قابل: بين نجفي هاو كربلايي ها حزب الدعوه و حزب العمل طرفداران مراجع و علما رقابت ها و بلكه حسادت ها وجود دارد
|
|
گروه ايران ـ محمدجواد روح: دست «حيدرالكدار» را گرفته بود و به سمت چند تن از علماي شيعه مي رفت. حركت او نماد آشتي ميان شيعيان عراقي بود. الكدار را همه مي شناختند. او از اعضاي وزارت امور مذهبي رژيم صدام بود كه در نجف به عنوان كليددار حرم فعاليت مي كرد. قرار بود گفت و گوي وي با علماي شيعه در حرم امام اول شيعيان نقطه آغاز وحدت نيروهاي شيعي در عراق باشد. اما همه چنين نمي خواستند يا نمي انديشيدند. جوانان پر شروشوري هم بودند كه بگويند: «الكدار يك حيوان است. مردم نمي خواهند او در حرم باشد. » اينجا بود كه درگيري لفظي اين جوانان با الكدار و همراهش شروع شد. همراه او تيري هوايي شليك كرد. لحظه اي بعد جنازه هاي مثله شده آن دو، روي زمين بود. ۲۰۰ شمشير به دست «سيد عبدالمجيد خويي» را تكه تكه كرده بودند. روحاني ميانه رو و آشنا به تحولات بين المللي كه مي خواست شيعيان را با «عراق جديد» همراه سازد. ترور فرزند آيت الله العظمي خويي از مراجع فقيد نجف، نقطه آغاز خشونت هايي بود كه طي هفته اخير مهمترين شهر مذهبي عراق را دربر گرفته است. گروه هاي مختلف شيعي مي گويند كه خشونت ها به فرمان صريح جواني ۲۲ ساله صورت گرفته است. «سيد مقتدي صدر» فرزند آيت الله «سيد محمد صادق صدر» از روحانيان بلندپايه عراق است كه چهار سال پيش به همراه دو پسرش توسط عوامل رژيم صدام حسين كشته شده بود.
• • •
آمريكايي ها حتي پيش از حمله به عراق، نگران فعاليت هاي وابستگان حزب الدعوه بودند. آنها هر چند مي دانستند كه اين گروه، سرسخت ترين مخالفان صدام را تشكيل مي دهند اما در عين حال، از مشي بنيادگرايانه و ضدآمريكايي آنان نيز خبر داشتند. دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا در گزارش هاي خود اين احتمال نگران كننده را كه «مقابله با تجاوز آمريكا» گروه هاي مسلحي چون وابستگان حزب الدعوه را در كنار رژيم صدام بسيج كند، مطرح كرده بودند. حوادثي كه در نجف رخ داد، آن پيش بيني ها را به شكلي ديگر محقق مي سازد؛ گروه هايي در عراق فعال اند و كنترل آنها بسيار مشكل مي نمايد. اين واقعيتي بود كه سازماندهي سريع تشكيلات امنيتي آمريكا در عراق را ضروري مي ساخت.
• • •
نجف يكي از قديمي ترين شهرهاي شيعه نشين در جهان است كه آرامگاه اولين امام شيعيان نيز در آن قرار دارد. همين ها، كافي است تا در كنار داشتن حوزه علميه اي كهنسال، توجه جهان شيعه را به خود جلب كند. در اين ميان، ايران به عنوان بزرگترين كشور شيعه و همسايه شرقي عراق بيش از همه به اين تحولات توجه نشان مي دهد. كشوري كه با وقوع انقلاب اسلامي در آن از يكسو و تضييقات و فشارهاي رژيم صدام عليه علما و شيعيان عراقي از سوي ديگر، بر اهميت مذهبي آن طي ربع قرن اخير افزوده، تا آنجا كه حوزه علميه قم طي دو دهه اخير در جايگاه پيشين حوزه نجف نشسته است. تحولات اخير در عراق و به ويژه خشونت هاي نجف به خوبي نشان داد كه ايران هم از بعد سياسي و هم از زاويه مذهبي، عراق و نجف را زيرنظر دارد. انتشار اطلاعيه هايي از سوي مقامات عالي نظام جمهوري اسلامي، برخي مراجع قم، جامعه مدرسين، شوراي عالي و مديريت حوزه علميه قم در كنار فعاليت حزبي - سياسي دفاتر علماي نجف در تهران و قم گوشه اي از اين توجهات را بروز مي داد. واكنش ايران، آن زمان صريح تر و آشكارتر شد كه گروه تحت رهبري «سيد مقتدي صدر» بيت آيت الله سيستاني بزرگترين مرجع شيعيان در نجف را محاصره كردند. جوان ۲۲ ساله كه اينك نام گروه خود را «جماعت صدرثاني» گذاشته، ظاهراً از اين مرجع كهنسال شيعي خواسته بود يا اقتدار مذهبي او را بپذيرد يا اينكه ظرف ۴۸ ساعت به ايران بازگردد. او پيش از اين، چنين خواستي را از آيت الله «اسحاق فياض» نيز داشت. فياض از مراجع افغاني الاصل مقيم عراق است. با اين حال، جايگاه آيت الله سيستاني و نيز ايراني الاصل بودن ايشان، نگراني ها و واكنش حكومت و نهادهاي مذهبي ايران را به شدت برانگيخت. چرا كه به نظر مي رسيد گروه «صدرثاني» بيش از آنكه در جهت تقويت جايگاه شيعيان در آينده عراق حركت كند، از يك ناسيوناليسم افراطي پيروي مي كند كه حتي چهره اي نظير آيت الله سيستاني را نيز برنمي تابد. مرجع صاحب جايگاهي كه همواره بنا به سنت اغلب علماي نجف، از سياست كناره گرفته است. تا آنجا كه در طول جنگ اخير نيروهاي به رهبري آمريكا در عراق، نمايندگان آيت الله سيستاني در خارج از عراق بارها اعلام كرده اند كه او هيچ فتوايي به نفع هيچ يك از طرفين درگيري صادر نكرده است. گرچه شايعات زيادي در اين باره وجود داشت. ماجراي محاصره بيت آيت الله سيستاني در نهايت با مذاكره رهبران قومي پايان يافت، ضمن آن كه جمعي از عشاير شيعي، حفاظت از منزل ايشان را بر عهده گرفتند.
|
|
آيت الله العظمي سيستاني (چپ) و مرحوم آيت الله العظمي خويي (راست)
|
|
|
اما موضع گيري ايران عليه خشونت هاي اخير در نجف، تنها از زاويه جايگاه اين شهر و مراجعي نظير آيت الله سيستاني نبود. اين اقدام از آن جهت نيز اهميت داشت كه برخي تحليل ها و گمانه زني ها را رد كند. تحليل هايي كه طبق آن، چنين حوادثي ناشي از جنگ قدرت ميان شيعيان عراقي بود و گروه هايي نظير مجلس اعلاي انقلاب اسلامي كه به ايران نزديك هستند، يكسوي آن محسوب مي شوند. در حوادث اخير، موضع صريح مقامات جمهوري اسلامي به دنبال زدودن چنين شائبه هايي نيز بود. «سيدمحمد باقر حكيم» رئيس مجلس اعلا نيز با انتشار اطلاعيه اي، مسئوليت هرج و مرج هاي اخير در نجف را «متوجه نيروهاي اشغالگر» دانست و بر «تلاش براي حفظ وحدت و كنار گذاشتن اختلافات جانبي جهت حفظ منافع عامه» تأكيد كرد. اين موضع گيري به بيانيه دفتر آيت الله سيستاني شباهت داشت كه اعلام مي كرد: «عتبات مقدسه و حيات مراجع عظام در نجف اشرف در آستانه خطر جدي است، مسئوليت هرگونه تعرض به امنيت اين شهر مقدس و حيات مراجع و فاضلان حوزه نجف و مراكز ديني عراق را برعهده نيروهاي مهاجم مي دانيم. » مسئول دانستن نيروهاي مهاجم از سوي اين دو جريان مهم شيعي در عراق در حالي صورت مي گرفت كه براساس گزارش خبرنگار بي. بي. سي در اين كشور: «به نظر مي رسد نيروهاي آمريكايي مايل به مداخله براي پايان دادن به محاصره منزل آيت الله سيستاني در نجف نبوده اند. » تحليلگر منطقه اي بي. بي. سي از آن متعجب بود كه «آمريكا كه ظرف سه هفته ارتش بسيار سطح پايين تر از خود را شكست داد، اكنون در وضعيتي بسيار پيچيده تر از آنچه پيش بيني مي كرد، گرفتار آمده است.»
گفت وگوبا «هادي قابل»
«هادي قابل» رئيس جبهه مشاركت قم و از اعضاي مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه اين شهر از كساني است كه تحولات اخير در عراق را مورد توجه قرار داده است. او در گفت وگويي با خبرنگار «همشهري» حوادث اخير و نيز آينده حوزه علميه نجف و تاثير آن بر حوزه قم را مورد بررسي قرار داده كه مي خوانيد.
• آقاي قابل! به دنبال سقوط صدام، حوادثي در شهر نجف رخ داد كه مهمترين آن ترور «سيد عبدالمجيد خويي» و محاصره بيت آيت الله سيستاني بود. شما اين حوادث را چطور تحليل مي كنيد؟
اينگونه حوادث در كشوري كه حكومت مركزيش را از دست داده است و هيچ نيروي حافظ امنيت ندارد، امري طبيعي است. به ويژه آنكه عده اي در پي تصفيه حساب هاي شخصي و يا گروهي باشند، از شرايط سوء استفاده كرده اهداف پليد خود را عملي مي سازند. در ارتباط با ترور مرحوم حجةالاسلام سيد عبدالمجيد خويي فرزند مرحوم آيت الله العظمي خويي (ره) همين موضوع صادق است. به ويژه آنكه بامشي ايشان عده اي مخالف بودند. سيد عبدالمجيد خويي ارتباطاتي با دولتمردان آمريكا و انگليس برقرار كرده بود و به همراه نيروهاي ائتلاف وارد عراق و نجف شد. حضور او در نجف و تماس هاي تلفني با خبرگزاري ها و اقامه نماز در حرم اميرالمومنين(ع) و سخنراني براي مردم نجف و اعلان كنفرانس خبري در صحن اميرالمومنين(ع)، سبب شد كه حسادت عده اي را برانگيزاند و برخي را به اين احساس وادارد كه از خويي عقب افتاده اند و ممكن است در آينده خويي سهمي را بگيرد كه به آنان نرسد. اين امر سبب بروز فاجعه اي شد كه منجر به كشته شدن او و دو نفر ديگر گرديد و پس از آن هم تعرض به ساحت مراجع و علماي نجف به ويژه آيت الله العظمي سيستاني را در پي داشت.
• آيا اين حوادث از دسته بندي هاي موجود ميان شيعيان عراقي نشأت مي گيرد؟
البته با كمال تاسف بايستي بگويم اين دسته بندي ها وجود دارد. بين نجفي ها و كربلايي ها، حزب الدعوه و حزب العمل، طرفداران مراجع و علما، رقابت ها و بلكه حسادت ها وجود دارد كه گاه افراد را از مسير حق و انصاف خارج مي سازد. اگر شيعيان عراق، نخبگان سياسي و علما و مراجع عراق براي اين امر چاره اي نينديشند عليرغم اكثريت شيعيان عراق، در آينده عراق با اختلاف و تفرقه نقشي نخواهند داشت. اگر شيعيان بخواهند نقش آفرين باشند اول بايستي اختلافات بين خودشان را برطرف كنند و پس از آن هم با برادران اهل سنت خود اتحاد و اتفاق داشته باشند، تا بتوانند حكومتي مبتني بر اراده و خواست مردم تشكيل دهند. بروز اختلافات و منازعات داخلي سبب دوام حضور نيروهاي آمريكا و انگليس در عراق خواهد شد.
• خشونت اخير مشخصا متوجه آيت الله سيستاني و نوه آيت الله خويي شده است. جايگاه اين دو مرجع در نجف چگونه است؟
آيت الله العظمي سيستاني از شاگردان برجسته آيت الله العظمي خويي هستند كه پس از ارتحال آيت الله خويي اكثر مقلدان ايشان به آيت الله سيستاني رجوع كردند، در حال حاضر ايشان در جهان تشيع يكي از مراجع بزرگ شيعه هستند. طبق وصيت آيت الله العظمي خويي كليه موسسات و اموالي كه از وجوهات شرعيه بوده است بايستي در اختيار آيت الله سيستاني قرار بگيرد، چون مرجع پس از ايشان هستند. جايگاه و منزلت آيت الله العظمي سيستاني در عراق، كشورهاي خليج فارس، هندوستان، پاكستان، ايران، افغانستان، لبنان و كشورهاي اروپايي و آمريكا موقعيتي ممتاز است و بيشترين مقلد را دارند.
• انديشه هاي اين دو مرجع، به ويژه از زاويه «اسلام سياسي» به چه شكلي است؟
از نظر انديشه سياسي به نظر مي رسد اين دو بزرگوار (آيت الله خويي و سيستاني) تفاوتي با هم ندارند، هر دو بر اين باورند كه ورود مستقيم روحانيت در مسائل سياسي و مناصب حكومتي به روحانيت و دين ضربه مي زند. روحانيت بايد به ارشاد، وعظ، هدايت و انذار مردم، حاكمان و مسئولان بپردازد. رسالتي كه انبيا و اولياي الهي برعهده داشته اند و عمده وظيفه و رسالتشان بوده است.
• به نظر مي رسد اين نگرش به نسبت «دين» و «سياست» نمادي از تفاوت بينش حوزه هاي قم و نجف باشد...
اختلاف بين علماي قم و ايران با علماي نجف و عراق امري روشن و غيرقابل انكار است. به نظر مي رسد كه حوزه نجف و شاگردان مكتب نجف بيشتر به فقه سنتي و ماندن در چارچوب ديدگاه هاي پيشينيان از فقها گرايش دارند، اما حوزه قم به نوآوري و به روز كردن فقه گرايش دارد. نكته ديگر اين كه ديدگاه «ولايت فقيه» تحت عنوان فقيه حاكم و حوزه اختياراتش برخاسته از تفكر فقهي مكتب قم است و عمده فقيهان پرورش يافته در مكتب فقهي نجف به آن اعتقادي ندارند يا در حدود اختيارات آن اختلاف نظر دارند. و نكته سوم اينكه فقه حوزه نجف بيشتر نظري است و كمتر كاربردي، اما فقه حوزه قم كاربردي تر است.
• مي خواهيد بگوييد كه حوزه نجف دين را از سياست جدا مي داند، برخلاف قم؟
خير. مي خواهم بگويم كه تفكر رايج در حوزه نجف پرهيز از ورود مستقيم روحانيت و فقها در مناصب حكومتي و دخالت مستقيم در سياست است. آنها معتقدند كه نقش روحانيت نقش ناظر، واعظ، منذر و هادي است. اما مكتب فقهي قم معتقد است كه حكومت حق است و هرگونه اعمال حكومت بدون اذن فقيه جايز نيست. لذا معتقدند كه فقيهان و روحانيت بايد در حكومت وارد شوند. تفكر نجف معتقد است ورود روحانيت در اداره حكومت از اعتبار روحانيت در پناهگاه امن ملت مي كاهد. به همين جهت مي بينيم كه اكثر مراجع و بزرگان روحانيت شيعه كه از شاگردان مكتب نجف هستند از ورود مستقيم در امور حكومتي و دخالت در تصميم گيري ها سرباز مي زنند، در عين حال هر كجا كه احساس وظيفه كنند با تذكر، ارشاد و انذار مسائلي را به مسئولان يادآور مي شوند. اما تفكر حوزه قم چنين نيست. بلكه معتقدند كه بايستي در مناصب حكومتي وارد شد و دخالت مستقيم كرد و اين ورود و دخالت و حكومت كردن حق مسلم است.
• با توجه به اين مسائل، درون حوزه علميه قم هم نسبت به شيعيان عراقي و حوزه نجف دسته بندي و گرايش هاي مختلفي وجود دارد؟
با توجه به حضور حدود ۲۰ تا ۲۵ سال جمع كثيري از مراجع و علما و شاگردان مكتب نجف در قم و طرح انديشه هاي فقهي و معرفتي، طبيعي است كه بر آن مبنا عده اي تربيت شده و حامي جدي تفكر نجف هستند. از آن سو تفكر حوزه قم و شاگردان حضرت امام(ره) هم از جايگاه و پايگاه بالايي برخوردار است. طبيعي است اين گرايش ها در حوزه وجود دارد و منشاء اختلاف در ديدگاه مي شود و در نهايت صف بندي و دسته بندي شكل مي گيرد.
• با توجه به همه اين شرايط و خشونت هاي اخير، چشم انداز شيعيان عراق و حوزه نجف را چه طور مي بينيد؟
با توجه به اخبار و اطلاعاتي كه ما شنيده ايم، قول داده شده كه هيچ گونه دخالتي در امور حوزه علميه نجف و كربلا نشود و محدوديتي هم براي فعاليت حوزه علميه و رشد و بالندگي آن به وجود نياورند. بر اين اساس بنده فكر مي كنم در آينده نه چندان دور، شاهد بازگشت جمع كثيري از علما، مراجع، طلاب و فضلاي جهان تشيع به حوزه علميه نجف اشرف خواهيم بود. اين امر سبب بازگشت، عزت و اقتدار از دسته رفته اين حوزه كهن و عظيم شيعه خواهد گرديد. با اين وجود به نظر مي رسد دست هايي در كار است كه سهم شيعيان را در حكومت آينده از بين ببرند و يا كم كنند. دليل بر اين قضيه دامن زدن به اين اختلافات است. اگر نخبگان شيعه چاره اي نينديشند اين امر اتفاق خواهد افتاد.
•شما از حوزه نجف به عنوان «حوزه كهن و عظيم شيعه» ياد كرديد. اين اهميت تاريخي از كجا ناشي مي شود؟
حوزه علميه نجف اشرف در طول تاريخ تشيع مركز ثقل علوم و معارف بزرگ اهل بيت عليه السلام بوده و حرف اول را مي زده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رژيم بعثي عراق به علت ترس از بروز انقلاب اسلامي در آن كشور و تاثيرپذيري حوزه نجف از ديدگاه هاي حضرت امام (ره) با توجه به حضور ۱۵ ساله امام در آن حوزه، اقدام به اخراج علما و فقهاي ايراني الاصل و شاگردان ايشان كرد. از سوي ديگر جمعي از مراجع و علما را به شهادت رساند و برخي را تحت فشار و كنترل شديد قرار داد. حكومت استبدادي و پليسي صدام حسين همه تلاش خود را در جهت تضعيف اين حوزه بزرگ به كار بست. اينك كه صدام و حزب بعث به نقطه پايان حكومت خود رسيده اند، اميد مي رود كه با دخالت سازمان ملل و جامعه جهاني حكومت آينده عراق مبتني بر خواست و اراده مردم تشكيل شود. روي كار آمدن حكومتي مردمي سبب خواهد شد كه جمع بسياري از مراجع، علما و فضلا و تشنگان معارف اهل بيت از كشورهاي ايران، پاكستان، هندوستان، افغانستان، لبنان و ساير بلاد اسلامي به سوي نجف حركت كنند و حوزه نجف اقتدار گذشته خود را به دست آورد.
• اگر آن گونه كه گفتيد حوزه نجف اقتدار خود را به دست آورد، آيا سبب تضعيف حوزه قم نخواهد شد؟
البته هيچ حوزه اي، حوزه ديگر را تضعيف نمي كند، بلكه رقابت علمي هم در پي خواهد داشت كه اين رقابت خود سبب بالندگي هر چه بيشتر اين دو حوزه عظيم شيعه خواهد شد. لكن اگر مقصود شما نقش آفريني اين دو حوزه در جهان تشيع باشد، بايد عرض كنم كه قطعاً در صورت بازگشت اقتدار گذشته به حوزه نجف، اين حوزه حرف اول را خواهد زد. در طول تاريخ شيعه همواره مرجعيت اعلاي شيعه كه عالي ترين مقام و مرجع ديني مردم بوده است، از سوي حوزه علميه نجف اشرف تعيين مي شده است. فقط در دوره مرحوم آيت الله العظمي بروجردي ـ رحمت الله عليه ـ زعامت و مرجعيت در حوزه قم شكل گرفت كه منشاء تحول عظيمي در حوزه قم گرديد. اما پس از رحلت آيت الله بروجردي باز هم حوزه نجف تعيين كننده بوده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و برخوردهاي رژيم بعثي عراق، حوزه قم يگانه حوزه جامعه تشيع شد. بازگشت جمع زيادي از مراجع، علما، اساتيد و طلاب از كشورهاي مختلف به نجف و فضاي آزاد و باز علمي آن سبب خواهد شد كه بر حوزه قم برتري يابد و همچون گذشته ترسيم كننده خط فكري و معرفتي و فقهي در جهان تشيع باشد.