جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۰۲۶
يادداشت
Front Page

يادداشت جمعه
عراق
حاكميت فرهنگ اقتدار
دكتر حسين دهشيار
پديده هاي سياسي ريشه در واقعيات اجتماعي دارند. درك مقوله هاي سياسي ضرورت توجه به روابط حاكم در گستره اجتماع را طلب مي كند. اين بدان مفهوم است كه الزام نگاه از پايين به بالا براي فهم چينه بندي هاي اجتماعي گريزناپذير است. نگريستن از اندرون به بيرون، اين فرصت را ايجاد مي كند كه عملكرد رژيم و ساختار سياسي را در بطن روابط اجتماعي به تعريف بنشينيم. ماهيت حيات سياسي در هر جامعه اي برآمده از ذهنيت هاي تاريخي مستقر در آنجا است. در عاميانه ترين شكل آن اين بدان مفهوم است كه هر جامعه اي شايسته حكومتي است كه بر مصدر قدرت است، چرا كه حيات آن تنها در بستر فرايندهاي حاكم اجتماعي امكان پذير گشته و قوام گرفته است.
حضور اقتدارگرايانه صدام حسين در بدنه حيات سياسي و عالي ترين لايه هاي قدرت در عراق طي سي و پنج سال گذشته بيش از هر چيز بيانگر خصلت هاي پذيرفته شده در اين كشور است. داستان هاي زيادي درخصوص عملكرد غيرانساني رژيم بعثي بيان شده كه كمك مي كند تصوير جامعي از ماهيت و عملكرد آن ترسيم گردد. تصويرهاي صدام و يا مجسمه هاي تمام قد او در تمام مناطق عراق به چشم مي آيد تا به طور مداوم به توده هاي مردم يادآوري گردد كه منبع قدرت در كشور چه كسي است. روش استاليني، كيش شخصيت در اكثر كشورهاي عربي از سوريه گرفته تا ليبي گسترده است امّا در هيچ حيطه جغرافيايي به مانند عراق، گستردگي و عمق آن محسوس نبوده است. شخصيت پرستي از اين روي ضرورت مي يابد كه مديريت سياسي جامعه در طول تاريخ هميشه مبتني بر سبُعيت فردي و گرايش هاي سلطه گرايانه بوده است.
فرايند اجتماع پذيري به جهت ماهيت لايه هاي اجتماعي و روابط حاكم بر تعاملات گروه هاي متمايز و متعارض هميشه در بستر فردپرستي بوده است. «گريز از آزادي» در جامعه عراقي برآمده از ذهنيت و ارزش هاي حاكم بر مردم است. اين ارزش ها در بستر روابط اجتماعي شكل گرفته اند. از محيط خانواده گرفته تا عرصه فعاليت ارگان هاي شبه مدني در جامعه، به وضوح مشاهده مي گردد كه پذيرش اقتدار به طور غريزي انجام مي گيرد. اطاعت كوركورانه از اقتدار در تمامي سطوح، طبيعي جلوه مي كند چرا كه از درون خانواده اين فرايند تجربه و قوام مي گيرد. در فرايند اجتماعي شدن كه از خانواده آغاز مي گردد، توده هاي عراقي تفهيم شده اند كه اطاعت از كساني كه داراي قدرت هستند ضروري و الزامي است. همان گونه كه پدر خانواده مرجع اقتدار است به همان روي نيز صدام حسين به عنوان پدر مردم عراق مي بايستي در جايگاه مرجع اقتدار قرار داده شود و اطاعت گردد. نياز رواني به اطاعت كه در خانواده هاي عراقي در طول سده ها تكوين يافته است، صحنه را هميشه آماده براي ظهور ديكتاتورها و حكومت هاي فردي مستعد ساخته است. بدين روي است كه در شرايطي كه نيروهاي مهاجم ائتلاف تقريباً تمامي حوزه هاي قدرت رژيم بعثي را در اختيار گرفته اند وليكن مردم هنوز جسارت قيام بر عليه صدام حسين كه از ۱۹۶۹ به بعد بر رودخانه اي از خون حكومت كرده است را درخود نمي يابند. با توجه به واقعيات اجتماعي در جامعه عراقي است كه نيروهاي مهاجم بيگانه به تمام مناطقي كه وارد مي شوند اولين كاري كه مي كنند تخريب تصاوير و مجسمه هاي صدام حسين است تا از اين طريق بر مردم عادي يادآوري گردد كه صدام حسين ديگر در جايگاه قدرت نيست و ديگر ضرورتي براي هراس وجود ندارد.
عراق تحت اقتدار صدام حسين چيزي بيش از يك نگارخانه تيراندازي نبوده است. صدام حسين از زمان استقلال عراق تاكنون در بين رهبران عراقي، بيشترين زمان را در صدر به سر برده است. اين واقعيت امكان پذير گشته است نه به جهت اينكه او بيشترين ميزان آزادي و رفاه را براي مردم به ارمغان آورده، بلكه بدين جهت كه او بيشترين ميزان ترس را توانسته است از طريق ابزار در اختيار ايجاد كند. در جامعه اي كه روابط اجتماعي با توجه به ميزان توانمندي در تنبيه و تخريب، شكل و قوام مي گيرد، قدرت سياسي در بطن آزادي خواهي دولتمردان پا نمي گيرد بلكه در رابطه با ميزان توانمندي آنان در نمايش قابليت وارد آوردن بيشترين ميزان كيفر است. بنابراين ضروري است كه به طور مداوم اين نكته يادآوري گردد كه اين ظرفيت وجود دارد. به همين دليل است كه صدام حسين حتي در جلسات كابينه هم هميشه با اسلحه ظاهر مي شود. در جامعه اي كه توده ها تخمير فكري شده اند و پذيرش غريزي اقتدار را ارج مي نهند و ترس تعيين كننده ماهيت رفتار آنان است، سمبل هاي اقتدار از اهميت ويژه اي برخوردار هستند. چرا كه اين سمبل ها هستند كه اطاعت را قوام مي دهند و آن را تسلسل وار مي سازند. بدين جهت است كه نيروي مهاجم غربي تخريب سمبل هاي اقتدار را در دستور كار خود قرار داده است.
اين يك واقعيت تاريخي است كه هميشه پاياني بر هر ديكتاتوري است. پس اين هم تعجب برانگيز نخواهد بود كه سقوط تحقيرآميز صدام حسين را به دست نيروهاي بيگانه شاهد باشيم. در عين حال اين واقعيت تاريخي را نيز نمي شود ناديده انگاشت كه هر چند رهبر عراق آخرين روزهاي قدرت خود را سپري مي سازد امّا اقتدارپذيري و پرستش فرد داراي منصب در قلب فرهنگ حاكم بر عراق و ديگر كشورهاي عربي قرار داد و واكنش مردم كشورهاي عربي و رفتار مردم عراق طي مدتي كه از تهاجم نيروهاي ائتلاف بر عراق گذشته به نيكي اين نكته را نشان داده است كه راهي بسيار طولاني وجود دارد كه ارزش هاي دموكراتيك و اقتدارستيز در فضاي حيات سياسي در جوامع عربي به چشم آيد. فرهنگ عربي حاكم بر خاورميانه به جهت ماهيت آن اقتدارگرا و آزادي ستيز است. بدين روي تغيير رژيم ها تنها در بستر خون و آتش امكان پذير بوده است، بدون توجه به اينكه عاملين اجراي آن بيگانگان و يا اينكه بومي بوده اند، انسان ستيزي صدام حسين امكان پذير گرديد، زيرا كه مردم عراق به جهت سرشت فرهنگي و باورهاي خود اين را زيبنده يافتند كه به سلطه كشيده شوند و به هراس گرفتار آيند. تا زماني كه ساختارهاي فرهنگي و ارزش هاي مطرح پالايش نگردند، هميشه اين فرصت براي ظهور صدام حسين هاي ديگر وجود خواهد داشت.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جامعه  |   زمين  |   شهر  |
|  عكس  |   علم  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |   يادداشت  |
|  صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |