يكشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۶- May, 11, 2003
فرصت مغتنم
تحليل شرايط منطقه و جنگ عراق در گفت وگو با دكتر داود هرميداس باوند
سوريه در آينده نزديك رابطه خود را با آمريكا ترميم مي كند در كره شمالي هم مذاكرات جدي و سيستماتيك آغاز شده در اين ميان ايران باقي مي ماند
010725.jpg

حضور نظامي آمريكا در عراق و تشكيل حكومتي جديد در اين كشور پيامدهاي بسياري را در منطقه و به ويژه در كشورهاي عرب زبان و نيز همسايگان اين كشور سبب خواهد شد. كم و كيف اين تحولات در كنار موقعيت جديد اروپا نسبت به آمريكا و كشورهاي منطقه و نيز راهكار هاي موجود ايران براي خنثي سازي تهديدها در گفت وگو با دكتر هرميداس باوند استاد روابط بين الملل مطرح شده است كه در پي مي آيد.
پيمان عارف
• موقعيت مخالفان اقدام نظامي آمريكا و انگليس عليه عراق چگونه بود؟
تنها يك گروه معتقد بودند كه قطعنامه هاي قبلي و محدوديت ها عليه عراق كافي است مضاف بر اينكه در مورد مناطق امن، آمريكا پيگير بود كه محدوديت ها رعايت شود و در طول اين ده سال در قبال برخي از اقدامات عراقي ها، برخوردهاي مستمري را شاهد بوديم. اما البته كسان ديگري هم بودند كه بر رويه قبلي تأكيد مي كردند و معتقد بودند هرگونه اقدامي بايد با همراهي دوستان آمريكا به خصوص اتحاديه اروپا و ديگران همراه باشد و به تأييد شوراي امنيت سازمان ملل برسد. اين موضوع به شوراي امنيت ارجاع و در نهايت به قطعنامه ۱۴۴۱ منتهي شد. قطعنامه اي كه تمامي كشورها حتي سوريه هم با آن موافقت كردند.
در قطعنامه ،۱۴۴۱ در بند اول آن تصريح مي كند كه دولت عراق ناقض اصول اساسي قطعنامه هاي شوراي امنيت بوده و هست و بر اين موضوع تأكيد هم مي كند. در بند دوم نيز تصريح شد كه اين آخرين فرصتي است كه به عراق داده مي شود و در بند سوم هم پيش بيني مي كند كه گزارشي طي يك ماه در مورد سلاح هاي كشتارجمعي و تجهيزات ديگري مثل موشك هايي كه فراتر از ۱۵۰ كيلومتر برد دارد، تهيه و به شوراي امنيت ارائه شود كه اين گزارش مفصل در بيش از يازده هزار صفحه به شوراي امنيت تسليم شد. بعد از ارائه اين گزارش دو تفسير و يا دو نگرش جديد در شوراي امنيت پديدار شد. آمريكا و انگليس معتقد بودند كه گزارش مبهم، ناحق و گمراه كننده است. بنابراين عراق ناقض اصول اساسي قطعنامه ۱۴۴۱ است، و ضرورت منطقه اي اين نقض و عدم رعايت آن ايجاب مي كند كه اقداماتي عليه عراق انجام شود.
010720.jpg

در حالي كه تفسير ديگر مي گفت كه بايد باز هم فرصت به عراق داده شود، به خصوص اينكه دو گزارش بازرسان سازمان ملل و آژانس بين المللي انرژي اتمي حكايت از اين داشت كه تا حدودي عراق با بازرسان همكاري كرده است و بايد زمان بيشتري براي آنان در نظر گرفته شود. در عين حال گفته مي شد كه براساس قطعنامه ،۱۴۴۱ استفاده فوري و فوتي از زور مجاز نيست. اين دو تفسير متفاوتي بود كه ارائه مي شد. آمريكا مي گفت كه نيازي به پيگيري مسئله نيست و طرف مقابل معتقد بود كه هرگونه تصميمي دال بر استفاده از عمليات قهري بايد با توسل به قطعنامه جديدي انجام شود. نهايتاً بحث اعلام ضرب الاجل از سوي آمريكا مطرح شد و واشنگتن اعلام كرد كه براي امنيت مردم خويش هر اقدامي را كه مقتضي بداند انجام مي دهد. به اين ترتيب عمليات نظامي عليه عراق شكل گرفت.
• اگر ژاك شيراك نمي گفت كه هرگونه قطعنامه عليه عراق را وتو خواهد كرد اقدام نظامي عليه عراق حداقل هايي از پشتوانه حقوق بين الملل را همراه داشت.
هم ژاك شيراك و هم روسيه ابتدا سعي كردند موضع كم و بيش بي طرفي را اتخاذ كنند اما بعد از اينكه فرانسه و آلمان موضع نسبتاً متفاوت و مخالفي را اتخاذ كردند، روسيه هم تا حدودي تغيير روش داد و همگام با آنان ظاهر شد. مجموعه اين جبهه گيري ها براي آمريكا غيرقابل پيش بيني بود، البته موضع فرانسه تازگي نداشت. فرانسه پيشتر هم ابتدا موضع نسبتاً مستقلي داشت ولي نهايتاً با آمريكا همراه و همگام مي شد ولي نكته اي كه موضع فرانسه را تقويت كرد و بيشتر بازتاب داشت، همراهي آلمان و فرانسه و نهايتاً روسيه در اين مسئله بود.
• يعني هسته اروپا؟
بله، يعني رويدادي كه اولين بار سبب مقابله جويي در شوراي امنيت و بعضي كشورهاي اتحاديه اروپا در مقابل آمريكا مي شد و از سوي ديگر اختلالي در ناتو بر سر مسئله تركيه به وجود آورد. عكس العمل هاي اخير آمريكا حاكي از آن است كه مي خواهد برخي از كشورها را تهديد كند و حتي فرانسه را مد نظر دارد. فرانسه نيز براي رفع اين بحران در شوراي امنيت پيشنهاد كرد كه تحريم ها عليه عراق بايد لغو بشود ولي آمريكايي ها آنچنان استقبالي از اين پيشنهاد نكردند. پاول وزير خارجه آمريكا اذعان داشت كه آمريكا لازم مي داند اقداماتي را در قبال فرانسه در پيش بگيرد.
• آيا اين وضعيت به تشكيل ارتش اروپايي منجر مي شود؟
مشكلات بين آمريكا و برخي از كشورها و به خصوص كشورهاي اتحاديه اروپا در ناتو تشديد شده است. برخي كشورهاي اروپا از جمله فرانسه و آلمان به اين فكر افتاده اند كه حركت جديدي را آغاز كنند تا اتحاديه اروپا به خصوص از لحاظ بعد امنيتي قائم به خود باشد. البته اين نگرش در آغاز جنگ سرد پديدار شده بود. يعني فكر مي كردند كه با فروپاشي شوروي، ضرورت وجودي نهادهاي امنيتي از جمله «ناتو» بي رنگ شده و بايد در پرتو شرايط جديد خط مشي متفاوتي را اتخاذ كرد. ولي چند عامل سبب شد كه نه تنها ناتو جايگاه تضعيف شده اي نداشته باشد بلكه نقش فراتر و مهم تري را در نظر بگيرد. كشورهاي كوچك اتحاديه اروپا مانند هلند و لوكزامبورگ از سلطه قدرت هاي بزرگ مثل آلمان و فرانسه نگران بودند و حضور آمريكا را يك دريچه براي آرامش و اطمينان اروپا مي دانستند. از سوي ديگر كشورهاي جدا شده از بلوك شرق كه نگران احياي سلطه روسيه بودند؛ ادامه ناتو و ورود به ناتو را تضميني براي آينده خويش تلقي مي كردند و بالاخره بحران بالكان و عدم توانايي كشورهاي عمده اروپا در حل و فصل اين معضل منطقه اي و ورود نهايي آمريكا و سروسامان دادن به اين بحران، همه و همه ادامه حيات ناتو و حتي گسترش آن را مورد تأييد قرار داد.
010735.jpg

البته «ناتو» از نظر قلمرو و ماهيت فعاليت تغييراتي را در پيش گرفت. مكانيسم هاي جديدي مثل مشاركت در صلح يا ايجاد شوراي آتلانتيك شمالي كه بعدها تبديل به يورو آتلانتيك كانسل شد. بنابراين اتحاديه اروپا با اينكه در پيمان ماستريخت، پيش بيني كرده بود كه با احيا و تقويت اتحاديه اروپاي غربي به عنوان بازوي امنيتي عمل كند؛ ولي در شرايطي كه اشاره شد پيگير اين هدف نشد يعني اينكه تقريباً ناكام ماند. بنابراين نهايتاً مصلحت را در اين ديدند كه هسته كوچكي مثل نيروي واكنش سريع ايجاد كنند. ولي بعد از اين شكافي كه پديدار شد؛ به نظر مي رسد، اتحاديه اروپا، آلمان و فرانسه و ديگران تلاش مي كنند تا پيش بيني متوقف شده موجود در پيمان ماستريخت را به شكلي جديد احيا كنند و پيگير اين قضيه باشند.
البته اين رويكرد در آينده تحقق مي يابد و بدون ترديد در وضع موجود جهان بي اثر نخواهد بود. مضاف بر اينكه آمريكا در بازسازي عراق و ترتيبات سياسي جديد در عراق قصد دارد سازمان ملل دخالت مستقيم نداشته باشد بلكه نقش جانبي ايفا كند. كشورهايي مانند فرانسه و آلمان كه مايلند از طريق سازمان ملل وارد اين مسائل بشوند عملاً در امر مشاركت در بازسازي و همكاري در ترتيبات سياسي و آينده عراق با مشكلاتي مواجه مي شوند. اين شرايط به نوبه خود اين اختلال را تشديد مي كند يعني شكافي كه ابتدا در ماجراي برخورد با عراق به وجود آمد تا حدودي تشديد مي شود. بنابراين از ديدگاه بين المللي بايد اذعان كرد كه اين رويداد زمينه ساز تغييراتي نسبي در آناتومي نظام بين المللي خواهد شد.
• يعني با توجه به قطعنامه ۱۴۴۱ در پيوند با قطعنامه هاي پيشين، معتقديد كه جنگ عليه عراق را به جاي «توسل به زور»بايد توسل به زور مشروع بدانيم؟
بعد از ۱۱ سپتامبر آمريكا با تأكيد بر استراتژي دفاع از خود در چارچوب عمليات پيشگيرانه، اين حق را براي خود قائل شده است. اما رويداد عراق پيامدهاي متفاوتي را در پي داشت. بعد از طرح مسئله عراق در شوراي امنيت و شرايطي كه متعاقباً پديدار شد، عقب نشيني آمريكا يك شكست بزرگ در داخل آمريكا و نيز در نظام بين الملل محسوب مي شد. بنابراين مسئله براي آمريكا حيثيتي بود. اين كشور راهي به جز پيگيري اقداماتي كه مدنظر داشت پيش رو نمي ديد ولي چند نكته بسيار مهم بود. نخست آنكه عكس العمل منفي دوستان سنتي آمريكا، به خصوص كشورهاي مهم اتحاديه اروپا مثل آلمان، فرانسه، روسيه و حتي بلژيك و ديگران و دوم موضع سازمان ملل در قبال آمريكا. در اين ميان عكس العمل افكار عمومي جهانيان در اكثر كشورها نوعي همبستگي در مخالفت با جنگ را به نمايش گذاشت.
به اين ترتيب پديده جديدي در نظام بين المللي رخ داد كه بدون ترديد بيش از گذشته بر تصميم گيري هاي دولت ها تاثيرگذار خواهد بود. اين پديده پيشتر در قبال آثار منفي پديده جهاني شدن و طي برگزاري اجلاس گروه هشت و اجلاس صندوق بين المللي پول در سياتل، مونترآل، واشنگتن، پراگ و نقاط ديگر رخ داد. همبستگي مردم در كشورهاي جهان به خصوص در جنگ عراق با هيجان بيشتري ظاهر شد. مجموعه اين رويدادها نشان داد گو اينكه آمريكايي ها به استفاده از استراتژي نرم افزاري در برخورد با كشورها تاكيد دارند اما استفاده از سخت افزاري مثل جنگ دال بر اين است كه آمريكا مقبوليت گذشته را در دنيا ندارد. بنابراين آمريكايي ها تلاش مي كنند تا در آينده در استفاده از قدرت نظامي زياده روي نكنند و حتي شايد از به كارگيري قدرت نظامي پرهيز كنند. به خصوص براي تحقق و ايجاد ارزش هاي دموكراتيك و نرم افزاري از برخورد نظام پرهيز مي كنند. از اين لحاظ درست است كه در كوتاه مدت، لطمه اي به اعتبار سازمان ملل وارد و شكافي بين آمريكا و دوستانش به وجود آمد وليكن در بلندمدت تجربه عراق و عكس العمل جهانيان با اشكال مختلف آن سبب مي شود كه در مورد استفاده از قدرت نظامي ترديدهاي جدي اي ايجاد شود. با توجه به اين واقعيت، تمايل به اعاده حيثيت سازمان ملل متحد محتمل است. برخي معتقدند كه اين رويكرد از طريق تجديد نظر در ساختار سازمان ملل تحقق مي يابد. البته بايد يادآور شد كه كميسيون تجديد نظر و اصلاح منشور، سال هاست كه فعال است ولي اعضاي دائمي شوراي امنيت مخالف اين اقدام بودند.
• اين تغييرات در چه سطحي مطرح است؟
برخي معتقدند نمايندگي براي عضويت دائمي شوراي امنيت بايد نمايندگي قاره باشد نه كشورها، اما معتقدم كه آنها روي عضويت دائم و حق «وتو» تاكيد دارند، تغيير تعداد اعضا، شايد تغيير چنداني در ماهيت قضايا به وجود نياورد.
• در حال حاضر چه مسائلي در منطقه مورد توجه قرار دارد؟
دو مسئله در خاورميانه بعد از پايان عمليات نظامي عليه عراق مطرح است. مسئله اول بازسازي عراق است كه در اولويت قرار دارد و همان طور كه اشاره شد، كشورهايي بودند كه سرمايه گذاري هاي قابل توجهي در عراق داشتند و قراردادهايي هم با حكومت صدام منعقد كرده بودند، به خصوص روسيه، فرانسه و تا حدودي ايتاليا و حتي برخي از كشورها مثل اندونزي و مالزي كه در قالب كنسرسيوم هاي بين المللي سرمايه گذاري كرده بودند ولي از طرف ديگر سازمان ملل متحد بر آن است كه در امر بازسازي، حضور فعالي داشته باشد. كشورهاي معظمي كه در قطب هاي اقتصادي جايگاهي دارند، مانند كشورهاي اروپايي بر آن هستند تا در امر بازسازي حضور داشته باشند ولي تا اين لحظه آمريكا اعتقاد دارد كه نقش سازمان ملل بايد بسيار جانبي و حاشيه اي باشد و دوم اينكه دولت هايي كه موضع مخالف در مورد آمريكا اتخاذ كرده بودند نبايد نقش و جايگاه ويژه اي داشته باشند و حتي برخي بر آن هستند كه قراردادهايي كه رژيم بعثي عراق با برخي از دولت ها منعقد كرده است آن چنان كه بايد و شايد در جهت منافع مردم عراق نبوده و اين موارد بايد مورد تجديد نظر قرار بگيرد. استراتژي آمريكا براي حفظ و كنترل نظام انرژي بين المللي، كه آن را به عنوان آناتومي نظام اقتصادي بين المللي تلقي مي كنند نيز قابل توجه است.
آمريكا بر آن است كه بر كانون هاي استراتژيك انرژي جهان، به ويژه در قطب يا كانون خليج فارس و درياي خزر نفوذ مسلطي داشته باشد. بنابراين با توجه به اينكه منابع نفتي عراق صد و دوازده ميليارد پيش بيني شده است، از ديدگاه آمريكايي ها نوعي كنترل بر منابع نفتي عراق مورد توجه قرار دارد. آمريكا نياز روزافزوني به واردات نفتي دارد كه البته از منابع مختلف ونزوئلا تامين مي شود و بر آن هستند كه شايد در آينده قسمتي از نياز خود را از طريق عراق تامين كنند. ضمن اينكه آمريكا تلاش مي كند، وابستگي قبلي به عربستان را كاهش دهد تا دست بازتري در تجديد ساختار بعضي از كشورها داشته باشد. نكته سوم نيز تسلط بر كانون انرژي به عنوان اهرم فشار در قبال رقباي اقتصادي مثل اتحاديه اروپا، ژاپن و چين است. و بالاخره به نظر عده اي، تضعيف اوپك و ايفاي نوعي كنترل كننده عرضه و تقاضاي بين المللي نفت نيز محورهاي ديگر هدف آمريكاست. بنابراين آمريكا مايل نيست ديگران مشاركت موثر و قابل توجهي در امر بازسازي داشته باشند و اولويت با آمريكا و انگلستان و ديگر كشورهايي است كه مورد تاييد آمريكا هستند.
• آمريكا در مورد ترتيبات سياسي عراق چه برنامه اي دارد؟
با توجه به ساختار اجتماعي و سياسي عراق تلاش بر اين است كه سلطه سنتي اهل تسنن كه حدود ۲۰ ميليون از جمعيت عراق را تشكيل مي دهند به شكلي متحول شود تا مشاركت موثر همه گروه هاي قومي و نژادي و فرقه اي تامين شود. بنابراين ظاهراً برقراري نوعي نظام دموكراتيك مدنظر قرار دارد و اولين الگويي كه به نظر مي رسد، با توجه به ساختار اجتماعي و سياسي عراق موردنظر است؛ يك نوع فدراسيون است كه مورد تقاضاي كردها هم بوده است. الگوي ديگري هم مطرح است كه هدف آن استقرار دولت نسبتاً مقتدر است. نظامي ائتلافي از گروه هاي مختلف برمبناي شيوه هاي دموكراتيك، و بالاخره يك احتمال بسيار بعيد اين است كه شاهد نوعي تجزيه عراق باشيم كه البته بسيار بعيد است. آنها اعلام كرده اند كه به هيچ وجه خواهان تجزيه عراق نيستند و مي خواهند تماميت ارضي عراق حفظ شود.
• اين ترتيبات چه تاثيري بر كشورهاي منطقه دارد.
بدون ترديد ساختار ترتيبات سياسي مورد نظر در كشورهاي همسايه بي اثر نخواهد بود. سامان دادن ترتيبات سياسي در عراق امر آساني به نظر نمي رسد. از ديدگاه كردها، آنان از وضع سال هاي گذشته بسيار راضي هستند چون ۱۳ درصد درآمد نفتي عراق به آنها اختصاص داشت و آنها هم با تركيه روابط تجاري داشتند و مقداري هم قاچاق نفت و يا تجارت كالا با ديگر همسايگان داشتند.
بنابراين خواهان منافع بيشتر هستند نه منافع كمتر. يعني نوعي از خودگرداني كه الان از آن برخوردار هستند، به نحوي بايد براي كردها حفظ بشود. از سوي ديگر در مورد سني ها از زمان عثماني ها حاكمان ولايات از اهل تسنن تعيين مي شدند. دوران قيموميت و استقلال از سال ۱۹۳۲ به بعد آنها جايگاه مسلطي در نظام سياسي عراق داشتند و حاضر هستند كه تغييراتي را در نظام جديد پذيرا بشوند ولي مايل نيستند كه تغييرات آن چنان باشد كه جايگاه و يا نقش حاشيه اي را عهده دار بشوند ولي نكته مهم در مورد شيعيان آن است كه شصت درصد و شايد هم بيشتر جمعيت عراق را تشكيل مي دهند ولي به دو دليل به نظر مي رسد كه از اين زاويه ترتيبات جديد با مشكل روبه رو شود، نكته اول اين كه همسايگان عراق مثل تركيه، اردن، سوريه، عربستان و كويت مايل نيستند، شيعيان جايگاه مسلطي در نظام آينده داشته باشند. نكته دوم اين كه شيعيان به گروه هاي نسبتاً متفاوتي تقسيم شده اند و موانع ارزشي نسبتاً مختلفي را مطرح كردند و از اين نظر گروهي طرفدار نظام سكولار هستند و برخي ديگر بر آن هستند تا نظامي كه ايجاد مي شود رنگ و رخسار مذهبي داشته باشد. طرفداران صدريه، گروهي كه طرفدار آيت الله سيستاني، مدرسيه، حكيميه و يا مجلس اعلا و يا الهوه و يا الدعوةالاسلاميه هستند اينها هم نگرش هاي متفاوتي دارند.
• در اين تحولات كشورهاي منطقه چه وضعي خواهند يافت و در روابط ايران با كشورهاي منطقه چه تحولي ايجاد مي شود؟
روابط بسيار حسنه آمريكا و تركيه كه دچار اختلال شده است و تا حدي تشديد مي شود. پاكستان نيز پذيراي خواست هاي آمريكا شده است ولي به نظر مي رسد كه اين رويكرد براي آمريكا كافي نيست. آمريكا مي خواهد، قدرت هسته اي پاكستان را به شكلي عقيم كند و اين مسئله را به شكلي پيگيري خواهد كرد. بنابراين ما مي بينيم، دولت هايي كه رقيب منطقه اي ايران بودند و از نزديكي با آمريكا، بهره مي بردند و در خط مشي هاي منطقه اي خودشان با اعتماد بيشتر عمل مي كردند، امروزه دچار اختلالات و يا وضع انفعالي با آمريكا شده اند. در شرايط جديد بدون ترديد توجه آمريكا به سوي ايران جلب خواهد شد. ايران در پرتو حوادث جديد جايگاه ويژه اي را در قبال استراتژي فعلي آمريكا احراز كرده است. منتها اين موضوع به كيفيت مناسبات ايران با آمريكا بستگي دارد. آمريكا در مورد ايران خواستار آن است كه: تغييرات مسالمت آميز درون ايران كه مورد درخواست اكثريت مردم است و دچار بن بست و توقف شده است تحقق يابد. آمريكا مي خواهد، اجازه داده شود كه اصلاحات مورد تقاضاي اكثريت مردم ايران روند متداول و طبيعي خودش را طي كند. اما درصورتي كه ايران اين تغييرات را به نحو مسالمت آميز نپذيرد، آمريكا تلاش مي كند تا جمهوري اسلامي را تحت فشارهاي بسيار متنوع و شديدتري قرار دهد. به نظر من شرايط جديد منطقه به نفع ايران است؛ مصالح و منافع ملي اقتضا مي كند كه در يك ارزيابي كلي از تحولات منطقه و جايگاهي كه ايران در نگرش استراتژيك كلان آمريكا و ديگران پيدا كرده، بر آن باشد كه با تغييراتي به خصوص متناسب با خواست اكثريت مردم، موضع مساعد و مثبتي اتخاذ كند و با توجه به اين كه در رويدادهاي قبلي ما فرصت هايي را از دست داديم؛ اين بار با يك ارزيابي صحيح و همه جانبه، اجازه ندهيم اين فرصت از دست ايران خارج بشود، در غير اين صورت فكر مي كنم كه ما تحت فشارهاي مداوم و بسيار متنوع و شديد قرار خواهيم گرفت و اين پروسه ديالكتيك داخلي ايران تحت فشارهاي مكانيكي خارج قرار خواهد گرفت.
• منظورتان تحول در ساخت قدرت است. درمورد سوريه و كره شمالي چطور؟
سوريه در آينده نزديك رابطه خود را با آمريكا ترميم مي كند. قرائن و شواهد آن هم پديدار شده است.
در كره شمالي هم مذاكرات جدي و سيستماتيك آغاز شده و بنابراين مسئله كره شمالي هم گريزناپذير منتفي خواهد شد. مذاكراتي انجام مي شود و امتيازاتي به كره شمالي از نظر مالي خواهند داد. در اين ميان ايران باقي مي ماند. بوش در پيام خود از اشاره مجدد به ايران و قرار گرفتن در محور شرارت خودداري كرد، بنابراين آن موضوع مربوط به دوران يكسال قبل از آن بود. تحولات جديد هم به نوبه خود وضعيتي را به وجود آورده كه پيگيري اين قضيه به عنوان محور شرارت بي رنگ مي شود، بنابراين در چنين وضعيتي توجه آمريكا به سوي ايران به عنوان يك واحد ژئوپولتيك و ژئواكونوميك جلب خواهد شد. به همين دليل من بر اين باور هستم كه آمريكايي ها در مورد ايران از قدرت نظامي استفاده نخواهند كرد.

يادداشت سياسي
مجلس و مصلحت
رضا انصاري راد
به ياد داريم كه مطبوعات نقش عمده اي در انتخابات مجلس ششم بازي كرد و بسياري از نمايندگان اصلاح طلب كه وارد مجلس شدند يا خود مطبوعاتي بودند و يا حمايت جامعه مطبوعاتي در موفقيت شان براي انتخابات مجلس بسيار موثر بود. به همين دليل جامعه مطبوعاتي كه از مصوبه مجلس پنجم در جريان قانون مطبوعات دل آزرده بود، اميد داشت مجلس ششم اصلاحيه اي را براي آن تصويب كند. اين اميد چندان هم دور از آبادي نبود و نمايندگان اصلاح طلب اين اصلاح را آماده كرده و در دستور كار مجلس قرار دادند، اما آن اميد تحقق نيافت و اصلاحيه مذكور از دستور كار مجلس خارج شد. پس از اين حادثه بازداشت آقاجري به دليل سخنراني در دانشگاه بوعلي سينا همدان رخ داد. او به دليل اهانت به مقدسات محكوم به اعدام شد. او در اعتراض، شكايتي به كميسيون اصل نود ارائه كرد و كميسيون هم براساس شرح وظايف خود به بررسي اين شكايت پرداخت و بعد از طي مراحل كاري كميسيون گزارشي تهيه و تصويب كرد، كه براساس آيين نامه كميسيون به هيات رئيسه مجلس تحويل داده شد تا در اولين جلسه خود در دستور كار قرار داده و اقدام به قرائت آن كند. اما چندين بار اين گزارش از دستور كار مجلس خارج و از قرائت آن خبري نشد. در اين ميان گفته شد كه دوستان و هم حزبي هاي آقاجري كه در مجلس و هيات رئيسه مجلس حضور دارند مصلحت انديشي كرده و گزارش را از دستور كار خارج ساختند. هر چند اسم روند اين ماجرا با ماجراي اصلاح قانون مطبوعات متفاوت بود اما نتيجه اش مانند همان زمان شد و اكنون جريان لايحه پيوستن ايران به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان مطرح است كه آقاي كروبي در پي اعتراض يكي از اعضاي فراكسيون زنان، خروج اين لايحه را از دستور كار مجلس به نامه دو تن از روحانيون بلندمرتبه قم و مصلحت انديشي رئيس كميسيون فرهنگي مجلس نسبت داده است. بنابراين بايد از نمايندگاني كه ورودشان به مجلس مديون مردم است پرسيد مجلسي كه مصوبات آن از طريق عدم تاييد شوراي نگهبان، مصلحت انديشي و... از چرخه خارج مي شود در اين ميان اگر قرار باشد بخواهند به ملت گزارش دهند و پاسخگو باشند چه جوابي خواهند داشت. وقتي تمام امور كشور از جمله امر تقنين در اختيار قريب به سيصد نفر از نمايندگان مردم به عنوان نماينده يك جامعه شصت ميليوني قرار دارد و با مصلحت انديشي اينچنين تغيير مي كند، ختم راه كجا خواهد بود. در چنين شرايطي چگونه مي توان از ديگران انتظار داشت كه شان و جايگاه مجلس را رعايت كنند. آيا از قانوني كه به خاطر مصلحت انديشي كوتاه مدت نقض شد مي توان اميد داشت كه جامعه را به سر منزل مقصود برساند و كساني كه چنين مي كنند مي توانند مدعي باشند كه جريان مردمسالاري و احترام به قانون را رهبري مي كنند؟ بنابراين شايد بهتر باشد طرحي ديگر دراندازيم و مصلحت را جايگزين قانون كنيم تا همگان راحت باشند و مردم هم خيالشان راحت شود.

نگاه بيگانه
مسير ايران يا افغانستان
ترجمه: اكبر حسيني كيا
منتقدين لشكركشي آمريكا به افغانستان بارها اظهار داشته اند كه صاحبان صنعت نفت آمريكا كه با صرف مبالغ هنگفت در انتخابات رياست جمهوري اين كشور از جورج دبليو بوش حمايت كردند مدت هاي مديدي است بر آنند تا از افغانستان به عنوان كريدوري جهت انتقال منابع انرژي كشورهاي ساحلي درياي خزر به خليج فارس استفاده نمايند. اما به نظر مي رسد اين انتقادها چندان بي جا نباشد. زيرا عبور خطوط لوله از منطقه بي ثبات قفقاز (خط لوله باكو ـ جيحان) يا ايران دشوار و گران است پس مسير جنوب شرقي يعني افغانستان گزينه اي مناسب و جذاب خواهد بود. بزرگ ترين مزيت آن اين است كه به شرق تنگه پررفت وآمد هرمز منتهي مي شود. وزارت انرژي آمريكا در گزارشي كه چند روز قبل از حوادث تروريستي ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر ساخت، مي آورد: «آنچه سبب شده تا افغانستان در مسئله انرژي اهميتي ويژه بيابد موقعيت خاص جغرافيايي آن به عنوان مسير ترانزيت بالقوه جهت صدور منابع انرژي آسياي مركزي به درياي عمان است.» از اين رو درست در ميانه دهه ۹۰ كنسرسيوم نفتي «يونوكال» طرح ساخت دو خط لوله انتقال منابع نفت و گاز تركمنستان از طريق افغانستان را ارائه داد. اين شركت آمريكايي كه از وجود حامد كرزاي به عنوان مشاور استفاده مي كرد در نظر داشت سالانه حدود ۲۰ ميليارد مترمكعب گاز و ۳۵۰ ميليون بشكه نفت خام به پاكستان تشنه منابع انرژي ارسال نمايد. بدين ترتيب در ۲۱ اكتبر ۱۹۹۵ در نيويورك قراردادي به امضاي صفر مراد نيازف، رئيس جمهوري تركمنستان، و مدير «يونوكال» رسيد. دولت آمريكا نيز به طور جدي از طرح هاي «يونوكال» حمايت كرد. اما در افغانستان، طالبان پيروز ميدان جنگ هاي داخلي و خونين در آستانه فتح كامل كشور قرار داشت. از ميان كساني كه به پيروزي اين گروه تحت حمايت پاكستان و عربستان سعودي اعتقاد راسخ داشت مي توان به بيل كلينتون، رئيس جمهور وقت آمريكا، اشاره كرد. طوري كه وقتي طالبان در سپتامبر ۱۹۹۶ شهر كابل را تصرف كرد يكي از سخنگويان كاخ سفيد شادمان از اين اقدام آن را به منزله استقرار ثبات در هندوكش ارزيابي كرد. پس از اين تاريخ نمايندگان «يونوكال» دائم با يك فروند هواپيمايي كه سازمان ملل در اختيارشان گذاشته بود به كابل مي رفتند و طرح هاي نفتي خود را تبليغ مي كردند. طي اين سفرها آنها به مقامات طالبان وعده دادند كه از محل اخذ عوارض گمركي و حق ترانزيت ۳۰۰ تا ۵۰۰ مليون دلار نصيب اين رژيم خواهد شد. در فوريه و نوامبر سال ۱۹۹۶ هيأت هايي از طالبان به دعوت كنسرسيوم «يونوكال» به واشنگتن و هوستون سفر كرده و با نمايندگان دولت و مديران شركت يونوكال به گفت وگو نشستند. اما با حمله موشكي ايالات متحده به اردوگاه هاي آموزشي سازمان القاعده در افغانستان در ۱۹۹۸ و نيز شدت يافتن جنگ ميان طالبان و نيروهاي ائتلاف شما «يونوكال» مجبور شد برنامه هاي خود را متوقف سازد.
منبع: اشپيگل

حاشيه ايران
• نشريات ضاله
در جريان نمايشگاه مطبوعات كه از اوايل هفته گذشته آغاز به كار كرده، غرفه اي نيز به «نشريات ضاله» اختصاص داده شده است. اين نشريات متعلق به نيروهاي اپوزيسيون خارج از كشور هستند. اين غرفه را دادستاني كل كشور راه اندازي كرده است.

•تحولات در حزب «همبستگي»
حزب همبستگي در پي تجديد سازمان خود برآمده است. در اين باره، خبرنگار «همشهري» مطلع شد كه قرار است «الياس حضرتي» رئيس فراكسيون همبستگي جاي خود را با «محمدرضا خباز» عوض كند. البته براي انجام اين تغيير و تحول به راي اعضاي فراكسيون نياز است كه گويا مشكلاتي در اين زمينه وجود دارد، ظاهراً مخالفت هاي حضرتي با دبيركل حزب در جريان انتخابات شوراها و حمايت بي دريغ خباز از اصغرزاده عامل اصلي اين تصميم گيري بوده است.

• راديويي براي عراقي ها
شنيده ها حاكي از آن است كه صدا و سيما نسبت به راه اندازي يك شبكه راديويي براي مردم عراق اقدام كرده است. اين خبر هفته گذشته از سوي منابع پارلماني منتشر شد اما «عزت الله ضرغامي» معاون پارلماني صدا و سيما در برابر پرسش خبرنگاران در اين باره، ابراز بي اطلاعي كرد. وي در عين حال گفت كه شبكه تلويزيوني «العالم» كه توسط صدا و سيماي ايران براي عراقي ها برنامه پخش مي كند، طرفداران زيادي دارد.

• همكاري اطلاعاتي تهران ـ باكو
«محمد جعفرلي» يكي از مسئولان وزارت امنيت ملي جمهوري آذربايجان اخيراً در حاشيه همايشي در باكو گفته كه نهادهاي اطلاعاتي ايران و جمهوري آذربايجان با يكديگر همكاري مي كنند. وي افزوده كه ميان تهران و باكو توافق نامه امنيتي امضا شده و نهادهاي اطلاعاتي دو كشور همكاري در چارچوب آن را ادامه مي دهند.

• «بوش» و پارازيت ماهواره اي
010730.jpg

گفته مي شود جمعي از ايرانيان خارج از كشور نامه اي خطاب به «جورج بوش» رئيس جمهوري آمريكا امضا كرده اند و در آن، با اشاره به تبعات منفي انتشار امواج پارازيت ماهواره اي در ماه هاي اخير در ايران ابراز نگراني نموده اند. اين امواج بر روي شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان منتشر مي شود و اعتراض نمايندگان مجلس را به دنبال داشته است. قرار است خاتمي نيز هفته آينده گزارشي در اين باره دريافت كند. ظاهراً نامه مذكور به بوش، توسط ۲۸۴ هزار تن از ايرانيان خارج از كشور و به شكل تومار اينترنتي امضا شده است. گفته مي شود بوش قول پيگيري موضوع را داده است. از سوي ديگر گفته مي شود كه دولت آمريكا قصد دارد كمك هاي مالي به شبكه هاي ماهواره اي ايراني اختصاص دهد.

• رايزني درباره برنامه هسته اي ايران
نمايندگان روسيه و آمريكا در جريان نشست خود در مسكو درباره برنامه هاي هسته اي ايران رايزني كردند. بنا بر اعلام وزارت انرژي هسته اي روسيه الكساند روميانتسف وزير انرژي هسته اي روسيه و جان بولتون ديپلمات آمريكايي در اين باره اتفاق نظر دارند كه ايران در حال حاضر تعهدات خود را در قبال آژانس بين المللي انرژي هسته اي نقض نكرده است. جان بولتون نيز ترجيح داده است، با اين موضع وزارت انرژي هسته اي روسيه مخالفت نكند. سفارت ايالات متحده آمريكا در مسكو اعلام كرد، جان بولتون قصد دارد در مدت اقامت خود در روسيه با مقامات روسي درباره مسئله عدم گسترش سلاح هاي كشتارجمعي گفت وگو كند. همچنين موضوع امنيت استراتژيك و خلع سلاح هسته اي از ديگر محورهاي گفت وگوهاي جان بولتون با مقامات روسي است. ايالات متحده به شدت از بابت تلاش احتمالي ايران براي توليد نيروي هسته اي نگران است. اين در حالي است كه ايراني ها بارها تأكيد كرده اند، برنامه هاي هسته اي آنها صلح آميز است و زير نظر آژانس بين المللي انرژي هسته اي قرار دارد. واشنگتن روند همكاري هاي هسته اي ايران و روسيه را با نگراني دنبال مي كند. خبرگزاري آلمان گزارش داده كه هم اكنون روس ها در شهر بوشهر در سواحل خليج فارس سرگرم تكميل يك نيروگاه هسته اي هستند. كار احداث اين نيروگاه بيش از سه دهه پيش توسط شركت زيمنس آلمان آغاز شده بود. اين نيروگاه مورد بازرسي قرار مي گيرد و داراي كاربري نظامي نيست. محمدالبرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي هسته اي در ماه فوريه از تأسيساتي در شهر نطنز در مركز ايران ديدن كرده است كه گفته مي شود براي غني سازي اورانيوم در نظر گرفته شده است.

• واشنگتن مطمئن نيست
ايالات متحده آمريكا كه سرگرم سبك و سنگين كردن اقدام عليه كره شمالي است، درباره برنامه هاي هسته اي ايران نيز بر سر دوراهي قرار گرفته است. به گزارش خبرگزاري رويتر در اين خصوص ريچارد آرميتاژ، معاون وزير امور خارجه آمريكا اظهار داشت كه دولت بوش مطمئن نيست با خطر هسته اي كه اكنون با آن مواجه است، چگونه برخورد كند. يكي از راه هايي كه كارشناسان در اين باره پيشنهاد كرده اند، اين است كه با ايجاد شوق و انگيزه ايران را از پيگيري برنامه هاي هسته اي اش منع سازند. آنها قرارداد موافقتي را كه دولت كلينتون در سال ۱۹۹۴ با كره شمالي منعقد كرد، در مورد ايران نيز قابل اجرا دانسته اند، اما يك مقام ارشد آمريكايي اعلام كرد اين قرارداد در همه جا قابل اجرا نيست. ايران يكي از ۱۸۶ كشوري است كه معاهده منع توليدات هسته اي را به امضا رسانده و بارها تأكيد كرده است كه برنامه هاي هسته اي اش صلح آميز و در جهت مصرف در امور اقتصادي مي باشد، اما آمريكا با اين امر مخالف است و ادعا دارد كه ايران به دنبال توليد تسليحات كشتارجمعي است. در بخش پاياني اين تحليل آمده است: «ايالات متحده سال هاي طولاني است كه از روسيه مي خواهد تا همكاري هسته اي خود را با ايران متوقف كند و اين در حالي است كه روسيه در ساخت نيروگاه اتمي بوشهر كه براي اهداف صلح آميز طراحي شده است با ايران همكاري مي كند. »

ايران
ادبيات
اقتصاد
جهان
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |