پنج شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۲۵- April, 17, 2003
فروپاشي بغداد از زبان ميليشياي حزب بعث
شبي كه فرماندهان غيب شدند
يكي از پايگاه هاي حزب بعث : سربازان بعثي لباس هاي نظاميشان را درآورده فرار كرده اند
007495.jpg
آناتولي شديد
ترجمه: محمدعلي عسگري
شبي كه صبح آن بغداد سقوط كرد، حسين، يكي از اعضاي ميليشياي حزب بعث عراق نشانه هايي از وقوع يك فاجعه را در بين گروه خود ديد. كمي پس از نيمه شب، پنج تن از فرماندهان واحد آنها به طور غيرمنتظره به خانه هايشان فرار كردند. آنها گفتند براي خوردن شام مي روند. سه ساعت بعد بود كه حسين و ساير رزمندگاني كه تعدادشان به هشتاد نفر مي رسيد در معرض حمله قرار گرفتند.
اما اين حمله از طرف نيروهاي آمريكايي نبود. بلكه از سوي بعضي ساكنين محله بود كه از حضور رزمندگان در آن منطقه نگران گشته و معتقد بودند تجمع آنها در آنجا باعث مي شود كه منطقه شان از طرف نيروي هوايي آمريكا بمباران شود. از اين رو آنها نيمه شب تصميم گرفته بودند به تجمع نيروهايي كه در مدرسه دخترانه «المستقبل» در منطقه «سيديه» مستقر شده و سلاح هايي چون خمپاره انداز داشتند حمله كنند و آنها را از آن منطقه دور سازند. حسين وحشت زده مي گويد: «يكدفعه از زمين و آسمان به ما حمله شد. » وي نخستين ساعت هاي صبح روز چهارشنبه را به خاطر مي آورد كه نيروهاي حزب بعث در محاصره كامل قرار گرفته بودند و مي گويد: «نمي توانستيم از آنجا خارج شويم، كاملاً محاصره شده بوديم. » اما در عين حال آنها توانستند دوتا دوتا با استفاده از اتومبيل يا پياده فرار كرده و خود را به يكي از دفاتر حزب بعث برسانند. اين دفتر در همان منطقه اي قرار داشت كه صدام حسين در آنجا سكني داشت. آنها خسته، گرسنه و وحشت زده بودند، چند روز بود كه فقط سيب زميني مي خوردند. در اطراف شهر بغداد، پيش از حمله نيروهاي آمريكايي به خود شهر، آتشباري وحشتناكي بود. به طوري كه فرماندهان روحيه خود را كاملاً از دست داده بودند. حسين كه ۲۳ سال دارد و به نظر بزرگتر مي نمايد مي گويد: «هر كسي با خودش و با ديگري حرف مي زد. آن شب تصميم گرفتيم كه هر كس به خانه خودش برود. درواقع همه ناگهان تصميم به فرار گرفتيم. » حسين به خاطر ترس از اينكه در معرض انتقام ديگران قرار گيرد از ذكر مشخصات كامل خود پرهيز مي كند.
حرف هاي اين ميليشياي حزب بعث پرده از لحظات بحراني بغداد در شب فروپاشي برمي دارد. شبي كه ناگهان هزاران نفر از طرفداران صدام حسين و دولتش يكدفعه پنهان شدند. تا چند ساعت پيش از آن همين افراد قدرتي داشتند و ديگران را به هراس مي انداختند. اما با فرو افتادن پرده هاي شب سه شنبه تا طلوع صبح روز چهارشنبه خطوط دفاعي بغداد كاملاً از هم پاشيده بود. هزاران تن از ميليشياي بعثي كه در گوشه و كنار خيابان ها، پل ها و چهارراه ها سنگر گرفته بودند ناگهان لباس هاي خود را تعويض كرده و به خانه هايشان رفتند. «فداييان صدام» با لباس هاي سياه خود كه پيش از آن قسم خورده بودند تا لحظه مرگ خواهند جنگيد با طلوع صبح چهارشنبه آب شده و در زمين فرو رفته بودند. آنها حتي سلاح هاي خود را نيز با خود نبردند. بقاياي گارد رياست جمهوري، تنها نيرويي كه رژيم بغداد براي خود به آن اطمينان مطلق داشت، جز نقشي ضعيف بازي نكرد و اجازه داد تا بغداد بسيار آسان تر از شهرهاي جنوبي عراق سقوط كند.
از آن روز تاكنون اهالي بغداد اين پرسش را مطرح مي كنند كه چرا شهرشان بدون يك جنگ واقعي فروپاشيد؟ مقامات بلندپايه بعثي تاكيد دارند فراميني كه صادر شده بود از آنها مي خواست عقب نشيني كنند. اما اهالي تاكيد دارند كه علت مسئله به مقامات بلندپايه عراق برمي گردد كه به طوري نظام يافته و عمدي پست هاي خود را ترك كرده بودند. اما اينكه چه شرايطي موجب اين تصميم شد يا چه كسي چنان فرماني را صادر كرد همچنان در پرده ابهام وجود دارد.
«وميض النظمي» استاد علوم سياسي دانشگاه بغداد و يكي از نوادر منتقدان حكومت صدام حسين مي گويد: «مسئله، ابهام برانگيز و ناروشن است. آن شب اتفاقي افتاده كه نمي توان شرح داد. » از اين رو - چون همه فتنه ها و آشوب ها - وقتي دلايل كاري روشن نباشد بازار شايعات داغ مي شود. بيشتر اين شايعات پيرامون مقامات عراقي است كه تاكنون هيچكدام از آنها دستگير نشده اند. به نظر مي رسد ترك ناگهاني و سريع آنها دهشت شديدي را به وجود آورده بوده است. چند روز پيش از فروپاشي كامل عراق تقريبا هيچكدام از آنها جز محمد سعيدالصحاف وزير اطلاع رساني عراق، در ظاهر و به شكل علني به چشم نمي خوردند. افرادي كه به قصر علي حسن المجيد، پسرعموي صدام و همان علي شيميايي يورش آوردند، تنها كارت شناسايي همسرش شيماء و شناسنامه هاي دخترش هبة و پسرش عبدالله را به دست آوردند. يكي ديگر از شايعات اين است كه مردم مي گويند صدام خانواده اش را دو هفته پيش از پايان جنگ با دو يا سه اتوبوس به دمشق فرستاده بود. ديگران مي گويند صدام با تعدادي از اطرافيانش به تكريت يا موصل رفته است يا ممكن است به قبايلي پناهنده شده باشد كه پس از جنگ دوم خليج فارس (۱۹۹۱) دولت عراق به آنها هدايايي از قبيل اتومبيل و پول و اسلحه داد و آنها را گرد خود جمع كرد. در عين حال بسياري از مردم معتقدند فروپاشي دولت صدام حسين پس از ۳۵ سال حكومت كاملاً قابل انتظار بود. چون اين دولت آنقدر نفرت را در مردم ايجاد كرده بود كه هيچكس حاضر به دفاع از آن نبود. اين واقعه، فروپاشي رژيم هاي توتاليتر را در شرق اروپا و اتحاد جماهير شوروي سابق به ياد مي آورد. با اين همه بعضي از اين موضوع ناراحت اند كه چرا ارتش عراق كه مايه افتخار و عزت اين كشور بود از عراق دفاع نكرد. «صايغ كامل» از يكي از مناطق حاشيه اي بغداد مي گويد: «وقتي ساير استان ها ۲۰ روز مقاومت كردند، انتظار مي رفت بغداد چهار ماه مقاومت كند. هيچكس انتظار نداشت كه بغداد ظرف دو روز سقوط كند. نيروهاي گارد رياست جمهوري كجا رفتند، ارتش كجا رفت، اهالي تكريت كجا رفتند. پس صدام بايد از همان ابتدا تسليم مي شد. يا اينكه حداقل از حكومت كناره مي كشيد و به نظر مردم احترام مي گذاشت. »
ابوعمر، در اتوبوس محقري در وسط شهر بغداد مي گويد: «همه مي پرسند آنها كجا رفتند؟» جلوي وزارت آموزش عالي كه پياده مي شويم مي بينيم دزدان، اين وزارتخانه را غارت كرده و از ساختمان دود سياهي به آسمان مي رود. لحظاتي بعد شعله هاي آتش است كه بر فراز ساختمان وزارت برنامه ريزي به رقص درمي آيد. كودكاني در خيابان يك گاري پر از لوازم دفتري و تصويربرداري را با خود حمل مي كنند و در همان حال زناني كه چادرهاي مشكي عربي پوشيده اند ميز و صندلي ادارات را پشت سر خود مي كشند. اسناد و مدارك دفاتر و ادارات در خيابان پخش و پلاست. ابوعمر مي پرسد: «آيا اين آزادي وطن ماست؟».
يك مقام بلندپايه بعثي به من گفت كه مسئول بالاترش روز سه شنبه به او گفته بود جايگاهش را ترك و به خانه برود. چون تفنگ و خمپاره اندازهاي دستي آنها هرگز قدرت برابري با سلاح هاي وحشتناك آمريكايي ها را ندارد. بعضي از اهالي نيز گفتند اين باور از شب چهارشنبه كاملاً وجود داشت. يعني همان شبي كه افراد پليس و ميليشياي حزب بعث ناگهان مواضع خود را ترك كردند. «نصير حسن» يكي از مديران فرودگاه بين المللي بغداد مي گويد وقتي ساعت ۵/۶ بعدازظهر در يكي از تقاطع هاي خيابان فلسطين ايستاده بودم، يكي از افراد پليس آمد و به من خبر داد كه شهر امنيت ندارد. «نصير حسن» كه ۳۶ سال دارد حرف هاي آن پليس را با لباس هاي آبي اش به خاطر مي آورد. به او گفته شده بود: «امشب مراقب باش. چون ما خيابان ها را ترك مي كنيم. آمريكايي ها خيلي نزديك شده اند و اگر بمانيم دو راه بيشتر نداريم: يا اينكه كشته شويم يا اسير گرديم. »
در يكي از مناطق «الزيتونيه» در يك خيابان پنج مقر مربوط به حزب بعث قرار داشت كه در هر كدام حداقل ده بعثي از آغاز جنگ در آن شبانه روز كشيك مي دادند. اما وقتي صبح روز چهارشنبه مردم از خواب برخاستند ديدند همه شان رفته بودند. حسن» يك عراقي ديگر كه در حياط خانه اش در بغداد نشسته است مي گويد: «آنها مي ترسيدند. براي جنگ با تانك يا يك ارتش واقعي آموزش نديده بودند. آنها فقط مي دانستند چگونه از تفنگ استفاده كنند ولي سربازان حرفه اي كه نبودند. » «حسين» فرد ديگري كه در ابتداي اين گزارش با او آشنا شديد مي گويد ما از ابتداي جنگ جلوي پايگاه حزب واقع در مدرسه دخترانه «المستقبل» با مسلسل كلاشينكوف از شب تا صبح كشيك مي داديم. بقيه ساعت هاي روز را هم به كارهاي ديگر اشتغال داشتيم. حسين كه بيش از يكسال است به حزب بعث ملحق شده پولي نمي گرفت در حالي كه ديگران كه زودتر از او در هرم حزب سازماندهي شده بودند ماهانه بين ۲۰ تا ۱۰۰ دلار مي گرفتند. آنها غالباً غذا را از خانه مي آوردند و در موقع نگهباني جز مقداري آب چيزي به همراه نداشتند. او نيز مثل بقيه براي جنگيدن بر ضد هيچ ارتشي آمادگي نداشت. وقتي براي اولين بار آمريكايي ها به شهر بغداد نزديك شدند، فرماندهان حزب، او و ديگران را با سلاح تهديد كرده بودند تا مطمئن شوند كه آنها خواهند جنگيد. اما خودشان زودتر از بقيه فرار كردند و ديگر هيچ بهانه اي براي دفاع از شهر وجود نداشت. چون همه مي دانستند كه هرگونه جنگي سرانجامش شكست خواهد بود. حسين مي گويد: «يكدفعه ديديم فرماندهان غيب شدند»!
او در عين حال از شكست شهر بغداد احساس شرمساري مي كند. همچنين نگران رفتارهاي انتقام جويانه از طرف مردم است. براي همين مي گويد چندين شب است كه نخوابيده ام و وقتي از او درباره آينده اش مي پرسيم به گونه اي ترحم برانگيز مي گويد: توكل برخدا!
الشرق الاوسط

نيروي هوايي عراق از پيش متلاشي بود
007515.jpg
ده ها بمب ۵۰۰ كيلويي در انباري نگهداري مي شد كه نزديك پايگاه هوايي عراق قرار داشت و تقريباً معادل همين تعداد از بمب ها در فضاي باز به حال خود رها شده بود. اين يكي از انبارهاي مهمات است كه در سي كيلومتري جنوب بغداد واقع شده و بعضي از ديوارهايش فرو ريخته اند. اين حالت خودبه خود نشان مي دهد كه نيروي هوايي عراق، حتي پيش از حمله آمريكا و انگلستان به اين كشور فاقد كارايي و قدرت لازم براي ورود به جنگ بوده است. پيش از فرود آمدن، چهار هليكوپتر آمريكايي مدل «بلاك هوك» وابسته به لشكر ۱۰۱ آمريكا در ارتفاع پنجاه متري انبار پرواز كرد. ژنرال گريك گاس، فرمانده گردان هوايي لشكر ۱۰۱ مي گويد: «مقادير زيادي اسلحه و هزاران بمب اينجا بود كه كسي باورش نمي شد. » وي مي افزايد: «اين تجهيزات قبلاً استفاده شده و به احتمال زياد ديگر قابل استفاده نبوده، ما فقط آنها را كشف كرديم. » در كنار اين جايگاه، حدود يكصد اتاق مستحكم و هرمي شكل به چشم مي خورد كه شبيه آثار باستاني مصريان بود.
پيش از حمله آمريكا و انگليس به عراق، گزارش هاي نظامي حاكي از آن بود كه نيروي هوايي عراق حدود ۳۰۰ هواپيماي جنگنده در اختيار دارد كه نيمي از آنها مثل هواپيماهاي «ميراژاف ـ ۱» ساخت فرانسه و يا هواپيماهاي «ميگ ـ ۲۵» ساخت روسيه جديد است. اما اين هواپيماها هيچ گونه مقاومتي از خود در برابر جنگنده هاي آمريكايي نشان ندادند كه شبانه روز بغداد را بمباران مي كرد.
كاپيتان «آدام ماسترياني» از گردان حراست لشكر ۱۰۱ آمريكا مي گويد: «هيچ گزارشي نيست كه نشان دهد هواپيماهاي جنگنده عراقي در اين جنگ شركت كرده باشند. » عدم استقامت نيروي هوايي عراق بود كه تسلط بر پايگاه هوايي «التقدم» در نزديكي «الحبانية» در فاصله پنجاه كيلومتري غرب بغداد را نيز تسهيل كرد. ماسترياني مي افزايد: «عراقي ها تعداد زيادي هواپيماي جنگنده در اين پايگاه داشتند كه هرگز از آنها استفاده نكردند. » وي يادآور مي شود كه نيروهاي آمريكايي حداقل پنجاه هواپيماي جنگنده را در آنجا ضبط كردند و ادامه مي دهد: «هواپيماهاي ما چند بار اين پايگاه را بمباران كردند. »
اما در پايگاه هوايي «السعد» كه در غرب عراق واقع است نيروهاي آمريكايي توانستند ۱۵ جنگنده را تصاحب كنند كه طي بمباران ها به هيچ كدام از آنها آسيبي نرسيده بود. مقامات نظامي آمريكا مي گويند انحطاط نيروي هوايي عراق به جنگ دوم خليج فارس (۱۹۹۱) بازمي گردد. زيرا در آن دوران صدام حسين بيش از ۸۰۰ هواپيماي جنگنده داشت. در طول جنگ دوم خليج فارس عراقي ها ادعا كردند حدود ۱۱۵ فروند از هواپيماهاي خود را به خاطر در امان ماندن از بمباران ها به ايران فرستادند. ايران اين هواپيماها را برنگرداند و به عنوان بخشي از غرامت جنگ (۸۸ ـ ۱۹۸۰) نزد خود نگه داشت. ماسترياني نيز تأييد مي كند كه تعدادي از هواپيماهاي جنگنده عراق در جنگ دوم خليج فارس منهدم شد و بقيه آنها نيز به خاطر ۱۲ سال سهل انگاري و بي توجهي ديگر به كار نمي آمد. مسئله مهم ديگر، اين بود كه نيروي هوايي عراق به خاطر تحميل شدن مناطق پرواز ممنوع در شمال و جنوب اين كشور تنها فضايي محدود در اختيار داشت كه از ۲۰۰ كيلومتر تجاوز نمي كرد و بنابراين خلبان هاي عراقي بايد در چنان فضايي آموزش مي ديدند و تمرين مي كردند. به همين خاطر ماسترياني تأكيد دارد كه «خلبان ها فاقد مهارت و آموزش هاي لازم بودند. » به نظر او «نداشتن يك سيستم دفاعي ضدهوايي پيشرفته صدام حسين را به اين فكر انداخت كه چون نيروي هوايي اش قادر به مقاومت در برابر تسليحات هوايي آمريكا نيست، بايد به جاي آن صرفاً بر نيروي زميني تكيه كرد. »
فرانس پرس

حاشيه جهان
•  كشف آزمايشگاه هاي سيار
آمريكايي ها ادعا دارند در اطراف بغداد يازده آزمايشگاه سيار ويژه انجام آزمايشات شيميايي و بيولوژيك كه در خاك مدفون شده بودند را كشف كرده اند. شبكه خبري CNN روز سه شنبه در گفت وگو با سرتيپ بنجامين فريكلي از فرماندهان لشكر ۱۰۱ هوابرد ارتش ايالات متحده براي اولين بار اين ادعا را مطرح كرده است. گفته مي شود به همراه اين يازده آزمايشگاه سيار هيچ ماده شيميايي پايه يا فرآوري شده اي كشف نشده است اما در مقابل بيش از نيم تن اسناد و مدارك در مورد فعاليت هاي اين آزمايشگاه ها كشف شده است كه مي تواند از عملكرد واحدهاي سيار توليد مواد شيميايي كشنده ارتش عراق پرده بردارد. گفته مي شود اين آزمايشگاه ها كانتينرهاي بزرگي است كه مشتمل بر همه امكانات آزمايشگاهي است.

•  همسر صدام در سوريه
007505.jpg

گفته مي شود همسر اول صدام حسين عراق را ترك گفته و در سوريه است. ساجده خيرالله به ادعاي مقامات وزارت دفاع آمريكا در سوريه است هر چند كه ساير منابع پنتاگون از احتمال حضور او در ليبي خبر داده بودند. اولين اخبار در مورد گريختن اعضاي خانواده صدام به سوريه دوم آوريل منتشر شده بود. شبكه خبري CBS روز سه شنبه در گزارشي با پرداختن به مسئله حضور اعضاي خانواده صدام در سوريه با تاكيد بر رويت ساجده خيرالله در يكي از مناطق ساحلي سوريه خبر داد. همچنين از احتمال حضور راغد، رعنا و حلاسه دختران صدام به همراه همسران و فرزندانشان در سوريه هم تاكيد شده است. همسران دو دختر صدام پس از پناهنده شدن به اردن در سال ۱۹۹۵ با تضمين سلامت شان از سوي صدام به بغداد بازگشتند كه مدتي بعد به دستور صدام تيرباران شدند. با اعتراض ساجده به اعدام دامادهايش او هم بازداشت خانگي شد.

•  ادعاهاي سفير روسيه در بغداد
مقاومت نسبتاً اندك نيروهاي عراقي در برابر مهاجمان موجب شده ترديدهاي بسياري در مورد احتمال تباني ژنرال هاي عراقي با واشنگتن به وجود آيد. ولاديمير تيتيرنكو، سفير مسكو در بغداد كه پس از سقوط بغداد به كشورش بازگشته است در گفت وگويي با روزنامه هندو چاپ دهلي نو و شبكه تلويزيوني NTV با طرح اين مسئله با اطمينان از وجود قرار و مدارهاي پنهاني سران ارتش عراق با مقامات آمريكايي سخن گفت. تيتيرنكو كه از طريق دمشق به مسكو بازگشته بود از اين كه در مسير عزيمت به خاك سوريه هيات ديپلماتيك روسيه هدف حملات پراكنده كماندوهاي آمريكايي قرار گرفته بود ابراز تاسف كرد. اين حمله باعث شد راننده او به شدت آسيب ببيند و در بيمارستان فالوجا بستري شود و او با انگشتي شكسته و شانه اي آسيب ديده شخصاً تا دمشق رانندگي كند.

•  اعراب در صفوف عراقي ها
007510.jpg

مقامات آمريكايي كه طي روزهاي اخير از كشف سيصد جليقه مخصوص انجام حملات انتحاري در بغداد خبر داده بودند اكنون بر اين باورند حداقل ۸۰ جليقه مخصوص از انبار نگاهداري اين جليقه ها خارج شده و اكنون در اختيار نيروهاي خارجي اي است كه در سراسر عراق پراكنده شده و مترصد حمله به نيروهاي آمريكايي هستند. روزنامه استراليايي AGE روز گذشته با انتشار گزارشي در مورد كنفرانس خبري ويسنته بروكس سخنگوي نيروهاي عامل آمريكايي در جنگ خليج فارس كه در پايگاه فرماندهي ارتش آمريكا در دوحه برگزار شده بود از وجود جنگجوياني با مليت هاي سعودي، مصر، اردن، يمن و چچني در صفوف مدافعان بغداد خبر داد كه تعدادي از آن ها دستگير شده و به اسارت در آمده اند اما بخش قابل توجهي از آنان اكنون در سطح عراق پراكنده هستند.

• تغيير نظرات آمريكايي ها
007520.jpg

آمريكاييان با پايان جنگ در عراق و سقوط آخرين سنگر مقامات حاميان صدام در تكريت، جنگ ارتش ايالات متحده عليه عراق را به منزله يك پيروزي بزرگ مي نگرند. روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز روز سه شنبه در مطلبي به نتايج نظرسنجي مشترك اين روزنامه با شبكه تلويزيوني CBS پرداخته كه در آن از حمايت ۶۳ درصدي مردم آمريكا از عمليات عراق خبر داده شده است. اين روزنامه همچنين در گزارش خود از خشنودي آمريكايي هاي عراقي تبار از سقوط صدام و پيروزي ارتش آمريكا در جنگ خبر داده است. در پايان گزارش مربوط به اين نظرسنجي ادعا شده ۴۸ درصد از پاسخ دهندگان اعتقاد داشته اند ايالات متحده نبايد براي ايجاد دموكراسي در كشورهاي ديكتاتوري وارد عمل شود.

نگاه روزنامه نگار
ديپلماسي دوگانه دو سر خاورميانه
007500.jpg
ادوارد سعيد
۱ طراحان اين جنگ را چنان
كه رالف نادر به رسايي توصيف كرده از صنف «باز ـ مرغ ها» هستند يعني بازهايي ترسوتر از آنكه بخواهند خود وارد جنگ شوند. چون ولفوويتز و پرل و بوش و چني و غيره كه فقط محدود به شهروندان غيرنظامي نمي شود، از افرادي بودند كه قوياً از جنگ ويتنام دفاع مي كردند اما امتيازاتي شامل حال آن ها شد كه از رفتن به آن جنگ معاف گشتند و حتي از خدمت نيروهاي مسلح نيز معاف ماندند. از اين رو انگيزه جنگ طلبانه آن ها از نظر اخلاقي محكوم و به بياني ديگر ضد دموكراتيك است. چيزي را كه اين باند (كه نمي تواند يك صفت تمثيلي براي آن ها باشد) از جنگ با عراق مي خواهند هيچ ربطي به مسايل نظامي ندارد. چون عراق، هر چند رژيمي منفور و تحريك كننده بر آن حاكم باشد، هرگز خطري واقعي براي همسايگانش چون اسرائيل يا تركيه يا حتي اردن محسوب نمي شود و تمام آن ها قادرند به هنگام احتياج با او برخورد نظامي كنند تا چه برسد به آمريكا. هر چه غير از اين حرف، دروغ محض و دور از واقعيت است. عراق با چند موشك «اسكاد»كه زمان آن گذشته و مقدار اندكي مواد بيولوژيك يا شيميايي را كه آمريكا در گذشته در اختيارش گذاشته (و چنان كه مي گويند ما همه اين ها را مي دانيم، چون رسيد شركت هايي كه اين مواد را به عراق فروخته اند در اختيار داريم) به سادگي مي تواند مهار شود و عملاً نيز مهار شده است. بگذريم كه ثروتمندان عراقي چه تاوان سنگيني را براي اين اعمال ضداخلاقي و پست پرداخته اند و مي پردازند. در اين باره همان حرف كاملاً درست است كه بين رژيم عراق و دولت هاي غربي اعمال كننده تحريم ها بر اين رژيم نوعي همكاري و همدستي وجود دارد.
۲ وقتي ابرقدرت ها خواب «تغيير رژيم» مي بينند (و
فعلاً آمريكا به فضل حضور افرادي چون پرل و ولفوويتز و ديگران در حال ديدن چنين رويايي است) ديگر براي آن نهايتي نمي توان در نظر گرفت. آيا اين خشم آور نيست كه چنين افراد مشكوكي دم از برپايي دموكراسي و نوگرايي و ليبراليسم در خاورميانه بزنند؟ البته همه مي دانند كه اين منطقه به چنين چيزي احتياج دارد و روشنفكران عرب و مسلمان و حتي مردمان عادي پيوسته آن را تكرار كرده اند. اما اين ها را چه كسي براي ايجاد اين تغيير تعيين كرده است؟ چه كسي به آنها حق داده تا بدون شرمساري ديگران را نصيحت كنند آن هم در زماني كه در كشور خودشان موارد بسيار زيادي از ستم و نقض قانون مشاهده مي شود و كسي نيست تا با آن ها برخورد كند؟ مسئله تلخ تر اين كه فردي مثل پرل، كه بيش از هر كسي با ارزش هاي دموكراتيك و عدالت فاصله دارد، در فاصله سال هاي ۹۹-۱۹۹۶ مشاور برگزيده دولت افراطي و راست گراي بنيامين نتانياهو بود. سفارش او به آن اسرائيلي اين بود كه تمام تلاش هاي صلح طلبانه را باطل و با انضمام كرانه باختري و غزه به اسرائيل، بيشترين حد ممكن از فلسطيني ها را از آن جا اخراج كند. اين همان مردي است كه فعلاً از دموكراسي در خاورميانه حرف مي زند بدون اين كه هيچ گونه اعتراض ـ هر چند خجولانه ـ از سوي روزنامه نگاراني با او بشود كه در تلويزيون داشتند با او بحث مي كردند (آن هم با چه ديپلماسي و ملاطفتي)!
۳ سخنان پاول در سازمان ملل متحد كه مملو بود از
نقاط ضعف و دلايل سست و نوارهاي سرهم بندي شده و تصاوير فريبكارانه تنها در يك مورد صحت داشت و آن اين كه رژيم صدام حسين بسياري از قطعنامه هاي سازمان ملل و حقوق بشر را نقض كرده است. اين مسئله اي است كه در آن بحثي نيست و نمي توان آن را توجيه كرد. اما نفاق وحشتناك در موضع آمريكا زماني آشكار مي شود كه مي بينيم تمام اتهامات پاول در مورد بعثي ها كاملاً با اقدامات دولت اسرائيل از ۱۹۴۸ تاكنون تطابق دارد. به خصوص از سال ۱۹۶۶ كه همراه بود با شكنجه، دستگيري هاي غيرقانوني، ترور، حمله به شهروندان عادي با موشك و هليكوپتر و بمب افكن ها، انتقال شهروندان فلسطيني از جايي به جايي ديگر براي زنداني كردن آن ها، كشتارهاي جمعي (مثل فانا، صبرا و شتيلا و ساير كشتارهاي ديگر)، محروم كردن شهروندان از حقوق عادي چون رفت و آمد آزاد، آموزش و معاينات پزشكي، استفاده از شهروندان به عنوان سپر انساني، تحقير، تعقيب خانواده ها، فقر عمومي جامعه، تخريب اراضي زراعي، دزديدن آب، شهرك سازي غيرقانوني، فقر اقتصادي، حمله به بيمارستان ها و گروه هاي نجات و آمبولانس ها، كشتن مسئولان سازمان ملل و. . . ساير موارد نقض و جنايت هاي متعدد. اسرائيل همه اين كارها را (بايد با تاكيد گفت) با حمايت كامل و نامشروط آمريكا انجام داده است و آمريكا تنها به اعطاي اسلحه و تجهيزات نظامي و حمايت اطلاعاتي اكتفا نكرده بلكه ۱۳۵ ميليارد دلار كمك اقتصادي در اختيار اين رژيم گذاشته است يعني مبلغي كه قابل مقايسه با ميانگين هزينه دولت آمريكا براي شهروندان آمريكايي نيز نيست.
اين پرونده سوء ايالات متحده آمريكا است كه اكنون در شخص كالين پاول تجسم يافته، چون او مسئول سياست خارجي آمريكا است و طبعاً وظيفه دارد كه به قوانين كشورش متعهد بوده و حقوق بشر را رعايت و از آزادي ـ كه حداقل از سال ۱۹۶۶ تاكنون محور اعلام شده سياست خارجي آمريكا بوده ـ حمايت كند و تاييد نمايد كه اين قانون به طور مساوي و بدون استثنا يا شرط در كجا اجرا شده است. اما چيزي را كه به سختي مي توان باور كرد اين كه او بتواند با رئيس و همكارانش در برابر جهان بايستد و با غفلت تام از مشاركت آمريكا در موارد نقض حقوق بشر توسط اسرائيل، از موارد نقض توسط عراق حرف زده و در اين باره پرحرفي كند.
الحيات
ادامه دارد

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |