نام يووه معادل رنگ پيراهن سياه و سفيدش است و نشان از سرگشتگي يووه ميان مطلق ها و ايده آل هايي متناقض دارد يووه در تعريف هويت خود دچار بزرگ ترين تناقض شده و يكي از سران بلندپايه آن پيشنهاد انتقال باشگاه به ميلان يا يكي ديگر از شهرهاي پرجمعيت ايتاليا را داده است
آران
يوونتوس باشگاهي است كه به خاطر پيوندهايش با دو قشر هواداران نخبه و توده شهرت دارد. پيوندهايي كه مهمترين عامل موفقيت هميشگي اين باشگاه توريني بوده اند. اما در حال حاضر نشانه هايي وجود دارند كه از ضعيف شدن آنها حكايت مي كنند و شبهه سرگرداني يووه در خلاء احتمالي حاصل از فقدان پيوندهاي مزبور از همين روست. بازي رفت رئال يوونتوس اگرچه با شكست نهايي بيانكونري پايان يافت اما بسياري معتقد بودند كه بانوي پير ايتاليا بهترين نمايش اروپايي خود در فصل جاري را در سانتياگو برنابئو ارائه داده است. البته اگر از جلوه هاي زشت ضد فوتبال به عنوان عنصر جداناشدني كالچو يا فوتبال ايتاليايي بگذريم.
سياه و سپيد رنگ هاي اشرافي فوتبال هستند. اساساً رنگ ها و نشان ها عناصر اصلي برجاي مانده از بيرق هاي دوره فئودالي و سپس دوره بورژوازي اروپا هستند و بسياري از رنگ هايي كه بر پيراهن تيم هاي فوتبال اروپايي مي بينيم مبنايي تاريخي يا محلي دارند. اما در اين ميان رنگ هاي سياه و سپيد كه نماد مطلق گرايي هستند سمبل اصول ايدئولوژيك اروپاي قرن بيستم قلمداد مي شوند كه مي توان در اين مورد به طور خاص رنگ هاي طلايي، آبي آسماني و بنفش و سرمه اي را افزود. رئال مادريد سمبل اشرافيت و قداست پادشاهي و ديكتاتوري اسپانيا بوده است، تاتنهام و آژاكس اميد يهوديان، مارسي نماد استقلال طلبي پروونس يا فرانسه مديترانه اي، پيراهن ايتاليا و آلمان دهه هاي سي و چهل سمبل فاشيسم، پيراهن انگلستان سمبل قداست امپراتوري بريتانيا و. . . امروز علي رغم فاصله زيادي كه از بحران هاي ايدئولوژيك و سياسي اروپا گرفته ايم هنوز هم مي بينيم كه بسياري از تيم هاي بزرگ از رنگ هاي سياه، سفيد، سرمه اي و طلايي در تركيب رنگي لباس اصلي يا فرعي شان استفاده مي كنند كه گرچه اين بار هدف تجاري است اما باز هم توجه به جلوه اشرافي و مطلق گونه اين رنگ ها صورت پذيرفته.
اما سياه و سپيد بودن پيراهن يوونتوس از زاويه اي ديگر قابل بررسي است. نام يووه معادل رنگ پيراهنش است و نشان از سرگشتگي يووه ميان مطلق ها و ايده آل هايي متناقض دارد. وقتي چند نوجوان در واپسين سال هاي قرن نوزدهم بر نيمكت زمخت حياط مدرسه كورسو ري اومبرتوي تورين خيال پردازي مي كردند، تصويري از يك تيم فوتبال رويايي با پيراهن صورتي در ذهن داشتند كه نام جوانان يا يوونتوس بر خود داشت. اما پس از چند سال فضاي سرد جامعه صنعتي تورين پيراهن سياه و سفيد الگوبرداري شده از ناتينگهام انگلستان را به جاي آن بالاتنه صورتي غالب كرد.
يوونتوس در تمام طول تاريخش دچار تناقض هايي بزرگ بوده است و از آن رو موفق بوده كه هرگز در ساحل هيچ ايده آلي كناره نگرفته. به همين دليل است كه مثلاً پرهوادارترين باشگاه ايتاليا در شهر خودش تورين، از تيم ضعيف شهر تورينو محبوبيت كمتري دارد.
بله، يوونتوس از شهر تورين برخاسته، شهري كوهستاني بر كوهپايه هاي شرقي آلپ جنوبي كه چه به لحاظ فرهنگي و چه جغرافيايي در حاشيه كشور چكمه اي قرار گرفته است. مردم تورين به سردي و سختي شهره اند. مردمي كه از اقليم كوهستان برخاسته اند و تعامل زيادي با خارجي ها به خصوص سوئيسي ها و فرانسوي ها داشته و دارند. تورين در عين حال يك شهر صنعتي است و پايتخت كمپاني سابقاً معظم فيات شناخته مي شود. آنها نه تنها مثل آميگوهاي ايتاليايي شان زياد احساساتي نيستند بلكه ساير ايتاليايي ها را با تفاخر مي نگرند. با اين وجود تيم يوونتوس نماينده شهر كه يازده ميليون هوادار در سراسر ايتاليا دارد تنها محبوب ۳۰۰ هزار نفر از جمعيت يك ميليون نفري تورين است. وقتي آلفردو ديك سوئيسي ـ اولين مدير يوونتوس ـ با بازيكنان تيم دچار اختلاف شد باشگاهي تازه تأسيس نمود و نام شهر را بر آن گذاشت.
تورينو در طول تاريخش هر بار كه به اوج آمد ـ به خصوص در دوران سلطه فاشيسم ـ بسيار بيشتر از يوونتوس به عطش هويت خواهي مردم جداتافته تورين كه مليت ايتاليايي را تحميلي مي دانستند اعتنا نمود و به همين خاطر اين قدر در تورين محبوب است.
|
|
سپس كورادينو كوراديني شاعرپيشه به رياست يوونتوس رسيد، هم او بود كه سرود باشگاه را خلق كرد. اما به جاي او چه كسي بر صندلي رياست نشست؟ يك مرد صنعتي. ادواردو آنيلي موسس كمپاني فيات در ۱۹۲۳ باشگاه را خريد و از اين پس بود كه اقتدار ماشيني يووه در فوتبال ايتاليا آغاز شد، درست برخلاف روح مردمي و ذات هنري بانوي پير كه آن زمان هنوز جوان بود. آنيلي پدر در ۱۹۳۵ طي يك سانحه هوايي كشته شد اما يووه كماكان در چنگ صنعت قاهر شهر، اتومبيل سازي فيات، باقي ماند. جيوواني آنيلي از دهه پنجاه تا سال گذشته كه چشم از جهان فرو بست به مدت نيم قرن به عنوان رئيس يا رئيس افتخاري، باشگاه را زير سايه خود برد تا بدانجا كه يوونتوس ـ رفته رفته تبديل به محصول دوم كمپاني فيات شد. البته يك محصول تجاري موفق كه توانست در سال هاي ابتدايي دهه هشتاد اروپا را تسخير كند. جيوواني و اومبرتو آنيلي با همه چيز تجارت مي كردند و همه چيز از نظر آنها قابل خريد و فروش بود. آنها هرگز درگير بازي هاي سياسي نشدند و تنها بازي تجارت و بازي فوتبال را به رسميت شناختند. يوونتوس تبديل به تيمي شد كه فراز و فرودهاي شديد سياست ايتاليا هيچ گزندي به آن وارد نمي ساخت و شايد حتي موجب هموار شدن مسيرش نيز مي شد. اينتر و ميلان گهگاه با ظهور و سقوط چپ و راست ضربه مي خوردند اما قدرت فيات در ايجاد يك خط توليد بدون نقص با محصولي استاندارد و سپس برقراري ارتباط با توده مردم و فروش ميليوني به آنها نهفته بود.
يووه نيز از طريق همين چرخه رشد كرد و سوار بر مدل هاي متنوع و ارزان فيات به سراسر ايتاليا و شرق اروپا صادر شد.
برادران آنيلي با همه چيز و همه كس تجارت مي كردند. حتي با رئيس جمهور، رئيس فدراسيون و البته داوران. خاصيت ضداقتدارگرايي ـ آنتي اتوريته ـ جوامع لاتيني كه به دليل سابقه ديكتاتوري سياسي در اين جوامع بود، در ايتاليا نيز كمابيش به چشم مي خورد، از همين رو يوونتوس كه هميشه در حاشيه تحولات سياسي به موفقيت هايش ادامه مي داد مورد توجه قشر عظيمي از مردم سراسر كشور قرار گرفت. اما رفته رفته با قوت گرفتن احتمال تباني يووه با داوران از اواخر دهه هفتاد نگرشي سياه نيز در مقابل نگرش سپيد جامعه به يووه شكل گرفت.
قهرماني هاي اروپايي و ايتاليايي متوالي يووه در فاصله سال هاي ۸۰ تا ۸۵ و تيم باشكوهي كه با حضور زوف، پلاتيني و بونيك چشم ها را خيره مي ساخت، سبب نشدند بانوي پير فوتبال ايتاليا از ابهامات و اتهامات رهايي يابد. آتيليو رومرو رئيس باشگاه تورينو رقيب يووه، صادقانه در اين باره مي گويد: «ما ايتاليايي ها دچار ذهنيت تئوري توطئه هستيم كه مردم را به فكر وا مي دارد كه هر اتفاقي بر اساس منافع افراد به خصوص طراحي شده است. »
اما عوام هميشه اشتباه نمي كنند. تجربه نشان داده كه آنها هميشه در لابه لاي بافته هايشان به حقيقتي خالص اشاره مي كنند.
تئوري توطئه پيرامون نام يووه آن قدر جدي تلقي مي شد كه پلاتيني بزرگ ترين اسطوره يوونتوس، مردي كه دو جام قهرماني باشگاه هاي اروپا و دو عنوان سري آ را براي باشگاه به ارمغان آورد و با پيراهن سياه و سفيد سه بار مرد سال فوتبال اروپا شد، نتوانست فشار افكار عمومي ايتاليا را تحمل كند و از تورين فرار كرد. او بعدها هميشه از تصميم خود مبني بر ترك يوونتوس در روزگار اوج دفاع مي كرد زيرا مي دانست نمي توانسته در آن محيط تاب آورد.
استقبال سرد مردم تورين از يوونتوس حتي آنيلي ها را به فكر برگزاري بازي هاي خانگي در شهرهاي مختلف ايتاليا انداخته. اين براي باشگاهي كه ۱۴۴۰ باشگاه هواداري در سراسر دنيا دارد چندان عجيب نيست. حتي سال گذشته برگزاري فينال سوپرجام ايتاليا در ليبي نيز ابتكار جالبي بود اما فاجعه زماني آشكار مي شود كه يووه در تعريف هويت خود دچار بزرگ ترين تناقض مي شود و يكي از سران بلندپايه آن پيشنهاد انتقال باشگاه به ميلان يا يكي ديگر از شهرهاي پرجمعيت ايتاليا را مي دهد.
ورشكستگي فيات نيز اين شايعه را قوت مي بخشد. يوونتوس بدون فيات ديگر از آن حمايت ها و ثبات بي همتا برخوردار نخواهد بود. اين براي تيمي كه امروز ۶۰ درصد مردم ايتاليا و ۵۵ درصد مردم اروپا آن را قدرتي بزرگ مي پندارند به معناي سرگرداني در آينده سياه و سفيد خود است.