اشتروك: آمريكايي ها از اينكه اروپا فعلاً روي كاغذ داراي نيروي واكنش سريع است راضي هستند
پتر اشتروك، وزير دفاع ۶۰ ساله آلمان، در ۲۴ ژانويه سال ،۱۹۴۳ يعني در بحبوحه جنگ جهاني دوم و بمباران هاي متفقين در شهر گوتينگن آلمان به دنيا آمد. او متأهل بوده و داراي سه فرزند است. اشتروك تحصيلات خويش را در دانشگاه هاي گوتينگن و هامبورگ صورت داد و در سال ۱۹۶۱ در دانشگاه هامبورگ دكتراي حقوق گرفت. طي سال هاي ۶۲ ـ ۱۹۶۱ رئيس دانشگاه هامبورگ بود و اندكي بعد به رياست اداره دارايي اين شهر رسيد. وي مدتي عضو شوراي شهر اولتسن بود و بخشي از عمر خويش را به وكالت در دادگستري سپري كرده است. از سال ۱۹۶۴ در حزب سوسيال دموكرات (SPD) عضويت دارد. به عبارت ديگر وي حدود ۴۰ سال است كه در حزب سوسيال دموكرات (حزب حاكم كنوني آلمان) حضور دارد. از سال ۱۹۸۰ نماينده پارلمان آلمان (بوندس تاگ) بوده است. از اكتبر ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۰ نيز وي رياست گروه پارلماني حزبش را برعهده داشت. از ۲۵ ژوئيه سال ۲۰۰۲ نيز سمت وزير دفاع آلمان را برعهده دارد. هفته نامه آلماني دي سايت پيرامون برخوردهاي جديد آمريكا در ارتباط با اروپا و قضيه عراق گفت وگويي را با او انجام داد. متن اين مصاحبه از نظرتان مي گذرد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
• آقاي اشتروك آيا هنوز هم مي توانيد ايالات متحده آمريكا را بدون محدوديت كشور دوست و هم پيمان خطاب كنيد؟
ما در مورد جنگ عراق اختلافاتي داشته ايم. شما از موضع آلمان اطلاع داريد. با وجود اين در زمينه هاي زيادي با آمريكايي ها همكاري داريم. در حال حاضر با كمك ارتش آلمان از تأسيسات آمريكا در داخل كشورمان حفاظت مي كنيم. آمريكايي ها از اين بابت از ما بسيار سپاسگذارند و من در مذاكره با ژنرال هاي آمريكايي نيز هيچ مشكلي ندارم.
• حتي با رامسفلد هم مشكلي نداريد؟
با او نيز هيچ مشكلي ندارم. البته در طول جنگ عراق با وي ارتباطي نداشتم. اما در روز چهارم ماه مه ديداري بين وزيران دفاع ناتو در واشنگتن ترتيب داده شده است. طبيعي است كه در آنجا با رامسفلد در مورد قضيه عراق نيز گفت وگو خواهيم كرد.
• به نظر مي رسد اولين درسي كه وقايع اخير به ما ياد داده اين است كه اروپا بايد به دنبال قدرت بيشتري باشد. آيا واشنگتن با اين كار موافق است و آيا اصلاً اين امر به نفع آمريكا است؟
بله. اين امر به نفع آمريكا هم هست. آمريكايي ها در حال حاضر نه فقط در اروپا بلكه در آسيا هم مشغول جهت يابي ها و جاي گيري هاي جديدي هستند. آمريكايي ها از اينكه اروپا فعلاً بر روي كاغذ داراي يك نيروي واكنش سريع است، راضي هستند. هنوز نيروي واكنش سريع اروپايي به صورت كامل شكل نگرفته اما اروپا توانست در بالكان مسئوليت مهمي را به عهده بگيرد. حضور گسترده ما در بالكان موجب امتنان آمريكايي ها شد.
• آيا نوعي تقسيم مسئوليت ميان اروپا و آمريكا صورت گرفته است؟ به نظر مي رسد در مورد اتفاقاتي كه در قاره اروپا مي افتد خود اروپايي ها وارد عمل مي شوند، اما در ساير نقاط دنيا اروپايي ها حضور چنداني پيدا نمي كنند.
صراحتاً چنين تقسيمي صورت نگرفته اما بايد توجه داشت كه نفع ما در رعايت چنين تقسيم بندي اي است. مسلماً بايد در منطقه اي كه تنها به اندازه دو ساعت پرواز با ما فاصله دارد مسئوليت بيشتري را بپذيريم تا در منطقه اي كه شش، هفت يا هشت ساعت پرواز با ما فاصله دارد ـ مثل افغانستان. به طوركلي بايد گفت ناتو در مقام مهم ترين سازمان نظامي و آمريكا به عنوان مهم ترين كشور عضو ناتو موظف به رعايت مسئوليت هاي خويش هستند. البته تقسيم بندي هاي جديد در عمل موجب فاصله گرفتن ايالات متحده از اروپا مي شود. اگر آمريكا بيشتر به سوي اقيانوس آرام متمايل شود، اين كار به نوعي عرض اقيانوس اطلس را بيشتر مي كند. فكر نمي كنم آمريكايي ها در اروپا به جز برچيدن برخي از محل هاي استقرارشان، عقب نشيني قابل توجه ديگري داشته باشند. البته در حال حاضر مركز توجه آنها بيشتر به روي منطقه اقيانوس آرام و مناطق ديگري منتقل شده است. آمريكايي ها به لحاظ نظامي خود را مهم ترين ملت جهان مي دانند. آنها حتي خود را مسئول منطقه اي مي دانند كه ما در آن زندگي مي كنيم.
• آقاي اشتروك محافظه كاران جديد در آمريكا ضعف هاي اروپايي را به مسخره گرفته اند و به نظر مي رسد ما را انگل و طفيلي خويش مي دانند. آيا در چنين شرايطي بهتر نيست كه اروپا در سياست هاي امنيتي نقش قوي تري براي خويش ايجاد كند و مسائل خود را به دست خويش حل نمايد؟
خير، به هيچ وجه. همين كارهايي كه كشورهاي اروپايي هم اكنون انجام مي دهند، نشان مي دهد توان آن را داريم كه وظايف مهمي را به عهده گيريم. ما نه تنها در حال حاضر امور مقدونيه را به عهده گرفته ايم بلكه در سال آينده قيموميت بوسني و هرزگوين را هم كه تعداد سربازان مستقر در آن به مراتب بيشتر خواهد بود، عهده دار خواهيم شد. مسلماً اين كار را مي توان به مناطق ديگري مثل كوزوو هم تعميم داد. به نظر من دولت آمريكا به خوبي تشخيص مي دهد كه اروپا چه كارهايي انجام داده است و توان انجام چه كارهايي را دارد.
• آيا وظيفه اروپا در اين خلاصه مي شود كه نيروهاي حافظ صلح اعزام كند؟
خير. اگر به مأموريت هايي كه ما در افغانستان داريم بينديشيد خواهيد ديد كه اروپا و آلمان مسئوليت امور را پس از آمريكا به عهده دارند. بدين ترتيب واضح است كه مأموريت ما تنها اعزام نيروهاي حافظ صلح نيست بلكه ما اقدامات وسيعي هم در جهت حفظ امنيت انجام مي دهيم كه به بخش نظامي هم محدود نمي شود. در افغانستان كارهايي نظير ايجاد يك دولت مقتدر و شكل دهي به نهادهايي نظير ارتش، پليس و قوه قضاييه با مشاركت اروپا صورت مي گيرد.
• هانس ديتريش گنشر يك فرمول بندي خاص داشت. او مي گفت، ما به آمريكا بيش از حد بها نمي دهيم بلكه براي اروپا بسيار كم ارزش قائليم. شاهديم كه ايده فوق اخيراً در جاهاي زيادي تكرار مي شود. با اين اوصاف تكليف سياست هاي امنيتي و دفاعي اروپا چه مي شود؟ آيا اين سياست ها به شكلي واقعي اجرا خواهند شد؟ آيا به نظر شما جنگ عراق مي تواند حركتي در جهت تحقق بخشيدن به اين امر ايجاد كند؟
من فكر مي كنم اين تحليل كه ما در اجراي سياست هاي دفاعي پيشرفت قابل توجهي نداشته ايم، درست نيست. چند مثال مي آورم. ما در اروپا داراي نيرويي به نام نيروي اروپايي هستيم. اين نيرو تشكيل شده است از سربازان آلماني، فرانسوي، بلژيكي، اسپانيايي و لوكزامبورگي كه همكاري تنگاتنگي با يكديگر دارند. گذشته از اين يك يگان مشترك آلماني ـ هلندي و يك يگان آلماني ـ فرانسوي و چندين واحد نظامي چندمليتي وجود دارد. ما ستادهاي فرماندهي كارآمد داريم كه در آنها افسران آلماني با ديگر افسران همكاري مي كنند. چيزي را كه هم اكنون موجود است نبايد كم اهميت جلوه داد. با وجود اين بايد روند فعلي ادامه پيدا كند. من به عنوان كسي كه در مقام وزير دفاع طبيعتاً همواره بايد به امور مالي نيز توجه داشته باشد، در حال حاضر توجه زيادي به هزينه هاي دفاعي دارم. به نظر من كاملاً بي معني است كه همه كشورهاي اروپايي را مجبور كنيم تمامي سيستم هاي دفاعي و اسلحه هايي را كه در بازار وجود دارد، تهيه كنند. ما اروپايي ها بايد نيازهاي خود را با يكديگر تطبيق دهيم و هماهنگ عمل كنيم. همتاي يوناني ام كه رئيس كنفرانس وزراي دفاع اروپاست خدمات ارزنده اي در اين زمينه انجام داده است.
• بازگرديم به موضوع آمريكا، در زمان جنگ كوزوو صحبت از آن بود كه اروپايي ها بايد قبل از شروع جلسات معمولي ناتو حداقل مدت نيم ساعت با يكديگر مشورت كنند. اين كار بر آمريكا گران آمد. بعضي مي گويند بايد عملكرد مذكور تغيير كند. چرا؟
زيرا آمريكا هم نمي خواهد اروپا ضعيف شود. البته ما اختلاف هايي هم داريم. به عنوان مثال ما هيچ وقت بودجه اي را كه رامسفلد از رئيس جمهور آمريكا و سنا طلب مي كند، از دولت هايمان درخواست نمي كنيم. البته من اصلاً نمي توانم حتي در بحث بر سر جنگ عراق قبول كنم كه آمريكايي ها ما را به مسخره گرفته يا توانايي هاي ما را دست كم بگيرند. آنها اگر به افغانستان بروند و از يك سرباز آمريكايي در مورد نيروهاي ويژه كماندويي ما سوال كنند، او اگر صادق باشد خواهد گفت كه آنها بهتر از نيروهاي ويژه آمريكا هستند.
• آيا برايتان قابل تصور است كه اروپا به لحاظ نظامي در سطح بين المللي حضور گسترده تري پيدا كند؟
چنين چيزي براي من كاملاً قابل تصور است. براي اينكه موضوع مذكور را نزد خود مجسم كنم خودم را به جاي دبير كل سازمان ملل متحد مي گذارم. اين شخص به منظور برقراري صلح و آرامش در جهان به يك مولفه نظامي هم نيازمند است. او دو راه پيش رو دارد. يا مي تواند از ناتو به عنوان مهم ترين پيمان نظامي جهان تقاضاي كمك كند و يا به سراغ اتحاديه اروپا بيايد. لذا خوب است كه اتحاديه اروپا به تنهايي و بدون ناتو ـ يعني بدون آمريكا و كانادا ـ بتواند مأموريت هاي خاصي را انجام بدهد.
• حال بگذاريد كمي هم به افق هاي كوتاه مدت تر بپردازيم. آيا به عنوان يك كارشناس و وزير داراي صلاحيت، جريان جنگ عراق را غافلگيركننده نمي دانيد؟
من در اين مورد محتاطانه قضاوت مي كنم. فكر مي كنم ارزيابي كساني كه نقشه جنگ با عراق را تهيه كردند، بسيار خوشبينانه بود. در مورد اعتقاد به توانايي هاي سلاح هاي آمريكايي هم مبالغه شد.
هفته نامه دي سايت