چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۱۵- July, 23, 2003
تبعيض در نورچشمي اينترنت
002035.jpg
براي بسياري از استفاده كنندگان از اينترنت، گوگل، چهره دوستانه آن است، راهي سريع، تميز و مؤثر براي يافتن آنچه دقيقاً در پي آن هستيد. هر موضوعي را كه در اين موتور كاوش وارد كنيد، پس از فشردن يك كليد كامپيوتر يعني در كسري از ثانيه هزاران سايت دربرابر شما نمايان مي شود كه مربوط به موضوع موردنظر است و مي توانيد در آن بگرديد.
گوگل موتور كاوشي شگفت انگيز با تاريخچه اي شگفت انگيز است. با وجودي كه اين ابزار اينترنتي امسال تازه پنجمين سالگرد تولد خود را جشن گرفت، اكنون گوگل به وسيله اي تبديل شده است كه استفاده از آن در اينترنت اجتناب ناپذير است اما اخيراً سؤالاتي در مورد كاركرد گوگل در اينترنت مطرح شده است، ازجمله نفوذي كه بر اين شبكه وارد مي كند، ميزان سانسور پنهاني كه در كاركرد خود اعمال مي كند و ابعاد انباشت اطلاعات شخصي كه از تك تك كاربران خود در سراسر جهان جمع آوري مي كند. با وجودي كه گوگل مدعي است به شيوه اي عمل مي كند كه بازتاب «دمكراسي بي نظير» اينترنت است. اين موتور كاوش اكنون در معرض همان تفحص و بدبيني است كه مدتهاست دامنگير مايكروسافت بوده است.
هيچكدام از اينها احتمالاً نيت بنيانگذاران اوليه آن لري پيج و سرگئي برين فارغ التحصيلان كامپيوتر از دانشگاه استنفورد نبود. اين دو در سال ۱۹۹۵ با يكديگر آشنا شدند. در ابتداي سال ۱۹۹۶، آنان همكاري براي رويارويي با بزرگترين چالش اينترنت تازه ظهور را آغاز كردند. اين چالش چيزي نبود جز تلاش براي بازيابي اطلاعات از ميان حجم عظيم داده ها. نتيجه فعاليت آنان موتور كاوشي به نام (BuckRub) بود. اين ابزار توانايي منحصربه فردي براي تجزيه و تحليل به اصطلاح «پيوندهاي پشتي» داشت كه از چند سايت ديگر به يك سايت مشخص اشاره مي كند. هرچقدر كه تعداد پيوندها از سايتهاي خارجي بيشتر بود،  ارتباط آن با موضوع كاوش شده بيشتر به نظر مي رسد. سرويس دهنده «بك راب» ابتدا در اتاق پيج در خوابگاه دانشگاه استنفورد قرار داشت. پس از مدتي «بك راب» به گوگل (Google) تغيير نام داد. اسم جديد نوعي بازي با كلمه گوگول (Googol) بود كه در رياضيات به معني يك با صد صفر در جلوي آن است. كاربرد اين كلمه به نوعي نشان دهنده هدف اين دو نفر براي سازمان دهي به حجم ظاهراً نامتناهي اطلاعات موجود در اينترنت بود.
تجهيزات گوگل در سپتامبر ۱۹۹۸ به يك دفتر اداري با سه كارمند منتقل شد. در آن زمان اين موتور كاوش حدود ۰۰۰/۱۰۰ كاوش را در روز پاسخ مي داد. ظرف پنج ماه اين رقم به ۰۰۰/۵۰۰ مورد رسيد. يك سال پس از راه اندازي،  شركتهايي به حمايت مالي از گوگل شتافتند و از آن پس اين موتور كاوش به يك ساختمان دوطبقه در شهر مانتن ويو در ايالت كاليفرنيا منتقل شد. در سال ۲۰۰۰ گوگل سريعترين موتور كاوش جهان شد كه مي توانست به يك ميليارد صفحه دسترسي داشته باشد و ۱۸ ميليون مورد كاوش را در روز جواب دهد. سپس نوار ابزار گوگل و به دنبال آن گوگل به زبانهاي خارجي به بازار آمد و فروش فضاي آگهي توسط آن آغاز شد. در اواخر همان سال، نخستين نجواها در مورد نورچشمي اينترنت شنيده شد. يك فعال چپ گراي ساكن تگزاس به نام دانيل برانت سرمنشاء اين سخنان بود. وي اعلام كرد سايت وي كه دربرگيرنده بريده نشريات و اطلاعاتي است كه از سالهاي دهه ۱۹۶۰ درباره حدود يك صد هزار چهره شناخته شده گرد آورده بود،  به ندرت درنتيجه كاوش گوگل پيدا مي شود. برانت مي دانست يكي از عوامل تعيين ربط نتايج كاوش گوگل نظام «PageRank» آن است. براساس اين نظام به هر سايت ميزاني قراردادي از كيفيت و اهميت داده مي شود . وي وقتي نوار ابزار گوگل را بارگذاري كرد، متوجه تأثير «PageRank» شد. اين نوار رده بندي هر سايتي را كه گوگل مي آورد،  تعيين مي كند. سايتهاي شركتهاي بزرگ همواره در نظام رده بندي گوگل نمره بالايي مي آورد، اما نمره سايت برانت تقريباً صفر بود. به علاوه، به اصطلاح عنكبوتهايي كه در چرخه هاي ماهيانه در سه ميليارد صفحه اينترنت كاوش مي كنند، به نوعي برنامه ريزي شده اند كه بيشتر در سايتهاي داراي نمره بالاتر مي گردند. برانت گفت اين امر به نوعي چرخه باطل مي انجامد، يعني وقتي نمره رده بندي پائين است، سايت در شاخص گوگل پديدار نخواهد شد. درنتيجه پيوندهايي از سايتهاي ديگر داده نمي شود و نمره رده بندي هميشه پائين خواهد بود. برانت گفت: «به عبارت ديگر ثروتمندان ثروتمندتر مي شوند و فقرا اصلاً به حساب نمي آيند. اگر در گوگل پيدا نشويد و مردم درباره شما ندانند،  داشتن سايت بي معناست. اين حالت به طور منحصربه فردي دمكراتيك نيست،  اما به طور منحصربه فردي ستمگرانه است. اين كار ماشين روياي آمريكاي شركت مدار است، يعني كشوري كه در آن شركت بزرگ، كوچكها را لگدكوب مي كند.»
گوگل اذعان مي كند كه سايتهاي جديد و كوچك ممكن است كاوش نشوند، حتي اگر نشاني آنها به اين موتور كاوش ارائه شده باشد. توصيه آنها اين است: سعي كنيد نشاني خود را به ياهو بدهيد. در اين حالت اقبال بيشتري براي كاوش شدن در گوگل خواهيد داشت. در دنياي پرپيچ و خم موتور كاوشها گوگل در ياهو مي گردد. درواقع ياهو در قبال اين كار به گوگل پول مي دهد. رابطه متقابل پيچيده اي بين موتورهاي كاوش اصلي وجود دارد و هر كدام همديگر را تغذيه مي كنند.
نظام رده بندي PageRank همواره توسط سايت داراني كه در پي ثبت رده بندي بالاتر در گوگل بوده اند، مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. پارسال معلوم شد كه كليساي ساينتولوژي تعداد زيادي سايت موسوم به «مزارع پيوندها» ايجاد كرده بود تا سايت اصلي آن به نشاني scientology.org به عنوان سايت برتر شناخته شود. اكثر اين مزارع پيوندها چيزي نبودند جز پيوندهاي ديگر و اطلاعات تكراري.
درواقع سايتهاي مربوط به فرقه ساينتولوژي بسيار كمتر از سايتهاي منتقد خود هستند. بسياري از سايتها وجه دانشگاهي و معقول دارد. پارسال،  اين سازمان مقابله با سايتهاي رقيب را تشديد و گوگل را تهديد كرد درصورتي كه پيوندهاي اتصال به يكي از برجسته ترين سايتهاي ضد خود به نشاني Xenu.net برداشته نشود،  از آن شكايت مي كند. گوگل به اين خواسته تن در داد و به مدت يك روز Xenu از فهرست آن ناپديد شد. روز بعد و پس از انتقادات فراوان اين سايت مجدداً در فهرست قرار گرفت. با اين حال، گوگل تبليغات موجود برضد ساينتولوژي را ممنوع كرد.
مخالفان ساينتولوژي و نظريه پردازان توطئه مي گويند كه طرح راهنماي باز «Open Directory Project»كه منبع تغذيه بسياري از موتورهاي كاوش براي يافتن نشاني هاي جديد است،  به راحتي نشاني سايتهاي طرفدار ساينتولوژي را مي پردازد اما اضافه شدن سايتهاي منتقد آن را به تأخير مي اندازد يا ناديده مي انگارد. مطالعات جامع در دانشگاه هاروارد نشان داده است كه گوگل بي سر و صدا پيوندهاي اتصال به برخي سايتها را به درخواست دولتهاي خارجي حذف كرده است. اين سايتها عمدتاً متعلق به برتري جويان سفيدپوست و گروههاي وابسته بوده اند. مي توان گفت محبوب ترين موتور كاوش جهان از نظر شفافيت بسيار آسيب پذير است. براساس سياست امور خصوصي كه در اختيار كاربران است- ولي به ندرت به آن دسترسي پيدا مي شود- گوگل فاش كرد كه نوعي برنامه موسوم به (Cookie) روي هر كامپيوتري كه براي اول بار به آن مراجعه كند، نصب مي كند. اين برنامه ها اطلاعات نزد گوگل را در مورد هر كاوش، عبارات موردنظر، سايتهايي كه به دنبال كاوش به آن مراجعه مي شود،  تاريخ و ساعت و نشاني كه كامپيوتر را نشان دار مي كند، تكميل مي كنند.
آيا گوگل اين اطلاعات را براي طرف سومي هم افشا مي كند؟ به گردانندگان آن مي گويند فقط وقتي اين كار را مي كنند كه دادگاه يا ساير سازمانهاي مربوط دستور دهند. تا به حال چقدر از اين اطلاعات در اختيار پليس قرار گرفته است؟ گوگل از پاسخ به اين سئوال طفره رفت. يك سخنگوي آن گفت: «وجه خصوصي كاربران ما از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. اما نمي توانم درباره موضوع هاي قانوني صحبت كنم.» وي خاطرنشان كرد هدف گوگل آن است كه راهنماي هرچه جامع تري از اينترنت تهيه كند. اين سخنگو گفت: «هدف ما كسب اطلاعات است. اگر با ناديده گيري سايتها اين هدف را نقض كنيم، كاري بي معنا انجام داده ايم.»
منبع: روزنامه هرالد سان ،چاپ استراليا

شاگردان ديروز
روزي كه اديسون مرغ شد!
002055.jpg
حسن سالاري - آن روز بعد از ظهر، اديسون غرق در تفكر ناپديد شد. پدر كه نگران شده بود، همه جا را به دنبال او گشت؛ آبگذر نزديك خانه، كه يك بار نزديك بود اديسون در آن غرق شود، آسياب بزرگ شهر كه ماشين هاي بخار پرسروصداي آن هميشه توجه اديسون را جلب مي كرد، محوطه  ساختمان الوارسازي پدر و سرانجام پدر او را در حالي كه روي حصيرهاي انبار پهلوي خانه دراز كشيده بود، يافت. زير او، لابه لاي توده اي از تخم مرغ هاي شكسته و زرده هاي بيرون زده، تعداد زيادي تخم مرغ سالم نيز ديده مي شد!
اديسون پسر كنجكاوي بود كه در هر كاري سرك مي كشيد. او با ديدن چيزهاي تازه، به فكر مي رفت و با پرسش هايش مردم را به ستوه مي آورد. سپس براي امتحان پاسخ هايي كه شنيده بود، آزماش هايي ترتيب مي داد. آن روز هم اديسون در حال آزمايش گفته هاي مادرش بود. او از مادر پرسيده بود كه چرا مرغ  روي تخم هايش مي خوابد. مادر دليل آن را برايش توضيح داده بود. او پرسيده بود كه چرا مرغ مي خواهد تخم هايش را گرم كند. مادر باز هم پاسخ او را داده بود. اديسون تصميم گرفت در اين باره آزمايش ترتيب دهد. نتيجه آزمايش او اين شد كه مرغ ها مي توانند روي تخم ها بخوابند و جوجه بياورند، اما آدم ها به دلايلي نمي توانند اين كار را انجام دهند.
اما مدرسه از اين شاگرد كنجكاو استقبال نكرد. مدير مدرسه مانند همه معلمان آن زمان، عقيده داشت كه دانش و معلومات را بايد با خشونت به شاگردان آموخت. اديسون زياد سؤال مي كرد و همين موضوع معلم را بيشتر خشمگين مي كرد. معلم پرسش هاي زياد او را نشانه كند ذهني اش مي دانست! اديسون بارها به خاطر پرسش هاي فراوانش تنبيه شد. سرانجام بدرفتاري معلم، باعث شد اديسون از مدرسه بگريزد و ديگر به آنجا باز نگردد. اديسون را پس از آن به مدرسه ديگري فرستادند، اما او اين مدرسه را نيز دوست نداشت و معمولاً در كلاس درس حاضر نمي شد. به اين ترتيب مادرش تصميم گرفت خودش آموزش او را بر عهده بگيرد.
در نه سالگي، مادر اولين كتاب علمي را به او داد. نام آن، مكتب فلسفه طبيعي بود. اين كتاب آزمايش هاي ساده اي را شرح مي داد كه خواننده در خانه نيز مي توانست آنها را انجام دهد. زندگي اديسون با خواندن اين كتاب دگرگون شد.
او كتاب را با اشتياق از ابتدا تا انتها خواند و همه آزمايش ها را انجام داد. سپس تصميم گرفت آزمايشگاهي براي خودش بسازد. او مقداري مواد شيميايي خريد و خرده ريزه هايي از وسايلي مانند سيم، از اينجا و آنجا فراهم كرد و آزمايشگاهي در اتاق خوابش ترتيب داد. در آزمايش او بايد موي دو گربه ها را به هم مالش مي داد تا الكتريسيته ساكن توليد مي شد. او دم گربه را به سيمي بست؛ اما تنها نتيجه اي كه نصيبش شد، مجروح شدن با پنجه گربه ها بود!
اديسون در يكي ديگر از آزمايش هايش مقدار زيادي بي كربنات سديم (جوش شيرين) به يكي از دوستانش خوراند تا گازي كه در معده اش به وجود مي آيد، او را مانند بالوني كه از هواي سبك پر مي شود، به هوا بلند كند!
مادرش هميشه از او حمايت مي كرد؛ اما كمي بعد، خشمگين از متلاشي شدن وسايل خانه اصرار كرد كه آزمايشگاهش به زيرزمين منتقل شود. سرو صدا و انفجارهاي ناشي از آزمايش ها گاهي خانه را مي لرزاند.
با برخاستن صداي انفجار، پدر تركه اي برمي داشت تا پسر غيرعادي و يك دنده اش را تنبيه كند. اما مادر او را آرام مي كرد و به او اطمينان مي داد كه پسرشان دقيقاً مي داند چه مي كند. حمايت هاي اين مادر فهيم كه در واقع بعد از تجربه، تنها آموزگار اديسون بود، باعث شد او ۱۰۹۳ اختراع را در طول حيات خود به ثبت رساند.
مردم، اديسون را جادوگر مي ناميدند، زيرا با دستهاي جادويي خود ورق قلع را به صدا و نخ را به روشنايي تبديل كرد. در واقع او از هر ماده اي براي تبديل گذشته به آينده  استفاده كرد كه اكنون از آن ماست.
• برگرفته از: اديسون در ۹۰ دقيقه، نوشته آنا اسپرول

دنياي شگفت انگيز ماهواره ها- ۲
مراقبت انساني
002050.jpg
نويسنده: جان فلمينگ
مترجم: وحيد رضا نعيمي
هنگامي كه رونالد ريگان «ابتكار دفاعي راهبردي» يا جنگ ستارگان را در اوايل دهه ۱۹۸۰ مطرح كرد، ماهواره هاي جاسوسي به فعاليت خود ادامه مي دادند و حق خلوت مردم را نقض مي كردند. طرح رئيس جمهوري اسبق آمريكا، مدتها پس از بحران موشكي كوبا در سال ۱۹۶۲ مطرح شد كه كارايي نظامي ماهواره ها را نشان داد. قرار بود جنگ ستارگان سپر آمريكا در برابر موشكهاي هسته اي باشد، اما ساقط كردن موشكها با ليزر از ماهواره امكان ناپذير از آب درآمد و بسياري از دانشمندان و سياستمداران از اين برنامه وسيع انتقاد كردند. با اين حال، جنگ ستارگان پيشرفت قابل توجهي در فناوري شناسايي و آنچه كه مي توان فناوري «كيسه سياه» خواند، پديد آورد، از جمله محصولات اين فناوري ذهن خواني و ليزرهايي است كه مي تواند هر كسي را حتي در زير سقف مورد حمله قرار دهد. نشريه ايوي ايشن ويك واند اسپيس تكنالجي در سال ۱۹۸۴ نوشت كه «جزئيات اين طرح [در برنامه جنگ ستارگان كه با شتاب پيش مي رود] شامل اعطاي قرارداد براي مطالعه... يك شبكه مراقبت ماهواره اي است.» سرنوشت اين فناوري مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود ، اما هيچ گروهي براي كوچك كردن اين طرح يا به انقياد درآوردن اين فناوري خوفناك توسط نهادهاي دموكراتيك مبارزه نمي كند. همان گونه كه يك ديپلمات شاغل در سازمان ملل گفت: «جنگ ستارگان وسيله اي براي ايجاد بهشت روي زمين نبود، بلكه مي توانست به جهنم روي زمين بيانجامد.»
شايد دليلي وجود نداشته باشد كه يك آمريكايي بهراسد، چرا كه احتمال قرار گرفتن در معرض مراقبت ماهواره اي تقريباً بعيد است. اينكه چرا شخصي بخواهد شخص ديگري را در معرض مراقبت ماهواره اي قرار دهد، شايد در ابتدا نامعلوم به نظر برسد، اما براي پاسخ دادن به اين سؤال بايد دانست كه فقط نخبگان به چنين امكانات ماهواره اي دسترسي دارند. فقط ثروتمندان و قدرتمندان مي توانند حتي به مراقبت ماهواره اي شخصي فكر كنند، در حالي كه يك شخص طبقه متوسط يا كارگر حتي نمي داند از كجا شروع كند. هر چند كه از اين رو دسترسي به توانايي شناسايي تا حد زيادي نتيجه اراده قدرتمندان است، با اين حال، نبايد نتيجه بگيريم كه فقط افراد فاقد قدرت در معرض آن قرار مي گيرند. شايد كساني كه در معرض مراقبت ماهواره اي قرار مي گيرند، عمدتاً افراد فاقد قدرت باشند، اما افراد ثروتمند و مشهور اهداف جالب تري هستند. در نتيجه به رغم برخورداري از قدرت مقاومت در برابر نقض امور خصوصي خود، برخي از آنان قرباني مراقبت ماهواره اي مي شوند. شاهدخت دايانا شايد تحت مراقبت ماهواره اي بوده باشد. هيچ كدام از ادعاهاي مربوط به در معرض مراقبت ماهواره اي بودن را نمي توان پيشاپيش رد كرد.
برآورد اين كه چندآمريكايي را احتمالاً ماهوراه ها تحت مراقبت دارند، دشوار است، اما اگر ۲۰۰ ماهواره مراقبت فعال باشند (كه عدد رايج در مباحث مرتبط است) و هر ماهواره بتواند ۲۰ هدف انساني را زير نظر بگيرد، آنگاه حدود ۴۰۰۰ نفر آمريكايي تحت مراقبت هستند. با اين حال، برآورد توانايي ماهواره براي نظارت چند هدف دشوارتر از برآورد تعداد ماهواره هاست. اين امر بستگي به تعداد ترانس پاندرهاي هر ماهواره دارد. ترانس پاندر ابزار اصلي دريافت و پخش اطلاعات است. جامعه اي كه در چنگال حكومت امنيت ملي است، ضرورتاً از چنين چيزهايي بي اطلاع است. با اين حال آشكار است كه اگر يك ماهواره بتواند همزمان ۴۰ يا ۸۰ هدف انساني را تحت نظارت قرار دهد، آنگاه شمار قربانيان احتمالي مراقبت ماهواره اي دو يا چهار برابر مي شود.
خواندن نمونه اي از متون فني در اين زمينه مي تواند ما را از فناوري عجيب عصر فضا آگاه كند. يك شركت ماهواره اي گزارش مي دهد كه «يكي از مفاهيم اصلي شبكه مراقبت ماهواره اي موسوم به چشمان باهوش شامل يك سطح كانوني رهياب زير قرمز با طول موج طولاني است كه نيازمند بهره برداري نوبتي در دماي نزديك ۱۰ كلوين است.» ماهواره مراقبت از اين خاصيت استفاده مي كند كه بدن انسان پرتوي زير قرمز يا حرارت درخشان توليد مي كند. به گفته ويليام اي باروز نويسنده كتاب «سياه عميق» تصوير زير قرمز از اسكنر مي گذرد و روي صفحه ثبت مي شود و يك تصوير زير قرمز در حال حركت تشكيل مي دهد، تصويري كه بعداً بزرگ، ديجتالي و رمزدار مي شود و به يكي از ماهوار ه ها ارسال مي شود تا به زمين مخابره شود. اما در مورد اينكه آيا مي توان پرتوي زير قرمز را در هواي ابري رديابي كرد، اختلاف نظر وجود دارد.
براساس تحقيقات يك پژوهشگر، مي توان اين مانع بالقوه را به نوعي مرتفع كرد: «برخلاف حس گرها كه در برابر نورديدني و پرتوي زير قرمز كه ابر روي آنها را مي پوشاند و تا حد زيادي در شب وجود ندارند منفعلند حس گرهاي رادار فعالانه پالس هاي مايكروويو متصاعد مي كنند كه برابرها نفوذ مي كند و هر ساعتي فعال است.»
همين شخص در سال ۱۹۸۸ گزارش داد كه «حد عملي وضوح قابل تحصيل براي يك حس گر ماهواره مدار تا حدي محل مناقشه است، اما احتمالاً تقريباً بين ۱۰ تا ۳۰ سانتي متر است. پس از اين حد، بي نظمي هاي جوي مشكل ساز مي شود. اما حتي در آن زمان هم وي نوشت كه وضوح تصاوير ماهواره تا حد كسري از پيكسل تا حد چند ميلي متر بسيار دقيقتر بود. اين حقيقت با درنظر گرفتن پيشرفت قابل توجه ماهواره قابل فهم مي شود. شايد شيطاني ترين جنبه مراقبت ماهواره اي كه قطعاً شگفت انگيزترين جنبه آن است، ذهن خواني است.
در سال ۱۹۸۱، جي هري استاين( در كتاب رويارويي در فضا) توانست بنويسد كه كامپيوترها توانسته اند با رمزگشايي از برون داد الكتروآنسفالوگراف ذهن انسان را بخوانند. فعاليتهاي اوليه در اين زمينه را سازمان طرحهاي پژوهشي پيشرفته دفاعي (DARPA) در سال ۱۹۷۸ گزارش كرد. الكتروآنسفالوگراف حس گرهاي خام فعاليت عصبي در مغز انسان است كه به القاي جريانهاي الكتريكي در پوست بستگي دارد. از آن زمان آنسفالوگرافهاي مغناطيسي ابداع شده است كه محصول حس گرهاي الكترومغناطيسي بسيار حساسي است كه مستقيماً مي تواند نقشه فعاليت عصبي مغز را حتي با گذر از استخوانهاي جمجمه ثبت كند. نقشه پاسخهاي مناطق تصويري مغز را اكنون كاوفمن و ديگران در دانشگاه وندربيلت ترسم كرده اند.
• بخش اول اين مطلب روز سه شنبه ۲۳/۴/۸۲ در صفحه دانش(۲۵) به چاپ رسيده است.

در جهان دانش
چربي هاي حيواني و افزايش خطر سرطان سينه
002040.jpg

زنان جواني كه گوشت قرمز و فرآورده هاي لبني پرچربي مانند پنير مي خورند، بيشتر در معرض دچار شدن به سرطان سينه هستند. محققان آمريكايي با انجام پژوهشي كه نتايج آن در نشريه مؤسسه ملي سرطان اين كشور درج شده است، اعلام كردند اين يافته ها نشان مي دهد زنان بايد بيشتر ميوه جات و سبزيجات تازه و حبوبات مصرف كنند و از خوردن غذاهاي پرچرب حتي الامكان بپرهيزند.
براساس يافته هاي جديد احتمال ابتلاي زناني كه غذاي پرچربي دارند، نسبت به زناني كه كم چربي مي خورند، ۳۳ درصد بيشتر است. اين مطالعه نشان داد چربيهاي گياهي مانند روغن نباتي تأثيري بر ابتلاي زنان به سرطان ندارد. سرطان سينه در طي سالها پديد مي آيد، اما معمولاً پس از يائسگي ظاهر مي شود. اين تحقيق روي ۹۰۰۰۰ زن بين ۲۶ تا ۴۶ ساله انجام شد.
خانم چو سرپرست مطالعه يادشده از دانشگاه هاروارد گفت روي هم رفته زناني كه در دوره ۲۰ ، ۳۰ و ۴۰ سالگي خوراكيهاي داراي چربي حيواني مانند گوشت قرمز، پنير، بستني و كره خوردند، بيشتر به اين بيماري مبتلا شدند. تا به حال نتايج ضد و نقيضي در مورد مطالعاتي از اين دست منتشر شده است، اما تحقيق اخير نشان مي دهد شواهد مربوط به تأثير كاهش مصرف چربي حيواني قويتر است. خوردن كمتر گوشت قرمز و فرآورده هاي لبني داراي چربي بالا از احتمال ابتلاي زنان به بيماري هاي قلبي نيز مي كاهد.

تراكتورهاي هدايت  ماهواره اي به نجات خاك مي آيند
002045.jpg

زمين هاي كشاورزي جهان، خسته از كشت هاي مكرر است و هر روز بر فرسودگي آن افزوده مي شود. اكنون دانشمندان مي گويند تراكتورها پيشرفته با هدايت ماهواره اي در راه هستند تا اين وضع را بهبود بخشند. وسايل كشاورزي سنگين جديد با كشت مكرر باعث فشار بر زمين مي شود و اين امر با افزايش ميزان نمك خاك به نابودي فرآورده هاي كشاورزي مي انجامد.
اما حالا با به خدمت گرفته شدن تراكتورهاي راهياب كه با ماهواره هدايت مي شوند، حركت اين وسايل در مسيرهاي از پيش تعيين شده خواهد بود و فشار اين وسايل روي خاك به ۱۵ درصد زمين كشاورزي كاهش مي يابد. جف تالبرگ رئيس سازمان بين المللي كشت خاك گفت: «اين فناوري كشاورزي را دگرگون خواهد كرد.» در كنفرانس اين سازمان كه اخيراً در بريسبان در استراليا برگزار شد، پيشرفتهاي دانشمندان استراليايي در اين زمينه به نمايش گذاشته شد. دقت هدايت ماهواره اي اين قبيل وسايل تا چند سانتيمتر مي رسد. يك شركت آمريكايي نيز با استفاده از فناوري ماهواره اي شبكه موقعيت يابي جهاني(جي.پي.اس)، سامانه هدايت يكپارچه تراكتور طراحي كرده است.
تراكتورهاي پيشرفته كه چند سال پيش ابتدا در استراليا توليد شده، اكنون فراگير تر شده و امكان نجات خاك كره زمين را بيشتر كرده است. دانشمندان خاطرنشان مي كنند زمين كشورهاي توسعه يافته در آمريكاي شمالي، اروپا و استراليا دچار وضعيت نامطلوبي است. علت اين وضع حركت مكرر تراكتورهاي ۲۰ تني روي خاك و شخم زدن آن است. لايه سطحي خاك به پايين رانده مي شود و لايه سختي روي خاك شكل مي گيرد.
استراليا به عنوان يكي از بزرگترين كشورهاي صادركننده محصولات كشاورزي پيشتاز حركت به سوي استفاده از روشهاي كشاورزي دقيق است. اكنون در يك ميليون هكتار از زمينهاي اين كشور چرخهاي تراكتور در خطوط ثابتي حركت مي كند. در مجموع ۲۰ ميليون هكتار از زمينهاي استراليا زير كشت محصولات عمده است. حدود ۵۰۰ دستگاه تراكتور به دستگاه هاي هدايت ماهواره  تجهيز شده اند. اين كار هزينه اي حدود ۳۲۰۰۰ دلار دارد. كشاورزان خاطرنشان مي كنند اين روش باعث افزايش برداشت به ميزان ۲۰۰ درصد مي شود.

ارتباط رشد سريع جمجمه با بروز اوتيسم
002060.jpg

تحقيقات جديد نشان مي دهد كودكاني كه سرشان به سرعت رشد مي كند، بيشتر در معرض ابتلا به بيماري اوتيسم هستند. اين امر احتمالاً به اين معناست كه اين بيماري ناشي از عدم برقراري برخي ارتباطات در مغز است.
در اين تحقيق كه روي ۴۸ كودك اوتيست انجام شد، ۵۹ درصد از حدود ۲ تا ۴ ماهگي يا يك سالگي از رشد جمجمه بيشتري برخوردار بودند. براساس اين مطالعه سر بچه هاي اوتيست در ابتدا از سر ۷۵ درصد كودكان عادي كوچكتر است، اما در انتهاي مدت رشد از سر ۸۴ درصد آنها بزرگتر مي شود.
واكسيناسيون و سموم موجود در محيط زيست مانند جيوه از جمله عواملي هستند كه گفته مي شود موجب ايجاد اين بيماري عجيب مي شود. يك مطالعه ديگر از امكان ارتباط اين بيماري با كروموزوم ۱۵ حكايت دارد.
در آمريكا در خلال دهه ۱۹۹۰، تعداد بيماران اوتيستي سه برابر شد و اكنون از هر ۱۰۰۰ بچه، شش نفر دچار اين بيماري هستند. پسرها چهاربرابر دختران به اوتيسم مبتلا مي شوند. اوتيسم عارضه اي است كه علائم متفاوتي همچون واكنشهاي غيرعادي اجتماعي و عاطفي و فاصله گيري از اجتماع دارد.

علم
ادبيات
اقتصاد
زندگي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |