سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۲۱- July, 29, 2003
رقص خرس در نفت
زير ذره بين
اين تعادل در بازار نفت تا زماني ادامه پيدا مي كند كه سطح توليد نفت عراق به حد موجود پيش از هجوم كويت برسد يعني معادل ۳ ميليون بشكه در روز، اتفاقي كه اواسط سال ۲۰۰۴ ميلادي رخ خواهد داد. در آن زمان كاهش سطح توليد اوپك به نظر ممكن مي رسد و احتمالاً همه اعضاي اوپك از تخلف در مورد ميزان سقف توليد پرهيز خواهند كرد
مترجم: مونا مشهدي رجبي
003220.jpg

هدايت بازار نفت در سال آينده به دو عامل اصلي بستگي دارد، توانايي اپك براي مديريت بازگشت نفت عراق به بازار نفت جهان و نيز بهبود اوضاع اقتصادي آمريكا، البته در اين مورد اخير نبايد زياد اغراق كرد. عوامل ديگري هم هستند كه در بازار نفت دخيل مي باشند اما اين دو عامل تأثير بسزايي داشته و تقريباً تمام تحولات بازار نفت را مي توان در كوتاه مدت با توجه به آن دو توجيه كرد.
ارزيابي ويراني عراق
بازگشت عراق به بازار نفت خيلي كندتر از چيزي بود كه پيش بيني مي شد. اما اين مسئله به دليل وقوع جنگ و آسيب هاي واردشده به تجهيزات مربوط به نفت در عراق نبود. هيأت مهندسان ارتش در اولين هفته ماه ژوئيه نتايج تحقيقات خود را در مورد ميزان ويراني تجهيزات نفتي عراق اعلام كردند. به گفته آنها، ميزان كل آسيب وارد شده به تجهيزات نفتي و صنعت نفت عراق طي جنگ بين ۲۵۰ تا ۳۵۰ ميليون دلار بوده است كه اگر آن را با مبلغي كه طي قرارداد آمريكا با شركت هاي  هاليبرتون كلاگ، براون و روت براي تعمير آسيب هاي وارده به صنعت نفت در اثر جنگ مقايسه بكنيد مي بينيد كه زياد هم نيست. مبلغ قرارداد  هاليبرتون ۵۰۰ ميليون دلار بود، اما بررسي هاي دقيق تر نتايج خوشايندي  را نشان نمي داد. گزارش هاي جديد وزارت نفت عراق حاكي است كه آنچه در ابتدا به صورت چپاول و غارت تصادفي و تك تك اجزاء و تجهيزات نفتي و مربوط به صنعت نفت مطرح بود كم كم جاي خود را به يك سازمان فعال در غارت تجهيزات نفتي داد به نحوي كه با وسايل و تجهيزات كامل از قبيل جرثقيل اقدام به دزديدن و چپاول بخش هايي از تجهيزات نفتي مي كردند. اگرچه به نظر مي رسيد از حدود ماههاي آوريل اين روند قطع شده باشد اما تحقيقات نشان داد چپاول فرصت طلبان در جنوب عراق همچنان ادامه دارد. تعمير اين بخش ها تنها۷۵۰ ميليون دلار هزينه براي عراق دربرداشت كه اين ها جداي از هزينه هاي مربوط به خسارات جنگ بود. آسيب هاي ديگري هم به تجهيزات وارد شده كه تعمير آنها هزينه اي مازاد را طلب مي كند.
كل درآمد عراق از فروش نفت پس از جنگ مبلغي معادل ۲۰۰ ميليون دلار بوده است. آسيب هايي كه در اثر جنگ به تجهيزات صنعت نفت وارد شد به علاوه آنچه در بالا توضيح داده شد و ما تحت عنوان چپاول تجهيزات نفتي از آن ياد مي كنيم باعث شد كه روند بازسازي تجهيزات نفتي به كندي پيش رفته و فلج شود. در حملات اخير افرادي شركت داشتند كه در باره عملكرد اين بخش اطلاعات كافي داشتند و مستقيماً مراكز بازنگري و كنترل سيستمها، دريچه ها و لوله هاي متصل كننده را هدف قرار مي دادند و با تمام تبحر و مهارتي كه داشتند كاري مي كردند كه با حداقل تلاش و زحمت حداكثر آسيب را به تجهيزات نفتي عراق وارد كنند. پس بازسازي اين تجهيزات احتياج به اين دارد كه تعميرات زيربنايي و اساسي صورت گيرد كه همين مسئله خود ماهها به طول مي انجامد. تحريم اقتصادي عراق باعث شده كه صنعت نفت عراق براي مدت ۱۲ سال به تجهيزات و بخش هاي اضافه احتياج داشته باشد. جديد ترين تكنولوژي نفتي وارد شده به عراق مربوط به دهه ۱۹۷۰ مي باشد و بيشتر تجهيزاتي كه براي جايگزيني تجهيزات ابتدايي و محلي استفاده مي شد مربوط به دوره پس از جنگ جهاني دوم بود. كميابي و گراني تجهيزات در عراق به اين معني است كه وقتي يك لوله آسيب مي بيند، عوامل عراقي شاغل در اين زمينه بايد چندين هفته كار كنند تا بتوانند آسيب هاي آن را تعمير كرده و آن را دوباره راه اندازي نمايند. در صورتي كه به ديواره چاه نفتي آسيبي وارد شده باشد تعميرات ضروري ساعت ها و حتي روزها زمان لازم دارد. مكان: مكاني كه از نظر زيرساختي بسيار امن باشد و در صورت امكان بين تپه ها واقع شده باشد.
با توجه به اهداف صنعت نفت، عراق را مي توان به سه بخش مناسب براي فعاليتهاي اين صنعت تقسيم كرد، جنوب، مركز و شمال.
بخش جنوبي عراق كمترين آسيب را طي جنگ ديده است اما از طرف ديگر حداكثر آسيب وارد شده به صنعت نفت عراق در اثر چپاول تجهيزات نفتي در اين منطقه بوده است. جمعيت اين منطقه كه شيعه نشين محسوب مي شوند ، پرجمعيت ترين بخش در جنوب عراق است و اكثريت جمعيت عراق را تشكيل مي دهدكه در دوران حكومت صدام بيشترين آسيب به آنها وارد شده است. در اين بين«روميله» بخش شمالي شيعه نشين بيشترين آسيب را طي غارتها ديده است. زيرا نزديكترين منطقه اي بود كه غارتگران براي بردن غنيمت جنگي مي توانستند به آن دست يابند.
003245.jpg

الان ما بيشترين توجه خود را به دزدي نفت خامي كه از عراق صورت گرفت معطوف مي كنيم. قبل از جنگ، صدام حسين با كشتي هاي كوچك نفت خام را از خليج فارس به خارج از كشور مي فرستاد. حال برخي از آن كشتي هاي نفتكش جزء خط صادرات عراق شده اند. اما به جاي اينكه جيب هايشان در شهر صادرات پر پول شود آنها به پر كردن تانكرهاي موجود در كشتي هايشان از نفت خام مي پردازند. آنها كشتي هايشان را از بصره مي گذرانند و در آن جا پر از نفت خام مي كند. سپس در خليج فارس حركت كرده و آن نفت را به هر كشوري كه توانايي و تمايل خريد آن را داشته باشد مي فروشند. آمريكا در گذشته نشان داده كه مي تواند از چنين روندي جلوگيري كند اما انجام آن نيازمند تصميم گيري در سطح مقامات بالاي سياسي آمريكا است كه هنوز زمينه چنين تصميمي فراهم نشده است. در مقابل شمال عراق آسيب  كمتري ديده است.
كردستان
درمنطقه شمالي عراق قبل از جنگ به صورت مشروط اداره امور داخلي برعهده حكومت محلي بود. اين منطقه ساختار امنيتي و مديريت كامل و مناسبي داشت. چپاول تجهيزات نفتي در اين منطقه بسيار ناچيز بوده است و فقط شهرهاي خاص و محدودي مورد چپاول قرار گرفته اند. تأسيسات نفتي كركوك در عراق كاملاً از حملات مصون مانده بود. رهبران كرد به خوبي دريافته بودند كه آينده منطقه آنها از يك طرف به برقراري روابط دوستانه با آمريكا و از طرف ديگر به حفظ درآمد نفتي بستگي دارد.
اما منطقه مركزي عراق بود كه اكثر حملات و درگيري ها بر ضد افراد و زيرساختها و نيروهاي آمريكايي در آن صورت مي گرفت. اين منطقه تحت تسلط اعراب سني مذهب است و بيشترين آسيب را ديد. اين منطقه بسيار پرجمعيت است. بازسازي يك منطقه ويران شده بدون اتخاذ تدابير امنيتي غيرممكن است. اما با دقت بيشتر مي توانيم تصاوير اميدواركننده تري ببينيم. بيش از ۹۰ درصد حملات در يك مثلث رخ داده بود يعني مناطق بين «رمادي»، «تكريت» و «بغداد».
به جز منطقه شرق بغداد كه از جنبه فعاليت هاي صادراتي وضعيت نامشخص دارد. تنها يك شالوده بحراني در اين مطنقه وجود دارد. اين بنا در واقع خط استراتژيك شمال- جنوب عراق مي باشد كه با خط لوله قابل تعويض به انتقال نفت خام روميله به شمال عراق و نفت خام كركوك به جنوب عراق مي پردازد. اگرچه اين خط هنوز به طور كامل به بهره برداري نرسيده بود اما نيروهاي آمريكايي طي جنگ به ايستگاه پمپاژ آن كه نزديك شهر الحديثه بود حمله كردند و آن را ويران نمودند تا خطوط مربوط به اين بخش را از كار بيندازند. هدف آنها از كارانداختن خط لوله هايي بود كه به صادرات نفت خام از طريق سوريه مي پرداخت.
اين خط، خطي بود كه صادرات عراق تا حدود زيادي به آن وابسته بود و با خراب شدن آن روند فعاليت صادراتي عراق با وقفه و مشكل روبه رو شد علاوه بر اين، آسيب هاي وارد شده به لوله ها باعث شد كارايي آنها در روند توزيع داخلي نفت در خود عراق نيز كاهش يابد. تنها نكته مثبت و اميدواركننده در اين حادثه اين بود كه خسارات و حملات آمريكا و آسيب هاي وارد شده به خط لوله صادراتي نفت عراق در مناطقي نيست كه در صادرات نفت خام عراق به عنوان منطقه اصلي و بحراني شناخته شده است. بخش شمالي اين خط در كردستان و بخش جنوبي آن در منطقه شيعه نشين عراق كه بيشترين بخش لوله ها در زير خاك است واقع است كه در هر دو مورد، نيروهاي محلي براي حمايت و حفظ سرمايه هاي انرژي تمام تلاش خود را انجام داده اند بنابراين خطوط لوله اين دو منطقه كمترين آسيب ممكنه را ديده اند به علاوه اين دو منطقه ديگر در معرض خطر هم قرار ندارند. براي مثال كل خط لوله جنوب كه روي سطح زمين قرار دارد ۷۰ كيلومتر است .براي همكاري با نيروهاي امنيتي عراق ۲۰ هزار نيروي خارجي (لهستاني، ژاپني ، فيليپيني، ايتاليايي و...) در عرض دو ماه وارد عراق شدند تا به دفاع از آن پرداخته و امنيت را حداقل در آن محدوده برقرار سازند. با اين كار حداقل براي ۲ خط صادراتي مقدار كافي نفت توليد خواهد شد. پس اگر اين گروه امنيتي توجه خود را به اين دو خط صادراتي كه مهمترين زيرساختها و مناطق صادراتي عراق است معطوف كنند علاوه بر اينكه كارشان ساده تر خواهد شد نتيجه مطلوبتري هم به دست خواهد آورد. يك مورد استثناء شهر [بيجي] است كه در ۲۰۰ كيلومتري شمال غربي بغداد واقع شده و يك منطقه سني نشين عراق است كه ۵۰ كيلومتر با مقر صدام حسين يعني تكريت فاصله دارد.هر دو تقريباً مصون از خطر بوده است. جمعيت موجود در شمال عراق (كردهاي شمال) و نيز جنوب عراق (شيعيان) كه بيشتر مورد هجوم و حمله قرار مي گرفتند باعث شدند توجه كمتري به بيجي كه اكثر جمعيت آن سني هستند بشود و مردم آن به مخالفان آمريكا پناه داده و از آنها حمايت مي كنند. اگرچه بيجي نسبت به ديگر مناطق پرخطر عراق كمتر مورد حمله و آسيب قرار گرفته با اين وجود حداقل سه تا از سازه هاي بسيار بااهميت درخط صادرات شمال عراق كه در نزديكي اين شهر واقع شده به شدت آسيب ديده است. به علاوه بيجي بزرگترين مركز پالايشگاهي عراق است و به همين دليل اين شهر هدف كساني است كه به دنبال راهي براي شكست دادن آمريكا و تضعيف قدرتش مي باشند.
عراقي ها و اپك
003240.jpg

مسئله اي كه وجود دارد اين است كه موانعي در مسير بازگشت نفت خام عراق به بازار جهاني نفت خام وجود دارد كه اين موانع اگرچه موانعي واقعي هستند اما با مديريت صحيح مي توان آنها را از ميان برداشت. از جمله كارهايي كه مي توان انجام داد اين است كه براي خطوط لوله ها نيروهاي پليس گشت را اعزام داريم تا از آنها محافظت كنند و حفاظت از سيستم هاي پمپاژ و پالايشگاههاي نفتي نيز در برنامه كار اين طرح قرارگيرد. ورود سري جديد تجهيزات نفتي علاوه بر اين كه باعث مي شود به حملاتي كه به شالود ه ها و زيرساختهاي نفتي عراق صورت گرفته سريع و به نحو احسن بازسازي شود و آنچه در اثر حملات قبلي آسيب ديده و نابود شده است ترميم و جايگزين گردد.
اما به هر حال روياي بازگشت سريع نفت خام عراق به بازار نفت جهان در اذهان كاملاً مرد. امروزه هيأت مهندسان ارتش انتظار دارند تنها يك ميليون بشكه تا پايان تابستان امسال توليد شود. يعني تقريباً نصف ميزاني كه براي صادرات پيش بيني شده بود. البته بيشتر از ۸۰۰ هزار بشكه اي است كه پيش از اين صادر مي شد.
البته در صورتي كه شرايط امنيتي برقرار باشد و همه چيز تحت كنترل پيش رود اين مسئله به وقوع خواهد پيوست. اما دستيابي به اين هدف راه بس دشواري است اجرايي شدن مناقصه ها همين مدت طول خواهد كشيد. از اين نقطه به بعد توليد در اين كشور به سرعت افزايش مي يابد البته نه به اندازه اي كه به شكستن قيمت ها در بازار جهاني بيانجامد. اما بازگشت نفت عراق در واقع برنامه اي است كه اوپك پيش بيني مي كند. اوپك مي تواند در چنين شرايطي مقابله كند و با افزايش توليد بازار را كنترل كند.
اجراي اين طرح موجب شده كه توليد نفت عراق كمتر از ۲۵۰۰۰۰ بشكه در ماه افزايش  يابد. مشكلات موجود در اثر سهميه توليد اوپك باعث كاهش قيمت نفت مي شود اما چگونگي ورود دوباره عراق به اين بازار باعث تحول در قيمتها خواهد شد و كاهش مجدد آن را سبب مي شود.
اين مسئله به اين معني نيست كه اوپك هيچ چيزي ندارد كه برايش بجنگد. بي ثباتي سياسي باعث شده كه صنعت نفت دو عضو اصلي اوپك يعني نيجريه و ونزوئلا ناتوان شوند. براي نيجريه، اين مسئله خيلي با اهميت است. زيرا كشور تا حدي مي تواند در برابر مشكلات و ناآرامي ها مقاومت كرده و با اتخاذ تدابير لازم كاري كند كه حداقل تأثير روي توليدات نفتي كشور وارد شود.
مؤسسه استراتفور انتظار دارد كه كاهش پراكنده توليد نفت براي پاسخ به تحولات آشفتگي هاي كنوني اتفاق بيفتد اما رئيس جمهور نيجريه اوباسانجو تلاش خود را براي حفظ كنترل سياسي اش بر امور پس از جريان انتخاب كرده است و سعي دارد از اين طريق به حفظ شرايط بپردازد كه مي تواند باعث ثبات ظاهري امور شده و بحثهاي موجود در مورد ورشكستگي نيجريه را كاهش دهد. شرايط ونزوئلا هم مشابه نيجريه است. از زماني كه كارگران در اوايل ۲۰۰۲ اعتصاب كردند و اين مسئله باعث تعطيل شدن تأسيسات نفتي اين كشور گرديد، هوگوچاوز، رئيس جمهور اين كشور احساس ترس كرد. وي فكر كرد كه ريشه كن كردن همه مخالفان و خارج كردن آنها از داخل كارگاهها و كارخانه ها به حل مشكل كمك مي كند و به همين دليل بيش از نيمي از كارگران اخراج شدند.
در اين شرايط شركت نفت ونزوئلا ديگر توانايي توسعه را از دست داده بود. آنها ديگر نمي توانستند به تكميل تعميرات پيشرفته در مراكز توليدي نفت خام سنگين بپردازند علاوه بر اين عملكرد مؤثر شبكه پالايشگاهي و حتي پرداخت به موقع ماليات هم از عهده رؤساي اين شركت برنمي آمد.
نتيجه اين تصميم نزول كند اما دائمي سطح صادراتي نفت خام ونزوئلا شد البته تا زماني كه اين شركت نفتي بتواند دوباره سطح توليد اوليه خود را به دست آورد.
اگر بخواهيم خوش بينانه به قضيه بنگريم، خلع يد كردن چاوز، و روي كار آمدن مديري ماهر و مسئول براي اين شركت توليدي نفت برقراري آرامش در ونزوئلا خود ساليان سال به طول خواهد انجاميد.
ديگر كشورهاي عضو اوپك اصلاً در مورد مشكل نيجريه و ونزوئلا نگران نيستند زيرا كاهش توليد اين دو كشور باعث بيشتر شدن سهم بازار آنها و افزايش سود ديگر اعضاي اوپك مي گردد.
نكته مهم تر اينكه تعدادي از كشورهاي عضو اوپك به دنبال راهي هستند كه ظرفيت توليدشان را افزايش دهند. از اين بين طرحهايي كه الجزيره و كويت ارائه داده اند طرحهايي ميان مدت است. جمعاً اين دو اميدوارند كه بتوانند كمي كمتر از يك ميليون بشكه به توليد روزانه خود تا پايان سال ۲۰۰۴ اضافه نمايند. البته اين ميزان در مقايسه با ميزان توليد در سال ۲۰۰۳ مي باشد. ديگر اعضاي اوپك هم طرحها و برنامه هاي ديگري دارند كه البته اين طرحها، طرحهايي درازمدت مي باشد. اين طرحها همگي در مغايرت با اهداف مديريتي بازار نفت اوپك هستند و مخالفت با اين سازمان محسوب مي شود اما تأثير بسيار كمي روي بازار نفت در طي سال آينده دارد.
اين تعادل در بازار نفت تا زماني ادامه پيدا مي كند كه سطح توليد نفت عراق به حد موجود پيش از هجوم كويت برسد يعني معادل ۳ ميليون بشكه در روز اتفاقي كه اواسط سال ۲۰۰۴ ميلادي رخ خواهد داد. در آن زمان كاهش سطح توليد اوپك به نظر ممكن مي رسد و احتمالاً همه اعضاي اوپك از تخلف در مورد ميزان سقف توليد پرهيز خواهند كرد.
البته نقش توليد عراق در بازار نفت جهاني در آن زمان چشمگير خواهد بود. اهميتي ندارد كه چه كسي مسئوليت اداره عراق را بر عهده داشته باشد. زيرا بغداد نياز به حداكثر كردن درآمد نفتي خود دارد و از آنجا كه كمترين هزينه حمل و نقل و توليد را دارد خود اين مسئله به افزايش سطح توليد كمك مي كند.
اما تمام اين حوادث براي آينده است. پويايي داخلي اوپك همراه با بازگشت بسيار كند عراق به بازار نفت جهاني باعث مي شود كه براي مدت ۱۲ ماه قيمت ها ثابت بماند و اگر هم اين مقدار به كندي كاهش يابد اين مسئله باعث كاهش بازده يا كاهش سطح توليد نفت عراق نيز خواهد شد.
خرس وارد مي شود
علاوه بر عراق و اوپك يكي ديگر از بازوهاي قدرتي كه بايد به آن توجه شود روسيه است.
روسيه
كل صادرات نفتي از جمله آنچه از طريق خطوط لوله يا تانكرهاي نفتي به همراه توليدات داخلي به سقف ۶ ميليون بشكه رسيده است .اين مسئله زماني كه كل توليد داخلي به بيش از ۸ ميليون بشكه در سه ماهه دوم سال آينده افزايش يابد باعث شده كه از روسيه به عنوان دومين كشور صادركننده و توليدكننده نفت در دنيا ياد شود.
شايان ذكر است كه صادرات نفت در روسيه در فصل تابستان خيلي بيشتر از فصول ديگر است اما با اين وجود اين تابستان باز هم بيشتر از تابستانهاي ديگر صادرات داشته است كه اين هم به دليل بازگشايي خطوط جديد صادراتي نفتي مي باشد. نرخ پايين بهره در غرب در كنار وضعيت مالي روسيه موجب شده كه شركت هاي روسي سرمايه هاي خارجي را جذب كنند و توليد را افزايش دهند و باعث ارتقاء سطح عملكرد سرمايه هاي داخلي و تجهيزات داخلي خود شوند. اين مسئله موجب افزايش سطح توليد گرديده، آن هم افزايش بسيار سريع و پايدار به همراه تهيه تجهيزات مدرن پالايشگاهي و ظرفيت افزايشي براي شبكه خطوط لوله هاي نفتي روسيه.
ادامه دارد
منبع:استراتفور

ديدگاه
اقتصاد هنگ كنگ هيچ گاه بازسازي نمي شود
منبع: تايمز آو هرالد
بعد از ۶ سال ركود اقتصادي در هنگ كنگ مردم به حقيقت جديدي دست يافتند. لحظه هاي طلايي هيچ وقت بازنمي گردند.
هندي تانگ وزير بازرگاني، صنعت و تكنولوژي گفت: وقتي قيمت واقعي ملك در اواسط دهه۱۹۹۰ افزايش يافت ثروت هاي كلان آسان به دست مي آمد. اما اكنون ما بايد تنها كار كنيم تا پول به دست آوريم. حرف وي درست است. به گفته تانگ در دوره اي كه هر روز قيمت ملك در هنگ كنگ افزايش مي يافت تعداد بيكاران در جنوب چين ۸/۶ ميليون نفر بود. بحران بيماري سارس كه باعث مرگ بيش از ۳۰۰ نفر از مردم چين شد و باعث كاهش رشد صنعت توريسم در اين كشور شده بود رفع شده و ديگر اين بحران هم ما را تهديد نمي كند. اما هنگ كنگ بايد سعي كند شرايط محيطي خود را مساعد كند تا بتواند انواع صنايع را در خود گسترش دهد.
وقتي چين در سال ۱۹۸۰ دوباره اقتصاد خود را راه اندازي كرد پول دوباره به داخل هنگ كنگ جريان پيدا كرد، زيرا هنگ كنگ دروازه اي بود كه امكان ورود به بازار بزرگ چين را فراهم مي كرد. هنگ كنگ تنها بندر مدرن و زيرساختي چين مي باشد. توليد اين منطقه در حال تكامل و پيشرفت است. در طي اين حوادث هنگ كنگ به جرگه معروف ترين اقتصادهاي آسيا درآمد كه رشد اقتصادي سريع و مداوم آن الگوي مناسبي براي كشورهاي در حال توسعه مي باشد. امروزه هنگ كنگ تنها به اين دليل كه بندر مدرن چين است براي جهانيان شناخته شده نمي باشد بلكه ديگر امكانات و تجهيزات هم در آن ايجاد شده و به حداكثر سطح ممكن، خود رسيده كه خود باعث منحصر به فرد شدن و برجسته شدن اين منطقه در كل آسيا شده است. حال كه قوانين جديد سرمايه گذاري تصويب شده است و صنايع زيرساختي ارتباطاتي و مخابراتي در هنگ كنگ گسترش يافته شركتهاي خارجي مي توانند از هنگ كنگ گذشته و مستقيماً وارد چين شوند به علاوه هزينه كمتر كارگران در چين باعث شده كه تقاضا براي كارگران غيرماهر هنگ كنگي كاهش يابد. همچنين بازار سرمايه هنگ كنگ در سال ۱۹۹۷ طي كاهش سطح بازار سرمايه و سهام آسيا كاهش يافت. از طرف ديگر قيمت ملك در هنگ كنگ همچنان در حال سقوط است و اقتصاد دانان هيچ نقطه اي را براي ثابت شدن اين روند نزولي پيش بيني نمي كنند. آنها فكر مي كنند اين روند نزولي حداقل تا ۱۲ تا ۲۴ ماه آينده همچنان ادامه داشته باشد. اقتصاد هنگ كنگ از زماني كه انگليس اداره آن را به چين واگذار كرد و از جرگه مستعمرات خود خارج كرد روز به روز ضعيف تر شد. نااميدي مردم به بهبود وضعيت اقتصادي هنگ كنگ باعث شد كه در اوايل اين ماه مردم دسته دسته به شورش عليه دولت وقت بپردازند.
اول ژوئيه ۲۰۰۳ تقريباً نيم ميليون نفرعليه عملكرددولت اعتراض كردند. اعتراض آنها به اين دليل بود كه آنها خواهان تصويب قوانين امنيتي جديد بودند. آنها با اين شورش نااميدي خود را از بهبود وضعيت و عملكرد نامناسب دولت اعلام كردند.
003235.jpg

با استعفاي رئيس امور مالي و امنيت در روز چهارشنبه، اعتماد مردم به دولت باز هم كمتر شد. اما هنگ كنگ هنوز مي تواند به آينده خود اميدوار باشد. خصوصاً از اين جهت كه به صورت يك مركز مالي دربيايد. چين هنوز هم با فقدان حمايت هاي قانوني در هنگ كنگ مواجه است و يك منطقه آزاد تجاري محسوب نمي شود كه اين مسائل پس مانده سياستهاي انگليس در اين منطقه است و دقيقاً همان چيزي است كه سرمايه گذاران خارجي مي خواهند. هنگ كنگ مي تواند به عنوان يك منطقه لجستيك باقي بماند يعني منطقه اي كه براي انتقال كالا از يك منطقه به نقطه ديگر شركتهاي موجود در آن مي توانند صادرات كالا از كمربند صنعتي جنوب چين را مديريت كنند. حتي اگر كالاها اصلاً از هنگ كنگ عبور نكند زيرا كه هنگ كنگ مهارتهاي مديريتي لازم و تكنولوژي و امكانات ضروري براي اين كار را دارد. حتي اين نحوه تجارت هم باعث ايجاد شغل جديد در هنگ كنگ نشده است. توليد در هنگ كنگ فقط ۵ درصد فعاليتهاي اقتصادي در اين منطقه را شامل مي شود. البته اين ميزان در دهه ۱۹۸۰ قبل از خارج شدن اين منطقه از مستعمره هاي انگليس ۲۰ درصد بوده است.
كي-لي-كواك رئيس بخش اقتصادي بانك استاندارد چارترد كه تحت نظر شعبه لندن فعاليت مي كنند گفت: هنگ كنگ داراي يك اقتصاد دو سرعتي است. كارگران غيرماهر روند رشد اقتصادي كندي دارند درحالي كه حرفه اي هايي كه در انجام كارهايشان مهارت لازم را دارند مي توانند به سرعت روند رشد اقتصادي را طي كنند. وي در ادامه گفت: در گذشته كه عملكرد بخش صادرات خوب بود اقتصاد داخلي هم به خوبي كار مي كرد اما امروزه اين اتصال بين صادرات و اقتصاد داخلي كاهش يافته است. دولت يك سري برنامه هاي آموزشي را براي كارگران استخدام نشده و بيكار ترتيب داده است اما ارائه اين خدمات آن هم در سطح وسيع بسيار مشكل است خصوصاً آموزش به افراد مسن تر خيلي مشكل تر مي باشد، شايان ذكر است كه تقريباً نصف جمعيت هنگ كنگ تا كلاس نهم يا كمتر سواد دارند. تانگ مي گويد: اين يك چرخه دردآور است. چون همه نمي توانند در اين جريان سود ببرند. در يك مركز مجهز به امكانات كامپيوتري كه براي كارگران غيرماهر كلاس آموزشي گذاشته شده است تعداد زيادي از جويندگان كار در فهرست انتظار براي يافتن شغل قرار گرفته اند. يك كارگر غيرماهر (بيكار) ۴۴ ساله كه خود را ونگ معرفي كرد مي گويد: براي يك تاجر، چين يك موقعيت تجاري عالي محسوب مي شود. كارفرماها مي توانند از اين وضعيت استفاده كنند اما كارگران اصلاً سود نمي برند. زيرا كارفرماها مي توانند پولهاي خود را در چين سرمايه گذاري كنند تا با استفاده از قانون حداقل دستمزد براي كارگران حداكثر سود را از اين شرايط ببرند. ونگ در بين تعداد بسيار زيادي از مردان ميانسال كه دور يك ميز سفيد نشسته اند قرار دارد. آنها با هم صحبت مي كنند و روزنامه مي خوانند. وقتي از آنها سئوال مي شود چرا در آن مكان نشسته اند با مزاح مي گويند: ما از گرماي تابستان به اينجا پناه آورده ايم. اما حقيقت اين است كه آنها هنوز كاري پيدا نكرده اند و به دنبال كار مي گردند. كيت چانگ، ۵۳ ساله، سال گذشته در اثر انتقال شركتي كه ۲۰ سال در آن كار مي كرد به چين كار خود را از دست داد. چانگ كه تنها چند سال اول تحصيلات ابتدايي را گذرانده مي گويد: رقابت براي كار آنقدر زياد شده كه آنهابراي نظافتچي ها شرط گذراندن تحصيلات دبيرستاني را گذاشته اند. براي صاحبان تجارتهاي بزرگ هم زمان به سرعت از دست مي رود.زيرا حضور رقباي بيشتر در سرزمين چين و نيز هزينه هاي دفتري كمتر باعث مي شود كه تجارت در چين سودآورتر هنگ كنگ باشد.
يكي از كارفرماهايي كه در هنگ كنگ كار مي كند و بازار مصرف مبلمان هاي چين را در دست دارد و آن را به مصرف كنندگان آمريكايي عرضه مي كند مي گويد: چين ۲/۱ ميليارد نفر جمعيت دارد كه به سرعت آموزش مي بيند و آمادگي يادگيري دارند.

سايه روشن اقتصاد
بانكداري اسلامي در پويش تاريخ
003225.jpg

دكتر مصطفي مهاجراني، كارشناس بانكي در گفت وگو با ماهنامه بانك و اقتصاد گفته است: شروع عمليات بانكداري بدون ربا در كشورهاي اسلامي خاور ميانه از اوايل دهه ۱۳۴۰ آغاز شد. بانك پس انداز مصر در ۱۳۴۲ در همين مسير آغاز به كار كرد و پس از آن بانكداري بدون ربا در پاكستان ايجاد شد. مجدداً بانك سوسيال ناصر در ۱۳۵۰ در مصر، بانك توسعه اسلامي عربستان در ۱۳۵۳، بانك اسلامي دبي، بانك اسلامي فيصل در سودان و بانك مالي كويت در ۱۳۵۴ و بالاخره بانك اسلامي مالي و سرمايه گذاري اردن در ۱۳۵۷ ايجاد شدند. در حالي كه بانكداري بدون ربا در ايران در ۱۳۶۲، يعني بيست سال بعد از بانكداري اسلامي در مصر ايجاد شد. در حال حاضر بانكداري بدون ربا در ۴۵ كشور وجود دارد و سرمايه آنها ۱۰۰ ميليارد دلار است. بانكداري بدون ربا ابتدا توسط يهوديان و پس از آن مسيحيان و بالاخره مسلمانان براساس شريعت اسلامي ايجاد شد.
دكاني به اندازه محله مان
علي اكبر وحيدي آل آقا مدير مهندسي نفت شركت مهندسي و توسعه نفت در گفت وگو با نشريه انجمن سازندگان تجهيزات صنعت نفت ايران گفته است: ما همواره در پي حمايت از توليد كنندگان و ارائه دهندگان خدمات در داخل كشور بوده و سعي كرده ايم حق آنها ضايع نشود. اما توجه داشته باشيم كه در تفكر درازمدت صنعتي هستيم و تفكر موردي بر فعاليت هايمان سايه افكنده است.
تفكر اقتصادي نوين نداريم. به زبان ساده تر، دكاني به اندازه وسعت محله خود باز مي كنيم و از اين دكان به اندازه ظرفيت محل نان مي پزيم. تعدادي از كارخانه ها مي توانند تجهيزات نفت توليد كنند، اما ظرفيت آنها در مقايسه با نيازهاي موجود پايين است. شركت هاي خصوصي نبايد شركت نفت را پدر خوانده ببينند. نبايد انتظار براين باشد كه شركت نفت در آگاه سازي جلودار باشد.
۲۵ ميليارد دلار براي گاز قطر
معاون شركت گاز قطر گفته است در ۶ ماه آينده ۲۵ ميليارد دلار سرمايه براي توسعه توانمندي صادراتي جذب خواهد شد. فيصل محمد سويدي گفته است با دو شركت آمريكايي كه يكي از آنها كونوكو است در اين باره صحبت شده است. قطرسالانه ۱۵ ميليون تن گاز به ژاپن، كره جنوبي، اسپانيا و آمريكا صادر مي كند.
003230.jpg

داروي ارزان
مذاكرات در سازمان تجارت جهاني براي فروش داروي ارزان به كشورهاي فقير براي مبارزه با بيماريهاي مهم از جمله ايدز در حال رسيدن به يك نتيجه نهايي است.
اعضاي عمده اين سازمان در گردهمايي خود براي گفت وگو در زمينه آزادي تجارت در اين زمينه به زودي تصميم گيري خواهند كرد.
توقف خصوصي سازي
ديوان عالي كشور هند به دولت اين كشور سه هفته مهلت داد تا در مورد اشكالات طرح خصوصي سازي دو شركت بزرگ نفتي كه در كنگره اين كشور مطرح است پاسخ دهد.
با صدور اين رأي طرح خصوصي سازي شركت هندوستان پتروليوم و بهارات پتروليوم متوقف مي شود.
003250.jpg

لاستيك مرگ بار
شركت بريجستون ژاپن اعلام كرد به دليل حوادث مرگ آور ناشي از يك نوع لاستيك توليدي اين شركت طي سال هاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ با شكايت هاي گسترده مصرف كنندگان آن در آمريكا مواجه شده است.
در صورت محكوميت اين كارخانه خسارت سنگيني به اين شركت وارد خواهد شد.
تصويب تجارت آزاد
كنگره آمريكا قانون تجارت آزاد با سنگاپور و شيلي را تصويب كرد.
اين مصوبه كه احتمال تصويب آن در مجلس سناي آمريكا نيز قطعي است يك موفقيت براي دولت بوش محسوب مي شود. ريكاردو لاگوس رئيس جمهور شيلي نيز از تصويب اين قانون اظهار خوشحالي كرد.

اقتصاد
ادبيات
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |