بعضي منتقدان فكر مي كنند فيلم دنيا همان گونه ساخته مي شود كه مثلاً سريال «امام علي» ساخته مي شود و همان بودجه را دارد من براي بخش خصوصي فيلم ساختم
فرهاد رنجبر
منوچهر مصيري پس از ده سال دوري از سينماي حرفه اي با فيلم «دنيا» با بازي محمدرضا شريفي نيا و هديه تهراني بازگشتي موفقيت آميز به سينماي ايران دارد. او در حالي كه در تمام طول مصاحبه با دلي پرخون از منتقدان آخرين ساخته اش سخن مي گويد گيشه هاي سينماهاي نمايش دهنده «دنيا» روزهاي خوبي را پشت سر مي گذارد. فيلم «دنيا» با گلچيني از بازيگران و ستاره هاي مطرح سينماي ايران در صدر جدول فروش فيلم ها جا خوش كرده و سيل پيشنهادات تهيه كنندگان به سوي مصيري براي ساخت دنياي ديگر سرازير شده است.
•••
• چطور شد از «آخرين خون» به فيلم دنيا رسيديد؟ با توجه به اين كه آخرين خون يك فيلم اكشن همراه با خشونت بسيار بود كه در همان زمان با انتقادات فراواني روبه رو شد؟
«آخرين خون» در زماني كه ساخته شد به لحاظ اقتصادي فيلم موفقي بود. البته آن زمان فيلمنامه بايد تصويب مي شد و دست ما براي رفتن به سمت سوژه هاي دلخواه بسته بود. آن طور نبود كه بتوانم فيلمنامه مورد علاقه خودم را بسازم البته مسائل و مشكلات اقتصادي نيز در اين كه باعث شد من «آخرين خون» را بسازم موثر بود.
منتهي صداقت كار در آن مقطع هم در اين بود كه من به سادگي مي توانستم قصه «آخرين خون» را تبديل به فيلمي «جنگي» كنم و مي توانستم، امتياز بگيرم و نگذارم انتقاد از فيلم بشود. مي توانستم بگويم دو قوم در نوار مرزي هستند كه عراقي ها به آنها حمله كرده اند و آنها دارند از آب و خاك خود دفاع مي كنند. ولي وجدان كاري من اجازه نداد چنين كاري كنم و آن را با شكل و شمايل مربوط به قصه اصلي ساختم. من از اين كلك ها و بازي ها كه [بعضي ها] مي كنند مبرا بودم. من آن فيلم را ساختم و انتقاد هم به آن شد.
البته اين گونه از اين فيلم ها است كه اقتصاد سينما را سرپا نگه مي دارد و از بازدهي اقتصادي اين فيلم ها، مي توان فيلم هاي دلخواه من و شما يا همان فيلم فرهنگي ساخت. سينماي ما به اين گونه فيلم ها نياز دارد. و اين كه چرا به فيلم دنيا رسيدم. من يك بار فيلم آخرين خون را ساختم و پرونده آن براي هميشه بسته شد. من در طول سال هاي اخير ۶-۶ پروانه ساخت گرفتم ولي هر بار با تهيه كننده اي صحبت مي كردم در آخر به فيلم «آخرين خون» مي رسيديم. آنها مي خواستند يك بار ديگر تجربه آخرين خون را تكرار كنم. من هم ديگر نمي خواستم آن تجربه را تكرار كنم. فيلمنامه دنيا كه به دستم رسيد متوجه شدم بين فيلمنامه هاي موجود، حرف تازه اي دارد و سراغ ساخت آن رفتم.
• حرف تازه اين فيلم چه بود؟
آدم هاي بي هويت. آدم هايي كه اعتقاد محكم و راسخ به آنچه كه مي گويند ندارند. متظاهر و متشرع به مذهب هستند. ما در جامعه خود از اين آدم ها بسيار داريم. آدم هايي كه با شكل ظاهري از نظري فيزيكي و ديالوگ، مردم را گمراه مي كنند. حتي خانواده خود را نيز گول مي زنند، كما اين كه در فيلم دنيا، «حاج رضا عنايت» از اين طيف آدم ها است به محض اين كه با جنس مخالفي برخورد مي كند زانوهايش مي لرزد و سست مي شود.
• البته به نظر من، اين قدرت عشق است كه باعث مي شود حاج رضا عنايت اين گونه سست شود حتي به نظرم آدم راسخي در اعتقاداتش است ولي وقتي پاي عشق وسط مي آيد، آن قدر قدرتمند است كه به اعتقادات محكم فردي مثل حاج رضا عنايت آسيب مي رساند؟
بله، عشق هديه اي الهي و بسيار شيرين و زيباست! عشق خط قرمز و ممنوعيتي هم دارد يعني هر آدمي مي تواند عاشق بشود ولي در سنين و شرايط خاصي كسي حق ندارد عشق خود را بروز بدهد. بله، يك جوان مي تواند عاشق شود ولي مردي كه كانون خانواده را مي گرداند و در جامعه مطرح است. . .
او به بچه اش مي گويد كه تو با دختري كه عاشق او هستي ازدواج نكن، چون اين كار در خانه من كفر و حرام است ولي خودش اين كار را مي كند عاشق مي شود.
• در ابتدا كه فيلم را مشاهده مي كنيم همان نظر شما درباره آدم هاي متظاهر و دورو به ذهن ما خطور مي كند ولي اگر بخواهيم نگاهي انساني به شخصيت حاج رضا عنايت داشته باشيم، با مقداري حس همدردي از سوي مخاطب با حاج رضا مواجه مي شويم، خوب، عشق آن قدر قدرت دارد كه بتواند در اعتقادات يك نفر خللي وارد كند و حتي فردي به خاطر آن حاضر شود كه خط قرمز و عرف جامعه را زير پا بگذارد. نظر شما در اين باره چيست؟
عشق وقتي شعله ور مي شود همه چيز را مي سوزاند و به آتش مي كشد و در حقيقت حاج رضا عنايت هم خودش سوخت و هم زندگي اش، آتش گرفت. او آدمي بي هويت و بي شخصيت مي شود. چه دردي بالاتر از اين كه يك مرد در مقابل همسر و فرزندش بي شخصيت شود و خرد شده و پايين بريزد.
اگر آدمي هر چقدر بد باشد وقتي مي گويد كه اشتباه كرده است فوري از او مي گذريم. ايراني ها اصولاً اين گونه هستند. ولي نگاه من به شخصيت حاج رضا عنايت اين گونه نيست او حركتي را انجام داد كه نبايد انجام مي داد. قتلي رخ نداده است بله، او عاشق شده است، جرمي مرتكب نشده است كه حالا بگوييم اين آدم بايد اعدام شود ولي حاج رضا دچار عشق ممنوعي شده كه بايد تنبيه شود و همين كافي است.
• پس به نظر مي رسد شما نگاه بي رحمانه اي داريد؟
نه من مي گويم به لحاظ موقعيتي كه حاج رضا دارد بايد عشق را در خودش خفه مي كرد و نبايد خانواده را زير پا مي گذاشت، براي اين كه به دختر مورد علاقه اش برسد.
حاج رضا عنايت چون آدم معتقد و راسخي نبود، سست بود و ريخت، اگر آدمي بود كه اعتقاد داشت، از لحظه اول كه با اين آدم برخورد مي كرد نگاهش به گونه ديگري بوده حالا كه نگاهش به سمت دنيا رفت، جامعه او را تنبيه كرد و وقتي تنبيه شد طبيعي است كه من و شما براي او دل سوزي مي كنيم.
• آقاي مصيري قبل از اين كه با هم گفت وگو كنيم نسبت به نظر بعضي از منتقدان درباره فيلم انتقاد داشتيد، البته من نقدهايي كه در نشريات «فيلم» و «دنياي تصوير» خواندم نقدهاي مثبتي بود با اين وجود ارزيابي شما از نقدهايي كه بر اين فيلم نوشته شد گويا چيز ديگري است؟
ببينيد، منتقدان اگر چه آدم هاي محترمي براي من هستند ولي بعضي از منتقدان نگاه غيرمنصفانه اي داشته اند ما اگر فيلم دنيا را كنار بگذاريم، به فيلم واكنش پنجم مي رسيم. منظور من اين بانوي هنرمند و محترم سينما، خانم تهمينه ميلاني است كه من از ديدن فيلم واكنش پنجم لذت بردم! آيا انصاف است كه خانم ميلاني اين قدر از نظر روحي اذيت شود با اين نقدهايي كه منتقدان مي نويسند. درباره فيلم دنيا، اگر پنج شش نقد خوب را كنار بگذاريم با منتقدان ۱۸-۱۶ ساله اي مواجه مي شويم كه سينما و شرايط اقتصادي آن را نمي شناسند، اگر اين چهار فيلم سينماي ايران نيز ساخته نشود، ديگر فيلمي براي نقد منتقدان، باقي نمي ماند. متاسفانه بعضي از منتقدان، بالاي گود مي نشينند و مي گويند: لنگش كن، منتقدان نه شرايط اقتصادي را مي شناسند و نه وضعيت توليد را. بعضي منتقدان فكر مي كنند فيلم دنيا همان گونه ساخته مي شود كه مثلاً سريال «امام علي» ساخته مي شود و همان بودجه را دارد من براي بخش خصوصي فيلم ساختم. آيا نبايد فيلم هايي ساخته شود كه به بدنه سينما كمك كند.
مي گويند فيلم فرهنگي بايد ساخته شود. به نظر من همه فيلم ها فرهنگي هستند مگر مي شود فيلمي فرهنگي نباشد؟ اگر فيلمي ساخته شود و كسي آن را نبيند چگونه مي خواهد حرف خود را به تماشاگران بازگو كند. اگر فيلم دنيا فروش خوبي نداشت حتماً از نظر آقايان فيلمي فرهنگي مي شد.
منتقدي اين فيلم را فيلمي عامه پسند توصيف مي كند، مگر من براي مريخي ها فيلم ساخته ام، من براي مردم فيلم مي سازم. نقد فيلم را هم مردم مي كنند. منتقدان بايد راهكار ارائه دهند. نمي توان گفت فيلمي از دم بد بود. بعضي از منتقدان، چون من سر فيلمبرداري جواب سلام آنها را ندادم، مي روند پنبه فيلم را مي زنند و همكاران شما اين كارها را مي كنند.
البته ما منتقدان خوبي داريم كه كار خود را به درستي انجام مي دهند. ولي اگر قرار باشد تهيه كننده فيلم دنيا، بخواهد فيلمي به كارگرداني كسي كه مورد توجه طيفي از منتقدين است بسازد آيا نبايد بودجه تهيه اين فيلم را داشته باشد؟ بايد ابتدا فيلمي مثل دنيا ساخته شود و پولش را در آورد و به سودآوري برسد، بعد اين تهيه كننده مي تواند با سود حاصل از آن، فيلمي به قول منتقدان هنري بسازد. من با انتقاد كردن مخالفتي ندارم ولي با اين كه چشم خود را ببنديم و پنبه فيلم را بزنيم مخالفم، اين كه به جاي نقد فيلم، نقد آدم را انجام دهيم.
اتفاقاً كساني كه به نوعي شبيه حاج رضا عنايت هستند از اين فيلم بدشان آمده است! كساني كه مثل حاج رضا عنايت هستند ديدن اين فيلم برايشان مضر است!
• البته خانم ميلاني هم در مصاحبه اي، منتقدان فيلمش را حاج صفدرهاي كوچك و مونث ناميده بود.
بله، همين طور است. كساني كه امثال «حاج رضا عنايت» را مي شناسند و مي دانند كه آنها به دين، كشور، اقتصاد و فرهنگ جامعه لطمه مي زنند، از ديدن اين فيلم لذت مي برند و حتي من را تشويق كردند.
• البته نبايد انتظار داشت كه همه از فيلم تعريف كنند، همان طور كه آقاي فرمان آرا، چنين مطلبي را به نقل از بونوئل عنوان كردند؟
البته من هم، چنين اعتقادي دارم. ابداً منظورم اين نيست كه به فيلم انتقاد نشود و از همه كساني كه بر فيلم «نقد» نوشته متشكرم ولي من مي گويم منتقدان بايد شرايط حاكم بر فيلمسازي را بشناسند و بعد نقد كنند.
• در فيلم سانسورهايي انجام شده است آيا اين سانسورها به روند فيلم لطمه وارد نكرده است؟
به هر حال، مگر مي شود سانسور به فيلم لطمه وارد نكند، ولي مميزي شرايط كلي كشور را مي بيند، شايد آنها چيزي را مي بينند كه من نمي بينم من به عنوان فيلمساز زيبايي ها را مي بينم و مي گويم در فيلم بايد زيبايي ها و رونق اقتصادي را نشان دهم. در كنار آن مي توانم انتقاد هم بكنم.
اما موقعي آن چيزي را مي بينند كه من نمي بينم، آن چيز ممكن است به جامعه در مقطعي لطمه وارد كند. اگر چه سانسور به فيلم لطمه رسانده است ولي من ايراد نمي گيرم.
• پس شما، برخلاف فيلمسازاني كه بر عليه سانسور، گاردهاي شديدي مي گيرند با اين موضوع كنار آمده ايد؟
به نظرم، فيلم «دنيا» سانسور نشده است. در حقيقت من از بخش فرهنگي فارابي درخواستي كردم چون از اول فيلم با اين بخش «بده، بستان» داشتيم. من استمداد كردم و آنها به من پيشنهاد دادند كه اگر اين جور عمل كني بهتر است و من با دست خودم، تغييرات لازم را دادم و هيچ ارتباطي با بخش مميزي ندارد.