوان كردن دغدغه هاي ايران و سوريه نيز سعي دارند به نوعي حضور گسترده تر خود را در شمال عراق توجيه كرده، از حمايت اين كشورها نيز برخوردار شوند. روزنامه هاي تركيه نيز با نشر اخبار درمورد حركات نظامي ايران و سوريه در شمال عراق عليه گروه هاي تروريستي پ.ك.ك و منافقين در اين راه كمك مي كنند. اين در حالي است كه وزير خارجه كشورمان در سفر يك روزه اش به آنكارا صراحتاً اعلام كرد كه نگراني هاي ايران و تركيه در اين زمينه با يكديگر تفاوت دارد. ايران بيش از اينكه نگران به خطر افتادن منافع ملي خود باشد، دغدغه خدشه دار شدن تماميت ارضي عراق را دارد.
بسياري براين باورند كه حضور نيروهاي چكش تعادل كه از سال۱۹۹۱ در شمال عراق براي سركوب كردن اعضاي حزب كارگران كرد تركيه حضور دارند عملاً به خلاء قدرت در اين منطقه كمك كرده و سهم مهمي در وضعيت نابسامان فعلي اين منطقه دارد و حتي ممكن است اصرار بيش از حد ترك ها به گسترش اين نيروها زماني دامان تركيه را گرفته و به ضرر اين كشور و ساير كشورهاي همسايه تمام شود.
از سوي ديگر ترك ها اكنون علاوه بر عدم مطابقت نظرشان با واشنگتن بر سر موضوع كردها، با مسئله ديگري نيز مواجه شدند و آن مطرح شدن مجدد پرونده قتل عام ارامنه در كنگره آمريكا است كه براي تركيه حساسيت برانگيز است. سال گذشته سناتور تورسيلي از سنا خواسته بود كه مسئله قتل عام ارامنه در تركيه را در كنار كشتار يهوديان و قتل عام كامبوج و روآندا قرار دهند، اما تصويب اين موضوع زمان زيادي لازم داشت. همچنين در پشت پرده با مخالفت شديد آنكارا مواجه شد. ليكن از زمان آغاز جنگ و به دنبال عدم همكاري مناسب ترك ها با آمريكا از يك سو و تهديد تركيه مبني بر ورود به شمال عراق از سوي ديگر كنگره آمريكا بار ديگر اين مسئله را مطرح كرد.
به اعتقاد برخي كارشناسان ترك آمريكا با اين روش از تركيه زهره چشم گرفت و به اين كشور گوشزد كرد كه نمي تواند خودسرانه درباره شمال عراق تصميم بگيرد.
از دگرسو گروهي از كردها نيز كه مدت ها به علت حاكميت صدام حسين جرأت ورود به اين شهرها را نداشتند، از مناطق كردنشين اطراف به ويژه كمپ هاي آوارگان به سوي كركوك و موصل روانه شدند كه اين موضوع بر دغدغه هاي آنكارا افزود. برخي از اين افراد مدعي اند كه تركمان ها خانه و كاشانه ايشان را غصب كردند و آنها براي باز پس گرفتن حق خود به آنجا مي روند. رمزي يكي از اين كردها در پاسخ به سوال خبرنگار CNN درباره اينكه چرا به كركوك مي روند پاسخ داد «زيرا ديگر صدام نيست آنجا خانه ماست و ما بايد برگرديم. » يكي ديگر از آنها نيز با نشان دادن نقشه كردستان بزرگ كركوك را پايتخت كردها ناميد. اما يكي ديگر از مسائلي كه در مورد سرنوشت شمال عراق به ويژه دو شهر كركوك و موصل وجود دارد احتمال بروز ناهماهنگي ميان نيروهاي طالباني و بارزاني است. گرچه از زمان آغاز بحران عراق اين دو حزب با يكديگر صلح كرده و در يك جبهه قرار گرفته اند ليكن در آينده عراق معلوم نيست اين دو گروه معارض چگونه با هم كنار خواهند آمد و شايد همين موضوع كركوك و موصل باعث ايجاد تنش ميان آنها شود. اين در حالي است كه ريچارد بوچر سخنگوي وزارت خارجه آمريكا چندي پيش صراحتاً اعلام كرد كه به هيچ گروهي اجازه تسلط بر منابع و شهرهاي نفتي عراق را نخواهيم داد. از دگرسو كردها با بهره جستن از اختلاف ميان آنكارا و واشنگتن و با همكاري در جنگ عراق سعي بر اين دارند كه حتي به طور ضمني هم كه شده در اين شهرها كنترل را به دست گرفته و اجازه مانور در شمال عراق را از ترك ها بگيرند. اما در سوي ديگر آمريكا نيز به نظر مي رسد قصد ندارد در موقعيت فعلي حساسيت ترك ها را بيش از اين برانگيزد، و شايد به همين دليل است كه پس از اعتراض شديد آنكارا به واشنگتن مقامات آمريكايي اعلام كردند كه به كردها دستور عقب گرد خواهند داد.
مام رستم فرمانده نيروهاي اتحاد ميهني در دومين دور حضورشان در كركوك و موصل اعلام كرد كه از نيروهاي آمريكايي دستور عقب نشيني گرفتند، اما از ديگر سو طالباني كه پس از ورود به كركوك گفته بود به هيچ وجه قصد درگير شدن با ايران و تركيه را نداشته و به همين دليل از اين شهرها عقب نشيني خواهند كرد، يكي از افرادش به نام روزگارالي همغم را والي كركوك كرد. گرچه بلافاصله بعد از آن مقامات آمريكايي اعلام كردند كه جان مور از ژنرال هاي بازنشسته اي كه در جنگ اول خليج فارس در سال ۱۹۹۱ شركت كرده بود را احتمالاً براي اداره كردن شمال عراق خواهند گمارد. پس از آن گل نيز اعلام كرد كه تركيه براي تثبيت جايگاه خود در شمال عراق به ويژه شهرهاي كركوك و موصل ۶ هزار سرباز ناظر فرستاد و اين نيروها قرار است پس از بررسي وضعيت شمال عراق نتايج را به تركيه مخابره كند.
اكنون فرماندهي كركوك و موصل ظاهراً در دست نيروهاي آمريكايي است. مطابق گزارش هايي از شمال عراق وضعيت زندگي در اين مناطق با مشكلات فراوان مواجه است. آب و برق قطع شده است و به نظر مي رسد آمريكا بيشتر در اين شهرها نگران چاه هاي نفت است. به گزارش خبرنگار NBC مردم كركوك با اعتراض به آمريكايي ها از آنها خواسته اند تا به اندازه اي كه نگران چاه هاي نفت هستند به وضعيت آنها نيز رسيدگي كنند.
نجدت صالح يكي از تركمان هاي مقيم كركوك به خبرنگاران در اين باره گفته است: «آمريكايي ها تنها براي نفت به اين شهر آمده اند نه براي حل اختلاف. در اين شهر قانون، بهداشت و امنيت با حضور آمريكايي ها برقرار نشده است. »
اين درحالي است كه مسعود بارزاني نيز در مقابل حضور آمريكا در اين شهرها عكس العمل نشان داد و از نيروهاي آمريكايي خواست تا در كوتاه ترين مدت اداره شهرها را به مردم عراق بسپارند. در غير اين صورت به عنوان نيروهاي اشغالگر با مقاومت شديدي مواجه خواهند شد. بارزاني در گفت وگوي اخيرش با روزنامه الحيات با بيان اينكه در دنيا هيچ ملتي مدت طولاني تحت اشغال بودن را تحمل نكرده است گفت: «اگر اين حضور براي برقراري امنيت و كمك به ايجاد عراق فدرال باشد موضوع فرق مي كند. » وي همچنين در مورد مخالفت و هياهوي برخاسته در مورد ورودشان به كركوك و موصل اظهار داشت: «دليل اين مسئله عدم رعايت توافقنامه با نيروهاي متحد در عراق است. » وي در ادامه افزود تركيه، آمريكا و ما با هم توافق كرده بوديم كه در مقابل عدم ورود ترك ها به شمال عراق ما هم به كركوك و موصل وارد نشويم، اما شرايط به نحوي شد كه سرنوشت كركوك ما را نگران كرد. از دگرسو آخرين اخبار حاكي از آن است كه در كركوك توافقي ميان كردها، تركمان ها، سني ها و آمريكايي ها انجام گرفته كه مطابق آن قرار است كميته اي متشكل از ۶ كرد، ۶ تركمان و ۶ عرب از چند روز ديگر كنترل كركوك را برعهده گيرند. شواهد نشان دهنده آن است كه واشنگتن قصد ندارد در اين شهرها امتيازي به ترك ها يا كردها بدهد گرچه شايد براي اندك زماني در جهت تحت فشار قراردادن تركيه، سوريه و ايران به گسترش نيروهاي كرد در آنها كمك كند.

نگاه اول
چالش استراتژيك ايران

بيژن خواجه پور خويي
بحران كنوني عراق كه در پي حمله نظامي آمريكا و انگلستان به اين كشور تشديد شده است، هم از بعد انساني و اخلاقي و هم از بعد استراتژيك و روابط خارجي قابل تامل است. همان گونه كه پيش بيني مي شد، ملت و دولت ايران با تكيه بر حس انسان دوستي و عدالت خواهي خود، در بعد انساني و اخلاقي پاسخ هاي مناسبي به اين بحران داده و با محكوم كردن پديده پليد جنگ پشتيباني اخلاقي خود را از ملت مظلوم عراق اعلام كرده است. با وجود پررنگ و پراهميت بودن بعد انساني اين فرآيند، نبايد از توجه به چالش هاي استراتژيك، كه به واسطه اين بحران در روابط خارجي كشورمان ايجاد شده است غافل بود. در اين رابطه صاحب نظران متفاوتي به اهداف آمريكا مبني بر تغيير جغرافياي سياسي منطقه خاورميانه تاكيد داشته اند. اين نوشتار كوتاه نگاهي به اين پديده انداخته و تلاش دارد چالش هاي منتج از فرآيند كنوني منطقه را مورد تحليل اجمالي قرار دهد.
۱) به عقيده نگارنده اين سطور، فرآيند تغيير جغرافياي سياسي منطقه پيش از واقعه ۱۱ سپتامبر آغاز شده بود. به عبارتي، تحول جغرافيايي استراتژيك منطقه كه با فروپاشي شوروي، ظهور منطقه خزر و آسياي مركزي و ادغام تدريجي مناطق استراتژيك خليج فارس و درياي خزر شكل گرفته است، زمينه را براي ايجاد يك منطقه جديد در جغرافياي استراتژيك جهاني فراهم كرده بود. اين منطقه كه برخي كارشناسان از آن به عنوان «آسياي غربي» ياد مي كنند، با تحولات مرتبط با ۱۱ سپتامبر خود را به جهان تحميل كرد.
۲) منطقه جديد آسياي غربي كه در يك دهه گذشته در حال شكل گيري بوده است، داراي عناصر پيونددهنده متعددي است كه برخي از آنها عبارتند از همبستگي هاي تاريخي، تمدني و مذهبي و منافع مشترك اقتصادي از جمله در زمينه استفاده از ذخاير طبيعي، مباحث مربوط به انتقال، منابع انرژي از اين منطقه به بازارهاي دنيا فقط بخش كوچكي از توان بالقوه اين منطقه در معادلات اقتصاد جهاني به شمار مي آيد و اهميت اقتصادي اين منطقه به عنوان يك ناحيه ثروتمند، پرجمعيت كه پل ارتباطي بين آسيا، اروپا و آفريقا نيز هست در آينده مي تواند رشد فزاينده اي داشته باشد.
۳) با توجه به مطالب فوق پديده اي كه جهان در حال حاضر با آن روبه رو است، فرآيند فرافكني قدرت و نفوذ قدرت هاي بزرگ دنيا در منطقه غرب آسيا است. به اين ترتيب حمله آمريكا به نوعي واكنش به شكل گيري منطقه «آسياي غربي» بوده و هدف مشخص آمريكا، سلطه و نفوذ بر بخشي از اين منطقه و ايجاد پايگاه هاي قدرت منطقه اي است. البته ساير قدرت هاي جهان نيز بيكار ننشسته و در تلاش اند كه روابط و پايگاه هاي منطقه اي خود را ايجاد كنند. به عنوان مثال اتحاديه اروپا به واسطه قراردادهاي همكاري، با ايران و همچنين با شوراي همكاري خليج فارس زمينه را براي روابط نزديك تر با چند بازيگر اصلي در اين منطقه فراهم مي سازد و كشورهاي ژاپن و چين از سوي ديگر با حضور پررنگ تر در فعاليت هاي اقتصادي و تجاري منطقه، كانال هاي اعمال نفوذ خود را در اين ناحيه استراتژيك هموار مي كنند.
۴) از ويژگي هاي حائز اهميت منطقه آسياي غربي اين است كه علاوه بر كنترل ۶۰ تا ۶۰ درصد از منابع شناخته شده نفت جهان، با تمام قدرت هاي «غيرآمريكايي» يعني اتحاديه اروپا، روسيه، چين و هند هم مرز است. اين نكته مي تواند در تحليل انگيزه هاي آمريكا از حضور پررنگ در اين منطقه، نقش ايفا كند. در عين حال فرآيند تغيير جغرافياي سياسي منطقه در ارتباط مستقيم با فرآيند جهاني ديگري است كه از آن به عنوان تعيين نظم نوين جهاني ياد مي شود. بايد اذعان كرد كه جهان در آستانه تعيين نظام جديدي قرار دارد. اگر چه بسياري از عوامل سياسي آمريكا اميدوار هستند كه اين نظم نوين بر مبناي يك نظام تك قطبي شكل بگيرد، با اين حال به نظر مي رسد كه احتمال شكل گيري يك نظام چندقطبي بسيار بيشتر است. مقابله واضح روسيه، چين، آلمان، فرانسه با برنامه هاي آمريكا در بحران عراق از نشانه هاي بارز اين امر بود كه قدرت هاي جهان در ايجاد يك نظم چندقطبي بسيار مصمم هستند. رويكرد دوباره آمريكا به سازمان ملل در امر بازسازي عراق پس از پايان جنگ به گونه اي حاكي از اين است كه آمريكا نيز بار ديگر به مكانيسم هاي سازمان ملل رو خواهد آورد.
۵) با توجه به نكات فوق، چالش هاي روابط خارجي ايران را مي توان در سه سطح متفاوت تعريف كرد. اين سه سطح عبارتند از: الف) در بعد جهاني، ايران بايد تلاش كند كه از ايجاد يك نظم تك قطبي جلوگيري شود و نظم چندقطبي مورد حمايت قرار گيرد. ب) در سطح منطقه ايران بايد كليه پروژه هاي فرافكني قدرت را شناسايي كرده و با تشخيص دقيق منافع ملي كشور در همراهي و يا مقابله با اين پروژه ها فعال شود. پ) از سوي ديگر، ايران به عنوان يكي از محوري ترين كشورهاي منطقه آسياي غربي بايد روابط منطقه اي خود را براي شكل گيري مستقل تر اين منطقه به كار گيرد، براي تامين هر چه بيشتر منافع كشور و منطقه، روابط خارجي ايران بايد در دو محور متمايز فعال باشند: از يكسو ايران بايد به عنوان يكي از مهم ترين محورهاي منطقه با قدرت هاي جهاني در تعامل باشد و از سوي ديگر تعامل مستمر با كشورهاي منطقه نيز بسيار حائز اهميت خواهد بود. در اين فرايند چندبعدي چالش اصلي اين است كه ايران در عين تامين منافع خود به گونه اي رفتار كند كه هم قدرت هاي جهاني و هم بازيگران منطقه آسياي غربي به نقش منطقه اي و استقلال او احترام بگذارند. در عين حال ريسك چنين وضعيتي اين است كه بين سطح بين المللي روابط كشور و سطح منطقه اي تعامل خارجي، تضاد منافع بروز كند و اين تضاد منافع به يك چالش اساسي در روابط خارجي ايران تبديل شود. نمونه بارز چنين تضاد منافعي همين بحران كنوني عراق است كه نتايج آن مي تواند چالش هاي جديدي براي سياست منطقه اي ايران به ارمغان بياورد.
۶) اگر بپذيريم كه منطقه آسياي غربي شكل گرفته و آمريكا و قدرت هاي ديگر دنيا در اين منطقه حضور خواهند داشت، ايران چاره اي ندارد جز اين كه منافع ملي خود را در اين منطقه تعريف كند و در تحولات آتي اين منطقه نقش ايفا كند. سياست بي طرفي كه هم در بحران افغانستان و هم در بحران عراق به كار گرفته شد، شايد در بحران هاي آتي قابل استفاده نباشد. ايران بايد در اين مقطع مهم تحولات منطقه اي از همه فرصت ها استفاده كرده و تبديل به يك قدرت شناخته شده منطقه گردد.
مسلماً حضور فعال تر ايران به عنوان قدرت اصلي منطقه در يك جهان چندقطبي بسيار مثمرثمر خواهد بود و اگر چنين نشود، ايران كم كم از اهميت استراتژيك خود در سطح جهان خواهد كاست. بدون شك تحولات متفاوت منطقه اي داراي تهديدها و فرصت هاي متفاوت استراتژيك براي ايران خواهد بود. هنر يك قدرت منطقه اي اين است كه در چنين مقاطعي از فرصت هاي استراتژيك استفاده كرده و تهديدها را خنثي كند. براي چنين رويكردي سياست و روابط خارجي كشور بايد بسيار فعال تر و با انعطاف پذيري اي بيش از پيش با مسائل برخورد كنند. اميد است كه دستگاه روابط خارجي كشور با نگاهي دقيق كليه سطوح تحولات استراتژيك را شناسايي كرده و پاسخ هاي مناسب به آن ها را طراحي و اجرا كند.

گفت وگو با وزير دفاع آلمان
طفيلي آمريكا نيستيم
اشتروك: آمريكايي ها از اينكه اروپا فعلاً روي كاغذ داراي نيروي واكنش سريع است راضي هستند

007455.jpg

پتر اشتروك، وزير دفاع ۶۰ ساله آلمان، در ۲۴ ژانويه سال ،۱۹۴۳ يعني در بحبوحه جنگ جهاني دوم و بمباران هاي متفقين در شهر گوتينگن آلمان به دنيا آمد. او متأهل بوده و داراي سه فرزند است. اشتروك تحصيلات خويش را در دانشگاه هاي گوتينگن و هامبورگ صورت داد و در سال ۱۹۶۱ در دانشگاه هامبورگ دكتراي حقوق گرفت. طي سال هاي ۶۲ ـ ۱۹۶۱ رئيس دانشگاه هامبورگ بود و اندكي بعد به رياست اداره دارايي اين شهر رسيد. وي مدتي عضو شوراي شهر اولتسن بود و بخشي از عمر خويش را به وكالت در دادگستري سپري كرده است. از سال ۱۹۶۴ در حزب سوسيال دموكرات (SPD) عضويت دارد. به عبارت ديگر وي حدود ۴۰ سال است كه در حزب سوسيال دموكرات (حزب حاكم كنوني آلمان) حضور دارد. از سال ۱۹۸۰ نماينده پارلمان آلمان (بوندس تاگ) بوده است. از اكتبر ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۰ نيز وي رياست گروه پارلماني حزبش را برعهده داشت. از ۲۵ ژوئيه سال ۲۰۰۲ نيز سمت وزير دفاع آلمان را برعهده دارد. هفته نامه آلماني دي سايت پيرامون برخوردهاي جديد آمريكا در ارتباط با اروپا و قضيه عراق گفت وگويي را با او انجام داد. متن اين مصاحبه از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
• آقاي اشتروك آيا هنوز هم مي توانيد ايالات متحده آمريكا را بدون محدوديت كشور دوست و هم پيمان خطاب كنيد؟
ما در مورد جنگ عراق اختلافاتي داشته ايم. شما از موضع آلمان اطلاع داريد. با وجود اين در زمينه هاي زيادي با آمريكايي ها همكاري داريم. در حال حاضر با كمك ارتش آلمان از تأسيسات آمريكا در داخل كشورمان حفاظت مي كنيم. آمريكايي ها از اين بابت از ما بسيار سپاسگذارند و من در مذاكره با ژنرال هاي آمريكايي نيز هيچ مشكلي ندارم.
• حتي با رامسفلد هم مشكلي نداريد؟
با او نيز هيچ مشكلي ندارم. البته در طول جنگ عراق با وي ارتباطي نداشتم. اما در روز چهارم ماه مه ديداري بين وزيران دفاع ناتو در واشنگتن ترتيب داده شده است. طبيعي است كه در آنجا با رامسفلد در مورد قضيه عراق نيز گفت وگو خواهيم كرد.
• به نظر مي رسد اولين درسي كه وقايع اخير به ما ياد داده اين است كه اروپا بايد به دنبال قدرت بيشتري باشد. آيا واشنگتن با اين كار موافق است و آيا اصلاً اين امر به نفع آمريكا است؟
007445.jpg

بله. اين امر به نفع آمريكا هم هست. آمريكايي ها در حال حاضر نه فقط در اروپا بلكه در آسيا هم مشغول جهت يابي ها و جاي گيري هاي جديدي هستند. آمريكايي ها از اينكه اروپا فعلاً بر روي كاغذ داراي يك نيروي واكنش سريع است، راضي هستند. هنوز نيروي واكنش سريع اروپايي به صورت كامل شكل نگرفته اما اروپا توانست در بالكان مسئوليت مهمي را به عهده بگيرد. حضور گسترده ما در بالكان موجب امتنان آمريكايي ها شد.
• آيا نوعي تقسيم مسئوليت ميان اروپا و آمريكا صورت گرفته است؟ به نظر مي رسد در مورد اتفاقاتي كه در قاره اروپا مي افتد خود اروپايي ها وارد عمل مي شوند، اما در ساير نقاط دنيا اروپايي ها حضور چنداني پيدا نمي كنند.
صراحتاً چنين تقسيمي صورت نگرفته اما بايد توجه داشت كه نفع ما در رعايت چنين تقسيم بندي اي است. مسلماً بايد در منطقه اي كه تنها به اندازه دو ساعت پرواز با ما فاصله دارد مسئوليت بيشتري را بپذيريم تا در منطقه اي كه شش، هفت يا هشت ساعت پرواز با ما فاصله دارد ـ مثل افغانستان. به طوركلي بايد گفت ناتو در مقام مهم ترين سازمان نظامي و آمريكا به عنوان مهم ترين كشور عضو ناتو موظف به رعايت مسئوليت هاي خويش هستند. البته تقسيم بندي هاي جديد در عمل موجب فاصله گرفتن ايالات متحده از اروپا مي شود. اگر آمريكا بيشتر به سوي اقيانوس آرام متمايل شود، اين كار به نوعي عرض اقيانوس اطلس را بيشتر مي كند. فكر نمي كنم آمريكايي ها در اروپا به جز برچيدن برخي از محل هاي استقرارشان، عقب نشيني قابل توجه ديگري داشته باشند. البته در حال حاضر مركز توجه آنها بيشتر به روي منطقه اقيانوس آرام و مناطق ديگري منتقل شده است. آمريكايي ها به لحاظ نظامي خود را مهم ترين ملت جهان مي دانند. آنها حتي خود را مسئول منطقه اي مي دانند كه ما در آن زندگي مي كنيم.
• آقاي اشتروك محافظه كاران جديد در آمريكا ضعف هاي اروپايي را به مسخره گرفته اند و به نظر مي رسد ما را انگل و طفيلي خويش مي دانند. آيا در چنين شرايطي بهتر نيست كه اروپا در سياست هاي امنيتي نقش قوي تري براي خويش ايجاد كند و مسائل خود را به دست خويش حل نمايد؟
خير، به هيچ وجه. همين كارهايي كه كشورهاي اروپايي هم اكنون انجام مي دهند، نشان مي دهد توان آن را داريم كه وظايف مهمي را به عهده گيريم. ما نه تنها در حال حاضر امور مقدونيه را به عهده گرفته ايم بلكه در سال آينده قيموميت بوسني و هرزگوين را هم كه تعداد سربازان مستقر در آن به مراتب بيشتر خواهد بود، عهده دار خواهيم شد. مسلماً اين كار را مي توان به مناطق ديگري مثل كوزوو هم تعميم داد. به نظر من دولت آمريكا به خوبي تشخيص مي دهد كه اروپا چه كارهايي انجام داده است و توان انجام چه كارهايي را دارد.
• آيا وظيفه اروپا در اين خلاصه مي شود كه نيروهاي حافظ صلح اعزام كند؟
خير. اگر به مأموريت هايي كه ما در افغانستان داريم بينديشيد خواهيد ديد كه اروپا و آلمان مسئوليت امور را پس از آمريكا به عهده دارند. بدين ترتيب واضح است كه مأموريت ما تنها اعزام نيروهاي حافظ صلح نيست بلكه ما اقدامات وسيعي هم در جهت حفظ امنيت انجام مي دهيم كه به بخش نظامي هم محدود نمي شود. در افغانستان كارهايي نظير ايجاد يك دولت مقتدر و شكل دهي به نهادهايي نظير ارتش، پليس و قوه قضاييه با مشاركت اروپا صورت مي گيرد.
• هانس ديتريش گنشر يك فرمول بندي خاص داشت. او مي گفت، ما به آمريكا بيش از حد بها نمي دهيم بلكه براي اروپا بسيار كم ارزش قائليم. شاهديم كه ايده فوق اخيراً در جاهاي زيادي تكرار مي شود. با اين اوصاف تكليف سياست هاي امنيتي و دفاعي اروپا چه مي شود؟ آيا اين سياست ها به شكلي واقعي اجرا خواهند شد؟ آيا به نظر شما جنگ عراق مي تواند حركتي در جهت تحقق بخشيدن به اين امر ايجاد كند؟
من فكر مي كنم اين تحليل كه ما در اجراي سياست هاي دفاعي پيشرفت قابل توجهي نداشته ايم، درست نيست. چند مثال مي آورم. ما در اروپا داراي نيرويي به نام نيروي اروپايي هستيم. اين نيرو تشكيل شده است از سربازان آلماني، فرانسوي، بلژيكي، اسپانيايي و لوكزامبورگي كه همكاري تنگاتنگي با يكديگر دارند. گذشته از اين يك يگان مشترك آلماني ـ هلندي و يك يگان آلماني ـ فرانسوي و چندين واحد نظامي چندمليتي وجود دارد. ما ستادهاي فرماندهي كارآمد داريم كه در آنها افسران آلماني با ديگر افسران همكاري مي كنند. چيزي را كه هم اكنون موجود است نبايد كم اهميت جلوه داد. با وجود اين بايد روند فعلي ادامه پيدا كند. من به عنوان كسي كه در مقام وزير دفاع طبيعتاً همواره بايد به امور مالي نيز توجه داشته باشد، در حال حاضر توجه زيادي به هزينه هاي دفاعي دارم. به نظر من كاملاً بي معني است كه همه كشورهاي اروپايي را مجبور كنيم تمامي سيستم هاي دفاعي و اسلحه هايي را كه در بازار وجود دارد، تهيه كنند. ما اروپايي ها بايد نيازهاي خود را با يكديگر تطبيق دهيم و هماهنگ عمل كنيم. همتاي يوناني ام كه رئيس كنفرانس وزراي دفاع اروپاست خدمات ارزنده اي در اين زمينه انجام داده است.
• بازگرديم به موضوع آمريكا، در زمان جنگ كوزوو صحبت از آن بود كه اروپايي ها بايد قبل از شروع جلسات معمولي ناتو حداقل مدت نيم ساعت با يكديگر مشورت كنند. اين كار بر آمريكا گران آمد. بعضي مي گويند بايد عملكرد مذكور تغيير كند. چرا؟
زيرا آمريكا هم نمي خواهد اروپا ضعيف شود. البته ما اختلاف هايي هم داريم. به عنوان مثال ما هيچ وقت بودجه اي را كه رامسفلد از رئيس جمهور آمريكا و سنا طلب مي كند، از دولت هايمان درخواست نمي كنيم. البته من اصلاً نمي توانم حتي در بحث بر سر جنگ عراق قبول كنم كه آمريكايي ها ما را به مسخره گرفته يا توانايي هاي ما را دست كم بگيرند. آنها اگر به افغانستان بروند و از يك سرباز آمريكايي در مورد نيروهاي ويژه كماندويي ما سوال كنند، او اگر صادق باشد خواهد گفت كه آنها بهتر از نيروهاي ويژه آمريكا هستند.
• آيا برايتان قابل تصور است كه اروپا به لحاظ نظامي در سطح بين المللي حضور گسترده تري پيدا كند؟
چنين چيزي براي من كاملاً قابل تصور است. براي اينكه موضوع مذكور را نزد خود مجسم كنم خودم را به جاي دبير كل سازمان ملل متحد مي گذارم. اين شخص به منظور برقراري صلح و آرامش در جهان به يك مولفه نظامي هم نيازمند است. او دو راه پيش رو دارد. يا مي تواند از ناتو به عنوان مهم ترين پيمان نظامي جهان تقاضاي كمك كند و يا به سراغ اتحاديه اروپا بيايد. لذا خوب است كه اتحاديه اروپا به تنهايي و بدون ناتو ـ يعني بدون آمريكا و كانادا ـ بتواند مأموريت هاي خاصي را انجام بدهد.
• حال بگذاريد كمي هم به افق هاي كوتاه مدت تر بپردازيم. آيا به عنوان يك كارشناس و وزير داراي صلاحيت، جريان جنگ عراق را غافلگيركننده نمي دانيد؟
من در اين مورد محتاطانه قضاوت مي كنم. فكر مي كنم ارزيابي كساني كه نقشه جنگ با عراق را تهيه كردند، بسيار خوشبينانه بود. در مورد اعتقاد به توانايي هاي سلاح هاي آمريكايي هم مبالغه شد.
هفته نامه دي سايت

تحولات پس از فروپاشي رژيم صدام
خاورميانه در تعليق
007465.jpg

استراليا روز دوشنبه با صدور بيانيه اي از ايران و سوريه خواست در زمينه كشف و نابودي تسليحات كشتارجمعي عراق با نيروهاي ائتلاف تحت رهبري آمريكا در عراق همكاري كنند. اين بيانيه در حالي صادر شد كه جورج بوش رئيس جمهور آمريكا طي اظهاراتي سوريه را به برخورداري از تسليحات كشتارجمعي متهم كرد و همچنين به دمشق هشدار داد به هيچ يك از رهبران ارشد عراقي اجازه ندهد در داخل قلمرو سوريه پناه گيرند. بوش كه براي اولين بار به طور مستقيم و صراحتاً در مورد سوريه و اتهاماتي كه طي روزهاي اخير به اين كشور وارد آمده است سخن مي گفت به طور شفاف سوري ها را به در اختيار داشتن سلاح هاي شيميايي از جمله گاز اعصاب سارين متهم كرد.
به رغم اين اظهارات رئيس جمهور آمريكا از ابراز هر گونه اظهار نظري كه مويد حمله آمريكا به سوريه در قالب عمليات بازدارنده مورد ادعاي كاخ سفيد باشد، سر باز زد. در حالي كه انگلستان سعي دارد از ورود به بازي جديد آمريكا تا حد امكان اجتناب ورزد استراليايي ها با اشتياق و علاقه راه موردنظر آمريكاييان را دنبال مي كنند. روز دوشنبه روزنامه استراليايي AGE كه به طور معمول نظرات دولت اين كشور را منعكس مي كند، در مقاله اي به نقل از داونر، از سخنگويان وزارت امور خارجه اين كشور ادعا كرد استراليا از وجود گزارشات محرمانه اي مطلع شده است كه از انتقال تسليحات عراق و از جمله سلاح هاي شيميايي اين كشور به سوريه حكايت دارد. داونر در اظهاراتش به سوريه بسنده نكرد و بي آنكه نامي از ديگر كشورهاي مورد ادعا به ميان آورد گفت: «ما قوياً از سوريه و ساير كشورهاي همسايه عراق خواسته ايم در تلاش هايي كه براي كشف تسليحات كشتار جمعي عراق در جريان است، مشاركت كنند. » مقامات استراليايي در حالي پرونده سازي عليه سوريه را دنبال مي كنند كه جك استراو، وزير امور خارجه انگلستان در اظهاراتي تصريح كرده است سوريه در فهرست اهداف بعدي ائتلاف تحت رهبري آمريكا قرار ندارد.
به گزارش شبكه خبري BBC، استراو كه در يك مصاحبه مطبوعاتي شركت جسته بود تاكيد كرد طرحي براي حمله به سوريه در دست نيست اما خواستار مشاركت جدي و همه جانبه سوريه براي خلع سلاح عراق و خودداري اين كشور از حمايت از تروريست ها و مقامات فراري عراقي شد. او همچنين از سفر قريب الوقوع مايك اوبرين معاون وزير امور خارجه انگلستان به سوريه و با هدف حل و فصل اختلاف نظر و رفع مناقشه جاري خبر داد. طي روزهاي اخير مقامات آمريكايي و متحدان اين كشور در جنگ عليه عراق تبليغات گسترده اي را در زمينه همكاري و مشاركت سوريه در تامين نيازهاي نظامي عراق، برخورداري از تسليحات كشتار جمعي، پناه دادن به مقامات فراري عراقي و حمايت از تروريسم به اين كشور وارد آورده اند. علاوه بر سوريه، ايران و كره شمالي هم از اين موج درامان نماندند. ماجرا به همين جا ختم نشد و روز دوشنبه يكي از نشريات آمريكايي پرتيراژ به نام سان فرانسيسكو كرانيكل با انتشار مقاله اي از آموزش عوامل اطلاعاتي عراق در مسكو خبر داد و خيلي زود اين خبر، سوژه روز مطبوعات آمريكا شد. در اين مقاله ادعا شده كه يكي از سازمان هاي فعال در امور جاسوسي مستقر در مسكو تا همين اواخر [حداقل تا اواسط سپتامبر سال گذشته ميلادي] در حال آموزش دادن عوامل اطلاعاتي عراق بوده است. گفته مي شود اسنادي كه مويد اين ادعاها است روز جمعه اين هفته در مقر مركزي اداره اطلاعات پليس عراق موسوم به مخابرات كشف شده است. به ادعاي سان فرانسيسكو كرانيكل يكي از اين اسناد از فارغ التحصيل شدن پنج جاسوس عراقي و پايان دوره دو هفته اي فراگيري روش هاي نظارت، استراق سمع و شنود راديويي در مركز آموزش هاي ويژه مسكو حكايت دارد. مقاله سان فرانسيسكو كرانيكل در ادامه به يكي از گزارش هاي منتشره در روزنامه نزاويسيما چاپ مسكو در آخرين روزهاي ماه مارس اشاره مي كند كه در آن از ديدارهاي روزانه ماموران اطلاعاتي ارشد روسيه با همتايان عراقي خود پرده برداشته شده بود كه گمان مي رود اين ديدارها با هدف نابودي اسناد محرمانه موجود در مخابرات عراق در اسرع وقت صورت مي گرفته است. در حالي كه آخرين دژ دفاعي نيروهاي وفادار به صدام روز دوشنبه با ورود نيروهاي آمريكايي به تكريت فرو ريخت به موازات افزايش تلاش آمريكايي ها براي اعاده نظم و ثبات به شهرهاي اشغال شده عراق تبليغات رسانه هاي آمريكايي در جهت ايراد اتهام به همسايگان عراق و كشورهايي كه در گذشته روابط نزديكي با رژيم گذشته عراق داشته اند رو به فزوني گذاشته است.
در شرايطي كه اكنون همه طرف هاي ذي نفع در عراق خواستار مشاركت جدي سازمان ملل در بازسازي عراق و نحوه مديريت اين كشور هستند مقامات آمريكا صراحتا از عدم واگذاري امور عراق به سازمان ملل متحد مي گويند و با ايجاد فضاي رواني ملتهب در خاورميانه قصد دارند ضمن آنكه مانع از اعمال فشار جامعه بين المللي شوند كماكان شرايطي را فراهم آورند كه مناقشه اسرائيل و فلسطينيان در سايه وضعيت تعليق و شرايط پرالتهاب حاكم بر خاورميانه قرار گيرد.
اعمال فشار سياسي بر سوريه علاوه بر اين دستاوردها به ادعاي واشنگتن پست متعادل شدن مواضع كره شمالي را هم به دنبال داشته است. اين روزنامه روز دوشنبه در مقاله اي به قلم مايك آلن و با اشاره به اظهارات صريح بوش كه گفته بود پيروزي نظامي قاطع و برق آساي نيروهاي ائتلاف تحت رهبري آمريكا بر حاكميت عراق، كره شمالي را به سوي مصالحه با ايالات متحده سوق داده ادعا مي كند اكنون احتمال دستيابي به اتفاق نظر در مورد از سرگيري گفت وگوي كنترل تسليحاتي كره شمالي از هر زماني بيشتر است. در مقاله واشنگتن پست به يكي از گزارش هاي محرمانه CIA اشاره شده كه در آن از دستيابي سوريه به تسليحات كشتار جمعي و تلاش مقامات سوري براي توليد اين تسليحات و همچنين موشك هايي براي انتقال اين تسليحات به اهداف موردنظر خبر داده شده است. دقيقاً مشخص نيست كه واشنگتن از ايراد اين اتهامات و به وجود آوردن فضاي تعليق در خاورميانه و تهديد كشورهاي منطقه چه هدفي را دنبال مي كند اما بي شك اهداف آمريكا به كنترل منابع نفتي و آبي عراق و حتي پايان دادن به مناقشه اسرائيل و فلسطينيان ختم نمي شود. بي شك از ديگر اهداف موردنظر آمريكا پايان دادن به حيات گروه هاي مبارز فلسطيني خواهد بود. ايراد اتهام به ايران و سوريه نيز در همين راستا صورت مي گيرد. شبكه خبري CBS آمريكا شامگاه روز يكشنبه برنامه اي را به بررسي وضعيت ايران اختصاص داد. در اين برنامه كه عنوان «ايران همان كشور سال ۱۹۶۹ نيست را بر خود داشت» تلاش شد به وضعيت ايران و سياست هاي احتمالي آينده آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران پرداخته شود. در جريان برنامه با جفري كمپ مدير مركز نيكسون گفت وگو شد كه ادعا داشت روند حوادث را واكنش ايران تعيين خواهد كرد. او با يادآوري اينكه آمريكا اكنون در عراق، افغانستان، ازبكستان، پاكستان، عمان و عربستان سعودي نيرو دارد از احاطه ايران گفت و سعي كرد اين گونه وانمود كند كه ايران در محاط قرار گرفته است.

حاشيه جهان

• فرار عاملان حمله به كول
007450.jpg

ده تن از مظنونين اصلي ماجراي حمله به ناو آمريكايي يواس اس كول در سال ۲۰۰۰ ميلادي كه در نزديكي سواحل يمن به وقوع پيوست روز جمعه از زنداني در اين كشور گريختند. جمال البدوي كه گمان مي رود مسئول تهيه مواد منفجره و قايقي باشد كه توسط يك بمبگذار انتحاري به سوي ناو آمريكايي هدايت شد نيز در زمره مجرمان فراري بوده است. در ماجراي حمله به ناو كول در دوازدهم اكتبر سال ۲۰۰۰ ميلادي هفده ملوان آمريكايي جان باختند و مدت ها بعد با بازداشت مظنونين تحت تعقيب در زنداني كه به شدت از آن توسط سازمان اطلاعات ارتش يمن مراقبت مي شود از آنان نگاهداري مي شد كه روز جمعه خبر فرار اين گروه از زندان مذكور اعلام شد. يكي از مقامات وزارت كشور يمن ادعا كرد زندانيان مذكور با ايجاد سوراخي در ديوار حمام زندان موفق به فرار شده اند.

• فرار طعمه ها
به رغم سرعت عمل نيروهاي آمريكايي در سرنگوني رژيم صدام حسين از اريكه قدرت مقامات دولتي اين كشور اذعان دارند در برنامه دستگيري يا قتل مقامات ارشد عراقي تحت تعقيب كه حتي در ضمن جنگ هم واحدهاي سري نيروهاي ويژه ارتش آمريكا و سيا در تلاش براي ترورشان بودند به توفيق چنداني دست نيافته اند. مقامات ارشد آمريكايي با هدف تسهيل يافتن مقامات ارشد فراري عراق فهرستي كه در آن نام ۵۰ عضو ارشد دولت عراق ذكر شده را در اختيار واحدهاي ارتش آمريكا قرار دادند. گفته مي شود از بين فهرست ارائه شده سه نفر تاكنون كشته شده اند اما هيچ يك به اسارت نيروهاي مهاجم درنيامده اند. ژنرال ويكتور نورث از سخنگويان مقر فرماندهي مركز جنگ عراق در دوحه در سخناني تاكيد كرد آمريكاييان هيچ اطلاعي از محل اختفاي صدام، پسرانش و طارق عزيز، معاون نخست وزير عراق ندارند.

• بازداشت برادر ناتني صدام
007460.jpg

روزنامه انگليسي اسكاتس من روز دوشنبه از اسارت وطيان التكريتي، برادر ناتني صدام و وزير كشور عراق در فاصله كمتر از ۲۰ كيلومتري مرزهاي مشترك عراق و سوريه در نواحي دورافتاده كوهستاني غرب عراق خبر داد. اين روزنامه ادعا كرده التكريتي در حالي كه در تلاش براي رساندن خود به خاك سوريه از طريق راه هاي متروك و دورافتاده غرب موصل بود توسط نيروهاي كردي كه در اين جاده كم رفت و آمد پست ايست و بازرسي ايجاد كرده بودند، دستگير شده است. طرح اين ادعا با انتشار خبري از سوي تامي فرانكس فرمانده نيروهاي ائتلاف تحت رهبري آمريكا در جنگ عراق همراه بود كه در آن فرانكس تصريح كرده مقامات آمريكايي نمونه هايي از DNA صدام و ساير رهبران عراقي را براي شناسايي آنان در مواقع اضطراري تهيه كرده اند. فرانكس به منبع و مرجع تهيه DNA اين افراد اشاره اي نكرد.

• خريد اطلاعات محرمانه افراد
طي هجده ماه گذشته دولت آمريكا در حال خريد اطلاعات مربوط به ميليون ها تن از اتباع ده كشور آمريكاي لاتين بود كه هدف از اين اقدام فراهم آوردن امكان شناسايي افرادي است كه به طور غيرقانوني وارد خاك ايالات متحده مي شوند. مجله آمريكايي هوستون كرانيكل روز دوشنبه در آخرين شماره خود ادعا كرده موسسه Check Point كه در حومه شهر آتلانتا فعاليت دارد اين اطلاعات را جمع آوري كرده و در اختيار مقامات دولتي ايالات متحده در موسسات مختلف دولتي از جمله اداره مهاجرت و اف بي آي قرار مي دهد كه از اطلاعات خريداري شده براي تعقيب و بازداشت مهاجران غيرقانوني استفاده مي شود. گفته مي شود براي اين اطلاعات نرخ مشخص وجود ندارد و هزينه هاي پرداختي بر اساس توافق دوطرف تعيين مي شود. عمده ترين شركت هاي عرضه اين خدمات دو شركت Check Point و LexisNexis معرفي شده اند.

• ايجاد زمينه حمله به سوريه
007470.jpg

وجود تعدادي از اتباع سوريه در صفوف سربازان تحت امر صدام حسين كه با نظاميان آمريكايي جنگيدند و به اسارت در آمدند موجب در گرفتن دور جديدي از تنش بين واشنگتن و دمشق و تشديد گويش خصمانه آمريكا در مورد سوريه شد تا آنجا كه بوش رئيس جمهوري آمريكا اعلام داشت قصد دارد مستقيما با رئيس جمهوري سوريه تماسي برقرار كند تا به طور شفاف به او در مورد ادامه حمايت از عراق، تلاش براي دستيابي به تسليحات كشتار جمعي و پناه دادن به اتباع عراقي هشدار دهد. شبكه تلويزيوني CBS آمريكا روز گذشته در گزارشي طولاني از بازداشت يك اتوبوس حامل شبه نظاميان سوري خبر داد كه از آنان مقادير قابل توجهي دلار آمريكا و جزواتي كشف شده كه در آن تصريح شده در صورت به قتل رساندن سربازان آمريكايي جايزه اي قابل توجه و درخور دريافت خواهند داشت.

يادداشت سياسي
توهم مشروعيت

قاسم طولاني
صدام حسين به تاريخ پيوسته است. بسياري از كساني كه تا ديروز براي صدام فرياد مي زدند، اكنون براي قاتلان كودكان عراقي دست افشاني مي كنند. هرچند با ورود اولين تانك هاي آمريكايي روند فروپاشي حكومت مستبد عراق شتاب بيشتري گرفت، اما رژيم صدام حسين را آمريكايي ها سرنگون نكردند، بلكه صدام و يارانش به دست خود از ميان رفتند. ديكتاتور بغداد تا آخرين روزهاي فرمانروايي بر عراق هرگاه كه اراده مي كرد مي توانست، جمعيت بي شماري را براي حمايت از خود به خيابان ها بكشاند. در انتخاباتي كه صدام حسين برگزاركننده آن بود، نود و نه درصد از راي دهندگان عراقي به او راي مي دادند. دستگاه تبليغاتي صدام حسين آن چنان قدرتمند عمل مي كرد، كه حتي هنگامي كه سربازان آمريكايي به پشت دروازه هاي بغداد رسيده بودند، شمار زيادي از عراقي ها در خيابان هاي بغداد آمادگي خود را براي فدا كردن جان و تن خود براي صدام فرياد مي زدند.
حكمرانان مستبد عراق در طول سال هاي طولاني حكومت خود با ديدن صحنه هايي از تظاهرات مردمي كه خود آنها به راه مي انداختند، تا آنجا نسبت به وفاداري مردم اطمينان حاصل كرده بودند كه حكم جهاد هم صادر مي كردند و از مردم عراق مي خواستند همان طور كه فرياد مي زنند، جان خود را قرباني حماقت هاي آنها كنند. اما همين فدائيان به ظاهر دوآتشه صدام حسين به محض اطمينان حاصل كردن از پايان كار حكومت ديكتاتوري عراق در يك چشم برهم زدن رنگ عوض كردند و درحالي كه ادارات دولتي و منازل افراد وابسته به رژيم را غارت مي كردند، براي جورج بوش فرياد مي كشيدند. اكنون تصاوير و تمثال هاي صدام حسين كه زماني مبارك بودند، در زير دست و پاي طرفداران پيشين او لگدمال مي شود. عراقي ها خود را از شر نگاه هاي «برادر بزرگ» خلاص مي كنند. هيچ يك از يادگارهاي عصر ديكتاتوري در عراق بر جاي نخواهد ماند، حتي مقبره هايي كه صدام حسين با صرف هزينه هاي فراوان از سرمايه مردم عراق براي كسان خود ساخته است، تا مرگ نيز نتواند مردم را از دست اين بت هاي پوشالي نجات دهد، لگدمال مي شوند.
بدترين لطفي كه مردم در حق ديكتاتورها مي كنند، همان همراهي هرچند ظاهري با آنان است. بدين ترتيب ديكتاتورها به سرنوشت دروغگويي دچار مي شوند، كه چون مردم دروغش را باور مي كنند، خود نيز دچار اين توهم مي شود كه مبادا دروغي كه گفته راست باشد و اين توهم بلاي جان ديكتاتورها در طول تاريخ بوده است.
به فرض محال اگر همين صدام حسين به عراقي ها اين اجازه را مي داد، كه سرنوشت خود را در دست گيرند، نه تنها از آمريكايي ها كاري ساخته نبود و آنها نمي توانستند به بهانه آزادسازي مردم عراق به منطقه لشكركشي كنند، بلكه شايد نام او به جاي آنكه به عنوان «سردار قادسيه» يا مثلاً «قهرمان امت عرب» در اذهان باقي بماند(!) به عنوان پيشقراول دموكراسي در جهان عرب طنيني خوش در تاريخ مي يافت. البته ديكتاتورها كوته بين تر از آنند كه به چنين فرجامي بيانديشند. رابطه اي كه ميان ديكتاتورها و شهروندان وجود دارد، رابطه اي براساس تحميق متقابل است. به ديگر سخن به همان اندازه كه دولت هاي ديكتاتوري سعي مي كنند با قلب واقعيت تصويري مطلوب خويش به مردم ارائه دهند، بسياري از شهروندان نيز هركدام به دلايل گوناگون دقيقاً همان گونه رفتار مي كنند كه ديكتاتورها از آنان انتظار دارند. بدين ترتيب با گذشت زمان آنها به نوعي توهم مشروعيت دچار مي آيند. شايد بتوان به جرات ادعا كرد كه بزرگترين برندگان نظام ديكتاتوري عراق آمريكايي ها بوده اند، چرا كه آنها هرگاه اراده كرده اند، از صدام حسين به عنوان مهره اي براي نيل به اهداف خود بهره برداري كرده اند و سرانجام نيز به راحتي توانستند با بهانه قرار دادن سرنگون كردن ديكتاتوري عراق به اين كشور حمله ور شوند. اصولاً صاحبان قدرت و ثروت جهاني بيشترين بهره را از نظام هاي ديكتاتوري برده و مي برند. ديكتاتورهاي جهان بايد از سرنوشت صدام حسين درس عبرت بگيرند و به حمايت ظاهري از خود دل خوش نكنند كه اين حمايت ها بسيار شكننده است.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |