چهارشنبه ۲۵ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۰۸- July, 16, 2003
شد م مدير كل خودكفايي
000655.jpg

زير ذره بين
معلوم نيست مي خواهيم در دهه هاي آينده كجا باشيم. اگر فاصله خودمان را با دنيا تنظيم مي  كرديم كه الان كجا هستيم و مي خواهيم به كجا برسيم، قطعاً  مشخص مي شد كه بايد با چه سرعتي و با چه امكاناتي و با چه وسائلي حركت كنيم.
زير ذره بين
اين موضوع محور كار من در وزارتخانه بود. در آن زمان به دليل همين فقدان استراتژي ما به هر كسي كه يك مطالعه مقدماتي روي يك طرح انجام مي داد و يك ليست ماشين آلات ارائه مي كرد با ارز ۷ تومان وام مي داديم. حالا هر طرح احمقانه اي بود مهم نبود. مي فهميد ارز ۷ تومان يعني چه؟ يعني ۱۰ برابر فرصت خطا داريد. يعني ضريب اطمينان ده. پس چون از دولت سوبسيد مي گيريد، هر مطالعه احمقانه اي جواب مي دهد.
اين گفت وگو درباره خودروسازي شروع شد و به مرور به موضوعهاي ديگري رسيديم. در اين گفت وگو جعفر صفري يكي از مردان اقتصادي كشور كه سالها در مناصب مهم اجرايي در بخش نفت و صنعت كار مي كرده، طرح  مي داده و مجري بوده است، بخشي از داستان اقتصاد صنعتي ايران را بازگو مي كند. او مدتي است كه عطاي مديريت دولتي را به لقايش بخشيده وبه حوزه خصوصي صنعت روي آورده است.
***
* آقاي صفري!  ممكن است مطبوعاتي ها چندان با چهره شما آشنا نباشند. اما همه كساني كه روزي در جايي از صنعت عريض و طويل خودروي ايراني مشغول به كار بوده اند مي دانند كه جعفر صفري، متصف به صفتي است كه برازنده هيچ فرد ديگري نيست: مرد اول داخلي كردن صنعت. شما در دوران اوج درآمدهاي نفتي در حوزه اي به كار گمارده شده ايد كه تمام تلاشش، صرف وارد كردن هر چيز كوچك و بزرگ صنعتي مي شد. همكاران شما در آن سالها مي گويند كه صفري آن روزها مخالف خوان اصلي اين سياست بود و تمام قدرتش را براي كاستن از حجم واردات و افزايش سهم داخل به كار مي گرفت. مي خواهم براي ما اندكي از تجربه هاي آن روزها بگوييد تا ببينيم اصلاً قضيه ساخت داخل كه امروز هم رايج ترين بحث صنعت ماست، چه بوده است.
000635.jpg

- فكر مي كنم بهتر است به زماني جلوتر برگرديم؛ دوراني كه من در صنايع سنگين بودم. در سال ۶۴ من از وزارت نفت منتقل شدم و به عنوان مأمور به صنايع سنگين رفتم. من در سال ۵۴ فارغ التحصيل دانشگاه پلي تكنيك شدم و قبل از انقلاب هم پروژه هاي صنايع چوب مازندران را اجرا كردم. بعد از انقلاب درگير مسائل انقلاب و شوراي مركزي فرماندهي سپاه استان مركزي و بعد هم شوراي مركزي جهاد سازندگي بودم و پروژه هاي مختلفي را با همكاري دوستان، مخصوصاً  در جهاد پياده كردم. قبل از جنگ به طور خاص وسايل راهسازي به عنوان يكي از محورهاي اصلي فعاليت من بود. بهتر است براي پاسخ به سؤال شما مثالي بزنم. فرض كنيد يك كشتي قرار است در ساحلي لنگر بيندازد. اگر ناخداي اين كشتي ساحل خاصي را براي كناره گرفتن در نظر نگرفته باشد، كشتي هر كجا پهلو بگيرد،  همان جايگاهي مي شود كه مي بايست لنگر مي گرفت. اگر يك مملكتي يا يك مجموعه اي استراتژي مشخص و مدوني براي خودش نداشته باشد، هر كاري بكند ظاهراً همان كاري است كه بايست مي كرده. مي شود گفت در كشور ما اساساً يك استراتژي صنعتي مطلق مخصوصاً بعد از انقلاب وجود نداشت.
شايد بشود گفت كه هيچ استراتژي اي نداشتيم.
* منظورتان استراتژي در حوزه ساخت داخل كردن قطعات صنعتي است يا شما به طور كلي استراتژي صنعت ما را مد نظر داريد؟
- منظور من استراتژي صنعتي است. ساخت داخل يك بخش آن است. ببينيد، من به اين نكته اعتقاد و يقين دارم كه اگر مملكت ما مي خواهد توسعه پيدا كند راهي جز صنعتي شدن ندارد.
* صنعت به معناي عام مدنظرتان است؟
- به طور كلي. چون خودم اعتقاد دارم در اين مملكت بايد مسائل ملي را با توليد حل كرد. تنها راه حل مشكلات و مسائل ملي توليد است. اگر در كشور ما پول نقد وجود نداشت، مملكت داري با اين روند ممكن نبود. ما هر كسري كه داريم، از بودجه نفتي جبران مي كنيم و بحران خودمان را به صورت ظاهري و مقطعي حل مي كنيم.
* يك جور سوبسيد ملي.
- كاملاً  همين طور است. ما هيچ مشكلي را نتوانسته ايم از طريق درآمد ملي توليدي حل كنيم. مملكتي كه درآمد خودش را از توليد خودش به دست نياورد و از جيب بخورد، قطعاً به يك مملكت فقير تبديل مي شود. نفت به ما كمك كرده تا بتوانيم ناتواناييهايمان را جبران كنيم، به نظر من اين نعمت خدادادي ما را تبديل به آدمهايي كرده كه هيچ گاه استراتژي اي براي هيچ چيز تبيين نكرده اند. ما استراتژي صنعتي نداريم. به اين دليل مشخص نيست ظرف دهه آينده يا چند دهه آينده در جايگاه صنعتي جهان چه نقشي خواهيم داشت. معلوم نيست مي خواهيم در دهه هاي آينده كجا باشيم. اگر فاصله خودمان را با دنيا تنظيم مي  كرديم كه الان كجا هستيم و مي خواهيم به كجا برسيم، قطعاً  مشخص مي شد كه بايد با چه سرعتي و با چه امكاناتي و با چه وسائلي حركت كنيم. مثال مي زنم. در مالزي، شما هر جا مي رويد با تابلوي ۲۰۲۰ مواجه مي شويد. اين سال همان زماني است كه مالزي مي خواهد جزو كشورهاي پيشرفته صنعتي دنيا شود. يا كره كه سالها در زمينه خودرو فعاليت كرده، براي خودش برنامه ريزي كرده بود كه تا سال ۱۹۹۵ جزو ۵ كشور تقريباً صنعتي جهان در حوزه خودرو بشود و در سال هاي ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ خودش را تا رده سوم بكشد. به نظر من تا حدود بسيار زيادي هم موفق شد.
در صورتي كه مي دانيد وقتي رئيس هيأت مديره فعلي شركت «دوو» هنگام افتتاح ايران خودرو در كشور ما از اين مجموعه بازديد مي كند، آرزو مي كند كه اي كاش چنين امكاناتي را ما در كره داشتيم.
* خوب يعني شما فكر مي كنيد راز موفقيت كشورهايي مثل مالزي و كره در تدوين يك استراتژي صنعتي مناسب بوده است.
- كاملاً. آنها دقيقاً به اين دليل موفق شدند كه استراتژي مشخص و مدوني داشتند. مخصوصاً  در حوزه خودرو. وقتي شما استراتژي مدون نداريد از كجا مي دانيد بايد روي چه پروژه هايي سرمايه گذاري كنيد؟ چه نوع مشاركتي با كشورهاي خارجي داشته باشيد؟ به چه آموزشهايي نياز داريد. وقتي اين قدر سر درگم عمل مي كنيد چه مي شود؟
* كشتي هر جا دلش خواست لنگر مي اندازد.
- ديگر جايگاه خاصي نمي توانيد براي خودتان در نظر بگيريد.
* آقاي صفري حالا به نظر شما با همه اين حرفها كشتي صنعت، در اول انقلاب كجا لنگر انداخت؟
- خيلي ربطي به اول انقلاب ندارد. الان هنوز هم ما از لحاظ استراتژي همان وضعيت را داريم. چه در خودرو، چه در زمينه هاي ديگر. چرا شما روزنامه نگارها فقط به حوزه خودرو توجه مي كنيد. بياييد ببينيد در حوزه پروژه هاي نفتي چه خبر است. در اظهارنظرهاي خوشبينانه اعلام شده است كه ۲۰ درصد از ارزش پروژه هاي نفتي، كار داخل است و ۸۰ درصد ارزش  اين پروژه ها وارداتي است، اين فاجعه است، اما قضيه در عمل جالبتر مي شود. كارشناس هايي كه ۱۵-۱۰ سال در سايت اند و كار مي كنند و مديران رده بالايي كه شناخت خوبي از پروژه ها دارند، مي گويند از نظر ارزشي بين ۵ تا ۱۰ درصد پروژه ها ساخت داخلي است. ما به طور متوسط سالانه حدود ۱۰ ميليارد دلار در حوزه پروژه هاي نفت و نيرو سرمايه گذاري مي كنيم و اين وضعيت پروژه هاست. مي خواهم آماري خدمتتان بدهم. سازمان برنامه به طور متوسط حدود ۲۰ ميليون تومان سرمايه گذاري مورد نياز براي اشتغال در نظر مي گيرد. من برآوردي در خودرو دارم. در كشاورزي اين عدد چيزي حدود سه ميليون است كه در صنعت خودرو تا ۵ ميليون تومان صد در صد جواب مي دهد.
اگر بياييم ۱ ميليارد دلار (با دلار حدود هزار تومان كه براي ما در مي آيد) را تقسيم بر ۵ ميليون كنيم، به طور متوسط يعني ۲۰۰ هزار فرصت شغلي. اين وقتي است كه شما ۱۰۰ درصد روي يك ميليارد كار داخلي انجام بدهيد. فرض را بگذاريد كه ما در حوزه نفت ۸۵ درصد از پروژه ها را داخلي كنيم. چه اتفاقي مي افتد. من واقعاً  معتقدم كه ما همين الان توان انجام بيش از ۸۵ درصد مجموعه پروژه هاي نفتي را در داخل كشور داريم.
* جداً! منظورتان از اين توان چيست؟
- يعني اگر همين امروز پروژه ها را واگذار كنند ما مي توانيم اين كار را بكنيم البته ممكن است در برخي بخشها حدود پانزده درصد از كمك و دانش  و توان خارجيها بهره بگيريم.
000620.jpg

* آقاي صفري حرفتان خيلي باوركردني نيست. مته هاي حفاري چاههاي عميق، مخازن تحت فشار، تأسيسات عظيم سر چاهي و بسياري چيزهاي ديگر هستند كه فكر نمي كنم حتي اگر در داخل هم قابل ساخت باشند، به لحاظ قيمت و كيفيت، قابل مقايسه با اقلام مشابه خارجي باشند. هنوز تقريباً هيچ كدام از شركتهاي سازنده مخازن تحت فشار در كشور ما «يواستمپ» ندارند و به همين دليل به تعبير عام تر قادر به دريافت گواهي تأييد بين المللي مؤسسه اي مثل ASME نيستند و به همين خاطر هم با مشكلات بسياري مواجهند. اگر بخواهيم حرف شما را باور كنيم بايد در توان و امكانات خارجيها شك كنيم؟
- من با ضرس قاطع مي گويم كه بيشتر اين اقلام در كشور ما قابل ساخت هستند.
امكان ساخت «تاور» هاي ۸۰ يا ۱۰۰ متري، كاملاً در ماشين سازي و آذرآب هست. با هزينه هاي بسيار بسيار پايين، يعني با يك پنجم قيمت يا حداقل با يك دوم. قيمت اينها هيچ گاه بيشتر از قيمت خارجي نيست.
من مي گويم بايد استراتژي داشته باشيم، نهايتاً  اگر در بخشهايي اندكي توانايي نداشته باشيم كه مشكلي نيست. از خارجيها خريد خدمت مي كنيم.
* جمع بندي من از حرف شما اين است كه شما مي گوييد چون ما استراتژي نسبت توليد داخل و خارجمان به هم ريخته به همين دليل هم اصلاً معلوم نيست قرار است چكار كنيم.
- من مي خواهم بگويم با پتانسيل مهندسي فعلي كشور، با پتانسيل صنعتي اي كه كشور دارد، توان داخلي كردن حدود ۸۵ درصد از اين پروژه ها وجود دارد و نبايد از اين موضوع چشم پوشيد.من ۵ سال مدير كل نفت بودم و۱۰ سال مدير كل صنايع. تمام عمر صفري صرف خودكفايي شده است. من بيش از ۴۵ كشور دنيا را ديده ام و از واحدهاي صنعتي آنها بازديد كرده ام. به نظر من ديدگاه صنعتي اين نيست كه فقط بازار داخل كشور را داشته باشيم، اين همان از جيب خوردن است. ما، هم در مهندسي و هم در اجرا، پتانسيل چشم دوختن به بازارهاي جهاني را داريم. اگر ۸۵ درصد موارد مورد نظر من تأمين شود، ما به ازاي هر ميليارد دلار۱۷۰ هزار نفر را مشغول به كار مي كنيم. مگر ما چقدر بيكار داريم.
شما به بدبينانه ترين آمارهاي بيكاري نگاه كنيد. بعد مي فهميد كه ما اگر فقط پروژه هاي نفتي و نيرو را مطابق توانمان ساخت داخل كنيم مي توانيم معضل بيكاري را ظرف سه- چهار سال آينده از طريق فقط همين پروژه ها حل كنيم.
- از خاطر نبريد كه معضل اصلي ما بيكاري نيست. معضل عدم مديريت درست در مملكت است. معضل عدم استراتژي است در مملكت، نه بيكاري. نه بيكاري معلول است، نه علت.
* اين جمله شما مشهورتر از آن است كه از شما بخواهم در باره اش توضيح بدهيد. «مشكل ما مشكل مديريت است.» منتقدان پروژه ساخت داخل شما اتفاقاً با تكيه بر همين موضوع معتقدند كه وضعيت توليد، مديريت و هزار امر ديگر در كشور ما آنقدر بلبشو و ناهماهنگ با استانداردهاي جهاني است كه تا شما بخواهيد به خودتان بجنبيد و پرايد ده سال پيش كره را با قيمت ۷ ميليون تومان، آن هم فقط در داخل كشور خودتان بسازيد، رقبايتان ماشين هاي بسيار بهتري را با قيمت بسيار مناسب تر به دنيا عرضه كرده اند. مصرف كننده بيچاره چه گناهي كرده است كه بايد به پاي شما بسوزد. همه نانوايي ها را تعطيل كرده ايد و به مردم مي گوييد بياييد از نانوايي، نان بيات و كپك زده بخريد. يعني در واقع مشكل اين است كه چون توازن قوا در دو حوزه مديريت و مهندسي وجود ندارد، عملاً اين پتانسيلي كه شما از آن ياد مي كنيد چيزي شبيه روياست.
- شما خبرنگارها به آدم فرصت نمي دهيد استراكچر بحثش را بسازد و بعد جوابتان را بدهد. ولي همينجا، جوابتان را بدهم و بعد آن را استراكچرم را بسازم.من اين تفكر را نمي پذيرم كه چون مديريت مملكت ما توانمند نيست، دانش اش را نداريم و آدمهايمان بي عرضه اند، چرا ما صنعت را بگردانيم. خب به خارجي ها بدهيم برايمان بگردانند و۱۰ برابر اين بهره وري داشته باشند. كساني كه اينجوري استدلال مي كنند، بايد مملكت را دست كساني كه توانمندي دارند بدهند. ما توان نداريم چون مديريتمان غلط است.
جهان سومي است، نگاهمان، نگاه سنتي به مديريت است. اگر ما همه چيزمان را از خارج آورديم مسأله بيكاري مان را چطور حل مي كنيم؟ بهتر است به جاي اين حرفها مديريت مان را درست كنيم. دانش  مان را به روز كنيم. مي دانيد مشكل ما ايراني ها چيست؟ هميشه آدمهايي هستيم اپوزيسيون. هيچ جايگزين منطقي اي هم ارايه نمي كنيم. اصلاً فكر نمي كنيم كه حالا به فرض اين نظام ساقط شد، جايگزين ما چيست؟
يادم هست آقاي تركان حرف جالبي مي زد. خطاب به كساني كه نسبت به پيكان انتقاد مي كردند گفت مگر بقيه چيزهاي ما پيكاني نيست؟ مثلاً دانشگاه ما محصولاتش خيلي بهتر از پيكان است؟ آموزش و پرورش ما بنز مدل سال تحويل مي دهد؟ روابط خارجي و بين الملل ما خيلي استاندارد است؟ شما اگر بخواهيد از بهترين بانك اين مملكت پولي را به شهرستان كرج حواله كنيد، چقدر معطل مي شويد؟ استاد ما تعريف مي كرد كه براي حواله كردن پول از يكي از بانك هاي سنگاپور به بانكهاي كانادا حداكثر سه دقيقه وقت صرف مي شود. تازه اين مال وقتي است كه صاحب حساب در كشوري غير از سنگاپور مثلاً آمريكا باشد. چند عمل بانكي بايد در اين فرايند انجام شود؟برشت مي گفت هر جنايتي در هر جايي اتفاق مي افتد، مسئولش نويسندگانند. من مي گويم هر اتفاق نامناسبي در هر مجموعه اي رخ مي دهد، مسئولش مديرانند.
همه آن بحث استراتژي به اين قضيه مديران بر مي گردد. نئوتئوريسين هاي مديريت جرايد، اعتقاد دارند كه بنگاه ها بايد برنامه ريزي استراتژيك داشته باشند. اين اثر كلان اش را روي كل مجموعه مي گذارد. يعني خودش مي تواند علت باشد به جاي معلول و طبيعي است اگر هر دو با هم اين كار را بكنند، طبيعتاً هم، مملكت يك برنامه ريزي استراتژيك خواهد داشت و هم بنگاه ها. اين كار به سرعت قضايا را توسعه مي دهد. پس من مي خواهم اصالت را بدهم به انسان كه هر آدمي مي تواند نقش خودش را داشته باشد و اثرگذار باشد، ولي مديران نقش شان بسيار بسيار بيشتر است. اگر مديران صاحب نظر و ايده  و استراتژي باشند، تغيير و تحولات هم اساسي تر مي شود. من در آغاز ورودم به صنعت، روي كشاورزي مطالعه زيادي كردم. حتي به دليل اين كه در اين حوزه كار كرده بودم، مشاهدات تجربي ارزشمندي هم داشتم. ديدم با توجه به وضعيت اسفبار كشاورزي در مملكت ما، هيچ راه توسعه اي از اين طريق برايمان حاصل نمي شود.
* ببخشيد. شما الان اين نظر را داريد يا همان اول هم همين طور فكر مي كرديد؟
- از همان اول.
* خوب پس بگذاريد من يك سؤال عوامانه بپرسم. از كجا به اين نتيجه رسيديد كه بايد تمام هم و غمتان را روي صنعت خودرو بگذاريد. خوب اگر همين انرژي را در حوزه كشاورزي مصرف مي كرديد چه مي شد. يا مثلاً در حوزه اي ديگر اين قضيه خودروساز شدن اصلاً از كجا درآمد؟
- من حالا خدمتتان بگويم كه كشاورزي ما، يك كشاورزي غيرمكانيزه است و غيرتكنولوژيك. در واقع بهره وري در كشاورزي به قدري پايين است كه افراد در آن بيش از ۱۸ ساعت كار مي كنند، والي واقعاً يك زندگي فلاكت باري دارند و از امكانات اوليه برخوردار نيستند. اين روند نشان دهنده اين است كه ما بايد واقع بين باشيم و نه ايده آليست.عمل نشان دهنده اين است كه كشاورزي بازده كافي براي اين كه افراد را در اين حوزه نگه  دارد، نداشته است.
* خودرو هم ندارد. شما خودتان مغازه اش را باز نگه  داشته ايد. همين امروز بعد از پانزده سال تلاش و شايد خيلي بيشتر، دروازه ها را باز كنيد. ببينيد چه اتفاقي مي افتد. مثلاً مگر صنعت خودروي ما چقدر مكانيزه است؟ يك قالبساز بينوا حتي از توانايي خريد يك دستگاه فرز CNC هم محروم است.
- نمي گذاريد بحثم را تمام كنم. ببينيد حرف من اين است كه كشاورزي وقتي مي تواند عامل حركت در توليد باشد، كه مكانيزه بشود. پس تا صنعت ما رشد نكند، امكان اين كه كشاورزي مان مكانيزه بشود و از تكنولوژي برخوردار بشود، نيست، پس راه نجات كشاورزي هم، صنعتي شدن است. به خاطر اين عرض مي كنم، نه اينكه كشاورزي را نفي كنم.
* فكر نمي كنم كسي در اولويت صنعتي شدن با شما مخالف باشد. تجربه تاريخي بشر هم نشان مي دهد كه انقلاب هاي صنعتي نقش فراواني در شكل گيري هرچه بيشتر و بهتر نهادهاي مدني و انساني گذاشتند. اصلاً بسياري از مفاهيم جديد انساني، بعد از شكل گيري انقلابات صنعتي تعريف شده اند. منظور منتقدان شما هم اين نيست كه شصت ميليون بيل برداريم و به جان كوير بيفتيم يا كشورمان پيشرفت كند. بحث بر سر اين است كه حضرتعالي از كجا تشخيص داده ايد كه اولين گام در حوزه صنعتي شدن، همين مسأله خودروساز شدن است.
- من مي گويم متأسفانه چون خودرو يك مسئله سياسي است همه شما خبرنگارها روي آن زوم كرده ايد. هيچ خبرنگاري اين بحث را راجع به نفت نمي كند.
وقتي من در وزارت صنايع سنگين بودم خودرو تماماً تحت پوشش وزارت صنايع سنگين بود.ارزي كه ما مي گرفتيم زمان آقاي نبوي ۶/۲ ميليارد دلار بوده. در اوج اش. ارزي كه در زمان  آقاي نژاد حسينيان مي گرفتيم هم چهار و شش دهم ميليارد دلار حالا فرض كنيم بين ۹۰ تا ۹۳ درصد از اين ارز صرف گروه سرمايه گذاري خودرو و عمدتاً واردات خودرو مي شده. يعني تقريباً چهار ميليارد براي خودرو صرف مي شده، در صورتي كه شما مي بينيد در اوج اين قضيه كه هر كسي بيشتر ارز جذب كند مزيت مي برد، اين رقم بالاترين ارزي بوده كه به وزارتخانه تخصيص داده شده. در صورتي كه الان در صنعت نفت، حجم سرمايه گذاري سالانه ۴-۳ برابر آن رقم است. الآن مطمئن هستم كه شايد سالانه مجموع واردات خودرمان به يك ميليارد دلار نمي رسد. يعني زماني كه شما در حوزه نفت ۱۰ ميليارد پروژه داريد متأسفانه همه كارهايمان سياسي شده. واقعيت اقتصادي را نمي بينيم. فاكتوري كه ضريب ۱۰ براي صنعت و براي اشتغال دارد را رها مي كنيم و به ضريب يك مي پردازيم. من فكر مي كنم نفت بايد براي ما پروژه شود. مسأله شود. براي همه نويسندگان و روزنامه نگاران. همان جمله برشت را يادآوري مي كند: شما بايد همه تلاشتان را در اين مورد بكنيد.
شما ببينيد در تلويزيون در هر سال، ماهها راجع به خودرو صحبت مي كنند. اما جايگاه امر مهمتر در اين رسانه كجاست؟ نمي دانم. ما بايد بيشتر از اينها به ضريب اهميت اقتصادي پروژه ها فكر كنيم.
* شايد بهتر باشد بعداز اين بحثهاي كلي  اندكي مصداقي تر صحبت كنيم. فكر مي كنم يكي از مهمترين توصيه ها براي مهيا شدن بستري براي تدوين استراتژي صنعتي، مطالعه موردي وضعيت صنعتي شدن كشورهاي ديگر باشد. يعني اينكه بياييم ببينيم بقيه در مواجهه شان با مشكلات دنياي جديد چه روشي را متناسب با شرايط خودشان برگزيده اند. به راستي كشورهايي مثل مالزي و كره چه كرده اند؟
- به طور كلي مي توان كشورهاي صنعتي را از اين لحاظ به چهار دسته تقسيم كرد: ۱) كشورهايي كه روند صنعتي شدن را به صورت طبيعي و در اثر تحولات پيوسته اجتماعي طي كردند مثل آمريكا و اروپاي غربي؛ ۲) كشورهايي مثل روسيه و بلوك شرق كه در اثر تحولات يكباره سياسي- اجتماعي صنعتي شدند؛ ۳)كشورهايي كه به صورت جهشي و موتاسيوني صنعتي شدند و مراحل صنعتي شدن را پله پله طي نكردند مثل ژاپن، كره، مالزي؛ ۴) كشورهاي فقيري كه تحت سلطه بودند و توسط استعمار صنعتي شدند مثل هند.
شايد براي شما تصور اين قضيه مشكل باشد كه هند كشوري است مطلقاً فقير يعني مردم آن در مهمترين شهرهايش هم در نهايت فقر زندگي مي كنند. اما همين كشور هفتمين كشور صنعتي دنياست و شايد از نظر علمي و آموزشي سومين كشور صنعتي دنيا باشد. خلاصه اينكه مطالعه من نشان داد تنها راه مناسب براي رسيدن به صنعت جديد، داشتن نگاه نو به تحقيقات و آموزش و توجه به مسأله طراحي- مهندسي است. اين موضوع محور كار من در وزارتخانه بود. در آن زمان به دليل همين فقدان استراتژي ما به هر كسي كه يك مطالعه مقدماتي روي يك طرح انجام مي داد و يك ليست ماشين آلات ارائه مي كرد با ارز ۷ تومان وام مي داديم. حالا هر طرح احمقانه اي بود مهم نبود. مي فهميد ارز ۷ تومان يعني چه؟ يعني ۱۰ برابر فرصت خطا داريد. يعني ضريب اطمينان ده. پس چون از دولت سوبسيد مي گيريد، هر مطالعه احمقانه اي جواب مي دهد. من هميشه با اين قضيه مخالف بودم. من مي گفتم اين هزينه بايد براي كساني صرف شود كه صاحب ايده و دانش باشند، نه كساني كه صرفاً پول يا كارخانه دارند. من در طرحهايي كه در وزارتخانه به صورت مكتوب وجود دارد آورده بودم كه بزرگترين واحدهاي توليدي- صنعتي دنيا پر است از مهندسهاي محاسب و طراح. من بالاخره توانستم اين موضوع را جا بيندازم كه موافقت اصولي به شركتهاي طراحي مهندسي تعلق بگيرد. اين بحث طراحي مهندسي نقطه عطفي در صنعت كشور بود.
* البته فكر مي كنم با اين بخش از حرفتان نمي شود مخالفت كرد چرا كه بسياري از واحدهاي موفق صنعتي امروز كشور، حاصل همان بها دادن به شركتهاي طراحي مهندسي است. بخصوص كه و احدهاي مذكور در ابتدا چيزي نبودند جز عده اي مهندس گردهم آمده.
- همين طور است. برويد وضعيت فعلي آنها را ببينيد. نه تنها در صنعت خورو، تأسيسات، سيمان، كاني فلزي و غيرفلزي. البته بخش نفت مستثني از صنايع سنگين بود كه بايد جداگانه بررسي شود. نيرو و نفت و دفاع مستثني بود. چون مستثني بود، طبيعتاً الان مي بينيد با ۸۰ سال سابقه كار نفتي و صنعت نفت، با وجود اينكه آدمهاي متخصص بسياري دارد كه كمتر در بخشهاي ديگر هست، وضعيت اش بدين گونه اي است كه مي بينيد. ما در بهره برداري، امكانات و نيروهاي فوق العاده اي داريم. اما در ماقبل بهره برداري قضيه چيز ديگري است و واقعيت قضيه اين است كه ما عقب افتاده ايم.
حرفم چيز ديگري است. مي خواستم بگويم چرا ما بايد پس از هشتاد سال سابقه در صنعت نفت، هنوز هم متكي به ده درصد ساخت داخل يا ماكزيمم مطابق آمارها بيست درصد باشيم: اگر به جاي هل دادن همه پروژه ها به سمت خارجي ها آنها را در يك فرآيند منطقي وادار به انجام برخي تعهدات و ملزم به برخي الزامات مي كرديم وضعمان بهتر بود.
* خوب آقاي صفري. الان هم اين الزامات وجود دارد. شركتهاي خارجي ملزمند با پيمانكاران ايراني شريك شوند.
- ظاهراً بله. تجربه من نشان مي دهد كه اين قضيه خيلي مثبت نبوده.
* فرض كنيم توصيه هاي شما در راستاي داخل ساز شدن پروژه هاي نفتي به صورت يك دستور العمل قرار بگيرد. فكر مي كنيد بايد چه بسترها و زمينه هايي براي مهيا كردن شرايط در اين زمينه فراهم كرد. با توجه به اينكه نفت در كشور ما از خودرو خيلي سياسي تر و استراتژيك تر است. قضيه پترو پارس كه يادتان نرفته.
- اول اينكه تجربه اقتصاد دولتي را فراموش كنيم، من اعتقاد دارم دولت بايد هرچه بيشتر قوي باشد. اما در تصميم گيري استراتژيك، براي سياستگذاري، براي استراتژي انديشيدن بايد متفكرين اصلي ما كه خلاق اند و خبره اند، در دولت باشند براي تصميم گيري ولي نه براي اجرا. در مملكت ما دولت از نخبگي، خودش تبديل به مجري شده. مجري هم ممكن است آدمهاي نخبه را در اجرايش خواسته باشد. ولي به هر جهت مجري است. نمي تواند براي آينده تفكر داشته باشد، استراتژيك فكر كند. در نتيجه يكي از نكته ها اين است كه بايد دولت از اجراي اقتصاد دولتي كنار بيايد و به اين باور برسد كه چاره اي جز اين ندارد.
* آقاي صفري راه حلتان خيلي يونيورسال شد، كدام خصوصي سازي؟ نتيجه اين همه بوق و كرنا در عرصه خصوصي سازي، بخصوص در حوزه نفت چه بوده است. دولت ما حالا حالاها به سمت خصوصي سازي نمي رود. تحولات مورد نياز براي خصوصي سازي به حدي بنيادي و عظيم است كه تقريباً احاله به محال مي نمايد. اگر مي خواهيد راه حلي ارائه كنيد فرض را بر اين بگذاريد كه دولتمان في الجمله همين است كه هست.
- من مي گويم بايد اين موضوع را القا كرد. چند سال پيش شما اگر از دولت بيرون مي آمدي و مي خواستي كار كني، به عنوان يك آدم منفعت طلب و غيرملي شناخته مي شدي. آدمي كه منافع ملي را فداي منافع شخصي كرده. اين فرهنگ الان از بين رفته و اين يعني يك تغيير فرهنگي. بايد يك دفعه جوري بشود كه كسي كه در دولت كارهاي اجرايي مي كند و مي تواند اين كارها را به ديگران بدهد برود و كار اجرايي كند.
اگر اين قضيه تبديل به فرهنگ بشود، چه اتفاقي مي افتد؟ اين مهم است. اين بايد فرهنگ بشود كه كار دولتي، كار خيلي به درد بخوري نيست. فكر نكنيد خيلي كار بزرگي است. به نظر من جا انداختن اين فرهنگ كاري است كه به دولت ربط ندارد به روزنامه نگارها و صاحبان رسانه ها مربوط است. چون خيلي منافع شان در اين قضيه در خطر است. آنها شايد اين كار را نكنند. ما بايد اين كار را بكنيم. ولي از طرف ديگر، به نظرم مي آيد كه ما هم بايد يك الگوسازي روشني ارائه كنيم از بخش خصوصي، كه بخش خصوصي هم مي تواند هم سالم باشد، هم موفق باشد، هم در توسعه ملي اثر خودش را بگذارد. فكر كنم خود من نمونه خوبي باشم.
* قضيه به همين سادگي هم نيست. وقتي در سطح فرد عمل مي كني شايد موفق باشي اما در عرصه اين اقتصاد به قول شما بدون مديريت، بدون استراتژي دولتي، اندكي كه به عرصه هاي كلان تر نزديك مي شوي، عرصه چنان بر تو تنگ مي شود كه عطاي شركت خصوصي را به لقايش مي بخشي، بسيار هستند كساني كه همين اجبارات آنها را به كار دولتي واداشته است.
- من يك بار به يك مدير دولتي گفتم كه تصميم گرفته ام در عرصه كار خصوصي نه رشوه بگيرم و نه از رانت استفاده كنم و يك الگوي صادقانه و سالم ارائه كنم. اعتقاد هم دارم كه تاكنون موفق بوده ام. پس مي بينيد كه مي شود.
* نخير نمي شود. شما آقاي صفري هستيد. مديرعامل موفق و شناخته شده سازه گستر. كدام مديري جرأت مي كند به شما نه بگويد. اما من براي بستن يك قرارداد معمولي كه حتي در سطح يك دهم توانايي هاي فني من هم نيست بايد هشتصد نفر را راضي كنم. شما جزو اين نظام دولتي هستيد، حتي اگر به بخش خصوصي رفته باشيد.
- اتفاقاً مدير مربوطه هم همين را گفت. گفت آقاي صفري مثل اينكه مي خواهي هيچ كاري نكني.
* آقاي صفري. پيش هر كدام از مديران دولتي كه مي رويم پاسخهايي از اين دست مي شنويم. فرهنگ فردي صنعت، مديريت صحيح، استراتژي صنعتي اما در عمل فقط آقاي صفري و دو سه نفر مانند او هستند كه دولت را رها مي كنند و به سراغ بخش خصوصي مي روند. تازه آقاي صفري اگر قرار بود بعداز بركنار شدنتان مديرعامل ايران خودرو بشويد، معلوم نبود وضع شما چطور شود. حداقلش اين بود كه پروژه خصوصي شدن شما چند سالي عقب مي افتاد. بالاخره نفهميدم كه پيشنهاد شما براي همين سيستم موجود چيست؟
- چند سال پيش من كتابي خواندم به نام «ژاپن كشور شماره يك». فكر كنم كتاب  مال يكي از اساتيد هاروارد باشد.
نويسنده كتاب مي گويد من بررسي كردم كه ژاپني ها آدمهاي كم ادعايي هستند، پركارند، پرتلاش اند و غيره. آيا اين چيزها عامل موفقيت ژاپن شده؟ مي گويد نه. بعد در آخرش جمع بندي مي كند كه، يكي از مسائل اصلي كه باعث تغييرات ژاپن شده كه بتواند صنعتي بشود، برنامه ريزي هاي اساسي اش براي مملكت است.
من فكر مي كنم كه ما هميشه مي گوييم بالايي ها اين كار را بكنند و اين كار را نكنند.
به نظر من اگر آنها نكردند، ما كه از وظيفه  خودمان ساقط نمي شويم، ما خودمان بايد اين كار را بكنيم. من فكر مي كنم حداقلش اين است كه ما بايد براي خودمان برنامه ريزي داشته باشيم. اگر برنامه ريزي داشته باشيم، اين اثر را مي گذاريم.
سال ۶۴ وقتي من وارد وزارت صنايع سنگين شدم، مدير كل نفت بودم، بعد آمدم مأمور شدم به صنايع سنگين. وقتي آمدم مدير قبلي من ۲۵۰ ميليون دلار برنامه ريزي كرده بود كه سالانه ساخت داخل بشود براي خودرو. چون قرار بود خودكفايي خودرو انجام بشود. وزارتخانه سه گروه داشت.
گروه ساخت و تجهيزات كه شامل ماشين سازيها مي شد، گروه نورد و ريخته گري و گروه خودرو و نيرومحركه.
اگر حالا فرض كنيم كه اين سه گروه هر سه مساوي اند بايد هر ارزي كه مي آمد به ميزان يك سوم به هر كدام تعلق مي گرفت. اما در عمل بيش از ۹۰ درصد سهم ارزي جذب گروه خودرو مي شد.
عمدتاً هم براي واردات خط خودرو، شما نگاه كنيد در آن سالها سازمان گسترش ۱۲۶ كارخانه دولتي داشت. ماشين سازي تبريز و اراك، آذرآب، تراكتورسازي، كارخانجات نورد و ريخته گري همه بودند اما بيش از ۹۰ درصد ارز اختصاص يافته جذب گروه خودرو مي شد، آن هم براي واردات. شما ببينيد در مملكت ما هر وقت نفت بالا رفته، پول و ارز ما زياد شده، توليد خودرو زياد شده و به محض اين كه قيمت نفت افتاده پايين، تغييرات پي درپي منفي ايجاد شده. يعني تحولات خودرو يك نسبت مستقيم با حركتهاي نفتي داشت.
تازه اين مربوط به دوراني بود كه ارز ۷ تومان بود. مي دانيد آن زمانها تعداد زيادي كشتي مي آمد پهلو مي گرفت تا اجناس را در ايران خالي كند.در آن سالها شنيدم كه بررسي كرده اند و ديده اند هزينه اي كه ما براي دير كرد تخليه متحمل مي شويم از پول كل جنسي كه در كشتي داريم بيشتر مي شود.
گاهي مي گفتند اگر اجناس كشتي ها را غرق كنند به صرفه تر است تا نگه دارند تا تخليه شود. اين بحث آن زمان بود.
آن زمان روزنامه ها اعلام كردند كه ساليانه چيزي حدود بيش از ۲ ميليارد فقط آدامس و چيزهاي معمولي وارد ايران مي شود.
خب در آن زمان وزارتخانه دنبال اين بود كه هر چه بيشتر واردات انجام دهد. بيشتر هم در حوزه چيزهاي صنعتي. مي گفتند كه با اين كار كارخانه ها راه مي افتند و يكسري اشتغال ايجاد مي شود. بهتراز وارد كردن آدامس است. با اين تحليل به مديرهايي كه حتي ارزش بيشتري جذب مي كردند، سواري پيكان جايزه مي دادند.
هر مديري موفق مي شد ارز بيشتري جذب كند موفق تر بود.
من مديري سراغ دارم كه آن زمان براي ۵ سال آتي اش خريد مي كرد به خاطر اين كه بتواند از اين مزيت برخوردار بشود.
فضاي آن زمان را داشته باشيد. حالا من شده ام مدير كل ساخت خودكفايي. يك بخش براي خودرو داريم كه ارز ۷ تومان مي دهند، امتيازهايي مي دهند براي شما كه خريد خارجي مي كنيد و به خارج از كشور مي رويد.
حالا با اين ارز ۷ توماني مي خواهيد خريد كنيد. جنس بدون هيچگونه مسئله اي مي خواهد داخل كشور بشود، بعد يك كسي مثل صفري مي آيد و مدعي مي شود كه خودرو با وجود تمام اين مسائل بايد ساخت داخل بشود. تفكر منتقدان صفري از زاويه يك تفكر عقب مانده و غيرقابل قبول ارائه مي شد. به دليل اين كه آنها مي گفتند، تكنولوژي خودرو «هاي بك» است. «مس پروداكشن» است، توليد ميليوني است. يك تعداد محدودي در دنيا اين كارها را مي كنند.
اين حرف، پايه و اساس حرفهاي تمام مديرهايي بود كه سردمداران خودرو بودند. در نتيجه بنا به نظر آنها خودرو را ما بايد بياوريم مونتاژ كنيم و بيرون بدهيم.
* آلترناتيو منتقدان شما در قبال پيشنهاد حضرت عالي چه بود؟
- آلترناتيو آنها اين بود كه آقا ارز داريم برويم برداريم بياوريم اينجا، مونتاژ كنيم و بدهيم بيرون .
* خوب مسأله كمبود خودرو را اين گونه حل كرديم. مسأله صنعتي شدن چه مي شود.
- آنها آلترناتيو نداشتند. آلترناتيو مال كسي است كه استراتژي داشته باشد. آن موقع اصلاً بحث اين حرفها نبود. مدير بينوا را تا ديروز هيچ جا راه نمي  دادند، امروز آمده بود براي تدوين سياست هاي صنعتي و اقتصادي.
* اتفاقاً از يكي از بزرگان حوزه اقتصادي شنيديم كه مي گفت ما از پشت ميزهاي دانشگاه پرتاب شديم به پشت ميز وزارت.
- دقيقاً شايد آدمهاي خوبي بودند ولي تجربه مديريتي نداشتند. حالا مي خواستند به سمت ساخت داخل بروند. درست است كه ارز ۷ تومان بود ولي مواد اوليه تا به دست مصرف كننده مي رسيد چهل درصد افزايش قيمت پيدا مي كرد.
تازه هيچ استراتژي اي براي كمك به توليد كننده وجود نداشت. وزارتخانه هم محدوديت گذاشته بود كه اگر قيمت از سي درصد قيمت ارزي بيشتر شد، مي  توانند از خارج بياورند.
خب طبيعي است كه چنين چيزي جواب نمي دهد. من يادم است مديرهايي كه آنجا مي نشستند، وقتي بحث ساخت داخلي مي كرديم، انگار آدمي بودند كه از ده  آمده و هيچ چيزي حالي اش نيست و بحث هم مي كند.
در آن فضا اصلاً تصور اين كه مي توانيم در داخل اين كار را انجام دهيم وجود نداشت.
اما حالا اين طلسم شكسته شده. ما تقريباً ظرف يك سال و نيم توانستيم در مورد پرايد و نيسان
بالاي مرز ۸۶ درصد ساخت داخل انجام بدهيم. بله، من هم مي دانم كه كيفيت ما قابل مقايسه با كيفيت كره اي نيست ولي اصلاً اين چه مقايسه اي است. منتهي مهم اين است كه ماندن در اين مرحله و سطح، گنديدن است. استانداردهاي ما بايد اروپايي بشود اما انصافاً اگر به دنبال اين بحث نمي رفتيم به همين جا هم مي رسيديم؟ ايده ايجاد مي شد؟ اشتغال ايجاد مي شد؟ اگر همين اتفاق در صنعت نفت مي افتاد چه مي شد؟
در نتيجه مي خواهم بگويم كه با يك باور درست شما مي توانيد اثرگذاري خودت را داشته باشي. من خودم در اين دوران براي خودم اين جايگاه را قائل بودم. درست است كه در سازماني بودم كه مي توانستم تصميم بگيرم ولي اگر من چنين استراتژي و ديدي براي خودم نداشتم، شايد اين اثرگذاري هم به وجود نمي آيد. اگر هر كسي در هر مرحله اي اين باور را براي خودش داشته باشد، اثرگذاري خودش را صددرصد مي تواند داشته باشد. ديگر دولت با همه عظمتش بخواهد يا نخواهد، نمي تواند قطعه سازي اين مملكت را تعطيل كند. اين يك واقعيت است. پس بايد دولت با آنها كنار بيايد. در نتيجه اگر آدمها برنامه داشتند، دولت را تحت جهت خودشان قرار مي دهند. ولي اگر دولت هم كمك كند كه كاتاليست خوبي مي شود و كار با سرعت بيشتري انجام مي شود.

تجارت با جليقه ضدگلوله
000645.jpg
ديويد پوستن، يك تاجر مبلمان و وسايل خانگي مريلندي مي گويد مشتاق است كه با عراق جنگ زده وارد تجارت شود،  او مبلغ ۴۷۵ دلار پرداخت كرده تا اجازه ورود به كنفرانس واشنگتن را پيدا كند. اين كنفرانس درباره بحث پيرامون طرح بازسازي عراق برگزار شده است. ديويد به همراه ۵۰۰ نماينده از شركت هاي ديگر در هتلي كه محل اجلاس بود حاضر شد و با دقت به توصيفاتي كه از امكانات تجاري موجود در اين كشور غني از نظر منابع نفتي داده شد، گوش كرد. در اين اجلاس موقعيتهاي تجارتي عراق در گذشته بررسي شد. همچنين مطرح شد كه چگونه زندگي مردم عراق بعد از جنگ تحميل شده به آنها به تدريج به حالت عادي خود بازخواهد گشت. نكته ديگري كه در اين اجلاس مطرح شد در مورد امنيت ملي در كشور عراق بود. درسي كه آقاي پوستن بعد از بازگشت از اين اجلاس آموخت، اين بود كه بهتر است اگر مي خواهيد در عراق باشيد همواره جليقه ضدگلوله كه همه جاي بدن شما را بپوشاند، به تن داشته باشيد. چون در حالي كه آرام نشسته ايد و مشغول كار خود هستيد ممكن است كسي به سراغتان بيايد و به سرتان گلوله اي شليك كند. كسي كه كاملاً به او اطمينان داريد. افشاي اين مطلب نشان داد كه در عراق امروزي هم بازتابي از جامعه غربي و پرجنجال آمريكا بوجود آمده است كه امنيت سرمايه هايي كه براي بازساي عراق استفاده مي شود را تهديد مي كند. به همين دليل سرمايه گذاري در اين كشور با تشويش و نگراني صورت خواهد گرفت.
گفته شده بود كه خروج صدام حسين از عراق باعث مي شود قراردادهاي تجاري پرسود با دولت عراق منعقد شود و عراق به يك پايگاه اقتصادي در كل خاورميانه تبديل گردد اما ديده مي شود كه با مشكلات امنيتي ايجاد شده در اين كشور نه تنها فرصت سرمايه گذاري خارجي در اين كشور محدود شده بلكه سرمايه گذاران داخلي هم چندان تمايلي به سرمايه گذاري ندارند و به تبع اين شرايط اقتصاد عراق با ركود مواجه شده است. به هر حال از زماني كه جورج - دبليو- بوش رئيس جمهور وقت آمريكا پايان جنگ عراق و آمريكا را در ماه مه اعلام كرد تاكنون ۲۹ سرباز آمريكايي در عراق به قتل رسيده اند كه اين امر نشان از عدم حضور امنيت در عراق مي دهد. به همين دليل پيش بيني مي شود كه اصلاحات و طرح هايي كه در طي اين مدت در عراق صورت گرفته در اثر خرابكاري هاي گروهي سودجو و غارتگري هايي كه بعد از جنگ تحت عناوين مختلف در اين كشور صورت مي گيرد ناتمام مانده و همان موارد ترميم شده، دوباره آسيب ديده و تخريب شوند. به هر حال به نظر مي رسد كه وضعيت امنيتي اين كشور به تدريج در حال بهبود است. اما همين بحرانهاي امنيتي موجب افزايش هزينه زندگي در اين كشور شده است. شايد بتوان دليل اين امر را كاهش سرمايه گذاري خارجي در عراق هم در نظر گرفت.
آقاي پوستن مي گويد: من مسلماً  در آينده نزديك در اين كشور سرمايه گذاري نخواهم كرد.
كاخ سفيد در مورد نقش حياتي بخش خصوصي در ارتقاء سطح كيفيت و توليدات داخلي عراق سخن مي گويد و تأكيد مي كند كه تنها بخش نفتي عراق به سرمايه گذاري مبلغي در حدود ۵ ميليارد دلار نياز دارد تا به سطح توليد قبل از جنگ با كويت در سال ۱۹۹۱ برسد. انتظار مي رود بخش اعظم اين سهم را بخش خصوصي تقبل كند، جان تيلور - معاون امور بين الملل وزير خزانه داري آمريكا- تأكيد مي كند فرصتهاي تجاري در عراق بسيار وسيع است. او مي افزايد با آرامتر شدن اوضاع در عراق و تأمين امنيت، تجارت هم رونق پيشين خود را باز خواهد يافت. اما با اين وجود گزارشهاي رسيده از عراق اصلاً اميدواركننده نيست. مايك هيچكاك، نيروي امنيتي انگليس كه اكنون براي حل بحرانهاي عراق همكاري مي كند و جزء مشاوران امنيتي در بصره مي باشد مي  گويد: اين قانون اسلحه است. اين مسأله با بررسي بحران موجود در بصره كه جزء آرامترين شهرهاي عراق به حساب مي آيد، به وضوح خود را نشان خواهد داد. بعد از شبي كه جلوي هتل محل اقامت هيچكاك تيراندازي شده بود، او خانه اي را ديد كه پر از سوراخهاي حاصل از گلوله بود. او همچنين مي گويد كه جاده هاي كشور عراق خطرناكتر از حمله تهديدآميز تروريستها مي باشد. مركز كنترل امنيت عراق اعلام كرد كه براي برقراري ثبات و امنيت در عراق لازم است نيروهاي آمريكايي حداقل براي ۲ يا ۳ سال ديگر در اين كشور بمانند. آنها همچنين اعلام كردند كه اگر كارها طبق برنامه پيش نرود، عراق به منطقه اي ناآرام و ناامن بدل خواهد شد. بار سنگين ناآرامي اين كشور روي دوش شركت هاليبرتون و بچتل است، شركتهاي بزرگي كه براي بازسازي اين كشور قراردادهاي كلان منعقد كرده اند و وظيفه تعمير صنايع زيربنايي اين كشور و صنعت نفت آن را دارند. آليس آبوت سخنگوي بچتل گفت: برقراري امنيت هدف اصلي ماست. كارگران اين شركت در عراق همواره مورد حمايت قرار مي گيرند. وي گفت آنها مرتباً با ارتش آمريكا مشورت مي كنند تا راههاي كاربردي تر و عملي تر را در برقرار كردن امنيت و ارتقاء صنعت اين كشور پيدا كنند. اين شركت موظف است كه هم امنيت مالي و جاني نيروي انساني خود را تأمين كند و هم به ميزان وفاداري كاركنانش اهميت دهد.
خانم آبوت مي گويد: تأمين امنيت اين كشور نيازمند صرف هزينه  و نيروي كار بيشتري است. شركتهاي هاليبرتون و بچتل تجربه  لازم براي تأمين امنيت كارگران خود را دارند.
انتظار مي رود كه در چند هفته آينده شركت هواپيمايي بغداد دوباره فعاليت خود را آغاز كند. علي رغم حضور تعداد زيادي از تجار علاقه مند در امر سرمايه گذاري خارجي در محل اجلاس در هتل، يكي از اعضاي وزير امور خارجه آمريكا پيش بيني كرد كه افراد كمي حاضر به سرمايه گذاري در عراق جنگ  زده خواهند شد.
در پايان خانم آبوت بيان كرد كه شركت كنندگان در اجلاس تنها به علامت دلار توجه مي كنند و به بازگشت سرمايه هايشان توجه دارند نه چيز ديگر. وي اضافه كرد هيچ يك از اين افراد به حل بحران عراق توجهي ندارند.
نويسنده: جوشوا چافين
منبع: فايننشال تايمز
مترجم:  مونا مشهدي رجبي

نگاه
هند، اقتصاد آزاد رويگرداني از سوسياليسم
محمد علي توحيد
هند به عنوان يكي از شش كشور داراي سريع ترين رشد اقتصادي جهان در حال برداشت محصول اصلاحات اقتصادي در جهت بازار آزاد است كه از ده سال پيش در اين كشور آغاز شده است.
«راجيوسيكري» معاون اقتصادي وزارت خارجه هند در حالي كه مي گويد، هر گونه مجوز براي فعاليت در شش بخش مهم اقتصادي حذف شده استٍ، تأكيد مي كند دولت هند به سوي حذف همه موانع در راه سرمايه گذاري است.
ما تلاش مي كنيم كه شفاف ترين و آزادترين اقتصاد براي سرمايه گذاري مستقيم خارجي را در ميان كشورهاي در حال توسعه ايجاد كنيم.
طبق گزارش هاي منابع خبري هند، در سال اقتصادي گذشته كه در ماه مارس سال ۲۰۰۲ پايان يافت، ميزان سرمايه گذاري مستقيم خارجي دراين كشور ۸/۴ ميليارد دلار بود.
عجيب نيست كه در كشور پرجمعيت هند بخش مخابرات با بيشترين سرمايه گذاري خارجي ۴۰/۸۶۷ ميليون دلار جذب كرد كه پس از آن برق، نفت و بخش پالايشگاهي آن بود.
تا پيش از آغاز اصلاحات اقتصادي و آزادسازي آن يعني در سال ۱۹۹۱، هند در تمام آن سال ها فقط ۵۰ ميليارد دلار سرمايه گذاري خارجي جذب كرده بود.
سال هاي آغاز سياست آزادسازي و هدايت بازار به سوي اقتصاد آزاد مقاومت در مقابل اين تغييرات شديد بود.
بسياري از گروه هاي سياسي و توده هاي مردم طرفدار آنها دولت را به تسليم در برابر سرمايه داران متهم مي كردند و هر از چند گاهي نيز در شهرهاي مختلف هند تظاهرات و درگيري رخ مي داد.
000630.jpg

روگرداني دولت هند از سوسياليسم سنتي به سختي و با بهاي سنگيني آغاز شد اما اكنون ميوه هاي اين تصميم شجاعانه به كام مخالفان نيز شيرين  آمده و سكوت را بر فريادهاي گذشته ترجيح داده اند.
قمار سياسي كه دولت هند براي خصوصي سازي شركت هاي وابسته به دولت و گشودن درهاي صنايع مخابرات، خودروسازي و نيرو به سوي بخش خصوصي آغاز كرد اكنون سود خود را باز گردانده است.
اگرچه نسل هاي جديد و نسل سوم هند همچنان مخالفت با دولت را پي مي گيرند اما خواهان سرعت در اصلاحات هستند. رشد اقتصادي هند تا پيش از خشكسالي اخير ۶/۵ درصد در سال بود اما در سال جاري اين ميزان به ۳/۴ درصد رسيد.
كارشناسان اقتصادي در اين كشور رشد اقتصادي براي سال مالي آينده كه ۲۰۰۳- ۲۰۰۴ است را ۵/۵ تا ۶ درصد پيش بيني مي كنند.
جاسوات سينگ وزير اقتصاد هند اخيراً اعلام كرد كه طي ۵ سال آينده دولت رشد ۸ درصدي اقتصاد اين كشور را هدف گرفته است.
وي تأكيد كرد كه اصلاحات اقتصادي در اين كشور تنها دوازده سال است كه آغاز شده و اين كشور هنوز در آغاز راه است.
دولت هند يك كشور بدهكار در جهان و با ذخيره ارزي حدود يك ميليارد دلار بود.
اما در حال حاضر ميزان ذخيره ارزي اين كشور به ۸۲ ميليارد دلار رسيده و در فهرست بانك جهاني از كشورهاي وام گيرنده حذف شده است.
هند اكنون خود وام پرداخت مي كند و در فهرست كشورهاي كمك كننده به صندوق بين المللي پول قرار دارد.
دولت هند از سه سال پيش بدهي هاي خود را به بانك جهاني پرداخت كرد و اكنون در شرايطي است كه مي  تواند به ديگر كشورها وام دهد.
با اين وجود اكنون هند در تلاش براي جذب سرمايه  گذاري خارجي است. كارشناسان اقتصادي بر اين عقيده اند رشد و بهبود اقتصاد هند با جذب سرمايه هاي بيشتر از خارج مي تواند تقويت و تسريع شود و فقر جمعيت يك ميليارد نفري اين كشور كاهش يايد.
دست اندركاران اقتصاد و تجارت در هند مي گويند اقتصاد اين كشور در حال حاضر و به حد كافي ليبرال و آزاد است اما همچنان به كاهش سختگيري ها نيازمند است تا سرمايه گذاران خارجي به سوي اين كشور جذب شوند.
اخيراً چهار شركت بزرگ خارجي از جمله شركت برق فرانسه بزرگترين شركت اروپايي از اجراي طرح هاي نيروگاهي در هند انصراف دادند، طرح هايي كه ارزش آنها بيش از ۳ ميليارد دلار برآورد مي شد، تأخيرهاي زياد و خط هاي قرمز و موانع اجرايي دليل اين عدم تمايل به سرمايه گذاري اعلام شد.

سايه روشن اقتصاد
اول حكومت مردمي
در حالي كه شركتهاي نفتي بزرگ براي عقد قرارداد با عراق بي تابي مي كنند، رييس كمپاني انگليسي- هلندي شل گفته است، اين شركت پس از ايجاد يك حكومت مردمي، قانوني و مشروع در عراق با اين كشور قرارداد مي بندد. فيليپ واتس گفته است قراردادهاي نفتي بايد شفاف و به نفع مردم عراق باشد. توجه به امور اجتماعي و سياسي در قراردادهاي اقتصادي در سالهاي اخير بخشي از استراتژي شركتهاي بزرگ از جمله شل است. شركت شل در ايران نيز قراردادهايي منعقد كرده و علاقه دارد در توسعه پارس جنوبي مشاركت كند.

صرفه جويي انتشاراتي
در حالي كه مسوول روابط عمومي وزارت نفت با دادن چند آگهي حجيم در روزنامه ها، قصد خود را براي برگزاري «جشنواره مطبوعاتي» و «جشنواره فيلم و نفت» اعلام كرده و قصد جايزه دادن دارد، خبر رسيده كه اين وزارتخانه  انتشار نشريات سازمانهاي زيرمجموعه خود را متوقف مي كند. برخي آگاهان معتقدند، اكنون نيز به جز يك نشريه سراسري و يك مجله متعلق به صندوق بازنشستگي وزارت نفت، نشريه خاصي در وزارت نفت منتشر نمي شود.
000625.jpg

تغيير نگاه آمريكا به انرژي
حسين كاظم پور اردبيلي از چهره هاي سرشناس اقتصادي و نفتي كشور است كه سابقه وزارت بازرگاني را نيز در كارنامه خود دارد و سخنانش در محافل سياسي داخلي و خارجي مهم تلقي مي شود.
وي در گفت وگو با يك نشريه داخلي درباره مناسبات ايران و آمريكا، اوپك و نفت اظهاراتي كرده كه جالب است.
كاظم پور اردبيلي گفته است: نيروهايي همچون برخي كشورهاي منطقه نمي گذارند ما به سمت دوستي با آمريكا پيش برويم. پيداست اگر شركتهاي آمريكايي در ايران رقيب شركتهاي اروپايي و ژاپني شوند... منافع اروپايي ها و ژاپني ها در ايران محدود مي شود. در واقع به همين دليل است كه مي بينيم آنها بارها كوشيده اند ايران را عامل بمب گذاريهاي تروريستي جلوه دهند.
به عقيده من نگرش آمريكا به نفت به عنوان منبع سوخت تغيير كرده و به ابزار قدرت و برتري جويي نسبت به رقبا در صحنه اقتصادي تبديل شده است. بر اساس تعريف جديد، پذيرش حاكميت ملي كشورهاي نفت خيز با مسئله تامين انرژي آمريكا پيوند خورده است و اين كشورها به آن اندازه كه با سياست هاي امنيت انرژي آمريكا همسويي نشان دهند از امنيت و ثبات برخوردار خواهند بود. اين همسويي به هر اندازه كه باشد به همان اندازه در توسعه و ثبات اقتصادي اين كشورها موثر خواهد بود. تا زماني كه اوپك در همسويي با منافع آمريكا رفتار كند، دليلي براي انحلال آن وجود ندارد.
000640.jpg

مطالعات خاورميانه انگليس
همايش هايي كه در لندن برگزار مي شود، در جهان سياست و اقتصاد با اهميت تلقي مي شود. يكي از اين همايش ها كه روز يكشنبه آغاز شده است، همايش خاورميانه است كه در آن موضوع هاي گوناگوني بررسي مي شود. قرار است در سومين روز اين همايش، آزادسازي اقتصادي در خاورميانه و ارتباط آن با آزادسازي سياسي مورد بحث قرار گيرد.
آزادسازي اقتصاد كشورهاي خاورميانه موضوع محوري آمريكا نيز هست و پل برمر حاكم آمريكايي عراق گفته است، تجارت آزاد در خاورميانه حرف نخست را مي زند.
000650.jpg

مهيا براي رشد ۸ درصد
آقاي خاتمي رييس جمهوري در ابتداي امسال تأكيد كرد، رسيدن به نرخ ۸ درصد رشد توليد ناخالص داخلي اجتناب ناپذير است و نمي توانم از آن چشم بپوشم و به وزيران خود دستور داد مهياي رسيدن به اين رقم شوند. گفته مي شود روز يكشنبه راهكارها و خط مشي هاي رسيدن به اين رشد در شوراي اقتصاد و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور تصويب شده است.
وزيران اقتصادي هر كدام خط مشي ها و پيشنهادهاي خود را ارايه كرده اند. پرداخت ۶۰ درصد اعتبارات طرحهاي عمراني تا شهريورماه، تسريع در پرداخت هاي اعتبارات ارزي از حساب ذخيره  ارزي مهمترين راهكارهاي پيش بيني شده است.

نگاه
بحث در لندن براي طرح توسعه منابع گاز عربستان
همه هشت شركت نفتي كه در طرح توسعه منابع گاز طبيعي عربستان دخيل بودند به همراه۵۰ شركت ديگر اين ماه براي حضور در مذاكراتي در زمينه اين پروژه عظيم گاز در لندن ،گرد هم جمع خواهند شد. اكسون موبيل و رويال داچ/ شل كه پيشتر در تفاهم نامه اي رهبري هدايت اين طرح را بر عهده داشتند و چندي پيش از ادامه كار به دليل پايين بودن ميزان سود انصراف دادند، به شركت هاي ديگر نفتي در لندن خواهند پيوست.
شركت هاي نفتي دعوت شده به طور عمده از كشورهاي چين، هند، نروژ، تايوان و ديگر كشورهاي همجوار آنها هستند. وزير صنعت نفت و منابع معدني عربستان سعودي در اين اجلاس دورنمايي از آينده اين طرح را تهيه كرده كه در آغاز جلسه آن را براي شركت كنندگان قرائت خواهد كرد.
آخرين تلاش عربستان براي برگزاري اين جلسه و بحث پيرامون طرح توسعه منابع نفت اين كشور كه بارها با مخالفت اعضا روبه رو شده بود به نتيجه رسيد و در صحبتهاي اخير قرار شده كه زمينه بحث تنها در مورد توسعه گاز باشد بدون در نظر گرفتن طرح هاي نيروگاهي، آب و پتروشيمي.
وزارت نفت عربستان به شل و شركايش اطلاع داد كه پيشنهاد اخير آنها كه در اواسط ماه ژوئن طرح شده بود مورد تأييد آنها قرار نگرفته است. در اطلاعيه اي كه به اين منظور انتشار يافت اعلام شد كه شركت اكسون موبيل موظف است مبلغ ۱۵ ميليارد دلاري كه به عنوان پيش پرداخت براي اجراي بخش نخست پروژه دريافت كرده مسترد كند. عربستان سعودي اجراي مرحله  دوم اين قرارداد را تا ماه مارس به تعويق انداخت. منتفي شدن اجراي طرح توسعه منابع گاز طبيعي دو سال بعد از امضاي توافقنامه موقتي براي اجراي بخش سوم طرح كه سرمايه اي بالغ بر ۲۵ ميليارد دلار مي طلبيد اتفاق افتاد.
اولين بار اين طرح در سال ۱۹۹۹ توسط عبدالله بن عبدالعزيز وليعهد عربستان سعودي ارائه شد تا توليدات غيرمرتبط با گاز طبيعي را افزايش دهد و از آن به عنوان ماده سوختي در طرح هاي توليد برق آب و پتروشيمي بهره برداري شود. اما دولت عربستان سعودي و شركتهاي داخلي آن به دليل اينكه با بندهاي تجاري قرارداد و ميزان ذخاير نفت و گاز داخلي كه گفته شده بود، موافق نبودند از امضاي برخي بخشهاي قرارداد خودداري كردند.
000670.jpg

حجم گاز پيشنهاد شده در قرارداد باعث شد كه اصول كلي قرارداد همچنان لاينحل بماند، زيرا شركتهاي خارجي تقاضاي مقدار بيشتري گاز داشتند تا اين ميزان ريسك سرمايه گذاري آنها در اين كشور را تا حدودي تعديل كند. كارشناسان انرژي بين المللي پيش بيني كردند كه رد اين طرح و عدم همكاري دولت عربستان به دليل تقاضاهاي نامعقول كنسرسيوم مجري طرح بوده است. شركتهاي نفتي از تمام امكاناتي كه در اختيارشان قرار مي گيرند به نحو مطلوب استفاده نمي كنند اما همگي آنها تأكيد دارند كه تمام امكانات اوليه حتماً براي آنها مهيا باشد تا آنها بتوانند حداقل تضميني براي بازگشت سرمايه اوليه خود داشته باشند. علاوه بر اين كارشناسان نفتي ،جنگ آمريكا و انگليس عليه عراق را در تمايل شركت هاي نفتي به سود بيشتر را دخيل مي دانند چرا كه تمايل براي سرمايه گذاري در صنعت نفت عراق به دليل بازار پرسود آن بيشتر است.
عربستان سعودي اعلام كرد كه هيچ تمايلي به محدود كردن اين طرح ندارد و در صورتي كه بخواهند در بخشهاي مختلف اين طرح محدوديت ايجاد كنند از اجراي آن خودداري خواهد كرد. طرح مربوطه كه در زمينه گاز طبيعي و نفت خام مي باشد بايد به طور كامل به اجرا درآيد. آنها اعلام كردند كه در بخشهاي مختلف اين طرح زمينه هاي متفاوتي از صنعت نفت مد نظر قرار گرفته است اما در اجلاسي كه در لندن صورت خواهد گرفت تنها در مورد توسعه صنعت گاز صحبت خواهند كرد.
عبدالوهاب ابوداهش، كارشناس اقتصاد بانك رياض گفت: سلطنت براي دوام تا سال ۲۰۲۰ خود به سرمايه اي بالغ بر ۳۰۰ ميليارد دلار در صنايع پتروشيمي و پروژه هاي نيروگاهي و آب نياز دارد. او مطرح مي كند كه ۵۰ ميليارد دلار از اين مبلغ بايد در صنعت گاز طبيعي سرمايه گذاري شود. علي رغم رد شدن سومين پروژه نفتي، فيليپ واتز رييس شركت رويال داچ/ شل سرمايه گذاران اين شركت را تشويق كرده كه در عربستان سعودي سرمايه گذاري كنند. او در مصاحبه اي كه در ماه ژوئيه با مجله خاورميانه داشت، اعلام كرد: هدف ما حفظ يك شريك با ارزش و قابل اطمينان است. ما اعتقاد داريم ادامه اين همكاري راه را براي فعاليت در بخشهاي ديگر تجارت باز خواهد كرد. عربستان سعودي بزرگترين ذخيره نفتي دنيا را دارد.

سايه روشن اقتصاد
نقش ما در قبال خاورميانه
000660.jpg

سهراب شهابي از مديران سابق وزارت خارجه در گفت وگو با يك نشريه داخلي گفته است، به عقيده من آمريكا به دلايل گوناگون در منطقه خاورميانه ثبات ايجاد خواهد كرد و بعيد است براي بي ثباتي در خاورميانه ۲۰۰ ميليارد دلار هزينه كند. ما نبايد در طراحي ثبات جديد، نقش خود را ناديده بگيريم. اگر ايران در طراحي عراق آينده نقش داشته باشد، دستاوردهاي ارزي و اقتصادي خوبي خواهيم داشت. در غير اين صورت، آ مريكا همانطور كه در بازسازي عراق، فرانسه و در بازسازي افغانستان ما را كنار گذاشت، در عراق نيز ايران را كنار مي گذارد. اين به نفع ما نيست.
000665.jpg

ذهنيت امنيتي
دكتر محمود سريع القلم استاد دانشگاه شهيد بهشتي به تازگي در جمع مديران و كارشناسان سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور سخنراني كرده و گفته است: در ۲۵ سال گذشته، برنامه ريزي توسعه كشور مستقل از سياست خارجي هدايت شده است.
وي گفته است، اگر تحليلي از اركان كشور داشته باشيم به اين نتيجه مي رسيم كه ذهنيات موجود، ذهنيتي امنيتي است. ولي به طور مثال آقاي ماهاتير محمد ذهنيت امنيتي ندارد و يا ارتش تركيه كه عملاً قدرت را در اين كشور در دست دارد به اين سطح از اعتماد به نفس رسيده كه وارد حلقه هاي رشد و توسعه شود. اشخاصي مثل عبدالله گل، اجويت، چيلر و مسعود ييلماز با انواع و اقسام گرايش هاي فكري در تركيه به قدرت رسيده اند، اما ارتش تركيه هميشه چارچوب و زمين  بازي را براي سياستمداران مشخص كرده است. سريع القلم گفته است: روابط خارجي ما در حال حاضر متشنج است و باعث بي ثباتي جدي و محدوديت اقتصادي با دنياي خارج در حوزه توسعه شده است كه نتيجه آن محدوديت انتقال تكنولوژي است.
000675.jpg

۲۰ سال عقب تر از عربستان
نجابت، مدير توسعه صنايع پتروشيمي است و خود مي گويد، صنعت پتروشيمي ايران ۲۰ سال از پتروشيمي منطقه عقب  است.به اعتقاد وي، علت ۲۰سال عقب ماندگي اين است كه تكنولوژي روز صنعت تكنولوژي را به كار نبرده ايم و اين صنعت در توليت يك سازمان خاص نبوده است. وي حتي فرض كرده است كه ۸ سال از عقب ماندگي پتروشيمي ايران از عربستان به دليل ۸ سال جنگ بوده است.

دستور به اوپك
آژانس بين المللي انرژي به اوپك دستور داده است، حق كاهش توليد نفت را در اجلاس آينده خود ندارد. اوپك پيش از اين اعلام كرده بود قصد كاهش توليد نفت را در اجلاس ۹ مرداد ندارد. رفتار دخالت جويانه و آمرانه آژانس بين المللي انرژي را مي توان رفتاري تازه در مناسبات نهادهاي اقتصادي تلقي كرد كه بر اساس آن توانايي هاي كارتلها و انحصارات در جهت اقتصاد اراده گرايانه را كاهش مي دهد.
000680.jpg

سازمان استاندارد؛ اولين مدعي
در ايران دهها مؤسسه، سازمان و نهاد اقتصادي تأسيس شده كه عمر برخي از آنها به چهل سال پيش برمي گردد. اين سازمانها كه در شرايط خاصي تأسيس شده اند بدون بازنگري در وظايف و اختيارات خود براي سازگار شدن با شرايط امروز، همچنان آمرانه و مداخله جويانه عمل مي كنند.مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي از جمله سازمانهاي قديمي مي باشد كه اولين مدعي براي متقاضيان واردات خودرو است. مدير نيرو محركه اين مؤسسه اعلام كرده است، شركت ها يا مؤسسه هايي كه قصد واردات خودرو دارند بايد به اين مؤسسه مراجعه كنند تا تصميم گيري شود. گرچه رعايت استاندارد در واردات هركالايي تامين كننده منافع مشتري است اما آيا سازمان استاندارد توانايي تعريف و تدوين همه استانداردهاي خودرو را دارد؟

اقتصاد
ادبيات
زندگي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |