يورو بايد اعتمادسازي كند
اگر «يورو» بتواند اعتمادها را جلب كند در اين صورت در تمام اروپا بهره هاي ۱۰ ساله درست مانند آلمان و فرانسه پيش از ۱۹۹۹ ارزش خواهند يافت
|
|
ترجمه: اكبر حسيني كيا
ژان كلود تريشه، رئيس كل بانك مركزي فرانسه، به تازگي در گفت وگويي با روزنامه آلماني «دي سايت» به تبيين ديدگاه هاي خود در خصوص «يورو» و تاثير و تبعات آن بر اقتصاد اروپا پرداخته است كه از نظرتان مي گذرد:
• • •
• آقاي رئيس، آيا درست است كه فرانسويان به «يورو» علاقه مندند؟
تريشه: همين طور است. آنها تمايل خودشان را يك سال قبل و موقع پيوستن به پول واحد اروپايي نشان دادند.
• آيا شهروندان فرانسوي تمام معاملاتشان رابا «يورو» انجام مي دهند؟
براي خريدهاي روزمره بله. اما برخي ترجيح مي دهند براي تهيه كالاهاي بزرگ تر مثل خريد خانه از «فرانك» استفاده كنند. به نظر من اين مسئله امري طبيعي است.
• در حالي كه ۵۶ درصد شهروندان آلمان از «يورو» ناخشنودند آمار نارضايتي در فرانسه تنها ۳۲ درصد است. چرا پذيرش واحد پول جديد براي مردم شما اين قدر آسان بوده است؟
شما نبايد تصور كنيد كه وداع آنها با «فرانك» آسان بوده است. زيرا سابقه رواج «فرانك» به سال ۱۳۶۰ ميلادي و تقريباً چيزي بيش از ۶۰۰ سال مي رسد. ضمن آنكه نام كشورمان را نيز يدك مي كشد. با اين حال مردم فرانسه واحد پولي را مي خواستند كه ثابت باشد. در حال حاضر «يورو» به اندازه «فرانك» ثبات دارد. امروز واحد پول ما هماني است كه در آلمان و بيشتر كشورهاي اروپايي رواج دارد و اين ما را خوشحال مي كند. البته اروپا اين همه را وامدار فرانسه و آلمان و پيمان اليزه است.
• اما بسياري از آلماني ها بازگشت «مارك» را خواستارند.
به اعتقاد من آنها نمي خواهند «يورو» از بين برود بلكه مشكل اين گروه آن است كه هنوز نتوانسته اند خود را با پول جديد وفق دهند.
• گرچه شاخص قيمت ها پس از اجراي سياست واحد پولي چندان افزايش نيافت با اين حال در آلمان بحث هاي مفصلي در خصوص «تويرو»۱ جريان داشت. چرا در كشور شما از اين بحث هاي داغ خبري نبود؟
اگر اين سوال را از هموطنانم بپرسيم به طور قطع پاسخ اين خواهد بود كه تورم قابل لمس بالاتر از ميزان واقعي آن است، به علاوه قيمت كالاهاي مشخصي در اين ميان بيش از حد معمول افزايش يافته اند. بايد گفت، هر چند رشد ناگهاني قيمت ها با ورود «يورو» هم زمان بود اما صرفاً به خاطر آن نبود زيرا برخي كالاها با كاهش قيمت روبه رو شدند. روي هم رفته ورود «يورو» به خودي خود تاثير محسوسي بر قيمت ها نداشته است.
• و با اين توضيح فرانسويان از رواج پول جديد رضايت دارند؟
ما همواره براي شهروندان توضيح مي دهيم كه متوسط افزايش قيمت ها با آن چيزي كه آنها احساس مي كنند تفاوت دارد. همچنين به ايشان مي گوييم كه ما حافظ پول رايج هستيم، شما بايد به ما اعتماد داشته باشيد، هر چه شما هوشيارتر باشيد به همان نسبت هم ما احساس اطمينان بيشتري مي كنيم.
• مي دانيم تثبيت قيمت ها هدف اصلي بانك مركزي اروپا است. نيز بر اين نكته واقفيم كه نرخ تورم در برخي كشورهاي عضو اتحاديه مانند هلند و ايرلند بسيار بالاتر از آن چيزي است كه مثلا در آلمان وجود دارد. اما بانك مركزي اروپا چاره كار را در افزايش نرخ بهره مي داند حال آنكه اين امر به معني جريمه كردن كشورهايي است كه به تثبيت قيمت ها توجه مي كنند.
نخست بايد بدانيم در منطقه يورو آنچه اهميت دارد نه تامين منافع ملي در تقابل با هم كه توجه به منافع جامعه اروپايي است. دوم آنكه در عمل نرخ تورم در هر كشور مي تواند با كشور ديگر تفاوت فاحش داشته باشد. اين پديده در تمام نظام هاي برخوردار از سيستم پولي واحد قابل مشاهده است. نمونه بارز آن ايالات متحده آمريكا است. در آغاز دهه هشتاد قرن بيستم تفاوت نرخ تورم در شهرهاي بزرگ اين كشور تا حدود ۸ درصد هم مي رسيد.
• اما آلمان بيشتر به تحديد سياست پولي اتحاديه تمايل دارد.
شما بايد عوامل رشد قيمت ها در آلمان را در جاي ديگري جست وجو كنيد. نرخ پايين تورم در آلمان يك عامل مثبت است. كشور شما اين آمادگي را دارد تا به تدريج توان رقابتي خود را كه در نتيجه وحدت دو بخش آلمان از دست داده بود دوباره به دست آورد. گرچه در گذشته دستمزدها در آلمان به سرعت افزايش يافتند، اما امروز رشد هزينه ها و قيمت ها در جامعه آلمان كندتر از ميانگين آن در اروپا است. به طور قطع اين مسئله مي تواند براي كشور شما منافع اقتصادي بزرگي به همراه آورد ضمن آنكه شما بار ديگر قدرت رقابت خود را باز خواهيد يافت.
• طي سه سال گذشته بانك مركزي اروپا بسيار تلاش كرده تا نرخ تورم را به عنوان اولويت اول خود زير ۲ درصد نگه دارد. آيا اين يك هدف بلندپروازانه نيست؟
هيچ كس بهتر از شما اين هدف را درك نمي كند. زيرا بانك مركزي اروپا سرانجام تعريف بانك آلمان از ثبات قيمت را پذيرفت يعني رشد كمتر از ۲ درصدي قيمت ها را. وقتي يورو به جريان افتاد دغدغه اصلي ما اين بود كه آيا واحد پول مشترك مي تواند آن سطح اعتمادي را كه مارك آلمان ايجاد كرده بود، حفظ كند يا نه. مي بايد اين تصور محقق مي شد كه «يورو» حداقل از همان درجه اعتبار «مارك» يا «فرانك» برخوردار است. اگر تعريف «يورو» را تثبيت قيمت در نظر مي گرفتيم و مي گفتيم كه نسبت به ارزهاي ديگر ثبات كمتري دارد، تحقق اين امر غيرممكن مي شد و به موازات آن بازارهاي جهاني متقاعد مي شدند كه پول واحد اروپايي اعتبار چنداني ندارد. ضمن آنكه نرخ بهره ظرف ،۲ ۵ و يا ۱۰ سال پس از رواج پول جديد ديگر قابل مهار نبود نه در آلمان و نه در هيچ كشوري كه پول رايج آن از اعتماد زيادي در بين مردم برخوردار بود و بازار بهره در آن در سطح پاييني قرار داشت.
• بنابراين بانك مركزي اروپا به مرز ۲ درصد نخواهد رسيد؟
شوراي بانك مركزي اروپا همه ساله اين مسئله را بررسي كرده و در آينده نيز مورد توجه قرار خواهد داد. اما بايد اين نكته را يادآوري كنم كه همه چيز به اعتماد ختم مي شود. «يورو» بايد اعتمادسازي كند تا بهره هاي ميان مدت و درازمدت در بازار سبب ساز رشد و ايجاد اشتغال شوند. اگر «يورو» بتواند اعتمادها را جلب كند در اين صورت در تمام اروپا بهره هاي ۱۰ ساله درست مانند آلمان و فرانسه پيش از ۱۹۹۹ ارزش خواهند يافت. بدين ترتيب پول مشترك شگفتي ساز خواهد شد.
• ارزش «يورو» نسبت به دلار در يك سال اخير حدود ۲۰ درصد رشد داشته است. آيا شما اين را پديده اي ميمون ارزيابي مي كنيد؟
ما در يك نظام بين المللي داراي نرخ هاي انعطاف پذير زندگي مي كنيم. در اين سيستم ما از يك استراتژي پول واحد پيروي مي كنيم، پولي كه به واقع حافظ ارزش خود است. اين پول مشترك نقشي تعيين كننده در جلب اعتماد پس اندازكنندگان و سرمايه گذاران همچنين در نرخ هاي پايين بهره كه زمينه ساز ايجاد و رشد اشتغال هستند، دارد.
• آيا نبود هماهنگي لازم در سياست اقتصادي و مالي كشورهاي عضو اتحاديه اروپا خطري براي ثبات «يورو» به شمار نمي آيد؟ با توجه به اينكه پاريس يك نوع رژيم اقتصادي براي اروپا پيشنهاد كرده است...
همكاري ميان وزيران مسئول در شوراي وزراي دارايي اتحاديه و كميسيون اروپايي بايد بيشتر شود. به نظر من در اين مورد آلمان و فرانسه در يك خط قرار دارند.
• آيا فكر نمي كنيد براي ايجاد هماهنگي بهتر باشد يك آقاي اقتصادي معرفي شود كه بعد هم به نوعي وزير اقتصاد و دارايي اتحاديه اروپا شود؟
در حال حاضر دو فرد براي تصدي اين پست مناسبند: رئيس شوراي وزيران دارايي و «پدرو سولبس» كميسر اتحاديه اروپايي. اما بايد ديد آيا اعضا تمايلي به تقويت شوراي وزيران و يا كميسيون دارند يا خير. اصولاً تقويت تاثير سياست اقتصادي در اروپا امري مطبوع است با اين حال بنده تصميم گيري در خصوص راهكارهاي مختلف را به سياستمداران وا مي گذارم.
• هم اكنون اروپا از رشدي بسيار ضعيف برخوردار است.
همه اقتصادهاي ملي اروپا در موقعيت برابري قرار ندارند. اگر به كل اروپا نظري بيندازيد متوجه مي شويد كه در فاصله سال هاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ رشد اقتصادي نااميدكننده بود در صورتي كه اين روند از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ خوب بود. اميدواريم در سال جاري ميلادي به رشدي معقول و متناسب با توانمندي هايمان دست يابيم.
• سرعت رشد اقتصادي آلمان در ميان كشورهاي منطقه يورو در مكان آخر قرار دارد و در اين ميان اقتصاد فرانسه از رقيب آلماني خود پيش افتاده است.
نمي توان اين طور گفت. در حال حاضر توليد ناخالص داخلي آلمان بالاتر از فرانسه است. اما در سال هاي گذشته اقتصاد فرانسه قوي تر از آلمان بود. البته اين امر تا حدودي نتيجه مثبت اعمال استراتژيك بلندمدت تثبيت قيمت و قدرت رقابت است. بايد توجه داشت اقتصاد فرانسه يك مرحله از بين المللي سازي صنعت، تجارت، فرهنگ و سرمايه را پشت سر گذاشته است. امروز شهروندان جوان فرانسه بسيار بيشتر از نسل پدرانشان به زبان هاي خارجي صحبت مي كنند. شركت هاي فرانسوي بيش از گذشته در خارج سرمايه گذاري مي كنند. هم در فرانسه و هم در آلمان سياست گشايش واقعي درها به سوي اروپا و قاره هاي ديگر در حال اجرا است.
پي نوشت:
۱ـ «تويرو» عبارت تمسخرآميزي است كه شهروندان آلماني براي واژه «يورو» به كار مي برند، يعني واحد پولي كه با خود گراني به همراه آورده است.
منبع: دي سايت
|