يكشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۶- May, 11, 2003
مقايسه عملكرد اقتصادي رئيس جمهوري آمريكا و پدرش
پسرهمچون پدر؟
در سال ۲۰۰۰ ميلادي بهاي ورود به كلوپ اعانه دهندگان به بوش يكصدهزار دلار بود اين حق وروديه اكنون به دويست هزار دلار و يا حتي دويست و پنجاه هزار دلار رسيده است
010785.jpg
ترجمه: حميدرضا فتاحي
تاريخ عادتِ تكرار دقيق رويدادهاي گذشته را ندارد. اما به نظر مي رسد قصد دارد در خاندان بوش چنين چيزي را امتحان كند. بوش پسر كم و بيش در همان مسيري قدم گذاشته، كه بوش پدر پيموده بود: از اندوور (Andover) و ييل (Yale) گرفته تا صنعت نفت، از مشاغل دولتي گرفته تا پست رياست جمهوري و از كاخ سفيد تا خليج فارس.
آيا در پايان كار نيز شباهت هايي وجود خواهد داشت؟ با اينكه در حال حاضر بوش دوم از دستاوردها و ثمرات پيروزي در جنگ با عراق شادمان است اما نگراني هايي در داخل آمريكا در مورد وضعيت نامطلوب اقتصاد اين كشور وجود دارد و همين موضوع است كه ترديد درباره تكرار تاريخ را غيرممكن مي سازد. آيا او دومين بوشي نخواهد بود كه در مسير تصاحب جام پيروزي بين النهرين، در كپتول (كاخ سفيد) ناپديد مي شود؟ امكان تحقق چنين رويدادي است كه چپ هاي آمريكا را به هيجان مي آورد و در مقابل راست گرايان را به شكوه وامي دارد. كارشناسان مسائل سياسي معتقدند: از ديدگاه رأي دهندگان آمريكايي مسائل داخلي همواره مهم تر از امور سياست خارجي ايالات متحده هستند (براي اطمينان بيشتر بد نيست از روح وينستون چرچيل و بوش پدر نظرخواهي شود) بدون ترديد آنها به ارقام هشداردهنده اي كه پيرامون جورج بوش دوم را احاطه كرده اند، اشاره خواهند كرد. از زماني كه بوش پسر بر صندلي رياست جمهوري آمريكا تكيه كرده است، آمريكاييان ۲ ميليون شغل را از دست داده اند در حالي كه كلينتون ۲۳ ميليون شغل خلق كرد و بوش پدر نيز ۵/۲ ميليون شغل به وجود آورد. رئيس جمهور كنوني آمريكا اولين زمامدار اين كشور از ۱۹۴۵ تاكنون است كه با تجربه رشد خالص بيكاري، به انتخابات بعدي قدم مي گذارد. ميانگين شاخص صنعتي داوجونز (Dow Jones) از ژانويه سال ۲۰۰۱ ميلادي تاكنون يك چهارم از ارزش خود را از دست داده است. بسياري از اقتصاددانان معتقدند چشم اندازي از دومين افت اقتصادي در حال شكل گيري است و بسياري ديگر نيز معتقدند اوضاع آن چنان آشفته است كه اميدي به بهبودي اقتصاد، قبل از نوامبر سال آينده نيست بنابراين رئيس جمهور قادر نخواهد بود از ثمرات بهبود اوضاع اقتصادي بهره مند شود.
با وجود اين، ديدگاه جبرگرايانه اقتصادي فوق دو اشكال عمده دربردارد. اول اينكه جورج بوش پدر فقط به علت مشكلات اقتصادي شكست نخورد. او شكست خورد زيرا ماشين سياسي وي كارايي خود را از دست داد. او با زير پا گذاشتن تعهداتش، ماليات ها را افزايش داد و باعث نارضايتي محافظه كاران شد. بوش پدر مسائل داخلي آمريكا را ناديده گرفت و كاخ سفيد را به دو منطقه در حال جنگ تقسيم كرد، پس از مرگ لي آتواتر (Lee Atwater) كه پرنفوذترين چهره سياسي در دوران زمامداري بوش پدر بود، وضعيت به مراتب بغرنج تر شد. در يكي از جلسات برگزار شده در اتاق بيضي (كاخ سفيد) در سال ،۱۹۹۲ بوش پدر با اشاره به صندلي اش گفت: تصور مي كنيد روزي كلينتون روي اين صندلي بنشيند؟ و حضار همگي خنده را سر دادند.
در واقع، كلينتون به طرز عجيبي يك رقيب خوب براي بوش پدر بود ـ يك سياستمدار بالفطره كه در هر نسل فقط يكي از آنها از راه مي رسند. او خود را به عنوان يك چهره جديد دموكرات ارائه داد: سختگيري در برابر جنايتكاران و سياست خارجي بسيار جدي (او از جنگ اول خليج فارس حمايت كرد). امادر عين حال ذهن او مملو از ايده هاي جديد اقتصادي بود (حمايت هاي او، از نظام آموزشي و همكاري هاي دوجانبه بخش دولتي و خصوصي، هنوز در اذهان باقي است) او هم براي خود يك لي آتواتر داشت، يك جنوبي سرسخت به نام جيمز كارويل. وضعيت سياسي كنوني تقريباً برخلاف قبل است. بوش پسر مطمئن است كه اشتباه پدر خود را با ناديده گرفتن مسائل داخلي آمريكا، اصرار بر كاهش ماليات ها و ايجاد تغييرات ساختاري در نظام خدمات بهداشتي، تكرار نخواهد كرد. كاخ سفيد با تمام قدرت در حال پيگيري سياست هاي خويش است و عليرغم اختلافاتي كه بين كالين پاول و اعضاي منتسب به گروه بازها در هيأت حاكمه اين كشور، وجود دارد سياستگذاري ها و تصميم گيري ها بدون مشكل اساسي پيش مي روند. طيف راست جمهوريخواهان با احترام روزافزوني بوش پسر را همچون ريگان گرامي مي دارند. كارل روو (Karl Rove) نيز از خود چهره اي قابل قبول به عنوان جانشيني شايسته براي لي آتواتر نشان داده است.
سال گذشته كارل روو، به عنوان مغز متفكر جمهوريخواهان، پيروزي خيره كننده اي را در انتخابات ميان دوره اي براي آنان به ارمغان آورد. جمهوريخواهان در حال حاضر، هر دو خانه كنگره را در تصاحب خود دارند. آنها همچنين ۱۹۵ كرسي مجلس قانونگذاري را در اختيار دارند، اين بهترين ركورد جمهوريخواهان از سال ۱۹۲۸ ميلادي تاكنون بوده است.
روو، هم اكنون در حال بازسازي ماشين انتخاباتي جورج بوش است، بدون ترديد اين ماشين با مشكل فقدان منابع مالي روبه رو نخواهد شد. در سال ۲۰۰۰ ميلادي بهاي ورود به انجمن پيشگامان (pioneers) ـ كلوپ اعانه دهندگان به بوش ـ يكصدهزار دلار بود. اين حق وروديه اكنون به دويست هزار دلار و يا حتي دويست و پنجاه هزار دلار رسيده است. برخي پيش بيني ها حاكي از جمع آوري دويست ميليون دلار پول براي انتخابات دور بعد است، اين مبلغ دو برابر هزينه هاي سال ۲۰۰۰ ميلادي است. در سوي ديگر، دموكرات ها چندان شور و شوقي براي دستيابي به قدرت نشان نمي دهند. هيچ يك از پيشگامان كنوني حزب دموكرات از وجهه كلينتون برخوردار نيستند. جان كدي بدعنق از قدرت بيان خوبي برخوردار نيست. جان ادواردز بسيار بي تجربه و جوان است و در حالي كه كلينتون حزب دموكرات را به سوي ميانه روي سوق مي داد، به نظر مي رسد ديدگاه هاي ضدجنگ افرادي نظير هاوارد دين و ال شارپتون، دموكرات ها را بار ديگر به منتهي اليه چپ مي راند. آنها خطر اميد بستن به تجديد حيات هراس مردم ـ كه همواره با احزاب چپ گرا بوده است ـ را به جان خريده اند. هراسي كه مي گويد: آنها هميشه نمي توانند به قدرت دفاعي اعتماد داشته باشند.
جنگ از نوعي ديگر
حال به اشكال دوم نظريه پسر همچون پدر رسيديم. جنگ دوم خليج فارس، از بسياري جهات با جنگ پيشين متفاوت بود. جنگ اول خليج فارس براي بازگرداندن تعادل قدرت به منطقه خليج فارس بود. اين جنگ، در عين حال، در آخرين روزهاي جنگ سرد به وقوع پيوست. زماني كه آمريكا در حال ارتقاي مفهوم امنيت در سياست هاي خارجي خود بود. قبل از اينكه صدام از كويت عقب بنشيند و به عراق باز گردد، توجه آمريكايي ها مجدداً به مسائل داخلي معطوف شد و فرياد آنها براي به دست آوردن پاداش صلح به پا خاست. برخلاف جنگ اول خليج فارس، جنگ دوم بخشي از جنگ بر عليه تروريسم معرفي شد. البته هنوز برخي از آمريكايي ها هيچ رابطه اي بين خلع سلاح القاعده و نابودي دولت هاي حامي تروريسم نمي بينند. پيروزي كنوني در عراق نياز به تحكيم بيشتر دارد. (به دست آوردن تعدادي از سلاح هاي كشتارجمعي مي تواند به اين موضوع كمك كند. )
البته با وجود خطر هميشگي، يك حمله تروريستي ديگر به خاك آمريكا، هيچ دموكراتي جرات تكرار شعار قديمي كلينتون، كه مي گفت: «اين اقتصاد است، بي شعور» (خطاب به بوش) ندارد. و به همين ترتيب كسي در آمريكا حاضر نيست بگويد؛ اقدامات بوش و دستيارانش در اجراي سياست هاي خارجي، اتلاف وقت است، اما اينها به معناي پيروزي جورج بوش پسر در انتخابات سال بعد نيست. حتي كارل روو هم معتقد است رقابت بسيار نزديكي در راه است. بخش بزرگي از جامعه آمريكا تحمل قيافه بوش را ندارند، به همين دليل تمام تلاش خود را براي كنار گذاشتن وي در دور آتي انتخابات به كار خواهند بست. دموكرات ها نيز مطمئناً پيرامون يك چهره قابل قبول گردهم خواهند آمد. بوي خون بازهاي كاخ سفيد (The white house hawks) را ديوانه خواهد كرد. اما آنها كه انتظار دارند ماشين انتخاباتي بوش در سال ۲۰۰۴ همان شكست سال ۱۹۹۲ را تجربه كند، بايد منتظر شگفتي باشند.
منبع: اكونوميست

داروهاي سنتي و سودهاي كلان
شركت هاي بزرگ داروسازي جهان مدتي است كه علاقه مند به بهره گرفتن از داروهاي گياهي و طب سنتي شده اند
010790.jpg
شركت هاي بزرگ داروسازي جهان مدتي است كه علاقه مند به بهره گرفتن از داروهاي گياهي و طب سنتي شده اند. يعني همان داروهايي كه هزاران سال توسط بوميان آسيايي، آفريقايي و آمريكاي جنوبي براي درمان بيماري ها به كار بسته شده اند. اينك طب مدرن نيز به بهره جويي از اين داروها روي آورده است. همان داروهاي طبيعي و سنتي را به شكل قرص و يا شربت بسته بندي مي كنند و به بازار مي فرستند. شركت هاي بزرگ داروسازي از طريق فروش اين داروهاي طبيعي سودهاي كلاني به جيب مي زنند. ولي اينك پرسيدني است كه اين داروها به چه كساني تعلق دارند. مگر نه اينكه ايده مربوط به بهره جستن از اين داروها از آن بوميان بوده است؟ پس بايد به اين بوميان نيز پولي پرداخت شود. اين به هر حال صحيح نيست كه ما ايده هاي بوميان را از آنان ربوده و آنگاه با فروش اين ايده ها، سودهاي كلاني به جيب بزنيم. داگمار ويتك، گزارشگر دويچه وله، در ارتباط با اين موضوع به دو نوع از اين داروهاي سنتي در آفريقاي جنوبي اشاره مي كند. فروشندگان فرآورده هاي گياهي، كه از «روي بوش» به دست مي آيند، به شدت خشمگين هستند. آنان مي گويند ما قادر به درك اين موضوع نيستيم كه چگونه گياهي كه در ابتدا در آفريقاي جنوبي كشت مي شده و تنها در اين منطقه قابل كشت است، توسط يك شركت آمريكايي ربوده مي شود و آن گاه از آن كرم «روي بوش» توليد مي كنند و در بازار مي فروشند و اينك چنين است كه فروشندگان فرآورده هاي اين گياه تنها به خاطر آنكه اين شركت آمريكايي اين گياه را به ثبت رسانده، قادر نيستند كه محصولات خود را، نه در آمريكا و نه در هيچ نقطه اي از جهان به فروش برسانند و از آن هم بدتر، اين فروشندگان حتي حق ندارند اين فرآورده ها را در كشور خودشان هم عرضه كنند. اين چنين است كه مقدمات يك دعواي حقوقي فراهم مي گردد. از يكسو، توليدكنندگان «روي بوش» معتقدند كه اين گياه، گياهي است كه تنها در آفريقاي جنوبي قابل كشت است و نام «روي بوش» نامي است محلي و هزاران سال توسط بوميان اين كشور براي مصارف درماني مورد بهره برداري قرار مي گيرد و فرد و يا شركتي نمي تواند اين را به اسم خود ثبت كند. اين در حالي است كه شركت Bruke در آمريكا مدعي است كه يك فرد تبعه آفريقاي جنوبي در سال ۱۹۹۴ اين فرآورده را تحت نام ياد شده به ثبت رسانده و آن گاه شركت Bruke حق بهره جستن از نام اين فرآورده را خريداري كرده و چنين است كه هيچ كس در جهان حق ندارد با اين نام فرآورده اي را وارد كند. بهره جستن از گياه هاي دارويي توسط شركت هاي داروسازي كشورهاي صنعتي تنها به يك مورد محدود نمي شود. به هر حال در پي رويكرد مردم جهان به شيوه هاي سنتي درمان، عرضه فرآورده هاي دارويي در بازارهاي جهاني فزوني خواهد گرفت و موضوع اينكه چه كسي حق بهره جستن از اين داروها را دارد، موضوعي خواهد بود كه در آينده بارها و بارها مطرح خواهد شد. شركت داروسازي Pfizer از اينكه متهم به دزدي ايده گردد، تن مي زند. از همين رو قراردادي با جنگليان منعقد كرده كه طبق آن مي تواند از نوعي كاكتوس قرص هاي اعجازبرانگيز توليد كند.
جنگليان مي گويند ما تنها از آن رو كه اين نوع كاكتوس را مي شناسيم قادر به تداوم بقا هستيم. رهبر يكي از اقوام جنگلي مي گويد:
«اين همان چيزي است كه جنگليان مي خورند. هم آب ماست، هم داروي ما و هم غذاي ما. تشنه كه شدي، برايت همچون آب رفع تشنگي مي كند. گرسنه كه شدي، غذايت هم همين است. » اينك قرار است كه از اين كاكتوس قرص هاي لاغري بسازند. چرا كه اين كاكتوس هزاران سال نه تنها به عنوان داروي درمان سرماخوردگي مورد استفاده قرار مي گيرد، بلكه از آن براي تندرستي بهره مي گيرند و مصرف آن مي تواند جلوي اشتهاي انسان را بگيرد. شركت داروسازي ياد شده براي تبديل كاكتوس هوديا به قرص هاي لاغري حاضر به سرمايه گذاري ۵۰۰ ميليون دلار شده است.
منبع: دويچه وله

جهان ۲۰۰۳
جهان به زبان ارقام ـ ۳
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
پرتغال
توليد ناخالص داخلي: ۱۴۲ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۱۴۰۶۰ دلار
جمعيت: ۱/۱۰ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۱/۱ درصد
تورم: ۰/۳ درصد
دولت ائتلافي اين احساس ضروري را ايجاد كرده است كه بايد هر چه سريع تر با مشكلات عمده و بالاتر از همه وضع وخيم ماليه عمومي برخورد شود. در سراسر سال ۲۰۰۳ اقدامات رياضتي به اجرا درخواهد آمد. تنش هاي سياسي بالا خواهد گرفت اما دولت از اكثريت محكمي در پارلمان برخوردار است. پرتغال اولين عضو اتحاديه اقتصادي و پول اروپا است كه سقف تعيين شده براي كسري بودجه را نقض كرده است و اين امر موقعيت آن را در اتحاديه اروپا متزلزل ساخته است. بخش اعظم انرژي دولت صرف اجتناب از اقدامات تنبيهي، از جمله جريمه سنگين و به حالت تعليق در آوردن نقل و انتقالات مالي كشور خواهد شد. بعيد نيست كه پائولو پورتاس، رهبر دم دمي مزاج حزب پوپولار كه بخش كوچك تر دولت ائتلافي را تشكيل مي دهد، وسوسه گردد تا از دولت بيرون آمده و انتخابات زود هنگام را باعث شود.
اسپانيا
توليد ناخالص داخلي: ۶۶۳ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۱۸۶۱۰ دلار
جمعيت: ۸/۴۰ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۸/۲ درصد
تورم: ۶/۲ درصد
رقابت براي جانشيني خوزه ماريا آزنار در رهبري حزب پوپولار پيش از انتخابات سراسري در ماه مارس ۲۰۰۴ بالا خواهد گرفت. انتخاب در سال ۲۰۰۳ انجام خواهد شد. آرزومندان اين مقام كم نيستند و هيچ كس هنوز جلوتر از بقيه نيست. اصلاحات در بخش انرژي شدت مي گيرد. دولت هاي اسپانيا و پرتغال موافقت كرده اند يك بازار واحد برق ايجاد كنند. توافق با فرانسه براي چهار برابر كردن اتصالات برق به رقباي جديد اجازه خواهد داد تا در اسپانيا به فروش متاع خود اقدام كنند و براي شركت هاي اسپانيايي نيز امكان دسترسي بيشتر به بازار فرانسه را فراهم خواهد كرد.
سوئد
توليد ناخالص داخلي: ۲۹۲ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۳۲۸۰۰ دلار
جمعيت: ۹/۸ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۵/۲ درصد
تورم: ۹/۱ درصد
در سال ۲۰۰۳ رفراندومي در مورد پيوستن به منطقه يورو در سوئد برگزار خواهد شد و راه را براي پيوستن اين كشور به اتحاد پولي اروپا در سال ۲۰۰۵ هموار خواهد كرد. با توجه به اينكه نظرسنجي ها طرفداري از پيوستن به يورو را بسيار قوي نشان مي دهند، سوئد مشكل چنداني در اين آزمايش خودخواسته نخواهد داشت. سوسيال دموكرات هاي متمايل به چپ در دولت غالب هستند. اما شركاي ائتلافي آنها احتمالاً در سال ۲۰۰۳ خواستار حقوق بيشتري خواهند شد و ممكن است اين امر گوران پرسون، نخست وزير كشور را وادارد تا براي كمك به احزاب راست ميانه متوسل شود.
سوئيس
توليد ناخالص داخلي: ۳۰۶ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۴۱۸۸۰ دلار
جمعيت: ۶ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۱/۲ درصد
تورم: ۸/۰ درصد
در آستانه انتخابات سراسري اكتبر ۲۰۰۳ روابط بين چهار حزب دولت ائتلافي دچار تنش خواهد شد. اعضاي شوراي هفت نفره اجرايي مهم ترين مسئله مورد بحث خواهد بود، اما هيچ يك از احزاب دولت را ترك نخواهد كرد. سوئيس دولت هاي فراگير را دوست دارد. ترغيب دولت هر چه باشد با تقاضاهاي اتحاديه اروپا براي لغو رازداري بانكي مخالفت خواهد كرد. سوئيس در سال ۲۰۰۳ رسماً به سازمان ملل پيوست، اما انتظار نداشته باشيد كه بيشتر از اين درهاي خود را به روي جهان خارج بگشايد. طرفداري اكثريت كوچك مردم سوئيس براي پيوستن به سازمان ملل نشان مي دهد كه اين كشور همچنان طرفدار بي طرف است. عضويت در اتحاديه اروپا باز هم در دستور كار قرار نخواهد گرفت.
تركيه
توليد ناخالص داخلي: ۱۹۴ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۲۸۵۰ دلار
جمعيت: ۱/۶۸ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۵/۳ درصد
تورم: ۰/۳۶ درصد
جنگ آمريكا عليه عراق در سال ۲۰۰۳ خطراتي را براي تركيه دربر دارد. اگر كردهاي عراق سعي كنند حكومت خاص خودشان را تشكيل دهند، كردهاي تركيه نيز ممكن است بخواهند به آنان بپيوندند و قسمت هايي را از خاك تركيه جدا كرده، با خود ببرند. تركيه در اجازه دادن به آمريكا براي استفاده از پايگاه هاي هوايي خود بسيار مردد خواهد بود. اقتصاد تركيه پس از يك دوره ركود عميق در سال ۲۰۰۳ بهبودي حاصل خواهد كرد. اما خطر نكول بدهي ها منتفي نمي شود. استقراض از صندوق بين المللي پول كمك زيادي به اين كشور كرده است اما باز هم به كمك هاي بيشتري احتياج خواهد داشت. با توجه به بمب هايي كه در همسايگي تركيه فرو خواهد ريخت، صنعت گردشگري كشور ارزآوري چنداني نخواهد داشت.
انگلستان
توليد ناخالص داخلي: ۱۶۶۱ ميليارد دلار
سرانه توليد ناخالص داخلي: ۲۹۳۶۰ دلار
جمعيت: ۳/۶۰ ميليون نفر
رشد توليد ناخالص داخلي: ۱/۲ درصد
تورم: ۲/۱ درصد
دولت حزب كارگر به رهبري توني بلر سال دشواري را پيش رو دارد. اپوزيسيون محافظه كار ضعيف است اما طرح هاي بلر براي احياي خدمات عمومي چندان موفق نخواهد بود و روابط بين دولت و اتحاديه هاي كارگري به تيرگي خواهد گراييد. اقتصاد نيز حالتي شكننده خواهد داشت و روابط با صاحبان صنايع نيز وخيم تر مي شود. شركت بريتانيا در جنگ عراق نيز مورد حمايت نمايندگان حزب كارگر در پارلمان نيست. شكي نيست كه بلر مايل است انگلستان به منطقه يورو بپيوندد. اما هنوز مقامات ارشد وزارت دارايي و بانك مركزي انگلستان متقاعد نشده اند. همه پرسي در مورد پيوستن به يورو نيز از نظر مردم چيزي جز بهانه اي براي منحرف كردن توجهات از وظيفه بهبودي خدمات عمومي نيست. بنابراين برگزاري رفراندوم در سال ۲۰۰۳ بعيد به نظر مي رسد. قوانين جديد به شركت هاي رسانه اي خارجي اجازه مي دهد ايستگاه هاي راديويي و تلويزيوني خصوصي را خريداري كنند. پس در سال ۲۰۰۳ سر و كله شركت هاي واياكام، والت ديسني و آئول تايم وارنر در انگلستان پيدا خواهد شد.

حاشيه اقتصاد
• آمريكا مواجه با تحريم اروپا
اتحاديه اروپا براي اعمال تحريم هاي تجاري بر آمريكا از سازمان تجارت جهاني چراغ سبز دريافت كرده است. اين تصميم، كه در يكي از جلسات «نهاد حل اختلافات سازمان تجارت جهاني» در ژنو اتخاذ شده، در پي يك نزاع طولاني ميان آمريكا و اتحاديه اروپا بر سر تخفيف هاي مالياتي اهدا شده به شركت هاي آمريكايي صورت مي گيرد. اين تحريم ها به سالانه ۴ ميليارد دلار سر مي زند و بزرگ ترين مجازاتي است كه سازمان تجارت جهاني تا به امروز تاييد كرده است. اين تحريم ها انواع گوناگون كالاهاي آمريكايي از جواهرآلات گرفته تا حيوانات زنده، غلات، آهن، فولاد و حتي قطعات رآكتورهاي اتمي را در برمي گيرد. اتحاديه اروپا از آغاز سال ۲۰۰۴ مي تواند تعرفه هايي به ميزان صد درصد بر كليه اين كالاها اعمال كند. اما اتحاديه اروپا مي گويد پيش از اعمال آنها، در انتظار خواهد نشست تا ببيند آيا آمريكا سياست خود در زمينه تخفيف هاي مالياتي براي صادركنندگان آمريكايي را تغيير خواهد داد يا خير. هم اكنون دو لايحه به منظور اصلاح نظام تخفيف مالياتي، در برابر كنگره آمريكا قرار دارد. شركت هاي بزرگ، مانند بوئينگ و مايكروسافت، از اين نظام كه به آنها اجازه مي دهد با استفاده از شعبه هاي خود در مامن هاي مالياتي در خارج، تعرفه كمتري بابت صادرات بپردازند بهره برده اند. سازمان تجارت جهاني در سال ۱۹۹۸ حكم داد كه اين شيوه غيرمنصفانه است و ميزان تحريم هايي كه اكنون تصويب شده منعكس كننده ضررهايي است كه متوجه شركت هاي اروپايي شده است. اما اين مناقشه تنها يكي از چند مورد اختلافات ميان آمريكا و اتحاديه اروپا است. درباره تعرفه هاي اعمال شده بر فولاد و همچنين مواد غذايي اصلاح شده ژنتيكي كشمكش هايي وجود دارد. اكنون اين نگراني وجود دارد كه اعمال تحريم ها مي تواند به يك جنگ تجاري تمام عيار منجر شود.

• تأثير ارزش يورو بر اقتصاد آلمان
بانك مركزي آلمان اعلام كرده است كه افزايش نسبي ارزش يورو در برابر دلار آمريكا و ارز ساير كشورها، خطري براي صادرات آلمان ايجاد نخواهد كرد. گزارش بانك مركزي آلمان فدرال متكي است بر گزارش هاي مربوط به شركت هاي فعال در بخش صادرات و همچنين ترازهاي محاسباتي شركت ها و واحدهاي اقتصادي آلمان. حتي با احتساب افزايش نسبي ارزش واحد پول يورو در قياس با دلار آمريكا، كماكان توان رقابتي اقتصاد صادراتي آلمان در قياس با ميانگين درازمدت همين كشور، بيشتر است. لازم به يادآوري است كه نرخ برابري يورو در برابر دلار آمريكا روز پنج شنبه در بازار ارز نيويورك به يك دلار و ۱۲ سنت رسيد.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |