يكشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۲
شماره ۳۰۲۸- April, 20, 2003
ورزش
Front Page

ديگر پرواز نمي كند
گرهارد والدهر
008010.jpg

ترجمه: امير عليزاده
مايكل جردن روز چهارشنبه براي سومين بار از بسكتبال خداحافظي كرد. ظاهراً اين بار جدي تر از دفعات پيش است. دوره اول كه از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۳ به طول انجاميد «دوره اوج» The Climp نام گرفت. دوره دوم از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ بود كه به «بازگشت» The Return معروف شد. دوره سوم نيز در هزاره جديد بود كه از ۲۰۰۱ آغاز شد و چهارشنبه گذشته به پايان رسيد. اين دوره در نهايت دوره «بي قراري و بي تابي» The Itch لقب گرفت.
دو دوره اول به شش قهرماني در NBA به همراه گاوميش هاي شيكاگو منجر شد و نام مايكل جردن را بالاي بلندترين قله هاي افتخار و شهرت قرار داد. اما دوره سوم مبهم است و مورد تجزيه و تحليل كارشناسان قرار گرفته است.
• • •
فيلادلفيا، مركز First Union،خيابان South Board. مايكل جردن روز چهارشنبه در اينجا آخرين بازي خود را انجام داد و همان طور كه پيش بيني مي شد استاديوم پر شده بود. «عالي جناب پرنده» درآمدزاترين بازيكن تاريخ NBA بوده و مسلم است كه تلويزيون مسابقه خداحافظي اش را مستقيم پخش كند. جشن هاي خاصي نيز در نظر گرفته شده بودند كه در وداع هر بزرگي عادي هستند.
روي بوردهاي تبليغاتي۹۵ Interstate هم كه به ورزشگاه منتهي مي شود، بزرگ نوشته شده بود: «كس ديگري در اين كفش ها جا نخواهد داشت. از اين خاطرات متشكريم.»
مايكل جردن بسكتبال را كنار گذاشت. براي سومين بار، اما اين دفعه براي هميشه. چند ماه پيش در جواب شايعاتي مبني بر بازگشت مجدد او در آينده گفته بود: «خير، ديگر به هيچ وجه امكان ندارد كه من دوباره برگردم. » به هنگام دومين استعفاي خود در سال ۱۹۹۸ نيز چنين حرفي زده بود. اما از آن زمان پنج سال گذشته، ضمن اين كه آن موقع گفته بود كه ۹/۹۹ درصد ديگر باز نخواهد گشت. يعني احتمال ۱/۰ درصد به حقيقت پيوست و «عالي جناب پرنده» يك بار ديگر بند كفش هايش را بست. اين بار براي واشنگتن ويزاردز. هنگامي كه اين تصميم را گرفت ۳۸ سال داشت و به گفته خودش نسبت به تيم جوان خود احساس مسئوليت مي كرد. «روزي آنچه كه آن ها از من مي آموزند به كارشان خواهد آمد.»هم اينك مي توان از خود پرسيد كه آيا جردن دوبار زود خداحافظي كرد يا اين كه يك بار دير بازگشت؟
تنها چيزي كه مشخص است اين است كه بازي خداحافظي جردن و مراسم وداع با او يJordan,The Final  دراماي تكان دهنده اي نبود. هنگامي كه دوشنبه پيش در مركز MCI آخرين بازي خانگي خود را براي جادوگرهاي واشنگتن انجام مي داد، دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا نيز آمده بود. رئيس پنتاگون همان پرچمي كه روز يازده سپتامبر ۲۰۰۲ به ياد عمليات تروريستي يك سال قبل از آن بربام ساختمان پنج ضلعي واشنگتن برافراشته شده بود را به جردن اهدا كرد، تماشاچيان با تشويق هاي ممتد و پرشور خود با ستاره خود خداحافظي كردند. اما همه اين صحنه ها همانند فيلم خوبي بود كه يك بار آن را ديده اي و تمام قسمت هاي آن را به خوبي مي شناسي، جردن در آن مسابقه ۲۱ امتياز كسب كرد، اما ويزاردها با نتيجه ۹۳ بر ۶۹ مغلوب نيويورك نيكس شدند. تيمي كه مثل خودشان جزو تيم هاي متوسط NBA است. كل بازي و مراسم برنامه ريزي شده حتي ذره اي هم بيننده را احساساتي نمي كرد.
نشريه Sports Illustrated پس از دومين خداحافظي جردن در سال ۱۹۹۸ نوشت: «او همانند خورشيد زمستاني است. آن قدر تابناك است كه چشم آدمي را به درد مي آورد.»
008025.jpg

روزنامه نيويورك تايمز نيز پاييز گذشته هنگامي كه جردن اعلام كرد سرانجام از بسكتبال كناره گيري خواهد كرد، يك يادداشت را به او اختصاص داد.
«اولين خداحافظي جردن در سال ۱۹۹۱ مثل يك شوك بود. او پس از سه عنوان قهرماني با شيكاگو بولز از فوق ستاره بودن خسته شده بود، علي الخصوص پس از قتل پدرش. تصميم او در آن زمان براي همه قابل فهم و در عين حال ناگوار بود. » خود او بعدها گفت كه هيچ گاه جاي خالي بسكتبال را در زندگي اش مثل آن دوران احساس نكرده بود. به همين خاطر سال ۱۹۹۳ بازگشت و سه بار ديگر با شيكاگو قهرمان شد. اما پايان دوره دوم ديگر كسي را متحير نكرد. جردن پس از دومين كناره گيري خود گفت: «خداحافظي در سال ۱۹۹۸ تصميم من نبود. بول ها برنامه جديدي براي نوسازي تيم داشتند كه من در آن، جايي نداشتم. » در آن زمان جردن ۳۵ ساله اختلافات اساسي با مديريت بولز داشت. چنين مسائلي پيش مي آيند، اما اين كه جردن چرا دوباره تصميم به بازگشت گرفت، بر مي گردد به اين كه سرمايه گذاري هاي او به عنوان يكي از صاحبان جديد و مدير باشگاه واشنگتن ويزاردز دچار ركود شده بود.سال ۲۰۰۱ بازگشت و ميانگين حضور تماشاچي را در MCI، استاديوم ويزاردز، به ميزان ۳۲ درصد افزايش داد. بهترين بسكتباليست تاريخ هميشه يك تاجر بزرگ نيز بوده است.
دوشنبه پيش آلن هوستن از تيم نيويورك نيكس كه به واشنگتن آمده بود گفت: «اي كاش مايكل همان تصويري كه ما در سال ۱۹۹۸ از او داشتيم را به حال خود وامي گذاشت.»
اين تصوير ششمين بازي ميان بولز و يوتاجز در فينال بود. يك تصوير كلاسيك: شيكاگو بولز عقب است و ثانيه ها مي روند. يوتا در آستانه پيروزي است. اگر اين اتفاق مي افتاد سرنوشت قهرماني آن فصل به بازي هفتم كشيده مي شد. اما جردن! پرش، شوت و ورود توپ به سبد. آخرين حركت مسابقه كه منجر به ششمين قهرماني بولز شد. هوستون مي گويد كه اين تصوير در كتاب ها و افسانه ها جا دارد، در صورتي كه در اين دو سال وجهه اسطوره اي اش كمي لطمه خورد حتي به ثمر رساندن ۴۰ امتياز در يك مسابقه در ۴۰ سالگي، به عنوان اولين بازيكن در NBA، هم نتوانست مانع اين آسيب شود. يك ركورد ديگر شركت در مسابقه All Star براي چهاردهمين بار بود. مكمل همه اين افتخارات اين بود كه او در هر مسابقه به طور ميانگين ۱/۲۰ امتياز كسب كرد و از هر دو شوت يكي را وارد سبد مي كرد و اين كه به گفته تري ليونز كارشناس NBA هنوز هم بهترين بازيكن ويزاردز است.
اما مگر ويزاردز كه هستند؟ اسطوره جردن با پيروزي و افتخار زينت شده، با توانايي هاي خارق العاده جسماني و اعصابي پولادي در مواقع حساس. تنها شش عنوان قهرماني، پنج بار بهترين بازيكن NBA، ده بار بهترين شوت زن ليگ و ميانگين ۲/۳۱ امتياز در يك فصل باقي مي مانند. يك شب ۶۹ امتياز در يك مسابقه كسب كرد. اما همه اين ها در ورزش كه زندگي سريعي دارد، گذشته هستند. ورزشي كه امروز قهرماناني متفاوت دارد. مثل اونيل، برايانت، مك گريدي، يائومينگ يا درك نويتسكي. دان چني مربي نيويورك نيكس كه در روزگاري مايكل جردن كابوسشان بود پيش از بازي دوشنبه با واشنگتن گفت: «ما شبي تاريك را براي او رقم خواهيم زد و به او اجازه نخواهيم داد تا در شب خداحافظي خود ۴۰ تا ۵۰ امتياز را به ثمر رساند. » بدون زحمت مقابل مردي ايستادند كه روزي لري برد در مورد او مي گفت: «روح است در لباس مايكل جردن. » اما او ديگر پرواز نمي كند، نيروي جاذبه از او پيشي گرفت.
زوددويچه سايتونگ

خداحافظي رب النوع بسكتبال
تسليم زمان
روز قبل از ديدار خداحافظي او هم كاملاً فراموش نشدني است بليت هاي حضور در استاديوم به مبالغ ششصد هفتصد، هزار و حتي سه هزار دلار در بازار سياه معامله مي شدند گويي در آخرين لحظه باز هم همه مي خواستند از محبوبيت اين مرد استفاده كرده و به ثروت برسند
008030.jpg

سهيلا قاسمي
هيچ كس نمي تواند از زمان بگريزد و مايكل جردن هم از اين قاعده مستثني نيست. بهترين بسكتباليست تاريخ ديدار نهايي اش را در فيلادلفيا انجام داد و خداحافظي كرد. جردن در سن ۴۰ سالگي و پس از آنكه دو بار اعلام بازنشستگي كرده و دوباره در سال ۲۰۰۱ به زمين بازگشته بود ديگر اين بار جداً از زمين بسكتبال خداحافظي كرد.
جردن با اندوه مي گويد: «واقعاً سريع گذشت. اصلاً باورم نمي شود كه اين دو سال با چنين سرعتي سپري شد. اما خوب مي دانم كه پايان كارم نزديك است. دو فصل باشكوه را در واشنگتن سپري كردم و واقعاً لذت بردم. افسوس كه نتوانستيم به مرحله پلي آف برسيم. اما اين تيم در وضعيت خوبي قرار دارد و حالا مي توانم امسال را آخرين سال بازي ام اعلام كنم. »
او پس از بازگشت به بازي در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۱ اعلام كرد كه به علت عشق به بازي دوباره كفش هاي بسكتبالش را به پا كرده است. او عضو جديد تيم بي رنگ و روي ويزاردز واشنگتن شد و اميدوار بود كه يك بار ديگر جذابيت را به تيم بازگرداند. براي اولين بار، اين بومي بروكلين (نيويورك) هدف رسيدن به عنوان قهرماني را نداشت، بلكه به رسيدن به مراحل فينال ليگ راضي بود.
براي او رفتن به تيمي قوي تر و رسيدن به قهرماني هفتم يا هشتم كار سختي نبود. اما جردن نقشه ديگري در سر داشت. قهرمان شش باره NBA (به همراه تيم شيكاگو بولز) كه پنج بار بهترين بازيكن ليگ شده بود، آرزو داشت در رقابت ديگري كه سخت تر هم بود شركت كند. در واقع مي خواست تيمي را از ته جدول تا مرحله پلي آف بالا بكشد.
اين نبرد كه در نظر جوانان و افراد كم تجربه برخي تيم هاي واشنگتني بسيار جذاب بود، هدفي دست نيافتني مي نمود. جردن، رقيب سرسختي بود و تمام تلاش خود را كرد. با اين حال اين بسكتباليست استثنايي در سن چهل سالگي، در حالي كه در دهه ۹۰ با تيم شيكاگو بولز حاكم بي چون و چراي دنياي بسكتبال بود، ناچار شد قوانين سخت زمان را بپذيرد و تسليم شود.
علي رغم اين مسئله، آكروبات قديمي زمين هاي بسكتبال، بازي و هوش منحصر به فردي داشت و در حالي كه يك بازيكن مسن به حساب مي آمد با ميانگين ۱/۲۰ پوئن، ۱/۶ ريباندز و ۸/۳ پاس منجر به گل به كار خود پايان داد. جان تامپسون، سرمربي سابق دانشگاه جورج تاون در مصاحبه با يك شبكه تلويزيوني خصوصي اعلام كرد: «افرادي كه آرزو داشتند جردن را به خوبي ۲۳ سالگي اش ببينند، واقعاً احمق هستند. اما در سن ۴۰ سالگي، او موفق شده بود به شيوه اي خلاقانه بازي كند. جردن از زمان ورودش به واشنگتن بسيار سخت كار كرده بود. فكر مي كنم هيجان زيادي در مردم ايجاد كرده باشد. »

بازگشت شور و هيجان
باشگاه كه با جادوي بازي او كاملاً متحول شده بود، موفق شد در برابر مردم پرشور پيشرفت خوبي از خود نشان دهد. ايب پالين مالك تيم توضيح مي دهد: «مايكل شور و شوق را به MCI (سالن بسكتبال واشنگتن) بازگرداند. اگر او فقط زودتر از اينها به تيم ما پيوسته بود، مي توانستيم به چندين عنوان قهرماني دست يابيم. مشاهده رفتن او بسيار سخت است. او به خودش فشار مي آورد و همه سعي خود را مي كرد تا ما به پلي آف برسيم. »
جردن با بالاترين پوئن، فلسفه كاري اي از خود نشان داد كه تقريباً مشابه رفتار اسپارتي ها بود. او با همان حس فداكاري در كنار هم تيمي هايش ظاهر شد. جردن براي آنكه دوستداران جوانش را تسليم چنين فلسفه اي كند، دچار مشكل شد و چندين بار پس از شكست هاي سخت، عدم جديت شركايش را مورد انتقاد قرار داد. بازيكن سابق اين تيم به نام دني اينج مي گويد: «فكر مي كردم زندگي با او و تمرين كردن با او موجب شود بازيكنان جوان ويزاردز پيشرفت اعجاب انگيزي داشته باشند. اما حالا از خود مي پرسم آيا اين كار در نظر آنها زيادي ظالمانه نبوده؟ مايكل شخصيتي بسيار قوي دارد. حيف است كه از اين خصلت استفاده نشود، چون او تنها با نشان دادن راه به بازيكنان آنها را بسيار تغيير داده است. »
تنش نسل ها و عدم درك شرايط خاص بازيكني كه سال هاي سال سمبل آنها بوده موجب شده كه در ميان ويزاردز فضاي سنگيني به وجود آيد. واشنگتن كه در ماه مارس با ۲۹ پيروزي و ۲۹ شكست هنوز براي رسيدن به مراحل فينال تلاش مي كرد، بدون ستاره درخشانش جردن نابود خواهد شد و در ۲۴ مسابقه قريب به ۱۵ شكست در كارنامه خود ثبت خواهد كرد.
جان تامپسون در تحليل خود مي گويد: «رسيدن به مرحله پلي آف كار ساده اي نيست. اما او آرزو، شهامت، اراده و عشق به كار را با خود آورد؛ چيزي كه در اينجا خيلي كم است. من به مردي مثل مايكل بسيار احترام مي گذارم. او كسي است كه كاملاً موفق بوده و از يك تجربه ديگر هم هيچ هراسي ندارد. او با بازگشت خود، اسطوره بودنش را خدشه دار نكرد. افرادي كه چنين نظري دارند واقعاً ترسو هستند و از شناخت موفقيت و انتقاد مي ترسند. مايكل هيچ گاه از شركت در هيچ نبردي نمي هراسيد. » واقعاً تصويري كه از يك قهرمان استثنايي انتظار مي رود، چنين است.

مردي عادي، منبع درآمدهاي كلان:
تنها نام مايكل جردن براي نشان هاي تجاري و سازمان هايي كه تصوير او را خريده اند، سود كلاني به همراه داشته است. او از زماني كه به NBA رفت بيش از ۴۵۰ ميليون دلار به دست آورد، اما مسلماً سود شركت ها و كارخانه ها بسيار بيش از اين بوده است. سال ،۱۹۸۴ نايك قرارداد شراكتي با او به امضا رساند، البته او دوست داشت فقط با سازندگان لوازم ورزشي قرارداد ببندد. شركت «اورگون» خيلي زود توانست از طريق مايكل يك ميليارد دلار درآمد كسب كند. اين مقدار چندي بعد ده برابر شد.
سال ،۱۹۸۴ NBA روزانه ۵/۴۶ ميليون تماشاچي آمريكايي را به پاي تلويزيون ها مي كشاند. پس از آن، بيش از دو ميليارد نفر در سراسر دنيا به تماشاي مستقيم بازي هاي ليگ مي پرداختند. سال ،۱۹۸۴ NBA يك ميليون دلار درآمد داشت، اما امروزه درآمد آن به بيش از سه ميليارد دلار رسيده است.
صنعت سينما هم از اين بابت بي نصيب نمانده است. «Space Jam» فيلمي كه جردن ستاره آن است، در سالن هاي سينما ۲۳۰ ميليون دلار فروش داشت و سپس با فروش خارج از سالن ها، بيش از همين مقدار را به دست آورد. جردن با بازي در نقش اصلي و هميشگي خود ۱۵ ميليون دلار پول مي گرفت. اين مبلغ قابل توجه موجب شد كه همه بسكتباليست ها بيش از پيش خواهان افزايش حقوق خود شوند. مجيك جانسون، ستاره سابق NBA، با لحني نيمه شوخي و نيمه جدي مي گويد: «همه بسكتباليست ها بايد دست در جيب كنند و بخشي از حقوق خود را به مايكل جردن بدهند. چون بدون او هيچ كس نمي توانست چنين دستمزدي بگيرد. »
روز قبل از ديدار خداحافظي او هم كاملاً فراموش نشدني است. بليت هاي حضور در استاديوم به مبالغ ششصد، هفتصد، هزار و حتي سه هزار دلار در بازار سياه معامله مي شدند. گويي در آخرين لحظه باز هم همه مي خواستند از محبوبيت اين مرد، استفاده كرده و به ثروت برسند.

باشگاه هاي مشهور اروپا
اف. س. پورتو ـ ۱
(پرتغال)

مشخصات
008015.jpg

نام رسمي:
Futebol clube do porto
نام مستعار: اژدها
تاسيس: ۱۸۹۳
آدرس:
Torre das Antas Fernao de megahaes 1862, 14PT-4350158 Porto
فكس: ۳۵۱-۲۲۵۰۷۰۵۵۰+
آدرس اينترنتي: pwp.netcabo.pt
استاديوم: داس آنتاس (۶۶ هزار نفر)
لباس اصلي: پيراهن راه راه آبي و سفيد، شلوارك آبي، جوراب آبي
رئيس باشگاه: خورخه نونو پنيتو داكوشتا
سرمربي: خوسه مورينيو
حامي مالي: revigres
هواداران ويژه: دكتر آرميندو لوپز كوئليو (اسقف اعظم پورتو)، اليزا فريرا (اقتصاددان، وزير سابق برنامه پرتغال، عضو حزب سوسياليست پارلمان، هوادار هميشه حاضر پورتو)، فرناندو گومژ (شهردار سابق لندن)
اسطوره هاي هميشگي: آگوستو باپتيست و رباح ماجر (به عنوان بازيكن)، توميسلاو ايويچ (به عنوان مربي)

افتخارات:
۲۲ عنوان قهرماني ليگ پرتغال
۱۱ جام حذفي
۱۲ سوپرجام

افتخارات خارجي:
يك عنوان جام باشگاه هاي اروپا (۱۹۸۶)
يك سوپر جام اروپا
يك جام بين قاره اي

عناوين و افتخارات در ساير رشته ها:
۹ قهرماني ليگ بسكتبال پرتغال
۱۱ قهرماني ليگ هندبال
۶ عنوان مختلف اروپايي در رشته هاكي

تاريخچه:
008035.jpg

همه چيز از سال ۱۸۹۳ آغاز شد. در ۲۸ سپتامبر اين سال «آنتونيو نيكولائه دي آلميدا» دفتر سفارتخانه بريتانيا در بندر پورتو را گشود كه بزرگ ترين سفارتخانه در اين شهر محسوب مي شد. همسر انگليسي او «هيلدا رافري» به خاطره علاقه شديدي كه به فوتبال داشت تلاش كرد تا اين رشته را نيز به ساير رشته هاي ورزشي كه در باشگاه نيكولائه دنبال مي شدند بيفزايد و سرانجام در ۱۹۰۶ موفق شد تيم فوتبالي زيرمجموعه «باشگاه ورزشي پورتو» تاسيس نمايد.«خوسه مونتيرو داكوشتا» كسي بود كه اين تيم نوپا را اداره مي كرد. در ابتدا او رنگ لباس تيم را همسان رنگ هاي پرچم پرتغال انتخاب كرد تا بزرگ ترين باشگاه فوتبال كشور در آن زمان با نام «پرتغال» به مصاف رقباي خارجي برود. تاريخ غني «اف. س. پورتو» از همين جا آغاز شد. در سال ۱۹۲۲ تلاش هايي انجام گرفت تا تيم فوتبال پورتو هويتي مستقل از باشگاه مادر بيابد. به همين دليل «آگوستو باپتيست» بازيكن بزرگي كه به «سيمپليسيو» مشهور بود با خلاقيتي نبوغ آسا آرم ساده تيم فوتبال را كه عبارت از يك توپ چرمي قديمي آبي رنگ با نشان «FCP» بود با نماد شهر پورتو و يك سر اژدها بالاي آن مزين كرد.
اين نماد عصاره عشق و خلاقيت باپتيست بود و بلافاصله پس از طراحي مورد استقبال مردم فوتبال دوست شهر قرار گرفت و به عنوان يكي از معدود نمادهاي باشگاهي كه توسط بازيكنان طراحي شده تا امروز هويت منحصر به فرد پورتو را جلوه گر بوده است. رنگ لباس پورتو نيز كمي بعد از تاسيس باشگاه تغيير كرد و از سبز و قرمز به راه راه آبي و سفيد تبديل شد.يكي ديگر از هنرمنداني كه با اثرش به غناي تاريخ باشگاه افزوده «ماريا آمليا كانوسا» آهنگساز پرتغالي است.
استاديوم داس آنتاس ورزشگاه اختصاصي پورتو در ۲۸ مه ۱۹۵۲ بر كرانه هاي اقيانوس اطلس بنا شد. ويژگي هايي كه نيم قرن پيش در ساخت اين ورزشگاه در نظر گرفته شده بودند آن را از ساير استاديوم هاي كشور متمايز مي ساختند. گنجايش نخستين داس آنتاس ۵۰ هزار نفر بود و اولين بليت ورودي آن ۲۰ اسكودو ارزش داشت. داس آنتاس در ابتدا به گونه اي ساخته شده بود تا مورد استفاده ساير رشته هاي ورزشي موجود در باشگاه مثل دو و ميداني هم قرار گيرد. زيرا باشگاه پورتو علاوه بر فوتبال در بسياري رشته هاي ورزشي ديگر نيز فعاليت داشته و يكي از قطب هاي ورزشي پرتغال محسوب مي شود. جداي از بسكتبال، هندبال و هاكي كه مهم ترين رشته هاي غير فوتبال پورتو هستند، بوكس، دو و ميداني، ژيمناستيك، كاراته، موتورسواري و دوچرخه سواري، ورزش هاي آبي، وزنه برداري و ماهيگيري نيز هر يك جايگاه خاصي در برنامه هاي پورتو دارند. امروز هر يك از ورزش هاي مزبور استاديوم يا زمين مختص به خود دارند. مثل پيست دوچرخه سواري و زمين هاكي مشهور اين شهر بندري.

حاشيه ورزش
008020.jpg

• اشتانگه در عراق
«برند اشتانگه» مربي آلماني تيم ملي فوتبال عراق كه پيش از آغاز جنگ عراق از مهلكه گريخت و به كشورش بازگشت، مي گويد پس از پايان جنگ و بازگشت آرامش و امنيت به اين كشور جنگ زده تحت اشغال باز مي گردد و به وضعيت آشفته تيم ملي سروسامان مي بخشد تا آن را براي ديدارهاي آتي آماده كند.به گزارش خبرگزاري رويترز از برلين، اشتانگه در مصاحبه با خبرنگاران آلماني در برلين گفته است: فوتبال، ابزاري براي ايجاد صلح و دوستي است و بر همين مبنا دوست دارم در اولين فرصت به عراق بازگردم و كار را با تيم ملي اين كشور از سر بگيرم.اين مربي آلماني مي گويد كه بعد از سر گرفتن كار با تيم عراق آن را براي ديدارهاي دوستانه اي احتمالاً در لندن و يا ساير شهرهاي جهان آماده مي كند.اشتانگه بازيكنان عراقي را بازيكنان حرفه اي مي داند اما مي گويد كه اين بازيكنان به دانش و ابزارهايي براي پيشرفت بيشتر نياز دارند. وي كمبود آب آشاميدني و تغذيه سالم را از مشكلات جدي اين بازيكنان برشمرد.اشتانگه گفته است كه در طول مدت جنگ همچنان با مقامات فوتبال عراق از طريق تلفن در تماس بود اما به علت تخريب شبكه هاي مخابراتي، ايجاد اين ارتباط به دشواري انجام مي گرفت.او تيم عراق را تيمي خوب و متشكل از بازيكناني از اقوام مختلف شامل كردها، شيعيان، سني ها و مسيحيان كه همه با هم تركيب زيبايي را به وجود آورده اند، ذكر كرد.اشتانگه متهم به همكاري نزديك با رژيم ديكتاتور صدام حسين بود و به همين دليل با سرنگون شدن اين حكومت، شايع شد كه اين مربي حق بازگشت به عراق را نخواهد داشت. اما اين مربي، خبر مذكور را تكذيب مي كند و منكر هرگونه همكاري با حكومت و يا عدي فرزند صدام مي شود. عدي رياست فدراسيون فوتبال و كميته المپيك را بر عهده داشت. اشتانگه عنوان كرده كه رابطه اش تنها با نايب رئيس فدراسيون فوتبال محمدحسين بوده است.اشتانگه مي گويد: من فقط يك مربي ورزشي هستم نه سياستمدار و از ابتداي جنگ هم آن را محكوم كردم و معتقد بودم كه تلفات انساني و مادي اين جنگ، ويرانگر است.او ادامه مي دهد كه موضعش در قبال اين جنگ همان موضع دولت آلمان است كه از ابتدا جنگ را محكوم كرده و خواستار حل مشكلات في مابين عراق و آمريكا از طرق صلح آميز بود.وي از فدراسيون فوتبال انگليس خواست كه زمينه بازگشت راحت و بدون دردسر او را به عراق و شروع كار و فعاليت با تيم ملي آن كشور را برايش فراهم كند.اشتانگه سال گذشته قراردادي چهار ساله براي مربيگري تيم ملي عراق امضا كرد. او بين سال هاي ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸ در آلمان شرقي سابق مربي بود و اخيراً هم مربي تيم ملي عمان بود و از آن اخراج شد و به مدت يك سال بيكار بود.

• اهميت ۳۰ درصد
معاون امور اجتماعي و فرهنگي وزارت كار و امور اجتماعي گفت: در ايران تنها ۳۰ درصد به ورزش اهميت مي دهند.خانم فاطمه كروبي روز پنج شنبه در همايش مسئولان ورزش كارگران كشور كه در شهر مشهد مقدس برگزار شد گفت: در كشورهاي در حال توسعه اين آمار به بيش از ۶۰ درصد مي رسد.وي با بيان اينكه در جامعه كارگري استعدادهاي بي شماري وجود دارد تأكيد كرد: مسئولان تربيت بدني مي بايست براي كارگران ورزشكار اهميت ويژه اي قائل شوند.وي اشاره كرد در اعزام تيم هاي كارگري از ساير ورزشكاران استفاده مي شود و همچنين بيشتر اين اعزام ها به دلايل نامعلومي لغو مي شود.وي اظهار اميدواري كرد كه در سال جاري در ورزش كارگري ايران شاهد اين چنين مواردي نباشيم.در اين نشست مدير كل امور ورزشي و تفريحات سالم كارگران كشور گفت: طي سال گذشته ۱۶ رشته ورزشي در ميان كارگران ايران فعال بود كه در سال جاري اين رقم به ۲۵ رشته ارتقا يافته است.«محمد جواهري» اضافه كرد: با حمايت ويژه مسئولان وزارت كار در سال جاري براي پروژه هاي عمراني و برگزاري مسابقات، ۴۲ ميليارد ريال اعتبار در نظر گرفته شده است.همچنين براي هزينه هاي جاري اين اداره كل ۱۰ ميليارد ريال تخصيص يافته است.وي اصلاح ساختار ورزش در اين ارگان را از اولويت هاي كاري سال جاري ذكر كرد و اميدوار شد با امتيازات موجود كه ورزش كارگران دارد، فدراسيون ورزشي براي اين قشر ايجاد شود.در اين همايش تقويم سال ۱۳۸۲ تربيت بدني وزارت كار و امور اجتماعي به تصويب رسيد.

• بعد از اورست
دومين مرحله آزمون انتخابي تيم ملي كوهنوردي ايران، در پايان هفته گذشته برگزار شد.اولين مرحله آزمون به صورت ميداني با شركت ۱۸۵ نفر از كوهنوردان كشور در مجموعه ورزشي شيرودي برگزار شد و دومين مرحله اين آزمون نيز پنج شنبه و جمعه در رشته كوه هاي البرز مركزي، قلل ناز و كهار انجام شد و نفرات برگزيده اين دو آزمون جهت اردوي دوم تيم ملي انتخاب شدند.قرار است تيم ملي كوهنوردي ايران تابستان سال جاري عازم پاكستان شود و به سه قله بالاي ۸ هزار متر دنيا به نام هاي گاشر بروم ۱ و ۲ و برودپيك صعود كند. گاشر بروم از قلل بسيار سخت براي كوهنوردان به شمار مي رود. قبل از اين قله معروف اورست نيز توسط كوهنوردان ايران فتح شده است.

• نمايندگان منصرف
انتخابات فدراسيون دو و ميداني هم براي خودش داستاني دارد. قرار است انتخابات اين فدراسيون امروز برگزار شود آن هم در حالي كه علي نظري و علي اصغر هادي زاده دو نماينده مجلس از كانديداتوري خود در پايان هفته گذشته انصراف دادند. ظاهراً همان دونده هاي خودمان استقامت بيشتري در كانديداتوري دارند. به نمايندگان محترم هم بايد بگوييم كه زياد غصه نخورند. انشأالله انتخابات بعدي. ناسلامتي بيست و چند فدراسيون ديگر هم داريم.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |