پنج شنبه۱۲ تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۹۵ - July . 3, 2003
گفت و گو با آنتوني گيدنز، جامعه شناس
جهان در صد سال آينده
002160.jpg

اشاره: هزاره سوم در حالي آغاز شد كه انقلاب ارتباطات دروازه هاي دانش و معرفت را بر روي همگان گشوده و انقلاب ژنتيك در اوج پيشرفتش با دستيابي به شبيه سازي انساني بزرگترين گام را در تحول نوع انساني برداشت.
از ديگر سو عصر جديدي در مناسبات جهاني شروع شده كه مي توان از آن به همزيستي و مبارزه با تروريسم ياد كرد، تروريسمي كه نمي توان آن را به تمدن يا فرهنگ خاصي نسبت داد.
مطلبي كه از پي مي آيد از سلسله گفت وگوهايي است كه BBC در آغاز هزاره سوم با شماري از انديشمندان و نظريه پردازان درباره تحولات جهان در سده بيست و يكم ترتيب داده است.
گفت وگوي زير با آنتوني گيدنز؛ جامعه شناس، نظريه پرداز و رئيس مدرسه اقتصاد و علوم سياسي لندن در دانشگاه لندن است. متن گفت وگو از فصلنامه «اقتصاد سياسي» شماره اول گرفته شده است.
* شما بيشتر به خاطر نظريه «دنياي عنان گسيخته» شهرت داريد. آيا اعتقاد شما بر اين است كه روند تغييرات جهان در حال سرعت گرفتن است تا دنياي ما را هر چه بيشتر عنان گسيخته سازد، يا دورنمايي از تعديل سرعت اين روند به چشم مي خورد؟
- نه، من معتقدم كه حدود ۱۰۰ سال ديگر جهان احتمالاً  بيش از حالا در كنترل ماست. به نظر من ما در حال تجربه نيروهاي بسيار عظيمي هستيم كه ما را از گذشته بيرون مي رانند و داريم مي آموزيم كه چطور با اين وضعيت كنار بياييم. تصور من بر اين است كه صد سال ديگر سازمانها و نهادهاي جديدي خواهيم داشت، براي جهان چارچوب جديدي خواهيم يافت و شك دارم كه در پايان قرن ديگر دنياي ما يك دنياي عنان گسيخته باشد.
* خوب، پس چه كسي اختيار آن را در دست خواهد داشت؟
- من معتقدم كه آنچه خواهيم داشت دنيايي است كه در آن واحد هم فرو پاشيده تر و هم متحدتر از دنياي كنوني است. به طور مثال دولت هاي ملي را در نظر بگيريد؛ دولت هاي ملي از حدود ۵۰۰ سال پيش وجود داشته اند و تا ۱۰۰ سال ديگر هم به حيات خود ادامه خواهند داد، اما تصور مي كنم كه در آن زمان دولت هاي شهري هم در كنار دولت هاي ملي قرار گيرند. مثلاً هنگ كنگ را در نظر بگيريد. آنها روز به روز خودمختاري بيشتري به دست مي آورند، اما در عين حال مناطق خود مختار ديگري هم به آنها مي پيوندند. انواع جديدي از سازمانهاي فراملي روي كار خواهند آمد. به نظر من اتحاديه اروپا در اين خصوص پيشگام است و انتظار مي رود كه ۱۰۰ سال ديگر انواع ديگري از اتحاديه هاي اروپايي موجوديت پيدا كنند و به فعاليت بپردازند.
* فردي در مقام شما كه صد سال قبل جغرافياي سياسي جهان را در صد سال پس از زمان خود پيش بيني مي كرد، در پيش بيني خود به مسأله رقابت كشورها براي برتري در حوزه هايي معين چون جنگ، جمعيت و اقتصاد مي پرداخت. آيا شما هم چنين معيارهايي را براي جغرافياي سياسي صد سال ديگر قبول داريد؟
- خوب، فكر مي كنم صد سال ديگر، خاطره جنگ ميان ملت ها، يعني آن نوع جنگي كه ما با آن بزرگ شده ايم، خاطره اي بس دوردست خواهد بود. به اعتقاد من صد سال ديگر باز هم جنگ خواهيم داشت؛ اما اين جنگ ها در تلاش براي مهار درگيري هاي محلي، براي حفاظت از مرزها و فائق آمدن بر اختلافات قومي محلي خواهد بود. فكر مي كنم كه جنگ سازمان يافته ميان ملت ها به احتمال قوي به مسأله اي بدل خواهد شد كه عمدتاً  مربوط به گذشته است و اين امر قدم بزرگي به سوي انسانيت خواهد بود.
* در طول قرن گذشته و يا از سال ۱۹۰۰ به بعد، اگر مي خواستيد ثابت كنيد كه ملتي برتر هستيد به نكاتي چون توليد، جمعيت و عملكردتان در جنگ و فناوري نگاه مي انداختيد. آيا اين شاخص ها همان شاخص هايي خواهند بود كه فردي در سال ۲۱۰۰ با نگاه به گذشته آنها را خواهد پذيرفت؟
- آنچه روي خواهد داد آن است كه اكثر شاخص هايي را كه ما به ملت ها ربط داده ايم، ديگر مرتبط با ملت ها يا گروه هاي ملي نخواهند بود. به طور مثال تصور نمي كنم كه قدرت اقتصادي در تعيين گروه هاي ملي همچون امروز اهميت داشته باشد، زيرا روش هاي متعددي براي مديريت اقتصاد جهاني در اختيار خواهيم داشت.
سازمانهايي كه هنوز برايمان كاملاً حاشيه اي محسوب مي شوند يا عملكردشان برايمان مبهم است، مثل صندوق بين المللي پول يا بانك جهاني، قدرتمندتر خواهند شد.
* اگر ملتي در رأس ملت هاي ديگر قرار گيرد، گمان مي كنيد كدام ملت خواهد بود؟
002155.jpg

- اگر باشد؟ خوب من فكر نمي كنم كه صد سال ديگر، چنين ملتي وجود داشته باشد و فكر نمي كنم كه در آن زمان هيچ يك از ابر قدرت ها شكل و شمايل كنوني را داشته باشند.
به طور مثال، فكر نمي كنم چين برخيزد و قدرت را از آمريكا بگيرد. دنياي آن زمان دنيايي از دولت هاي ملي خواهد بود، دولت هايي كه مدت هاست شكل گرفته اند، اما تا همين اواخر اشكال ديگري از آرايش هاي سياسي هم وجود داشت، مثل امپراتوري ها. نابودي اتحاديه جماهير شوروي نابودي آخرين نوع امپراتوري بود. خوب، درست همانطور كه در گذشته انجمن هاي مختلفي ميان ملت ها وجود داشت، انواع مختلفي از سازمان ها كه كاملاً  هم دولت هاي ملي نبودند، در آينده هم همين طور خواهد بود.
تصور مي كنم كه اتحاديه هاي متفاوتي ميان گروه ها شكل بگيرد. ديگر چنين نخواهد بود كه تنها يك سازمان از دولت هاي ملي وجود داشته باشد و در آن سازمان هم قوي ترين ملت به گونه اي بر جهان حكمراني كند، تصور نمي كنم كه قرن آينده قرن آمريكايي ها باشد، اما تصور نمي كنم كه قرن چيني ها هم باشد.
* يكي از سناريوهايي كه شما مطرح ساختيد اين است كه بنيادگرايي مسأله اي است كه اهميت آن به طور فزاينده اي افزايش مي يابد و دنيا بايد در آينده با آن دست و پنجه نرم كند. آيا مي توانيد به طور خلاصه برايمان توضيح دهيد كه به نظر شما چطور ممكن است بنيادگرايي به موضوعي نگران كننده بدل شود، يا برايمان از سناريوي مورد نظر خود سخن بگوييد.
- در دنيا چه روي مي دهد؟ گرايش هايي كه صد سال ديگر بيشتر مورد توجه قرار مي گيرند كدامند؟ مهم ترين گرايش، يك رابطه متقابل جهان وطني جهاني شده فرهنگ هاي مختلف. تفاوت اساسي زندگي ما با زندگي افرادي كه حتي ۳۰ يا ۴۰ سال پيش از ما مي زيستند آن است كه ما اكنون در تماس مستقيم با مردمي هستيم كه ارزش هاي متفاوتي دارند، از فرهنگ هاي متفاوتي مي آيند و اين مسأله عمدتاً به دليل كاري كه افرادي چون شما (خبرنگاران) انجام مي دهند و به دليل تأثير رسانه هاي الكترونيكي است.
خوب، با گسترش اينترنت و با در دسترس بودن ديگر انواع وسايل ارتباطي، اين مسأله تشديد مي شود. جنگ بر سر بنيادگرايي جنگ اصلي ساليان بسياري از قرن آينده خواهد بود، چرا كه بنيادگرايي در واقع عدم پذيرش دنيايي است كه در حال شكل گيري مي باشد، دنيايي جهان وطن كه فرهنگ هاي مختلفي را
در برمي گيرد، دنيايي كه مردمان بسياري مي توانند در كنار يكديگر در آن زندگي كنند، روندهاي مختلفي از توسعه در آن مطرح مي شود و همان طور كه پيش از اين هم گفتم انواع مختلفي از سازمان هاي سياسي در آن شكل مي گيرند.
بنيادگرايي رد اين نوع دنيا و يا به عبارتي نوعي درون پاشي است. بنيادگرايي براين نكته اصرار مي ورزد كه تنها يك راه براي درست زيستن و تنها يك راه براي انجام كارها وجود دارد.
نبايد بنيادگرايي را تنها بنيادگرايي مذهبي بدانيم، بلكه انواع ديگري چون بنيادگرايي قومي- نژادي و بنيادگرايي ملي گرا هم مي تواند وجود داشته باشد. بنيادگرايي را مي توان چنين توصيف كرد: عدم پذيرش گفت وگو در دنيايي في نفسه جهان وطن. بنابر اين بنيادگرايي خود براي ما موضوعي بنيادين خواهد بود.
* آيا بنيادگرايي لزوماً با خشونت همراه خواهد بود؟
- تصور نمي كنم كه بنيادگرايي لزوماً با خشونت همراه باشد، اما احتمالاً در حاشيه آن اقدامات بي رحمانه اي هم صورت خواهد گرفت، زيرا اگر بگوييم «روش زندگي من تنها روش زندگي است؛ ديگران بهتر است از سر راه كنار روند و يا با من موافق باشند» خوب اين بهترين راه حل ممكن نيست.
من معتقدم كه بنيادگرايي همواره با احتمال ستيزه جويي و خشونت همراه است، اما در عين حال نوعي گفت وگو هم محسوب مي شود، زيرا بنيادگرايان از ما مي خواهند تا ببينيم آيا مي توانيم در دنيايي كه هيچ چيز در آن مقدس نيست زندگي كنيم. در دنياي جهان وطن، اين موضوع به عنوان موضوعي هميشگي مطرح مي باشد. اگر مجبور باشيم با فرهنگ هاي مختلفي دركنار يكديگر زندگي كنيم، به نوعي بايد از نسبيت گرايي فرهنگي برخوردار باشيم، زيرا بايد بپذيريم كه اسلام به موازات مسيحيت عقايد و باورهاي خاص خود را دارد.
* تصور كنيد كه در سال ۲۱۰۰ به سر مي بريد و نگاهي به گذشته و به سال ۲۰۰۰ مي اندازيد. به نظر شما مردم آن زمان چه چيز ما را عجيب تر، بدوي تر و بغرنج تر از بقيه چيزها خواهند يافت؟
- خوب، فكر مي كنم در واقع بسياري چيزها را. ممكن است چيزهايي را كه در گذشته تجربه كرده ايم يا با آنها كنار آمده ايم عجيب بدانيم مثل بسياري از انواع بيماري ها يا بسياري چيزهايي كه به انسان بودن مربوط شان مي دانيم. ما با تلاقي دو انقلاب بزرگ، يعني فن آوري زيستي و فن آوري اطلاعاتي، روبه رو هستيم و اين دو ماهيت واقعي ما را به عنوان انسان به راستي تغيير خواهند داد. بنابر اين، تصور مي كنم كه در صد سال ديگر، كل شيوه حيات كنوني ما به گونه اي عجيب و بدوي به نظر خواهد رسيد.
002150.jpg

* اگر در خصوص سال ۲۱۰۰ ترس بزرگ داشته باشيد، آن چيست؟
- خوب، فكر مي كنم ترس اصلي من به ديگر سوي انقلاب علم ژنتيك و فن آوري اطلاعاتي مربوط مي شود. اين انقلاب با ما به عنوان انسان چه خواهد كرد؟ آيا ما همچنان انسان باقي خواهيم ماند؟ اگر نخواهم آينده را فاجعه آميز پيش گويي كنم، بايد بگويم كه به نظر من اين دو انقلاب ماهيت زندگي بشر را تغيير خواهند داد. اين زندگي ممكن است ديگر زندگي بشر نباشد. تصور كنيد كه بتوانيم بدن انسان ها را شبيه سازي كنيم و مغز آنها را بر روي كامپيوتر بياوريم؛ اين امر ممكن است انسان ها را فناناپذير سازد، اما آيا آنها همچنان انسان باقي خواهند ماند؟ اين موضوع جاي شك بسيار دارد.
* و اگر اميد بزرگي داشته باشيد، آن چيست؟
- بزرگ ترين اميد من اميد به موفقيت عصر دوم جهاني سازي خواهد بود. اولين مرحله جهاني سازي به اواخر قرن ۱۹ برمي گردد. همه اميدوار بودند كه يك دولت جهاني كارآمدتر ظهور كند اما اين اميد با پيدايش دو جنگ جهاني رنگ باخت. اكنون ما در عصر دوم جهاني شدن قرار داريم، عصري كه بسيار پرشورتر از عصر نخستين آن است و بايد اميدوار باشيم كه يك جامعه جهاني متحدتر، كارآمدتر و با همكاري هاي بيشتر شكل بگيرد.
* دور از انتظارترين پيشگويي كه ممكن است به وقوع بپيوندد چيست؟
- خوب پيشگويي ها خيلي هم دور از انتظار نيستند، چرا كه دنيا اكنون بيش از هر زمان ديگري در معرض خطرات بزرگ تر از قبل قرار دارد و از هر بعد جهاني شدن، يعني اقتصاد مالي، مديريت بوم شناختي (اكولوژيكي)، نابرابري هاي جهاني، ممكن است اتفاق ناگواري روي دهد همه و همه مي توانند به درون پاشي جهان بينجامند.
ترجمه از: پوپه ميثاقي

تازه هاي انديشه
سندبادنامه/ نگارش: محمدبن علي بن محمد ظهيري سمرقندي/ بازنويسي: سيد علي شاهري/ چاپ اول ۱۳۸۱/ جلد زركوب/ ناشر:  انتشارات مجيد
فرهنگ و ادب پارسي سرشار از شاهكارهايي است كه باعث غرور و افتخار ملي فرزندان اين آب و خاك و دست مايه شاعران و نويسندگان اين روزگار است. در حوزه ادبيات داستاني، اين سرزمين هميشه شاهد بالندگي مردان و زنان نام آوري بوده كه آثاري از خود باقي گذاشته اند، چنانكه گذشت روزگاران دراز نتوانسته است تازگي آنها را از بين ببرد. افسانه هاي ملي ايران زمين آنقدر از اعتبار و ارزش والايي برخوردار است كه بر فرهنگ و ادبيات بسياري از كشورها اثر عميق بخشيده است.
درباره زندگي ظهيري سمرقندي اطلاع چنداني در دست نيست جز آنكه بگويم: محمد بن علي بن محمد ظهيري سمرقندي از كاتبان و نويسندگان سرآمد قرن ششم و اوايل قرن هفتم بود كه در دربار قلج طمغاج خان ابراهيم آخرين پادشاه از سلسله آل افراسياب بوده است.
سند بادنامه از جمله اثرهاي بسيار مشهور نثر پارسي و همتاي كتاب كليله ودمنه و ازداستانهاي كهن هندي است. اين كتاب در ايران ابتدا به زبان پهلوي روايت شده بود و در ادبيات قبل از اسلام ايران شهرت بسيار داشت. اين كتاب پر از داستانهاي زيبا و عبرت انگيز است كه به روايتي ساده و روان به علاقه مندان افسانه ها و اساطير ايران عرضه مي گردد.
خليج فارس. كشورها و مرزها/ تأليف: دكتر پيروز مجتهد زاده/ جلد زركوب/ قيمت ۴۵۰۰ تومان/ ناشر: مؤسسه انتشارات عطايي/ چاپ اول
خليج فارس نقش خود را، به عنوان شاهراه بازرگاني، از روزگاران باستان آغاز كرد. اين نقش از هنگام گسترش يافتن قدرت امپراتوري هاي بزرگ در باختر جهان باستان همانند هخامنشيان، يونانيان، مقدونيان، پارتيان، روميان و ساسانيان، اهميت بيشتري پيدا كرد. هنگامي كه امپراتوري عرب حاكميت خود را بر سراسر منطقه  اي  گستراند كه امروز خاورميانه خوانده مي شود، خليج فارس نقش خود را در زمينه بازرگاني و ارتباطات تجديد كرد.
دامنه فلات ايران، خليجي در امتداد درياي عمان كه خود منشعب از اقيانوس هند است، وجود دارد به نام خليج فارس. اين خليج از هزاران سال پيش مورد توجه قدرت هاي جهاني بوده است. درازاي اين دريا، از تنگه هرمز تا دهانه شط العرب ۹۶۵ كيلومتر است. كه در همان حال، درازاي مرزهاي دريايي ايران و كشورهاي عربي شمرده مي شود. گستره خليج فارس به تفاوت، ميان ۴۷ كيلومتر در تنگه هرمز تا ۳۷۰ كيلومتر ميان بوشهر و كرانه جنوبي خليج سلوا، متفاوت است و سطح دريا ۲۳۳۸۰۰ كيلومتر مربع است. خليج فارس دريايي كم عمق است با ژرفاي متوسط ۵۰ متر. ژرفترين نقطه آن در نزديكي تنگه هرمز واقع است كه ۹۱ كيلومتر ژرفا دارد. كتاب حاضر حاصل پژوهش بسيار گسترده يكي از پژوهشگران ايراني مي باشد كه نوشتارش در سطح بين المللي از ارزش و اعتبار والايي برخوردار مي باشد. اين كتاب خليج فارس را از ابعاد تاريخي، سياسي، جغرافيايي، اقتصادي و سوق الجيشي مورد تحقيق قرار داده است. ساختار كتاب از ۱۴ فصل تشكيل گرديده كه به طور فشرده اين گونه مي توان معرفي كرد.
جغرافيايي تاريخي و جزاير آن، نام خليج فارس در درازاي تاريخ و سده هاي اخير طبق نقشه ها، ايرانيان در خليج فارس و قلمرو ايران در آن سوي، جغرافياي سياسي و منطقه ژئوپوليتيك آن، مرزهاي دريايي در خليج فارس، نگاهي به مسئله جزاير تنب و ابوموسي، تاريخ باستاني نخستين ساكنان و نخستين مرزها و بالاخره نقش و پيدايش قبايل، شيوخ، خاندان هاي كوچك حكومت هاي محلي آن. در پايان لازم به ذكر است اين كتاب منبعي بسيار ارزشمند براي پژوهشگران و علاقه مندان به تاريخ ايران به ويژه خليج فارس باشد.
لرهاي ايران/ به اهتمام: جواد صفي نژاد/ چاپ اول ۱۳۸۱/ جلد زركوب/ قيمت ۵۰۰۰ تومان/ ناشر: نشر آتيه
كتاب حاضر تحقيقي است مفصل درباره جنبه هاي مختلف زندگي عشاير لر كه در دو بخش اصلي: ۱- لر كوچك ۲- لر بزرگ سامان يافته است. لرها از نظر قومي شاخه عظيمي از عشاير ايران را تشكيل مي دهند. قلمرو هر دو گروه به چهار پهنه مستقل بختياري، كهكيلويه، ممسني و حيات داودي تقيسم مي گردد. مطالب بخش اول مربوط به بررسي شاخه لر بزرگ است كه اين موضوعات را شامل مي شود: كوچي هاي ايران، تركان تركمن، لرهاي بختياري، فرمانروايان بختياري هفت لنگ، گوشه اي از تاريخ چهار لنگ، تقسيمات سنتي ايلي، بختياري ها، كوچ، عبور از رودخانه، گرمسير بختياريها، كوچندگان به باغ ملك، كوچندگان به رامهرمز، دامداري سنتي؛ زندگي خانواده ها؛ نظام جمع آوري ماليات. در بخش دوم جنبه هايي از زندگي لر كوچك با اين مباحث مطرح شده است: شناخت جغرافيايي، تاريخ لر كوچك، خانواده و رده هاي ساختي كوچنده، ماليات، مختصري از ايلات، آيينه وندهاي لرستان، ايل بيرانوند. كتاب با نقشه و جدول هاي آماري متعدد همراه شده و با عكس هاي بسيار از جلوه هاي مختلف زندگي عشايري لرها به پايان مي رسد.

انديشه
اجتماعي
اقتصادي
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   گلستان كتاب   |  
|  محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |