شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۵- May, 10, 2003
رويكرد بوم شناختي به تاريخ
سرنوشت ملل
بسياري از بلاهايي كه بر سر انسان مي آيد از جمله فقر و ستمگري اجتماعي با نظريه  بوم شناختي به وضوح قابل پيش بيني است سرنوشت تمام مردم را مي توان با شناخت طبيعت بوم شناختي گونه  انسان فهميد و حتي چارچوب آن را پيش بيني
كرد
پل كالين وو
010650.jpg

پل كالين وو (Paul Colinvaux) در كالج دانشگاهي در همپستد (لندن) و كالج جيزس (عيسي) در كمبريج تحصيل كرده است. او در سال ۱۹۵۶ صد دلار قرض كرد تا به كانادا برود و نگاهي گذرا به دنياي جديد بيندازد. اين نگاه انداختن ۷۴ سال طول كشيده و هنوز هم ادامه دارد. او اكنون استاد جانورشناسي در دانشگاه ايالت اوهايو است. پژوهش هاي كالين وو درباره  محيط زيست آخرين عصر يخبندان او را به نواحي قطبي آلاسكا، جزاير گالاپاگوس و مناطق استوايي آمريكاي جنوبي كشانده است. مهم ترين كتاب هاي كالين وو عبارت اند از «چرا جانوران درنده  بزرگ كمياب هستند؟ (۱۹۸۰)، پليكان» و «بوم شناسي ۲ (۱۹۹۳)، وايلي». اين مقاله ترجمه  بخشي از كتاب «سرنوشت ملل» او است كه ۳۲ سال پيش نوشته شده و سعي مي شود كه در آن منطق نويسنده به اختصار بيان شود.
پل كالين وو
ترجمه: كاوه فيض اللهي
تاريخ چيزي نيست جز اعمال و آرزوهاي جانوري غيرعادي، اعضاي گونه ي sapiens در جنس Homo. اين گونه عجيب در اين چند هزار سال آخر چنان جمعيت خويش را افزايش داده كه تقريباً تمام زمين را به تصرف خود درآورده و شيوه  زندگي اش را از شكارچي فروتن به انسان متمدن تغيير داده است. اين تغييرات در عادت و تعداد، علت چرخه هاي تاريخ هستند و سرنوشت تك تك ملل را تعيين مي كنند. دفتر اعمال انسان در عمل داستان جنگ و شورش، كشورگشايي و بازرگاني، استعمار، استبداد، رهايي بخشي و امپراتوري است. ملت ها به جنگ يكديگر مي آيند و مي روند و كانون قدرت از ملتي به ديگري جابه جا مي شود. هنگامي كه مردمي نوظهور قلمرو خود را عليه همسايگانشان وسعت مي بخشند، مدتي در شكوه و آزادي زندگي مي كنند و آنگاه به درون مرحله  زوال و رسوايي فرو مي غلتند، تاريخ تكرار مي شود. براي ما غربي ها نام امپراتوري هاي باستاني مغرب زمين همواره ماندگار است. مصر، ايران، يونان و روم همگي در جنگ به اوج قدرت رسيدند اما همه آنها نيز آن قدر دوام آوردند كه شاهد زوال قدرتشان باشند و ببينند كه سربازان خارجي به سرزمين هايي كه روزگاري دست آنها بود هجوم مي آورند. حتي در همين اواخر هم تا شكل گيري اروپاي امروزي، امپراتوري ها به نوبت از پرتغال، اسپانيا، سوئد، فرانسه و هلند تا آلمان از هم گسيخته شدند و در پايان، خورشيد در ميان غرش تفنگ ها، در امپراتوري بريتانيا، بزرگ ترين سهم از املاك كه تاكنون در تاريخ جهان يكجا گرد آمده است، غروب كرد.
هماهنگ بودن تغيير در عادت و مهم تر از همه در تعداد انسان ها با چرخه هاي تاريخي به اندازه كافي آشكار است. توجه داشته باشيد كه ملل بزرگ يا امپراتوري ها اغلب توسط مردمي بنا شدند كه روزگاري بي اهميت و تعدادشان اندك بود - انگليسي ها، رومي ها، مهاجران آمريكا، پيروان محمد؛ در هر يك از اين موارد هنگامي كه اين اقوام پيروز شدند، افزايش تعداد فرزندانشان تنها با تغييرات اساسي در شيوه زندگي آنها معادل بود. اما تغيير در تعداد از پيروزي در جنگ ناشي نمي شود، بلكه از موفقيت در زادآوري ناشي مي شود. و تغيير يافتن عادات، شيوه هاي كهني را كه انتخاب طبيعي، هنگامي كه ده ها هزار سال پيش ما را از دودمان انسان بيرون كشيد به ما داد، تعديل مي كند.
براي فهم تاريخ ابتدا بايد بدانيم كه مردم چگونه زادوولد مي كنند و چگونه شيوه هايشان را تغيير مي دهند كه هر دو آنها كار يك بوم شناس است. هدف پژوهش هاي بوم شناختي معمولاً يافتن پاسخ براي پرسش هايي نظير «چه عاملي جمعيت اين جانور را محدود مي كند؟» يا «چرا اين جانوران به اين شكل رفتار مي كنند؟» است. بوم شناسان در ۱۵ سال گذشته از مرحله  پاسخ هاي كلي به چنين پرسش هايي پا فراتر نهاده و ما فكر مي كنيم كه جز در مورد خودمان عوامل محدودكننده  تعداد و عادت را در بيشتر گونه ها مي دانيم. و از آنجا كه انسان هم جانور است، همچون ساير جانوران در معرض انتخاب طبيعي قرار دارد. سرنوشت ملل دقيقاً بازتاب جمعيت و عادات مردم آنهاست و از اين رو بايد در بستر تحليل هاي بوم شناختي درك شود.
بوم شناسان درباره ي حيات ديدگاه دارويني دارند. فقط جانوراني مي توانند آينده اي طولاني داشته باشند كه هم براي به دست آوردن غذا و هم براي توليدمثل به نحو احسن شايسته باشند. ما بوم شناسان انتظار داريم هر كاري كه يك جانور مي كند به خوبي متناسب با كسب غذا، فرار از مرگ يا براي پرورش فرزندانش باشد؛ كه در اين ميان پرورش فرزندان از همه مهم تر است. انتخاب طبيعي طوري عمل مي كند كه از تمام جانوران، كارخانه هايي براي توليد جانوران تازه از مواد خامي كه از محيط تامين مي كنند، بسازد. بوم شناسان گاهي به شوخي مي گويند كه ما معمولي ترين مردم هستيم زيرا همواره يا به سكس فكر مي كنيم يا به غذا. اين شوخي در مورد نظري ترين مباحث بوم شناسي كه موضوع اصلي آنها چگونگي به دست آوردن غذا و توليد مثل در جانوران و گياهان است، حقيقت دارد. مردم تمام دولت ـ ملت ها در كمال همكاري غذا به دست آورده و با هم توليدمثل مي كنند. بنابراين، تاريخ ملل براي بوم شناسي موضوع مناسبي است.
010655.jpg

روزگاري انسان طبق همان قوانين بنيادي زندگي مي كرد كه بر تمام جانوران ديگر حكومت مي كند، اما در سپيده دم تاريخ بود كه ما پنجاه هزار سال پيش در زمان آخرين عصر يخبندان براي نخستين بار به عنوان Homo sapiens (انسان خردمند) پديدار شديم. از آن زمان انسان نه همه قوانين بنيادي اما بعضي از آنها را تغيير داده است. به ويژه، بررسي دقيق نحوه ي اداره زندگي خانوادگي مان به ما نشان مي دهد كه از گذشته دور عصر يخبندان تاكنون، هيچ تغيير مهمي در عادات توليدمثل ما صورت نگرفته است ؛ ما هنوز مثل جانوران زادوولد مي كنيم.
اما ما قوانيني را كه زماني شيوه  زندگي مان را تعيين مي كرد تغيير داده ايم. جانوران ديگر درباره  اينكه چگونه بايد زندگي كنند حق انتخاب چنداني ندارند و انسان اوليه نيز تقريباً همين طور بود؛ او هرچه از غذا به دستش مي رسيد جمع مي كرد، به پناهگاه مي خزيد و به همين بسنده مي كرد. در واقع تاريخ از هنگامي آغاز شد كه ما شروع به انديشيدن درباره  امكان بهتر شدن زندگي مان كرديم و اين چنين قوانين جانوري شكسته شد. اكنون نُه هزار سال است كه ما پيوسته با اختراع كشاورزي، شهرها، صنعت و دولت، راه هاي جديد زندگي كردن را آزمايش مي كنيم سپس هر يك از آنها را به طور پايان ناپذيري بهبود مي دهيم. دستاوردهاي دولت - ملت ها سياهه ي اين تجربه هاست. اما قوانين تغييرناپذيري نيز همواره با ما بوده اند. به ويژه، عادات جانوري ما در مورد توليد مثل موجب شده است كه در هر جامعه اي نسبت به جامعه ي قبل جمعيت بزرگ تري زندگي كند. تاريخ، سلسله  طولاني شيوه هاي گوناگون زندگي و جمعيت هاي مختلفي بوده است كه يكي به دنبال ديگري از راه رسيده اند. جنگ، بازرگاني و امپراتوري نتايج آن هستند.
من دريافتم كه تحليل بوم شناختي، دلايل جنگ هاي تجاوزگرانه  بزرگ و نحوه  روي دادن آنها را روشن مي كند. بدون درك آنچه واقعاً در جنگ هاي تجاوزگرانه ي بزرگ رخ داده و اينكه چرا فاتح پيروز شده است، نمي توانيم به دلايل آنها پي ببريم. من از به كار گرفتن بوم شناسي در بررسي جنگ پشيمان نيستم، زيرا تنها با دانستن اينكه چرا حملات بزرگ انجام شده است مي توانيم اميد داشته باشيم كه زنجيره ي تجاوزها را پايان دهيم. هنوز تا رسيدن به اين پايان راه درازي در پيش است اما بوم شناسيِ نبرد مي تواند به ما بگويد كه رويداد نامعلوم بعدي چه خواهد بود.
بسياري از بلاهايي كه بر سر انسان مي آيد، از جمله فقر و ستمگري اجتماعي، با نظريه ي بوم شناختي به وضوح قابل پيش بيني است. به ويژه فقر كه پيامد ناگزير تغيير عادات و رانش توليدمثلي است. ارتباط ميان اندازه ي خانواده، ثروت و آزادي نيز هنگامي كه موضوع تحليل بوم شناختي قرار گيرند، درك مي شود. حتي خود آزادي نيز مي تواند در چارچوب اصطلاحات بوم شناختي تعريف شود و نگرش يك بوم شناس به تاريخ به دقت ملت هايي را كه قادر خواهند بود آزاديشان را حفظ كنند، مشخص مي سازد.
و تازه اين در حالي است كه من هنوز در تحليل خود به مسايل گوناگوني كه بوم شناسي وارد حوزه  بحث هاي عمومي كرده است اشاره اي نكرده ام. چيزي از فاجعه، از ويراني، از مردمي كه در برابر نيروهاي محيط زيستِ آسيب ديده يا آسيب رسان بي دفاع هستند، نگفته ام. نيز به قصه پردازي هايي كه در مورد غناي تكنولوژيك صورت مي گيرد يا آن نوع ديدگاه هاي اجتماعي به تاريخ كه مردم را از طبيعت جانوري شان و دنياي فيزيكي كه در آن زندگي مي كنند، جدا مي كند، نپرداخته ام. به عقيده  من تمام اين مكاتب فكري مدرن بنيادشان بر آب است، زيرا من بيشتر اين افسانه هاي بوم شناختي را بررسي كرده و آنها را ناقص يافته ام. از اين رو بر آنم كه سرنوشت تمام مردم را مي توان با شناخت طبيعت بوم شناختي گونه ي انسان فهميد و حتي چارچوب آن را پيش بيني كرد. من در جست وجوي آن هستم كه اين نظريه ي بوم شناختي تاريخ را در مورد بعضي از گوشه هاي سهمگين و آشناتر گذشته بيازمايم: ظهور و سقوط تمدن هاي مديترانه؛ طغيان وحشيانه  اقوام جنگجو از دشت هاي آسيا؛ تجربه ي آمريكايي آزادي؛ و پيدايش قدرت غرب، با جنگ افزارهاي بي سابقه و مهارتش در تغييرات هميشه پرشتاب. اغلب چنين به نظر مي رسد كه سرنوشت هر ملت بستگي به شانس آن دارد: بستگي به كار يك مرد برجسته، به تناسب كامل آداب و رسوم اخلاقي با زمان خود، به بخت و اقبال در جنگ. قوه  تخيل شخص بايد خيلي ضعيف باشد كه بخواهد نقش اين عوامل را در تعيين سرنوشت ما انكار كند. اما شانس تنها در صحنه اي وارد مي شود كه توسط طبيعت بوم شناختيِ بنيادي گونه  انسان برايش چيده شده باشد. رهبران بزرگ، اخلاقيات ناب، يا جنگ افزارهاي برتر تنها هنگامي اهميت دارند كه روي جمعيت ها و شيوه هاي زندگي موجود عمل كنند. اين جمعيت ها و عادات هستند كه ما مي توانيم آنها را با اصول بوم شناختي درك كنيم. با درك اين اصول نگاه به آينده ـ شايد با ترديد ـ امكان پذير مي شود و با كمي اطمينان مي توان رويدادهايي كه احتمال مي رود در چند قرن آينده رخ دهند را پيش بيني كرد.

گريز از خشم طبيعت
اگر بدانيم طي زمين لرزه چه حوادثي روي مي دهدمي توان سيستمي براي مقابله با تبعات آن طراحي كرد
010680.jpg
مارك ساپن فيلد
ترجمه: سليمان فرهاديان
دانشمندان درصددند راهي براي آشكارسازي امواج زلزله بيابند، تا بتوانند پيش از وقوع زلزله با اعلام اخطار، از خسارات شديد پيشگيري كنند. ريچارد آلن زلزله شناس، بسيار اميدوار است هنگامي كه زمين لرزه شديدي روي مي دهد و آسمانخراش ها را به جنبش وامي دارد،  كاليفرنياي جنوبي براي مقابله با اين گونه حوادث از آمادگي كافي برخودار باشد. وي اخيراً گفته است دانشمندان آمادگي آن را دارند كه پيچيده ترين سامانه اخطار وقوع زمين لرزه را بسازند. اگر اين سيستم اطلاع رساني شروع به كار كند، مي تواند همه مردم را، اعم از كارگران كارخانجات و رانندگان بزرگ راه ها را مطلع كند و بدين ترتيب از تبعات اين واقعه كاسته و باعث كم شدن خسارت ناشي از آن شود.
در اين صورت نيروگاه هاي توليد برق اين فرصت را خواهند داشت كه پيش از وقوع زمين لرزه مولدهاي خود را خاموش كرده و آن را از مدار خارج سازند. قطارها از سرعت خود كاسته و متوقف شوند و دانش آموزان مدرسه را ترك كنند. اما نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه اين سيستم فقط مي تواند چند ثانيه پيش از وقوع زلزله اعلام خطر كند.
علي رغم آنكه طي چندين دهه تحقيقات وسيعي صورت گرفته است تا بتوان زمين لرزه را روزها و يا ماه ها پيش از وقوع تشخيص داد، اما امروز به نظر مي رسد چنين چيزي دور از دسترس باشد. اما از اينها گذشته به نظر مي رسد سه ثانيه براي آنكه كسي بتواند از عواقب زمين لرزه بگريزد، مدت زمان كمي است. با اين همه مي توان گفت در عصر ما كه زمانه شبكه هاي به هم پيوسته و «ساختمان هاي هوشمند» است و مي توانند توسط تجهيزات هيدروليك كه به وسيله كامپيوتر كنترل مي شوند، به طور آني با تبعات زمين لرزه مقابله كنند، اطلاع از وقوع زلزله حتي چند ثانيه پيش از وقوع تاثير بسزايي در پيشگيري از خسارات وارده و حفاظت از سلامت مردم دارد. اسپنسر يكي از مهندسين دانشگاه ايلي نويز مي گويد: «اگر بدانيم طي زمين لرزه چه حوادثي روي مي دهد، مي توان سيستمي براي مقابله با تبعات آن طراحي كرد. »
با توجه به ماهيت زمين لرزه ها مي توان گفت كه طراحي و ساخت سيستم هاي اعلام زلزله كه در تحقيقات علمي امروزي جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داده است، چندان هم دور از ذهن و غيرممكن نيست. هنگامي كه زمين لرزه روي مي دهد، دو موج مختلف كه سرعت هاي متفاوتي دارند، باعث ايجاد لرزش در ساختمان ها مي شود، موج سريع تر كه موج P نام دارد در اغلب موارد آثار تخريبي ناچيزي به همراه دارد. اما موجي كه پس از موج اوليه مي رسد و موج S نام دارد بسيار شديدتر است. اين موج است كه باعث تخريب ساختمان ها مي شود. دكتر آلن و هيرو كاناموري از موسسه فناوري كاليفرنيا با بررسي سه زمين لرزه كه در جنوب كاليفرنيا روي داده است، دريافتند كه چگونه مي توان با بررسي امواج P شدت امواج S را به دقت ارزيابي كرد. به گمان اين دانشمندان كاليفرنيا مكان بسيار مناسبي براي شروع تحقيق در اين زمينه بود. به همين دليل ۱۵۵ حسگر زلزله را در اين منطقه نصب كردند. رايانه هاي مستقر در اين منطقه نيز مي توانند به طور آني داده هاي حاصل از امواج P را پردازش كنند و اطلاعات از آن را به سرعت منتشر كنند، مناطقي كه در نزديكي كانون زمين لرزه قرار دارند، نمي توانند انتظار داشته باشند كه مدت زمان زيادي پيش از وقوع حادثه از آن مطلع شوند، اما مناطقي كه در فاصله دورتر قرار داشته باشند مي توانند ۴۰ ثانيه پيش از وقوع حادثه مطلع شوند. آلن كه يكي از دانشمندان دانشگاه ويسكانسين در مديسون است، در مورد مدت زماني كه پيش از روي دادن زلزله مي توان از وقوع آن مطلع شد، مي گويد: «تنها فرصتي كه در اختيار ما قرار دارد همان فاصله زماني بين امواج P و S است. » واضح است كه مهلت زماني ۴۰ ثانيه اي هم براي تخليه يك ساختمان زمان كافي نيست. اما وي مي گويد استفاده از اين زمان مي تواند در بسياري از موارد كارساز باشد براي مثال كارگري كه در يك كارخانه شيميايي مشغول كار است مي تواند در اين فرصت خود را از مهلكه برهاند. از طرف ديگر مي توان چراغ قرمز تابلوهاي راهنمايي و رانندگي را روشن كرد تا از ميزان خسارات وارده به خودروها و سرنشينان آنها كاست. پيش از اين نيز در ژاپن سيستم هاي مشابهي مورد استفاده قرار گرفته بود و سيستم هاي هشداردهنده از سرعت قطارهاي سريع السير كم مي كرد. تاكنون ژاپني ها بيشترين استقبال را از حسگرهاي زلزله كه توسط آلن و كاناموري ابداع شده است، به عمل آوردند. فعلاً حدود ۳۰ ساختمان در ژاپن از وزنه هاي تعادلي در طبقات بالا يا پيستون هاي جذب كننده ضربات در طبقات پايين استفاده مي كنند تا بدين وسيله از عواقب زمين لرزه در امان باشند. اگر مشابه چنين ساختمان هايي در آمريكا ساخته شود و حسگرهاي نصب شده در اين ساختمان ها بتوانند اطلاعات مورد نياز را از سيستم هاي هشداردهنده كسب كنند، عملكرد اين سيستم ها شديداً بهبود پيدا مي كند. استفاده از اين ايده كه فعلاً موافقين بسيار دارد نياز به مجوز مسئولين دارد اما در اينجا چند مسئله جلب توجه مي كند. بسياري از اين سيستم ها به برق نياز دارند كه مي تواند در اثر زمين لرزه قطع شود. از طرف ديگر وقوع زمين لرزه هاي خفيف يا حتي اشتباه در عملكرد سيستم مي تواند باعث اعلام خطر بي موقع شود. آلن در مورد اهميت سيستم هاي اعلام خطر مي گويد: «مشكل بتوان زلزله شناسي را پيدا كرد كه ادعا كند در آينده اي نزديك مي توان سيستمي براي پيشگيري زمين لرزه ابداع كرد. در عين حال مي توان با اتخاذ تدابيري از وسعت خسارات وارده كاست. »
Christian Science Monitor, 2 may2003

قطب نما
كنيزكان اوديسه
بوم شناسي علم عصيانگر
010655.jpg

مجموعه مقالات كلاسيك در بوم شناسي
انتخاب و ترجمه: عبدالحسين وهاب زاده
نشر چشمه، ۱۳۸۱
هنگامي كه اوديسه از جنگ تروا بازگشت، دوازده كنيزك حرمسراي خويش را جملگي به ظن خيانت در مدت غيبت خود بر يك طناب به دار آويخت. در اين كار مسئله درست و نادرست به هيچ وجه مطرح نبود، كنيزكان ملك او محسوب مي شدند و در آن زمان، مثل امروز دخل و تصرف در ملك موضوع مصلحت بود نه درست و خطا.
هنوز تاكنون اخلاقياتي كه به رابطه انسان و زمين و جانوران و گياهان آن مربوط شود به وجود نيامده است. زمين چون كنيزكان اوديسه يك دارايي است، رابطه با زمين هنوز هم يك رابطه صرفاً اقتصادي است كه با خود امتياز به همراه دارد اما هيچ گونه الزام و تعهدي به بار نمي آورد.
بوم شناسي، علم عصيانگر مجموعه مقالاتي است كه در اين رشته جنبه كلاسيك يافته و نام آنها كم و بيش در كتاب ها و متون مرتبط تكرار مي شود. از مجموع هفده مقاله اين كتاب، نه مقاله از كتابي به همين عنوان نوشته پل شپارد برگرفته شده و بقيه از مراجع ديگر انتخاب و ترجمه شده است. اينها مقالاتي هستند كه يا در تكوين تفكر بوم شناختي سهم بسزايي داشته اند، يا خود منشاء پيدايش شاخه جديدي در اين علم بوده، يا مباحث پرشوري له يا عليه آنها برپا شده يا به هر صورت در مراجع مختلف مكرراً مورد اشاره واقع مي شوند و دانشجويان و علاقه مندان با نام آنها آشنا اما از محتوايشان بي خبرند.
كتاب در قطع رقعي و در ۳۵۰ صفحه به چاپ رسيده است. طرح سياه و سفيد جلد آن كه محصول ذوق فروغ وهاب زاده است به كتاب جلوه و گيرايي خاصي بخشيده است. اين كتاب نخستين بار در نمايشگاه «موقتي» كتاب در محل نمايشگاه «دائمي» تهران عرضه مي شود! خواننده اي كه با بوم شناسي آشنا باشد در زير عنوان مقالات با نام هاي آشنايي همچون آلدو لئوپولد، گارت هاردين، ريمون مارگالف، يوجين اودوم، جورج اولين هاچينسون و جيمز لاولاك روبه رو خواهد شد.
مترجم در پيش گفتار كتاب مي نويسد: «تاريخ انتشار اغلب مقالات بين سال هاي ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۰ است. به خاطر اين شايد گفته شود كه چه ضرورتي مرا به گردآوري و ترجمه چنين مطالب «كهنه اي» واداشته است. درست كه به اين تعبير مطالب پيش رو كهنه محسوب مي شوند، آن هم به خصوص براي كساني كه امروزه در عرصه علم چنين مي پندارند كه مطالب طرح شده در يكي دو سال گذشته نيز كهنه است چه رسد به آنچه بيش از نيم قرن پيش مطرح شده باشد؛ اما چنان چه خوانندگان محترم با دقت در محتواي مقالات تعمق كنند در خواهند يافت كه در اكثر آنها با چه روشن بيني عجيبي به هسته بنيادين مشكل بوم شناختي امروز بشر نگريسته شده است. »
پل شپارد در بخشي از مقدمه كتابش اشاره مي كند: «وضعيت بوم شناسي امروز از نظر ايدئولوژيك شبيه به وضعيت نهضت هاي مقاومت است و راشل كارسون و آلدو لئوپولد را بايستي ياغي محسوب كرد، چرا كه آنان حق جامعه و فرد در آلوده ساختن محيط، انهدام منظم و بي وقفه صيادان وحشي، پخش همه جايي و بدون تبعيض آفت زداها، آميختگي آب و غذا با مواد شميايي، تخصيص بي مهاباي فضا و زمين به مقاصد فناوري و نظامي را به مبارزه مي طلبند. اگر طبيعي دانان همواره با چيزي مخالفت مي كنند، علت آن است كه نسبت به سهيم شدن يافته هاي خود با ديگران احساس مسئوليت دارند و مخالفت آنها به معني دفاع از سيستم هاي طبيعي است كه انسان خود نيز به ناچار جزيي از آنهاست. »
010670.jpg
آلدولئوپولد

پس از يك دوره طولاني كه انسان سرمست از پيشرفت هاي علمي و فني گمان مي برد براي هر يك از مشكلات زيست محيطي خود يك يا مجموعه اي از تدابير فني مي تواند راهگشا باشد، امروزه به اين نقطه باز مي گرديم كه بدون تعريف مجدد رابطه انسان و طبيعت، شناخت اصول حاكم بر كل اين مجموعه و تبعيت فروتنانه از آن و همچنين بدون بازنگري در بديهي ترين مباني ارزشي و اخلاقي پذيرفته شده، همچون يگانگي جايگاه انسان در بين جميع موجودات زنده، آزادي، عدالت، استقلال و حقوق بشر و نگاه مجدد به آنها در پرتو اصول مذكور راه به جايي نخواهيم برد و هر يك از مشكلات خود را به هزينه بروز مشكلات بس وخيم تر سعي به چاره جويي داريم و تازه در آخر در مي يابيم كه در حل آن يك نيز ناتوان بوده ايم. اين چيزي است كه اكثر مقالات اين مجموعه، هر يك از زاويه اي روشنگرانه و پيامبرگونه آن را پيش بيني كرده اند، آن هم در بازه اي از زمان كه اكثر مكاتب علمي و فكري را عقيده بر آن بوده كه براي هر يك از مشكلات ناشي از تحميل اراده انسان بر طبيعت يا نسخه اي شفابخش از تدابير فني موجود است و يا اينكه آن را در آينده مي توان پيچيد، بدون آنكه به هرگونه تغيير در نظام ارزشي و اخلاقي ما احساس نياز شده باشد.

حاشيه علم
• مضرات چاي گياهي
دندانپزشكان هشدار داده اند كه نوشيدن جوشانده، انواع گياهان به صورت چاي به دندان آسيب وارد مي كند. پژوهشگران دانشكده دندانپزشكي بريستول دريافته اند كه اين جوشانده هاي گياهي، مينا و يا لايه هاي محافظ دندان ها را به تدريج از بين مي برند. به گفته آنان برخي از اين جوشانده هاي گياهي از آب پرتقال كه خاصيت اسيدي زيادي دارد و اثر منفي آن بر روي دندان ها نيز مشخص شده است مضرتر هستند. اين پژوهشگران معتقدند اين يافته ها هشداري است براي افرادي كه گمان مي كنند نوشيدن جوشانده هاي گياهي مي تواند جايگزين سالمي براي ديگر نوشيدني ها باشد. پژوهشگران درجه اسيدي بودن چندين نوع جوشانده گياهي را اندازه گيري و دريافتند كه درجه اسيدي بودن در انواع جوشانده هاي گياهي بسيار متفاوت است به طوري كه برخي از آنها داراي اسيديته بالا بودند و برخي ديگر خاصيت قليايي داشتند كه اين خاصيت روي دندان ها اثر نمي گذارد. اما به طور كلي محققان به اين نتيجه رسيده اند كه بسياري از اين جوشانده ها ميناي دندان را از بين مي برند. در حقيقت برخي از اين جوشانده ها، ۳ برابر بيشتر از آب پرتقال به دندان آسيب وارد مي كنند.

• به پيچيدگي انسان
010660.jpg

محققان دانشگاه آكسفورد در يك مطالعه جديد متوجه شدند موش هاي درختي به منظور جلوگيري از گم شدن خود، در مسير خود اشيايي را به عنوان علامت و نشانه قرار مي دهند. اين موش ها با قرار دادن دانه هاي گياهان، برگ ها، صدف ها و شاخه هاي كوچك در مسير خود، مسير بازگشت به لانه را علامت گذاري مي كنند. دانشمندان عقيده دارند اين اولين باري است كه چنين رفتار پيچيده اي در پستانداران به جز آدميان مشاهده مي شود. محققان، موش هاي درختي را وارد محيط آزمايشگاه كرده و از رفتار آنها تصويربرداري كردند. آنها موش ها را درون يك محفظه بزرگ اما بسته قرار دادند و يك لانه نيز براي آنها در نظر گرفتند. درون محفظه تعدادي قطعات دايره اي شكل سفيدرنگ پلاستيكي نيز قرار داده شد. تصاوير نشان داد كه موش ها قطعات پلاستيكي را به نقاط جديد مي برند و مدتي در نزديكي آن قطعه مي مانند. اما پس از آشنايي با آن منطقه، قطعه پلاستيكي را به يك نقطه جديد و ناشناخته برده و اين رفتار را تكرار مي كنند. به گفته محققان موش ها احتمالاً در مزارع نيز از اشيا براي علامتگذاري منطقه استفاده مي كنند. اين روش ايمن تر از راه يابي با استفاده از باقي گذاشتن بوي خود در مسير از طريق ادرار يا روش هاي مشابه آن است زيرا شكارچيان را به خود جلب نمي كند.

• روش جديد تشخيص جرم
010675.jpg

دانشمندان مركز زيست شناسي سلولي و مولكولي در شهر حيدرآباد هند اعلام كردند كه مي توانند با انجام يك نوع آزمايش DNA بر روي خون، مو و يا قطعه اي از گوشت مشخص كنند كه اين مواد متعلق به انسان است يا جانوران. به گفته اين دانشمندان اين آزمايش كه نخستين بار توسط دانشمندان هندي انجام شده مي تواند نوع دقيق جانور را نيز مشخص سازد. كاربرد اين روش احتمالاً ممكن است در شناسايي جرايمي كه عليه حيات وحش صورت مي گيرد و تعيين نوع گوشتي كه صادر و يا در رستوران ها مصرف مي شود با اهميت باشد. پژوهشگران هندي قطعه اي از ژن سيتوكروم B را كه در سلول ميتوكندري وجود دارد كشف كرده اند كه حاوي علامت ژنتيكي انواع مختلف جانوران است. اين پژوهشگران پس از ۲ سال تحقيق و پژوهش موفق به اين كشف شده اند.

• پرندگان خوش حافظه
010685.jpg

پرندگان مهاجر حافظه درازمدتشان بهتر از پرندگاني است كه ناچار نيستند هر سال مسير بازگشت به محل سكونت اوليه شان را پيدا كنند. گروهي از پژوهشگران آلماني موفق به كشف اولين شواهد علمي شده اند كه طول مدت حافظه را با مهاجرت مرتبط مي كند. پژوهشگران مركز تحقيقات پرنده شناسي ماكس پلانك در آلمان با انجام يك بررسي، حافظه چكاوك باغي مهاجر را با چكاوك چشم قرمز كه خويشاوندي نزديكي با آنها داشته و مهاجرت نمي كند را مقايسه كردند. در اين بررسي، پرندگان دست آموز از اين دو گونه پرنده، به مدت ۸ ساعت و نيم در دو اتاق متصل به هم قرار داده شدند. در يكي از اتاق ها غذا گذاشته شد و ديگري فاقد غذا بود. اين پرندگان در فواصل ۴ روز تا ۱ سال مجدداً در اين اتاق ها قرار داده شدند اما اين بار در هيچ يك از اتاق ها غذايي گذاشته نشده بود. چكاوك هاي مهاجر تا مدت يك سال مدت زمان بيشتري را به جست وجوي غذا در اتاقي كه قبلاً غذا در آن وجود داشت سپري كردند در حالي كه چكاوك هاي غيرمهاجر فقط تا ۴ هفته اين اتاق را مورد جست وجو قرار دادند و بعد از آن توجهي به آن نشان ندادند. اين مطالعه نشان مي دهد كه مهاجرت به تشكيل حافظه هاي قوي تر كمك مي كند تا پرندگان توقف گاه ها و محل هاي مناسب توليد مثل را بيابند.

علم
ادبيات
اقتصاد
ايران
جهان
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |