چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۱۵- July, 23, 2003
مرگ شاهد
زير ذره بين
• در سالهاي آينده هرگاه نامي از توني بلر ، بي. بي. سي، صدام و گزارش تسليحاتي برده شود، به تراژدي مرگ ديويد كلي نيز اشاره خواهد شد.
نيلوفر قديري
001895.jpg

«آقاي نخست وزير آيا دستان شما به خون آلوده است؟» اين پرسشي بود كه يك خبرنگار انگليسي به صراحت از توني بلر در كنفرانس خبري پرسيد كه ساعتي بعد از اعلام خبر مرگ دكتر ديويد كلي در ژاپن برگزار شد.
مرگ اين دانشمند ۵۹ ساله در يك هفته گذشته در انگليس طوفاني به پا كرده كه بعد از فرو نشستن هم تا مدتها هر گاه از دولت بلر و بي بي سي و صدام و گزارش تسليحاتي نامي برده شود اشاره اي هم به اين مرگ سياسي خواهد شد.
مردي بي گناه كه همه عمر خود را در آرامش به كاري كه خدمت به دولت محسوب مي شد و زندگي در كنار همسر و سه دخترش گذرانده بود، وارد بازي با «بازيگران سياهپوش» شد و بهاي آن را با جان خود پرداخت.
او مردي محترم بود كه اسب سواري مي كرد و در روستايي آرام به دور از دنياي پرجنجال شغلي اش روزگار مي  گذراند.
اين ميكروب شناس تحصيل كرده در دانشگاه آكسفورد ابتدا در مؤسسه ويروس شناسي شوراي تحقيقات محيط زيست طبيعي انگليس به عنوان دانشمند ارشد مشغول به كار شد. سپس در وزارت دفاع اركان ترقي را طي كرد و از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۲ رئيس بخش ميكروب شناسي اين وزارتخانه شد و همزمان سمت مشاور ارشد بخش تكثير و كنترل سلاح در وزارت دفاع بود.
او در سال ۱۹۹۱ در رأس نخستين گروه بازرسان تسليحات ميكروبي سازمان ملل وارد عراق شد و در كشف برنامه هاي سري ميكروبي عراق نقش مهمي داشت. در سالهاي دهه ۱۹۹۰ دكتر كلي اين تحقيقات را هدايت مي كرد.
او به تازگي به عنوان مشاور گروه تحقيق تسليحاتي پنتاگون در عراق منصوب شده بود و در ماه گذشته سفري چند روزه به بغداد داشت تا مقدمات حضور خود در اين كشور را آماده كند. بخشي از كار او در وزارت دفاع انگليس دادن گزارش به خبرنگاران درباره مسائل دفاعي بود.
عصر پنجشنبه گذشته، دكتر كلي، مردي كه آرام سخن مي گفت و ريش و موي خاكستري و عينكي به چشم داشت، خانه خود را در ساوت مور روستايي در ۳۲ كيلومتري جنوب شرقي آكسفورد ترك كرد و به همسرش گفت كه به پياده روي مي رود. يكي از كشاورزان محلي مي گويد او را ديده است كه لبخند مي زند. در آن زمان توني بلر برفراز اقيانوس اطلس به واشنگتن مي رفت، جايي كه همچون قهرماناني مورد استقبال قرار گرفت. جانيس كلي همسر دكتر كلي پنجشنبه شب به پليس اطلاع مي دهد كه شوهرش بازنگشته است. جست وجو آغاز مي شود و سرانجام جسد او صبح جمعه در كنار جنگلي كه زياد هم از خانه اش دور نبود يافت مي شود. رگ مچ چپ او بريده بود و يك چاقو و يك پاكت مسكن در كنار جسد ديده مي شد. در همين زمان هواپيماي بلر به توكيو نزديك مي شد، نخستين توقفگاه سفر شش روزه آسيايي كه تماماً تحت الشعاع واقعه مرگ دكتر كلي واقع شد.
روز شنبه در كنفرانس خبري در ژاپن بلر در مقابل خبرنگاري كه از او پرسيد: آقاي نخست وزير دست شما به خون آلوده است؟ قصد استعفا نداريد؟ همچون سنگ ايستاد و تنها سكوت كرد.
اين اتفاق زندگي سياسي او و به قول يكي از خبرنگاران بي .بي.سي سياست در انگلستان را براي هميشه تغيير داد.
دليل اين مرگ آنطور كه تصور اوليه حكايت مي  كند نيست، يعني اينطور نبوده كه مأموري از ساختمان شماره ۱۰ داونينگ استريت يا وزارت دفاع با نقاب و چاقويي مخصوص پنهان شده زير لباسش و دستكش هاي سياه خارج شده باشد،  دكتر كلي را از خانه و در مسير پياده روي تعقيب كرده باشد و بعد در موقعيتي مناسب به او حمله كرده و رگ مچ دستش را بزند. بدون شك منظور خبرنگاري كه در ژاپن آن طور صريح نخست وزير را در اين مرگ شريك دانست هم اين نبوده است.
بي قراري، اضطراب و درهم ريختگي اين مرد كه دوستان و اطرافيانش بارها در روزهاي اخير بر «شرافت، عزت و صداقتش» تأكيد كرده اند و سخنانش در نامه الكترونيكي كه ساعتي پيش از مرگ براي يك خبرنگار آمريكايي فرستاده و همچنين يكي دو مصاحبه آخر او نشان مي دهد، روند اتفاقات يك ماهه اخير در انگليس زندگي او را چنان تحت تأثير قرار داده كه حتي از تصور خود او هم خارج بوده است.
او سه سال پيش در سخنراني گفته بود: «در سال ۱۹۹۱ وقتي عراق به كويت حمله كرد نمي دانستم زندگي ۱۰ سال آينده ام را صدام ديكته خواهد كرد.»
001900.jpg

او اين را هم نمي دانست كه سرانجام صدام و ماجراهاي پيرامون آن موجب مرگش خواهد شد.
اما ماجرا ازكجا آغاز شد.
گزارش جنجالي بي.بي.سي
روز ۲۹ ماه مه (۸ خرداد)، اندرو گيليگان خبرنگار امور دفاعي بي.بي.سي در گزارشي ويژه كه از كانال چهار راديو بي .بي.سي پخش شد گفت، منبعي كه او را يك مقام بلندپايه انگليسي معرفي كرد، به وي گفته است كه سند معروف به «دوسيه صدام» كه بلر آن را سپتامبر (شهريور) گذشته منتشر كرد و به تسليحات كشتار جمعي عراق و شدت خطرناك بودن آن مربوط مي شود، علي رغم ميل دستگاههاي اطلاعاتي انگليس، دستكاري شده بود تا با اندكي مبالغه تأثيرگذارتر شود. سه روز بعد همين آقاي گيليگان در روزنامه «ميل آن ساندي» چاپ لندن نوشت، آلستر كمپ بل مدير امور ارتباطات و رسانه هاي بلر مسئول وارد كردن ادعايي در اين سند است مبني بر اين كه عراق مي تواند طي ۴۵ دقيقه سلاحهاي كشتار جمعي خود را فعال كند.
در شرايطي كه هيچ اثري از سلاحهاي كشتار جمعي در عراق يافت نشده بود و در آمريكا هم در چارچوب رقابت هاي انتخابي، جورج بوش متحد بلر در جنگ هدف حملات و انتقادات مشابه قرار گرفته بود، اين گزارش در كانون همه بحث هاي سياسي در لندن قرار گرفت. پيش از اين نيز دو وزير كابينه بلر در اعتراض به مداخله انگليس در جنگ عراق استعفا كرده و بلر را هدف شديدترين حملات خود قرار داده بودند. بنابراين براي راه افتادن يك جنجال بزرگ همه چيز آماده بود. دولت به بي.بي.سي حمله كرد و اين گزارش را زير سؤال برد. در مجلس عوام كميته اي ويژه براي بررسي اين موضوع تشكيل شد. گيليگان مدارك اثبات ادعاي خود را به اين كميته داد و كمپ بل هم در اين كميته گفته كه او نقشي در دستكاري در آن سند ندارد و خواستار عذرخواهي بي.بي.سي شد. مديران بي.بي.سي از خبرنگار خود حمايت كردند واين درخواست را رد نمودند.
۷ جولاي (۱۶ تير) كميته مخصوص گزارش خود را منتشر كرد كه در آن كمپ بل و بلر تبرئه شده بودند اما نسبت به ادعاي مشكوك آماده شدن تسليحات كشتار جمعي عراق طي ۴۵ دقيقه و منبع آن ابراز ترديد جدي شده بود.
يك روز بعد از انتشار گزارش كميته تحقيق، وزارت دفاع انگليس اعلام كرد مقامي بلندپايه مراجعه كرده و گفته است او در روز ۲۲ ماه مه(اول خرداد) با گيليگان ديدار و درباره سلاح هاي عراق گفتگو كرده است. در بيانيه وزات دفاع نامي از اين مقام برده نشد. اما بعدها با اشاره همين وزارتخانه معلوم شد منظور، دكتر ديويد كلي بوده است. كميته تحقيق، اين پرونده را دوباره گشود و در روز ۱۵ جولاي (۲۴ تير) دكتر كلي در كميته تحقيق مجلس حاضر شد و شهادت داد. اعضاي كميته بعد از اين نشست گفتند، فكر نمي كنند دكتر كلي منبع خبري گزارش آقاي گيليگان باشد. آنها همچنين اعلام كردند كه «برخورد وزارت دفاع با دكتر كلي خوب نبوده است.»
دو روز بعد گيليگان بار ديگر در نشست كميته تحقيق حاضر شد ومدارك خود را ارائه كرد. دونالد اندرسون رئيس اين كميته بعد از اين نشست كه به صورت غيرعلني برگزار شد گفت: گيليگان داستان را عوض كرد و سخنانش را تغيير داد. او و بي.بي.سي هيچ گاه حاضر نشدند منبع خبري خود را فاش كنند.
دكتر كلي هفته گذشته و بعد از اداي شهادت در كميته تحقيق به خبرنگار روزنامه ساندي تايمز لندن گفته بود، احساس مي كند با فاش شدن نامش به عنوان منبع خبري بي.بي.سي به او خيانت شده زيرا از ابتدا به او قول داده بودند كه نامش فاش نشود. او گفته بود كه با قرار گرفتن در كانون اين دعوا «احساس فشار غيرقابل تحملي مي كند.»
اين دانشمند انگليسي گفته بود، وزارت دفاع و مقامات آن او را «بدجوري در منگنه قرار داده اند.»
او همچنين ساعتي پيش از خارج شدن از منزل براي پياده روي كه بعد از آن هيچ گاه بازنگشت در پيامي الكترونيكي براي خبرنگار نيويورك تايمز به فشارهاي وارد بر خود از سوي وزارت دفاع اشاره كرده و نوشته بود: «بازيگران سياه بسياري در اين بازي حضور دارند.»
او به ساندي تايمز گفته بود: «شوكه شده ام، به من گفته بودند همه چيز محرمانه باقي مي ماند.»
جف هون  وزير دفاع انگليس در نامه اي به گوين ديويس مدير بي.بي.سي از كلي به عنوان منبع خبري خبرنگار اين سازمان نام برده بود. او با اين كار قصد داشت پاسخ ضربه اي را بدهد كه طي يك ماه گذشته با انتشار گزارش گيليگان به وزارت دفاع و دولت انگليس وارد شده بود.
كلي پيش از وارد شدن به نشست كميته تحقيق به خبرنگاري گفته بود: قانع شدم كه منبع خبري گزارش جنجالي بي.بي.سي من بوده ام. چون من با آقاي گيليگان در اين ورد صحبت كرده ام.
او سپس از خبرنگار مي خواهد كه ضبطش را خاموش كند و سپس مي گويد: نمي توانيد تصور كنيد چه فشاري را متحمل مي شوم. روزهاي سختي است.
روزنامه تايمز چاپ لندن نوشت، كلي از آن بيم داشت كه در صورت عدم همكاري شغل و آينده اش را از دست مي دهد.
آدام اينگرام وزير نيروهاي مسلح انگليس در نامه اي از بي.بي.سي خواست اين دانشمند را به عنوان منبع خبري خود رد و تكذيب كند تا «او بتواند شغل خود را در وزارت دفاع حفظ كند.»
اما وزارت دفاع خود اصرار داشت تا نام كلي فاش شود تا به اين ترتيب بي.بي.سي را مجبور به عذرخواهي كند.
يكي از سخنگويان وزارت دفاع انگليس گفت، تصميم درباره اين كه نام كلي به خبرنگاراني كه به اداره مطبوعاتي و وزارتخانه تلفن مي كنند گفته شود، از سوي مقامات بسيار بلندپايه وزارتخانه اتخاذ شده است اما نه وزير.
هدف وزارت دفاع از اين كار اثبات اين موضوع بود كه منبع خبري بي.بي.سي آن طور كه خبرنگاران گفته بودند چندان هم بلندپايه و دولتي نبوده است.
با شدت گرفتن اين جنجال و در حالي كه مديران بي.بي.سي تحت فشار بسيار دولت و پارلمان از فاش كردن نام منبع خبري خود خودداري مي كردند، سرانجام روز يكشنبه «ريچارد سبروك» مدير خبر بي.بي.سي با صدوربيانيه اي فاش كرد كه دكتر كلي منبع اصلي گزارش گيليگان بوده است.
او بعد از گفتگو با خانواده اين دانشمند انگليسي اين بيانه را صادر كرد.
كلي به كميته تحقيق گفته بود: من با آقاي گيليگان در اين مورد صحبت كردم اما نمي دانم او اين سخنان را چطور تفسير كرده است. گيليگان خود نيز به واكنش واداشته شد و اعلام كرد، در نقل قول از دكتر كلي هيچ اشتباهي مرتكب نشده است.
در پي اعتراض بي.بي.سي كمپ بل مديران آن را به دليل اين كه ابتدا گفته بودند منبع خبري گيليگان درون سرويس اطلاعاتي انگليس است به شدت مورد انتقاد قرار داد.
گيليگان گفت، بي.بي.سي پيش از اين نسبت به منبع خبري خود و محرمانه ماندن نام آن به شدت متعهد بود و متأسف است كه اين موضوع به يك تراژدي ختم شده است.
اعتراف بي.بي.سي موضوع را پيچيده تر كرده و اعتبار گزارش گيليگان را زير سؤال برده است. زيرا پيش از اين مديران خبر بي.بي.سي اعلام كرده بودند، منبع بلندپايه خبري آنها گفته است دولت در دوسيه اطلاعاتي دست برده و ادعاي آماده شدن تسليحات كشتار جمعي عراق طي ۴۵ دقيقه را وارد آن كرده است؛ كلي به كميته تحقيق گفته بود كه در گفتگوهايش با گيليگان به اين موضوع اشاره نكرده است. در گزارش گيليگان آمده بود كه اين منبع خبري مقام اطلاعاتي بلندپايه اي است كه در تهيه اين دوسيه شركت داشته است. در حالي كه دكتر كلي ۵۹ ساله بازرس سابق سازمان ملل در عراق و از مشاوران وزارت دفاع چنين عناويني نداشت. دكتر كلي قرباني جدال ميان ساختمان شماره ۱۰ داونينگ استريت وزارت دفاع انگليس و بي.بي.سي شد.
اكنون اين طرفين دعوا هر يك ديگري را مسئول مرگ او مي دانند و حملات خود را نسبت به هم شديدتر هم كرده اند. دولتي ها بي.بي.سي را به دليل پافشاري بر عدم افشاء نام منبع خبري خود مقصردانسته و مي گويند، اگر بي.بي.سي بيانيه روز يكشنبه را در زمان حيات دكتر كلي منتشر مي كرد، او هنوز زنده بود. آنها مي گويند مديران بي.بي.سي و گيليگان بايد به دليل اين «افتضاح» كنار بروند.
بي.بي.سي هم دولت و وزارت دفاع را مسئول مرگ دكتر كلي مي داند و مي گويد: نتيجه تحقيق لرد هوتون قاضي بلندپايه اي كه مسئول رسيدگي به اين پرونده شده است موضوع را روشن مي كند.
خانواده و دوستان كلي هر دو را مقصر مي دانند و مي گويند، وقايع چند هفته اخير زندگي را براي او غيرقابل تحمل كرده بود و همه كساني كه مسئول اين وضعيت بودند بايد بهاي آن را بپردازند.
بلر روز دوشنبه در سئول گفت، اگر نتيجه تحقيقات معلوم كند كه دولت در اين مرگ نقشي داشته، او همه مسئوليت را مي پذيرد. او گفت: قصد استعفا ندارم اما اطمينان مي دهم كه قاضي تحقيق هر اطلاعات و اسنادي كه بخواهد در دسترسش قرار مي دهيم و با هر كس كه بخواهد مي  تواند گفتگو كند. خود من هم حاضر به اداي شهادت در مقابل او هستم.
نتيجه اين تحقيق هر چه باشد، اين واقعه سؤالات بسياري را درباره موضوعاتي چون آزادي، مسئوليت، اعتماد و اخلاق ايجاد كرده است. سؤالاتي كه يك مرگ سياسي آنها را ايجاد كرده و يافتن پاسخ آن ذهن ها را براي سالها مشغول خواهد كرد.

نگاه امروز
قرباني حفاظت
محفوظ نگاه داشتن منابع خبري، يك اصل روزنامه نگاري است؛ اصلي كه مي توان ديويد كلي را قرباني آن دانست. ماجراي منتهي به خودكشي كلي را مي توان چنين خلاصه كرد: بي بي سي در گزارشي به نقل از يك «منبع بلند پايه دولتي» دولت بريتانيا را متهم مي كند كه در اطلاعات مربوط به سلاحهاي كشتار جمعي عراق اغراق كرده است. دولت خواستار عذرخواهي بي بي سي مي شود. بي بي سي بر درستي ادعايش پاي مي فشارد. كلي كه زماني در مورد سلاح هاي عراق با خبرنگار بي بي سي حرف زده بوده خود را منبع مورد اشاره بي بي سي مي داند، هرچند در اين باره مطمئن نيست. حالا دولت اصرار دارد كه بي بي سي هويت منبع خبري خود را فاش كند تا معلوم شود چندان «بلند پايه و دولتي» نبوده است؛ بي بي سي هم بر اصول حرفه اي پافشاري مي كند. اين كشمكش چنان فضاي سنگيني براي كلي بوجود مي آورد كه او ادامه زندگي را قابل تحمل نمي يابد.
نكته جالب در اين ميان اين است كه هيچ يك از طرفين مناقشه ديگري را به دروغگويي يا رفتار غير شرافتمندانه متهم نكرده است. پس از مرگ كلي هم هرچند هر دو-دولت بريتانيا و بي بي سي- طرف مقابل را مسئول فشارهاي وارد آمده بر كلي مي دانند، اما مسئوليت خود را انكار نمي كنند.
توني بلر، نخست وزير بريتانيا نخستين كسي بود كه پس از انتشار خبر مرگ كلي بر لزوم انجام تحقيقات مستقل در اين مورد تأكيد كرد. لرد هاتون، قاضي عاليرتبه اي كه سرپرستي هيأت مستقل تحقيق در اين زمينه را به عهده دارد گفته است بخش اعظم تحقيقات را به طور علني انجام مي دهد و نخست وزير هم تأكيد كرده است هرچند قصد استعفا ندارد، اما چنانچه نتيجه تحقيقات مشخص كند كه كلي تحت تأثير فشارهاي ناشي از اقدامات دولت خودكشي كرده است، تمام مسئوليت ها را خواهد پذيرفت.
بريتانيا -فارغ از انتقاداتي كه ممكن است به سياست هايش وارد باشد- كشور باثبات و پرنفوذي است. اما دولت در بريتانيا قادر نيست رسانه اي را كه دولتي تلقي مي شود و از بودجه عمومي تغذيه مي كند از انتقادات تند بازدارد.اين حاشيه امنيت براي رسانه اي كه همواره در خدمت منافع ملي كشور انگلستان بوده است قدر شناسي در سطح ملي است و خود گوياي پختگي فكري سياستمداران انگلستان است كه منافع جناحي را بر منافع ملي ارجح نمي دارند.

استراتژي بازگشت
001905.jpg
همشهري : حملات نامنظم و پراكنده ولي روز افزون گروههاي عراقي به نيروهاي ارتش آمريكا و تلفات انساني ارتش آمريكا كه هرروز در حال افزايش است و نگراني مردم آمريكا از اين تلفات كه فشار رواني فراواني را بر سياستمداران و فرماندهان نظامي آمريكايي دست اندر كار عراق ايجاد نموده است. همين فشار سبب شده تا اين فرماندهان و سياستمداران آمريكايي تحليلهايي را در توجيه اين وضعيت ارائه نمايند و در اكثر اين تحليلها با نوعي فرافكني، اولاً تمامي اين حملات را ناشي از اقدامات صدام بدانند كه به قول ايشان در عراق به سر مي برد و ثانياً با اشاره به خطرات وي مقاومت و تحمل تلفات را موجه جلوه دهند. گرچه هنوز هيچ منبع مستقلي سازمان دهندگان حملات را معرفي و مشخص نكرده است، لكن به نظر مي رسد نفرت مردم عراق از عملكرد اشغالگران و اوضاع وخيم زندگي خود بيش از توانايي سازمان دهي صدام، انگيزه اين اقدامات است و آمريكايي ها بجاي فرا فكني كه نمونه اي از آن در مقاله ذيل آمده است، بهتر است به واقعيت هاي جامعه عراق توجه كنند.
ژنرال جان ابي زيد فرمانده جديد نيروهاي مركزي آمريكا مي گويد: صدام حسين «جنگي چريكي از نوع كلاسيك» را آغاز كرده است كه هر روز سازمان يافته تر مي شود. اين ديكتاتور سرنگون شده اميدوار است به چه هدفي برسد؟ چطور مي تواند با نيرويي فروپاشيده از جنايتكاران بعثي و قاتلان وارداتي كه چيزي براي از دست دادن ندارند نيروهاي اشغالگر ۱۷۰ هزار نفري را شكست دهد؟
صدام يك بار يك پرزيدنت بوش (پدر) را دور زد و اكنون قصد دارد يك پرزيدنت بوش ديگر را هم دور بزند و باز هم باقي بماند. صدام با توجه به اين احتمال كه ارتش او در صورت انجام يك حمله مستقيم متلاشي مي شود به اين نتيجه رسيده كه مادر همه جنگ ها عليه يك دمكراسي جنگ فرسايشي است. استراتژي كنوني او مبتني بر اين فرضيات است:
۱- خسارات و تلفات جاني نيروهاي نظامي كلينتون را مجبور به عقب نشيني از سومالي، آيزنهاور را از لبنان و جانسون و نيكسون را از ويتنام كرد. در عراق اشغالي يك كشته در روز اگر ماه ها ادامه يابد و تصاوير خانواده هاي نگران آنها از تلويزيون پخش شود، به تصور صدام نه تنها اشغالگران را مفتضح مي كند بلكه فشار سياسي در آمريكا و انگليس را براي عقب كشيدن نيروهايشان از عراق افزايش مي دهد.
۲- كشورهاي اروپايي و مسلمان كه احساس مي كنند از سوي ابرقدرت ناديده گرفته شده اند، به خودداري از همكاري با نيروهاي فاتح ادامه مي دهند. فرض صدام اين است كه اين وضعيت بوش را به واگذاري كنترل عراق به سازمان ملل مجبور مي كند. كوفي عنان دبيركل سازمان ملل گفته است: دموكراسي نبايد از خارج تحميل شود، با نخستين شورش سني ها، كلاه آبي ها فرار مي كنند.
۳- صبر در اخلاق آمريكايي ها نيست. صدام پيش بيني كرده است كه اقليت ضد جنگ در نتيجه وضعيت پيش آمده براي آمريكا و درحالي كه همه به كشف گورهاي جمعي قربانيان او (صدام) بي تفاوت هستند و در نتيجه تلفات اشغالگران به زودي دورنماي باطلاق گونه اي را متصور مي شوند.
۴- چريك هاي طرفدار صدام، به كمك متحدان خارجي خود احتمال نگران كننده بازگشت صدام و پسرانش به قدرت را در سر مي پرورانند. قتل «خيانتكاران» (عراقي هايي كه با آمريكايي ها همكاري مي كنند) دانشمندان و افسران عراقي را كه اطلاعاتي درباره سلاح هاي كشتار جمعي اين كشور دارند مي ترساند.
۵- صدام فرض كرده كه روزنامه نگاران انگليسي و آمريكايي بعد از يك دوره تأكيد بر اين كه دنيا با رفتن صدام بهتر خواهد شد، اكنون دوست دارند آن دوران جنجالي را ادامه دهند. آنها با تأكيد بر اين كه بوش عملا درباره دلايل حمله بازدارنده خود دروغ گفته و به هزينه هاي اشغال توجهي نكرده مخالفان سياسي را كه پيروزي را شكست تصوير مي كنند ، تحريك مي كنند تا براي اعمال گزينه «عراق را به عراقي ها بسپاريد» فشار آورند.
۶- در درون عراق، هنگام خروج آمريكايي ها، اكثريت شيعه دچار اختلاف مي شود و وقتي اقليت سني قدرت را در بغداد به دست گرفت كردهاي دردسرساز هم جدا مي شوند و تركيه به شمال حمله مي كند.
در اين هرج و مرج مردي قدرتمند از يك تبعيد داخلي ظهور مي كند تا دنياي عرب را رهبري كند.
اين استراتژي صدام براي بازگشت است. آيا اين رؤياي يك بيمار رواني است؟ اگر صداي روي نوارهاي ضبط شده آن طور كه ما مي گوييم، صداي صدام باشد، به اين معني است كه او ابزارهايي براي توليد و تكثير و انتقال محرمانه نوار و اسناد به شبكه هاي تلويزيوني و راديويي دارد.
چطور مي توان اين عمليات را ناموفق گذاشت؟
بايد اين نتيجه گيري ناپخته را كنار گذاشت كه اگر نتوانسته ايم تاكنون مدركي دال بر وجود سلاح هاي كشتار جمعي بيابيم، اين سلاح ها وجود ندارند. مثل اين است كه بگوييم چون صدام و اسامه را نيافته ايم آنها هرگز وجود نداشته اند.
بايد فداكاري كرد، مرگ يك سرباز رويدادي تراژيك است اما مرگ هزاران غيرنظامي از سوي يك ديكتاتور بي رحم يك تراژدي ملي است.
بايد قبل از هر كار به جنگ چريكي در عراق پايان داد و صدام حسين و نيروهاي در سايه اش را يافت. آنهايي كه دست به ترور مي زدند بايد اطمينان يابند كه او هرگز بازنمي گردد.
ويليام سيفر - نيويورك تايمز

وارده
آنها هم مصاحبه مي كنند
001915.jpg
يكي از موضوعاتي كه كمتر بدان پرداخته شده است اين است كه همانطور كه شخصيت هاي قابل طرح يا به قولي شاخص ما با رسانه هاي كشورهايي كه به زبان فارسي برنامه پخش مي كنند مصاحبه مي كنند اين روابط متقابل است يا خير.
امروزه بر هيچ كسي پوشيده نيست كه با امكانات ارتباطي كه هر روز وسيله راحت تري از آن عرضه مي شود نياز مبرمي به بررسي تأثير رسانه در مسايل اجتماعي ساير كشورها مي باشد.
در اين مطلب اصلا بنابراين نمي باشد كه برخوردي خصمانه و جهت دار با ساير كشورها داشته باشيم بلكه آنچه مهم است بررسي همه جانبه رسانه هاي فارسي زبان خارج كشور مي باشد كه بر اوضاع اجتماعي ما چه تأثيري دارند اگر چه در گذشته كشور در خود رسانه هاي كشورمان مثل صدا و سيما برنامه هايي تحت عنوان راديوهاي بيگانه و به مناسبت هاي خاص هم به شكل خاص مورد بررسي قرار گرفته است ولي بعيد است كه تاكنون بررسي پژوهشي همه جانبه و كاملي صورت گرفته باشد و جاي آن به ويژه با وجود خبرگزاريهاي مختلف، رسانه هاي نوشتاري وسيع و گستردگي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني به شدت احساس مي شود.
به ويژه آنكه گاهي اوقات در بررسي مسايل اجتماعي نگرش مطلق گرايانه داشته ايم و در تأثير اين رسانه ها گاهي در يك سوي طيف كساني كه در اظهارنظر هاي خود تمام مشكلات را منتسب به اين رسانه ها نموده و جاي خالي براي هيچ فاكتور ديگري قرار نمي دهند و در سوي ديگر طيف هم هستند كساني كه هيچ نقشي براي اين رسانه قائل نمي باشند و شايد هم يكي از دلايلي كه ما هيچگاه به يك بررسي منطقي از اينها نرسيديم همين باشد البته هيچ كس نمي تواند تأثير رسانه ها را به هر كجا كه تعلق داشته باشند ناديده بگيرد.
در ابتدا سه مطلب بايد روشن شود. اول اينكه اين رسانه ها حتما تأثير گذار مي باشند كه هزينه اي صرف اداره آن مي شود و دوم اينكه هر كشوري در جهان امروز ابتدا منافع خود را محاسبه مي كند و بعد ديگر جوامع را به حساب مي آورد و بر همين اساس سرمايه گذاري رسانه اي مي كند و سوم اينكه در اين موضوع بحث تفاهم و كينه ورزي نيست. بلكه  ما در ارتباط با اين رسانه به مطلب دوم برمي گرديم و آن اينكه هر كشوري در جهت اهداف خود حركت مي كند و يكي از ابزار آن رسانه ها مي باشد وقتي كه با اين پديده تخاصمي برخورد نكرديم جا براي آن باز خواهد شد كه ما هم بتوانيم از اين ابزار در جهت منافع كشورمان استفاده كنيم.
در باب رسانه ها گفته مي شود مثل تمام امكانات ديگر ۸۰% آن در اختيار كشورهاي پيشرفته قرار دارد و هزينه آنها در اين بخش نسبت به ما بيشتر است و به همين ميزان نيز بهره وري بيشتري دارند.
ولي سئوال اساسي اينجاست كه چرا ما بايد از رسانه هاي بيگانه بناليم و چرا بايد نتوانيم در مقابل آن از خود دفاع كنيم و ببينيم از رسانه هاي بيگانه شنوندگان آنها دنبال چه چيزي هستند و چرا رسانه هاي داخل كه ممكن است به منافع كشور بيشتر تعهد داشته باشند با آنها نتوانند پاسخ قانع كننده بدهند و مهمتر اينكه چرا ما كاري نمي كنيم كه رسانه هاي ما براي آنها خريدار داشته باشد.
توفيق شبكه راديويي العالم در عراق پس از حمله آمريكا كه نشانه آن عصبانيت و شكايت مستمر آمريكايي ها از آن بود نشان داد كه با كمي همت و ابتكار ما هم مي توانيم مخاطبين زيادي در بيرون از مرزهاي خودمان داشته باشيم و روي آنها تأثير گذار باشيم.
امروزه در جامعه جهاني لازم است جايگاه رسانه اي ما مشخص گردد و توان ما در مقابل آنها سنجيده  شود و اينكه آيا بايد تقابلي وجود داشته باشد در هر جامعه رسانه و مطبوعات در هزينه خانوار جايگاه خاصي دارد و با توجه به درآمد سرانه هر خانوار اينها در كجا قرار دارند و ما در موازنه رسانه اي و هزينه كلي چقدر ياراي برابري با آنها را داريم. اين ديد بسيار خوشبينانه است كه فكر شود كشوري بنگاههاي سخن پراكني ايجاد كند آنهم به زبانهاي ديگر وطي ساعاتي متوالي و با پرسنل متعدد و آن هم در جهت اينكه صرفا كشور مقصد سود ببرد و در كشور مبدا هيچگونه فايده اي براي آن متصور نباشند. اگر اين اصل را را بپذيريم كه اصلي منطقي است چرا كه حتي ما در كشور خودمان هم هر گونه سرمايه گذاري دنبال ايجاد سودي در جهت سرمايه گذار مي باشد چه رسد به اينكه كشوري ديگر مدنظر باشد پس بايد در وراي تعصبات خاص دو مطلب را حتما روشن نمود اول اينكه چنين رسانه هايي چه اثراتي ممكن است بر اجتماع ما داشته باشند و وقتي اين اثرات مشخص شد آنگاه مي توان جامعه را در برابر آن واكسينه نمود و راههاي خنثي نمودن آن را مشخص كرد.
مرحله دوم اين است كه آنها چه مقاصدي و منافعي را براي خود در نظر مي گيرند به فرض مثال با يك مصاحبه و از لابلاي اينها چه منافع را براي خود در نظر مي گيرند يعني به واقع اين اخبار و اطلاعات بعدا در كجا مورد تجزيه و تحليل قرار مي  گيرد كه با توجه به اين فوايد براي آنها ما هم برنامه ريزي خاص خودمان را داشته باشيم. يكي از ابزار برنده رسانه هاي بيگانه استفاده از خاصيت شهرت طلبي است و با اين نياز انسان مي  توانند آنها براي خود منافعي متصور باشند و مسئله دوم كساني كه با اينها مصاحبه مي كنند عمدتا مخالفين يك سيستم هستند كه امكان استفاده از رسانه هاي داخلي را ندارند كه اينها هر كدام جاي بررسي خود را دارد كه ما چطور بتوانيم نقاط ضعف خود را در اين بخش پوشش دهيم كه مورد استفاده مغاير با منافع  جامعه ايران نباشد. در انتها لازم است ببينيم چرا شماري از مردم جذب اين رسانه ها مي شوند و اين بايد به دور از پيش داوري باشد يعني به واقع نياز مخاطب ايراني كدام است كه رسانه هاي ملي ما جواب نداده اند و آن بخشي از مردم ما براي تأمين آن ناچار به روي آوردن به ساير جوامع شده اند و به دور از هر گونه تعصب اين نياز مشخص شود و راهكار بومي آن نيز تعيين شود تا در نهايت نقطه ضعفي را كه امكان رسوخ عوامل ناهنجاري وجود دارد پوشش دهيم چرا كه اگر خودمان برنامه ريزي كنيم هدايت اين پديده در دست خودمان مي باشد مي توان سرعت آن را كم يا زياد نمود ولي چنانچه در اختيار بيگانگان باشد آنها در هدايت اينها منافع خودشان را در نظر خواهند داشت و نه منافع  ما را كه اين يك پديده طبيعي است كه ما هم دنبال سعادت ملت خويش و دين خويش هستيم و در همين جاست كه رسانه هاي داخلي حتما بايد تخصصي شود و به نياز تمام اقشار جامعه پاسخ داده شود و به گونه اي نباشد كه عده اي براي تأمين نيازهاي خود در حيطه رسانه هاي داخلي جايي پيدا نكنند كه آنگاه به جاهاي ديگر خواهند رفت و در آنجا ديگر نبايد انتظار هدايت و منافع كشور را داشت.

نگاه
آمريكايي ها در طوفان نجف
001910.jpg
روحاني عراقي و سرهنگ آمريكايي به فاصله چند متر دور از هم در زير آفتاب سوزان ظهر در مقابل جمعيتي عظيم ايستاده اند. پشت سر افسر آمريكايي، صفي از ۱۲ تفنگدار با چهره هايي گرفته ايستاده اند و به اسلحه هايشان چشم دوخته اند. پشت سر روحاني هزاران تظاهرات كننده كه اكثر آنها از بغداد آمده اند شعارهايي چون «از امروز آمريكايي ها، نه» و «نه آمريكا، نه استعمار نه سركوب و نه شيطان» سرمي دهند.
اين نخستين تظاهرات بزرگ ضدآمريكايي در شهر نجف است. رابطه ميان نيروهاي آمريكايي و روحانيون جوان اكثريت شيعه عراق ناگهان تيره شده است. تا حالا تعامل ميان آمريكايي ها و عراقي ها در نجف رابطه اي آرام و بدون خشونت كه ويژگي مناطق سني نشين عراق است، بوده است.
اما روز شنبه گذشته ناگهان طوفاني به پا شد. علت اين طوفان در پي اعلام خبر محاصره خانه مقتدي صدر از حاميان استقرار نظامي شبيه ايران در عراق بود.
مشاوران او اعلام كردند، نيروهاي آمريكايي قصد دستگيري او را دارند، چراكه او در نماز جمعه اعلام كرده است شوراي حكومتي منصوب آمريكايي ها را نمي پذيرد و خواستار تشكيل ارتش اسلامي شده بود.
سرهنگ كريستوفر كالين از فرماندهان آمريكايي در عراق گفت، اين يك «سوءتفاهم عمدي» بوده است.
در پي تجمع هزاران نفري در نجف، هلي كوپترهاي آپاچي بر فراز آسمان به پرواز درآمدند و نيروهاي فوق العاده در خيابان ها مستقر شدند.
سرهنگ كالين گفت، اين تشديد تدابير امنيتي به دليل حضور پال وولفوويتز معاون وزير دفاع بوده است.
نظاميان آمريكايي ترجيح مي دهند به جاي استقرار نيروي مسلح و تشديد تدابير امنيتي در شهر نجف، از طريق شوراي جديد اين شهر پيام لازم را به مردم بدهند. آنها از مردم خواستند شكايات خود را به شوراي شهر ببرند. اين طوفان ناگهاني در شهر نجف روز شنبه نكته اي را نشان داد كه در گزارش هيأت مركز مطالعات استراتژيك و بين الملل واشنگتن هم بعد از ديدار از عراق درباره مشكلات بازسازي اين كشور آمده بود. عدم مشاركت عراقي ها در بازسازي در همه سطوح، بيكاري گسترده و ابزار ناكافي ارتباطي موجب شدت گرفتن خشم و سرخوردگي نسبت به حضور آمريكايي ها شده است.
شيخ خالد العانقي از مشاوران صدر مي گويد: آنها فكر مي كردند كه مي توانند شيعيان را كنار بگذارند و به حاشيه برانند و ما همه چيز را مي پذيريم. اين برداشت غلطي است. نه آمريكايي ها و نه هيچ خارجي ديگري نمي داند ما چقدر قوي هستيم. نجف مركز استقرار علماي بانفوذ شيعه است كه مردم براي امور روزانه اشان به راهنمايي هاي آنها وابسته اند.
مقتدي صدر فرزند آيت الله صادق صدر از مبارزان شيعه است كه در سال ۱۹۹۹ توسط عوامل رژيم صدام كشته شد. گروه هاي ديگر شيعي از جمله مجلس اعلاي انقلاب اسلامي به صدر و طرفدارانش انتقاداتي دارند و او را تندرو مي خوانند. اما او هزاران تظاهر كننده خشمگين را در مقابل نيروهاي آمريكايي قرار داد.
سرهنگ كالين خطاب به جمعيت هشدار داد كه اين تظاهر كنندگان يا بايد متفرق شوند و يا همچون عامل تهديد نيروهاي آمريكايي با آنها برخورد  شود. صداي او در ميان شعار جمعيت گم شد. ترجمه سخنان او هم بسيار ضعيف بود. ترجمه عربي سخنان اين فرمانده آمريكايي طوري بود كه انگار مي گويد، يا جمعيت اداي احترام كنند و يا تهديد به حساب مي آيند.
ژنرال جان ابي زيد فرمانده نيروهاي مركزي آمريكا كه در سفر به منطقه به سر مي برد گفته است براي مقابله با حملات روزانه به آمريكايي ها يك «نيروي دفاعي غيرنظامي عراقي كه نوعي ميليشياي مسلح متشكل از ۶۸۰۰ نفر خواهد بود تشكيل مي شود تا به نيروهاي آمريكايي در مقابله با حملات كمك كند.
اين نيرو متشكل از هشت واحد هريك ۸۵۰ نفري است كه توسط نيروهاي آمريكايي آموزش مي بينند و طي ۴۵ روز آماده شروع فعاليت خواهند شد.
واشنگتن پست

طرح گاز رساني متوقف شد
بخش تركمني راديو آزادي روز يكشنبه از مسكوت ماندن دوباره طرح انتقال گاز تركمنستان به افغانستان و پاكستان (ترانس افغان) خبر داد.
به گزارش ايرنا از گنبدكاووس اين راديو گفت، بانك توسعه آسيا، تنها مرجع بين المللي كه براي اجراي طرح انتقال گاز تركمنستان از طريق افغانستان به پاكستان و بازارهاي بين المللي مشاركت دارد، با انتشار بيانيه اي بار ديگر مسكوت ماندن اجراي اين طرح را مطرح كرد.
راديو آزادي افزود: بانك توسعه آسيا به كمپاني هايي كه در اجراي اين طرح مشاركت دارند، گفته است منتظر پايان تحقيق و بررسي هاي اجراي اين طرح باشند.
اين راديو در ادامه به نقل از گزارش بانك توسعه آسيا، گفت: در گفت وگو ماه گذشته ميلادي مسئولان كشورهاي تركمنستان، افغانستان و پاكستان در عشق آباد، مقرر شده بود كه عمليات اجرايي اين طرح از سال آينده ميلادي آغاز شود.
تحليلگر بخش تركمني راديو آزادي يكي از دلايل مسكوت ماندن مقدمات اجراي طرح ترانس افغان را تجاوز پاكستان به عمق ۴۵ كيلومتري خاك افغانستان كه به بهانه بازداشت نيروهاي القاعده صورت گرفته است، دانست.

سايه روشن سياست
چند درصد اورانيوم؟
اكبر اعتماد رئيس سازمان انرژي اتمي ايران در زمان رژيم سابق كه اكنون در آمريكا به سر مي برد، تأكيد كرد ايران فناوري غني كردن اورانيوم با درصد بالا براي استفاده در ساخت سلاح هاي هسته اي را ندارد.
اعتماد به راديو فرانسه گفت: اينكه بگويند ايران دارد اورانيوم غني مي كند، خود به خود مفهوم خاصي ندارد زيرا اورانيوم غني شده به دو صورت مورد استفاده قرار مي گيرد. تركيب اول آن استفاده براي توليد برق يعني به عنوان سوخت هسته اي از آن استفاده مي شود، نحوه دوم آن براي ساختن سلاح هاي اتمي است.
وي افزود: اورانيوم غني شده اي كه براي توليد برق مصرف مي شود با اورانيوم غني شده اي كه براي ساختن سلاح هاي اتمي به كار گرفته مي شود تفاوت دارد.
اعتماد گفت: اورانيوم سوخت اتمي در حدود سه تا چهار درصد غني مي شود در حالي كه براي ساختن سلاح هاي اتمي بايد بالاي ۹۰ درصد غني شود بنابراين وقتي صحبت از اورانيوم غني شده مي شود تا نگويند چند درصد غني شده است مفهوم درستي ندارد.
وي افزود: غني كردن اورانيوم در ايران براي مصرف سوخت در راكتورها و توليد نيروي برق است ولي اگر روزي ايران اين اورانيوم را در درجات بسيار بالا يعني بالاي۹۰ درصد غني كند آن وقت مفهوم نظامي دارد.
اعتماد در پايان گفت: دستيابي ايران به فناوري غني كردن اورانيوم با درجه ۹۰ درصد ساليان زيادي طول مي كشد.
سياست و زمين
به گزارش ايرنا از شاهرود اطلاعات نيروي انتظامي شاهرود از حدود ۴۰ روز پيش با اعلام اينكه دفتر اين حزب، بدون مجوز قانوني اقدام به فعاليت و خريد و فروش زمين و كلاهبرداري از مردم كرده، اين دفتر را تعطيل كرد.
نشست بررسي علل تعطيلي دفتر حزب «همبستگي ايران اسلامي» در شاهرود شنبه شب با حضور مسئولان اين حزب و خبرنگاران مطبوعات و رسانه هاي گروهي در پژوهشكده معلم شاهرود برگزار شد.
دبير دفتر حزب همبستگي شاهرود، هدف از برپايي اين جلسه را رفع اتهام از دفتر حزب، روشن كردن زواياي مسأله و برطرف كردن سوءتفاهم هاي موجود بين دفتر حزب و نيروي انتظامي عنوان كرد.
وي با رد دلايل ارائه شده نيروي انتظامي براي تعطيلي اين دفتر كه نداشتن مجوز فعاليت و خريد و فروش غيرقانوني زمين عنوان شده گفت: طبق شيوه نامه وزارت كشور، هرگاه فردي از طرف دفتر مركزي حزب به عنوان نماينده معرفي شود آن فرد مجاز است تا نسبت به فعال كردن نمايندگي آن حزب اقدام كند.
دبير دفتر حزب همبستگي شاهرود گفت: در قالب طرح اسكان اين دفتر حدود پنج هزار نفر متقاضي در شاهرود براي بهره مند شدن از زمين هايي كه دفتر حزب همبستگي در شاهرود آنها را ارزان قيمت نام داده نامنويسي كرده اند.
وي درخصوص داشتن انگيزه هاي سياسي از اجراي طرح اسكان اين دفتر گفت، داشتن مقاصد سياسي مغاير خدمت به مردم نيست و اگر هر حزب و گروهي در كنار فعاليت سياسي خود، گرهي هم از كار مردم باز كند خلافي نكرده است.
مرد مناسب آمريكا
001920.jpg

هفته نامه عرب زبان «الوطن العربي» در شماره اين هفته خود از يك توافق محرمانه ميان شيخ صباح الاحمد وزير خارجه كويت و دولت آمريكا براي انتقال آرام و مرحله اي قدرت در آن كشور خبر داد.
اين هفته نامه به نقل از منابع آگاه نوشت، شيخ صباح الاحمد كه در سالهاي اخير چندبار براي به دست گرفتن قدرت در كويت و دور كردن شيخ سعدعبدالله وليعهد تلاش كرده، با بهره بر داري از فشارهاي آمريكا براي تغيير در نحوه حكمراني در آن كشور، خود را به عنوان «مرد مناسب» و مجري اصلاحات سياسي مطرح كرده است.
شيخ صباح الاحمد ۷۴ ساله با وجود ابتلا به بيماري قلبي به آمريكايي ها يادآوري كرده است، كويت از ۱۹۹۱ ميلادي با آن كشور همكاري داشته است و با تصميم قاطع در مرحله اي حساس يعني در جنگ سرنگوني صدام حسين نيز نقش مهمي ايفا كرده است.
جلسه تكذيب شد
اداره كل تبليغات دفاعي وزارت دفاع با ارسال نمابري به همشهري خبر جلسه اعضاي جبهه مشاركت با امير دريابان علي شمخاني وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح مندرج در صفحه ۱۴ همشهري مورخ ۲۹ تيرماه را تكذيب كرد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
زندگي
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |