پنج شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۸۱- June, 19, 2003
نقدي بر اجلاس گروه ۸ اويان
اتحاديه سوبسيد به گاوها
مخالفان گروه هشت معتقدند كه اين گروه اكنون با فراموش كردن هدف اعلام شده شان در مورد مبارزه با فساد مالي و بحران هاي اقتصادي به نام مبارزه با تروريسم به جنگ، سلطه و نظامي گري مشروعيت مي بخشند
اجلاس امسال گروه هشت در شهر كوچك اويان در دامنه كوه هاي پوشيده از برف آلپ برگزار شد. سران كشورهاي شركت كننده در اجلاس امسال در هتل هايي مجلل در شهر لوزان سوئيس اقامت داشتند كه به وسيله سيم هاي خاردار و صدها پليس به محاصره درآمده بودند. مقامات فرانسوي و سوئيسي اقدامات امنيتي بي سابقه اي را براي برگزاري اجلاس امسال به اجرا درآوردند. بيش از ۲۵ هزار نيروي امنيتي مسئوليت كنترل اوضاع سه شهر اويان فرانسه و لوزان و ژنو سوئيس را كه هر سه در كنار درياچه لمان واقع شده اند بر عهده داشتند. در طول مدت سه روزه برگزاري جلسات هيچ غريبه اي حق ورود به شهر اويان را نداشت. حتي ساكنان اين شهر نيز براي ورود و خروج بايد اجازه نامه مخصوص دريافت مي كردند. دولت سوئيس نيز بابت بسيج بيش از يازده هزار نفر نيروي امنيتي (از جمله استخدام قرضي هزار سرباز آلماني) براي برقراري امنيت اين كشور در طول مدت سه روزه برگزاري اجلاس هزينه اي در حدود پنجاه ميليون يورو متحمل شده است.
هفت يا هشت
016030.jpg

از سال ۱۹۶۵ تاكنون هر ساله رهبران هفت كشور عمده صنعتي و ثروتمند جهان (ايالات متحده، كانادا، فرانسه، آلمان، انگليس، ايتاليا و ژاپن) گرد هم آمده و راجع به مسائل عمده اقتصادي و سياسي جهان به مشورت و تصميم گيري مي پردازند. اولين اجلاس گروه هفت در سال ۱۹۶۵ به ابتكار والري ژيسكاردستن، رئيس جمهور وقت فرانسه، براي تبادل نظر در مورد وضعيت اقتصادي جهاني و چگونگي برخورد با شوك هاي بزرگ نفتي برگزار شد. در ابتدا قرار نبود تا كانادا به عضويت اين گروه درآيد، اما به درخواست ايالات متحده اين كشور نيز به كلوپ كشورهاي ثروتمند جهان پذيرفته شد. در آغاز موضوعات اقتصادي عمده ترين دستور كار اين اجلاس را تشكيل مي دادند، اما با گذشت سال ها مسائل ديگري از قبيل موضوعات زيست محيطي، بهداشت جهاني و وضعيت سياسي جهان نيز وارد دستور كار گروه هفت شده است.
در سال ۱۹۹۱ پس از فروپاشي شوروي به روسيه اجازه داده شد تا به عنوان ناظر در جلسات مربوط به موضوعات اقتصادي مشاركت كند. در سال ۱۹۹۴ اين كشور به عضويت دائمي اين گروه پذيرفته شد و بدين ترتيب گروه هفت به گروه هشت تبديل شد. با اين حال، هنوز روسيه نمي تواند در اجلاس وزراي كشورهاي صنعتي كه همه ساله در آستانه برگزاري اجلاس سران اين كشورها صورت مي گيرد شركت كند. هر سال يكي از كشورهاي عضو به صورت دوره اي ميزبان جلسات گروه هشت است. در سال ۲۰۰۱ شهر جنواي ايتاليا، در سال ۲۰۰۲ شهر كاناناسكيس در كانادا و بالاخره در سال ۲۰۰۳ شهر اويان فرانسه در روزهاي يازدهم، دوازدهم و سيزدهم خرداد ميزبان اين اجلاس بودند. در سال ۲۰۰۴ ايالات متحده ميزباني گروه هشت را بر عهده خواهد داشت.
اجلاس امسال
اجلاس گروه هشت در سال ۲۰۰۳ از اهميت خاصي برخوردار بود. اهميت اجلاس امسال به اين خاطر بود كه پيش از برگزاري آن شكافي عميق بر سر مسئله جنگ آمريكا و عراق در بين كشورهاي عمده صنعتي جهان ايجاد شده بود. فرانسه، آلمان و روسيه عمده ترين مخالفان حمله نظامي آمريكا به عراق بودند؛ در حالي كه انگلستان و ژاپن به صراحت و كانادا تلويحاً از حمله آمريكا به عراق حمايت كردند. به ويژه، شكاف بين ايالات متحده و فرانسه به نحو بي سابقه اي عميق شده بود و رئيس جمهور آمريكا به دفعات خشم شديد خود از سياست هاي دولت فرانسه در مورد مسئله عراق را اعلام كرده بود. به همين دليل ناظران پيش بيني مي كردند كه اين اجلاس از يك طرف بتواند فرصتي براي التيام شكاف هايي باشد كه بر سر مسئله عراق ايجاد شده بود و از سوي ديگر اين خطر وجود داشت كه اجلاس فوق بار ديگر به محل منازعه اي سخت و خطرناك ميان آمريكا و متحدان سنتي اش از يكسو و كشورهاي اروپايي و روسيه از سوي ديگر تبديل شود.
در هر صورت، در اين اجلاس امسال رهبران كشورهاي صنعتي ترجيح دادند تا به جاي پرداختن به مسائل مورد اختلاف در گذشته به بحث در مورد آينده بپردازند. هر چند در مورد اين مسائل نيز توافق زيادي ميان آمريكا و انگليس با كشور ميزبان و نيز آلمان و روسيه وجود نداشت. اختلاف نظرهاي عميقي ميان اين دو گروه بر سر چگونگي برخورد با مسئله اي كه «تلاش ايران و كره جنوبي براي دستيابي به سلاح هاي كشتارجمعي» عنوان مي شود وجود داشت. اتهامي كه دولت ايران بارها آن را بي پايه و اساس خوانده است.
ما در جهاني مملو از حماقت زندگي مي كنيم. در حالي كه اكنون بيش از دو ميليارد نفر از مردم دنيا با درآمدي برابر با يك دلار در روز زندگي مي كنند، هر گاو اروپايي روزي دو دلار سوبسيد دولتي دريافت مي كند و دولت آمريكا روزانه سه دلار از هر شهروند خود براي برنامه هاي تسليحاتي اش ماليات مي گيرد.
مخالفان گروه هشت
016040.jpg

از سال ۲۰۰۰ تاكنون كشورهاي ميزبان اجلاس گروه هشت با كابوسي دائمي مواجه بوده اند: جنبش معترضان. در اجلاس سال ۲۰۰۱ گروه هشت در جنواي ايتاليا، ۲۵۰ هزار مخالف سازمان تجارت جهاني دست به برگزاري تظاهرات زدند كه در جريان آن يك دانشجوي ايتاليايي به نام كارلو گويلياني به ضرب گلوله نيروهاي پليس به قتل رسيد. در سال بعد، دولت كانادا با درس گرفتن از حوادث ايتاليا اجلاس گروه هشت را در ناحيه دور افتاده كاناناسكيس در ميان كوه هاي سر به فلك كشيده راكي برگزار كردند كه تا نزديك ترين شهر نسبتاً بزرگ (كالگاري) بيشتر از صد كيلومتر فاصله داشت. در نتيجه تعداد بسيار كمي از خبرنگاران و همچنين معترضان توانستند در محل برگزاري اجلاس حاضر شوند. امسال نيز انتخاب شهر اويان به اين دليل صورت گرفته بود كه صعب العبور بودن مسيرهاي منتهي به شهر و قابليت كنترل آنها به دولت فرانسه اجازه مي داد تا از اعتراضات احتمالي كه مي توانستند روند برگزاري اجلاس را مختل كنند جلوگيري كند. در نتيجه، امسال به دليل ممانعت پليس فرانسه از ورود متعرضان به شهر اويان، اغلب اعتراضات در خاك سوئيس و به خصوص در شهر ژنو صورت گرفت. در تظاهرات روز يازدهم خرداد در ژنو بيش از يكصد و بيست هزار نفر شركت كردند. اين تظاهرات تقريباً در تمام مدت برگزاري همراه با آرامش و رعايت نظم عمومي و قانون بود. در جريان تظاهرات امسال درگيري هاي پراكنده اي بين نيروهاي امنيتي فرانسه و سوئيس با معترضان روي داد و پليس از گاز اشك آور، گلوله هاي پلاستكي و ماشين هاي آب پاش براي متفرق كردن تظاهركنندگان استفاده كرد.
مخالفان گروه هشت چه مي گويند
اغلب مخالفان گروه هشت به اين نكته معترض هستند كه اين گروه در حالي مي كوشد تا نقش حاكم جهاني را بازي كند كه به هيچ وجه چنين وظيفه اي از سوي كشورهاي جهان بر دوش آن گذاشته نشده است. آنها گروه هشت را نهادي غيرقانوني مي دانند كه علائق و جهت گيري هاي خود را به ديگر كشورهاي جهان تحميل مي كند. سياست هايي كه باعث افزايش تمركز ثروت جهان در اين كشورها شده، موجب بي ثباتي در اشتغال و وضعيت زندگي ميليون ها كارگر در سراسر جهان مي شود و انحصارگرايي فرهنگي و تخريب محيط زيست را تشويق مي كند.
از سال هاي ۱۹۸۰ به بعد، گروه هشت به مرجع تعيين كننده سياست هاي جهاني سازي تبديل شده است. سياست هايي كه به نفع شركت هاي چندمليتي بوده، خصوصي سازي و تجارت آزاد را تشويق مي كند و خواستار كاهش هزينه هاي عمومي است. گروه هشت براي اعمال اين سياست ها به نهادهاي مالي بين المللي از قبيل صندوق بين المللي پول و بانك جهاني و همچنين سازمان تجارت جهاني متكي است كه تحت كنترل و نفوذ كشورهاي عضو اين گروه قرار دارند. مخالفان معتقدند كه كشورهاي گروه هشت اكنون با فراموش كردن هدف اعلام شده اين گروه در مبارزه با فساد مالي و بحران هاي اقتصادي، به نام مبارزه با تروريسم به جنگ، سلطه و نظامي گري مشروعيت مي بخشند. دولت هاي عضو اين باشگاه در حالي مدعي مبارزه با فقر هستند كه سياست هاي بانك جهاني همچنان دارد كشورها را همانند آرژانتين به ورطه ورشكستگي مي كشاند.
شعار مخالفان و معترضان جهاني شدن اين است كه «جهاني ديگر ممكن است».
جنبش كله سياه ها يا روشنفكران
صحبت كردن در مورد مخالفان گروه هشت و سازمان تجارت جهاني (مخالفان جهاني شدن) كار آساني نيست. اغلب مردم اين افراد را به عنوان افرادي خرابكار، بي اعتنا به قانون و حتي خطرناك مي شناسند كه كاري جز تخريب و انگيزه اي جز غارت ندارند. اما واقعيت اين است كه گروه هاي مخالف جهاني شدن بسيار متنوع گوناگون هستند و آشوبگران افراطي موسوم به كله سياه ها تنها بخش كوچكي از آنها را تشكيل مي دهند. اشكال اعتراض اين گروه ها بسيار متفاوت است و از صورت هاي مرسوم اعتراض از قبيل تجمع و راهپيمايي تا روش هاي غيرمرسوم مثل رقص و آواز دسته جمعي را در برمي گيرد.
نكته مهم اين است كه برخلاف آنچه غالباً تصور يا تبليغ مي شود، اغلب اعتراضات مخالفان جهاني شدن به صورت آرام، قانوني و مسالمت آميز انجام مي شود.
بسياري از معترضان به جهاني شدن و سازمان تجارت جهاني روشنفكراني هستند كه دغدغه صلح، عدالت اقتصادي و محيط زيست را دارند. تجارت عادلانه با كشورهاي در حال توسعه، بخشودگي بدهي هاي كشورهاي فقير و توجه به مسائل فرهنگي و اجتماعي در كنار مسائل اقتصادي در جلسات گروه هشت، از خواسته هاي متنوع معترضان به اين گروه است.
در طول مدت سه روزه برگزاري جلسات سران گروه هشت، معترضان به جهاني شدن نيز در شهر آنه ماس فرانسه دست به شبيه سازي مذاكرات اين گروه زدند و در مورد موضوعات مورد توجه خود به بحث و تبادل نظر پرداختند.

بدل اينديرا
تدارك سونيا گاندي براي انتخابات آتي هند
016050.jpg
انتخابات ۲۰۰۴ هند عرصه رويارويي دو حزب بهاراتياجاناتا پارتي يا BJP و حزب كنگره ملي هند موسوم به INC و بالا گرفتن دور جديدي از تلاش هاي INC براي بازگشت به عرصه سياسي هند تحت رهبري سونيا گاندي خواهد بود. آتال بيهاري واجپايي نخست وزير كنوني هند مي گويد در انتخابات بعدي لعل كريشان ادواني معاون نخست وزير، رهبري BJP را بر عهده خواهد داشت در حالي كه ادواني مي گويد واجپايي رهبر حزب در انتخابات ۲۰۰۴ خواهد بود.
با چنين اشارات سرگيجه آوري عجيب نيست كه BJP طي هفته هاي اخير درگير نبرد سياسي درون حزبي فراگيري بوده كه در آن دو اردوگاه واجپايي و ادواني رودرروي هم صف آرايي كرده اند. اين مناقشه زماني آغاز شد كه ونكايد نايدور رهبر كنوني حزب، كسي كه بسياري او دست نشانده ادواني مي پندارند در نطقي اعلام كرد BJP در انتخابات بعدي با دو نامزد شركت خواهد كرد. واجپايي ۶۶ ساله خود را رهبر بلامنازع BJP مي پندارد و همين قانون نانوشته موجب شد درست در زماني كه براي ديدار از سه كشور اروپايي هند را ترك گفته بود مناقشه درون حزبي بالا گرفته و جايگاه او را در ساختار قدرت BJP متزلزل كند.
اختلاف نظرهاي درون حزبي BJP در آستانه انتخابات سال آتي ميلادي در حزبي كه قدرت اصلي را در كابينه ۲۴ حزبي ائتلافي هند در اختيار دارد كاملاً طبيعي به نظر مي رسد. علاوه بر مشكلات معمولي كه هر حزب حاكمي پس از طي دوره اي از عملكرد ضعيف با آن روبه رو مي شود BJP مشكلات خاص خود را هم دارد. يكي از جديدترين اين مشكلات اين است كه واجپايي به عنوان چهره سياسي پيشرو اين حزب كه آراي بسياري را به خود اختصاص مي داد تصريح كرده در انتخابات بعدي شركت نخواهد كرد. اين در حالي است كه مردم هند معمولاً به اشخاص و نه احزاب راي مي دهند. در حالي كه بسياري از صاحبنظران سياسي كناره گيري واجپايي از قدرت را به مناقشه قدرت دروني حزب در BJP نسبت مي دهند اما مقامات حزبي تاكيد دارند آنچه در درون حزب در حال وقوع است صرفاً تحولاتي ساده براي قرار دادن افراد مناسب در جايگاهي شايسته آنان است.
به دنبال ماه ها مناقشه سياسي، مذهبي در ايالت هاي غربي هند و رويارويي مسلمانان و هندوهاي افراطي طي دو سال گذشته اكنون BJP آن حزب قدرتمندي نيست كه در انتخابات ۱۹۹۹ با قدرت از ساير رقبا پيشي گرفت. اين حزب امروز تحت الشعاع تحركات نيروهاي درون حزبي اي قرار دارد كه هر يك حزب را به يكسو مي كشند. ملاحظه اين جريانات و شناسايي هدف هايي كه دنبال مي كنند هم كار سختي نيست. جناح هاي تندرو اعتقاد دارند حزب با روي آوردن به مواضع ملي گرا به حامي هندوئيسم توفيق بيشتري به دست خواهد آورد. اينان مسلمانان و مسيحيان را غاصب مي پندارند و خواستار سركوب هستند. اين جناح ها صراحتاً خواستار تكيه بر آراي هندوها به عنوان مهم ترين بستر قدرت حزب هستند.
در آن سوي طيف، واجپايي قرار گرفته كه ديدگاهي كاملاً متفاوت دارد. او در نطق خود به مناسبت روز استقلال هند كه اواسط ماه اوت گذشته در دهلي نو برگزار شد به صراحت شورش هاي گجرات را محكوم كرد. او در اظهاراتش تلويحاً مسلمانان را بازيچه جناح هاي سياسي اي خواند كه براي ايجاد شكاف در بين هواداران BJP و بي ثبات كردن اين حزب تلاش مي كنند. انتخابات عمومي ۲۰۰۴ هند شاهد بازگشت حزب كنگره ملي هند به عرصه فعاليت هاي سياسي اين كشور و تلاش رهبران اين حزب براي در اختيار گرفتن دوباره قدرت خواهد بود. سونيا گاندي پس از سال ها كناره گيري از فعاليت هاي گسترده سياسي باري ديگر وارد ميدان خواهد شد تا بخت خود و حزب اش را بيازمايد. كنگره ملي هند افتخار ۴۶ سال حاكميت بر هند، پس از استقلال اين كشور از بريتانيا در سال ۱۹۴۶ را در كارنامه خود دارد. رقيب جدي INC يعني بهاراتياجاناتا پارتي اعلام آمادگي كرده تا در صورت لزوم پس از انتخابات سال آينده ميلادي براي تشكيل دولت با INC ائتلاف كند.
سونيا گاندي به عنوان رهبر حزب كنگره ملي درصدد احياي ايدئولوژي سكولار اين حزب براي رويارويي با ديدگاه هاي تند و افراطي BJP و نگرش سرسختانه آنها به مسائل مذهبي يا Hindutva است. سونيا گاندي كه همسر راجيو گاندي نخست وزير فقيد هند و عروس اينديرا گاندي، رهبر افسانه اي كنگره ملي هند است، حزب بهاراتياجاناتا را به پيگيري سياست هاي افراطي در حمايت از هندوها متهم مي كند و اين حزب را شريك خشونت هايي مي داند كه طي سال گذشته از سوي هندوهاي افراطي در آيهودا و ساير نقاط گجرات به مسلمانان روا داشته شد.
نقطه اوج رويكردهاي سكولار سونيا گاندي و INC به مسايل هند در موضع گيري هاي او در قبال جامو و كشمير به منصه ظهور رسيد. هر چند اين سخت گيري هاي نهرو، اينديرا گاندي و همسرش راجيو گاندي بود كه مسلمانان جامو و كشمير را به شهرونداني درجه دو در هند تبديل كرد. اكنون سونيا گاندي در تلاش است باري ديگر آنان را به شهروندان تمام عيار هندي تبديل كند. براي شروع پس از انتخابات سال گذشته در اين منطقه به رغم پيروزي قاطع INC او به يك مسلمان محلي اجازه داد قدرت را در اين ناحيه به دست گيرد. آخرين نشست عمومي رهبران INC هم مدتي قبل با هدف جلب توجه عمومي به جامو و كشمير و تقويت برنامه جذب توريست اين ايالت در سري نگر مركز جامو و كشمير برگزار شد. حتي گفته مي شود او به شانزده دولت محلي هند در ايالت هايي كه قدرت در اختيار INC است دستور داده تمامي تلاش خود را براي يافتن شغلي براي كشميري هاي بيكار به كار گيرند. اكثر شعارهايي كه او مطرح كرده يادآور ديدگاه ها و شعارهاي تبليغاتي اينديرا گاندي است. شعار محوري امروز او يعني «دست كنگره در دست فقراي اين سرزمين است» تكرار شعار معروف فقرزدايي اينديراگاندي است. هر چند بسياري اميد دارند اين دو شعار تاثيري مشابه بر فقراي اين سرزمين نداشته باشد. اينديراگاندي در تلاش براي فقرزدايي، خانواده هاي فقير را به حاشيه شهرها راند تا آنان را از نگاه جست وجوگر خارجي ها دور نگاهدارد.

يادداشت سياسي
شمارش معكوس براي كرزاي
نادر كريمي جوني
آيا اقتدار و حاكميت دولت كرزاي در مرزهاي شهر كابل پايان مي پذيرد؟ اكنون و پس از گذشت قريب به هجده ماه از تأسيس حكومت و تشكيل دولت موقت و انتقالي در افغانستان هيچ كس نمي تواند به اين پرسش قاطعانه پاسخ منفي بدهد. چنانكه حامد كرزاي نيز به عنوان رئيس دولت انتقالي، هنگامي كه با بي اعتنايي و نافرماني جنگ سالاران قديمي مواجه شد، سرانجام در اواخر ارديبهشت ماه جاري طي پيامي به سران استان ها و قبايل افغانستان اعلام كرد كه چنانچه استانداران و سران قبايل از واريز درآمدهاي خود به خزانه دولت سرباز زنند او (حامد كرزاي) لويه جرگه را تشكيل خواهد داد و پايان كار دولت انتقالي را اعلام خواهد كرد.
بدون ترديد دولت انتقالي افغانستان، كه بيش از شش ماه به پايان عمر آن زمان باقي نمانده، با دشواري هاي فراواني روبه روست؛ اين دولت كه براي برداشتن گام هاي ابتدايي بر روي كمك هاي وعده داده شده از سوي جامعه جهاني حساب زيادي باز كرده بود، در عمل با عدم اجراي تعهدات اعلام شده از سوي متعهدين مواجه شد و حامد كرزاي در سفر فوريه گذشته اش به ژاپن، در اجلاس دوم توكيو، از عدم پرداخت تعهدات مالي اين كشورها انتقاد كرد و خواستار تسريع در اجراي اين تعهدات شد. پرداخت نشدن اين تعهدات، نه تنها اجراي بسياري از پروژه هاي بازسازي افغانستان را متوقف كرد، بلكه عملي شدن برخي برنامه هاي دولت موقت را نيز دچار اخلال كرده، چنانكه انجام برنامه هاي كشت جايگزين كه در آن ضمن كمك به كشاورزان افغان، مزارع غيرقانوني خشخاش به زير كشت محصولات قانوني، مي رفت با كندي صورت گرفت. در اين باره هرچند سخنگوي دولت موقت افغانستان در هفته گذشته طي مصاحبه اي با BBC توضيح داد كه هزاران هكتار از مزارع خشخاش به زير كشت محصولات ديگر رفته است و قريب به هشت ميليارد دلار از مواد مخدر توليدي در افغانستان از سوي مأموران دولتي نابود شده است، اما سرانجام پذيرفت كه برنامه توقف توليد مواد مخدر آن گونه كه انتظار مي رفت، پيشرفت نداشته است. البته اين ناكامي با بررسي آمار توليد مواد مخدر در افغانستان بيشتر نمايان است، چه آنطور كه خبرگزاري رويترز گزارش كرده است در حالي كه طي سال ۲۰۰۱ ميلادي حدود ۳۴۰۰ تن ترياك از خشخاش كشت شده در مزارع افغانستان به دست آمد، در سال ۲۰۰۲ اين مقدار به ۳۵۰۰ تن رسيد و امسال كارشناسان UNODC ـ پيش بيني مي كنند كه ۳۶۵۰ تن ترياك از مزارع خشخاش افغانستان حاصل شود. در همين رابطه گاردين نيز همان هنگام نوشت درآمد ۱۶۰۰۰ دلاري كشاورزان افغاني از هر هكتار خشخاش كشت شده، به هيچ روي با كمك ۵۰۰ دلاري كه دولت انتقالي براي تبديل هر هكتار مزرعه خشخاش به كشت هاي قانوني پرداخت مي كند، تناسب ندارد و به همين دليل سطح زير كشت خشخاش امسال به ۲۲۵ هزار هكتار رسيده است.
در عين حال تداوم حضور و عمليات نيروهاي القاعده و طالبان مشكلات موجود فرا روي حامد كرزاي را تعميق كرده است و اگرچه كرزاي در اواخر آوريل گذشته تلاش كرد تا با بخشيدن رهبران مياني طالبان زمينه بازگشت ايشان را به درون حاكميت به وجود آورد، اما روشن بود كه اين تمهيد حامد كرزاي بسياري از هواداران دولت موقت را دچار نگراني خواهد كرد چنانكه حتي برخي اعضاي كابينه دولت انتقالي، با الفاظي ناخوشايند و تند به استقبال اين اقدام كرزاي رفتند. با اين حال تمهيد اخير رئيس دولت موقت افغانستان هيچ پاسخ دلگرم كننده اي را از سوي نيروهاي طالبان در بر نداشت و ملا دادالله، يكي از رهبران پرنفوذ طالبان با لحني تهديدآميز به دعوت كرزاي پاسخ گفت و تأكيد كرد كه مردم افغانستان يا از همكاري با دولت حامد كرزاي خودداري كنند يا عواقب آن را بپذيرند البته در جايي كه رهبران طالبان با نيروهاي خود به پاكستان گريخته اند و در مناطق شمالي آن كشور استعداد نظامي خود را حفظ كرده و حتي تعداد نيروها و كيفيت تجهيزات خويش را نيز ارتقا داده اند. بديهي است كه دعوت كرزاي از چهره هاي مياني طالبان، شايد نتيجه اي در بر داشته باشد به ويژه اينكه طالبان اميد بسته است كه با انجام عمليات ايذايي عليه نيروهاي حامد كرزاي و سپاه پاسدار صلح بين المللي ـ نظير آنچه كه به كشته و مجروح شدن نيروهاي آلماني انجاميد ـ زمينه را براي خروج نيروهاي بين المللي و تضعيف روحيه سربازان افغان فراهم نمايند و مجدداً براي به دست گيري قدرت شانس خود را بيازمايند. البته مقامات افغان بارها از بي تفاوتي دولت پاكستان در قبال حضور نيروهاي طالبان و القاعده در خاك آن كشور انتقاد نموده و حتي تلويحاً دولت اسلام آباد را به هم دستي با اين دو گروهك غيرقانوني متهم كرده اند. در اين باره يكي از سخنگويان دولت حامد كرزاي، آقاي هلال الدين هلال طي مصاحبه اي با صداي آلمان ناخرسندي دولت متبوع خود را از حضور نيروهاي طالبان و القاعده اعلام كرد و گفت كه نيروهاي طالبان در شمال پاكستان آموزش مي بينند.
اما به رغم ناكامي ها، حامد كرزاي دستاوردهايي براي دلگرم كردن شركاي خارجي افغانستان نيز داشته است مثلاً پاسخ مثبت عبدالرشيد دوستم و ژنرال اسماعيل خان استاندار هرات و واريز حدود ۴۰ ميليون دلار از عايدات گمركات غرب و شمال افغانستان به حساب دولت مركزي نشان مي دهد كه رهبران قدرتمند افغان هنوز به حامد كرزاي و. . . دولت موقت وفادارند و با ياري خود تداوم حكومت او را ميسر مي سازند. حامد كرزاي همچنين مي تواند از كاهش جنگ هاي ميان قومي و منازعات داخلي خوشحال باشد چه طي يك سال گذشته جنگ ها و منازعات داخلي كه گاه چند استان كشور را در بر مي گرفت، فروكش كرده و چشم اندازهايي براي تشكيل ارتش ملي كشور پديد آورده است. با اين همه، واقعيت هاي جاري در افغانستان غيرقابل انكار است، رشد روزافزون توليد و صدور مواد مخدر، عمليات هاي غيرقابل كنترل بقاياي القاعده و طالبان، وجود برخي جنگ سالاران مخالف و آشوبگر مانند گلبدين. . . همه و همه خطراتي است كه وضعيت نگران كننده اي را در افغانستان به وجود آورده است و اگر حامد كرزاي نتواند در شش ماه پاياني عمر دولت انتقالي، راه حل مناسبي را براي مهار و رفع اين مشكلات تدبير كند، آن گاه احتمالاً براي او دستيابي به رياست جمهوري افغانستان، چنانكه اميد بسته است، بسيار دشوار خواهد بود.

حاشيه جهان
• بزرگداشت قيام كارگري آلمان شرقي
016035.jpg

۵۰ سال پيش، روز ۱۶ ژوئن سال ۱۹۵۳ هزاران كارگر در ۲۶۲ شهر و روستا در كشوري كه آن روز جمهوري دموكراتيك آلمان ناميده مي شد و بعدها آلمان شرقي نام گرفت، به خيابان ها ريختند. آنها خواستار آزادي زندانيان سياسي، شرايط بهتر كاري و دموكراسي بودند. اين اجتماع ترسي در دل رهبران آلمان شرقي برانگيخت كه هيچ گاه بيرون نرفت. در پايان آن روز سربازان اتحاد جماهير شوروي به همراه پليس آلمان شرقي با پشتيباني تانك هايشان به جمعيت حمله كردند، تعداد زيادي را بازداشت كرده و تعدادي را نيز به قتل رساندند. تعداد كشته شدگان آن روز بين ۲۵ تا ۳۰۰ نفر تخمين زده شد. آلماني ها عقيده دارند كه اين روز بين غيرآلماني ها خيلي شناخته شده نيست.
به اعتقاد آنها ماجراي ۱۶ ژوئن تحت تاثير اقدامات قهرمانانه ديگري كه در كشورهاي بلوك شرق انجام شد، قرار گرفته است. از جمله اين اقدامات مي توان به قيام ۱۹۵۶ مجارستان، بهارپراگ در سال ۱۹۶۸ و جنبش اتحاديه هاي كارگري لهستان در دهه ۱۹۸۰ اشاره كرد.
پنجاهمين سالگرد اين اتفاق توجه بيشتري را در خود آلمان جلب كرده است. يك فيلم مستند در اين باره از تلويزيون آلمان پخش شده و قرار است تجمع بزرگي در برلين برگزار شود. به اعتقاد آلماني ها، اين واقعه اولين شورش در بلوك كمونيستي بوده است. اولين واقعه اي كه نشان داد اين ادعا كه حزب كمونيست يك حزب مردمي است، دروغي بيش نيست.

• جاسوس بازي ادامه دارد
016045.jpg

مقامات اطلاعاتي روسيه هفته پيش اعلام كردند كه يك افسر اطلاعاتي روسيه كه در آمريكا مشغول به كار بوده، پس از بازگشت به روسيه دستگير شده است. الكساندر زاپورژسكي افسر سابق سرويس اطلاعات خارجي روسيه به جرم جاسوسي براي ايالات متحده به ۱۸ سال زندان محكوم شده است. او ساكن مريلند است ولي در نوامبر ۲۰۰۱ براي انجام كاري به مسكو مي آيد. او بلافاصله دستگير شده و به زندان مي افتد.
رسانه هاي روسيه او را به همكاري با آمريكا در دستگيري رابرت هنسن متهم مي كنند. رابرت هنسن يكي از افسران FBI بود كه به مدت ۲۰ سال براي اتحاد جماهير شوروي و بعد از آن روسيه جاسوسي مي كرد. در فوريه ۲۰۰۱ رابرت هنسن توسط سازمان هاي ضدجاسوسي شناسايي شد و به زندان افتاد. او به حبس ابد محكوم شده است. به عقيده رسانه هاي آمريكايي، روس ها هيچ مدركي ندارند كه زاپورژسكي در اين قضيه دست داشته باشد به جز اينكه زمان دستگيري هنسن چند ماه قبل از بازگشت او به روسيه بوده است. البته مقامات سازمان سيا هنوز اظهارنظري در اين رابطه نكرده اند. داستان زاپورژسكي نشان مي داد كه با گذشت بيش از ۱۲ سال از پايان جنگ سرد، هنوز عمليات جاسوسي در سطح گسترده اي در هر دو سو ـ مسكو و واشنگتن ـ ادامه دارد. مقامات اطلاعاتي روسيه اعلام كرده اند فعاليت هاي ضد جاسوسي شان را گسترش خواهند داد چون فكر مي كنند كساني از داخل سرويس هاي جاسوسي خودشان اطلاعاتي را در اختيار آمريكايي ها قرار داده اند كه منجر به دستگيري هنسن و آمس شده است. آلدريچ آمس نيز يكي از مهم ترين جاسوسان روسيه در دستگاه حكومت آمريكا بود. او در سال ۱۹۹۴ پس از ۹ سال جاسوسي براي روس ها دستگير شد. روس ها ادعا مي كنند كسي كه اطلاعات مربوط به او و هنسن را در اختيار آمريكايي ها گذاشته، ۶ ميليون دلار پاداش گرفته است.

• در راه آزادي ماهي ها
016055.jpg

جورج بوش رئيس جمهور آمريكا كه براي جشن ۶۹ سالگي بوش پدر به همراه همسرش لورا به خانه پدري اش در ماينه (Maine) رفته بود هنگام تفريح در دريا با خطر سقوط به آب مواجه شد. بوش پس از آنكه با پدرش در باغ خانه پدري به ورزش هاي مفرح و گوناگون پرداخت به همراه پدرش سوار قايق فيلدسيتي (صداقت) شده و به صيد ماهي رفت. پدر و پسر كه تنها براي خوشگذراني ماهي صيد مي كردند پس از چند ساعتي ماهيگيري تصميم به بازگرداندن ماهي ها به آب گرفتند. جورج بوش كه خود را مسئول برقراري دموكراسي و آزادي از جهان مي داند! ماهي ها را ميان دستانش گرفته و به آب مي انداخت اما يك بار در حالي كه بيش از حد معمول از لبه كشتي خم شده بود در اثر موج بزرگي كه كشتي را تكان داد نزديك بود با سر به درون آب بيافتد اما به سختي توانست تعادل خود را به دست بياورد. گويا بوش به شدت از اين حادثه ترسيده و پس از آن بي رغبت و با احتياط بيشتري ماهي ها را به درون آب انداخته است!

جهان
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |