پنج شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۰۸۱- June, 19, 2003
ورزش
Front Page

انتخابات بارسلونا ۲۰۰۳
بارسا يك ملت است
انتخاب لاپورتا از اين نظر حائز اهميت بود كه او بزرگ ترين نقطه ضعف بارسلونا يعني مشكلات بوروكراتيك و سياسي پشت پرده را هدف قرار داده بود
آران
016140.jpg

انتخابات مردمي ترين سامانه فوتبال دنيا پس از يك ماه كشاكش ميان طيف هاي ذي نفوذ در بارسا، با پيروزي «خوان لاپورتا» به پايان رسيد. اين نمايش بزرگ فوتبال و دموكراسي كه هفته هاي اخير رسانه هاي جهاني را به خود مشغول داشته بود، در حالي برگزار شد كه خارج از اسپانيا به ندرت مي توان مدلي مشابه از يك باشگاه عظيم مردمي با سيستم انتخاباتي استاندارد و نامزدهاي جدي و متنوع پيدا كرد.
۵۰ هزار نفري كه در انتخابات يكشنبه ۱۵ ژوئن شركت كردند، تقريباً نيمي از جمعيت ۹۴ هزار نفري اعضاي رسمي بارسا محسوب مي شوند كه به نمايندگي از حدود ۴ ميليون كاتالان حق رأي دارند.
كافي است اين ساختار را با باشگاه هاي بزرگ و پرهوادار ايتاليايي و انگليسي مقايسه كنيد تا پي به بستر اجتماعي غني فوتبال اسپانيا ببريد. برخلاف باشگاه هاي بزرگ ايتاليايي كه توسط يك چهره اقتصادي ـ سياسي يا يك خانواده مافيايي اداره مي شوند و حداكثر دخالت هوادارانشان در جريان امور از طريق تهديدهاي گاه و بي گاه است، در اسپانيا عمده باشگاه هاي ريز و درشت از ساختاري دموكرات برخوردارند و هريك ملتي كوچك را پشت سر خود مي بينند. شعار «بارسا يك ملت است» كه در نخستين روزهاي رقابت انتخاباتي از سوي مسئولان باشگاه و به منظور جلب آراي تعداد بيشتري از اعضاي رسمي مطرح شد به خوبي پتانسيل هاي مردمي آبي و اناري ها را نشان مي داد به خصوص وقتي بدانيم در خارج از كاتالونيا و اسپانيا در ۲۰ كشور ديگر جهان نيز رأي هايي به صندوق «بارسا ۲۰۰۳» ريخته شده است. تعداد نامزدهاي اين دوره به ده نفر مي رسيد كه از همان آغاز تنها ۳ تن از آنها شانس پيروزي داشتند. «لوئيس باسات» رقيب خوان گاسپارت در دوره قبلي انتخابات شناخته شده ترين نامزد به شمار مي آمد كه جزو طيف حاكم بارسا محسوب مي شد.
او كه اهداف متوسطي داشت با محافظه كاري سعي داشت بيشترين سود را از وجهه خويش ببرد اما هرگز فكر نمي كرد يك رقيب ناشناخته و جوان با شعارهاي انقلابي اش او را به بازنده اي بزرگ تبديل سازد. لائورادو يكي از مديران فعلي بارسا نيز سومين شانس محسوب مي شد. البته با فاصله اي بسيار زياد از دو رقيب اصلي.
شعار اصلي باسات بازگرداندن پپ گوارديولا اسطوره كاتالان به بارسلونا البته به عنوان مدير فني بود، در حالي كه بسياري كارشناسان معتقد بودند گوارديولا تجربه لازم براي اين سمت را ندارد. در مقابل لاپورتا هرگز اهداف متوسط اختيار نكرد و با تكيه بر احساس نياز عمومي نسبت به يك تحول بزرگ در ساختار باشگاه طرح هايي بلندپروازانه مطرح كرد كه آوردن بكام و رونالدينيو نقطه عطف آنها محسوب مي شد.
حياتي دوباره
پس از يك فصل هرج ومرج در باشگاه معظم كاتالان و قرار گرفتن در نازل ترين جايگاه سه دهه اخير، اين انتخابات خون تازه اي در شريان هاي آبي و اناري تزريق كرد. لاپورتا وكيل جوان كاتالان كه تنها ۴۰ سال سن دارد نخستين بار با تشكيل گروهي به نام «فيل آبي» در اعتراض به بركناري يوهان كرويف كبير نام خود را در راهروهاي باشگاه مطرح كرد. البته او هرگز موفق نشد به خيل مديران و مشاوران دستگاه عريض و طويل مديريت باشگاه راه يابد و انتخاب لاپورتا از اين نظر حائز اهميت بود كه او بزرگ ترين نقطه ضعف بارسلونا يعني مشكلات بوروكراتيك و سياسي پشت پرده را هدف قرار داده بود. او از حمايت يوهان كرويف كه همچنان بر بزرگ ترين قشر هواداران بارسا نفوذي معنوي دارد، بهره مند بود و بسياري پيروزي او را به منزله به كرسي نشستن انتقادات كرويف طي سال هاي اخير مي دانند. گرچه ادعاي او مبني بر كشاندن ديويد بكام به نوكمپ بيشترين تأثير را بر چهره شدن لاپورتا گذارد اما او هم آنقدر توخالي نبود كه نتواند از ديده شدنش بهره گيرد.
لاپورتا از بكام به مثابه يك بمب تبليغاتي قدرتمند استفاده برد و اعتباري كه از كرويف و طيف مدرن بارسا مي گرفت به او اين اجازه را داد تا اخبار رسانه هاي تأثيرگذار داخلي و بين المللي را حول و حوش شعار خود متمركز سازد. او حتي توانست در معامله اي پنهان منچستريونايتدي را كه مي خواست از دست بكام خلاص شود به موضع گيري مثبت در قبال انتقال بكام به بارسا متقاعد سازد و خود را انتخاب اول اسپانسر بزرگ بارسلونا «كمپاني نايك» قرار دهد. نفوذ و اعتبار جهاني نايك به خصوص در رسانه هاي آمريكايي و انگليسي برگ برنده لاپورتا بود به طوري كه او ظرف يك هفته از ۲۵ درصد آراي نظرسنجي ها به ركورد ۶/۵۲ آراي نهايي نايل شد تا نخستين رئيسي باشد كه بيش از مجموع آراي ساير نامزدها يعني بيش از ۵۰ درصد آرا را به دست مي آورد.
او ۲۶ هزار و ۱۳۸ رأي را تصاحب كرد كه در مجموع ۵۲/۵۱ رأي رقم قابل توجهي بود. البته از ۹۴ هزار هوادار رسمي كه دايره وسيعي از نخبگان كاتالان و حتي غيركاتالان را در بر مي گيرند تنها ۶۲/۵۴ درصد در اين دوره شركت داشته اند. با اين حال نسبت به انتخابات دوره گذشته كه خوان گاسپارت مدير مستعفي و صاحب هتل هاي زنجيره اي از صندوق بيرون آمد ۲ درصد رشد وجود دارد. لوئيس باسات كه در دوره قبلي نيز دوم شده بود با ۱۶ هزار و ۴۱۲ رأي از پيروزي بازماند. او كه بيشترين ضربه را در روزهاي پاياني و به هنگام اوج گرفتن شايعه انتقال بكام به بارسلونا توسط لاپورتا از دست داد حتي سعي كرد با روويرا ديگر نامزد انتخابات ائتلاف كند اما نتايج نشان مي دهد كه هيچ يك از نامزدها از جمله ماخو (۴۹۰/۲)، روويرا (۳۸۸/۲)، مينگوئلا (۸۶۶/۱)، لائورادو (۹۸۶)، بلانكوز (۲۳۸) و نولوس (۹۸) قدرت ائتلاف نداشته اند.
016150.jpg

انقلاب لاپورتا
حالا آراي قاطع پشت سر لاپورتا دست او را براي اصلاحات اساسي باز گذاشته است. او يك «بارسلونيستاي» متعصب اما انقلابي است. پس از سه سال سرگرداني و شرمندگي كه گاسپارت يك تيم قدرتمند را به تيمي بحراني و بدون عنوان بدل ساخت، بسياري از دوستداران بارسا پيروزي لاپورتا سمبل طيف مدرن و اصلاح طلب را غنيمت مي شمرند. او در بين شش نامزدي كه برنامه هاي مستقل و مشخصي ارائه دادند مي درخشيد. وقتي اين وكيل جوان پاي تابلوهاي كنفرانس، نمودارهايي را كه حركت به سوي آينده را ترسيم كرده بودند تشريح مي نمود از ادبياتي استفاده مي كرد كه كاملاً با پشتوانه و حساب شده به نظر مي رسيد. به طوري كه لوئيس باسات يا سايرين هر بار سعي كردند از زاويه نگاه او به مسائل بنگرند ناتوان نشان دادند.
در ميزگردي كه با شركت شش رقيب اصلي به فاصله پنج روز از انتخابات از شبكه tve3 پخش شد تنها كسي كه توانست پس از او با حرف هاي تازه مردم را مجذوب سازد روويرا بود. او پيروز شد چرا كه احساس تغيير و تحول نزد مردم را بهتر درك كرده بود و سازماندهي بهتري را تحت مديريت ساندرو روسل مدير پيشنهادي اش ترتيب داده بود. اولين سخنراني رئيس جديد شخصيت او را به خوبي نشان مي داد. او همه بارسلوني ها را در اين پيروزي سهيم دانست و از مديريت پيشين نونز و حمايت هاي كرويف قدرداني كرد و در پايان ياد و خاطره آرماند كارابان پيشكسوتي كه در آستانه انتخابات در گذشته بود را زنده نگه داشت. آنچه از نطق پيروزي لاپورتا برمي آمد «عطوفت، خدمتگزاري و اعتبار» بود. مدير تبليغاتي او خاوير رويگ، همان كسي كه جنگ تبليغاتي بكام را سازماندهي مي كند، ابعاد رسانه اي وسيعي به كانديداتوري او بخشيد.
حالا نسل جوان علاقه مند به سرنوشت بارسا با انتخاب لاپورتا اميدواري يافته اند كه بتوانند وارد تشكيلات باشگاه شوند. دو مدير انتخابي او براي كميته فني از همين طيف برخاسته اند: «روسل و بگيريستان».
ساندرو روسل يك مدير باهوش است كه به راحتي انگليسي صحبت مي كند و مدام به شهرهاي مهم اروپا سفر مي نمايد. بگيريستان هم يكي از ستاره هاي كاتالان دهه هاي هشتاد و نود و دست پرورده يوهان كرويف كبير است. لوئيس باسات نيز گروه خوبي را پشت سر خود جمع كرده بود اما در بروز عقايد متحول كننده ناتوان ماند. نفر سوم «ماخو» يكي از سنتي ترين نامزدها به شمار مي رفت كه معلوم نشد چطور توانست از كساني مثل لائورادو كه سابقه بازي براي بارسلونا در روزهاي جواني را دارند و حرف هاي بزرگي بر زبان آورده بودند، پيشي بگيرد. منفي ترين ويژگي اين انتخابات شعارهاي رنگارنگي بود كه از سوي نامزدها مدام رنگ و لعاب بيشتري مي يافتند و بيشتر حول نام ستاره هاي بزرگ فوتبال چرخ مي زدند و در بسياري از آنها ذهنيت تجاري بر ايده آل گرايي مورد علاقه كاتالان ها غلبه داشت. همچنين در خود شهر بارسلونا كه ۸۶ هزار نفر از ۹۴ هزار هوادار رسمي بارسا با لقب «بارسلونيستا» حضور داشتند، ۳۶ هزار نفر پاي صندوق نرفتند. البته ابعاد اروپايي و جهاني انتخابات بسيار وسيع بود به طوري كه نزديك ۴ هزار نفر از شهرهاي ديگر كاتالونيا، ۴۰۰ نفر از سراسر اسپانيا، ۹۲ نفر از كشورهاي اروپايي مثل آلمان، بلژيك، دانمارك، فرانسه، يونان، هلند، انگليس، ايتاليا، پرتغال و سوئيس و ۲۰ نفر از كشورهاي غيراروپايي آرژانتين، برزيل، كانادا، شيلي، گواتمالا، مكزيك، پورتوريكو، آمريكا و ونزوئلا رأي دادند.
تيم ويژه
خوان لاپورتا براي پيروزي در انتخابات از تيمي مركب از ساندرو روسل (به عنوان مدير)، آلفوسو گودال، ويسنس ويوس، مارك اينگلا و هزاران هوادار متخصص و پيشرو در كاتالونيا و ساير ايالت هاي اسپانيا ياري مي گرفت. آنها رأي ها را دانه دانه جمع آوري كردند، پس قدرشان را مي دانند.
خوان لاپورتا در اولين گام چيكي بگيريستان را به عنوان مدير فني و مشاور خود برگزيد و وقتي در برنامه مناظره تلويزيون tve شركت كرد اين مژده را به همگان داد. در همان برنامه آيتور مجري برنامه از دوستان قديمي لاپورتا قلمداد مي شد. رابطه هاي بين المللي قوي اين گروه با بزرگاني چون گاس هيدينك و اسون گوران اريكسون ـ كه نقش اصلي را در گرم نگه داشتن شايعه بكام ـ بارسا برعهده داشت ـ به آنها كمك كرد تا در مجامع بين المللي و رسانه هايي چون CNN ـ به لطف پدرو پينتو مجري پرتغالي الاصل و طرفدار بارسلونا ـ جاي پايي پيدا كنند. پيش بيني مي شود ۶۰ نفر از ۵۰۰ عضو اجرايي و مشورتي كابينه و پارلمان بارسا با انتخاب رئيس جديد تغيير نمايند كه بزرگ ترين تغيير در دهه اخير محسوب مي شود زيرا همه گروه هاي سياسي و اجتماعي كاتالونيا نمايندگاني در باشگاه دارند و جابه جايي ها معمولاً به كندي صورت مي گيرد.

لحظه به لحظه با انتخابات بارسا ۲۰۰۳
016155.jpg

ساعت ۸ و ۵۶ دقيقه به وقت بارسلونا درهاي «ميني استادي» ورزشگاه بارسلوناي ب به روي مردم گشوده شد. همزمان سايت «دياريو اسپورت» روزنامه اينترنتي باشگاه رأي گيري اينترنتي از اعضاي رسمي باشگاه در سراسر دنيا را آغاز نمود.
«خوان ترايتر» مدير انتخابات، نخستين مقامي بود كه راي خود را به يكي از چهار صندوق واقع در محله خانواده ساگردي انداخت. نيم ساعت بعد پپ گوارديولا و همسرش وارد شدند. او گفت مثل هر انتخابات ديگري افزايش شركت كنندگان موجب اعتبار فرد پيروز خواهد شد.
لوئيس باسات و خوسه مارتينس روويرا اولين كانديداهايي بودند كه راي دادند. آنها در ساعت ۹ و ۳۰ دقيقه وارد ميني استادي شدند و پس از خوش و بش با گوارديولا پاي صندوق ها رفتند. در ساعت ۱۰ لاپورتا از راه رسيد. او كه از پيروزي اش مطمئن بود اظهار داشت: «پيروزي در انتخابات چيز غيرمنتظره اي نيست. من از هم اكنون آن را به همه بارسلوني ها تقديم مي كنم.»
او سپس با لبي خندان همراه همسر و سه فرزندش سالن راي گيري را ترك نمود. خائومه لائورادو بيست دقيقه بعد از راه رسيد و مورد هجوم خبرنگاران قرار گرفت. رادومير آنتيچ و شاگردانش به خاطر حضور در والنسيا نتوانستند حضوراً راي دهند و در ساعت يازده خبر رسيد كه آنها دسته جمعي از طريق سايت دياريواسپورت راي خود را اعلام كرده اند. دني گارسيا مهاجم خارج از گود بارسا نيز در اين زمان سروكله اش پيدا شد.
لائورادو در سالن انتخابات نيز دست از سياست بازي برنداشت و پس از زن و دوفرزندش راي داد.
خوردي ماخو و خوردي مدينا دو نامزد كم شناخته شده، هنگام ظهر به ميني استادي وارد شدند و چندان استقبالي از آنها نشد. در نخستين ساعات بعدازظهر «كرويف پرسوس» مدير تبليغاتي لائورادو گردوخاك به راه انداخت و قبل از راي دادن از گروهي كه مورد حمايت قرار داده بود دفاع كرد.
خوان گاسپارت پس از او با قيافه اي بشاش كه تاكنون از او نديده بوديم بدون عينك داخل سالن شد درحالي كه خوسپ نونز همراهي اش مي كرد. اين دو و كرويف همزمان راي خود را ريختند. خوسه مارياباكرو و گيلرمو آمور دوتن از بازيكنان سرشناس گذشته بارسا و از شاگردان كرويف اصلي در تيم رويايي دهه نود پس از آنها پاي صندوق رفتند.
لوئيس باسات و لاپورتا حد فاصل ساعت هاي ۲ تا ۳ سروكله شان دوباره پيدا شد. البته در قالب عكس هايي كه روي تي شرت گروهي از راي دهندگان چاپ شده بودند. تا ساعت ۳ بعدازظهر تعداد شركت كنندگان به ۲۹ هزار نفر مي رسيد. خوان كاستلس معاون سابق بارسا با اين شعار كه تعداد نامزدها ۶ نفر است نه ۲ نفر، دو رقيب اصلي را شماتت كرد. خوردي پوخول مديركل باشگاه در ساعت ۴ و ۴۵ دقيقه سر رسيد و پشت سر او خوسپ مالدونادو معاون عمومي ورزش بارسلونا راي داد. سپس خوسپ راسس خواننده تنور هنگام حضورش در سالن گفت: «مهمترين چيز، تأثير شگرفي است كه حضور مردم در انتخابات دارد زيرا اين مراسم به سازمان بارسا حياتي دوباره مي بخشد.»
انريك رينا جانشين موقت گاسپارت در ساعت هفت شب حضور يافت و در مراسم ويژه اي كه به مناسبت ورود خوان سامارانش رئيس سابق كميته جهاني المپيك انجام گرفت نقش اصلي را بازي كرد. خوان سامارانش با تمجيد از اين انتخابات رقابت ميان گروه هاي مختلف را بسيار جالب توصيف كرد و از رئيس جديد خواست پرستيژ بارسا را ترميم كند.
ساعت هشت و نيم شب درها بسته شد اما به چندتن از هواداران سرشناس كه دير رسيده بودند اجازه داده شد در آخرين لحظات راي دهند.
يوهان كرويف از جمله تأخيري ها بود. او در ميان ابراز احساسات بي حد و وصف مردم وارد ميني استادي شد و راي خود را به صندوقي كه هنوز پلمب نشده بود ريخت. يك ربع مانده به ساعت ۹ بازي والنسيا ـ بارسا در استاديوم مستايا آغاز شد و فرصت قانوني انتخابات پايان يافت. بلافاصله شمارش آغاز شد و مدير شبكه راديويي سراسري كاتالونيا و شبكه تلويزيوني tve3 نخستين نتايج را قرائت كرد كه لاپورتا با ۵۶ درصد آراي شمرده شده پيشتاز بود.
تا ساعت ۱۰ و ۳۰ دقيقه جداول اوليه نشان از پيروزي قاطع لاپورتا داشتند و نتيجه نهايي در سال يازده و بيست و پنج دقيقه بر اين پيروزي صحه گذاشت. ساعت ۱۲ و ۳۰ دقيقه لاپورتا با حضور در برنامه سراسري استاديو استوديو ويژه پوشش بازي هاي هفتگي لاليگا به عنوان رئيس جديد بارسا به سراسر اسپانيا و جهان معرفي شد. او در نخستين صحبت هايش با جملاتي مثبت و احترام به رقبايش سعي كرد دل همه را به دست آورد.

خط پايان
دوستي استعفا و حاشيه
كشتي نياز به آرامش دارد
016145.jpg

كشتي با داشتن مقام قهرماني سال ۲۰۰۲ كشتي آزاد جهان نياز به آرامش و برنامه مدون دارد تا بتواند در جهاني سال ۲۰۰۳ در نيويورك نه تنها از عنوان سال گذشته خود دفاع كند بلكه سهميه لازم را نيز براي حضور در بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ به دست آورد.
اما گويا چنين به نظر مي رسد كه جرياناتي در كار است تا نگذارند كشتي روند طبيعي خود را طي كند كه اگر عوامل پشت پرده اين جريانات توفيق حاصل كنند، سند نابودي ورزش اول كشور را حداقل در يكي دو سال آينده امضا خواهند كرد.
در همين رابطه مي توان به مهمترين مسئله روز يعني استعفاي «رسول خادم» قهرمان سابق جهان و المپيك پرداخت كه يكي دو هفته قبل از انتخابات شوراي شهر تهران با به توافق رسيدن با محمدرضا طالقاني رئيس فدراسيون كشتي مسئوليت حوزه فني، فرهنگي و علمي را پذيرفت و در كنار برنامه ريزي و انتخاب كادر فني تيم هاي ملي در رده هاي مختلف خود نيز رهبري تيم ملي بزرگسالان را به عهده گرفت.
عملكرد متفاوت رسول خادم در چند ماه گذشته با عكس العمل هاي متفاوتي نيز از سوي رسانه هاي گروهي مواجه بود به طوري كه گروهي از كارشناسان و كشتي نويسان تعدد مسئوليت هاي خادم را ايراد بزرگ اين توافق ناميدند و آن را به زيان كشتي دانستند.
عده اي نيز گماردن همكاران آزمايش پس نداده در كادر فني تيم هاي ملي از جمله تيم ملي كشتي آزاد بزرگسالان و نحوه عملكرد آنها در اردو هاي آماده سازي را بر رسول خادم خرده گرفتند و او را زير سئوال بردند.
گروهي، حاضر نشدن وي در محل مسابقه هاي كشتي و گروهي ديگر نيز مسائل جانبي ديگر را به حساب ضعف خادم در صدر مسئوليت حوزه هاي فني، فرهنگي و علمي مي گذاشتند.
به دنبال حدود چهار ماه كش و قوس و پياده شدن شيوه هاي اجرايي در سطح تيم هاي ملي، كشتي به ويژه كشتي آزاد رده بزرگسالان عاقبت روز يكشنبه گذشته با استعفاي رسول خادم از مسئوليت خود با يك علامت سئوال مواجه شد كه آيا رسول نتوانست با شرايط موجود كار كند و يا اين كه مشغله هاي بسيار وي اجازه ادامه همكاري با فدراسيون كشتي را نداد؟
به هر صورت اين مسئولان فدراسيون كشتي و خود رسول خادم هستند كه بايد در يك كنفرانس مطبوعاتي رو در رو با رسانه ها به بررسي دلايل آغاز همكاري و خاتمه يك طرفه آن بپردازند تا بدين وسيله از دامن زدن به مسايل حاشيه اي جلوگيري شود.
اما واقعيت اين است كه كشتي با رسول و بدون او بايد به راه خود ادامه دهد و سير تاريخي خود را كه سرشار از موفقيت ها، شكست ها و پيروزي هاي ارزشمند در مجامع مهم جهاني و المپيك بوده است، طي كند.
چه رسول و چه محمدرضا طالقاني و همكاران درجه اول وي نبايد بگذارند كساني كه از جدايي رسول خادم از كشتي سود مي برند، به اهداف خود برسند.
رسول در برهه اي از زمان كه اتفاقا مصادف با شركت وي در انتخابات شوراي شهر تهران بود براي همكاري همه جانبه با طالقاني به توافق رسيد و با بررسي تمامي جوانب، مسئوليت سنگين حوزه هاي فني، فرهنگي و علمي فدراسيون كشتي را به عهده گرفت، حال به يكباره چه شده است كه رسول ديگر نمي تواند روند چهارماه گذشته خود و همكارانش را در كشتي ادامه دهد؟ مگر اين چهره ممتاز كشتي ايران در بدو شروع همكاري خود با طالقاني اطلاعات كافي از وضعيت و ساختار كشتي ايران نداشت؟
اي كاش خادم در يك كنفرانس مطبوعاتي به تشريح موانع همكاري خود با فدراسيون و كشتي بپردازد تا لااقل جامعه كشتي بداند كه چرا وي نتوانسته است روند رو به رشد كشتي را رهبري كند.
تمامي آنهايي كه دستي بر آتش كشتي دارند، نيك مي دانند كه كشتي ورزش پرافتخار ايران در طول تاريخ خود هرگز متكي به فرد نبوده و در هر شرايط سختي نيز موفق به كسب افتخار از ميادين مهم جهاني و المپيك شده است.
ورزشي كه مردم از آن مدال و افتخار مي خواهند، مجبور است به حيات و تلاش خود ادامه دهد، چه با رسول و چه بي رسول، اما بهتر است اين ورزش پهلواني همراه با افتخار آفرينان خود همچون رسول خادم و تمامي آنهايي كه زحمت اين ورزش را كشيده اند و از طريق آن براي ايران افتخار آفريدند، باشد.
سير تحول در تاريخ كشتي ايران نشانگر آن است كه در طول پنجاه و چند سال گذشته شمار دلسوزان كشتي شايد بيش از تعداد انگشتان دو دست نبوده اما مملو از كساني بوده كه از قبل كشتي خورده و برده اند و با دامن زدن به مسايل حاشيه اي، ضربات جبران ناپذيري به آن زده اند و به منافع خود نيز رسيده اند. در شرايط كنوني بر فدراسيون كشتي نيز واجب است كه متفكرانه با نحوه برخورد و كناره گيري رسول برخورد كند و با اتخاذ راهكارهاي كارشناسانه از رسيدن اجانب به اهداف پليد خود كه همانا شكست كشتي در رقابت هاي جهاني نيويورك و بازي هاي المپيك آتن است، جلوگيري نمايد.

حاشيه ورزش

• بوكس و مربي خارجي
فدراسيون بوكس هم به زودي با يك مربي خارجي همكاري مي كند. خاميد برايف كه هم داور بين المللي و هم تيم ملي جوانان قزاقستان است پس از پايان كلاس هاي داوري اروپا روز جمعه به تهران مي آيد تا فعاليت خود را آغاز كند. مدت قرارداد اوليه او ۶ ماه است و در صورت رضايت و تاييد توان فني از سوي كارشناسان و مسئولان فدراسيون، قرارداد نهايي يك ساله اي با او بسته مي شود. هزينه حقوق و رفت و آمد اين مربي با كميته ملي المپيك و محل انتقال و امكانات زندگي هم با فدراسيون بوكس است.

• جاي خالي علي ساميين
ترك ها استاد جنگ رواني اند. ورزشگاه علي ساميين سال ها براي تيم هايي كه قرار بود در آنجا با تيم هاي تركيه اي رقابت كنند، مانند كابوس بود. هر چند اين ورزشگاه در حال تعمير است ولي شرايط ترك ها تفاوت زيادي با گذشته نكرده است. آنها از حالا براي بازي با تركيه كار خود را آغاز كرده اند؛ «انگليسي ها و به خصوص مهره هاي سرشناس فوتبال اين كشور از حضور در تركيه و برگزاري ديدار برگشت ترس و وحشت دارند. قدرت فوتبال ما حالا براي همه مشخص است و همين باعث شده كه ترس عجيبي حتي در دل اريكسون به وجود آيد.» به نظر شما انگليس بازي ساده اي در تركيه خواهد داشت؟

• دريا موجه
رئيس تربيت بدني بندر انزلي گفت: طرح هاي سالم سازي، بدون تعداد كافي ناجيان غريق قادر به تامين امنيت جاني مسافران نخواهد بود. «يونس سيف زاد» روز سه شنبه افزود: به كارگيري حداقل هشت ناجي غريق در دو نوبت صبح و عصر براي هر طرح سالم سازي ضروري است. وي يادآور شد: اين در حالي است كه مديران طرح تمايل به كاهش تعداد ناجيان غريق به سه نفر در هر نوبت را دارند. به گفته وي با توجه به سختي كار ناجيان غريق دريايي و شمار زياد افرادي كه براي شنا به مناطق تحت پوشش اين طرح ها مراجعه مي كنند، سه نفر جوابگوي تامين امنيت جاني شناگران نخواهند بود.
سيف زاد متذكر شد، در صورتي كه مديران طرح ها با استخدام تعداد كافي ناجيان غريق موافقت نكنند، تربيت بدني تعهدي در قبال تامين ناجيان غريق نخواهد داد. وي افزود: ناجيان غريق معرفي شده هر ساله دوره هاي بازآموزي را سپري كرده و مورد تاييد تربيت بدني هستند. رئيس تربيت بدني بندر انزلي گفت: ناجيان غريق پارسال در طرح هاي سالم سازي دريا ۲۵۰ نفر را از مرگ نجات دادند. به گفته وي همچنين تعدادي از ناجيان غريق داوطلبانه در روزهاي پايان هفته كه شمار استفاده كنندگان از دريا زياد بود از غرق شدن حدود ۱۰۰ نفر در نقاط پرخطر جلوگيري كردند. پارسال خارج از طرح هاي سالم سازي كه از وجود ناجيان غريق بهره مند بودند، حتي يك مورد غريق گزارش نشد در حالي كه خارج از طرح ها ۳۵ نفر جان خود را از دست دادند.

• زن قهرمان در آستانه بازنشستگي
«كتي فريمن» قهرمان دو ۴۰۰ متر زنان بازي هاي المپيك از استراليا پس از قبول شكست در رقابت با «آن ا گوئوارا» دونده مكزيكي در ماه گذشته، درصدد خداحافظي از صحنه رقابت هاي دو و ميداني است. به گزارش خبرگزاري رويترز از ملبورن، «كريس جيانوپولوس» مدير برنامه هاي فريمن در اين زمينه اظهار داشت: اين دونده هنوز تصميم قطعي نگرفته است اما احتمال كناره گيري وي وجود دارد. جيانوپولوس تصريح كرد سفر وي به لندن به منظور متقاعد كردن فريمن براي شركت در بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن نبوده است. فريمن پس از تحمل فشار رقابت در بازي هاي المپيك سيدني در سال ۲۰۰۰ براي مدتي طولاني از صحنه رقابت هاي دو و ميداني كنار رفت اما پس از مدتي مصدوميت و مشكلات شخصي در سال ۲۰۰۲ به مدال طلاي ۴۰۰ متر مسابقات دو و ميداني جام حسن نيت در منچستر دست يافت. به گفته جيانوپولوس فريمن ۳۰ ساله، هم اكنون در حال بررسي شرايط است تا ببيند آيا قادر به حضور مجدد در مسابقات و كسب موفقيت هست يا نه؟ وي در ماه فوريه ۲۰۰۳ از همسرش «آلكساندر بودكر» كه به سرطان حنجره مبتلا شده بود، جدا شد.

• آشوب در جشن آبي
جشن هواداران تيم واترپلوي صربستان به مناسبت قهرمان شدن اين تيم در اروپا كه در شهر بلگراد برپا شد، به آشوب و اغتشاش كشيده و منجر به مجروح شدن ۴۰ تن از جمله ۵ پليس شد و ۳۸ تن هم بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از بلگراد، تيم هاي واترپلوي صربستان ـ مونته نگرو و كرواسي در ديدار پاياني مسابقات واترپلوي قهرماني اروپا در شهر كرانوي اسلووني به مصاف هم رفتند و صربستان با نتيجه ۸-۹ به پيروزي رسيد. به مناسبت اين موفقيت هواداران تيم صربستان در شهرهاي بلگراد و نووي ساد به خيابان ها ريختند و به جشن و پايكوبي پرداختند. اما اين جشن ها به آشوب و درگيري و مقاومت برابر نيروهاي انتظامي كشيده شد. در نووي ساد كه دومين شهر بزرگ صربستان است شورشي ها با پرتاب سنگ و شيشه مغازه ها را شكستند و خساراتي به رستوران ها وارد ساختند.
پليس براي به دست گرفتن كنترل اوضاع وارد صحنه و مجبور به پرتاب گاز اشك آور و تير هوايي شد تا اوضاع را آرام سازد. در شهر بلگراد آشوبگران با سر دادن فريادهاي بلند و بوق زدن به سمت سفارت كرواسي در بلگراد هجوم آوردند. آنها با پرتاب سنگ شيشه بسياري از فروشگاه ها را شكستند. دو جوان هم خود را از خيابان به بالكن سفارت رساندند و پرچم كرواسي را از جاي كنده و پرچم صربستان را به جاي آن نصب كردند. پليس ۳۸ تن را در ارتباط با اين ناآرامي ها بازداشت كرد. از جمله شلوغ كاري هاي ديگر اين افراد شرور از جاي در آوردن سه كيوسك تلفن عمومي و علامت هاي راهنمايي در شهر بود. يكشنبه شب هم بعد از پايان يافتن ديدار فينال واترپلوي قهرماني اروپا ۱۵۰۰ تن از تماشاگران كروات كه از باخت تيمشان خشمگين بودند در محوطه استخر ورزشگاه دست به شورش و آشوب زدند و با پليس درگير شدند. يك فرد هم از ميان آنها به شدت زخمي شد. بعد از جنگ هاي خونين يوگسلاوي بين سال هاي ۵-۱۹۹۱ و درگيري هاي داخلي در كرواسي ميان اقوام كروات با صرب تبارها، زاگرب و بلگراد روابط حسنه اي وجود ندارند.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |