جمهوري خواه ها برخلاف دموكرات هاي آمريكا به علت نزديكي شان با شركت هاي نفتي خيلي علاقه مند به كاهش قيمت ها نيستند لذا فكر نمي كنم كه مايل باشند قيمت نفت از ميانگين ۲۰ تا ۲۵ دلار پايين تر بيايد
آمريكايي ها مصر بودند نگذارند نفت خزر از ايران عبور كند اما اگر شركت هاي توليدكننده خزر مطمئن مي شدند كه ما نفت خامشان را مي خريم حتماً روي پروژه تاثير مي گذاشت
عكس ها:پيمان هوشمندزاده
|
|
گروه اقتصاد، رضا زندي: اين روزها كمتر پيراهن يقه ديپلماتي مي پوشد اما رفتارش همچنان ديپلماتيك است. آرام سخن مي گويد و حركاتش تاني خاصي دارد. تعامل سياسي ترين وزارتخانه اقتصادي ايران با ديگر كشورها و شركت هاي بين المللي نفتي كه عموماً پشت پرده بسياري از تحولات سياسي ـ اقتصادي جهان به شمار مي روند از اتاقي با يك ميز كنفرانس ۱۲ نفره، چند صندلي مبله و ميز كار مشرف به خيابان (در طبقه سيزدهم) هدايت مي شود. اهل مصاحبه نيست بنابراين مدت ها طول مي كشد تا نخستين گفت وگوي مطبوعاتي اش را در سمتي كه از حساسيت خاصي برخوردار است بپذيرد. صبح يك روز گرم از آخرين ماه تابستان ،۱۳۸۱ بيژن نامدار زنگنه (با سابقه ترين وزير جمهوري اسلامي) پاي حكمي را امضا كرد كه به موجب آن نماينده دائم ايران در سازمان ملل متحد مي بايست پس از اقامتي چهارساله در نيويورك، سكاندار روابط بين الملل وزارت نفت باشد. زنگنه كه به انتصاب مديران عالي رتبه در مسئوليت هاي نفت شهرت دارد همكار قديم دولتي اش را بر صندلي اي نشاند كه بسياري معتقدند از مهمترين پست هاي سياسي ـ اقتصادي و حتي امنيتي كشور است چه اينكه وزير صنايع سنگين دولت هاشمي رفسنجاني از اين پس فرد شماره يك مذاكرات كارشناسي نفتي خواهد بود. مي گويند تائيديه مراجع عاليرتبه نظام را دارد. اهل كار شورايي و كوچك كردن دولت است حتي اگر به قيمت از دست دادن صندلي وزارتش تمام شود. اگر در مذاكرات نفتي حاضر باشيد تعاملش با زنگنه قطعاً برايتان جالب خواهد بود. هادي نژادحسينيان ۵۶ سال بيشتر ندارد اما كمي شكسته تر شده است. وي پس از اتمام رشته راه و ساختمان در مقطع مهندسي دانشگاه تهران به آمريكا مي رود و پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد و دكتري از دانشگاه جورج واشنگتن با پيروزي انقلاب به ايران برمي گردد. وزير راه و ترابري، معاون وزير نفت در امور مشاركت ها، وزير صنايع سنگين، معاون وزير نفت در امور بين الملل و نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد سمت هايي است كه هادي نژادحسينيان پيش از پست جديدش عهده دار بوده است. وي پس از اينكه كاظم پور اردبيلي نتوانست راي وزراي اوپك را براي كسب دبيركلي اين سازمان جلب كند از جانب وزير نفت به عنوان نامزد جديد ايران براي تصدي اين پست معرفي شده است. مذاكراتش را با توتال در قرارداد فازهاي ۲ و ۳ پارس جنوبي در شرايط تحريم مشكل ترين مذاكره نفتي اش مي داند، مصاحبه كه تمام مي شود نزديك يك ربع ايستاده سخن مي گويد و پيش از آن مطمئن اش مي كنم كه ضبط خاموش است.
• • •
• آقاي زنگنه، شما را به عنوان نامزد ايران براي تصدي پست دبير كلي اوپك پيشنهاد كرده است دور پيش نامزد ايران راي نياورد اين بار فضا را چطور مي بينيد؟
فعلاً زود است در اين باره قضاوت كنيم. چون انتخاب دبير كل در ماه سپتامبر انجام خواهد شد. البته كانديد عربستان به عنوان نامزد دبير كلي صندوق اوپك مطرح شد و فعلاً بنده و نامزد كشور ونزوئلا مانده ايم.
• اينكه نامزدهاي ايران تاكنون موفق به كسب صندلي دبير كلي اوپك نشده اند آيا ناشي از فشار خارجي بر اين سازمان نيست؟
تا حالا كه اين طور بوده.
• تاكنون رايزني خاصي در اين زمينه انجام داده ايد؟
خير.
• نماينده عراق در اجلاس اخير اوپك حضور نداشت. فكر مي كنيد خروج عراق از اوپك به نفع اين كشور يا حتي خود آمريكا هست؟
من فكر نمي كنم. چون اگر قرار باشد كه به دليل افزايش توليد از اوپك خارج شود الان هم برخي كشورهاي اوپك بيشتر از سهميه شان توليد دارند.
• با توجه به اينكه ظاهراً دولت ايالات متحده مي خواهد هزينه جنگ را از فروش نفت عراق به دست آورد توجيه پايين آوردن قيمت هم براي خروج عراق از اوپك قاعدتاً توجيه درستي نخواهد بود.
درست است. اصولا جمهوري خواه ها برخلاف دموكرات هاي آمريكا چون با شركت هاي نفتي رابطه نزديكي دارند خيلي علاقه مند به كاهش قيمت ها نيستند. لذا فكر نمي كنم كه مايل باشند قيمت نفت از ميانگين ۲۰ تا ۲۵ دلار پايين تر بيايد.
• سياست كلي تان به عنوان نامزد ايراني دبير كلي اوپك چيست؟
قطعاً تقويت ساختار اين سازمان است.
• معمولاً فرد شماره يك مذاكرات كارشناسي نفتي هستيد. در مقابل فشارهاي پيدا و پنهان آمريكا ما چقدر قدرت مانور داريم؟
مشكل ترين قراردادي را كه تا به حال در مذاكراتش شركت داشته ام قرارداد فاز ۲ و۳ با توتال بود. آن موقع تازه قانون داماتو تصويب شده بود و توتالي ها نگران بودند كه نكند تحت تحريم آمريكا قرار بگيرند. خيلي هم احتمال مي دادند كه چنين شود. لذا توتال براي اينكه تنها نباشد ترجيح مي داد كه شريك بگيرد تا فشار پخش شود. به همين خاطر يك كار ديپلماتيك پيچيده انجام داديم و گاز پروم روسيه و پتروناس مالزي را علاقه مند كرديم تا بيايند در اين سرمايه گذاري مشاركت كنند. آنها كه آمدند توتال با اشتياق بيشتري كار كرد.
• يعني فشار آمريكا هنوز هم محسوس است؟
بعد از قرارداد توتال اين فشار شكست.
• در پروژه خط لوله باكو ـ جيهان آيا كوتاهي نكرديم. يعني نمي توانستيم با توجه به مزيت هاي سياسي، اقتصادي و امنيتي كه اين طرح براي ما داشت، طوري رفتار كنيم كه اين خط لوله از ايران بگذرد؟
البته توجه داشته باشيد كه آمريكايي ها مصر بودند نگذارند نفت خزر از ايران عبور كند. اما اگر ما تسهيلات لازم را براي خريد و انتقال نفت خام درياي خزر فراهم مي كرديم يعني مي توانستيم نفت خام خزر را بخريم و آن را يا در ايران مصرف كنيم و يا صادر كنيم و اگر اين عمليات به سرعت انجام مي شد، قطعاً بي تاثير نبود.
• پس با من موافقيد كه در اين امر كوتاهي هايي شده است؟
البته مشكلات مقرراتي و اجرايي وجود داشته ولي به هر حال اگر سرمايه گذاري سريع تري انجام مي شد و شركت هاي توليدكننده خزر مطمئن مي شدند كه ما نفت خامشان را مي خريم حتماً روي پروژه تاثير مي گذاشت.
• قرار بود هيأت كارشناسي كره جنوبي براي بررسي خريد LNG به ايران سفر كند. بحث صادرات LNG ايران به كره جنوبي تا چه حد جدي است؟
اين هيأت به ايران آمده و از عسلويه نيز ديدن كرده است احتمال فروش LNG ايران به كره جنوبي زياد است.
• ظاهراً قرار است هفته آينده به مسكو برويد. آيا توافق نامه همكاري هاي طولاني مدت ايران و روسيه در اين سفر نهايي خواهد شد؟
ما يك متني را در اين خصوص به روس ها پيشنهاد كرده بوديم. آنها در مقابلش يك متن جديد را پيشنهاد كرده اند. اما خيلي اختلافي نداريم و احتمالاً اين متن در اين سفر نهايي خواهد شد.
• اما اين موافقتنامه قرار بود در پايان نشست مشترك گروه اقتصادي ايران و روسيه در اسفندماه سال گذشته امضا شود.
بله، همين طور است اما اختلافاتي در متن بود كه حالا حل شده. اين موافقتنامه، اصولي را براي مشاركت و همكاري بيشتر طرفين مشخص كرده است.
• وضعيت سرمايه گذاري خارجي را در كشور به ويژه در صنعت نفت چگونه ارزيابي مي كنيد؟
بخش نفت با بخش هاي ديگر صنعت كشور متفاوت است. بدين معنا كه زمينه سرمايه گذاري خارجي در اين بخش همواره آماده تر از بخش هاي ديگر بوده البته با اصلاح قانون حمايت از سرمايه گذاري خارجي متقاضيان بيشتري براي سرمايه گذاري در داخل آمده اند اما حتي قبل از اصلاح اين قانون، در بخش نفت به دليل ويژگي هاي خاص خودش علاقه مندي خارجي ها براي سرمايه گذاري زياد بوده است.
• اين كه مي فرماييد چه ويژگي هاي خاصي است؟
اولين ويژگي اين است كه اعتبار شركت ملي نفت ايران بين خارجي ها كمتر از اعتبار بانك مركزي نيست و خارجي ها تضمين اين شركت را براي بازگشت سرمايه خود قبول دارند و نيازي به تضمين بانك مركزي نيست حال اينكه ساير وزارتخانه ها و دستگاه هاي دولتي از چنين تواني برخوردار نيستند. ويژگي ديگر مربوط به نفت، گاز و فرآورده هاي نفتي است چرا كه در بازارهاي بين المللي همواره قيمت مشخص و كيفيت قابل تعريفي دارند و بازارش نيز كاملاً روشن و مشخص است. ويژگي سوم هم اين است كه چون بيشتر سرمايه گذاري هاي خارجي در بخش نفت در فلات قاره انجام گرفته و در خشكي نبوده است لذا خارجي ها كمتر دچار بوروكراسي داخلي شده و پرسنل شان نيز راحت تر بوده اند. لذا فكر مي كنم هم در گذشته و هم در حال حاضر متقاضي براي سرمايه گذاري در صنعت نفت زياد بوده ولي مشكلات و بوروكراسي داخلي باعث آن شده كه سرمايه گذاري هاي انجام شده با ميزان تقاضا متناسب نباشد.
• يعني پس از حمله آمريكا به عراق و شرايط خاص منطقه هيچ تغييري در تمايل شركت هاي خارجي براي مشاركت در پروژه هاي نفتي ايران حاصل نشده است و اين شركت ها چون گذشته تمايل دارند در ايران سرمايه گذاري گسترده انجام دهند؟
گزارشاتي كه به من رسيده نشان مي دهد كه اين تمايل هنوز وجود دارد. براي اينكه در بحث عراق اين طور به نظر مي رسد كه آمريكايي ها نظرشان هست كه شركت هاي نفتي خودشان و كشورهاي حامي حمله نظامي در عراق سرمايه گذاري كنند لذا خيلي از كشورهاي ديگر و پيمانكاري هاي آنها اميدي به كار در عراق ندارند. بنابراين فكر نمي كنم با توجه به امنيت موجود در ايران و شرايطي كه عرض كردم علاقه مندي به سرمايه گذاري در ايران كم شده باشد چرا كه ما هم بيشتر با شركت هاي اروپايي كار مي كرديم.
• به عنوان كسي كه معمولا مسئوليت مذاكرات را به عهده دارد واقعاً هيچ تاثيري در مذاكرات احساس نكرديد؟
تا به حال كه خير، چون پروژه هايي كه در دست مذاكره داشته ايم مانند گذشته ادامه مي كنيم.
• در مذاكراتي كه با شركت هاي نفتي انجام مي شود سياست كشورهاي متبوعشان به چه ميزان بر روند مذاكرات تاثيرگذار است؟
اين موضوع براي هر مذاكره اي متفاوت است. در كشورهايي كه سياست هاي اقتصادي آزاد دارند معمولاً دولت هايشان كمتر در امور شركت ها دخالت مي كنند يا حداقل اينكه كمتر تاثيرگذارند اما در كشورهاي در حال توسعه كه نقش دولت و سياست بر اقتصادشان قوي تر است دولت ها تاثيرشان بر شركت ها بيشتر است.
• وزارت امور خارجه اخيراً اعلام كرده كه چنانچه شركت هاي آمريكايي بخواهند مي توانند در ساخت نيروگاه اتمي بوشهر با روسيه همكاري كنند آيا اين سياست در بخش نفت نيز وجود دارد؟
ما مشكلي براي سرمايه گذاري شركت هاي آمريكايي و حضور آنان در مناقصه هاي پروژه هاي نفتي نداريم و همانطور كه مي دانيد قرارداد توسعه ميدان نفتي سيري چندسال پيش ابتدا با شركت كونوكو آمريكا امضا شد ولي دولت ايالات متحده جلوي اين قرارداد را گرفت الان هم محدوديت از طرف دولت آمريكاست يعني تحريم را آنها بر شركت هاي خودشان و ساير شركت هاي بين المللي وضع كردند. لذا هيچ وقت از طرف ايران ممانعتي براي سرمايه گذاري شركت هاي آمريكايي در صنعت نفت ايران وجود نداشته است.
• قانون داماتو كه تحريم ايران و مجازات شركت هاي آمريكايي و بين المللي سرمايه گذار در ايران را پيگيري مي كرد عملاً با امضاي قرارداد فازهاي ۲ و ۳ پارس جنوبي شكسته شد و پس از آن نيز قراردادهاي پي درپي مهر تاييدي شد بر اين شكست. اما بحثي كه شايد الان مجال طرحش باشد آن است كه صنعت نفت ايران چه ميزان از اين تحريم ها ضرر ديد؟
با امضاي قرارداد توتال در فازهاي ۲ و ۳ پروژه پارس جنوبي تحريم آمريكايي ها شكست خورد و بعد از آن هم آمريكايي ها ديگر نتوانستند قانون داماتو را پياده كنند لذا اين قانون تاثيري بر شركت هاي اروپايي نداشت اما اگر بخواهيم اثرات اين تحريم را بررسي كنيم بايد اذعان كرد كه به طور غيرمستقيم بر صنعت نفت تاثيراتي داشته است. به اين معنا كه شركت هاي نفتي آمريكايي شركت هاي بزرگي هستند و با عدم حضورشان در مناقصات احتمال افزايش قيمت ها به وجود مي آيد. البته اين يك احتمال است. به طور مثال در همين فازهاي ۲ و ۳ توتال و شل رقيب هم بودند و در عين حال كه شل شركتي قوي تر و بزرگ تر و توانمندتر از توتال بود قيمتي بسيار بالاتر از توتال داد.
• شل تحت فشار، قيمت بالاتري داده يا موضوع ديگري بوده است؟
البته شل نسبت به توتال آسيب پذيرتر بود ولي حاضر نشد تكنولوژي جداسازي آب و گاز در خشكي را در ايران اجرا كند و مي خواستند اين كار را در دريا انجام دهند. بالطبع قيمت اش نيز بالاتر رفت. من مي خواهم اين را بگويم كه اين طور نيست كه اگر شركتي بزرگ تر بود لزوماً قيمت اش پايين تر مي آيد ولي مي توان گفت با عدم حضور شركت هاي آمريكايي در مناقصات، دامنه رقابت محدودتر شده و اين موضوع به طور غيرمستقيم احتمالاً در برخي پروژه ها تاثيرگذار بوده است. نكته ديگر اينكه چون پيمانكاران نمي توانستند قطعات و خدمات را از شركت هاي آمريكايي بخرند در اين بخش هم احتمال افزايش قيمت با توجه به محدود شدن رقابت وجود داشته است.
• آقاي دكتر! در دوره اي كه نماينده دائم ايران در سازمان ملل بوديد ارتباط خوبي با ايراني هاي مقيم آمريكا و كشورهاي اروپايي ايجاد شده بود. بسياري از ايراني ها سرمايه هاي كلان دارند حتي برخي از آنان در امور نفتي و پالايشگاهي فعاليت مي كنند آيا برنامه اي براي انتقال اين سرمايه ها به داخل كشور داريد؟
در صورت تمايل ايراني هاي مقيم خارج وزارت نفت از سرمايه گذاري آنها استقبال مي كند من شخصاً فكر مي كنم برخوردي كه دولت با ايراني هاي خارج از كشور داشته آن طور كه بايد برخورد سازنده و جذب كننده اي نبوده است. البته هميشه تعريف كرده اند اما كشورهايي كه نيروي انساني زيادي در خارج از سرزمين مادري شان دارند تلاش مي كنند ارتباط اين افراد را با خودشان نزديك كنند.
• در آن دوره، نشست هاي فراواني با ايراني هاي مقيم آمريكا داشتيد نظرتان درباره آنان چيست؟
من فكر مي كنم ايراني هاي خارج از كشور اكثرشان افراد شايسته، دانا، متخصص و كاردانند و واقعاً باعث افتخار اين مملكت اند. ايراني هاي مقيم آمريكا نيز بهترين گروه خارجي در اين كشور به شمار مي آيند و در تحقيقاتي هم كه انجام شده بين اقليت هايي كه در داخل آمريكا زندگي مي كنند از نظر سطح تحصيلات، ميزان درآمد و مشاغل بالاي اجتماعي ايراني ها از همه مليت هاي ديگر بالاترند و جالب اينكه اين موفقيت را در شرايطي به دست آورده اند كه در تمام اين بيست و چند سال بعد از انقلاب اسلامي در جامعه آمريكا هميشه عليه ايران و ايراني تبليغ مي شده و در چنين فضايي موفقيت هاي آنان نشان دهنده توان بالاي ايراني هاست.
• براي اينكه بتوانيم در كنار سرمايه گذاري هاي شركت هاي خارجي از سرمايه هاي كلان ايراني هاي مقيم خارج و تخصص آنها استفاده كنيم چه پيشنهاد مشخصي داريد؟
من فكر مي كنم اگر دولت ساختاري به وجود آورد كه رابطه سازماني با اين افراد برقرار شود اتفاق خوبي خواهد افتاد. آن دوره كه من در سازمان ملل بودم طرحي را آماده كرده بودم كه متاسفانه عليرغم اينكه در دولت از آن استقبال شد هنوز به اجرا در نيامده است.
• چه طرحي پيشنهاد كرديد؟
در خيلي از كشورها يك وزير يا نمايندگاني در مجلس براي برقراري ارتباط با اتباع آنها در كشورهاي ديگر وجود دارد من آن موقع پيشنهاد داده بودم كه يك شوراي عالي به رياست رئيس جمهور تشكيل شود و چند ايراني خارج از كشور نيز عضو آن باشند و اين شورا بررسي كند كه چطور مي شود ارتباط اتباع ايراني خارج از كشور را با داخل بيشتر كرد. بنده برداشتم اين است كه آنها علاقه مندند اما ساختار متناسبي مهيا نيست كه آنها را جذب كند. البته مشكل تحريم در مورد آمريكا وجود دارد و در صنعت نفت نيز به علت سرمايه هاي بسيار سنگيني كه نياز دارد و تخصصي كه در اختيار پيمانكاران خاصي است فكر مي كنم براي شروع امكان پذير نباشد اما سرمايه هاي ايراني هاي خارج از كشور مي تواند در بخش پتروشيمي فعال باشد.
• مشتريان نفت ايران چه كشورهايي هستند؟
سياست فروش نفت را شركت ملي نفت ايران تعيين مي كند. بر اساس اين سياست نفت ايران يا به شركت هاي بزرگ نفتي دنيا كه پالايشگاه هاي متعددي در نقاط مختلف دارند با قراردادهاي درازمدت به فروش مي رسد و يا به پالايشگاه ها و يا شركت هايي كه با پالايشگاه ها قرارداد تصفيه دارند در حقيقت مشتريان عمده نفت ايران هستند و شركت نفت به كساني كه تجارت نفت مي كنند نفت نمي فروشد يعني علي الاصول كسي نمي تواند نفت ايران را بخرد و دوباره آن را در بازار بفروشد.
• كدام شركت ها، از ايران نفت مي خرند؟
شركت هاي اروپايي نظير شل، بي پي، توتال و. . . مشتريان اصلي ايران هستند ضمن اينكه حدود ۶۰ درصد نفت ايران هم در آسيا به فروش مي رسد.
• بسياري درباره قراردادهاي بيع متقابل سخن گفته اند. به عنوان كسي كه در انعقاد قرارداد فاز ۲ و ۳ پارس جنوبي نقش موثري داشته تحليل تان از اين نوع قراردادها چيست؟
شايد براي خيلي ها مشخص نباشد كه قراردادهاي بيع متقابل چه نوع قراردادي است. براي آن دسته از مخاطبان بايد بگويم كه در اين قراردادها شركت خارجي در ميدان نفتي يا گازي سرمايه گذاري مي نمايد تا ميدان به حد مشخصي از توليد برساند و در عين حال تعهد مي كند كه ميزان سرمايه گذاري اش از يك رقمي بيشتر نشود اگر در عمل بيشتر شود مبلغ اضافي را خودش بايد بپردازد بعد از توليد ميدان هم مجموعه پولي را كه سرمايه گذاري نموده بر اساس نرخ بهره توافق شده از برداشت محصولات ميدان مستهلك مي كند.
اين نوع قراردادها چند ويژگي دارد. نخست آنكه محصول ميدان به قيمت روز به فروش مي رسد بنابراين تعهد فروش هست اما به نرخ روز. دوم آنكه اين قراردادها مثل قراردادهاي پيمانكاري نيست كه براي هزينه كار يك عدد معيني توافق شده باشد تا اگر پايين تر از آن خرج كرد مابقي سود پيمانكار باشد بلكه عدد تعيين شده سقف است و براي هزينه كردن پيمانكار هم كميته اي متشكل از چهار نفر از طرف شركت نفت و به همان تعداد هم از طرف پيمانكار بر تمام خريدها و قراردادها و پرداخت ها از ابتدا تا انتها نظارت دارد و بايد مجوز اين كميته گرفته شود بنابراين شركت ملي نفت بر تمام مراحل اجرا نظارت دقيق دارد.
• نكته مهمي كه اينجا به وجود مي آيد تعيين نرخ بازگشت سرمايه است مثلاً بسياري معتقدند در فازهاي ۲ و ۳ پارس جنوبي نرخ بازگشت سرمايه بسيار زيادي در نظر گرفته شد.
نرخ بازگشت سرمايه شامل سود پول، سود پيمانكاري و برخي هزينه هايي است كه خود پيمانكار انجام مي دهد؛ مجموع اينها مي شود يك رقمي كه درباره فازهاي ۲ و ۳ حدود ۱۶ درصد تعيين شد كه البته در قراردادهاي بعدي به دليل بي اثر شدن قانون داماتو و كاهش ريسك پيمانكار در اين زمينه اين نرخ پايين آمد.
• مسئله اي كه مطرح مي شود نكات فني ميدان است. آيا پيمانكاراني كه در ميدان شريك نيستند و صرفاً تا مدت معيني براي برگشت سرمايه گذاريشان مي توانند از نفت يا گاز استحصالي استفاده كنند، آينده ميدان را در نظر مي گيرند؟
اين نكته اي است كه در قراردادهاي بيع متقابل مطرح مي شود كه چون پيمانكار شريك ميدان نيست ممكن است منافع درازمدت ميدان را در نظر نگيرد يعني ميدان را طوري طراحي كند كه تا زماني كه مي خواهد پولش را پس بگيرد توليدش بالا باشد و حال اينكه اگر مانند قراردادهاي پيش از انقلاب يا برخي كشورهاي ديگر در ميدان شريك باشد صيانت بلندمدت ميدان را در نظر خواهد گرفت. در اين باره لحاظ چند نكته مهم است.
اولاً بر اساس تفسير موجود از قانون شركت نفت نمي تواند قرارداد مشاركتي در ميادين نفتي و گازي با هيچ شركتي ببندد يعني اگر اين اشكال وارد هم باشد قانوناً اين امكان براي وزارت نفت وجود ندارد. ثانياً وقتي پيشنهاد طراحي ميدان پيمانكار ارائه مي شود كارشناسان توسط شركت نفت اين پيشنهادها را كاملاً بررسي مي كنند بنابراين دليلي ندارد اتفاقي كه بدان اشاره كرديد حتماً رخ دهد اگر چه عده اي مي گويند ممكن است اتفاق بيفتد.
البته اين نكته از نظر منطقي صحيح است كه اگر پيمانكار در ميدان مشاركت داشته باشد دقت بيشتري خواهد كرد اما ما از نظر قانوني نمي توانيم چنين كاري بكنيم. نكته ديگر اينكه بالاخره هر كاري منافع و مضاري دارد. حسن مهمي كه عده زيادي در مورد قراردادهاي بيع متقابل مطرح مي نمايند اين است كه پيمانكار خارجي بعد از اجراي پروژه و بازپرداخت سرمايه و سود معين ظرف حداكثر حدود ۶ سال از ايران مي رود و ديگر در تأسيسات نفتي ما خارجي وجود نخواهد داشت.
• آيا وزارت نفت به طلاي سياه صرفاً به عنوان يك كالاي اقتصادي نگاه مي كند يا اهرم سياسي آن را نيز لحاظ مي كند. اگر چنين است آيا تاكنون از اين حربه استفاده شده است؟
قطعاً از نفت مي توان به عنوان يك اهرم سياسي استفاده نمود وليكن اين موضوع بستگي به سياست هاي دولت دارد نه وزارت نفت. شركت نفت وظيفه فروش نفت را دارد و درآمدش هم مستقيم به حساب خزانه واريز مي شود اما اگر قرار باشد از نفت به عنوان يك اهرم سياسي استفاده كنيم بايد دولت سياست آن را تعيين كند.
• به اعتقاد من صرف انجام مناقصه براي واگذاري ميادين كافي نيست بلكه بايد مسائل سياسي و امنيتي را نيز در اين باره لحاظ كرد نظر شما چيست؟
قطعاً اين نكته درست است. مي شود از واگذاري پروژه ها به عنوان يك اهرم سياسي هم استفاده كرد. البته تاكنون وزارت نفت عمدتاً مسائل اقتصادي را ديده است و كمتر از اين نكته استفاده كرده است اما اخيراً در زمينه هايي كه مشكل داريم از اين اهرم استفاده كرده ايم.
• مي توانيد به برخي از اين زمينه ها اشاره كنيد؟
مثلاً در زمينه فروش LNG چون ما متاسفانه سهمي در بازار LNG دنيا نداريم براي اينكه در اين بازار سهمي پيدا كنيم، داريم از واگذاري پروژه ها به عنوان اهرمي براي اين موضوع استفاده مي كنيم.