شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۰۵۸
گفت وگو
Front Page

گفت وگو با دكتر مهرداد ولي بيگي استاد سابق امريكن يونيورسيتي
اقتصاد شوراها شوراهاي اقتصادي
002440.jpg
در روزهاي پاياني هفته گذشته سرانجام وزارت كشور حكم شهردار جديد تهران را صادر كرد، به اين ترتيب شوراي پايتخت دومين دوره اجرايي خود را رسماً آغاز كرد.
به باور محققان، انجمن هاي محلي و شوراهاي شهري يكي از قديمي ترين روش هاي حكومتي محسوب مي شوند كه در اين بين دولت شهرهاي يونان از بارزترين نمونه هاي آن هستند.
بسياري از كارشناسان در بررسي كاركرد شوراهاي شهر و انجمن هاي محلي بر اين نكته اذعان دارند كه اين گونه شوراها جدا از تأثيرگذاري اساسي بر عوامل سياسي محيط، محيط كسب و كار و اقتصاد جوامع را نيز تحت الشعاع خود قرار مي دهند.
براساس اين باورها شوراها گامي به سوي تمركززدايي و در نتيجه لغو خود به خود بسياري از انحصارهاي نانوشته در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي است.
مهرداد ولي بيگي، كارشناس اقتصاد بين المللي در اين باره معتقد است: تمركززدايي از تصميم گيري هاي عمراني و اقتصادي از جمله كاركردهاي شوراهاي شهر محسوب مي شوند. دولت ها با تشكيل انجمن هاي محلي تلاش مي كنند،  حركت هاي خوديارانه مردمي را به شكلي ارگانيك با مركز مرتبط سازند.
وي كه عضويت در يكي از انجمن هاي محلي در ايالات متحده را تجربه كرده مي گويد: از مشخصات يك جامعه آزاد و دموكراتيك در زمينه هاي گوناگون، داشتن يك سيستم سرمايه داري رقابتي است كه در آن انحصارات قدرتي نداشته باشند.
درچنين سيستمي لزوم مراكز متعدد تصميم گيري در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي مورد تأكيد است.
استاد سابق امريكن يونيورسيتي مي افزايد: اين عدم تمركز در قالب نهادهايي چون مجلس، دولت هاي فدرال و نهايتاً انجمن هاي محلي متبلور مي شود كه انجمن هاي محلي در حيطه ناحيه خود استقرار مي يابند. اين گونه انجمن ها با خودياري هاي مردمي برپا مي مانند و در واقع به شكل انجمن هاي خودگردان محلي عمل مي كنند.
مهرداد ولي بيگي ادامه مي دهد: در كشورهاي پيشرفته به ويژه در ايالات متحده يكي از تجليات و نمونه هاي بارز نهادينه شدن فعاليت ها و خودياري هاي مردمي در تشكيل «انجمن هاي همسايگي محلي» تبلور مي يابد.
وي مي گويد: انجمن هاي همسايگي عموماً در حومه شهرهاي بزرگ ايجاد و نهايتاً به طور ارگانيك به اقتصاد شهر وابسته مي شوند. اين گونه انجمن ها با استفاده از اين ارتباط ارگانيك و خودياري هاي مردمي سهم زيادي در پايين آوردن هزينه هاي آباداني و نگهداري شهرها دارند. اين كارشناس اقتصادي در تشريح عملكرد و ساختار انجمن هاي همسايگي محل مي گويد: اين انجمن ها معمولاً در حومه شهرها
به وسيله كمك هاي خوديارانه اعضا در زمينه هايي چون جمع آوري زباله، نگهداري فضاي سبز، نظارت بر زيباسازي و نماسازي محيط زندگي و مستغلات و مبارزه با جرايم و حفاظت از امنيت ساكنان محل فعاليت دارند.
وي مي افزايد: انجمن هاي همسايگي بر نحوه صرف منابع مالي كنترل لازم را اعمال مي كنند و به اين ترتيب مديريت منابع مالي شهر يا محل را شفاف مي سازند، ضمن اين كه انجمن هاي ياد شده از طريق خودگرداني هزينه استخدام پرسنل توسط شهرداري ها را به حداقل مي رسانند.
مهرداد ولي بيگي مي گويد: بالا بردن و حفظ ارزش مستغلات موجود در محل از ديگر وظايف مهم انجمن هاي همسايگي موجود در ايالات متحده است. انجمن هاي همسايگي و صاحبان مستغلات بايد به طورمداوم و دقيق مراقب تغييرات ارزش مستغلات و خانه ها باشد.
وي توضيح مي دهد:  ارزش مستغلات در آمريكا معمولاً براساس معيارهايي چون قيمت مستغلات 
به فروش رفته در همسايگي آن يا متناسب بودن طرح خانه با خانه هاي مجاور، سطح جرايم به وقوع پيوسته در محل و در نهايت ضريب مطلوبيت و كيفيت زندگي در آنها مشخص مي شود.
ولي بيگي ادامه مي دهد: براين اساس انجمن هاي همسايگي با خودياري مالكان همواره در حفظ ارزش مستغلات محل با توجه به مؤلفه هاي ياد شده مي كوشند.
استاد سابق امريكن يونيورسيتي مي گويد: انجمن هاي همسايگي در واقع ائتلافي براي اتخاذ تصميم هاي محلي محسوب مي شوند. به اين ترتيب همسايگان در هر محل در نوع و كيفيت زندگي، موقعيت مستغلات و آباداني محل به خود متكي مي شوند و مانع تحميل سليقه ها و عقيده ها از بالا مي شوند. اين انجمن ها در نشست هاي دوره اي خود مسائل مربوط به مشكلات و جرايم موجود در محل را بررسي و راهكارهاي جلوگيري از آن را تعيين مي كنند.
به گفته وي اين گونه انجمن ها موجب كاهش هزينه شهرداري ها شده اند زيرا قادرند با استخدام شركت هايي كه در زمينه مديريت شهري داراي تخصص هستند وارد مذاكره شده و اداره محل خود را به آنها بسپارند. شركت هاي مديريت شهري در بخش خصوصي فعال هستند و از يك سو تحت نظارت مديران انجمن همسايگي محل و از سوي ديگر تحت نظارت حسابداران قسم خورده اي هستند كه از سوي انجمن همسايگي محل برگزيده مي شوند. لذا شفافيت خاصي در مورد امور اجرايي،  مالي، حقوقي و مالياتي هر محل به وجود مي آيد.
مهرداد ولي بيگي در خصوص منابع مالي و درآمدهاي انجمن هاي همسايگي محل مي گويد: به عنوان مثال انجمني كه من در آن عضويت دارم با ۴۵۰ عضو
هم اكنون حدود ۲۰۰ هزار دلار ذخيره احتياط در اختيار دارد،  انجمن براي استفاده بهينه از اين منابع مالي، مبالغ ياد شده را در شركت هاي مديريت سرمايه و بانك هاي سرمايه گذاري به صورت مدت دار شش ماهه، يكساله و حداكثر دو ساله سپرده گذاري كرده است، به اين ترتيب منابع مالي انجمن با بهترين سود و كمترين ميزان ريسك ممكن اداره مي شود.
وي مي افزايد: علاوه بر اين معمولاً هزينه هاي انجمن از محل آبونمان ماهانه اي كه صاحبان مستغلات محل به انجمن پرداخت مي كنند تأمين مي شود.
به گفته ولي بيگي، سيستم انجمن هاي همسايگي محل در آمريكا براي شهرك هاي حومه اي طراحي شده و با استفاده از آن شهرك هاي ياد شده را خودگردان كرده و امور مالي و اجرايي را تحت نظارت ساكنان محل قرار داده اند، ضمن اين كه محول كردن مسووِليت ها به شركت هاي خصوصي مديريت شهري در كل توانسته راندمان اقتصادي را در مديريت هاي محلي بالا ببرد.
وي مي گويد: براين اساس انجمن هاي همسايگي محل با ايجاد شفافيت در اداره امور و همچنين برقراري ارتباط ارگانيك تصميم گيرندگان در شهرداري هاي مركزي و حتي اعضاي كنگره در مورد مديريت محل خود اعمال نظر كرده و نظرات خود را در چگونگي اجراي طرح هاي آباداني و گسترش نواحي آن محل به مراجع تصميم گيري رسانده و خواسته هاي خود را اعمال مي كنند.
اين كارشناس اقتصادي مي افزايد: انجمن هاي همسايگي محل در اداره خودگردان شهرك ها از قدرت بسيار زيادي برخوردارند به گونه اي كه كانديداهاي شوراهاي شهر در زمان انتخابات و پس از آن همواره دغدغه حفظ حمايت اين گونه انجمن هاي محلي را احساس مي كنند. براين اساس همواره درتلاشند مستقيماً با خواسته هاي مردم و ساكنان هر محل ارتباط برقرار كنند.
وي مي گويد:  تجربه ثابت كرده تمركز در تصميم گيري و وجود بوروكراسي پيچيده همواره ضريب عمل را پايين آورده و هزينه ها را بالا برده است و مدت زمان اجراي طرح هاي گوناگون را در مقايسه با طرح هاي در دست اجراي بخش خصوصي به تعويق مي اندازد. اين موضوع در رابطه بسيار مستقيم با طبيعت و كاركرد بوروكراسي در هر نظام اقتصادي و سياسي است. براي مثال حتي در خود آمريكا كه من شخصاً از آن تجربه دارم، سازمان هايي كه به دست دولت اداره مي شوند راندمان و كارآيي پايين تري دارند.
وي در پايان تأكيد مي كند: انجمن هاي همسايگي محل معمولاً از قدرت انتخاب رئيس پليس محل خود برخوردارند به اين ترتيب پليس راهنمايي و رانندگي و امور امنيتي در هر محل به طور مجزا از هم عمل مي كنند، ضمن اين كه با تفويض اختيار بسياري از امور مانند جواز ساخت و ساز يا تغيير يا اصلاح نما از كند شدن روند كارها در اداره هاي دولتي جلوگيري و از ميزان رشوه خواري و فساد اداري كاسته شده است.

گفت وگو با معاون شهرك هاي فناوري در شركت شهرك هاي صنعتي ايران
توسعه صنعتي با رويكرد خوشه اي
خوشه تمركز جغرافيايي مجموعه اي از شركت ها ست كه در يك رشته خاص فعاليت مي كنند و پيوندهاي آنها در زمينه هاي مختلف چشمگيروهمكاري هاي آنها بسيار گسترده است اين پيوندها در زمينه هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي مي تواند شكل بگيرد
 در برخي از نقاط كشور به صورت خودجوش  و خودانگيخته خوشه هايي شكل گرفته  كه قابليت گسترش دارند. مثل واحدهاي نساجي در اصفهان و يزد واحدهاي ماشين كار در تبريز، واحدهاي سفالگري  و صنايع دستي در همدان و صنايع چرم در زنجان و آذربايجان 
اين نگراني  وجود دارد كه برداشت برخي افراد از مفهوم خوشه  به يك برداشت فيزيكي خلاصه شود يعني تصور شود كه براي ايجاد يك خوشه صنعتي كافي است تعدادي از واحدها در يك مكان گردهم  آورده شوند
گفت وگو: عليرضا خدادوست 
002455.jpg

يكي از دغدغه هاي مسؤولان اقتصادي كشور طي چند سال گذشته، تدوين سياست هاي توسعه صنعتي بوده است. در اين مسير، توجه به رويكردهاي مختلف توسعه صنعتي و بررسي ميزان تناسب آنها با شرايط بومي صنعت ايران ضروري به نظر مي رسد. خوشه هاي صنعتي يكي از رويكردهاي نوين در توسعه صنعتي است كه در بسياري از نقاط جهان از جمله ايتاليا، آلمان، برزيل، هندوستان، مالزي و پاكستان تجربيات موفقي را به نمايش گذاشته است.
شركت شهرك هاي صنعتي ايران اخيراً با انتشار كتاب خوشه هاي صنعتي به معرفي اين رويكرد نوين پرداخته است. مهندس اسحاق جهانگيري وزير صنايع و معادن در مقدمه كوتاهي بر اين كتاب مواردي نظير: اشتغال زايي، توسعه منطقه اي و ايجاد ارتباط ميان واحدهاي صنعتي كوچك و بزرگ را از جمله مزيت هاي اين رويكرد معرفي كرده است.
به منظور تبيين اين رويكرد با دكتر محمدرضا رضوي، عضو هيأت علمي دانشكده مديريت دانشگاه تهران و معاون شركت شهرك هاي صنعتي كه در انتشار اين اثر نقش عمده اي داشته به گفت وگو نشستيم.
مفهوم خوشه صنعتي چه پيشينه اي در علم اقتصاد و ادبيات توسعه دارد و اكنون بيان كننده چه معنايي است؟
اگر ما به بازارهاي سنتي توجه كنيم يك سري همجواري ها و هم مكاني ها مثل راسته زرگرها، راسته بزازها و غيره را مشاهده خواهيم كرد. اين راسته ها ابتدايي ترين شكل فعاليت مجموعه هاي اقتصادي است كه به دليل صرفه هاي اقتصادي ناشي از تجميع در يك مكان شكل گرفته اند. نخستين بار بررسي اين همجواري ها به لحاظ علمي حدود يك قرن پيش توسط آلفرد مارشال صورت گرفت كه عمدتاً مبتني بر شكل گيري مجتمع هاي توليدكنندگان نساجي و بافندگي در شهرهايي نظير منچستر بود. اما مهمترين تأثير نظريه مارشال بر سياست هاي اجرايي در الگوهايي مثل «قطب توسعه» يا «قطب صنعتي» كه حدود دهه ۱۹۶۰ توسط «پرو» مطرح شد قابل مشاهده است. اجراي سياست هاي قطب توسعه در عمل نتوانست انتظارات را برآورده كند و لذا به شكل گيري تخصص گرايي و ايجاد پيوندهاي گسترده اقتصادي ميان واحدهاي استقرار يافته منجر نشد.
در فاصله سال هاي ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تحولاتي رخ داد كه منجر به شكل گيري مفهوم خوشه هاي صنعتي شد. اين مفهوم عمدتاً بر تجربيات ايتاليا متكي است. در فاصله اين سال ها در بخشي از ايتاليا كه به ايتالياي سوم معروف است و بخش مركزي اين كشور را در بر مي گيرد مشاهده شد كه علي رغم مشكلاتي كه بسياري از شركت هاي بزرگ در اقتصادهاي غربي داشتند،  واحدهاي كوچك و متوسط صنعتي اين منطقه از رشد بالايي برخوردار بودند و به صادرات چشمگيري دست پيدا كرده اند. لذا توجه بسياري از نظريه پردازان و محققان به اين منطقه جلب شد. همين مطالعات باعث شد تا موارد مشابهي نيز در نقاط ديگر جهان نظير آلمان و مناطقي در آمريكاي لاتين مشاهده شود.
اين مطالعات به يك نتيجه مسلم مي رسيد و آن اين كه در توسعه منطقه اي بايد به چيزي فراتر از قطب صنعتي فكر كنيم و اين فكر نادرستي است كه اگر يك صنعت مادر را در منطقه اي ايجاد كنيم، به طور طبيعي و خود به خود صنايع ديگر نيز رشد پيدا خواهند كرد.
برداشتي كه از مفهوم خوشه مي شود چنين است: خوشه تمركز جغرافيايي مجموعه اي از شركت ها است كه در يك رشته خاص فعاليت مي كنند و پيوندهاي آنها در زمينه هاي مختلف چشمگير و همكاري هاي آنها بسيار گسترده است. اين پيوندها در زمينه هاي مختلف اقتصادي،  اجتماعي و حتي سياسي مي تواند شكل بگيرد.
مفهوم خوشه به اين نكته اشاره دارد كه فعاليت صنعتي در يك بستر تاريخي و فرهنگي شكل مي گيرد و هرچه اين هم افزايي ها و پيوندها بيشتر باشد امكان موفقيت خوشه هم بيشتر است.
يك خوشه صنعتي از چه اجزايي تشكيل شده است؟
از لحاظ ساختاري مي توان خوشه را به سه قسمت تقسيم كرد. بخش اول همان حوزه فعاليت هاي اقتصادي مشخصي است كه در خوشه صورت مي گيرد مثل خوشه محصولات چرمي كه فعاليت هاي درون بنگاهي و برون بنگاهي واحدهاي مختلف صنايع چرم را دربر مي گيرد.
بخش دوم حوزه فعاليت هاي خدماتي و پشتيباني خوشه است. حوزه اي كه در كشور ما كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. اين حوزه شامل انواع فعاليت هاي طراحي، آموزشي، مشاوره اي، انتقال تكنولوژي، بازاريابي، اطلاع رساني، توزيعي و اعتباري است. از جمله در يك خوشه موفق بايد مشاوران توانمند در بخش هاي توزيع و بازاريابي حضور داشته باشند و مجهز به شركت هاي تخصصي در زمينه استفاده از امكانات IT باشند و كارگران فعال در بنگاه هاي مرتبط با خوشه از آموزش هاي لازم برخوردار شوند. اين گونه فعاليت ها در بخش دوم صورت مي گيرد.
سومين حوزه فعاليت هاي خوشه، نهادها و تشكل هاي اجتماعي، مدني و سياسي هستند. اين تشكل ها تسهيل كننده اقدامات جمعي واحدهاي صنعتي و خدماتي پشتيبان هستند. اين تشكل ها وظيفه ارتباط و رايزني با نهادهاي دولتي و اجتماعي را جهت پشتيباني فعاليت هاي خوشه برعهده دارند.
همچنين خوشه ها را مي توان از حيث تكاملي به سه گروه تقسيم كرد:
۱- خوشه هاي جنيني كه به صورت 
خود انگيخته شكل گرفته اند و قابليت گسترش دارند اما فاقد بسياري از نهادهاي لازم هستند.
۲- خوشه هاي پيشرفته تر و مبتني بر توليد انبوه كه در آنها سازمان ها و نهادها نقش محوري خود را ايفا مي كنند.
۳- خوشه هاي متشكل از شركت هاي فراملي كه توليدكنندگان جهاني در آنها حضور پررنگي دارند و شركت هاي بزرگ و كوچك داخلي عموماً آنها را تأمين مي كنند.
به نظر مي رسد تمايز اصلي در رويكرد خوشه هاي صنعتي در توجه بيشتر به عوامل غيراقتصادي است. لطفاً درباره پيوندهاي اجتماعي و سياسي موجود در خوشه ها بيشتر توضيح دهيد.
اين نگراني وجود دارد كه برداشت برخي افراد از مفهوم خوشه به يك برداشت فيزيكي خلاصه شود.
يعني تصور شود كه براي ايجاد يك خوشه صنعتي كافي است تعدادي از واحدها در يك مكان گردهم آورده شوند. البته دور از ذهن نيست كه پس از چندي نوعي تقسيم كار بين آنها شكل گرفته و فعاليت هاي مكمل يكديگر را صورت دهند.
اگرچه فعاليت در قالب فوق بر آنچه در برخي از شهرك ها يا مناطق صنعتي كشور مي گذرد ارجحيت دارد و ما نيز به طور روزافزوني شهرك هايمان را به سوي شهرك هاي تخصصي هدايت مي كنيم ولي يك خوشه فعال ساختاري است كه كاملاً از مفهوم شهرك تخصصي فراتر مي رود و آن هم در حوزه هايي كه شما بعضاً در سؤالتان طرح كرديد.
در يك خوشه اولاً ميان سياستگذاران صنعتي خوشه مورد نظر در سطح ملي، مقامات استاني، تشكل هاي صنعتي كارفرمايي و كارگري، اتاق بازرگاني و اتحاديه هاي صادراتي و اعتباري و ديگر ارگان ها و تشكل هاي ذي نفع روابط و ارتباطات كاملاً نهادينه مي شود. روان بودن و استمرار و توسعه مناسب اين گونه روابط است كه امكان اتخاذ تصميمات گروهي، اجراي اقدامات جمعي و شكل گيري كارآيي جمعي را در سطح خوشه ممكن مي سازد. اما شكل گيري نهادهاي لازم براي برقراري ارتباطات از نوع ياد شده يا هدايت نهادهاي موجود به اين سمت و تعريف مأموريت جديد براي آنها، كاري يك شبه نيست و متأثر از رويكردهاي سياسي و ديدگاه هاي فعالان و تشكل هاي اقتصادي و اجتماعي، به ويژه در سطوح شهري و استاني است.
در سطحي ديگر،  درون يك خوشه صنعتي بايد نهادهاي لازم براي هماهنگ سازي و جلوگيري از تقابل دو وجه ضروري و حياتي از روابط بين بنگاه هاي فعال در خوشه شكل بگيرد. اين دو وجه عبارتند از وجه رقابت و وجه همكاري.
نهادهاي مربوطه بايد به نحوي شكل بگيرند و فعاليت داشته باشند كه شركت ها در عين رقابت به همكاري مقطعي يا مستمر با يكديگر نيز بپردازند و مطمئن باشند كه در صورت همكاري با ديگر بنگاه ها در زمينه هايي مثل طراحي، تكنولوژي، توليد يا ديگر موارد، مغبون نخواهند شد. اين اطمينان فقط در صورتي حاصل مي شود كه نهادهاي ياد شده در مورد تحريم هاي مؤثر براي جلوگيري از سوءاستفاده شركت هاي فرصت طلب وفاق لازم را به دست آورند و از استقلال، قدرت و مشروعيتي برخوردار باشند كه مجازات هاي لازم در مورد اين گونه شركت ها را اعمال كنند.
شكل گيري اين گونه نهادها و رواني برقراري روابط توا‡ماً مبتني بر رقابت و همكاري نيز كاري 
يك شبه نيست و به مفاهيم كليدي اجتماعي همچون اعتماد و كاربردهاي آن در دستيابي به كارآيي سرمايه اجتماعي بازمي گردد.
اين گونه پيوندها و ارتباطات كه ابعاد سياسي و اجتماعي فرآيند توسعه صنعتي را مي پوشاند و در بحث خوشه ها بسيار مورد توجه قرار مي گيرند عموماً ابعادي هستند كه كمتر مورد توجه برنامه ريزان صنعتي ما هستند.
رويكرد نهادگرايي با اين تعبيري كه در بالا به كار گرفته شد مسلماً توفيق بيشتري را براي برنامه ريزي هاي توسعه صنعتي ما به ارمغان خواهد آورد.
با توجه به اين كه مديريت اقتصادي كشور در حال تدوين سياست هاي توسعه صنعتي است آيا اتخاذ رويكرد خوشه اي در فرآيند توسعه صنعتي مي تواند كارآمد باشد؟
توجه ويژه به رويكرد خوشه هاي صنعتي در ايران به چند دليل لازم است: اولاً ساختار صنعتي كشور ما به گونه اي است كه صنايع كوچك در آن بسيار با اهميت است. به طوري كه بيش از ۹۳ درصد مؤسسات و شركت ها را شركت هاي كوچك تشكيل مي دهند كه نقش مهمي در ايجاد اشتغال دارند. لذا اين ساختار مي طلبد ما رويكردي را برگزينيم كه صنايع كوچك را در قالب خوشه هاي صنعتي ساماندهي كند و نه رويكردي كه به آنها به صورت منفرد و تك تك توجه كند.
ثانياً يكي از مهمترين مسائل كشور بحث اشتغال است. به طوري كه ما با نزديك شدن هرم سني متولدان دهه اول انقلاب به سن ۱۵ تا ۲۰ سالگي، با يك تكانه عظيم به بازار كار روبه رو خواهيم شد.
ايجاد صنايع كوچك و رقابتي كردن آنها در قالب خوشه پاسخ مناسبي به اين مشكل خواهد بود. زيرا شركت هاي بزرگ ما در زمينه ايجاد اشتغال جديد و درآمدزايي عملكرد ضعيفي داشتند. به جز يكي دو صنعت مثل خودروسازي و پتروشيمي، اكثر صنايع ما از نظر ايجاد اشتغال عملكرد نامطلوبي دارند. با اشباع نسبي بازارهاي داخلي اين گونه شركت ها هم تا زماني كه رقابتي نشوند و به بازارهاي جديد بين المللي وارد نشوند نمي توانند منشأ جدي براي ايجاد اشتغال و درآمدزايي باشند.
دليل سوم به ساختار اجتماعي و فرهنگي كشور ما مرتبط است. حتي اگر شركت هاي بزرگ هم خوب عمل كنند و زمينه اشتغال را فراهم كنند زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي ما اين كشش را ندارد كه مشابه كشورهاي جنوب شرقي آسيا به بنگاه هاي بزرگ رانت هاي خاص تعلق بگيرد.
مدل سازماندهي خوشه هاي صنعتي كه درباره آن بحث شد با فرهنگ و ارزش هاي اجتماعي مديترانه اي سازگار است و سنخيت بيشتري با جامعه ما دارد.
بحث چهارم نيز مربوط به توسعه منطقه اي است. بسياري از استان ها و مناطق كشورمان محروم هستند و رويكرد خوشه اي با توجهي كه به فعال سازي نهادها و توانمندي هاي محلي دارد مي تواند پاسخ مناسبي براساس پايدار بودن، مبتني بودن بر قابليت هاي محلي و قابل توسعه بودن با تكيه بر امكانات استاني و منطقه اي ارائه كند.
علاوه بر اين موارد از جنبه عمومي تري هم مي توان به مزيت اين رويكرد توجه كرد. بعضي از نظريه پردازان اجتماعي معتقدند جامعه ما يك جامعه موزائيكي است. يعني گروه بندي هاي متعدد و متفاوتي در كنار هم قرار گرفته اند كه از كنار هم قرار گرفتن آنها طرح خاصي قابل مشاهده نيست.
به پيش گذاشتن طرحي براي فعال سازي و كشاندن نهادهاي مدني به ورطه سياستگذاري، برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي اقتصادي در سطح محلي مسلماً به شفاف سازي رويكردهاي مرتبط با توسعه اقتصادي و سياسي مساعدت خواهد كرد. البته نمي دانم تاچه حد در سياست هاي جديد توسعه صنعتي كشور به اين مقولات توجه خواهد شد. اميدوارم كه دست اندركاران مربوطه اين رويكرد كه سال هاست در سياست هاي صنعتي ده ساله مالزي، تايوان و بسياري ديگر از كشورها جايگاه ويژه اي دارد را براي ايران نيز تبيين كنند.
در راه تحقق و اجراي رويكرد خوشه اي چه آسيب هايي مي تواند فرآيند كار را تهديد كند؟
بوروكراسي كشور بسيار بخشي نگر است و وفاداري هاي سازماني بسيار پررنگ است.
تلاش زيادي بايد صورت بگيرد تا بتوانيم فعاليت هاي مشتركي را ميان اين بخش ها و همچنين بين بخش خصوصي و دولتي شكل دهيم.
مشكل ديگر اين است كه ما توان كارشناسي لازم براي اين كه بتوانيم خوشه را به عنوان يك رويكرد ملي مورد توجه قرار دهيم در اختيار نداريم و ممكن است در اثر عدم شناخت و آموزش هاي لازم و عدم هماهنگي  با واقعيت هاي محلي، هم افزايي لازم حاصل نشود. اما براي پرهيز از بروز آسيب هاي فوق نويسندگان اين كتاب راهبردي را پيشنهاد كرده اند كه به راهبرد «مجا» معروف است. «مجا» مخفف اين كلمات است: مشتري نگر بودن، جمعي بودن و انباشتي بودن.
يعني اگر به اين سه عامل توجه شود شركت هاي كوچك و متوسط مي توانند از پويايي لازم برخوردار شوند و اشتغال زايي و درآمد را به ارمغان آورند.
منظور از مشتري نگر بودن اين است كه مجموعه اطلاعات و نهادهاي ارتباطي كه مي توانند توليدكنندگان را بهتر، سريع تر و شفاف تر به نيازهاي مشتريان واقف كنند مورد حمايت و توجه قرار گيرند.
ولي ما متأسفانه هنوز در توليد،  نگرش مهندسي داريم و عرضه محور هستيم يعني تصور مي كنيم اگر كالايي در مراحل توليد خوب توليد شده پس در بازار هم قابل ارائه است.
جمعي بودن يعني اگر مي خواهيم خوشه را به لحاظ اعتبارات، آموزش يا تكنولوژي مورد حمايت قرار دهيم اين كمك به مجموعه اي از شركت ها كه در قالب يك تشكل گردهم آمدند تعلق بگيرد. مثلاً اعتبارات به مجموعه اي از توليدكنندگان داده شود و يكي از شروط تعلق گرفتن وام اين باشد كه همكاري هاي بين خودشان را افزايش دهند كه ما در اين زمينه هم برعكس عمل مي كنيم. مثلاً همين وام اشتغال كه درباره آن اين روزها بسيار سخن به ميان آمده به افراد و شركت ها به صورت انفرادي داده مي شود و معلوم نيست به چه سرانجامي مي رسد.
رويكرد غالب در ارائه وام در سيستم بانكي ما اطمينان از بازگشت آن به بانك است و به اثربخشي آن به ويژه در قالب تشكل ها و شبكه هاي توليدي توجهي نمي شود.
بحث آخر هم انباشتي بودن است. يعني اگر وامي داديم وعملكرد برخي از شركت ها مناسب بود و تحرك خوبي از خود نشان دادند حمايت ها را ادامه دهيم تا قابليت هايشان به سطح مطلوب ارتقا پيدا كند.
با توجه به ويژگي هايي كه درباره خوشه بيان كرديد كدام يك از صنايع كشورمان استعداد خوشه شدن دارند؟
در برخي از نقاط كشور به صورت خودجوش و خودانگيخته خوشه هايي شكل گرفته كه قابليت گسترش دارند. مثل واحدهاي نساجي در اصفهان و يزد، واحدهاي ماشين كار در تبريز، واحدهاي سفالگري و صنايع دستي در همدان و صنايع چرم در زنجان و آذربايجان.
نكته ديگر هم اين است كه خوشه ها در همه صنايع موضوعيت ندارند. به ويژه در صنايع فرآيندي. مثلاً در فولاد و پتروشيمي و صنايع شيميايي بزرگ نمي توانيم صحبت از خوشه كنيم زيرا اين بنگاه ها بسيار عظيم هستند و بسياري از فعاليت هاي موردنظر ما در سطح بنگاه انجام مي شود. اما در چند نوع از صنايع مي توان خوشه تشكيل داد از جمله صنايع طراحي بر مثل صنايع پوشاك، چرم و بعضي از ماشين ابزارها.
نوع ديگر صنايعي هستند كه از حيث گستردگي تعامل با شبكه هاي تأمين كنندگان اهميت دارند مثل صنايع خودروسازي و الكترونيك.
نوع سوم صنايع دانش بر هستند. يعني آنهايي كه عمدتاً متكي بر دانش و مهارت بسيار بالاي كاركنان اند. مثل صنايع نرم افزار و صنايع مرتبط با IT، بيوتكنولوژي، داروسازي و تجهيزات پزشكي.
به عنوان آخرين پرسش بفرماييد كه آيا در بخش كشاورزي هم خوشه معنا دارد؟
ما وقتي از خوشه صحبت مي كنيم يعني مجموعه فعاليت هايي كه در توليد آن كالا و محصول دخالت دارند را مورد توجه قرار مي دهيم. لذا با اين وصف بسياري از زمينه هاي كشاورزي نيز با خوشه مرتبط مي شوند. مثلاً وقتي مي گوييم خوشه صنايع چرم سازي، خوشه از روستايي كه در آن دامپروري صنعتي صورت مي گيرد آغاز مي شود و تا نمايشگاه هايي كه براي عرضه كيف و كفش در خارج از كشور تشكيل مي شود ادامه پيدا مي كند، يا مثلاً وقتي به صنايع آبميوه و كنسانتره اشاره مي كنيم بايد توجه داشته باشيم كه نحوه باغداري ما روي چگونگي توليد و عرضه آبميوه به بازار تأثير بسزايي دارد و اينها همه حلقه هاي يك زنجيره متصل به هم هستند.
از وقتي كه در اختيارمان قرار داديد سپاسگزارم.

|  اقتصاد  |   انرژي  |   بازار  |   بانك و بورس  |   بين الملل  |   رويداد  |
|  صنعت  |   گزارش  |   گفت وگو  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |