شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۸- May, 24, 2003
نسخه اي براي جهان
ستارگان درخشان و آبي رنگ سحابي NGC3603 در حال توليد عناصر جديد هستند. عدد كيهاني e توليد عناصري را كه باعث ايجاد حيات مي شوند ـ كربن، اكسيژن، آهن و... يا ساير انواع كه باعث ايجاد جهاني عقيم مي شود را كنترل مي كند.
012655.jpg

جفت سحابي NGC6872 و IC4970 بيانگر ميزان عظمت جهان است. نورهاي درخشان ستاره هاي پس زمينه بعد از چند قرن به ما مي رسد، اما نور كهكشان بعد از گذشت ۳۰۰ ميليون سال را مي توانيم شاهد باشيم. جهان بايد اين چنين وسيع باشد ـ همانطور كه عدد كيهاني Nهم نشان مي دهد ـ تا حيات هوشمند فرصت كافي براي تكامل داشته باشد. گذشته از اينها اعداد كيهاني امگا و Q نيز بايد مقدار دقيقي داشته باشند تا خود كهكشان ها هم قادر به تشكيل شوند.
پروفسور سر مارتين ريس يكي از پيشگامان كيهان شناسي در جهان است. وي استاد تحقيقات انجمن سلطنتي در دانشگاه كمبريج و داراي عنوان اخترشناس سلطنتي است. در عين حال وي عضو انجمن سلطنتي، آكادمي ملي علوم ايالات متحده و آكادمي علوم روسيه است. وي ضمن مشاركت با چندين همكار بين المللي ايده هاي بسيار مهمي در مورد سياهچاله ها، تشكيل كهكشان ها و اخترفيزيك انرژي بالا داشته است. وي سخنراني ها و مقالات متعددي را براي مخاطبين عام ارائه داده است.
سرمارتين ريس
ترجمه: سليمان فرهاديان
شش عدد بر كل جهان حاكم است كه از زمان انفجار بزرگ شكل گرفته اند. اگر هر كدام از اين اعداد با مقدار فعلي آن كمي فرق داشت، هيچ ستاره، سياره يا انساني در جهان وجود نداشت. قوانين رياضي عامل تحكيم ساختار جهان است. اين قاعده فقط شامل اتم ها نمي شود، بلكه كهكشان ها، ستاره ها و انسان ها را نيز در برمي گيرد. خواص اتم ها ـ از جمله اندازه و جرمشان، انواع مختلفي كه از آنها وجود دارد و نيروهايي كه آنها را به يكديگر متصل مي كند ـ عامل تعيين كننده ماهيت شيميايي جهاني است كه در آن به سر مي بريم. تعداد بسيار اتم ها به نيروها و ذرات داخل آنها بستگي دارد. اجرامي را كه اخترشناسان مورد بررسي قرار مي دهند ـ سيارات، ستارگان و كهكشان ها ـ توسط نيروي گرانش كنترل مي شوند. و همه اين موارد در جهان در حال گسترشي روي مي دهد كه خواصش در لحظه انفجار بزرگ اوليه در آن تثبيت شده است. علم با تشخيص نظم و الگوهاي موجود در طبيعت پيشرفت مي كند، بنابراين پديده هاي هر چه بيشتري را مي توان در دسته ها و قوانين عام گنجاند. نظريه پردازان در تلاشند اساس قوانين فيزيكي را در مجموعه هاي منظمي از روابط و چند عدد خلاصه كنند. هنوز هم تا پايان كار راه زيادي باقيمانده است، اما پيشرفت به دست آمده نيز چشمگيرند.

شش عدد
در آغاز قرن بيست و يكم، شش عدد معرفي شدند كه به نظر مي رسد از اهميت فوق العاده اي برخوردارند. دو تا از اين اعداد به نيروهاي اساسي مربوط مي شوند؛ دو تاي ديگر اندازه و «ساختار» نهايي جهان ما را تثبيت مي كند و بيانگر آن هستند كه آيا جهان براي هميشه امتداد مي يابد يا خير؛ و دو عدد باقيمانده بيانگر خواص خود فضا هستند.
اين شش عدد با يكديگر «نسخه»اي را براي جهان تشكيل مي دهند. گذشته از اين جهان نسبت به مقدار اين شش عدد بسيار حساس است: اگر يكي از اين اعداد تنظيم نشده باشد، آن وقت نه ستاره اي در جهان وجود مي داشت و نه حياتي.
012680.jpg

آيا تنظيم اين اعداد از يك حقيقت فاقد قدرت تعقل يا يك تصادف ناشي شده است يا بيانگر مشيت خالقي مهربان است؟ به نظر من هيچ كدام از آنها. ممكن است بي نهايت جهان ديگر وجود داشته باشد كه اعدادشان متفاوت باشند. بسياري از اين جهان ها ممكن است عقيم يا مرده زاد باشند. ما فقط در جهاني مي توانيم به وجود آييم كه تركيب «صحيحي» از اجزا باشد (و به همين دليل است كه اكنون خود را در اين جهان مي يابيم) درك اين حقيقت چشم انداز نو و بنياديني را در مورد جهان ما، جايگاه ما در اين جهان و ماهيت قوانين فيزيكي پيش روي ما مي گشايد.
اين نكته بسيار حيرت انگيز است كه در جهان در حال گسترشي كه نقطه آغازينش آن چنان «ساده» است كه فقط به وسيله چند عدد مشخص مي شود، مي تواند (اگر اين اعداد به طور دقيق تنظيم شده باشند) به جهاني با ساختار بسيار دقيق و پيچيده، همچون جهان ما بدل شود. شايد ارتباطي بين اين اعداد وجود داشته باشد. اما با اين همه ما امروزه نمي توانيم مقدار ساير اعداد را با دانستن فقط يكي از آنها تعيين كنيم. فعلاً هيچ كدام از ما نمي دانيم كه آيا روزي تئوري اي با نام «تئوري نهايي»
(Theory of everything) به وجود مي آيد كه بتواند رابطه اي ارائه دهد كه تمام اين اعداد را به هم مربوط كند، يا آنها را به نوعي با هم گرد آورد. من روي اين شش عدد تاكيد كرده ام، به خاطر اينكه هر كدام از اين اعداد به تنهايي، نقش بسيار مهم و حياتي را در جهان ما ايفا مي كند، و با همديگر تعيين كننده نحوه تكامل جهان و استعدادهاي ذاتي آن است. از اين گذشته، سه تا از اين اعداد (كه به جهان در مقياس بزرگ وابسته است) به تازگي با دقت زياد اندازه گيري شده است.

چرا جهان چنين وسيع است
مدت زمان زيادي كه صرف تكامل زيست شناختي شده است، زاويه ديد جديدي را در مقابل اين پرسش كه «چرا جهان چنين وسيع است؟» پيش روي ما مي گشايد. سر برآوردن حيات انسان در سياره زمين حدود ۵/۴ ميليارد سال به درازا كشيده است. حتي پيش از آنكه خورشيد ما و سيارات گرداگرد آن تشكيل شوند، ستاره هاي قديمي تر، هيدروژن را به كربن، اكسيژن و ديگر اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كردند. اين فرآيند حدود ده ميليارد سال به درازا كشيده است. اندازه جهان قابل مشاهده تقريباً برابر فاصله اي است كه نور بعد از انفجار بزرگ پيموده است بنابراين اين جهان قابل مشاهده كنوني بايد حدود ۱۰ ميليارد سال نوري وسعت داشته باشد. اين نتيجه بسيار هول انگيز به نظر مي رسد. عظمت فوق العاده جهان ما، كه در نگاه اول اين معني را به ذهن متبادر مي كرد كه وجود ما در پهنه گيتي تا چه ميزان بي اهميت است، در نهايت حضور ما را در جهان در پي داشته است! البته اين گفته به اين معني نيست كه جهان كوچك تر ديگري نمي تواند وجود نداشته باشد، مگر آنكه ما در آن وجود نداشته باشد.
گستره بسيار وسيع كيهان مقدم بر حوادث جاري در آن نيست، بلكه نتيجه اي از يك زنجيره طولاني از حوادث است، كه حتي پيش از اينكه منظومه شمسي ما نيز شكل گيرد به وقوع مي پيوست و اين فرآيند نيز به نوبه خود پيش از آنكه نوع انسان در پهنه گيتي ظاهر شود، روي داده است.
شايد به نظر برسد اين طرز تفكر بازگشتي به ايده انسان مداري باشد، ايده اي كه با روشنگري كوپرنيك در مورد چرخش زمين حول خورشيد و رد نظريه چرخش خورشيد به دور زمين درهم شكست. ولي ما نبايد بيش از اين از فروتني كوپرنيك (كه گاهي اوقات «اصل اعتدال» نيز ناميده مي شود) پيروي كنيم. مخلوقاتي همانند ما براي تكامل به شرايط ويژه اي نياز دارند، بنابراين چشم انداز ما نسبتاً محدود شده و از بعضي لحاظ غيرعادي به نظر مي رسد. گستردگي جهان نبايد ما را متعجب كند، هر چند كه ما هنوز هم در جست وجوي تفسيري ژرف تر از جنبه هاي متمايز و گوناگون آن هستيم.

بلوغ كيهان شناسي
زماني ماكس بورن ادعا كرد هيچ تئوري اي كنار گذاشته نمي شود مگر آنكه حاميان و هواداران آن همگي در گذرند، يعني علم با «خاكسپاري پشت خاكسپاري» پيشرفت مي كند. اما بايد گفت اين طرز فكر بسيار بدبينانه است. بسياري از مناقاشات پردامنه و طولاني مباحث كيهان شناختي امروزه ديگر پايان يافته، و در مورد بسياري از مواردي كه پيش از اين موضوع بحث بودند، ديگر مناظره اي صورت نمي گيرد. بسياري از ما در اغلب موارد طرز فكرمان را تغيير داده ايم، يا حداقل خودم اين كار را كرده ام. امروزه ديگر ايده هاي كيهان شناسي از تئوري هاي مربوط به زمين خودمان آسيب پذيرتر و ناپايدارتر نيستند.
012690.jpg

زمين شناسان به اين نتيجه رسيده اند كه قاره هاي اين سياره در حال حركت تدريجي هستند كه سرعت حركتشان تقريباً برابر سرعت رشد ناخن هاست، ديگر آنكه اروپا و آمريكاي شمالي در ۲۰۰ ميليون سال قبل به يكديگر متصل بودند. ايده شان را مي پذيريم، هر چند كه درك چنين گستره زماني وسيعي بسيار مشكل است. در عين حال، حداقل خطوط كلي نحوه شكل گيري و تكامل زيست كره و بر آمدن انسان ها را باور داريم.
امروزه بسياري از دستاوردهاي كيهان شناختي به وسيله داده هاي معتبري تاييد و تثبيت شده است. پذيرش بسياري از دلايل تجربي مويد انفجار بزرگ كه ده تا پانزده ميليارد سال پيش به وقوع پيوسته، آن چنان اجتناب ناپذير است كه شواهد ارائه شده توسط زمين شناسان براي پذيرش تاريخچه سياره مان، زمين، اين تغيير موضع بسيار حيرت انگيز است:
نياكان ما مي توانستند تئوري هايي سر هم ببافند كه تقريباً هيچ حقيقتي نمي توانست مانع آنها باشد، ولي امروزه به نظر مي رسد كيهان شناسي جديد پا را از رياضيات هم فراتر گذاشته است. من تا چند سال قبل تقريباً ۹۰ درصد به وقوع پديده انفجار بزرگ (Big-Bang) معتقد بودم. (تئوري انفجار بزرگ مي گويد هر چيز در جهان قابل رويت ما از يك گوي آتشين منشا گرفته است، گوي آتشيني كه دماي آن از دماي مركز خورشيد هم بسيار بيشتر بود. ) اما اعتقاد من به اين پديده طي سال هاي اخير شديداً افزايش يافته است؛ پيشرفت هاي قابل ملاحظه صورت گرفته در رصد كهكشان ها و آزمايشات تجربي طي سال هاي دهه ۱۹۹۰ تصوير بسيار دقيق تر و گوياتري از كيهان را در اختيار ما قرار داده است و به همين دليل ميزان اطمينان من نسبت به اين تئوري تا ۹۹ درصد افزايش يافته است.
اينشتين در يكي از مشهورترين كلمات قصار خود مي گويد: «غيرقابل درك ترين چيز در مورد جهان، قابل درك بودن آن است. » وي در اين عبارت بر شگفتي خود در مورد قوانين فيزيك كه ذهن ما نسبتاً با آنها خو گرفته و تا حدودي با آنها آشناست تاكيد مي كند، قوانيني كه نه فقط در روي زمين بلكه در دوردست ترين كهكشان ها هم مصداق دارد. نيوتن به ما آموخت همان نيرويي كه سيب را به سمت زمين مي كشد، ماه و سيارات را در مدار خود به گردش در مي آورد. هم اكنون مي دانيم همين نيروست كه عامل تشكيل كهكشان ها است و همين نيروست كه باعث مي شود ستاره ها به سياهچاله تبديل شوند. شايد هم روزي همين نيرو است باعث رمبش (Collapse) كهكشان آندرومداي بالاي سر ما شود.
اتم هاي موجود در دوردست ترين كهكشان ها با اتم هايي كه ما در آزمايشگاه ها با آنها مواجه مي شويم يكسان است. به نظر مي رسد تمام اجزاي جهان به شيوه يكساني تكامل مي يابند، همان طور كه در آغاز هم منشا مشتركي داشتند. اگر اين وحدت رويه وجود نداشت كيهان شناسي هيچ دستاوردي براي ما نداشت يا شايد هم هيچ گاه به وجود نمي آمد. پيشرفت هايي كه اخيراً صورت گرفته است هر چه بيشتر توجه ما را به اسرار نوظهوري در مورد جهان، قوانين حاكم بر آن و حتي سرنوشت نهايي آن جلب مي كند. اين پرسش ها به كسر بسيار كوچكي از اولين ثانيه پس از انفجار بزرگ اشاره دارد، زماني كه شرايط آنچنان حادي حاكم بود كه دانش فعلي فيزيك ما از درك جزئيات آن ناتوان است و درست در همين لحظه است كه ماهيت زمان، تعداد ابعاد و منشاء ماده باعث سرگشتگي ما مي شود.
در لحظه آغازين تشكيل جهان همه چيز چنان فشرده و شديداً چگال است كه مسائل مربوط به كيهان و دنياي خرد (micro-world) يكي مي شوند. فضا را نمي توان به طور مشخص و دقيقي تقسيم كرد. جزئيات مربوط به اين مسئله هنوز هم مثل معمايي براي ما بي جواب مانده است، اما بعضي از فيزيكدانان گمان مي برند، اجزاي ريزي به عنوان واحدهاي فضا وجود دارند كه اندازه آنها در مقياس
۳۳-۱۰ سانتي متر است. اين عدد ده به توان بيست مرتبه كوچك تر از هسته اتم است: اين عدد چنان كوچك است كه تصور آن هم مشكل است، براي آشنايي بيشتربا ذهن مي توان گفت اگر هسته اتم آنچنان بزرگ شود كه وسعتي برابر يك شهر بزرگ را داشته باشد آن وقت واحد فضا برابر هسته يك اتم خواهد بود. در اين صورت با مسئله جديدي مواجه مي شويم، حتي اگر چنين ساختارهاي ريزي وجود داشته باشد، ماهيت آنها بايد وراي درك ما از فضا و زمان باشد.

جهان هاي ديگر
در مورد مقياس هايي بزرگ تر از اين چه مي توان گفت؟ آيا مناطقي وجود دارد كه نور آنها پس از گذشت ده ميليون سال يا از زمان انفجار بزرگ هنوز هم فرصت كافي نداشته است كه به ما برسد؟ متأسفانه در مورد اين مسئله جواب روشن و قاطعي وجود ندارد. با اين همه از لحاظ نظري هيچ محدوديتي در مورد گستره جهان ما (در فضا و نسبت به زمان هاي آينده) و در مورد اينكه چه چيزي ممكن است در آينده هاي دور به چشم ما برسد، وجود ندارد. در حقيقت جهان را مي توان بسيار گسترش داد. ميزان گسترش آن به چند ميليون سال دورتر از حوزه قابل رويت توسط ما محدود نمي شود بلكه مي توان آن را به ميزان ده به توان چند ميليون سال هم گسترش داد.
اما اين هم تمامي ماجرا نيست. ممكن است، جهان ما حتي اگر گسترش يافته و دورتر از افق ديد فعلي ما قرار گيرد، خود عضوي از يك مجموعه بزرگ تر و نامحدود باشد. مفهوم «multivers» (در مقابل «universe» به معناي جهان ـ م.) كه ممكن است ذهني به نظر برسد، نتيجه توسعه طبيعي تئوري هاي كيهان شناسي موجود است. اين تئوري ها داراي اعتبارند، زيرا مي توانند پديده هايي را كه مشاهده مي كنيم تفسير كنند. قوانين فيزيكي و هندسه ممكن است در جهان هاي ديگر متفاوت باشد.
چيزي كه جهان ما را از ساير جهان ها متمايز مي كند ممكن است همين شش عدد باشد.
First Science
~1=W
عدد كيهاني امگا نشان دهنده مقدار ماده ـ كهكشان ها، گازهاي پراكنده و «ماده تاريك» ـ در جهان ماست. امگا اهميت نسبي گرانش و انرژي انبساط در جهان را به ما ارائه مي دهد جهاني كه امگاي آن بسيار بزرگ است، بايستي مدت ها پيش از اين درهم فرورفته باشد، و در جهاني كه امگاي آن بسيار كوچك است، هيچ كهكشاني تشكيل نمي شود. تئوري تورم انفجار بزرگ مي گويد، امگا بايد يك باشد؛ هر چند اخترشناسان درصددند مقدار دقيق آن را اندازه بگيرند.

۰۰۶/۰=e
اپسيلون بيانگر آن است كه هسته هاي اتمي با چه شدتي به يكديگر متصل شده اند و چگونه تمامي اتم هاي موجود در زمين شكل گرفته اند. مقدار اپسيلون انرژي ساطع شده از خورشيد را كنترل مي كند و از آن حساس تر اينكه، چگونه ستارگان، هيدروژن را به تمامي اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كنند، به دليل فرآيندهايي كه در ستارگان روي مي دهد، كربن و اكسيژن عناصر مهمي محسوب مي شوند ولي طلا و اورانيوم كمياب هستند. اگر مقدار اپسيلون ۰۰۶/۰ يا ۰۰۸/۰ بود ما وجود نداشتيم.
۳=D
اولين عدد مهم تعداد ابعاد فضا است. ما در جهاني سه بعدي زندگي مي كنيم. اگر D برابر دو يا چهار بود امكان تشكيل حيات وجود نداشت. البته زمان را مي توان بعد چهارم فرض كرد، اما بايد در نظر داشت بعد چهارم از لحاظ ماهيت با ساير ابعاد تفاوت اساسي دارد چرا كه اين بعد همانند تيري رو به جلو است، ما فقط مي توانيم به سوي آينده حركت كنيم.
۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱=N
جهان پيرامون اين چنين وسيع است چرا كه در طبيعت عدد مهم و بسيار بزرگي وجود دارد. N نشان دهنده نسبت ميان نيروي الكتريكي است كه اتم ها را كنار يكديگر نگاه مي دارد و نيروي گرانشي ميان آنهاست. اگر اين عدد فقط چند صفر كمتر مي داشت، فقط جهان هاي مينياتوري كوچك و با طول عمر كم مي توانست به وجود آيد. هيچ موجود بزرگ تر از حشره نمي توانست به وجود آيد و زمان كافي براي آنكه حيات هوشمند به تكامل برسد در اختيار نبود.
۰۱۰۰۰۰/۱=Q
هسته اوليه تمام ساختارهاي كيهاني ـ ستاره ها، كهكشان ها و خوشه هاي كهكشاني ـ در انفجار بزرگ اوليه تثبيت شده است. ساختار يا ماهيت جهان به عدد Q كه نسبت دو انرژي بنيادين است، بستگي دارد. اگر Q كمي كوچك تر از اين عدد بود جهان بدون ساختار بود و اگر Q كمي بزرگ تر بود، جهان جايي بسيار عجيب و غريب به نظر مي رسيد، چرا كه تحت سيطره سياهچاله ها قرار داشت.
L=۱
اندازه گيري عدد لاندا در بين اين شش عدد، مهم ترين خبر علمي سال ۱۹۹۸ بود، اگرچه مقدار دقيق آن هنوز هم در پرده ابهام قرار دارد. يك نيروي جديد نامشخص ـ نيروي «ضدگرانش» كيهاني ـ ميزان انبساط جهان را كنترل مي كند.
خوشبختانه عدد لاندا بسيار كوچك است. در غير اين صورت در اثر اين نيرو از تشكيل ستارگان و كهكشان ها ممانعت به عمل مي آمد و تكامل كيهاني حتي پيش از آنكه بتواند آغاز شود، سركوب مي شد.

نگاه دانشمند
همه جا مثل زمين ـ۱
012675.jpg
نيل دوگراس تايسون
در دنياي فيزيك، قانون، قانون است.
پيش از آنكه ايساك نيوتن قانون جهاني گرانش را به رشته تحرير درآورد، دليلي در دست نبود تا گمان كنيم قوانين فيزيك در زمين با قوانين فيزيك در ساير نقاط عالم يكسان است.
زمين اجرام زميني دارد كه آنها را جذب خود مي كند، آسمان هم اجرام آسماني دارد كه آنها را به سوي خود مي كشد.
در حقيقت به نظر بسياري از دانشمندان آن روز، اجرام آسماني براي ذهن ضعيف بشر غيرقابل شناخت بودند. هنگامي كه نيوتن اين سد فلسفي را با تفسير اين حركات قابل فهم و قابل پيش بيني شكست، بسياري از الهيون به مذمت وي پرداختند كه كاري باقي نگذاشته است تا خدا انجام دهد. نيوتن خاطرنشان كرد، همان نيروي گرانش كه سيب رسيده را از شاخه مي كند، باعث حركت اجرام آسماني در مسير منحني شان مي شود و ماه را در مدار خود به دور زمين مي چرخاند. هيچ چيز ديگر نمي تواند همانند جهانشمولي قوانين فيزيكي موجب اكتشافات علمي شود. قانون گرانش تازه آغاز راه بود. هيجانات اخترشناسان قرن نوزدهم را درنظر آوريد، هنگامي كه آنان منشورهاي آزمايشگاهي كه پرتو نور را به رنگ هاي تشكيل دهنده طيف آن تبديل مي كنند براي اولين بار مقابل اشعه خورشيد قرار دادند. اين طيف ها نه تنها زيبا بودند بلكه مي توانستند حاوي اطلاعات زيادي در مورد جسم منتشركننده نور از جمله دما و تركيب آن باشند. بعدها مشخص شد هر كدام از عناصر شيميايي طيف خاص خود را دارند، به عبارت ديگر در طيف آنها نوارهاي تاريكي ديده مي شود كه با طيف نور معمولي متفاوت است.
مشخصه مواد شيميايي كه در نور منتشر شده توسط خورشيد مشاهده شده بودند با مشخصه همان مواد كه در آزمايشگاه مورد بررسي قرار گرفته بودند يكسان بود. طولي نكشيد كه منشور ابزار اختصاصي شيميدانان نشان داد خورشيد كه از لحاظ اندازه جرم، دما و درخشندگي تفاوت بسيار با زمين دارد حاوي همان هيدروژن، كربن، اكسيژن و ساير مواد معمولي است. اما چيزي كه در اين آزمايش بيش از همه جلب توجه مي كرد فهم اين نكته بود كه قوانين فيزيك كه باعث تشكيل اين مشخصه هاي طيفي عناصر در زمين مي شوند، در خورشيد كه ميليون ها كيلومتر از ما فاصله دارند نيز صادق است.
مفهوم جهانشمولي چنان مفيد واقع شد كه به طور معكوس نيز به طور موفقيت آميزي مورد استفاده قرار گرفت، با تجزيه و تحليل دقيق تر طيف خورشيد مشخصه طيفي يك عنصر در خورشيد آشكار شد كه هم ارزي براي آن در زمين وجود نداشت. به اين ماده جديد نامي با منشاء يوناني اطلاق شد كه به معني خورشيد (helios) بود و كمي بعد همان ماده در آزمايشگاه مشاهده شد. بنابراين هليم اولين - و در حقيقت تنها - عنصري از جدول تناوبي شيميدانان شد كه در جايي به غير از زمين كشف شد.
قبول، قوانين فيزيكي در تمام منظومه شمسي به طور يكسان عمل مي كنند، اما آيا اين قوانين در كل كهكشان هم اعمال مي شود؟ در كل جهان چطور؟ طي زمان هاي مختلف هم يكسان عمل مي كنند؟ اين قوانين گام به گام مورد آزمايش قرار گرفتند.
همانطور كه زمين شناسان از روي لايه هاي مختلف رسوبات مي توانند تاريخ زمين را بررسي كنند، ما نيز مي توانيم با نگاهي عميق تر به فضا، به گذشته هاي دورتري از زمان نگاهي بياندازيم. طيف حاصل از دورترين اجسام فضا كه نور آنها پس از ميليون ها سال حركت به ما مي رسد همان مشخصه شيميايي كه ما در هر جاي ديگر مشاهده مي كنيم را به ما نشان مي دهد. در حقيقت يك كميت رياضي كه آن را با عنوان ثابت ساختار ظريف مي شناسيم و مشخصات اصلي هر عنصري را كنترل مي كند بايد طي ميليون ها سال بدون تغيير بماند.
البته بايد پذيرفت كه تمام اجرام و پديده هاي گيتي نسخه اي از خود را در زمين ندارند. احتمالاً هيچ وقت در ميان يك ابر برافروخته از پلاسماي چند ميليون درجه اي قدم نزده ايد، شايد هم هيچگاه در خيابان با يك سياهچاله مواجه نشده ايد. اينجا جهانشمولي قوانين فيزيك است كه مي تواند تمام اين پديده ها را توجيه كند، هنگامي كه تجزيه و تحليل هاي طيفي اولين بار براي تفسير طيف نور منتشر شده از ابرهاي بين ستاره اي به كار رفت مشخصه اي كشف شد كه معادلي براي آن در زمين شناخته نشده بود. در آن هنگام جدول تناوبي عناصر هنوز هم چند جاي خالي داشت. (در هنگام كشف هليم تعداد اين جاهاي خالي حدود بيست خانه بود. )
در آن هنگام اختر فيزيكدانان نام نبوليوم را براي اين ماده ابداع كردند تا بعداً بتوانند به طور كامل دريابند ماجرا از چه قرار بوده است. بعدها مشخص شد كه در فضا، ابرهاي گازي چنان رقيق اند كه مي توانند مسافت هاي زيادي را طي كنند بدون آنكه برخوردي با يكديگر داشته باشند. در اين شرايط الكترون هاي اتم به شيوه اي رفتار مي كنند كه در هيچ آزمايشگاهي در زمين مشاهده نمي شود. نبوليوم خيالي همان اكسيژن معمولي بود كه رفتار غيرطبيعي از خود نشان مي دهد.
۲۰۰۰.Natural History, Nov

حاشيه علم
• زيست شناسي در خدمت تكنولوژي
012660.jpg

پژوهشگران آمريكايي در تلاش هستند با بهره گيري از فناوري نانو، موهاي مصنوعي بسيار ريزي شبيه آنچه سطح دست و پاهاي مارمولك ها را پوشانده توليد كنند تا با استفاده از آن بتوانند امكان اتصال فوق العاده قدرتمند به سطوح مختلف را فراهم آورند. موهاي زبر و بسيار ريزي كه سطح دست وپاي مارمولك ها را پوشانده به آنها امكان مي دهد بر روي هر نوع سطحي، هر اندازه صيقلي و در هر زاويه اي، خود را به گونه اي مستحكم مستقر سازند. اين موهاي زبر آنقدر قدرتمندند كه به مارمولك اجازه مي دهند تنها با يك انگشت خود را از سقف آويزان كند. پژوهشگران نشان داده اند كه نيروي جاذبه بين مولكولي ضعيفي كه ميان مولكول هاي مو و سطح مورد استفاده برقرار مي شود نيروي واندروالس ناميده مي شود. عامل اين خاصيت چسبندگي حيرت انگيز است. هرچند نيروي موجود ميان تك تك اين موهاي زبر و محيط چندان زياد نيست اما حضور ميليون ها موي زبر بر كف يك دست يا يك پا موجب مي شود تا قدرت اتصال ميان موها و سطوح افزايش يابد. پژوهشگران اميدوارند با تكميل موهاي مصنوعي و پليمري خود، روبات هايي كه براي اكتشاف به ساير سيارات منظومه شمسي ارسال مي شوند را قادر سازد كه روي سخت ترين سطوح به فعاليت بپردازند.

• انقلابي در بارورسازي تخمك
012670.jpg

دانشمندان در آستانه شروع انقلاب تازه اي در بارورسازي تخمك ها در لوله آزمايش قرار گرفته اند. پيشرفت هاي تازه اين امكان را فراهم مي آورد كه بتوان با استفاده از سلول هاي عادي بدن فرد، اسپرم و تخمك توليد كرده و با كمك آنها نوزادان تازه تولد يافته اي را به دنيا آورد. هرچند موفقيت تازه با آزمايش بر روي موش ها حاصل شده است اما اغلب متخصصان بر اين باورند كه از همين روش مي توان عيناً در مورد آدمي نيز بهره گرفت. يك گروه از دانشمندان آمريكايي ادعا كرده اند كه توانسته اند سلول هاي بنيادي جنيني موش ها را به تخمك هاي آماده بارور شدن مبدل سازند و همزمان يك گروه از دانشمندان ژاپني نيز اعلام داشتند توانسته اند با همين روش اسپرم هاي آماده بارورسازي به وجود آورند. به اعتقاد برخي از دانشمندان هر نوع تحقيق تازه در اين قلمرو مي بايست قبل از هر چيز سلامت جسمي و رواني نوزاداني كه قرار است با اين شيوه به دنيا بيايند را مد نظر قرار دهد. محققان بر اين باورند كه مي بايست در اسرع وقت مقررات دقيقي براي مقابله با شيوه هاي غيرمسئولانه در بهره گيري از روش هاي تازه وضع شود تا خطر نتايج نامطلوب ناشي از اين تحقيقات به حداقل كاهش يابد.

• گرمايش جهاني را جدي بگيريد
012685.jpg

در نتيجه گرم شدن هواي كره زمين، تا سال ۲۰۲۰ شمار تلفات و جراحات ناشي از جاري شدن سيل در استراليا، ۲۴۰ درصد افزايش و محل زندگي بسياري از ساكنان جزاير اقيانوس آرام در آب فرو خواهد رفت. كارشناسان استراليايي همچنين در مورد خطر شيوع بيماري هاي گرمسيري در جنوب اين كشور هشدار داده و از مسئولان خواسته اند كه آماده سازي سيستم بهداشتي كشور براي مقابله با اين وضعيت را شروع كنند. كارشناسان محيط زيست، بهداشت و هواشناسي اعلام داشته اند كاهش ميزان توليد گازهاي گلخانه اي كماكان مهم ترين راهبرد بهداشتي پيشگيرانه است. علاوه بر اين كارشناسان هشدار داده اند تا سال ،۲۰۵۰ مرگ و ميرهاي ناشي از بالا رفتن دما در برخي از شهرها مي تواند تا ۱۶۴ درصد افزايش پيدا كند. علاوه بر اين پيش بيني شده است كه حدود ۳۰ سال بعد، وضعيت آب و هوايي استراليا دستخوش تغييرات جدي شده و ميزان بارندگي در بخش هايي از اين قاره به شدت كاهش يابد. اگر طبق پيش بيني برخي از دانشمندان سطح آب دريا تا سال ،۲۰۸۵ حدوداً ۸۰ سانتي متر بالا برود هر سال ۱۶۰ هزار نفر از ساكنان جزاير اقيانوس آرام جنوبي دچار سيلاب خواهند شد.

• در آستانه انقراض
012695.jpg

جمعيت ماهيان بزرگ ساكن اقيانوس هاي جهان طي ۵۰ سال گذشته تا ۹۰ درصد كاهش يافته است. كارشناسان معتقدند كاهش شديد در تعداد ماهيان تن، مارلين (انواع نيزه ماهي ها)، ماهي روغن، هاليبوت ها، كوسه ها و ديگر شكارچيان بزرگ در نتيجه رواج ماهيگيري صنعتي است. آنها هشدار داده اند در صورتي كه اقدامات اساسي در اين زمينه صورت نگيرد، گونه هاي بي شماري از ماهي هاي بزرگ نيز همانند دايناسورها منقرض خواهند شد. دو اقيانوس شناس، جمعيت ماهيان را طي يك دوره ۴۶ ساله در ۴ فلات قاره و ۹ سيستم اقيانوسي مورد تجزيه و تحليل قرار داده و دريافتند كه در محدوده وسيعي از اكوسيستم ها جمعيت كامل ماهيان از ميان رفته است. طي ۱۵ سالي كه از شروع به كار ماهيگيري صنعتي مي گذرد زي توده جمعيتي تا ۸۰ درصد كاهش يافته است.

علم
اقتصاد
انديشه
ايران
جهان
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |