جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۲۶
بناي فرهنگي ـ تاريخي مي خريم
بودجه۵۰ ميليون توماني
در شهر تهران بيش از ۲۰۰۰ بناي تاريخي داريم كه مقدمات ثبت آنها
با ساير بناهاي استان تهران پشت سر گذاشته شده است
۵۰ ميليون تومان بودجه در سال به خريد بناهاي تاريخي - فرهنگي استان تهران اختصاص دارد.
002935.jpg

فكر مي كنيد با اين ۵۰ ميليون تومان چقدر بناي معمولي مي توان خريد، چه رسد به اينكه بخواهيم فكر كنيم چقدر بناي تاريخي - فرهنگي مي توان خريد.
در تهران قيمت هرمتر مربع آپارتمان به طور متوسط چند تومان است؟ و قيمت زمين چطور؟
۵۰ ميليون تومان تكافوي خريد يك آپارتمان فسقلي را نمي دهد چه برسد به خريد بناهاي تاريخي - فرهنگي. استان تهران با چند شهر بزرگ و كوچك و حدود ۳۸۰۰ بناي تاريخي - فرهنگي شناسايي شده كدام يك از بناهاي واجد شرايط را مي تواند بخرد.
تعيين اين بودجه چيزي شبيه يك شوخي جدي است؛ شوخي از آن جهت كه آدم فكر مي كند نكند كسي قضيه را جدي نمي گيرد و جدي به اين دليل كه اين قضيه كاملا جدي است و اصلا سر شوخي با كسي ندارد. نكند يك روز افسوس بخوريم براي بناهاي تاريخي - فرهنگي كه از بين رفت و هيچ نشاني از آن نماند، نكند خرده بگيريم به صاحبان بناهاي قديمي كه چرا ملك شان را كه ارزش تاريخي - فرهنگي داشت با خاك يكسان كردند و براي نسل هاي بعدي نگه نداشتند.
نياز روزمره مادي انسان ها و خانواده ها را كه هر روز گسترده تر مي شوند و نياز مالي شان بيشتر و بيشتر مي شود فراموش نكنيم. و خرده نگيريم كه چرا از آن بافت سنتي قديمي چيزي بر جاي نمانده. امروز هم دير است چه رسد به فردا كه حتما ديرتر است براي رسيدگي به بافت قديمي شهرها و بناهاي تاريخي - فرهنگي كشورمان.
روز ۲۹ فروردين (۱۸ آوريل) به پيشنهاد شوراي بين المللي حفاظت از بناهاي تاريخي و با تصويب يونسكو به عنوان روز جهاني بافت ها و ابنيه تاريخي نامگذاري شد.
دكتر ناصر پازوكي مديركل ميراث فرهنگي استان تهران بناهاي تاريخي فرهنگي را بناهايي مي داند كه بيش از ۱۰۰ سال قدمت دارند و بيانگر سبك و شيوه اي از زندگي مردم هستند. علاوه بر اين پازوكي بناهايي را با قدمتي كمتر از صد سال نيز جزو بناهاي تاريخي فرهنگي مي داند اين بناها بايد داراي ويژگي معماري خاصي باشند. مثلا در موزه هنرهاي معاصر در خيابان كارگر و يا ميدان آزادي (برج شهياد) به لحاظ اينكه ويژگي معماري خاص دارند جزو بناهاي تاريخي - فرهنگي محسوب شده و به ثبت اداره كل ميراث فرهنگي رسيده اند. علاوه بر اين بافت هاي برخي محله ها هم از اين دسته اند چرا كه نوع زندگي مردم را مشخص مي كنند. همه اين بناها از جمله بناهاي تاريخي - فرهنگي محسوب شده و به ثبت مي رسند.
روز ۲۹ فروردين درواقع بهانه اي است تا ما بهتر و دقيق تر درباره بناهايي كه در كشورمان داريم فكر كرده و تصميم بگيريم. در اين روز گزارش عملكرد رسيدگي به بناهاي تاريخي - فرهنگي كشور طي سال گذشته به اطلاع مردم مي رسد و سازمان يونسكو اين گزارش ها را دريافت كرده و عملكرد كشورها را مي سنجد، از كشورهايي كه تلاش بيشتري جهت حفظ ابنيه تاريخي فرهنگي خود داشته اند تقدير مي كند و حمايت هاي مالي و معنوي مي نمايد.
به مناسبت روز ۲۹ فروردين سازمان ميراث فرهنگي كشور، نهادهاي مرتبط و دانشگاه هايي كه رشته هاي مرمت بنا و آثار تاريخي در آنها تدريس مي شود گزارش كار خود را ارائه مي دهند و برنامه هايي كه براي سال آينده دارند را اعلام مي كنند.
002930.jpg

مدير كل ميراث فرهنگي استان تهران تعداد بناهاي تاريخي ـ فرهنگي موجود در استان تهران را با احتساب تپه ها و محوطه ها در حدود ۳۸۰۰ بنا عنوان مي كند.
وي مي افزايد: «فقط در شهر تهران بيش از ۲۰۰۰ بناي تاريخي داريم كه مقدمات ثبت آنها هم زمان با ساير بناهاي استان تهران پشت سر گذاشته شده است و به تمام فرمانداري ها، ادارات ثبت اسناد و املاك و نيروي انتظامي اعلام خواهد شد. بديهي است هر گونه دخل و تصرف در اين اماكن مشمول قانون مجازات اسلامي است.
در ماده ۵۵۸ قانون مجازات اسلامي (تعزيرات) در خصوص حفاظت از بناهاي تاريخي ـ فرهنگي آمده است: «هر كس به تمام يا قسمتي از ابنيه، اماكن، محوطه ها و مجموعه هاي فرهنگي تاريخي يا مذهبي كه در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است، يا تزئينات، ملحقات، تاسيسات، اشيا و لوازم و خطوط و نقوش موجود در اماكن مذكور، كه مستقلاً نيز واجد حيثيت فرهنگي ـ تاريخي يا مذهبي باشد، خرابي وارد آورد علاوه بر جبران خسارت وارده به جنس از يك تا ده سال محكوم مي شود. »
اگر به اين بناهاي ثبت شده تاريخي خسارت وارد شود از طريق قوه قضاييه پيگيري مي شود هر چند ادارات مرتبط مانند فرمانداري، بخشداري مسئول مستقيم نيستند اما پيش از آنكه اداره ثبتي سند مالكيت صادر كند و يا شهرداري مجوز تخريب و نوسازي صادر كند بايد از ميراث فرهنگي استعلام كنند و با هماهنگي لازم با ميراث فرهنگي از وارد آمدن هر نوع خسارت به بناهاي تاريخي فرهنگي خودداري كنند. پازوكي در پاسخ به اين كه چه تعداد بناي تاريخي ـ فرهنگي در استان در معرض خطر جدي قرار دارند گفت: «در سطح استان تهران ۱۵۰ تپه و بناي تاريخي داريم كه در معرض خطر جدي قرار دارند و بايد در اسرع وقت به داد آنها برسيم؛ به دنبال گسترش سريع شهرهاي استان تهران مالكين اين بناها و يا زمين هايي كه در آنها تپه هاي باستاني شناسايي شده تمايل زيادي به فروش و يا تغيير كاربري ملك خود دارند و تنها راه نجات اين بناها حفاظت جدي از آنها است علاوه بر اين كه نياز به اعتبارات ملي هست ما بايد بتوانيم مالك خصوصي را راضي به فروش ملك به ميراث فرهنگي بكنيم. هر چند همه ما مي دانيم كه ميراث فرهنگي استان تهران سالانه ۵۰ ميليون تومان بودجه براي خريد بناهاي تاريخي ـ فرهنگي دارد و اين بودجه البته كافي نيست. چنانچه بناهاي تاريخي ـ فرهنگي ملك شخصي باشند به صاحب ملك اعم از خانه، باغ و. . . ثبت ملك را در اداره ميراث فرهنگي ابلاغ مي كنيم و بخشي از اعتبارات مرمت ملك را اداره ميراث فرهنگي پرداخت مي كند. علاوه بر اين صاحب ملك از پرداخت ماليات معاف مي شود هر چند كه براي مرمت و احياي بناهاي موجود در استان تهران ۵۰۰ ميليون تومان پيش بيني شده اما اين مبلغ اعتبار براي حفظ و نگهداري بناهاي متعددي كه در استان تهران موجود است بسيار كم است.
مدير كل ميراث فرهنگي استان تهران به عنوان يك قصه تلخ ياد كرده و گويد: «كاخ احمد شاهي در واقع تكه اي از مجموعه ۱۱۰ هكتاري كاخ موزه سعدآباد است كه رسيدگي به آن جدي و ضروري به نظر مي رسد هر چند كه كاخ سعدآباد هم اكنون در اختيار نهاد مقدسي است و حرمت اين نهاد بر همه لازم است. اما بهتر است مسئولين اين موضوع را فيصله بدهند و از درگير كردن دو نهاد جلوگيري كنند و كاخ احمدشاهي را به يكي از اين دو نهاد واگذار كنند تا مسئوليت نگهداري آن به عهده يكي از اين دو نهاد باشد. »
هر چند كه وي مطمئن است مسئله كاخ احمدشاهي سرانجام حل خواهد شد اما از هدر رفتن اين زمان طولاني تا حل كامل قضيه كاخ احمدشاهي و اتلاف وقت ابراز تأسف و نگراني مي كند.

دوران سياه آدمخواري
002925.jpg
ترجمه: نازنين زاغري
شيوع بيماري جنون گاوي، پزشكان و محققان را بر آن داشت تا تدابير جديدي انديشيده، تحقيقات خود را به انسان هاي اين دوره محدود نسازند و نيروي خود را بر انسان هاي ماقبل تاريخ متمركز كنند. طبق نتايجي كه طي اين سال ها به دست آمده است «آدمخواري» در دوره هاي پيش از تاريخ ميان انسان ها بسيار شايع بوده و همين امر باعث پيدايش ژن خاصي در بدن انسان شده است كه تنها از طريق خوردن گوشت وارد بدن مي شود. اين ژن در برابر بيماري جنون گاوي مقاومت داشته و افراد داراي آن را نسبت به بيماري ياد شده مصون مي سازد. در كتب مذهبي مسيحيت آمده است كه ابتدايي ترين منطقه اي كه به سنت «آدمخواري» روي آورد، كشوري است كه امروزه از آن با نام هلند ياد مي شود. بدون شك مي توان اين زمان را دوران سياه جاهليت زندگي انسان بدوي به شمار آورد.
پس از آن در پي وقوع جنگ هاي صليبي بسياري از سربازان و قايقرانان به دنبال كشف مناطق بكر و دست نخورده به سرزمين هايي همچون «خليج گينه نو» برخوردند كه قبايل ساكن آن گوشت تن همنوعان خود را (تنها جنس مذكر) همانند گوشت حيوانات مي بلعيدند. اگر چه پاره اي دست نوشته هاي قديمي و شواهدي همچون استخوان هاي انسان كه آثار خراش هايي با تيغ و چاقو بر روي آنها به خوبي نمايان است انسان را به شك مي اندازد كه آيا چنين چيزي حقيقتاً امكان دارد يا نه، اما انسان شناسان همچنان وجود مقوله «آدمخواري» را در تاريخ زندگي بشر تكذيب مي كنند و معتقد هستند چنين آثار جراحتي مي تواند در اثر شسته شدن اين استخوان ها توسط امواج و برخورد آنها با ماسه ها و حتي فرسايش طي مدت زماني طولاني به وجود آمده باشد. در تاريخ هفتم سپتامبر سال ۲۰۰۰ ميلادي، دانشمندان آمريكايي از وجود سنت «آدمخواري» در ميان سرخ پوستان آمريكاي جنوبي خبر دادند اما هنوز اين ابهام وجود داشت كه اين سرخ پوستان به سبب ستيزه جويي با ديگر اقوام و يا به دليل پاره اي تشريفات و آيين هاي مذهبي به آدمخواري روي آورده اند. ريچارد مارلر از دانشگاه «كلرادو» با همراهي ديگر همكارانش در تجزيه و بررسي مدفوع يكي از اعضاي قبيله «پوئيلو» به پروتئيني موسوم به «ميوگلويين» دست يافت كه تنها در بافت عضلاني چسبيده به استخوان و يا قلب انسان يافت مي شود و نمي توان گمان كرد كه اين نوع خاص پروتئين از طريق بيماري به بدن وي نفوذ كرده باشد. شك مارلر در مورد آدمخواري اعضاي اين قبيله زماني به يقين تبديل شد كه در بررسي ظروف غذاي آنها وجود پروتئين ياد شده به خوبي ديده مي شد. آدمخواري سرخ پوستان جنوب غربي آمريكا نه از روي برگزاري مراسم و آيين هاي مذهبي بلكه از روي خشم و نفرت انجام مي گرفته است و اين حقيقت در بررسي نحوه كشتن افراد، شكستن استخوان ها و به خاك نسپردن اجساد به خوبي مشهود است. در سال ۱۸۴۶ ميلادي يك گروه ۹۰ نفره متشكل از مردان، زنان، كودكان و تعداد اندكي از چهارپايان براي مهاجرت به كشور آمريكا كوله بارشان را بسته، سوار بر ارابه اي باركش عازم سفر شدند. سفري خسته كننده و طاقت فرسا كه مي بايست مسافت ۸۰ مايلي كوير نمك، متعلق به بوميان سرخ پوست آمريكايي را پشت سر مي گذاشتند. پس از عبور از اين كوير راهنماي گروه به دليل نامساعد بودن شرايط آب و هوايي دستور تغيير مسير به سمت كوه هاي «نوادا» را صادر كرد اما از بخت بد راه را گم كرده براي مدتي طولاني در ميان كوه هاي نوادا به دام افتادند. آذوقه هايي كه هر يك براي سفر به همراه داشتند به مرور زمان به پايان رسيد، گرسنگي آن قدر به آنها فشار آورده بود كه به ناچار به خوردن گاو، گوسفند و ديگر چهارپايان روي آوردند اما از آنجا كه تعداد آنها بسيار اندك بود تنها براي مدت كوتاهي مفيد واقع شدند و دوباره گرسنگي، مهاجران را به ستوه آورد.
نيمي از آنها بر اثر گرسنگي جان باخته، با مرگ خود ديگر بازماندگان را به اين فكر واداشتند كه استفاده از اجساد مردگان تنها راه نجات آنها از گرسنگي و مرگ تدريجي است. كاري كه در آن برهه خاص زماني براي اين افراد تنها راه حل ممكن محسوب مي شد پس از بازگشت به تمدن و زندگي عادي ننگي به شمار مي رفت كه به واسطه آن نام آن ها در تاريخ آدمخواران با عنوان «جنايتكاران خونخوار» به ثبت رسيد. تنها افرادي كه با شهامت تمام از اين واقعه اسفبار سخن به زبان راندند گروهي از آلماني هاي مهاجر ملقب به «لوئيس كزبرگ» بودند، به غير از آن ها ديگر افراد گروه به سكوتي ابدي فرو رفتند. وقايعي از اين دست در حوادث تاريخي بارها ديده شده كه انسان ها بالاجبار به خوردن گوشت همنوعان خود روي آورده اند در حالي كه سنت آدمخواري در انسان هاي بدوي امري كاملاً متفاوت بوده است. در كتب تاريخي آمده كه سنت آدمخواري مقارن با آغاز دوره نوسنگي۱ بوده و از آن تاريخ در ميان انسان ها اعمال شده است. هرودت، تاريخ نويس يوناني بارها و بارها در نوشته هايش به وجود آدمخواران اشاره مي كند. ماركوپولو نيز در كتاب سفرهاي خود ذكر مي كند در راه به قبايل آدمخواري برخورده كه از تبت به سوماترا كوچ مي كردند. همين طور نقاط دور افتاده اي در آفريقاي مركزي و جنوبي، خليج مكزيك، استراليا، نيوزيلند، سوماترا، گينه نو و برخي قبايل آمريكاي جنوبي از ديگر مناطقي هستند كه سنت آدمخواري در ميان قبايل و طوايف اندكي از آن ها به چشم مي خورد. در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي ياد شده سنت آدمخواري نوعي آيين مذهبي به شمار آمده و قوانين و مناسبت هاي خاص خود را دارد. به طور مثال «تطهير و تزكيه نفس» و «آرامش و تسكين روح خدايان» را مي توان از مناسبت هاي مورد استفاده در سنت آدمخواري برشمرد اما ديده شده است كه در برخي موارد انسان ها از روي خصومت و كينه هاي قومي و قبيله اي طعمه همنوعان آدمخوار خود گرديده اند.
از سنت آدمخواري در فرهنگ غرب به عنوان تابو ياد مي شود و كمتر كسي وجود اين قبايل را تاييد كرده و مراسم مربوط به آن ها را بازگو مي كند مگر در موارد نادري كه انسان ها از شدت گرسنگي و ترس از مرگ بدان روي آورده باشند. اما آنچه امروزه دانشمندان را به تحقيق و بررسي بيشتر واداشته بروز يك نوع بيماري با نام علمي «پريون» است. پريون گونه خاصي از پروتئين ها است كه سبب بروز بيماري از نوع گاوي در انسان مي شود و تنها از طريق استفاده گوشت هاي آلوده انسان و گاو انتقال مي يابد. اين امر حقيقت غيرقابل انكاري است كه با توجه به آن مي توان بي هيچ ترديد وجود سنت آدمخواري در انسان هاي ماقبل تاريخ را پذيرفت.
پي نوشت:
۱ - عصر حجر جديد يا دوره نوسنگي دو ونيم ميليون سال پيش در آفريقا، در حدود دو ميليون سال پيش در آسيا و قريب به يك ميليون سال پيش در اروپا آغاز گرديد، دوراني كه هنوز فلز كشف نشده، انسان هاي اوليه ابزارهاي مورد نياز خود را از سنگ تهيه مي كردند.

نيم نگاه
پايان يك آلونك
مهري رشيدي
كوچه پس كوچه هاي شهرك شيرودي در ميان آلونك هاي زيادي پنهان شده است. صداي خنده و بازي هاي كودكان بسياري در كوچه هاي چند متري مي پيچد. ساختمان چند طبقه اي كه در بالاي سرآلونك ها جا پاي كارخانه پتوسازي تهران گذاشته، هر روزه اين آلونك ها را زير نظر دارد. شيرآبي كه در كوچه ها وجود دارد بهانه اي است كه هميشه بسياري از خانم ها را كنار هم جمع مي كند. شرشر آب كه از بين كوچه ها عبور مي كند بوي دلاويزي را به مشام مي رساند. پنجره هاي كوچك كه به سمت خانه همسايه كناري باز مي شود. هر روز صبح با بالا آمدن خورشيد باز و با پايين آمدنش بسته مي شود.
002940.jpg

حال، از كوچه پس كوچه هايي كه در آن غوغايي به پا بوده، جز يادي و خاطره اي چيزي باقي نمانده است. از ميان همه آن خانم هايي كه روزهاي بلند تابستان كنار شير آب جمع مي شدند تنها يك نفر باقي مانده است.
دست هايش را زير شير آب داخل كوچه گرفته هنوز هم صداي همسايه هايش در گوشش مي پيچيد. شرشر آب در ذهنش غوغايي به پا كرده بود. به آب زلال و پاكي كه روي زمين مي ريخت و روانه مي شد، چشم دوخته بود. تصويرهايي كه از مقابل چشمانش عبور مي كرد، مربوط به چند سال پيش مي شد. زماني كه اولين پيك شهرداري براي حل و فصل مشكل ميان آن ها و شهرداري در زمينه فروش آلونك ها آمده بود و آن ها به اين نتيجه رسيدند كه پس از آن همه كشمكش و تحصن و اعتصاب و اعتراض قيمت آلونك ها را بايد كارشناس تعيين كند. اما قيمت كارشناس هم تفاوتي با قيمت شهرداري نداشت. رسيدن به اين نقطه براي آن ها بسيار گران تمام شد. خيلي از مردهايي كه سرپرست آلونك ها بودند، در مقابل پول خانه شان كه از اول تا آخر با نگاه چند ثانيه اي تمام مي شد، هاج و واج مانده بودند. چند سر عايله با اين پول كم و در مقابل هزينه سرسام آور تهيه مسكن! دربه دري و آوارگي. حتي در اطراف تهران هم نمي توانستند خانه اي تهيه كنند. اين سرنوشت همه سرپرست هاي اين آلونك نشين ها بود. اين دوران تلخ تنها با زدن چند پلك از مقابل چشمانش دور شد. به هر گوشه اي از اين ويرانه سرا كه نگاه مي كرد، خانواده اي را كه با ناراحتي خانه خودش را ترك كرده بود، به ياد مي آورد. حال چند سالي مي شد كه از آن ها خبري نبود. به آخرين قسمت اين برهوت نگاه مي كرد. گودال چند متري كه دست پرورده ماشين هاي شهرداري بود مثل جاي گلوله اي است كه بر قلب زميني با خاطرات و گرماي وجود خانواده ها خورده و هر كدام از آن ها را به سمتي پراكنده باشد. به ياد زماني افتاد كه خودشان خانه هاي ۳۰ متري را در كنار محل كارشان بنا كرده بودند. كارخانه پتوسازي كه ديگر تنها صدايي از چرخ دنده هايش از زير پي و فونداسيون ساختمان چند طبقه، باقي مانده است به مثابه يادگار تمامي اين خانه ها و صاحبان آن ها بود و از زماني كه كارخانه از بين رفت، خانواده چندين نفره از كاركنان و كارگران اين كارخانه هم متلاشي شد. چشمانش ديگر گوياي تمام مصيبت هايي بود كه اين چند سال بر سرش آمده است.
به راستي چه سرنوشتي در انتظار آلونك نشينان خواهد بود؟ تلفن چندين بوق پشت هم زد. اما كسي جوابگوي آن نيست. سرانجام كسي از پشت خط جواب مي دهد و سرانجام مقام مسئولي در شهرداري منطقه پاسخگو مي شود: اين زمين كانون آلونك نشيناني بود كه بعد از جلساتي كه براي حل اين مسئله برگزار شد همگي تصميم به فروش خانه هاي خود گرفتند. در اين راستا ما هم كارشناساني را به منظور تعيين قيمت اين آلونك ها به كار گرفتيم كه بعد از تعيين قيمت به لحاظ مكان و لحاظ آلونك مورد نظر قيمت هايي را تعيين كرده و به دادگستري اعلام شد و به همان قيمت از اين خانواده ها خريداري شد. مسئول مربوط در رابطه با برنامه هاي آتي اين قطعه زمين اينچنين مي گويد: اين زمين به لحاظ مكان و لحاظ موقعيت مكانيش كه از يك طرف به استاديوم و ايستگاه مترو نزديك است و از طرف ديگر بار ترافيك سنگيني كه در اين محدوده هميشه وجود داشته است، شهرداري به اين نتيجه رسيد كه دو طبقه پاركينگ عمومي و يك طبقه تجاري ـ خدماتي به منظور ايجاد انگيزه براي كسب سرمايه ساخته شود كه البته اين بناها در زيرزمين ساخته خواهد شد و بر روي اين بنا فضاي سبز كار مي شود.
درباره خانواده اي كه در اين مكان هنوز زندگي مي كنند مسئول مربوطه مي گويد كه ما نمي توانيم مصالح جمع را به نفع فرد به خطر بيندازيم. افرادي كه در اين آلونك ها ساكن بودند، تصميم به فروش گرفته اند و بيشتر اين خانواده ها هم از اين خانه ها نقل مكان كرده اند. البته اگر اين افراد باز هم شكايتي دارند، مي توانند كارشناس گرفته و در صورت تمايز قيمت مطرح شده از طرف كارشناس شهرداري به دادگستري مراجعه كنند تا دادگاه پاسخگوي آن ها باشد.

ناتور
زمين هنوز صبور است
اين چيزي است كه ما آموخته ايم؛ آب مايع حيات است و اين چيزي است كه ما تجربه كرديم: نفت مايع ممات. دريا، ابر و باران مظهر بخشايندگي اند. مظهر گشايش، بركت، روزي و آب درياست ابر است باران است. آب عين طراوت و تطهير است. آب غسل تعميد است. نفت اما نتيجه انباشت سلول هاي بدن جانداران و گياهان طي قرون متمادي است؛ اين متداول ترين تعريف نفت است كه هر شاگرد مدرسه اي آموخته است. پس نفت مظهر چيست؟ پشت صفحه مانيتور مي نشيند. برنامه بازي خشونت آميزي را اجرا مي كند. محل و جغرافياي مبارزه را انتخاب مي كند. تعداد نفرات پياده نظام، اسلحه، آذوقه، هواپيماي جنگنده، ناو، تانك و. . . همه چيز را با حوصله بايد برگزيند. و اما يك بازي خوب، يك يار، يك متحد لازم دارد. گوشي تلفن را برمي دارد. آيا تو حوصله يك بازي را داري؟ دارد. و اما يك نبرد خوب يك دشمن مي خواهد. آيا هر كسي در جغرافياي جنگ من قدم بگذارد، دشمن است؟ آري هست. و دشمن را بايد كشت. اين يك قانون است. پشت صفحه مانيتور مي نشيند. همه چيز آماده است. قهوه گرم خويش را مي نوشد. OK و كليد اينتر؛ بازي شروع مي شود. اين يك بازي جدي است.
و اين چنين جنگ آغاز مي شود.
بچه ها شوخي شوخي
به قورباغه ها سنگ مي زنند
قورباغه ها جدي جدي مي ميرند
زمين شاهد خشونت ها، شرارت ها و كشتارهاي بسياري بوده است. زمين شاهد جفاي آدمي در حق خويش و جفاي آدمي در حق زمين بوده است. زمين آن گاه كه عيسي پاي به فلسطين نهاد، دانست كه ملت او نمي جنگد و صورتش را هميشه براي سيلي دوم برمي گرداند. وقتي عيسي مسيح بر صليب كشيده شد بي آنكه اعتراضي كند دانست كه او گردن نهاده بر حكم الهي است و نه مي جنگد و نه صلح مي كند. زمين آن گاه كه محمد(ص) پاي به عربستان نهاد، دانست كه ملت او نمي جنگد و دفاع مي كند. وقتي محمد(ص) از كوچه مي گذرد و تفاله هميشگي را پيرزن مخالف او بر سرش نمي ريزد، به عيادت پير مي رود و از نگراني اش براي سلامتي او مي گويد، دانست كه او بزرگوارانه انتقام نمي گيرد و به زور متوسل نمي شود. اما زمين آن گاه كه برده هاي بي شمار آفريقايي به آمريكا برده شد و انسان هاي بي شمار سرخ پوست به خاطر رنگ، زمين، طلا و نفت به هلاكت رسيدند، دانست كه قصه عوض شده است. زمين دانست و از نخستين روز هابيل و قابيل دانستند كه چه اتفاقي مي افتد، اما بر طبق بزرگ ترين قانون كيهاني و آفرينش، صبر كرد تا تاوان انسان را انسان پس دهد. زمين مي دانست كه هيچ عملي در جهان هستي بي عكس العمل و تاوان نيست؛ پس زمين صبر كرد. در پس هر طوفان آرامشي است همچنان كه به آرامش دريا نمي توان اطمينان كرد. اين يك قضيه دوطرفه است. جنگ و صلح. اما به چه بهايي و با چه هدفي و چه وسيله اي و چه توجيهي؟
زمين هنوز صبور است و اميدوار.
زمين آب را داد و انسان نفت را استخراج كرد. اين تمام چيزي است كه ما تجربه مي كنيم؛ مرگ.

آيين مردم ايران
ارديبهشتگان، جشن گل
شادي وطن پرست
دوم ارديبهشت ماه مصادف است با جشن ارديبهشتگان يا جشن گل كه نزد ملل مختلف بسيار مرسوم است. ارديبهشت ماه مياني فصل بهار است و سبزترين ماه سال به شمار مي آيد. در تقويم هاي قديم كه ماه هاي سال ۳۰ روز بودند، سوم ارديبهشت ماه، ارديبهشت روز اين ماه بود كه آن را جشن مي گرفتند اما در تقويم هاي امروزي كه ۶ ماه اول سال ۳۱ روز است، اين جشن به دوم ارديبهشت ماه تغييريافته است. اين نام در اوستا، اَشَه وَهيشتَه» و در پهلوي «اُرت وَهيشت» آمده است و به معني «بهترين راستي»، «مانند بهشت» است. ارديبهشت نام يكي از هشت امشاسپندان (ملائكه) نيز است كه در جهان نماينده پاكي و تقدس و نگهبان قانون و آيين ايزدي اهورامزداست و در جهان خاكي نگهبان آتش است و همچنين نگهبان دومين ماه سال و سومين روز ماه است. گويند گل «مرزنگوش» متعلق به اوست و درواقع نمادي از او به حساب مي آيد. هفت امشاسپندي كه ارديبهشت يكي از بهترين آنهاست، هفت سين را تشكيل مي دهند. درواقع هفت نماد از هفت امشاسپند مانند: سير، سيب، «سير» كه نمادي است از امشاسپند «هرمزد» دوركننده كردار، پندار و گفتار بد است، امشاسپند «سيب»، «سپندارمذ» است و در گذشته به آن اشاره كرديم كه سمبلي است از زن، «سمنو» نماد امشاسپند ارديبهشت است چرا كه در ارديبهشت گندم ها مي روند و سمنو نيز حاصل اين گياه است. در اين روز مقدس مردم به آتشكده ها و معبدها مي روند و از پادشاه حاجت خود را مي خواهند و پادشاهان نيز بارعام داده و وزير در حضور پادشاه به اجراي آييني كه مرسوم بوده مي پرداخت و به همه اندرز مي گفت.
در آثارالباقيه آمده است: «ارديبهشت گان روز سوم ارديبهشت است كه به دليلي بهترين راستي و فرشته آتش و نور است و اين دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به اين كار سوگل كرده و نيز ماموريت داده است. علل و امراض را به ياري ادويه و اغذيه برطرف كند و صدق را از كذب و حق را از باطل تمييز دهد. » همانطور كه ابوريحان نوشته، اين فرشته نماينده راستي و درستي است. بنابراين هر كس از او پيروي كند در راه راست و حق است و هر كس از صفات او دوري كند راه باطل و دروغ را پيموده است.

جامعه
ادبيات
اقتصاد
ايران
زمين
شهر
عكس
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |  علم  |
|  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |