اخيراً لايحه اي مورد بررسي قرارگرفته كه هدف از آن تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است. اين سازمان جديد همان گونه كه از نام آن پيداست از ادغام سازمانهاي ميراث فرهنگي و ايرانگردي و جهانگردي پديد آمده است. پيشنهاد دهندگان و تصويب كنندگان اين طرح با هدف ارتقاء كيفي و توانمند ساختن مقولات ميراث فرهنگي و گردشگري اين اقدام را توجيه نموده اند. شكي نيست كه متخصصان از هر چه به تقويت امر حفاظت و معرفي ارزش هاي فرهنگي بپردازد استقبال خواهند كرد اما هدف ازاين نوشته بررسي اين طرح از جوانب ديگر است. در حقيقت قصد بر آن است تا نشان دهيم به لحاظ هويتي، پيوند ميراث فرهنگي با ثروت هاي طبيعي و ميحط زيست بيش از گردشگري است و اگر قصد بر ادغامي در كار باشد مي بايست شامل ميراث فرهنگي و طبيعي كشور شود.
اول - بنا بر تعريف ميل و موريسون (۱۹۹۲) هرگونه فعل و انفعالي را كه در جريان سفر يك سياحتگر اتفاق مي افتد مي توان گردشگري تلقي نمود. هدف گردشگر از گردشگري گستره وسيعي را شامل مي شود: از شركت در مسابقات ورزشي، سفرهاي تحصيلي، تفريحي، فرهنگي، گردشگري طبيعي (اكوتوريسم)، درمان، تجارت و غيره. مي بينيم كه گردشگري فرهنگي تنها يكي از اهداف گسترده مقوله گردشگري است. اين رابطه از سوي ديگر نيز صادق است .يعني فقط يكي از جنبه هاي ميراث فرهنگي اين است كه مورد بازديد گردشگران واقع شود. يعني تلاش حفاظت گران بناها و محوطه هاي تاريخي در جهت صيانت از ساختارهاي تاريخي به جز در معرض تماشا قرار دادن آنها، اهداف علمي، تحقيقي و پژوهشي بسيار دارد. مبحث فوق را مي توان چنين خلاصه نمودكه گردشگري مقوله اي است عام كه از هر موضوعي مي توان جهت غناي محتواي خود استفاده كند و جاذبه هاي فرهنگي و تاريخي تنها يكي ازاين جنبه هاست و همچنين است رابطه ميراث فرهنگي با گردشگري. يعني اگر امروز دايره مسائل مربوط به حوزه ميراث وسيع تر شده و مثلاً در تهران بحث ضرورت صيانت از محور تاريخي - طبيعي دربند و خيابان وليعصر به ميان مي آيد به جز تلاش در جهت حفظ سيماي تاريخي، بحث ارتقاي كيفيت محيط شهري نيز در ميان است. تقليل بحث گردشگري به گردشگري فرهنگي و تخصيص ميراث فرهنگي فقط به گردشگري تحديد اين دو مقوله وسيع است.
دوم - ثروت هاي فرهنگي و طبيعي رابطه اي ناگسستني با يكديگر دارند. آنگاه كه بحث از توسعه پايدار به ميان مي آيد، حفظ و توسعه زيرساخت هاي فرهنگي و طبيعي از مؤلفه هاي اصلي و اساسي توسعه پايدار هستند. ظرافت و آسيب پذير بودن اين دو مقوله نيز سبب مي شود تا ديدگاه هاي حفاظتي و صيانتي در مورد آنها از اسلوب و روشهايي كمابيش يكسان پيروي كند و نوع نگاه به فرهنگ و طبيعت به يكديگر نزديك شود.
از سوي ديگر وقتي به جايگاه سازمانهاي دولتي متولي فرهنگ و طبيعت و محيط زيست مي نگريم با ضعفها و كاستي هاي تقريباً مشابهي رو به رو مي شويم كه ادغام و اتحاد آنها مي تواند سبب تقويت هر دو حوزه گردد. مضاف بر اين كه در صورت تحقق اين امر بستر با ثبات تري جهت استفاده حوزه گردشگري فراهم خواهد آمد. گردشگري در حوزه هاي فرهنگي و طبيعي زماني به بار خواهد نشست كه در دو بخش حفاظت و معرفي ثروتهاي يادشده به اندازه كافي توانمند شده باشيم وگرنه پيش از آماده شدن زيرساخت هاي لازم هيچ گردشگر و توريستي چندان رغبت به استفاده از اين ثروتها نخواهد داشت.
سوم - نگاهي به منشورها و قطعنامه هاي جهاني نشانگر پيشينه دار بودن بحث پيوستگي ثروت هاي فرهنگي و طبيعي با يكديگر است. براي روشن تر كردن بحث، تعدادي از اين منشورها و قطعنامه ها را مرور مي كنيم:
الف- هدف توصيه نامه مصوب سال ۱۹۶۲ يونسكو حفاظت از زيبايي ها و ويژگي هاي محوطه ها و چشم اندازهاي طبيعي شهري و روستايي ذكر شده است.
ب- شوراي بين المللي بناها و محوطه هاي تاريخي (ايكوموس) در گردهمايي سال ۱۹۶۷ خود در كيوتو، سندي را تحت عنوان معيارهاي كيوتو ارائه كرد كه هدف از آن حفاظت از ميراث فرهنگي به عنوان سند افتخار ملي و گفتگوي تمدنها بود و حوزه مداخله اش شهر و محيط اطراف آن به انضمام محيط طبيعي قلمداد گشته بود.
ج- معاهده پاريس در سال ۱۹۷۲ توسط يونسكو به منظور حفاظت از ميراث فرهنگي و طبيعي جهان به تصويب رسيد. اين معاهده همكاري هاي بين المللي را به منظور حفاظت از ثروت هاي يادشده و مقابله با آلودگي هاي محيطي مورد توجه قرار مي دهد. اين معاهده بيان مي دارد كه با در نظر گرفتن اين كه ميراث فرهنگي و ميراث طبيعي نه تنها براثر عوامل عادي تخريب بلكه به علت تحول زندگي اجتماعي و اقتصادي كه با پديده هاي زيانبار و مخرب وخامت آن تشديد مي گردد، بيش از پيش در معرض تهديد قرار مي گيرند و با توجه به اين كه ويراني يا انهدام هر قسمت از ميراث فرهنگي و طبيعي موجب فقر شديد ميراث همه ملل جهان مي گردد و با توجه به اهميتي كه حفظ اين ثروت هاي منحصر به فرد و جايگزين ناپذير متعلق به هر ملتي كه باشد براي تمام بشريت دارد از جامعه بين المللي و كليه دولتهاي عضو كنوانسيون انجام همكاري هاي لازم و بذل توجه ويژه را نسبت به اين ارزش ها خواستار مي شود.معاهده پاريس منظور از ميراث فرهنگي را آثار، مجموعه ها و محوطه هاي فرهنگي - هنري - تاريخي - مردم شناسي - نژادشناسي - زيبايي شناسي وعلمي بيان مي كند و ميراث طبيعي را شامل آثار طبيعي متشكل از تركيبات فيزيكي و زيست شناسي يا مجموعه اي از اين تركيبات كه از نظر زيبايي شناسي يا علمي حائز اهميتند و همچنين تركيبات ارضي و جغرافيايي طبيعي و مناطق كاملاً مشخص كه زيستگاه حيوانات و گياهان مورد تهديد باشد ذكر مي كند.
|
|
د - در سال ۱۹۶۸ كميته اي تحت عنوان كميته باغها و ابنيه تاريخي (IFLA) پايه گذاري شد و در سال ۱۹۷۰ مورد حمايت ايكوموس قرار گرفت. هدف از اين اقدام ارتقاي تحقيقات، دانش و حفاظت از باغها و ابنيه تاريخي در سطوح بين المللِي، ملي و منطقه اي است. اين هدف مشخص در سال ۱۹۸۱ توسط منشور فلورانس به منظور تكميل منشور ونيز مطرح شد. اهداف منشور فلورانس عبارتند از مطرح ساختن باغ هاي تاريخي به عنوان يادمان هاي تاريخي و همچنين مطرح ساختن باغهاي تاريخي به عنوان بناي زنده با اهميتي كيهاني و تصويرانگاره اي جهان.
قوانين حفاظتي و ساختار تشكيلاتي كشورهاي ديگر جهان نيز حكايت از پيوند ناگسستني ميراث فرهنگي و طبيعي دارند به عنوان مثال در ايتاليا به سال ۱۹۳۹ قانوني در جهت حفاظت آثار تاريخي و همچنين مناظر و ارزشهاي طبيعي به تصويب رسيد.
چهارم - معماري چه در مقياس بنا و ساختمان و چه در مقياس شهر و سرزمين پيوستگي تام و تمامي با طبيعت پيرامون و اقليم ويژه خود داشته است. بخشي از آنچه كه در طول زمان نبوغ معمارانه نام داده ايم حاصل درك شرايط محيط اطراف و استفاده خلاقانه از امكانات و محدوديتهاي آن بوده است. شكل گيري شهرهايي چون اصفهان، ماسوله، دزفول، ميمند، كندوان، شوشتر، اردكان و.. در رابطه اي دوسويه با اقليم و طبيعت محيطي آنها بوده است. اگر زاينده رود تا سالها همچنان مهمترين محور متمركز كننده انديشه هاي توسعه گرا در اصفهان بوده است، كوهي كه ماسوله بر آن تكيه زده نيز به نوبه خود امكاني را دراختيار انسان ساكن آن زيست بوم براي بروز خلاقيت نهاده است. شهرهاي تاريخي عمدتاً در تعامل فضاهاي ساخته دست انسان و فضاهاي طبيعي شكل گرفته و به وجود آمده اند.
سوي ديگر ماجرا بناهايي است كه ارزش ثبت در فهرست ميراث جهاني را يافته اند يا مي يابند. تخت سليمان كه مجموعه اي از معماري دوران ماد تا ايلخاني را در خود جاي داده بر روي صفه اي مدور به قطر چندصدمتر احداث شده است. اين صفه نتيجه رسوبات درياچه اي است به عمق حدوداً صد متر كه قرنهاست در ته آن چشمه اي مي جوشد. ايوان تاجگذاري خسروپرويز، آتشكده آذرگشسب و معبد موسوم به آناهيتا همه رو به اين درياچه و روي صفه اي كه تماماً بر دشت اطراف مسلط است ساخته شده. همجواري اين مجموعه با زندان سليمان كه خود اعجاب طبيعي ديگري است (مخروطي توخالي به ارتفاع حدوداً صد متر) خصوصيت فرهنگي - طبيعي اين مجموعه را در جهان ويژه و ممتاز مي سازد. همچنين است شكل گيري گنبد سلطانيه در چمن معروف سلطانيه و اضافه كنيد همجواري پارسه (تخت جمشيد) با كوه رحمت و زنده رود را كه نه تنها سازنده و زاينده اصفهان است - كه از آن سخن گفتيم - بلكه بستري است براي خلق يكي از شاهكارهاي معماري و مهندسي ايراني - سي و سه پل - و چند پل تاريخي ديگر. مثالها فراوانند. تلاش معماران و راهسازان عهد صفوي در عبور از كوير مركزي ايران و از كنار درياچه نمك به دستور شاه عباس، سبب خلق راه سنگفرش صفوي و كاروانسراهاي متعددي در كوير مركزي شده كه امروز از جنبه هاي زيست محيطي نيز چنان شايسته توجه است كه به عنوان پارك ملي كوير تحت حفاظت سازمان محيط زيست قرار دارد.
پنجم - همان طور كه معاهده جهاني ميراث فرهنگي و طبيعي (۱۹۷۲) بيان مي كند ما نيز معتقديم كه تحول زندگي اجتماعي و اقتصادي، تهديدي است جدي در جهت نابودي ثروت هاي يادشده و به طور يكسان آنها را در وضعيت نامتعادل قرار مي دهد. آلودگي هوا را مي توان هم جزو مهمترين تهديدات زيست محيطي ذكر كرد و هم جزو عوامل آسيب رساني كه آثار تاريخي را به سمت نابودي سوق مي دهد. توسعه غيراصولي بسياري از شهرها هم سلامت طبيعت را به خطر افكنده و هم سبب نابودي بافتها و هسته هاي تاريخي شماري از شهرهاي ايراني شده است، پديده اي كه به قول پروفسور آنجليس دسات مي توان نام شهرهاي به صليب كشيده را به آن اطلاق نمود. در حقيقت فرسايش نامطلوب فضاهاي فرهنگي و ارزش هاي طبيعي امروزه به يك ميزان در جوامع انساني اتفاق مي افتد. فرهنگ و طبيعت در جوامع توسعه نيافته و يا در حال توسعه اولين قربانيان الگوي توسعه اي محسوب مي شوند كه اكنون به بسياري از وجوه ناكارآمدش اذعان داريم. اصولاً در جوامع پيراموني يا توسعه نيافته صرف هزينه در راه هايي كه عوايد فوري مادي براي قشر محدود و معدودي به بار نمي آورد پوچ و بي حاصل تلقي مي شود. بسياري هنوز به ضرورت حفاظت از آثار تاريخي و ثروتهاي طبيعي واقف نيستند و تخصيص بودجه هاي عمومي را در اين مسير، اتلاف سرمايه مي دانند. در اين گونه جوامع هر طرحي كه نتايج ملموس مادي آن را در كوتاه مدت بتوان سنجيد، كارآمد ارزيابي مي شود. به نظر مي رسد ادغام گردشگري و ميراث فرهنگي راه حل شتاب زده اي است براي توجيه سودمند بودن سرمايه گذاري هاي فرهنگي.
ششم - حاصل موارد فوق را مي توان چنين خلاصه كرد كه از نظر ماهوي نزديكي ثروتها و ميراث فرهنگي و طبيعي با يكديگر بسيار فراتر از هر مقوله ديگري است.
ادغام گردشگري با ميراث فرهنگي نيز به دليل تمايزي كه در اهداف هر كدام نهفته است مي تواند اصطكاك هاي نامطلوبي را سبب شود كه آسيبش متوجه هر دو بخش فرهنگي و گردشگري شود. نوع فعاليت هاي ميراث فرهنگي، صبر، دقت، تحمل و ژرف نگري مي طلبد .گرچه درصدد توجيه كاستي ها و كندي هاي موجود در مجموعه فعلي ميراث فرهنگي نيستيم اما به هر حال حركت اين مجموعه با نوع حركتي كه لازمه بخش گردشگري است متفاوت است. مطلوب آن بود كه سازمان مستقل جديدي به نام سازمان ميراث طبيعي و فرهنگي از ادغام سازمانهاي ميراث فرهنگي و محيط زيست به وجود آيد. حال كه ظاهراً وقوع اين خواسته امري دور از ذهن است، توقع متخصصين آن است كه در تعريف مجموعه جديد، سمت و سوهاي فرهنگي بيشتر مورد تأكيد قرار گيرد و ارزش هاي ماندگار قرباني برنامه ريزي هاي كوتاه مدت نگردد.
منابع:
* بازاريابي گردشگري - لس لومسدن - ترجمه محمدابراهيم گوهريان - دفتر پژوهش هاي فرهنگي - ۱۳۸۰
* مرمت شهري - محسن حبيبي، مليحه مقصودي - دانشگاه تهران - ۱۳۸۱
* مجموعه قوانين، مقررات، آئين نامه ها، بخشنامه و معاهدات ميراث فرهنگي كشور - به كوشش يونس صمدي رندي - سازمان ميراث فرهنگي كشور - ۱۳۷۶.
*Heritage at risk- ICOMOS-2002
* باز زنده سازي بناها و شهرهاي تاريخي - محمد منصور فلامكي - دانشگاه تهران - ۱۳۷۴
بيژن روحاني - كارشناس ارشد مرمت بناهاي تاريخي