حملات انتحاري پي در پي در عربستان سعودي عليه آمريكايي ها نظر طنزآميز يك ديپلمات غربي را تاييد مي كند كه گفته بود: هيچكس تاكنون به اندازه سعودي ها آمريكايي نكشته است
آيا باز شدن فضاي سياسي و اجتماعي پادشاهي سعودي و پاگرفتن نهادهاي مدني جوامع پيشرفته در اين جامعه سنتي موازنه روابط آمريكا و عربستان سعودي را دچار اخلال نمي نمايد
گروه بين الملل، فرزانه روستايي: سه دهه پيش و در اوج جنگ سرد، حكومت شاه ايران، رژيم اسرائيل و عربستان سعودي سه پايه حفظ ثبات و منافع آمريكا در خاورميانه بودند. با فروپاشي رژيم شاه استراتژي سه ستونه آمريكا به دو كشور اسرائيل و پادشاهي عربستان سعودي محدود گرديد. چالش هاي جديدي كه عربستان سعودي از درون با آن مواجه گرديده و نيز اخلال در روابط خارجي پادشاهي سعودي با آمريكا محوريت نقش آمريكا را در منطقه به دولت اسرائيل محدود كرده است. همانطور كه انقلاب ايران كل روابط سياسي نظامي امنيتي منطقه را دچار تحولي اساسي كرد و آرايش جديدي را در نيروهاي داخلي كشورهاي منطقه پديد آورد تغيير در روابط ساختاري درون پادشاهي سعودي نيز كه مهد اسلام و خادم الحرمين است همانند يك دومينو آرام شده به ديگر كشورهاي منطقه نيز سرايت خواهد كرد و زايش ايده ها و تجربه هاي جديدي را از خود باقي خواهد گذاشت.
از سال ۱۹۳۲ كه ملك عبدالعزيز ابن سعود پادشاهي عربستان سعودي را بنيان گذاشت چهار وارث او با بحران هاي متعددي مواجه شده اند. ناصريسم و ناسيوناليسم بحراني بود كه مشروعيت اسلامي ـ عربي اين پادشاهي بسيار سنتي را لرزاند، انقلاب ايران حيثيت اسلامي حاكميت سعودي ها را به چالش طلبيد و صبغه آن را كمرنگ كرد، جنگ ايران و عراق سياست خارجي و ذخاير ارزي سعودي ها را براي هشت سال درگير كرد و مداخله آشكار سعودي ها را در حمايت از صدام حسين و حفظ منافع آمريكا به جايي كشاند كه قتل عام حجاج ايراني را در مكه مشروع كرد و بالاخره، صدام حسين با اشغال كويت و حملات موشكي به مراكز صنعتي و تأسيسات نفتي تماميت ارضي سعودي ها را تهديد كرد.
به نظر نمي رسد هيچ نيرويي همچون موج اسلام گرايي جديد متشكل از وهابيون و سلفي هاي جهادي توانسته باشد بنياد سعودي ها را لرزانده باشد. موجي كه شاخه هاي اجرايي آن هر چند سال يك بار در حوزه هاي متفاوت از جمله در افغانستان عليه روس ها، بوسني، چچن و امروزه با انفجارهاي هدايت شده در خود عربستان، آمريكا، اندونزي و مراكش و كنيا و... آثار جديدي از خود باقي گذاشته و هنوز تجربه جديد مي اندوزند. تا حدي كه برخي از ديپلمات هاي غربي رمز ماندگاري حكومت سعودي ها را راندن اسلام گرايان افراطي به خارج از مرزها دانسته اند، اكنون همان پرندگان شكاري كه از سرپنجه آل سعود پرواز كردند براي تخم گذاري به خود عربستان سعودي بازگشته اند.
ريشه هاي بنيادگرايي اسلامي
بزرگ ترين امتيازي كه عربستان سعودي در ميان كشورهاي خاورميانه از آن برخوردار است مسئوليت حفاظت از مراكز اسلامي مكه و مدينه است. اما بزرگ ترين امتياز جهاني سعودي ها برخورداري از درآمدهاي كلان نفت و ۲۵ درصد از كل ذخاير نفتي جهان است. حكام سعودي پيوسته سعي داشته اند بين اين دو امتياز ارتباط برقرار نمايند. حمايت مالي از جبهه ايمان و مبارزه جهاني با كفار در سرلوحه سياست خارجي سعودي ها قرار گرفت. عينيت اين خط مشي در نظام دوقطبي جنگ سرد حمايت همه جانبه از جبهه غرب و ضديت همه جانبه با جبهه كفر يعني بلوك شرق و اتحاد شوروي بود. سردمداران اين دو جبهه هركه باشند براي سعودي ها فرق نداشت. ميليون ها دلار سعودي در دوران حكومت ريگان صرف مبارزات ضدكمونيستي در آمريكاي لاتين شد. با حمله شوروي به افغانستان در ۱۹۶۹ پادشاهي عربستان سعودي تأمين مالي عقبه مبارزه عليه كمونيسم در افغانستان را براي بيش از يك دهه دربست به خود اختصاص داد و تسهيلات قابل توجهي براي اعزام جوانان و طلاب وهابي به جبهه هاي نبرد فراهم كرد. در جريان جنگ ايران و عراق نيز با ميلياردها دلار پشتيباني مالي از خريدهاي تسليحاتي حكومت صدام عليه مجوس هاي شيعه ايراني حمايت كرد.
سعودي ها از گروه هاي اسلامي متعددي در كشورهاي اسلامي حمايت كرده بودند اما حمايت از جهاد عليه شوروي ـ البته بدون توجه به اينكه خط مشي آن را آمريكايي ها تعيين مي كردند ـ و درگير شدن در برپايي ده ها اردوگاه تعليماتي در خاك افغانستان، پاكستان و امارات جدي ترين اقدام خارجي حكومت عربستان سعودي از تاريخ برپايي بوده است. هزاران جوان سعودي و ده ها هزار نفر از ديگر كشورهاي اسلامي در اين اردوگاه ها تعليم نظامي ديدند. بن لادن ۲۱ ساله فقط يكي از اين جوانان پرشور بود. جنگ در افغانستان بنيان هايي را برپا كرده بود كه پايان جنگ آنها را تعطيل نكرد. سازماندهي عرب افغان هايي كه جهاد در افغانستان را هدايت مي كردند پس از خروج شوروي از افغانستان به برپايي مدارس ديني حقانيه در سراسر پاكستان و نيز در كشمير و بعضاً در هند منجر شد. همان مجاهدان نستوه پس از دو سه سال موجي آفت گونه از پاكستان و جنوب افغانستان به سمت مناطق مركزي افغانستان به راه انداختند و آن را «جنبش طالب ها» ناميدند كه بعداً به طالبان شهرت يافتند و حكومت مركزي را در افغانستان به دست گرفتند. عرب افغان ها به تدريج از بوسني سر درآوردند و در مقاومت عليه صرب ها كشته و زخمي شدند. با ورود به چچن تجربيات نظامي حساس خود را در اختيار مبارزان چچن قرار دادند. در نبرد چچن ها عليه روسيه و در مقاومت هاي سرسختانه مبارزان گروزني ايستادگي كردند. همان جنبش از الجزاير و بالي اندونزي سر درآورد. به تدريج فعال ترين سرشاخه هاي عرب افغان هاي جهادي از كشورهاي مختلف اسلامي به رهبري بن لادن كه اكنون ۴۰ ساله است سازماني قدرتمند به نام القاعده را بنا گذاشتند كه سر شاخه هاي مختلف آن را مجاهداني با مليت هاي اردني، مصري و سعودي برعهده داشتند.
تا پايان جهاد در افغانستان، جنبش جهادي جوانان وهابي مورد حمايت دولت سعودي از طريق نظاميان ارتش پاكستان زير نظر مستشاران آمريكايي مقيم پاكستان و كارشناسان سيا فعاليت مي كردند. تشكيل حكومت فوق ارتجاعي طالبان عينيت اجتماعي اقتصادي همان ديدگاهي بود كه مدارس حقانيه پاكستان را بنيان گذاشت و در خلال نبرد عليه شوروي آرزوي پياده كردن آن را داشت. اقدامات افراطي حكومت طالبان در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي حساسيت بين المللي عليه اين رژيم را افزايش داد و زمينه ساز انزوا و فاصله گرفتن عرب افغان ها از آمريكا شد. در پي اشغال كويت و شكل گيري قواي متحدين براي بيرون راندن صدام حسين از خاك كويت آمريكايي ها مجوز استقرار در خاك عربستان سعودي را دريافت كردند.
استقرار آمريكايي ها در سرزمين مقدس مخالفت اقشاري از روحانيون وهابي را سبب گرديد. بن لادن يكي از همين وهابيون است كه طي نامه اي به فهد واگذاري پايگاه به آمريكايي ها را فروش اراضي سرزمين مقدس مسلمانان به آمريكا ناميد و طغيان علني عليه حاكميت سعودي را آغاز كرد. به دليل نوشتن همين نامه بود كه به دستور فهد تابعيت سعودي را از او سلب كردند. بيرون راندن آمريكايي ها از سرزمين مقدس همواره يكي از موضوعات اصلي است كه در نامه هاي القاعده و بن لادن به آن اشاره مي شود.
حملات ۱۱ سپتامبر به يكباره روابط سه جانبه القاعده، عربستان سعودي و آمريكا را با تحول اساسي مواجه ساخت.
تحقيقات اوليه نشان داد ۱۵ نفر از ۱۹ عامل انتحاري حملات ۱۱ سپتامبر تابعيت سعودي داشته اند. موجي از حملات راديو تلويزيوني در آمريكا عليه سعودي ها به راه افتاد. خانواده هاي قربانيان اين حادثه با شكايت عليه دولت عربستان سعودي و سه نفر از اعضاي ارشد خاندان سلطنت خواستار پرداخت يك ميليارد دلار غرامت از دولت سعودي شدند. فصل جديدي در روابط آمريكا و عربستان سعودي گشايش يافت كه عواقب سياسي اقتصادي قابل توجهي را در روابط دو كشور از خود باقي گذاشت و همچنان از خود باقي مي گذارد.
محافظه كاران جديد آمريكايي كه از دور اول رياست جمهوري جورج بوش پسر اداره كاخ سفيد، پنتاگون و وزارت خارجه آمريكا را برعهده دارند بر آن شدند تا از فضاي ضدعربي ـ سعودي و ضداسلامي افكار عمومي آمريكا پس از ۱۱ سپتامبر حداكثر بهره برداري را بنمايند. اين محافظه كاران همگي همان هايي هستند كه هر چند وقت يك بار نامه اي به رئيس جمهور آمريكا مي نويسند و سفارش دولت اسرائيل را مي نمايند. دو ماه قبل از برگزاري اولين سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر اطلاعيه جمعي از مشاوران غيردولتي وزارت دفاع به دفتر سياست هاي دفاعي پنتاگون تحويل داده شد. به قول اكونوميست، گله اي از ژنرال هاي بازنشسته، وزير خارجه هاي قبلي از جمله كيسينجر، و معاون رئيس جمهور سابق در چنين هيأت مشاوره اي حضور و بر تدوين اطلاعيه نظارت داشته اند. در اين اطلاعيه كه بعداً نسخه اي از آن به واشنگتن پست درز كرد «عربستان سعودي دشمن شماره يك، شر بزرگ، محرك اصلي و خطرناك ترين دشمن آمريكا در خاورميانه» معرفي شده بود.
عربستان «عضو فعال هر زنجيره تروريستي» معرفي شد «از برنامه ريزان تا حاميان مالي و از كادر تا سرباز پياده و از ايدئولوگ تا عقبه حملات». در اين اطلاعيه توصيه شد كه مقام هاي رسمي آمريكا اولتيماتومي را به در خانه آل سعود بفرستد مبني بر اينكه: «يا دست از حمايت تروريسم بردار يا حوزه هاي نفتي ات اشغال و اموالت در آمريكا مصادره مي شود. » لحن اطلاعيه و درز عمدي آن به واشنگتن پست به قدري صريح و در عرف ديپلماتيك توهين آميز بود كه رامسفلد و پاول وزراي دفاع و خارجه آمريكا از آن تبري جستند و گفتند كه اطلاعيه موضع رسمي دولت آمريكا نيست. بعداً معلوم شد كه لارنت مورويك از سازمان غيردولتي رند اين نامه را تحرير كرده است. انتشار اين نامه كه جنبه اجرايي نداشت فقط فضاي سياسي واشنگتن را نسبت به عربستان سعودي بيان مي كرد.
با طرح شايعاتي مبني بر اينكه روسيه هم مي تواند در تأمين انرژي آمريكا جايگزين سعودي ها باشد و رژيم آتي عراق دوست نزديك آمريكا خواهد بود موج جديدي عليه عربستان به راه افتاد مبني بر اينكه: رياض به زودي نقش خودرا در سياست خارجي آمريكا و بازار جهاني نفت از دست خواهد داد. به يكباره نامه ديگري از دايره مشاوران محافظه كار جديد وزارت دفاع منتشر شد كه در آن توصيه شده بود «به نفع آمريكا است كه تجزيه عربستان سعودي را در دستور كار قرار دهد و استان هاي شيعه نشين و حوزه هاي نفتي شرق اين كشور را از خاك اصلي جدا كند. » اين بار، وزير دفاع آمريكا در عكس العمل نسبت به انتشار اين نامه اصرار چنداني بر مواضع رسمي و حمايت از متحد قديمي آمريكا به عمل نياورد. بي ترديد احتمال توقيف دارايي، تجزيه خاك، و اشغال اراضي عربستان سعودي بسيار ضعيف است اما انتشار اين نامه حاوي يك پيام بود و آن اينكه سياست خارجي آمريكا حاشيه اي دارد كه به سعودي ها مي گويد براي سرپا ايستادن، هميشه روي حمايت آمريكا حساب باز نكنيد.
يك ضرب المثل آمريكايي براي بيان آرزوي خوشبختي مي گويد، اميدوارم ازدواج كني و به ماه عسل بروي يا سفري به عربستان سعودي داشته باشي. اين ضرب المثل از روابط بسيار گرم و صميمي ۶۰ ساله عربستان و آمريكا حكايت دارد. روابطي كه بر اساس آن سفر به عربستان براي هر آمريكايي روزهاي خوش و درآمد كلان به بار مي آورد. با وجود چنين سوابقي، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و اعمال دستگيري هاي گسترده بسياري از دانشجويان سعودي از ترس تعقيب و دستگيري به آمريكا بازنگشتند. اليت سياسي عربستان سعودي به صورت عمده در دانشگاه هاي معتبر آمريكا از جمله UCLA، USC درس خوانده اند. آنها روش زندگي آمريكايي ها، كالاي آمريكايي و بيسبال آمريكايي را ترجيح مي دهند ولي وقتي در عربستان هستند روزي پنج وعده نماز مي خوانند. آنها آمريكا را رهبر نظام بين الملل مي دانند. همين اليت سياسي پس از ۱۱ سپتامبر با موانع دريافت ويزا مواجه شدند، گمرك آمريكا آنها را مي آزارد و وحشت از اينكه FBI دور از چشم ديگران آنها را بربايد يا اموالشان در آمريكا ضبط شود رفت وآمدشان را به آمريكا محدود كرده است. اعضاي خانواده هاي اشرافي و ثروتمند سعودي از توهين كارمندان دون پايه گمرك و تضييقاتي كه در فرودگاه ها عليه آنان اعمال مي شود، شكايت دارند. آنها مي توانند به سوئيس، انگلستان يا هر كشور ثروتمند و لوكس ديگري سفر و در آنجا اقامت كنند، اما به صورت سنتي آمريكوفيل هستند و به خصوص ايالات گرم جنوب غربي آمريكا را ترجيح مي دهند. همين فشارها روابط مالي و تجاري دو طرف را در منگنه قرار داده است. ادامه محدوديت هاي فوق مي تواند به افزايش احساسات ضدآمريكايي در عربستان و رشد احساسات ضد آمريكايي در عربستان سعودي منجر شود.
هيچ كس به اندازه سعودي ها آمريكايي نكشته است
قبلاً نيز انفجارهايي در خاك سعودي مستشاران آمريكايي را به كشتن داده بود. كارشناسان سيا اين حملات را تمرين يا دست گرمي القاعده براي اجراي حملات اساسي تر به منافع آمريكا دانسته اند. در جريان دو انفجار در مركز تسهيلات نظاميان آمريكا در رياض ۱۹۹۵ جمعاً ۲۴ آمريكايي كشته شدند. حمله به ناو آمريكايي USS Cole در يمن در سال ۲۰۰۰ نيز ۱۶ كشته بر جاي گذاشت.
در كليه اين موارد شبكه اي مرموز و منسجم و با پشتيباني بسيار دقيق انفجارها را هدايت مي كرده است. آمار كشتار آمريكايي ها در سرزمين مقدس به همين چند عمليات ختم نشد.بعد از انفجارهاي ۱۱ سپتامبر، حملات دو هفته پيش كه در آستانه ورود كالين پاول وزير خارجه آمريكا در رياض صورت گرفت مهمترين عمليات پرستيژي القاعده عليه منافع آمريكا بوده است. در جريان اين سفر پاول قرار بود پيرامون طرح صلح جديد خاورميانه با ملك عبدالله مذاكره كند. قبل از ورود پاول سازمان هاي اطلاعاتي انگليس با دريافت اطلاعات پراكنده اي كه نتوانستند آن را تحليل كنند از اتباع انگليس در سعودي خواسته بودند خود را در منازل زنداني كنند.
آمريكايي ها نيز هشدارهايي دريافت كرده بودند و با اعزام يك كارشناس ضد تروريسم از وزارت خارجه، و يك مشاور شوراي امنيت ملي به رياض از سعودي ها خواستند اقدامات امنيتي را تشديد كنند. ماموران امنيتي سعودي زيربار نرفتند واعلام كردند اقدامات امنيتي كافي است. وزارت خارجه آمريكا اول ماه مه نسبت به انجام حملات جديدي هشدار داد. ۶ مه يك خانه تيمي القاعده با انبوهي از سلاح و مواد منفجره در حوالي مجتمع مسكوني آمريكايي ها كشف شد. ظاهراً ساكنان اين انبار اسلحه نيز هشدارهايي دريافت كرده بودند زيرا با حمله پليس سعودي همه موفق به فرار شدند. ۱۳ مه و دقيقاً همزمان با ورود پاول حملات سه گانه القاعده كليه محاسبات امنيتي را نقش بر آب كرد.
دورتادور مجتمع مسكوني لوكس الحمراء با يك ديوار بتني ده متري حفاظت مي شد و سه دروازه و ايستگاه بازرسي ساختمان محل اقامت آمريكايي ها را حفاظت مي كرد.
با انفجار اولين دو ماشين بمبگذاري شده دروازه اول متصل به ديوار بتني گشوده شد. سرنشينان ماشين دوم همچون فيلم هاي هاليوودي با شليك به سوي محافظان مجتمع به دومين دروازه رسيدند و خود و ايستگاه بازرسي را منفجر كردند. كاميون بمبگذاري شده اصلي با عبور از اولين و دومين پست بازرسي منفجر شده خود را به ساختمان اصلي محل اقامت آمريكايي ها رساند و مجتمع مسكوني اصلي چهار طبقه بزرگ را به گلوله اي از دود و آتش تبديل كرد.
شدت انفجار به حدي بود كه ۱۵۰ ساختمان ديگر از مجتمع مسكوني الحمراء ويران شد و گفته مي شود حتي شيشه هاي كاخ ملك عبدالله نيز به شدت لرزيد. در جريان اين انفجار ۳۴ نفر كشته شدند كه ۸ نفر از آنها آمريكايي بودند. ۹ نفر عامل انتحاري نيز كه اين عمليات را هدايت كردند همگي كشته شدند. رابرت جردن سفير آمريكا در عربستان سعودي كه نتوانسته بود سعودي ها را به تشديد اقدامات امنيتي قانع كند طي مصاحبه اي با خبرگزاري ها اعلام كرد، سلسله حملات انتحاري رياض در آستانه ورود پاول اگر ۱۱ سپتامبر سعودي ها نباشد بي ترديد پرل هاربر آل سعود بوده است. فرداي انفجارها امير عبدالله در تلويزيون حاضر شد و طي نطقي بي سابقه عاملان اين انفجار را جنايتكار و قصاب ناميد. اظهارات عبدالله با سخنراني بوش بعد از ۱۱ سپتامبر مقايسه شده است كه گفت هر كس با ما نيست عليه ماست.
انفجارهاي به دقت زماندهي شده رياض همزمان با ورود پاول، دولت سعودي را با معضلي لاينحل مواجه ساخت. شوراي علماي سعودي كه شبكه اي از روحانيون و واعظان وهابي را در سراسر جهان هدايت مي كند و بر مدارس مذهبي نظارت دارد براي ياري دولت وارد صحنه شد و با صدور اعلاميه شديداللحني حرام بودن اين حملات را اعلام كرد.
در اين اطلاعيه آمده بود: اين حملات مخالف قوانين اسلامي بود زيرا تقدس سرزمين مسلمانان را نقض كرد، بي گناهان را درمعرض ترور قرار داد، كساني را كه تحت حمايت حاكم مسلمان بودند قتل عام نمود، توده هاي مردم را به وحشت واداشت، اموال ملت را ويران ساخت و از همه بدتر خودكشي حرام است. از ديدگاه ناظران غربي تباين چنداني بين ادبيات اين اعلاميه بااطلاعيه هاي بن لادن و القاعده وجود نداشت زيرا القاعده نيز پيوسته اعلام مي كند كه حضور كفار آمريكايي در سرزمين مقدس اسلام حرام و نقض حرمت مركزيت اسلام است. در هر حال انجام حملات انتحاري پي در پي در عربستان سعودي عليه آمريكايي ها نظر طنزآميز يك ديپلمات غربي را تاييد مي كند كه گفته بود: هيچكس تاكنون به اندازه سعودي ها آمريكايي نكشته است! برخي از كارشناسان مسائل عربستان از جمله حميد احراري عضو يك مركز مطالعات استراتژيك در آمريكا معتقد است زمان اجراي اين عمليات و ويژگي خاص آن تصادفي انتخاب نشده است. به نظر مي رسد حملات انتحاري رياض به صورت همزمان چند هدف را اشاره رفته است.
۱ - اقدام براندازانه براي سرنگوني حاكميت آل سعود:
انفجارهاي رياض در شرايطي صورت گرفته است كه آمريكايي ها بعد از عمليات در افغانستان و عراق ممكن است عربستان سعودي را اصلي ترين مركز حمايت و صدور تروريسم اعلام نمايند. در شرايطي كه آمريكايي ها اعلام كرده اند پايگاه هوايي خود را از عربستان برمي چينند حملات تروريستي ممكن است عزم جديدي را براي انتظام امور در عربستان سعودي پديد آورد. مركز عزم جديد ممكن است حمايت بيشتر و علني تر از پادشاهي سعودي عليه تروريست ها باشد. در شرايطي كه جو ضد آمريكايي افكار عمومي كشورهاي منطقه را به شدت تحت تاثير قرار داده است، افزايش روابط آمريكا و عربستان مشروعيت داخلي و اعتبار منطقه اي اين كشور را با دردسر مواجه مي سازد. در چنين شرايطي بعد از اسرائيل، دولت رياض دومين كشوري است كه مورد حمايت همه جانبه آمريكايي ها خواهد بود.
۲ - تلاش براي حفظ هسته هاي القاعده:
|
|
تقديم به خانواده هاي شهداي حملات انتحاري
تقديم به خانواده هاي محترم عزادار آمريكايي
|
|
|
اخباري حاكي از آن است كه بعد از سرنگوني صدام حسين دولت آمريكا مشغول مذاكره با سعودي ها پيرامون تشكيل يك كميته مشترك ضد عمليات وفعاليت هاي تروريستي بوده است. قرار بود ۹ نفر عضو ثابت اين كميته ۱۹ نفره مستشاران آمريكايي و كارشناسان CIA باشند. احتمالاً يكي از اهداف سفر پاول نهايي كردن مذاكرات پيرامون تشكيل اين كميته مشترك بوده كه بي ترديد محل استقرار آن نيز عربستان سعودي تعيين مي شد. از مجموع ۸ كشته آمريكايي ۶ نفر از آنها كارمند كمپاني ونيل بوده اند. اين كمپاني آمريكايي خدمات نظامي، امنيتي و اطلاعاتي براي وزارت خارجه و وزارت دفاع آمريكا انجام مي دهد. ونيل يك پروژه ۸۰۰ ميليون دلاري براي تعليم نيروهاي نظامي و گارد ملي عربستان سعودي را به خود اختصاص داده است. فعاليت هاي ونيل ظاهراً همان فعاليت سازمان جاسوسي آمريكا CIA است كه تحت پوشش انجام مي گيرد. در صورت توافق آمريكايي ها و دولت عربستان سعودي براي تشكيل كميته مشترك ضد تروريسم و فعاليت هاي تروريستي احتمالاً ونيل مسئوليت هاي اجرايي و اطلاعاتي امنيتي كميته را بر عهده مي گرفت. هدف قرار دادن ساختماني كه تعدادي از چهار هزار كارمند ونيل در آن اقامت داشته اند شناسايي دقيق هدف از سوي القاعده و همچنين اطلاع بن لادن از روابط دروني سعودي ها را آشكار مي سازد. به نظر مي رسد مذاكرات نهايي دولت سعودي و آمريكا براي تشكيل اين كميته به نتيجه نرسيد. انفجارهاي رياض عكس العمل القاعده به تشكيل اين كميته و نيز پيامي براي دولت سعودي و نيز براي مستشاران و كمپاني هاي اجير آمريكا بود. حملات ۱۳ مه القاعده مي تواند پيش دستي براي شكل نگرفتن اين كميته و نهايي نشدن مذاكرات باشد. در صورت تشكيل اين كميته بي ترديد كليه سلول هاي القاعده با فشار امنيتي فوق العاده آمريكايي - سعودي مواجه و حتماً نابود مي شد. دولت سعودي پيام القاعده را دريافت كرده است. دست به سر كردن آمريكايي ها در تشكيل اين كميته دقيقاً به همين موضوع اشاره دارد.
جدل با سعودي ها بعد از هر انفجار
چند روز پس از انفجار يك مركز آمريكا در عربستان بحث جديدي بين دو طرف در مي گيرد. كارشناسان سيا و FBI به سعودي ها اصرار مي كنند كه اجازه دهند ماموران آمريكايي خود رأساً شواهد و مدارك كشف شده را بررسي كنند. سعودي ها همواره از همكاري با آمريكايي ها امتناع داشته اند. پس از انفجار در برج هاي خبر و ظهران و در سال ۱۹۹۵ رياض درخواست آمريكا را براي بازجويي از متهمان دستگير شده نپذيرفت. پس از اصرار زياد، ماموران امنيتي سعودي به نمايندگان CIA و FBI اجازه داده اند از پشت شيشه بازجويي ها را فقط تماشا كنند. با وجودي كه چندين نفر پس از انفجار ظهران بازداشت شدند هيچيك از متهمان به دستگاه قضايي آمريكا تحويل داده نشدند.
همانطور كه در مقاله شماره قبل تحت عنوان «معماي يك خاندان» به آن اشاره كردم قوام حكومت عربستان سعودي از وحدت سياسي و ايدئولوژيك قبيله آل سعود با قبيله عبدالوهاب ناشي شده است. سلطه سياسي نظامي با آل سعود و هژموني ايدئولوژيك جزيرةالعرب با وهابي هاست. سعودي ها حكومت مي كنند و وهابي ها كه مسئوليت اداره نهاد مذهب و موسسات و مدارس مذهبي را بر عهده دارند مشروعيت حكومت را تعريف، توليد، و تاييد مي كنند. امروزه وهابي ها يا موتور مولد مشروعيت مذهبي سياسيون با چالش هايي از درون مواجه شده است. ده ها هزار طلبه جوان وهابي عقبه سازمان القاعده و جهاد اسلامي و از حاميان بن لادن هستند. اينان نه تنها از حمله به مراكز تجمع آمريكايي ها حمايت مي كنند بلكه آن را مي ستايند. بر عكس روحانيون ارشد وهابي يا آخوندهاي ارشد دولتي كه به نوك هرم قدرت سياسي نزديك هستند همانند مقام هاي رسمي هيأت دولت حمله به آمريكايي ها را محكوم مي كنند. نسل جديد طلاب جوان وهابي يا فارغ التحصيلان مدارس و دانشگاه هاي اسلامي عربستان سعودي مواضع سياسي روحانيون ارشد نزديك به دولت را قبول ندارند و در مواردي حتي به مخالفت رسمي با فتاوي آنان برمي خيزند و از حمايت مردمي قابل توجهي نيز برخوردارند. دولت عربستان سعودي در تعامل با آمريكايي ها بالاجبار مواضع سياسي اسلاميون جوان را مورد ملاحظه جدي قرار مي دهند و از اتخاذ خط مشي هايي كه حساسيت سياسي اجتماعي آنان را برمي انگيزد و آنها را به تظاهرات خياباني بكشاند اجتناب مي كنند.
مقام هاي عربستان سعودي از ترس همين طلاب وهابي جوان و اسلاميون افراطي از تحويل متهمان انفجارها به آمريكايي ها امتناع كرده و حتي اجازه بازجويي از دستگيرشدگان را نداده اند. بعد از انفجار سفارتخانه هاي آمريكا در تانزانيا و كنيا در ۱۹۹۸ ماموران FBI با اجازه مقام هاي رسمي اين دو كشور براي چند هفته از ۱۳ دستگير شده حملات بازجويي كردند ونهايتاً چهار نفر به مشاركت مستقيم در انفجارها متهم شدند و به آمريكا انتقال يافتند. اين چهار نفر در دادگاه هاي آمريكا به حبس هاي طولاني محكوم گرديدند. بازجويي FBI و مأموران CIA از جوانان مسلماني كه با ذهنيت جهاد در راه خدا خطر كرده و جان خود را در راه اشاعه اسلام و به زعم خود نبرد عليه كفار آمريكايي فدا نموده اند مشروعيت مذهبي حاكمان سياسي سعودي را زايل مي نمايد. بي ترديد در صورتي كه متهمان انفجار ظهران، و رياض تسليم آمريكايي ها مي شدند درگيري هاي دروني روحانيون وهابي نيز افزايش مي يافت و به رويارويي روحانيون سنتي و اسلامگرايان جوان افغانستان و بوسني ديده منجر مي گرديد. لازم به يادآوري است كه در پي اعتراض طيف هايي از وهابيون به استقرار آمريكايي ها در سعودي و به تبع آن دستگيري چند نفر از روحانيون معترض، اعتراضات شديد مردمي در بُريده مركز سنتي حمايت از آل سعود و واتيكان عربستان سعودي به خيابان ها كشيده شد.
عامل ديگري نيز حساسيت شهروندان سعودي را نسبت به آمريكا و هرگونه معامله اي با آمريكا برمي انگيزد. وهابيون سعودي خود و حاكمان آل سعود را رهبران جهان اسلام مي دانند. بر اساس ذهنيت اين وهابيون و ذهنيتي كه بسياري از شهروندان عربستان دارند، حكومت عربستان سعودي به واسطه اداره مكه و مدينه، بزرگ كشورهاي جهان اسلام و ريش سفيد منطقه خاورميانه محسوب مي گردد. ادامه بحران فلسطين و اقدامات دولت اسرائيل بر چنين ذهنيتي فشار وارد مي آورد تا اقدامي در جهت رهايي ملت فلسطين از چنگ اسرائيلي ها صورت پذيرد. بعد از شروع به كار شبكه هاي خبري عرب، مسلمانان منطقه خليج فارس از اين امكان برخوردارند كه روزانه گاهي تا ۱۸ ساعت در جريان اخبار مستقيم خبرنگاران و فيلمبرداران از اراضي اشغالي و همچنين از شهرهاي اسرائيل قرار گيرند. ادامه انتفاضه و سركوب فلسطيني ها غرور همه شهروندان عربستان سعودي را جريحه دار و انجام هر حمله انتحاري عليه يهوديان اسرائيلي اين جراحات را التيام مي بخشد. به نظر مي رسد همه شهروندان سعودي از اقشار ثروتمند و فقير و نيز اشرافي و وهابي در ضديت با اسرائيل، حمايت از فلسطين و شريك دانستن آمريكا در جنايات اسرائيل وحدت نظر دارند. ضديت با اسرائيل و يهود عامل وحدت بخش جامعه عربستان سعودي است. يكي از اساسي ترين عوامل مقبوليت بن لادنيسم در عربستان سعودي سوار شدن القاعده بر همين موج احساسات ضد يهودي و به تبع آن ضد آمريكايي است.
زمينه هايي در عربستان سعودي وجود دارد كه مبارزه جهاني آمريكا با تروريسم به مبارزه عليه اسلام تفسير مي گردد. مبارزه اي كه «اسلام فوبيا» را در جوامع غربي گسترش مي دهد و به تحقير مسلمانان منجر مي گردد. تا زماني كه تلقي جامعه سعودي از سياست خارجي آمريكا و سكوت آل سعود حمايت از اسرائيل را به ذهن مردم متبادر مي سازد هر حمله اي عليه منافع آمريكا با حمايت اقشار وسيعي از مردم مواجه مي گردد. احتمالاً همين عاملي است كه بر اساس آن آمريكايي ها سعودي ها را متهم مي كنند مبارزه باتروريسم و غرس سر شاخه هاي القاعده را جدي نمي گيرد. پس از انفجارهاي دو هفته پيش رياض، يك سايت اينترنتي كاريكاتوري از يك شخصيت سعودي منتشر كرد كه تلقي آمريكايي ها از سعودي ها را نشان مي داد. در اين كاريكاتور شخصيت سعودي، شتابان دو دسته گل بزرگ در زيربغل چپ و راست خود داشت. روي يكي از دسته گل ها نوشته شده بود تقديم به خانواده محترم عزادار آمريكايي و روي دسته گل دوم نوشته بود تقديم به مجاهدان حملات انتحاري القاعده كه به شهادت رسيده اند.
سر حلقه روابط آمريكا و عربستان سعودي
دو يا سه دهه پيش عربستان سعودي جمعيت بسيار كمتر و درآمد نفتي بسيار بيشتري داشت. اين دو عامل فرمول ساده اي را در معادله روابط اقتصادي آمريكا و عربستان سعودي شكل مي داد؛ نفت فراوان و ارزان سعودي راهي بازارهاي آمريكا مي شد و پس از آن، دلارهاي نفتي حاصل از فروش نفت نيز براي خريد يا ذخيره در بانك ها در آمريكا باقي مي ماند. بنابر برخي از آمار بين ۴۰۰ تا ۶۰۰ ميليارد دلار از سرمايه هاي عربستان سعودي در آمريكا استقرار يافته است. علاوه بر اين ۲۰۰ خانوار سعودي هر يك معادل ۲۰۰ ميليون دلار ثروت خانوادگي خود را در آمريكا نگهداري مي كنند.
در سال ۱۹۹۹ حجم صادرات عربستان به آمريكا ۹/۶ ميليارد بوده است كه ۶/۶ ميليارد دلار آن صرف خريد كالا از خود آمريكا شد. در خلال سال هاي ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۶ حدود ۴۹ ميليارد دلار صرف خريد تسليحات از آمريكا شده است. ۲۳ ميليارد دلار از اين خريد فقط طي سال هاي ۹۶-۱۹۹۱ صورت گرفته است. بنا بر گزارش مركز تحقيقات كنگره آمريكا، به صورت متوسط بين ۳۵ تا ۴۰ هزار آمريكايي متشكل از نظامي و كاركنان شركت هاي مقاطعه كاري همواره در عربستان سعودي شاغل بوده اند. از قبل چنين رابطه اي، ۶۰۰۰ عضو خاندان سلطنتي عربستان سعودي حجمي معادل ۴۰ درصد از درآمد نفتي اين كشور را تاكنون به خود اختصاص داده اند. تايمز لندن هفته گذشته نوشت: در بررسي روابط ۶۰ ساله عربستان سعودي و آمريكا همين كافي است كه دو طرف طي سال ها معامله اي را هدايت مي كرده اند. آمريكا نفت عربستان سعودي و رياض اطمينان از تداوم سلطنت چند هزار شاهزاده خوشگذران بر عربستان را دريافت مي كرده است. از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۵ هر ساله عربستان سعودي ۱۹ درصد توليد نفت خام خود را افزايش داده تا به ظرفيت توليد روزانه ۸ ميليون بشكه نفت خام در روز رسيده است. علاوه بر آن سعودي ها براي ثابت نگه داشتن قيمت نفت همواره ميليون ها بشكه نفت شناور را در مجاورت سهميه سالانه اوپك نگه داشته اند. سعودي ها متناسب با سياست خارجي آمريكا شيرهاي نفت خود را شل و سفت كرده اند. بزرگ ترين مانور تاريخي آنان پمپاژ اقيانوسي از نفت به بازار جهاني در سال هاي آخر دهه ۸۰ بود كه منجر به كاهش شديد قيمت نفت شد. مانور سعودي ها اقتصاد بحران زده اتحاد شوروي را در سراشيبي سقوط قرار داد كه به سرنگوني كمونيست هاي كافر شوروي منجر شد. با كاهش قيمت نفت به كمتر از ۱۰ دلار در هر بشكه اقتصاد وابسته به نفت جمهوري اسلامي ايران نيز كه فشار ناشي از چند سال جنگ را تحمل مي كرد دچار بحران فزاينده اي شد و نهايتاً به ختم خود جنگ منجر گرديد كه آمريكا و سعودي از پايان آن حمايت مي كردند.
بهره مندي آمريكا از ظرفيت توليد انبوه نفت عربستان سعودي به عنوان ابزاري سياسي جهت تحت فشار قرار دادن اتحاد شوروي يكي از حساس ترين نقاط همكاري تاريخي آمريكا و سعودي هاست.
• • •
حال با مورد ملاحظه قرار دادن سابقه اي طولاني از همكاري سياسي، نظامي، اقتصادي و نيز هماهنگي هاي بين المللي و منطقه اي بين آمريكا و عربستان سعودي بايد پرسيد:
۱ - آيا اسلامگرايان وهابي توانايي برهم زدن موازنه روابط واشنگتن ـ رياض را دارند؟
۲ ـ با توجه به اينكه سه ويژگي فضاي بسته سياسي، كاركردهاي جامعه سنتي، و درباري گوش به فرمان ثبات بهره وري آمريكا از اين پادشاهي را ميسر ساخته، آيا باز شدن فضاي سياسي و اجتماعي اين كشور و بنيانگذاري نهادهاي مدني جوامع پيشرفته، موازنه روابط آمريكا و عربستان سعودي را دچار اخلال جدي نمي نمايد؟ آيا با صراحت به اين پرسش مي توان پاسخ داد كه آمريكايي ها واقعاً خواهان اصلاحات سياسي و اجتماعي در عربستان هستند.
۳ـ اگر اصلاحات در پادشاهي سعودي از ديد آمريكايي ها يك «بايد» الزام آور است كه هر بار در ديدار با عبدالله بر آن اصرار مي ورزند، منظور كاخ سفيد از اصلاحات در عربستان، اصلاح كدام يك از روابط ساختاري سياسي ـ اقتصادي است.