پنج شنبه ۸ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۳- May, 29, 2003
اورست زمين بازي نيست
پس از صعود به اورست پدرم در رديف انسان هاي خاص قرار گرفت همه طوري به ديدار او مي آمدند كه گويي به جايي مقدس و براي ديداري آييني مي آيند
013600.jpg
سهيلا قاسمي
روز ۲۹ مه سال ،۱۹۵۳ ادموند هيلاري نيوزلندي به همراه شرپايي به نام تنسينگ نورگي براي اولين بار به بلندترين قله جهان صعود كردند. پنجاه سال از اين فتح بزرگ مي گذرد، اما همچنان براي ما انسان هاي عادي اين موضوع شگفت انگيز و با شكوه است. امسال افراد بسياري از سراسر دنيا به اورست رفته اند تا در شرايط امروزي پا جاي پاي هيلاري و نورگي بگذارند. جاملينگ نورگي پسر اين شرپاي فراموش نشدني از خود، اورست و پدرش مي گويد، از اورستي كه هنوز مثل گذشته سر جاي خود ايستاده است، اورستي كه خاطرات تلاش هاي چندين ساله انسان هاي دوران  مختلف را هنوز در خاطر دارد و به ما درس عشق و صبر مي دهد.
•••
• در سال ۱۹۹۶ براي آخرين بار به اورست صعود كرديد و پس از آن قسم خورديد كه ديگر پايتان را به آنجا نگذاريد، دليل اين كار چه بود؟
از دوران كودكي ام آرزوي چنين صعودي داشتم. كوهنوردي در خونم است. بي ترديد بودن در كنار پدرم تنسينگ نورگي اين علاقه را در وجودم تشديد كرد. اين صعود كاري بود كه حتماً بايد انجام مي دادم درست مثل تكليف و يا سرنوشتي كه نمي توان از آن گريخت. هميشه در اعماق وجودم اطمينان داشتم كه روزي به قله اورست خواهم رسيد. بي شك اين احساس بزرگ ترين عاملي بود كه مرا به بازگشت به وطنم وادار كرد. من ده سال در ويسكانسين آمريكا زندگي و تحصيل علم كرده ام، اما در نهايت به زادگاهم برگشتم. در آنجا كوه هايي هم وجود داشت، اما كوه هاي آنجا با اينجا خيلي متفاوت بود و من فقط و فقط به اورست فكر مي كردم. پس از اولين صعودم به اين قله، احساس كردم كه به پايان آرزويم رسيده ام. اين آرزو و عشق دوران كودكي تا اين مرحله مرا تشويق كرده و زندگي ام را به جلو سوق داده بود. پس از مدتي احساس كردم كه قادرم به چيزهاي ديگري بينديشم و در زندگي ام چيز جديدتري را تجربه كنم.
• در قله اورست چه چيزي يافتيد؟
در آنجا دوباره با پدرم رابطه واقعي پيدا كردم. هميشه با برادر و خواهرهايم نه ماه از سال را مثل زنداني ها زندگي مي كرديم و مجبور بوديم فقط درس بخوانيم. به هنگام تابستان هم پدرم هميشه كنفرانس داشت. هرگز او را به اندازه كافي نشناختم. اما آن بالا پدرم را يافتم و اين اصلي ترين چيزي است كه توانستم به دست آورم. صعود به قله اورست روشي بود براي شناختن ارزش پدر و تقدير از او. اين مسئله زندگي ام را تغيير داد و مرا به جهتي درست هدايت كرد. من خودم را هم يافتم. معني صبر را درك كردم و فهميدم كه بايد به سنت احترام گذاشت.
• آيا احتمال دارد كه غربي ها و شرپاها بدون هم و به تنهايي به اورست صعود كرده باشند؟
مسلماً خير، كوه ها هميشه سر جاي خود قرار داشته اند و شرپاها هم مدت هاي طولاني در آنجا بوده اند، در نظر آنها اين كوه ها مقدس هستند. اما زماني كه خارجي ها نسبت به كوه ها ابراز علاقه مي كنند، اين شرپاها منبعي براي درآمد مي يابند. آنها خودشان هيچ وقت صرفاً علاقه اي به جلو رفتن ندارند. برخي افراد در كلاس هاي كوهنوردي صعود را مي آموزند و افراد كمي فقط از روي غرور يا علاقه شخصي اين كار را انجام مي دهند. در مجموع بيشتر افراد روحيه و انگيزه چنداني ندارند.
غربي ها هميشه نياز دارند كه لوازمشان را كس ديگري تا بالا حمل كند. برخي گروه هاي تجاري كه قصد كوهنوردي دارند واقعاً مضحك هستند. اين نوع از غربي ها با دوربين عكاسي و كرم ضدآفتاب پا به منطقه اي مي گذارند كه يك فرد بدون داشتن لوازم ضروري مي ميرد. گاهي اوقات آنها لوازمشان را به بالاترين اقامتگاه ها مي فرستند و در آنجا برايشان چادر هم بر پا مي شود. بعضي روزها آنها بدون بار و فقط با ماسك اكسيژني بر روي صورتشان به حركت ادامه مي دهند. حتي كپسول اكسيژنشان را هم كس ديگري حمل مي كند، اما در نهايت آنها به خود مي بالند كه اورست را فتح كرده اند. شروع به نوشتن كتاب مي كنند و سودهاي كلاني را به حساب هاي شخصي شان واريز مي كنند.
• ازدحام جمعيت در شيب هاي اورست روزبه روز بيشتر مي شود. آيا اين موضوع شما را ناراحت مي كند؟
اين كار براي دولت و مردم نپال درآمدزا است به همين دليل اصلي ترين مسئله براي آنها توريسم است. اما بايد در نظر داشت كه حضور بيش از بيست گروه در شيب كوه اورست، يعني حضور ۵۰۰ نفر در كنار هم. اين مسئله از نظر امنيتي مشكل بسياري به وجود مي آورند. دولت به سختي مي توانست درخواست مجوز صعود براي پنجاهمين سالگرد فتح اورست را رد كند. اما به نظر من چنين جمعيتي كه كوه نشينان واردي را هم به همراه دارند، نبايد با هم به اورست بروند.
• چه كساني مي توانند به اورست صعود كنند؟
افرادي كه از نظر فكري و روحي خود را از الزامات كوه رها كرده اند و از نظر جسمي هم كاملاً تمرين كرده اند. البته خواندن آثاري در اين باره هم مي تواند كمك كند. صعودي اين چنيني بسيار با ارزش و سازنده است و نياز زيادي به صبر و عشق دارد. پول زياد داشتن نمي تواند دليلي كافي براي صعود باشد.
• برتري فيزيولوژيكي شرپاها در ارتفاعات زياد به هنگام صعود شخصي كاملاً برايتان بديهي بود؟
بله، خيلي زود فهميدم كه مي توانم بدون اكسيژن تا قله پيش روم، اما من فقط براي ركورد شكستن به آنجا نرفته بودم. ما شرپاها بيش از ساير انسان ها سرعت تطبيق با شرايط مختلف را داريم. فراموش نكنيد كه ما بيش از پانصد سال است كه در ارتفاعي ده هزار پايي يا بيش از آن زندگي مي كنيم. به هنگام صعودم اصلاً دچار توهم نشده بودم و مي توانم بگويم كه صددرصد خودم بودم.
• در اين پنجاه سال اورست را چگونه ديديد؟
اميدوارم وضعيت كساني كه به اين قله صعود مي كنند تغيير كرده باشد و آنها به فرهنگ و محيط احترام بيشتري بگذارند. همچنين اميدوارم كه انگيزه خوبي براي صعود داشته باشند. اورست زمين بازي نيست، بلكه منطقه اي خطرناك است. كساني كه براي صعود به اورست پول خرج مي كنند بايد به ياد داشته باشند كه با اين پول قله را نمي خرند، بلكه فقط مي توانند به امكانات و اقامتگاه پاييني دسترسي داشته باشند.
• اگر كنترل اورست دست شما بود چه مي كرديد؟
مجوز صعود را به پنج گروه در فصل محدود مي كردم. همچنين افرادي را كه مي خواستند بالا بروند امتحان مي كردم تا مطمئن شوم كه به اندازه كافي مهارت دارند. يك هفته اقامت در پايين ترين اردوگاه كافي است تا برخي از آنها را از صعود منصرف كند. وضعيت ظاهري آنها و حرف هايشان نمي تواند ما را فريب داده و انگيزه هايشان را پنهان كند.
• دامنه هاي اورست زباله ها و اجساد انسان ها را پنهان مي كند...
امروزه انسان ها بيش از پيش در مورد محيط زيست آگاهي پيدا مي كنند و تا جايي كه ممكن است زباله ها را دوباره به پايين مي آورند. اما با توجه به جمعيت زيادي كه امسال آن بالا هستند، خدا مي داند چه خواهد شد. در مورد اجساد هم بايد بگويم كه آنها يك روز در جايي هستند و روز بعد باد آنها را به جايي ديگر مي برد.
ما سعي مي كنيم آنها را به درون شكاف ها بيندازيم تا وقتي ديگران صعود مي كنند با اين منظره ناخوشايند روبه رو نشوند.
• شرپا، نامي كه به قوم شما اطلاق مي شود تبديل به عبارتي شده كه امروزه در مورد باربرها به كار مي برند. آيا اين موضوع ناراحت تان مي كند؟
تغيير دادن اين رويه درست مثل تغيير دادن نام اورست است. اما ما از اين مسئله شرمنده نيستيم. ما سيستم طبقه بندي اجتماعي خاصي نداريم. زماني كه كسي به ارتفاعات بار مي برد، مي تواند كارهاي متعددي انجام دهد. از اردوگاه پايين كوه تا قله، يك شرپا آشپزي مي كند، ظرف مي شويد، راهنماي سايرين است. در يك گروه حتي يك راهنما و در اصل رئيس شرپاها هم وجود دارد. اين سيستم امكان پيشرفت را فراهم مي كند. هر كسي به ارزش هايي كه دارد ايمان مي آورد و ما با كمك سنت هايمان مي توانيم به همه كمك كنيم.
• پسرتنسينگ نورگي بودن خيلي مشكل است؟
پس از صعود به اورست، پدرم در رديف انسان هاي خاص قرار گرفت. همه طوري به ديدار او مي آمدند كه گويي به جايي مقدس و براي ديداري آييني مي آيند. حتي گاهي پيش مي آمد كه افراد پاهايم را لمس مي كردند و بعد مرا در آغوش مي گرفتند.
سر ادموند هيلاري و جشن هاي خياباني
جشن هاي خياباني، رژه، كنسرت و حضور افراد سراسر جهان اين هفته تمامي نپال را فراگرفته اند. پنجاهمين سالگرد فتح اورست به نحوي برگزار مي شود كه گويي بشر براي اولين بار به بام دنيا (ارتفاع ۸ هزار و ۸۵۰ متر) صعود كرده است. سر ادموند هيلاري (اين عنوان نجيب زادگي توسط ملكه انگلستان به او اعطا شده است) روز سه شنبه ۲۶ مه سوار بر كالسكه اي قديمي و همراه با اسب هاي زيبا از پايتخت پادشاهي هيماليا عبور كرد. بسياري از كوهنوردان سراسر دنيا كه پس از او موفق به صعود به اورست شده اند شاهد اين عبور بودند. عظمت بلندترين نقطه دنيا به اندازه اي است كه مردم از همه جاي دنيا به نپال سفر كرده اند تا بتوانند اين قله راسخ و فاتحش را ببينند.
لوموند

اولين هاي اورست
013620.jpg
• اولين كشته ها: (۱۹۲۲) بر اثر سقوط بهمن ۶ شرپا جان خود را از دست دادند.
• اولين صعود: (۱۹۵۳) در روز ۲۹ مه تنسينگ نورگي از هند و ادموند هيلاري از نيوزلند به عنوان نخستين انسان ها بر فراز بام دنيا ايستادند. آنها اعضاي يك تيم انگليسي بودند كه البته تنسينگ در اين گروه به عنوان شرپا (باربر) حضور داشت. صعود آنها از مسير جنوب شرقي انجام شد.
• اولين صعود جبهه شمالي: (۱۹۶۰) در ۲۵ مه اين سال، ۹ نفر از كوهنوردان چيني و تبتي اولين صعود از اين جبهه را انجام دادند.
• اولين صعود از جبهه غربي: (۱۹۶۳) در ۲۲ مه اين سال ويلي انسولدو و تام هورنباين اعضاي يك تيم كوهنوردي از طريق جبهه شمالي به مسير غربي دست يافته و از آنجا اورست را فتح كردند.
• اولين تراورس (عبور) اورست: (۱۹۶۳) ويلي انسولدو و تام هورنباين پس از فتح اورست از مسير جبهه غربي از طريق جبهه جنوب شرقي (گردنه جنوبي) به پايين بازگشتند.
• اولين كوهنوردي كه اورست را دو بار فتح كرد: (۱۹۶۵) در ۲۰ مه اين سال ناوانگ گومبوكه شرپا توانست براي دومين بار قله اورست را فتح كند. هر دو صعود وي از جبهه جنوب غربي صورت گرفت. بار قبلي كه گومبو اورست را فتح كرده بود، به چند سال پيشتر از آن باز مي گشت كه توانسته بود همراه گروهي آمريكايي به عنوان يازدهمين انسان به قله برسد.
• اولين زن فاتح اورست: (۱۹۶۵) جونكو تاباي ژاپني در ۱۶ مه اين سال از جبهه جنوب شرقي موفق به صعود شد تا اورست اولين زن فاتح را بشناسد.
• اولين زن فاتح اورست از جبهه شمالي: (۱۹۶۵) در ۲۶ مه، مي فانتوگ تبتي دومين زني بود كه اورست را فتح مي كرد ولي او اولين خانمي بود كه موفق شده بود از جبهه شمالي به قله برسد.
• اولين صعود به ديواره جنوب غربي: (۱۹۶۵) در ۲۴ سپتامبر، دوگان هستون ولاگ اسكات، اعضاي يك تيم انگليسي به عنوان اولين فتح كنندگان اورست از ديواره جنوب غربي نام خود را ثبت كردند. ديواره جنوب غربي سخت ترين مسير صعود به اورست است.
• اولين صعود بدون كپسول اكسيژن: (۱۹۶۸) در ۸ مه اين سال راينولد مسنر از ايتاليا و پيتر هابلر از اتريش از مسير جنوب شرقي موفق به فتح قله اورست بدون استفاده از اكسيژن مصنوعي شدند.
• اولين زن فاتح اورست كه جان خود را از دست داد: (۱۹۶۹) هنلور شوماتز پس از فتح قله و هنگام بازگشت به كمپ گردنه جنوبي، سقوط كرد و جان خود را از دست داد. او چهارمين زن فاتح اورست بود.
• اولين صعود زمستاني: (۱۹۸۰) كرستوف ويلچكي از لهستان موفق به اين كار شد كه اين اتفاق در تاريخ ۱۶ فوريه رخ داد.
• اولين صعود كامل جبهه شمالي: (۱۹۸۰) در ۱۰ مه اين سال ۲ ژاپني موفق شدند اولين صعود كامل جبهه شمالي به اورست را از طريق دهليز ژاپني و ادامه از دهليز هورنباين انجام دهند.
• اولين صعود برج جنوبي: (۱۹۸۰) در ۱۹ مه، يرزي كاكوسكا و اندرزي زوك توانستند از برج جنوبي - تيغه سخت راست ديواره جنوب غربي - به قله برسند.
• اولين صعود انفرادي: (۱۹۸۰) در ۲۰ آگوست راينولد مسنر ايتاليايي از جبهه شمالي و پس از تراورس گردنه شمالي تا دهليز بزرگ شمالي به قله رسيد. صعود او از اين لحاظ قابل توجه است كه مسنر تنها در مدت ۳ روز از كمپ اصلي در ارتفاع ۶۴۰۰ متري و بدون بهره گيري از كپسول اكسيژن موفق به اين كار شد.
• اولين صعود جبهه شرقي: (۱۹۸۳) در روز هشتم اكتبر اين سال ريچارد لوو، كيم مومب و كارلوس بوهلر، موفق به صعود از جبهه كانشونگ (مسير شرقي) شدند.
• اولين كوهنورد بالاي ۵۰ سال: (۱۹۸۵) ديك باس، ۵۵ ساله اين ركورد را به نام خود ثبت كرده است.
• اولين زن فاتح اورست بدون اكسيژن: (۱۹۸۸) اين ركورد به نام خانم لييديا بردي از نيوزلند و در ۱۴ اكتبر اين سال ثبت شده است. او سال ها تلاش مي كرد كه شايستگي اش در صعود را نشان دهد كه بالاخره در اين تاريخ موفق به انجام اين كار شد. با اين حال، پس از صعود، دولت نپال به دليل نداشتن مجوز صعود او را ۱۰ سال از ورود به نپال محروم كرد.
• اولين صعود يك روزه: (۱۹۸۸) مارك باتارد فرانسوي بالاخره پس از مدت ها تلاش موفق شد با ۲۳ ساعت از كمپ اصلي در جبهه جنوبي ركورد جديدي به نام خود ثبت كند.
• اولين زوج فاتح قله اورست: (۱۹۹۰) آندري و همسرش ماريا استريمفيل از اسلوني در تاريخ ۱۸ اكتبر موفق به صعود با هم شدند. نكته جالب اين است كه ماريا اولين زن از اسلوني بود كه موفق به فتح قله اورست شد.
• اولين فرزند يك فاتح قله اورست: (۱۹۹۰) او فرزند ادموند هيلاري اولين فاتح قله اورست است. پيتر هيلاري در ۱۰ مه توانست راه پدر را ادامه و به قله صعود كند.
• اولين پدر و پسر فاتح قله اورست: (۱۹۹۰) نام اين پدر و پسر علاقه مند ژان نول روش و برتراند است. آنها پس از اينكه به قله رسيدند، تصميم گرفتند راهي غيرعادي را براي بازگشت انتخاب كنند. پدر و پسر فاتح با پاراگلايدر از گردنه جنوبي تا كمپ اصلي فرود آمدند. البته برتراند در آن زمان تنها ۱۶ سال داشت و از اين جهت نيز در فهرست جوان ترين فاتحان قله قرار دارد.
• اولين برادران فاتح قله: (۱۹۹۲) آلبرتو و فيليپ اينوراتوگي دو برادري بودند كه در ۲۵ سپتامبر به قله رسيدند. زندگي مسير اين دو را از هم جدا ساخت زيرا فيليپ در بازگشت از گاشر بروم سقوط كرد و كشته شد و آلبرتو در سال ۲۰۰۲ پس از فتح آناپورنا دهمين فردي بود كه در فهرست كساني قرار گرفت كه تمام قله هاي ۸ هزار متري را فتح كرده اند. اين دو برادر اسپانيايي بودند.
• اولين زن نپالي فاتح: (۱۹۹۳) آنها اغلب به عنوان شرپا در صعودها شركت داشتند. اين بار هم يك زن در لباس شرپا توانست به قله صعود كند. نام او پاسانگ لامو بود و در ۲۳ آوريل موفق به اين كار شد. البته او شانس زيادي نداشت زيرا پيش از رسيدن به دامنه كوه در مسير بازگشت بر اثر طوفان كشته شد.
• اولين صعود جبهه شمال شرقي: (۱۹۹۵) يك تيم ژاپني نپالي در ۱۱ مه اولين صعود از اين جبهه را انجام دادند. ۲ ژاپني و يك شرپا نپالي موفق به فتح قله شدند.
• اولين فاتحان مسلمان: (۱۹۹۸) در ۲۰ مه، ۴ كوهنورد ايراني موفق به صعود شدند:
• اولين شب ماني بر روي قله: (۱۹۹۹) بابو چيري كه يك شرپا بود توانست اولين و البته تنها شب ماني بر روي قله را به نام خود ثبت كند.
• اولين بازگشت با اسكي: (۲۰۰۰) داوو كارنيكار مي دانست كه پيش از او خيلي ها سعي كردند اين ركورد را به نام خود ثبت كنند اما در راه بازگشت مجبور به باز كردن اسكي شدند. اما او اين مهم را انجام داد تا اين ركورد به نام يك اسپانيايي ثبت شود.
• اولين فرود با پارگلايدر توسط يك زوج: (۲۰۰۱) برتراند روش و كلاري اين مهم را انجام دادند. برتراند با پدرش اولين پدر و پسري بودند كه با هم قله را فتح كردند در آن زمان او ۱۶ سال داشت و حالا او با همسرش اين مهم را انجام داده بود. پاراگلايدر آنها ۸ دقيقه پس از رها شدن در قله در كمپ پيشرفته به زمين نشست.
• اولين نابيناي فاتح: (۲۰۰۱) نام او را به خاطر داشته باشيد اريك ويهانماير.
• اولين ياكچي فاتح: (۲۰۰۱) گويا كارسانگ تندوپ ياك چران (ياك گاوهاي تبتي) از كارش خسته شده بود.

خط پايان
فوتباليستي كه به كشورش نه گفت
013610.jpg
مهاجم منچسترسيتي در مصاحبه اي اعلام كرده كه ديگر در تيم ملي فرانسه بازي نخواهد كرد. نيكولا آنلكا بچه شرور فوتبال فرانسه هنوز هم همه را به تعجب مي اندازد.
•••
در اين دوران تيم ملي فرانسه تقريباً به زانو درآمده است. نيكولا روزهاي خوشي را در اين تيم سپري كرده و حتي موجب شده كه فرانسه براي اولين بار در تاريخ خود در ومبلي به پيروزي دست يابد. اين مسئله به چهار سال پيش برمي گردد. زماني كه آنها هر روز موفق تر از قبل ظاهر مي شدند.
اما امروزه كارها پيشرفت چنداني ندارند. اين بچه تراپ (Trappes) هم ديگر در تركيب ملي حضور ندارد... احتمال حضور دوباره او در تيم ملي هم بسيار كم است. در واقع او به تازگي در گفت وگو با نشريه اي انگليسي اعلام كرده كه ديگر پيراهن آبي تيم فرانسه را به تن نخواهد كرد. او تصميم اش را قبل از ديدار بين فرانسه و يوگسلاوي گرفته است. براي اين ديدار نيكو بايد دوباره به ميان دوستان آبي پوشش برمي گشت. گوو مصدوم بود و سانتيني اين شانس را به او داد كه جاي گوو را بگيرد و از اين فرصت براي درخشش دوباره اش استفاده كند. اما نيكولاي كوچولو اين دعوت را نپذيرفت و اعلام كرد: «آنها به اندازه كافي به من احترام نمي گذارند. » در واقع ناراحتي او از اين بابت بود كه فقط به خاطر مصدوميت ساير مهاجمين او را دعوت كرده اند.
اين مسئله به شايعات بسياري دامن زد. پس از سال هاي دهه هفتاد اين اولين بار بود كه يك فوتباليست از دفاع از حيثيت كشور خود و بر تن كردن پيراهن ملي سرباز مي زد. فدراسيون فوتبال فرانسه به همين دليل تصميم گرفت كه اين سرباز فراري را تنبيه كند و به اين ترتيب او از دو بازي محروم شد. اين تصميم واقعاً مضحك بود چون فقط در شرايطي كاربرد داشت كه اعجوبه سابق پاري سن ژرمن به تيم ملي بازمي گشت...
ماجراي غم انگيز نيكولا و تيم ملي فرانسه اين چنين دردناك به پايان رسيد. غيبت او تأثير زيادي در تيم نداشت. اما نبردهاي درخشانش در ومبلي فراموش ناشدني است. آخرين ديداري كه نيكولا در آن حضور داشت در برابر روسيه و در آوريل سال ۲۰۰۲ برگزار شد. آخرين گلي هم كه به ثمررساند روز ششم ژوئن سال ۲۰۰۰ و در مقابل مراكش بود.
آنلكا تصميم گرفت كه روي تيم ملي فرانسه خط بكشد و از اين بابت هم اندوهگين نيست. او مي گويد: «دو جام جهاني را از دست دادم و مي بينيد كه اين محروميت مرا نكشت. » آنلكا هنوز هم به رفتار قبلي خود ادامه مي دهد. اين مهاجم فرانسوي هرچند كه در تيم ملي كشورش يك افتضاح و رسوايي به وجود آورد، اما در باشگاه هاي خود متخصص انجام اين كارها است. او هميشه با مربيانش رابطه اي پرتنش داشته است (البته به جز هوليه و كيگان). رفتارهاي ناشايست و خلق و خوي بدش براي او محروميت هاي بسياري به همراه داشته اند. نيكو در سن ۱۸ سالگي در بالاي ليست قرار داشت، اما اعلام كرد كه براي بازي در پاري سن ژرمن، باشگاه محل آموزشش، نياز به زمان دارد. اين حرف باعث شد لوئيز فرناندز، كه در آن زمان مربيگري تيم را برعهده داشت لوكو و والدز را به او ترجيح دهد. نيكولا هم همانند يك تبعيدي ترجيح داد به آرسنال برود و آنجا كار منحصربه فردي را به معرض نمايش بگذارد. او همانند يك پادشاه فوتبال در سال ۱۹۹۹ راهي رئال مادريد شد. در آنجا هم اين بچه شرور كار خودش را مي كرد و به حرف ديگران اهميت نمي داد. او مدتي از تمرينات سرباز زد و همين مسئله باعث شد ۴۵ روز تمام از حقوقش محروم شود. بنابراين تصميم گرفت به پاري سن ژرمن بازگردد، اما در آنجا باز هم به تصميمات فرناندز معترض بود.
پس اريك كانتونا حالا فوتبال فرانسه دوباره پسر بد خودش را پيدا كرده است. حالا نيكولا دوباره فرصتي به دست آورده تا كينه هاي دلش را خالي كند. او توانسته در ليگ برتر بازي كند. در آنجا اعضاي سابق ليگ فرانسه مثل بناريبا، سومي و بلمادي هم در كنارش هستند. به نظر مي رسد كه دوباره نيكو اعتمادها را به خود جلب كرده باشد. او در ۲۶ ديدار ۱۲ گل به ثمر رسانده و همه را شيفته خود كرده است. به خصوص مربي اش كوين كيگان مدام از او تعريف مي كند و مي گويد: «بي ترديد آنلكا باورنكردني ترين استعدادي است كه تاكنون ديده ام. او با آنري و شيرر هم برابري مي كند. » آنلكا در باشگاه جديدش مي خواهد افتخارات خود را افزايش دهد. اين بچه لوس فوتبال فرانسه در شرايطي كه فقط ۲۳ سال سن دارد به دو افتخار بين المللي دست يافته است: در سال ۲۰۰۰ قهرمان جام كنفدراسيون ها شده و در همان سال قهرماني جام اروپا را هم به نام خود كرده است. عناويني مثل قهرماني ليگ قهرمانان سال ۲۰۰۰ با پيراهن تيم رئال مادريد و قهرماني با آرسنال در سال ۱۹۹۸ را هم بايد به بقيه اضافه كنيم. او هم در تيم ملي و هم در باشگاه موفقيت داشته و اين مسئله او را از مارله و سيسه متمايز مي كند. به علاوه، او پيش از پيوستن به منچسترسيتي در باشگاه هاي بزرگي مثل آرسنال، ليورپول، رئال مادريد و پاريس حضور داشته است. اگر ژاك سانتيني دوباره در مرحله انتخاب قرار گيرد باز هم از نظر مهاجمان جوان هيچ كمبودي نخواهد داشت. سيسه و گوو هر دو به اندازه كافي مستعد هستند و مي توانند جوابگوي اين تيم باشند. ظاهراً تيم ملي فرانسه هيچ نيازي به نيكولا ندارد و متقابلاً نيكولا هم همين احساس را دارد.

حاشيه ورزش
• من ركورد مي زنم
جلال كشميري سال ها است كه رفته است اما ركورد او همچنان پابرجاست. كسي نتوانسته ركورد او را بشكند. ركورد پرتاب ديسك كشميري ۰۶/۶۱ متر است. اما عباس صميمي قصد شكست ركورد كشميري را دارد؛ «۲۹ سال است كه اين ركورد تغييري نكرده، اما حالا زمانش فرارسيده است. اميدوارم در مسابقاتي كه در هند، سريلانكا، تايلند و فيليپين دارم اين ركورد را تغيير دهم. »
او براي رسيدن تا مسابقات جهاني و بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن بايد ركورد ۶۲ متر را كه مرز ورود است بشكند، به نظرتان مي تواند؟

• آنچه سلطان مي خواهد
واليبال خوزستان هم يك علي پروين دارد اما او سلطان نيست، رئيس هيات واليبال خوزستان است. علي پروين خوزستان در تازه ترين اظهارنظر گفته است: «تلاش مي كنيم نماينده استان را در فصل آتي مسابقات واليبال قهرماني باشگاه هاي برتر تحت پوشش يك شركت دولتي يا خصوصي قرار دهيم. از اين رو با ۲ شركت وارد مذاكره شده ايم. »
آنها قصد دارند نماينده خوزستان در رقابت هاي برتر واليبال را كلاً بومي كنند يعني از جوانان خود استان بهره گيرند اما به نظرتان واليبال خوزستان چه مشكلي مي تواند داشته باشد؟ «سالن مجهز به دستگاه خنك كننده نداريم. اين امر باعث شده نتوانيم در فصل گرما ميزباني مسابقات كشوري را قبول كنيم. »
013605.jpg

• فاتح تور جيرو
«آلساندرو پتاچي» از ايتاليا به مقام نخست شانزدهمين مرحله مسابقات بين المللي دوچرخه سواري دور ايتاليا «جيرو» دست يافت.
به گزارش خبرگزاري رويترز از «پاوي» ايتاليا، اين دوچرخه سوار ايتاليايي مسافت ۲۰۶ كيلومتري ميان دو شهر «آركو دي ترتو» و «پاوي» را با زمان چهار ساعت و ۳۹ دقيقه و ۳۴ ثانيه ركاب زد و سريع تر از ديگر دوچرخه سواران به خط پايان رسيد. وي كه در سيزدهمين مرحله اين رقابت ها نيز به مقام برتر دست يافته بود، بار ديگر برتري خود را به رخ ديگر دوچرخه سواران كشيد. «جيمي كاسپرو» از فرانسه و «جان اسورادا» از جمهوري چك نيز با همين زمان به ترتيب دوم و سوم شدند.
در مجموعه شانزده مرحله اين رقابت ها، «گيلبرتو سيموني» از ايتاليا با مجموع زمان ۶۱ ساعت و ۲۱ دقيقه و ۲۶ ثانيه در صدر جدول ايستاده است.
«استفانو گارازلي» از ايتاليا و «ياروسلاف پوپوويچ» از اوكراين با ۵۸/۱ و ۰۵/۴ دقيقه اختلاف به ترتيب در مكان هاي دوم و سوم جدول قرار دارند.
013615.jpg

• قرباني سارز
ششمين دوره مسابقات كاراته قهرماني بزرگسالان آسيا، به دليل شيوع بيماري سارز در شرق و جنوب شرق آسيا در چين تايپه لغو شد. اين مسابقات قرار بود، آذر ماه سال جاري در چين تايپه برگزار شود. شوراي اجرايي كنفدراسيون كاراته آسيا روز سه شنبه با ارسال اطلاعيه اي به كشورهاي عضو اين كنفدراسيون، اين مطلب را اعلام كرد. در اين اطلاعيه آمده است بيماري سارز بخش وسيعي از منطقه آسيا را فراگرفته است بنابراين براي كمك و حفظ سلامتي كاراته كاها، تصميم گرفته شد كه اين مسابقات در چين تايپه برگزار نشود. اين شورا افزود زمان و محل برگزاري اين مسابقات متعاقباً اعلام خواهد شد.

• و دوباره آمريكا
و بالاخره آمريكا از سوي فدراسيون بين المللي فوتبال (فيفا) آمريكا را به عنوان ميزبان مسابقات جام جهاني زنان در سال ۲۰۰۳ انتخاب كرد. آمريكا جانشين چين شد كه به دليل شيوع بيماري سارز از ميزباني رقابت ها محروم شده بود. تاريخ اين مسابقات تغييري نمي كند و در همان تاريخ اول تا نوزدهم مهرماه انجام خواهد شد. آمريكا كه در سال ۱۹۹۹ هم ميزبان اين مسابقات بود توانست با غلبه بر چين قهرمان شود.
آمريكا از بين كشورهاي ايتاليا، سوئد، استراليا و كانادا انتخاب شده است. ميزباني رقابت هاي جام جهاني زنان در ورزشگاه هاي واشنگتن، فاكسبورو (ماساچوست)، كلمبوس (اوهايو)، كارسون (كاليفرنيا) برگزار خواهد شد. البته امكان دارد شهر ادمونتون كانادا هم در ميزباني آمريكايي ها را كمك كند. سهميه اين مسابقات براي قاره هاي مختلف به شرح زير است: آسيا ۵/۲ سهميه، آفريقا ۲ سهميه، كونكاكاف ۵/۲ سهميه، آمريكاي جنوبي ۲ سهميه، اقيانوسيه ۱ سهميه، اروپا ۵ سهميه به اضافه چين.

ورزش
اقتصاد
انديشه
ايران
جهان
زندگي
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |