شنبه ۳ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۸- May, 24, 2003
سالگرد آزادي خرمشهر
شهر حماسه
امروز رژيم صدام حسين كه آغازگر جنگي با ميلياردها دلار خسارات مادي و جان باختن حدود ۳۰۰ هزار تن از دو طرف و صدها هزار مجروح و معلول بود از ميان رفته و اين نخستين سالي است كه ايران جشن پيروزي نبرد خرمشهر را در غيبت صدام حسين برگزار مي كند
مقاومت مردمي در خرمشهر نمود پايداري و اتحاد در برابر دشمن خارجي بود تا آنجا كه شرايطي كاملاً نابرابر به لحاظ نظامي مقاومت هاي مردمي سقوط خرمشهر را يك ماه به تأخير انداخت
012530.jpg
رامين رادنيا
۲۱ سال گذشته است. روزي كه شهر بندري و زيباي خرمشهر طي عمليات گسترده نظامي با عنوان بيت المقدس آزاد شد و جشن و شادي سراسر كشور را فرا گرفت، شور و هيجان سوم خرداد سال ۱۳۶۱ بعدها كمتر در جريان وقايع ملي ديده شد. جوانان و نوجواناني كه خاطره شادي مردم در جريان پيروزي تيم ملي فوتبال ايران در مسابقات جهاني را به ياد دارند شايد آن زمان به دنيا نيامده و يا دوران كودكي را سپري مي كردند و خاطره اي برايشان ثبت نشده است اما بزرگ ترها به ياد دارند كه آن روز بعد از آنكه آزادي خرمشهر از راديو و توسط گوينده خبر اعلام شد، مردم طمع پيروزي سربازان ايراني در جبهه هاي نبرد را چشيدند و آن زمان احساس مي شد كه اين پيروزي پايان زودهنگام جنگ را نيز به دنبال دارد اما ۶ سال ديگر زمان نياز بود تا جنگ ايران و عراق با تضعيف شدن دو طرف پايان يابد. جنگي كه صدام آن را نبرد قادسيه مي خواند و در سر داشت كه ظرف چند هفته خوزستان را به سرزمين عراق ملحق كند و نشان دهد كه سردار اول كشورهاي عربي است و مي تواند حالا كه دستش به اسرائيل نمي رسد، عجم ها را شكست دهد. به گمان صدام و معادلات مشاوران نظامي اش، ارتش ايران بعد از تحولات ناشي از انقلاب سال ۵۶ توان نظامي سابق را از دست داده است و به تلنگري فرو مي ريزد و عرب هاي خوزستان نيز با تحريك احساسات پان عربيستي به استقبال سربازان عراقي مي روند. از اين رو او خرمشهر را محمره خواند و وعده داد كه روزگار اعراب خوزستان دگرگون مي شود. به هر حال جنگ ايران و عراق از زواياي مختلف سياسي، نظامي، فرهنگي، تاريخي و با نگاه جامعه شناسي جنگ قابل بررسي است و در بيان واقعيت هاي اين جنگ ۸ ساله، آزادي شهر خرمشهر مقطعي، قابل تأمل و حساس محسوب مي شود.
قرارداد ۱۹۶۵
جنگ ايران و عراق در سال ۱۳۵۹ زماني آغاز شد كه صدام حسين در مقابل دوربين تلويزيون قرارداد ۱۹۶۵ الجزاير ميان دو كشور را پاره كرد. قراردادي كه براساس آن شاه و صدام حسين توافق كرده بودند به سال ها خصومت و كشمكش مرزي پايان دهند. براساس اين پيمان شاه وعده كرد كه به حمايت نظامي و مالي خود از كردهاي ناراضي در شمال عراق پايان دهد و در مقابل عراق نيز پذيرفت كه ديگر نسبت به حاكميت بر آبراه شط العرب ادعايي نداشته باشد و دو طرف به منازعه آبي بر سر اين آبراه بر اساس مرز تالوگ (حاكميت مشترك دو كشور) پايان دهند. همچنين قرار شد كه لايروبي اين آبراه به نوبت توسط طرفين انجام شود. عدم دخالت در امور داخلي يكديگر و برقراري روابط دوستانه از ديگر موارد تأكيد شده در اين قرارداد بود. با پيروزي انقلاب اسلامي و به دنبال آن استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران روابط دو كشور دگرگون شد تا آنجا كه طي سال ۵۸ و ۵۹ دو طرف يكديگر را به اقدامات مغاير روابط دوستانه متهم كردند. ايران از اقدام عراق در تحريك اعراب خوزستان گلايه داشت و عراق نيز مدعي بود كه ايران به ناراضيان كرد عراقي و حزب الدعوه ياري مي رساند. در واقع عراق و حتي بسياري از كشورهاي عرب منطقه از طرح بحث هاي صدور انقلاب نگران بودند و شيعيان عراق از پتانسيل تغيير رژيم عراق و وارد آوردن ضربه به حزب بعث برخوردار بودند. حركت مردم در ايران تأثير زيادي بر ملت هاي منطقه داشت و اكثر حكومت هاي منطقه نسبت به گسترش نارضايتي در ميان ملت هاي خود نگران بودند. از همين رو عراق در حمله به ايران از حمايت هاي كشورهاي منطقه و نيز آمريكا كه از ماجراي تسخير سفارت خود در تهران خشمگين بود برخوردار شد. صدام به خيال خويش فرصت را مناسب يافته بود و قصد داشت به يك قهرمان پان عربيسم همچون جمال عبدالناصر در مصر تبديل شود. او پيروزي در ايران را با توجه به درگيري هاي داخلي و افتراق در بخش هايي از حاكميت حتمي مي دانست. بسياري از تحليلگران معتقدند كه صدام در محاسبات خود، وحدت ملي در برابر دشمن خارجي را محاسبه نكرده بود در حالي كه تاريخ نشان مي دهد ملت ها با وجود كشمكش هاي داخلي همواره در مقابل دشمن خارجي متحد شده اند.
نبرد خرمشهر
مقاومت مردمي در شهر خرمشهر نمود پايداري و اتحاد در برابر دشمن خارجي بود تا آنجا كه در شرايطي كاملاً نابرابر به لحاظ نظامي، مقاومت هاي مردمي سقوط خرمشهر را يك ماه به تأخير انداخت و محاصره آبادان نيز به تسليم شدن كامل شهر منجر نشد. فرماندهان نظامي در خاطرات خود نوشته اند كه ارتش از آمادگي لازم براي رويارويي سريع در مقابل دشمن برخوردار نبود و آرايش كلاسيك نظاميان در مناطق مرزي زمان بر بود اما مقاومت مردم با سلاح هايي سبك، پيشروي سريع نظاميان عراقي را متوقف كرد. بعدها ايستادگي مردم در خرمشهر با نبرد استالينگراد مقايسه شد. در جنگ جهاني دوم آلمان ها پشت دروازه هاي شهر استالينگراد (سن پترزبورگ) متوقف شدند و با وجود محاصره كامل در تسخير كامل شهر ناكام ماندند. آن واقعه نيز حماسه اي بزرگ از ميان جنگ هاي جهان شمرده شد و بعدها اجراي سمفوني مشهور حماسه استالينگراد به رهبري شوستاكويچ، گوشه اي از آن مقاومت را در قالب هنر به آيندگان معرفي كرد. چنانچه سمفوني «آزادي خرمشهر» نيز برداشتي از آن اثر قلمداد مي شود.
عمليات بيت المقدس
عمليات نظاميان ايران در بازپس گيري سرزمين هاي اشغالي حدود يك سال بعد از شروع جنگ آغاز شد و اكثراً از نام هاي اسلامي برخوردار بود.
عمليات بيت المقدس با رمز يا علي بن ابي طالب(ع) و با هدف آزادسازي خرمشهر، پادگان حميد، هويزه، جفير و حسينيه در ساعت ۳۰ دقيقه بامداد روز دهم ارديبهشت سال ۱۳۶۱ آغاز شد. زمان عمليات ۲۵ روز و وسعت عمليات ۶ هزار كيلومتر مربع اعلام شد. سپاه پاسداران و ارتش نيروهاي عمل كننده اين عمليات بودند كه جنگ را در مناطق غرب كارون، جنوب غربي اهواز و شمال خرمشهر هدايت مي كردند. عمليات طي سه مرحله انجام و نتايج آن چنين اعلام شد: آزادي بندر خرمشهر، شهر هويزه، پادگان حميد، جاده تداركاتي اهواز ـ خرمشهر ـ كرخه نور، جاده سوسنگرد ـ هويزه و بازپس گيري هاي پاسگاه مرزي. همچنين در اين عمليات ۲۸۵ دستگاه تانك و نفربر، ۴۰ فروند هواپيما، ۲ فروند هلي كوپتر، ۵۰۰ دستگاه خودرو، ده ها قبضه توپ سبك و سنگين و انواع سلاح هاي سبك و سنگين ارتش عراق نابود شد. گزارش هاي منتشر شده از اين عمليات نيز حاكي است كه ۱۶ هزار و ۵۰۰ تن از نيروهاي نظامي عراق در اين عمليات كشته و ۱۹ هزار سرباز نيز اسير شدند. نظاميان ايران در اين عمليات ۱۰۵ دستگاه تانك و نفربر، ده ها انبار مهمات، صدها دستگاه خودروي سبك و سنگين، ۳۰ جيپ حامل توپ ۱۰۶ ، ۱۸ قبضه توپ ۱۳۰ و تعداد زيادي سلاح انفرادي را به غنيمت خود درآوردند. وسعت عمليات چنان بود كه ده ها تيپ زرهي، مكانيزه و پياده عراق منهدم شد و در مجموع ارتش عراق شكست سنگيني را متحمل شد. شكستي كه به تقويت روحيه نظاميان ايران منجر شد و مسير جنگ را به نفع ايران تغيير داد. نيروهاي عراقي كه در آغاز جنگ توانسته بودند ۱۴ هزار كيلومتر مربع از خاك ايران را تسخير كنند با اين عمليات عقب نشيني سنگيني را متحمل شدند. صدام گفته بود كه دست ايران هيچ گاه به خرمشهر نمي رسد و بنابراين براي جلوگيري از تضعيف روحيه نظاميان خويش و جلوگيري از تبعات منطقه اي و جهاني اين شكست تمامي شگردهاي نظامي را براي حفظ اين شهر به كار بسته بود به طوري كه شهر را غيرقابل نفوذ مي خواند.
ادامه جنگ
پيروزي ايران در نبرد خرمشهر - كه در فاصله تسخير خونين شهر ناميده شد - بازتاب هاي بسياري در سطح منطقه و جهان به دنبال داشت. در داخل نيز بحث هاي مربوط به پايان جنگ در اين مقطع مطرح شد. گر چه هنوز تعدادي از شهرها و مناطق غرب كشور در اشغال عراق قرار داشت اما عراق دريافته بود كه پيروزي ديگر محال است و بايد عقب نشيني و شكست را پذيرا باشد. تحركاتي در منطقه ايجاد شد تا ايران را از ادامه جنگ بعد از بازپس گيري خرمشهر منصرف كند تا زمينه آتش بس و پايان جنگ فراهم آيد. ارزيابي هاي نظاميان از وضعيت مناطق جنگي به مقامات گزارش شد و يك نظريه طرفدار ادامه جنگ تا بازپس گيري باقي سرزمين هاي اشغالي و حتي ادامه جنگ در خاك عراق تا سقوط صدام بود و در طرف ديگر نظريه استفاده از فرصت ايجاد شده براي پايان دادن به جنگ و دريافت غرامت عنوان شد. ماجرايي كه بعدها به خصوص بعد از پايان جنگ به طرح بحث هايي از سوي اپوزيسيون داخلي و برخي منتقدان و فعالان سياسي منجر شد. آنها معتقدند كه ايران بايد در آن مقطع (سال ۱۹۸۲) طرح صلح جامعه عرب را مي پذيرفت. براساس آن طرح بعد از آتش بس در جبهه ها، نيروهاي عراقي بايد از خاك ايران عقب نشيني مي كردند و هفتاد ميليارد دلار نيز خسارت از طريق بانك بازسازي اسلامي به ايران پرداخت مي شد. البته در سال هاي گذشته برخي مقامات طرح چنين پيشنهادهايي را از اساس تكذيب و از ادامه جنگ در آن مقطع دفاع كردند. بحث هايي كه به نظر مي رسد هنوز جنبه هايي از آن پوشيده مانده است.
سرانجام جنگ ۶ سال بعد از نبرد خرمشهر با پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوي ايران متوقف شد و ايران اعلام كرد كه يك هزار ميليارد دلار در طول اين جنگ خسارت ديده و بايد عراق اين ميزان غرامت را بپردازد، اما سازمان ملل رقم خسارت ايران در طول جنگ را ۹۶ ميليارد دلار اعلام كرده است با اين وجود هنوز بندهاي مربوط به شناسايي آغازگر جنگ و پرداخت غرامت در اين قطعنامه به اجرا در نيامده است. امروز رژيم صدام حسين كه آغازگر جنگي بود با ميلياردها دلار خسارات مادي، جان باختن حدود ۳۰۰ هزار تن از دو طرف و صدها هزار مجروح و معلول، از ميان رفته است و اين نخستين سالي است كه ايران جشن پيروزي نبرد خرمشهر را در غيبت صدام حسين برگزار مي كند.

استعفا يا رفراندوم
گفت وگو با رئيس كميسيون اصل ۹۰ مجلس - بخش پاياني
012540.jpg
زهرا ابراهيمي
• اين روزها بحث استعفاي اصلاح طلبان نيز در مجلس مطرح شده است، ظاهراً آنها اعتقاد دارند كه در تعامل با جناح محافظه كار به بن بست رسيده و راهي ندارند جز اينكه با استعفا نشان دهند كه كاري از دستشان برنمي آيد تا براي اجراي برنامه هاي اصلاحات انجام دهند. نظر شما در اين خصوص چيست؟
جناح اصلاح طلب به ويژه شخص آقاي خاتمي كه بسيار مسالمت جو، اهل دادوستد و معامله هستند تا آن جا كه راهي براي گفت وگو و همزيستي وجود داشت رفته اند و به اينجا رسيده اند كه جناح مقابل جز اعمال قدرت براي ادامه حيات راه ديگري را اختيار نمي كند.
• ظاهراً شما با استعفاي اصلاح طلبان مخالفيد.
اگر جبهه اصلاحات به صورت كلي و جمعي به تصميم استعفا برسند من از آن تبعيت مي كنم اما شخصاً معتقدم ما پيش از استعفا بايد از اهرم رفراندوم استفاده كنيم. دليل من اين است كه اساساً حاكميت در نظام جمهوري اسلامي و در چارچوب قانون اساسي از آن ملت است و كشور بر اساس اراده عمومي اداره مي شود و دولتمردان در نظام جمهوري اسلامي بدون رأي مردم مشروعيت و اعتبار قانوني ندارند لذا ما در مسائل مورد اختلاف نه تنها در دو لايحه اي كه فعلاً موردبحث مجلس و شوراي نگهبان و در حقيقت اصلاح طلبان و محافظه كاران است بلكه در تمامي موارد اختلاف به مقتضاي صريح فلسفه قانون اساسي كه مردم در مسائل مهم كشور به وسيله رفراندوم، قانونگذاري مي كنند، مي توانيم نظر مردم را بخواهيم و با سرعت موضوع رفراندوم را پيگيري كنيم و اگر در اين مسير هم بن بست ايجاد شد آن وقت به مسئله استعفا برسيم.
• يك سال بيشتر از عمر مجلس ششم باقي نمانده و تا اين مسير بخواهد طي شود، اين يكسال هم به پايان رسيده و ديگر نيازي به استعفاي نمايندگان نيست.
اصلاح طلبان مي توانند يكسال ديگر تريبون مجلس را در اختيار داشته باشند و ملت را در جريان بن بست ها و مشكلاتي كه در كشور هست قرار دهند. استعفا با اين سرعت امر مفيدي نيست، بايد از اين توان ظرف يكسال آينده استفاده كرد، اگر حقيقتاً به بن بست رسيده ايم ملت را در جريان بگذاريم، در حال حاضر اصلاح طلبان در بازگو كردن صريح مسائل و اينكه حقيقتاً مشكل در كجاست تعارف مي كنند. بايد حجت را تمام كرد زيرا ترك كردن چنين پايگاهي آن هم به طور نامشخص صحيح نيست. بايد جوهره و اساس موانع پيشرفت كشور با صراحت و طي قطعنامه ها و بيانات روشن براي مردم بازگو شود.
اگر قدرت و اراده مردم حاكم است و آنها بايد در مسائل سرنوشت ساز و اساسي تصميم گيرنده باشند بايد همه آنچه كه وجود دارد به اطلاع آنان رسانده شود. رئيس جمهور كه هنوز هم از نوعي اعتماد بين مردم برخوردار است مي تواند از اين موقعيت استفاده كند. در حال حاضر شخصيت هاي درجه اول اصلاح طلبان بحث استعفا را مطرح مي كنند، اين نشان مي دهد كه اساس جبهه اصلاحات به استعفا رسيده است. ولي قبل از آن بايد تكليف خود را با مسائل كشور، موانع موجود و نحوه خروج از بن بست فعلي روشن كنند. اگر ديديم به جايي نمي رسد آن وقت از صحنه كنار مي رويم، به نظر من با اين سادگي و مفتي استعفا دادن مطلوب نيست.
• در جبهه اصلاح طلبان اختلاف نظر شديدي در مورد نحوه خروج از بن بست فعلي از طريق رفراندوم و يا استعفا وجود دارد، فكر نمي كنيد پرداختن به بعضي مسائل به صورت شفاف موجب تشديد اين اختلافات و چندپارگي اصلاح طلبان شود؟
به نظر من اعضاي موثر مجمع روحانيون مبارز كه اكثر آنها در مجلس هستند با همراهي جبهه مشاركت و مجاهدين انقلاب اسلامي بايد بنشينند و در مورد اين مسائل به تصميمات مشتركي برسند، قطعاً مجمع روحانيون مبارز و شخص آقاي كروبي بر چيزي صحه خواهند گذاشت كه جمع به آنها برسد. به نظر من يكي از مقاطعي كه مي توان در آن فعاليت كرد، انتخابات مجلس هفتم است. نبايد بگذاريم صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان رد شود، ما بايد قبل از آن تصميم به شركت يا عدم شركت در انتخابات را بگيريم. خودداري از شركت در انتخابات، نوعي استعفا است. عدم ثبت نام در انتخابات مفهوم روشني دارد، ضمن اينكه در مجلس هستند و از تريبوني كه مردم در اختيار آنهاگذاشته اند استفاده كرده و اعلام مي كنند كه چون شرايط انتخابات آزاد فراهم نيست از شركت در آن خودداري مي كنيم.
• مجلسي ها انتظار داشتند كه در شرايط حساس منطقه و در زماني كه كشور بيش از هر زمان به وحدت و همدلي نياز داشت، دو لايحه رئيس جمهور با ايراد كمتري از سوي شوراي نگهبان روبه رو مي شد، در حالي كه نحوه رد اين دو لايحه و ايرادهاي زيادي كه به آنها گرفته شد اين احساس را به وجود آورد كه جناح اقليت از استعفاي اصلاح طلبان استقبال مي كند. بعضي افراد سرشناس آنها نيز صراحتاً از استعفا ابراز خوشحالي و رضايت كرده اند، به نظر شما دليل خوشحالي آنها چيست؟
من بعضي خوشحالي ها را ناشي از سادگي هاي سياسي و بي مبالاتي نسبت به سرنوشت كشور و انقلاب مي دانم، خوشحالي از استعفاي اصلاح طلبان ناشي از عدم درك شرايط كشور و سرنوشت نظام جمهوري اسلامي و مصالح مردم است، كساني كه موقعيت كنوني ايران را درك مي كنند و مصالح مردم و نظام را مي فهمند گمان نمي كنم از استعفاي حتي يك نفر از اصلاح طلبان نيز خوشحال شود زيرا استعفا به اعتماد عمومي نسبت به نظام خدشه وارد مي كند.
• فكر مي كنيد شرايط بين المللي و منطقه تا چه حد در طرح مسئله استعفا از سوي اصلاح طلبان و يا خوشحالي از آن از سوي محافظه كاران تأثير داشته است؟
مسئله خروج از حاكميت بحثي قديمي است و به قبل از حضور آمريكا در عراق برمي گردد، استعفاي اصلاح طلبان تعرضي به كارشكني هاي محافظه كاران است كه ادامه كار را براي اصلاح طلبان در اداره مملكت دشوار كرده اند. حتي به نظر من طرح خروج از حاكميت اصلاح طلبان اقدامي محافظه كارانه در برابر كارشكني هاي جناح مقابل بود. بدون شك استعفا در شرايط فعلي براي ايران، نظام و اعتبار آن گران تمام خواهد شد. و لذا تمام كساني كه علاقه مند به نظام و حاكميت در چارچوب قانون اساسي هستند و شرايط فعلي را نيز درك مي كنند از استعفاي اصلاح طلبان خوشحال نمي شوند.

نگاه روزنامه نگار
شأن خاتمي
012535.jpg
اكبر منتجبي
اواخر هفته گذشته دو خبر منتشر شد مبني بر اينكه چند طرح عمراني با حضور رئيس جمهوري افتتاح شد.
در نگاه اول شايد نتوان انتقادي به موضوع داشت و تصور كرد كه طرح هاي عمراني افتتاح شده، همان طرح هاي ناتمامي هستند كه سال ها ارز و دلار به پايش ريخته شده اما به هر علتي تاكنون به بهره برداري نرسيده است. اما رجوع به متن خبر، حيرت خواننده را برمي انگيزد. رئيس جمهوري «بوستان گفت وگو» و همچنين «بزرگراه رسالت. . . دارآباد... پل تقاطع نواب ـ راه آهن» را افتتاح كرد.
اگر اين اتفاق در كشوري رخ مي داد كه هر ۹ روز يكبار در آن كشور بحراني ايجاد نمي شد و همچنين نشريات طرفدار رئيس جمهوري يكي پس از ديگري توقيف نمي شد، شايد امري پسنديده بود اما اكنون به نظر مي رسد نه تنها اين امر پسنديده نيست بلكه شأن رئيس جمهوري را تا حد زيادي پايين مي آورد و اين ذهنيت را به مخاطب خود القا مي كند كه رئيس جمهوري اين روزها يا «ترك ره» كرده است يا خود را بي اطلاع از حوادث كشور نشان مي دهد. بي اطلاع از رد لوايح دولت، بي اطلاع از تصميم برخي نمايندگان مجلس مبني بر استعفا، بي اطلاع از نارضايتي عمومي نسبت به دولت و عملكرد آن و بي اطلاع از مطالباتي كه به مردم وعده داده شده و عمل نشد.
به نظر مي رسد رئيس جمهوري شايسته است كه اين روزها به جاي افتتاح پل و گذرگاه و بوستان «گفت وگو» به «گفت وگو» با ياران خود و ۲۲ ميليون نفري كه به او رأي دادند، بپردازند. با آنها صريح تر سخن گويد و به ياد آورد كه در جلسه شهريور ماه گذشته در خصوص رد لوايح چه گفته بود. مردم منتظرند و وقت اندك.

سي سال استحاله -۳
گرايش به ماركسيسم
محمدجواد روح
حسين روحاني و تراب حق شناس [دو عضو باقي مانده شوراي مركزي نخست سازمان] و بقيه افراد خارج، همه درگير بحث هاي ايدئولوژيك شدند، اينجا و آنجا مقاومت هايي رخ داد. برخي بدون اينكه با تغيير ايدئولوژي مخالفتي داشته باشند، با شيوه غيردموكراتيك آن مخالف بودند. در مجموع مي توان گفت كه انگيزه گرايش به ماركسيسم به مراتب بيشتر از مقاومت در برابر آن بود و اين ناشي از زمينه اي بود كه در بخش قابل توجهي از اعضاي سازمان وجود داشت. ». . . [در عين حال] «در دوره اخير روابط و رفتار صميمانه و پاك تشكيلاتي به برخوردهاي غيرانساني و غيردموكراتيك رهبري جديد آلوده شده بود. . . او [محمد يزداني] تمام افراد موثر خارج از كشور را با قضاوت هاي نابجايش به لجن مي كشيد و از ميدان بيرون مي كرد و به اين كار ناپسند خود، لباس انتقاد درون سازماني و مبارزه ايدئولوژيك مي پوشاند.»
در چنين شرايطي كه سازمان درون تشكيلات خود با اختلافات و چنددستگي ها مواجه بود، و فرمان كارتر به شاه منجر به ايجاد فضاي باز سياسي در ايران و آزادي زندانيان شد، جناح ماركسيست كه در اين زمان به پاكسازي كلي تشكيلات دست زده بود، نام آن را «پيكار» گذاشت. بدين ترتيب با آزادي اعضاي بازداشت شده، طيف مسلمان توانست با همان نام «مجاهدين» فعاليت خود را از سر گيرد. اما سازمان در سال ۵۶ به هنگام اين رويداد آن قدر داراي پايگاه اجتماعي و نيز قدرت تشكيلاتي نبود كه بتواند از فرصت براي سازماندهي نيروهاي خود استفاده كند و اين در واقع، ويژگي مشترك تمامي گروه ها و جناح هاي سياسي به جز اسلام گرايان سنتي بود. با پيروزي انقلاب، نيز همين جريان در منازعاتي كه اسلحه نيز در آن به ميدان آمد، پيروز شد و مخالفان خود را به حاشيه راند.
«منافقين» عبارتي بود كه از سوي رهبر فقيد انقلاب براي توصيف اين جريان به كار برده شد. البته آنها در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي نيز كانديداهايي معرفي كرد كه كسي از آنان به مجلس راه نيافت. با اين حال، آنها در نامه اي به رهبري انقلاب، خواست هاي خود را از قانون اساسي جديد بيان داشتند و آن را در «از ميان برداشتن طبقات انحصارطلب و استثمارگر، معافيت كارگران و كشاورزان از ماليات و اعطاي حقوق خودگراني به اقليت هاي قومي خلاصه كردند. » با اين حال، منافقين مخالف حكومت ديني و خواستار برقراري حكومتي ائتلافي مركب از احزاب اسلامي و راديكال بودند. اما پس از تدوين قانون اساسي، اين گروه با آن به مخالفت برخاست. هرچند كه باز هم در اولين دوره انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي نيز حضور پيدا كرد كه در مجلس ناكام ماند اما در رياست جمهوري با حمايت از بني صدر، عملاً ائتلافي را عليه حزب جمهوري اسلامي و اكثريت مجلس اول تشكيل دادند. ائتلافي كه در نهايت با عزل بني صدر از رياست جمهوري، بازگشت آنها به فاز مبارزه مسلحانه با جمهوري اسلامي به اقدامات تروريستي اين گروه عليه حزب جمهوري اسلامي و رئيس جمهوري و نخست وزير وقت منجر شد.
با واكنش سران جمهوري اسلامي به اقدامات باند رجوي، اين تشكيلات راهي عراق شد تا طي دو دهه اخير، نقش اصلي ترين گروه مخالف مسلح جمهوري اسلامي را ايفا كند.

حاشيه ايران
• جلسه سران پس از فتح خرمشهر
روزنامه «رسالت» در شماره چهارشنبه خود به نقل از رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام چگونگي تصميم گيري براي تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر را شرح داده است. اين روزنامه به نقل از رئيس مجمع تشخيص مصلحت نوشت: «ما دو سه روز پس از فتح خرمشهر همراه فرماندهان نظامي و شوراي عالي دفاع، براي تعيين تكليف ادامه جنگ، خدمت امام رفتيم. جلسه اي بسيار مهم بود. خدمت امام رفتيم، خب امام از نظامي ها، چه ارتش، چه سپاه و چه بسيج بسيار تشكر كردند. بعد بحث شد كه چه بكنيم. عراق عقب نشيني كرده بود ولي در خاك ما بود، هنوز در شلمچه بود، در طلائيه بود و پشت سر خرمشهر.
ترديد از اين جهت بود كه ما آيا لشكر صدام را تعقيب كنيم و وارد عراق شويم و جلو برويم تا صدام را بكشيم يا اينكه نبايد برويم. اما امام مي فرمودند كه اگر وارد خاك عراق شويد اولاً مردم عراق كه الان خيلي حمايت نمي كنند از ارتش صدام، ممكن است متعصبانه به خاطر كشورشان جلوي شما بايستند. ثانياً اعراب به خاطر عواطف عربي و احساسات قومي كه دارند با عراق هم صداتر مي شوند و در اين وقت كار كشورهايي كه با ما رفيقند يك قدري مشكل مي شود. سوم اينكه دنيا و قدرت هاي استكباري شرق و غرب بهانه پيدا مي كنند كه دخالت كنند. و چهارم اينكه مردم عراق آسيب مي بينند. ما اگر جنگ را به داخل عراق ببريم حالا همه آنها را هم حل كنيم با مردم عراق چه كنيم؟ شما مي رسيد به بصره، بصره را چه مي خواهيد بكنيد.
مردم آواره شوند براي ما تلخ است، مردم كشته شوند براي ما تلخ است، خانه هاي مردم خراب شود براي ما تلخ و ناگوار است. ما چنين جنگي نمي خواهيم بكنيم كه چنين شود. بالاخره نتيجه آن جلسه اين شد كه به طور محدود امام اجازه دادند در جاهايي وارد خاك عراق شويم، كه يا اصلاً سكنه نداشته باشد يا جزيي سكنه باشد كه خب متواري مي شوند و مي روند.»

• ظاهراً بيراه نمي گويند
روزنامه «آفتاب يزد» با درج اين خبر كه «تعدادي از نمايندگان دوم خردادي، طرح آبستراكسيون پياپي به عنوان جايگزين استعفا را تقديم هيأت رئيسه فراكسيون دوم خرداد كرده اند» به كنايه نوشت: «نمي دانيم اين حرف [مناسب تر بودن آبستراكسيون نسبت به استعفا] تا چه حد درست است، اما ظاهراً حرف برخي از آن طرفي ها هم چندان بي راه نيست!» اشاره ظريف اين روزنامه نزديك به كروبي، به اظهارات برخي فعالان جناح راست است كه پيش از اين، گفته بودند كه «كسي از قدرت استعفا نمي دهد.» كروبي خود نيز قبلاً در جلساتي كه با سران فراكسيون مشاركت داشته، يكي از دلايل مخالفت خود با استعفا را «حاضر نبودن بسياري از نمايندگان براي استعفا» عنوان داشته بود.

• به خاطر «حلقه كيان»
«غلامعلي حداد عادل» در گفت وگويي تفصيلي كه اخيراً با روزنامه «كيهان» داشته، گفته است: «من هرگز علاقه مند به حضور در مجلس به عنوان يك نماينده نبودم. اما پس از دوم خرداد احساس كردم كه جرياني در بعضي از بخش ها به عرصه حساس مديريت نظام وارد شده است. به طور مشخص مي توان در اين مورد از «حلقه كيان» نام برد. بنده از همان آغاز، دورادور شاهد تكوين و تحولات فكري و سياسي آن جرياني كه بعدها به حلقه كيان موسوم شد، بودم. بعد از دوم خرداد استنباط من اين بود كه اين جريان ـ كه تفكراتش با انديشه هاي امام(ره) مطابقت نداشت ـ در حال رسوخ در حاكميت است. علاوه بر آن مي ديدم كه افراد و گروه هاي سياسي مدعي پيروي از امام(ره) دورهم جمع شده اند و به ظاهر حرفشان يكي است، دريافتم كه مسئله پيچيده تر از آن است كه در نگاه اول به نظر مي رسد. اتفاقات بسيار ديگري هم كه در اين شش سال اخير رخ داده، جملگي نشان مي دهد كه نگراني من بجا بوده لذا از حضور خودم در مجلس ناراحت و پشيمان نيستم.»

• ايران، وقت هدر مي دهد
«ويكتور كاليوژني» نماينده ويژه رئيس جمهوري روسيه در امور خزر، اخيراً در گفت وگويي درباره مواضع ايران در نشست آلماتي (پايتخت قزاقستان) گفته است: «تجسس شيوه و راهكار و همچنين اصرار ورزيدن به تقسيم خزر به ۵ قسمت مساوي حق ايران است اما با توجه به امضاي پروتكل مربوط به نقاط اتصال و در برگرفتن ۶۰ درصد فضاي دريا براساس قراردادهاي امضا شده، سخن گفتن از ۲۰ درصد در مورد دولت هايي كه هيچ گونه موافقتنامه اي امضا نكرده اند، وقت هدر دادن است.»

• هيچ عاقلي نمي پذيرد
«امير محبيان»، روزنامه نگار و از فعالان سياسي جناح راست، در مورد اجرايي شدن پروژه استعفا گفته است: «تنظيم درست استعفاها به نحوي كه ميان آنها فاصله اي نيفتد، ضروري است. به عبارتي اگر ميان اين استعفاها خلأ رخ دهد. مثلاً خاتمي، كروبي و تعدادي از وزرا و استانداران استعفا ندهند، اين دومينو به يك بازي كمدي ولي در عين حال تراژيك تبديل مي شود و ريسك اين تنظيم دقيق بالاست. به حدي كه هيچ عاقلي ريسك آن را نمي پذيرد.» محبيان همچنين گفته كه «طرح زودهنگام موضوع خروج از حاكميت توسط عباس عبدي» اثرات غافلگيركننده اين ايده بر جناح مخالف اصلاحات را از بين برد.

• نمايشگاه قتل هاي زنجيره اي
پرستو فروهر دختر داريوش فروهر نمايشگاه قتل هاي زنجيره اي را در ايستگاه راه آهن هامبورگ برگزار مي كند.
به گزارش خبرگزاري كار ايران از هامبورگ پرستو فروهر قصد دارد در جريان يك نمايشگاه هنري كه از روز چهاردهم تا بيست و نهم ماه ژوئن (۲۴ تير ۸۲) در ايستگاه راه آهن هامبورگ برگزار مي كند، موضوع قتل هاي زنجيره اي در ايران را در محور كار خود قرار دهد. پرستو فروهر كه از دوازده سال پيش در آلمان زندگي مي كند، پدر و مادر خود را در جريان قتل هاي زنجيره اي در سال ۱۳۶۶ در ايران از دست داده است.
او سعي دارد در اين نمايشگاه با استفاده از ابزار هنر سير تحولات سال هاي اخير ايران را حول محور قتل هاي زنجيره اي به تصوير بكشد.

ايران
اقتصاد
انديشه
جهان
علم
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |