پنج شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۲
شماره ۳۰۲۵- April, 17, 2003
ورزش
Front Page

معماي داويد بكام ال بلانكو
هفت SE7EN
بكام به پرسش بزرگ پاسخ مي دهد در حالي كه آينده اقتصاد اسپانيا
و انگلستان به تصميم او بستگي دارد
فيل بال
ترجمه: آران
007630.jpg

از دو هفته پيش كه شايعه رئالي شدن بكام در رسانه ها پيچيد تاكنون يك دوجين مباحثه و مناظره را پشت سر گذاشته ام و نهايتاً به اين نتيجه رسيده ام هرگونه بحث بر سر پيوستن «هفت جادويي» جزيره به «تيم رويايي» مادريد سه محور زير را در برمي گيرد:
۱ـ بكام به خوبي فيگو نيست. . .
۲ـ. . . اما بي شك پيراهن هاي بيشتري خواهد فروخت.
۳ـ آيا واقعاً بازار فروش مادريد داغ تر از منچستر است؟
من را ملامت نكنيد. اين راهي است كه دنياي امروز پيش پاي ما گذاشته است. بكام در خط مقدم اين جبهه ايستاده و نه تنها به ارزش هاي فرهنگ مصرف گرايي جهت مي دهد بلكه آنها را عينيت نيز مي بخشد. اين همان پديده اي است كه «سانتياگو سگورولا» بهترين فوتبال نويس اسپانيا، «فوتبال مصرفي ـ Fast food futbol» مي نامد. عبارتي شسته و رفته كه ورزش مدرن را به خاطر سقوط به آغوش تجارت ملامت مي نمايد. اين روشن ترين و تاثيرگذارترين موضع گيري يك نقاد حقيقي فوتبال در قبال منحرف شدن منافع و ارزش ها به خارج از زمين مسابقه است.
007620.jpg

اين روزها اسپانيايي ها بيشتر مواقع در تلويزيون بكام را به شكل «كابويي» مي بينند كه ـ در تيزر تبليغاتي پپسي كولا ـ رئيس گانگسترهاي من يو در مقابل گانگسترهاي رئال است. و يا او را در حالي مي بينند كه در اتاق انتظار فرودگاه لميده و به عكاس ها امضاي يادگاري مي دهد، يا با موبايلش اراجيف مخابره مي كند و در سوپرماركت ها جولان مي دهد. فرض ناگفته اي كه چنين حجم عظيمي از برنامه هاي تبليغي براي به تصوير كشيدن او دارند، اين است كه بكام بازيكن بزرگي است. رسانه هاي تبليغاتي او را به سمبل جامعه مصرفي تبديل كرده اند و اين تقصير ديويد جوان و جوياي نام نيست. پيشترها رسمي وجود داشت كه بازيكنان نخبه در عرصه هايي خارج از فوتبال فعاليت و سرمايه گذاري مي كردند تا كاري براي جامعه انجام داده باشند؛ روشي درست برخلاف روش بكام كه در آژانس هاي تبليغاتي لنگر انداخته، اما كسي اين چيزها را به او نياموخته. امروز بكام حتي در معبد بودائيان بانكوك نيز حضور دارد.مجسمه طلايي او كه با تاكيد بر آرايش موي غريبش قالب ريزي شده، بتي جديد است در كنار ساير بت هاي بودايي. تايلندي ها از وقتي بكام با من يو به كشورشان سفر كرده، سرهاي خود را به شكل اين جوانك در آورده اند. آن موقع بكام در بريتانيا يك جوانك قرتي، بي مبالات و بي مسئوليت قلمداد مي شد كه با تكل احمقانه اش روي پاي ورون انگلستان را از ادامه جام جهاني ۹۸ محروم ساخت. حالا به فاصله كمتر از دو سال او منجي بزرگي شناخته مي شود كه اگر آن ضربه آزاد را وارد دروازه اساطيري يونان نمي كرد انگل ها به شرق دور پرواز نمي كردند و اگر آن پنالتي كذايي را درون دروازه آرژانتين نمي كاشت هموطنانش از عقده حقارت نسبت به هموطنان مارادونا مي مردند. تغيير موضع رسانه ها و عامه مردم نسبت به او چنان بود كه «شوهر بي غيرت ويكتوريا و پدر بي كفايت بروكلين» يك شبه تبديل به «معمار فرهنگ ملي انگلستان» شد.
اگر موفقيت در ورزش مدرن با پول قابل سنجش باشد بايد گفت كه گل بكام به يونان كه جزيره نشين هاي غرب را به جزاير شرق فرستاد ۵۰ ميليون پوند عايد خزانه فدراسيون فوتبال انگلستان و ۵۰ ميليارد ديگر عايد مجموعه اقتصاد كشور كرد.
علاوه بر اين ميليون ها فوتبال دوست چشم بادامي يا چشم زاغ شيفته كاراكتر او شدند. ولي آيا اسپانيايي هايي كه هر هفته شاهد زيباترين فوتبال هستند نيز بكام را همان اندازه تحويل خواهند گرفت؟
بكام بازيكن موثري است اما رك و راست بايد گفت كه اسپانيايي ها به شخصيت الوهيت يافته اي كه رسانه هاي انگليسي از ديويد ارائه مي دهند به ديده شك و ترديد مي نگرند و حتي علاقه مندند كه به جاي متمركز شدن روي پاي راست جادويي او بر زواياي ديگري از زندگي بكام نظر بيفكنند كه نه تنها خارق العاده نيست بلكه شرم آور است.
•••
روزنامه ماركا دو هفته پيش به مناسبت نمايش مدل جديد پيراهن تيم ملي انگلستان توسط كمپاني «Umbro» ـ اسپانسر مشترك رئال مادريد و تيم ملي انگلستان ـ نگاه ويژه اي به وقايع لندن داشت.
«داويد روئيس» خبرنگار ماركا در لندن نيز از فرصت استفاده كرد و گفت وگوي ويژه اي با «بك» ترتيب داد. بكامي كه همان شب مانكن لباس جديد انگلستان در يك شوي عمومي شده بود.
فرداي آن شب چنين تيتري بر صفحه اول ماركا نقش بست: «بكام به پرسش بزرگ پاسخ مي دهد! ـ Beckham nos reponde a la gram pregunta1» ماركا مي خواست اولين رسانه اي باشد كه نظر بكام را در اين مورد كه آيا او واقعاً مي خواهد سال آينده براي رئال بازي كند يا خير، جويا شود.
عكس روي جلد هم «بك زيبا» را در حالي نشان مي داد كه با پيراهن جديد انگليس دست به زير چانه برده و به ژرفاي تعمق و تفكر فرو رفته است!!!
زير عكس يك تيتر فرعي وجود داشت كه خوانندگان را به پيگيري ماجرا ترغيب مي كرد:
«آينده اقتصاد انگلستان و اسپانيا به تصميم او بستگي دارد. پس به شما توصيه مي كنيم صفحه هاي ۳ و ۴ را بخوانيد. »
007610.jpg

با مراجعه به صفحات مزبور در مي يافتيد كه كل قضيه اين است: در آن شب كذايي «روئيس» خبرنگار راه خود را از ميان صفوف عكاسان به سوي بكام مي گشايد و از او مي پرسد: «ديويد! فلورنتينوپرس گفته كه تو را پسنديده و بي برو و برگرد تو را مي خواهد. تو به مادريد مي آيي؟»
براي چند لحظه دنيا در انتظار پاسخ بكام خاموش شد، همه نفس ها در سينه ها محبوس گشتند، زمين از چرخش باز ايستاد و خورشيد عالم تاب دست از كار فرو كشيد. ديويد انگشت سبابه را زير چانه برد و لبخندي عميق بر لب نشاند و. . . هيچ نگفت.
آه. چه لحظاتي بر ما گذشت. ولي همه شما ديديد. ديديد كه او آمدنش را انكار نكرد.
بدين ترتيب ماركا نيز در پايان گزارش نتيجه گيري كرد بكام سال آينده به جمع ابرستاره هاي برنابئو ملحق خواهد شد. بعداً بكام در يك مصاحبه مطبوعاتي خيلي خفيف نسبت به حضور در مادريد ابراز تمايل كرد. او گفت كه رئال باشگاه بزرگ و با اعتباري است، ولي منچستر هم دست كمي از آن ندارد.
اين اظهارنظر هيچ چيز را نمي رساند ولي «روئيس» دستت درد نكند. «پسر! تو تيراژ ماركا را كلي بالا بردي!»
روز بعد «خورخه والدانو» مدير اجرايي رئال مجبور شد قلم به دست بگيرد و در واكنش به شايعه آمدن بكام به مادريد قلم فرسايي كند. او نوشت در حال حاضر انتقال بكام بعيد به نظر مي رسد و بعيدتر از آن ـ بلكه محال ـ جدا شدن فيگو از رئال است.
نكته جالب توجه اين بود كه والدانوي آرژانتيني براي به كرسي نشاندن حرفش به دلايلي غيرمرتبط با ميدان فوتبال متوسل شده بود: «فيگو يك رهبر است كه نفوذي حياتي بر جريان تمرينات و اتاق رختكن دارد و جوان ترها او را الگو قرار مي دهند و. . . » بدين گونه والدانو يك بار ديگر فيگو را كه در جناح راست توپ مي زند، بسيار بهتر از همتاي انگليسي اش بكام توصيف كرد. كل مقاله دو صفحه اي او حمايتي پنهاني از فيگو محسوب مي گشت اما ممكن بود بسياري از مخاطبان بر اين باور باشند كه روزگار اوج ستاره پرتغالي، علي رغم بهبود كيفيت بازي اش پس از مصدوميت هاي سال ،۲۰۰۲ سپري شده است.
درخشش فيگو در بازي رفت «رئال ـ منچستر» در واقع پاسخي قطعي به شبهه هايي بودند مبني بر اين كه او ديگر نمي تواند پيراهن هاي زيادي بفروشد و بايد بيشتر و بيشتر در سمت راست به گوتي جوان ميدان داده شود، حتي اگر گوتي در اصل يك گوش چپ باشد و در مقايسه با فيگو از شخصيت و تجربه والايي برخوردار نباشد.
البته جداي از گوتي گزينه جدي ديگري براي تصاحب بال راست رئال وجود ندارد زيرا مك منمن انگليسي كاملاً به حاشيه رانده شده و عنقريب مادريد را ترك خواهد گفت.
اسپانياردها شك دارند كه بكام بتواند حركات بال (winger) در كناره هاي زمين را به خوبي فيگويي انجام دهد كه با سر پايين و بدن خميده چشمه هايي از تكنيك و نبوغ را به نمايش مي گذارد. همچنين آنها شك دارند بكام، همان استيل و تأثيرگذاري مرد پرتغالي را در طول ۹۰ دقيقه بازي داشته باشد.
هواداران مشكل پسند اسپانيايي فقط مي دانند كه بكام سانترهاي مورب و بي نقصي را با پاي راست روانه هجده قدم حريفان مي كند و مي تواند از روي ضربات آزاد ايده آل گل هايي را به ثمر رساند، اما در اين باره كه «بك» چگونه مي تواند بازي را به جريان درآورد چيزي نمي دانند. در اسپانيا پا به توپ بودن، نشانه بارز بزرگي يك بازيكن است. همان طور كه بسياري از رقباي رئال تاكتيك دفاعي خود را بر مبناي مهار زيدان و فيگو قرار مي دهند و به اين كار «آنولاسيون» مي گويند. اما اگر از من بپرسيد كه آيا در ليگ برتر هم پروسه «آنولاسيون» در مورد بكام اجرا مي شود يا نه صادقانه خواهم گفت: «به ندرت!» بكام در جريان بازي يك خطر بالقوه محسوب مي شود نه بالفعل. ضربان قلب مدافعان روبه روي او تنها زماني سريع مي شود كه او پشت ضربه هاي كاشته بايستد، يعني وقتي بازي از جريان مي افتد.
آنها مي پرسند آيا منظور از چنين حجم تبليغاتي پيرامون بكام اين است كه او بهترين بازيكن جهان است.
007600.jpg

ولي بك در نگاه اين هواداران تنها يك بازيكن تك پا است كه تمام استعدادش در پاي راستش خلاصه شده.
در مورد شخصيت بكام نيز ترديدهايي وجود دارد. رفتار سبكسرانه و گاه بچه گانه او با الگوي مورد علاقه هواداران لاتيني كه ستاره هايي متواضع و صاحب خصايص مردانه را مي پسندند تناقض دارد. يك بار پدر بكام «تد» گفته بود: «ديويد، همچنان قلب يك كودك را در سينه دارد و همين باعث مي شود كه خجالتي به نظر رسد. »
اين روحيه بچه گانه سبب شد كه پس از گل معروفش به يونان، به سمت دوربين هاي تلويزيوني برود و فيگور يك قديس را به خود بگيرد. اما سرآلكس فرگوسن سرد و گرم چشيده شاگردي را كه خود بزرگ كرده بود به خوبي مي شناخت و چند روز بعد در ليگ قهرمانان ديويد مغرور را روي نيمكت نشاند تا او جايگاه خود را بازيابد. بله! جايگاه بكام. بسياري از كساني كه صرفاً كيفيت فوتبال را مد نظر قرار مي دهند بكام را چهارمين شخصيت تأثيرگذار اولدترافورد به حساب مي آورند. سه چهره غيرانگليسي در تركيب شياطين سرخ هستند كه نفوذ و نبوغ «بك» را زير سايه مي برند.
برخلاف تيم ملي كه بكام به دليل فقدان يك هافبك مياني خلاق در جزيره به همه جاي زمين سرك مي كشد، بازي او در منچستر يونايتد به جناح راست محدود مي شود و مركز زمين را ورون آرژانتيني پوشش مي دهد. هافبكي كه نبوغش در راه اندازي بازي با زيدان قابل مقايسه است. در كنار او روي كين اسطوره دهه نود و كاپيتان همچنان مطرح من يوها گاه و بي گاه كاريزماي خود را به نمايش مي گذارد. تكنيك رايان گيگز ولزي و حركات انفجاري اش در جناح چپ او را به سومين مهره شاخص اولدترافورد تبديل مي سازد و بكام پس از همه اينها در جاي چهارم مي ايستد.
•••
با اين وجود آنچه از جنگ تبليغاتي كه ماركا پيرامون بكام به راه انداخته و از لحن محافظه كارانه والدانو در مواجهه با نخستين موج شايعات برمي آيد اين است كه مقامات برنابئو بازي جديدي را آغاز كرده اند كه همانند دو سال گذشته يك سوپراستار ديگر را به مادريد خواهد كشاند.
رئال مادريد يك منبع درآمدزاي ديگر احتياج دارد اما بعيد به نظر مي رسد اين سمبل «فوتبال مصرفي» آن چيزي باشد كه پرافتخارترين باشگاه اروپا براي تشكيل يك تيم واقعاً رويايي لازم دارد. حتي اگر بكام همين امروز وارد برنابئو شود كار سختي براي حفظ شأن خود به عنوان چهره نخست رسانه ها پيش رو خواهد داشت. در مادريد هفت شخصيت سر راه او قرار خواهند گرفت. نخستين فرد «خورخه والدانو» معمار اصلي رئال است. شاعري كه رويكرد روشنفكرانه اش به فوتبال مي رود تا به تحقق تيم رويايي بينجامد. او سمبل ارزش هاي فوتبال كلاسيك رئال است. فرناندو هيرو كاپيتان كاريزماتيك كه نقش رهبر اصلي تيم را ايفا مي كند ديگر مانعي است كه هيچ تازه واردي بدون اجازه او حق ورود نخواهد داشت. او سمبل رهبري رئال است. لوئيس فيگو كه براي حفظ پست و موقعيتش هر كاري خواهد كرد سمبل زيركي است. زيدان قلب تپنده سفيدها و سمبل فوتبال هنري است. سمبل وفاداري كسي نيست جز رائول بلانكو و سمبل معصوميت رونالدوست.
اما هفتمين شخصيت. اين مورد كمي رازگونه به نظر مي رسد زيرا بدون شك بكام براي تبديل شدن به يك سمبل لاتين بايد كاراكتر رسانه اي كه از «ديويد بكام» به جا مانده را از بين ببرد و با عنوان «داويد بكام ال بلانكو» وارد برنابئو شود.
•••
اگر پسر طلايي انگلستان ليگ برتر را ترك گويد اين ليگ در آستانه بحران مشروعيت قرار خواهد گرفت. در مورد رايان گيگز هم شايعاتي به گوش مي رسد و اين بر مشكلات اولدترافورد خواهد افزود. بحران دوگانه يونايتدها كه به نظر مي رسيد منسجم تر از گذشته براي قهرماني اروپا خيز برداشته اند با شكست سنگين در برنابئو آغاز شد و حالا با ماجراي بكام وارد مرحله تازه اي شده است. بازي هفته آينده دو تيم در اولدترافورد مي تواند به منزله فينال جنگ قدرت در اروپا باشد. بكام و يارانش اگر نتوانند نمايشي خيره كننده ارائه دهند نه تنها از ليگ قهرمانان كنار خواهند رفت بلكه رئال را در يك قدمي دهمين قهرماني اروپايي قرار مي دهند و اين به معني قبضه شدن عرصه تجارت و تبليغات فوتبال به نفع اسپانيايي هاست. آيا مي توانيد يك منچستر بدون بازار داغ تجاري را تصور كنيد. مسلماً بكام و ساير ستاره هاي اولدترافورد براي فرار از اين ركود محتوم چاره اي خواهند انديشيد و كوچ آنها براي رسيدن به الدورادوي فوتبال باعث از هم پاشيدگي شياطين اروپا خواهد شد.
سفر! اين سودايي است كه كم كم در دل ديويد و هم تيمي هايش زنده مي شود.

باشگاه هاي مشهور اروپا
بروژ (بلژيك)

مشخصات
007605.jpg

نام رسمي: . Club Brugge k.v
تأسيس: ۱۸۹۴
آدرس:
Olympialaan 74 Jan Breydelstadion
۸۲۰۰ Brugge
فكس: ۳۲۵۰۳۸۱۰۲۳+
آدرس اينترنتي:
www.Clubbrugge online.be
استاديوم: استاديوم ون (۳۰ هزار نفر)
لباس اصلي: پيراهن راه راه آبي و سياه، شلوارك سياه، جوراب آبي
لباس دوم: پيراهن سفيد، شلوارك سياه، جوراب سفيد
مدير باشگاه: ميشل فان مائله
معاون باشگاه: ژاك دي نولف
سرمربي: تروند سوليد (فصل سوّم)
كمك مربي: كريس فان پويولده (فصل سوّم)
بودجه: ۱۵ ميليون يورو
حامي مالي: Dexia
افتخارات:
ـ يازده عنوان ليگ
ـ هفت جام حذفي
ـ يك نايب قهرماني جام در جام (۱۹۶۶)
ـ يك نايب قهرماني جام قهرمانان (۱۹۶۸)

تاريخچه
007625.jpg

همانند بسياري ديگر از شهرهاي اروپا شهر زيباي بروژ در بلژيك نيز براساس تقسيم بندي هاي فوتبال عرصه نبرد دو اردوي متخاصم شده است. باشگاه «بروژ كا ـ وي» در سال ۱۸۹۴ به نمايندگي از جامعه «فلاندر»هاي بلژيك و به عنوان باشگاهي داراي پيوندهاي عميق با طبقه كارگر پا به عرصه وجود گذاشت. رقيب آنها باشگاه «سرسل بروژ» بود كه از طبقه متوسط شهر شامل مهاجران انگليسي و هلندي برخاسته بود. دو دهه ابتدايي حيات بروژي ها به رقابت هاي درون شهري گذشت و پس از آغاز ليگ بلژيك در سال ۱۹۲۰ آنها نخستين قهرماني را به نام خود كردند.
اما پس از اين عنوان بروژ كه در آن زمان با نام «باشگاه سلطنتي بروشس» بازي مي كرد، شديداً افت نمود و به دسته پايين تر سقوط كرد. بدين ترتيب ستاره طبقه كارگر خيلي زود رو به افول گذاشت و تا چهار دهه بعد سر برنياورد.
در سال ۱۹۶۸ بروژ پس از ۴۸ سال يك جام را بالاي سر برد و قهرمان جام حذفي شد. اين قهرماني در استاديوم جديد يان بريدل نقطه عطفي در تاريخ باشگاه محسوب مي شد. زيرا از آن پس بروژ از سرگرداني نجات يافت و ده قهرماني ليگ و شش جام حذفي ديگر به دست آورد و تبديل به رقيب اصلي اندرلخت، قدرت اصلي بلژيك شد.
در سال ۱۹۶۶ بروژ به سطوح بالاي فوتبال اروپا پا گذارد و با شكست ليون، رم، ميلان و هامبورگ به فينال جام يوفا رسيد تا در آنجا در مجموع دو بازي رفت و برگشت ۴ بر ۳ مغلوب ليورپول شود.
۱۲ ماه بعد بروژ دوره اي را آغاز كرد كه سه قهرماني متوالي ليگ بلژيك (۶۸ و ۶۶ و ۱۹۶۶) را برايش به ارمغان آورد. مردان بلژيكي سه سال پس از نخستين فينال اروپايي شان به فينال جام با اعتبارتر قارّه يعني جام قهرمانان رسيدند. آبي و سياه پوشان كه در مراحل ابتدايي قدرت هايي چون آتلتيكو مادريد و يوونتوس را شكست داده بود در بازي پاياني دوباره رودرروي ليورپول قرار گرفت و بار ديگر در مقابل رقيب انگليسي زانو زد.
كني دالگليش اسكاتلندي در آن بازي سرنوشت ساز درومبلي لندن تنها گل سرخ هاي آنفيلد را وارد دروازه بروژ كرد و جام را ربود.
بروژ در دهه هشتاد به موفقيت هايش در بلژيك ادامه داد ولي تا ابتداي دهه نود نتوانست در اروپا قدرت  نمايي كند.
در فصل ۹۲ ـ ۹۱ آنها به نيمه نهايي جام برندگان جام اروپا رسيدند ولي مغلوب وردربرمن قهرمان همان دوره شدند.
در فصل ۹۳ ـ ۹۲ آنها پاي به نخستين دوره ليگ قهرمانان گذاشتند ولي در همان مرحله گروهي حذف گشتند. در نهايت دو فصل بعد در جام برندگان جام (۹۵ ـ ۹۴) يك انگليسي ديگر به نام چلسي آخرين روياهاي بروژ براي فتح يك جام اروپايي را بر باد داد.
بروژ يازدهمين و آخرين عنوان ليگ حرفه اي بلژيك (ژوپليه) را در سال ۱۹۹۸ به دست آورد.
علي رغم اينكه تيم فلاندرهاي بلژيك در دو فصل گذشته نايب قهرمان بلژيك شده است اما با بحران هاي مالي گسترده اي دست و پنجه نرم كرده. يكي از دلايل اين بحران عدم توانايي بروژ در صعود به مراحل بالاي ليگ قهرمانان و محروم شدن از درآمدهاي سرشار اروپايي است.

وضعيت فعلي
كلاب بروژ طي يك فصل موفق شد فاصله خود را با اندرلخت رقيب اصلي به ۱۳ امتياز رسانده و از هم اكنون قهرماني اش مسجّل شده است. بروژ هم مانند اندرلخت در روزهاي اخير دچار تحولاتي در كادر مديريتي اش شده به طوري كه ميشل دي هوگه با نشستن بر صندلي رياست عملاً محصول كار ميشل فان مائله مدير قبلي را درو نموده است.

حاشيه ورزش

• سارس لاي چرخ
پس از جنگ عراق كه اغلب رويدادهاي ورزشي را تحت تاثير قرار داد و بسياري از مسابقات را لغو، به تاخير و يا به نقاط ديگر منتقل كرد، بيماري ذات الريه ناشناخته (سارس) قوي ترين محرك براي بر هم خوردن برنامه هاي ورزشي نام گرفت. هر چند مقامات ايراني، حضور تيم هاي ورزشي را در كشورهاي خاور دور از نظر سلامتي بلامانع دانسته اند ولي اولين تغييرات در برنامه هاي ورزشي تيم دوچرخه سواري به وجود آمد تا علي رغم نظر مسئولان ايراني خطر ابتلاي بيماري سارس را جدي تر نشان دهد.
تيم دوچرخه سواري ايران كه قرار بود به تايلند برود تا در مسابقات جام آسيايي شركت كند، با تغيير مسير در همين مسابقات كه در مالزي برگزار خواهد شد شركت مي كند.
اين مسابقات در تاريخ پانزدهم و شانزدهم ارديبهشت ماه در شهر كوالالامپور مالزي برگزار مي شود. از سوي ديگر شيخ طلال الفهد رئيس كميته ملي المپيك كويت خواستار لغو برنامه هاي سفر تمام تيم هاي ورزشي اين كشور شده كه قرار است به كشورهايي چون چين، هنگ كنگ، تايوان، ويتنام، سنگاپور، فيليپين، تايلند و اندونزي سفر كنند. او معتقد است كه سفر به اين كشورها به دليل شيوع بيماري ذات الريه مخاطرات زيادي در پي دارد؛ «در چنين شرايطي هيچ رويداد ورزشي نبايد در اين كشورها برگزار شود. »

• خودكشي نايب رئيس
در حالي كه تعداد متقاضيان و ثبت نام كنندگان انتخابات رياست فدراسيون دو و ميداني در ايران براي بسياري از كارشناسان جالب توجه است، نايب رئيس فدراسيون دو و ميداني جمهوري چك خود را حلق آويز كرد. هر چند كسي نمي داند دليل خودكشي يان اسلانينا چه بوده ولي اين مورد قطعاً بر چهره دو و ميداني كشور چك تاثيرگذار خواهد بود. او از ترتيب دهندگان مسابقات اوستراوا بود. اسلانينا در زمان فعاليت ورزشي، دونده دوي سرعت بود و در سال هاي دهه ۸۰ ميلادي مربي تاتيانا كوچمبووا دونده زن صاحب نام جمهوري چك بود. او با تاتيانا ازدواج كرد. جسد نايب رئيس ۵۴ ساله، روز دوشنبه در منزل مسكوني اش در ايالت موراوياي شمالي پيدا شد.

• استراليا ميزبان مي شود؟
چيني ها حال و روز خوبي ندارند. پس از آنكه از حضور در مسابقات پينگ پنگ محروم شدند و بسياري از كشورها در هنگام ورود اهالي كشور چين به خاكشان آن ها را قرنطينه كردند، حالا نوبت يك بدشانسي ديگر بود. ميزباني آن ها براي برگزاري مسابقات فوتبال جام جهاني ۲۰۰۳ زنان لغو شد. بلافاصله استراليا خود را آماده برگزاري اين رقابت ها اعلام كرد. استراليايي ها اعلام كرده اند هر چند تا آغاز رقابت ها (۱۹ - ۱۱) مهرماه سالجاري زمان زيادي نمانده ولي آماده اند مسابقات را ميزباني كنند. فيفا حتي مراسم قرعه كشي اين رقابت ها را كه قرار بود سوم خرداد ماه در پكن برگزار شود لغو كرد. اين بيماري ۳۲۰۰ مبتلا در سطح جهان دارد كه ۱۴۱۸ نفر آن ها چيني هستند.

• نظرسنجي اردبيلي ها
007615.jpg

اردبيلي ها تصميم گرفتند كاري براي ورزش استانشان كنند. در يك برنامه راديويي، انتخاب بهترين هاي ورزشي اردبيل را به نظرسنجي گذاشتند. به نظرتان چه كساني بهترين ها شدند؟ كمي جوابش واضح است. حسين رضازاده با اختلاف فاحشي اول شد يعني با ۸۱۳ امتياز. علي دايي با ۳۶۵ و علي اشكاني فرنگي كار تيم ملي با ۲۱۵ امتياز دوم و سوم شدند. در اين نظرسنجي احدپازاج سرمربي سابق تيم ملي كشتي فرنگي ايران هم به عنوان بهترين مربي استان انتخاب شد.

• روحيه روي قله اورست
اعلام كردند كه قرار است بانوان ملي پوش كوهنورد ايراني به قله اورست اعزام شوند. اين صعود مي توانست موجب خودباوري بانوان باشد اما مشكلات اعتباري و ارزي مانع از به وقوع پيوستن اين رويداد شد. همين عامل باعث تضعيف روحيه ملي پوشان شده است. مربي تيم ملي كوهنوردي بانوان معتقد است سازمان تربيت بدني با عدم اختصاص اعتبار لازم موجب لغو سفر و تضعيف روحيه ملي پوشان شده است. البته آن ها نااميد نيستند و محمد جداييان مربي بانوان ملي پوش مي گويد: «براي اعزام تيم كوهنوردي بانوان به خارج از كشور، امسال نيز برنامه ريزي شده است، البته اگر سازمان تربيت بدني اعتبار كافي را براي اعزام اختصاص دهد. »

• روشنايي در انزلي
زمين فوتبال ورزشگاه جهان پهلوان تختي انزلي پس از سال ها انتظار مردم اين شهر از روشنايي نورافكن ها برخوردار شد. رئيس تربيت بدني انزلي روز سه شنبه به ايرنا گفت: چهار دكل نورافكن با اعتباري بيش از ۳۰۰ ميليون ريال در محوطه زمين فوتبال اين ورزشگاه نصب شده است. «يونس سيف زاد» خاطرنشان كرد: قرار است مهندسان و كارشناسان ذي ربط كيفيت روشنايي اين ورزشگاه را بررسي و تاييد كنند. وي همچنين در مورد سالن سرپوشيده ۲۵۰۰ نفري شادروان ربيعي انزلي كه به دليل نداشتن تاسيسات سرمايش و گرما از آن استفاده نمي شود گفت: توافق شده است كه اين سالن باظرفيت ۲۵۰۰ تماشاگر نشسته با ثبت صورتجلسه و ذكر نواقص و كمبودها و بدون تاسيسات ياد شده به صورت موقت تحويل و از آن استفاده شود. اين سالن دو سال قبل با حضور وزير مسكن و شهرسازي به بهره برداري رسيد اما تاكنون به دليل نداشتن تاسيسات گرما و سرما تربيت بدني از تحويل آن خودداري كرده است. جالب است كه تيم ملوان با سابقه بسيار در مسابقات سراسري تازه از اين به بعد مي تواند مسابقاتش را در شب برگزار كند.

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |